eitaa logo
نوحوا علی الحسین🎤
3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
605 ویدیو
27 فایل
متن روضه، نوحه، زمزمه، زمینه، تک، واحد، واحد حماسی، شور،مناجات و.. به همراه اجرای سبک مناسبت های مختلف اهل بیت و 🎤آموزش مداحی🎤 @noaheh_khajehpoor کانال مولودی و عروسی خوانی مرج البحرین @marajalbahrain ارتباط با مدیر کانال خواجه پور _ 6998 342 0917
مشاهده در ایتا
دانلود
53.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 حاج امیر کرمانشاهی 🎤 دردات برای خودت بود دعات واسه مردم مادر سلامٌ علیکم و قلبی لدیکم زیر سایه ی چادر فاطمه آرامش و امنیت برقراره آخرالزمان سربلند اونه که دست از این خونواده بر نداره دلم قرصه دل به پرچمت بستم سرم بالاست شیعه ی علی هستم یا علی مدد یا علی مدد سینه منجلیِ عشق من دلیِ حق فقط علیِ یا علی مدد یا علی مدد والله که با تو نمیشه مسیر کسی گم مادر سلامٌ علیکم و قلبی لدیکم این سرزمین کشوره حیدره صاحبش امام رضاست که سلطانه اسرائیل و آل سعود بشنون سوریه که نیست اینجا ایرانه بدونید این خط قرمز ماهاست علی رکن اصلی اذان ماست یا علی مدد یا علی مدد سینه منجلیِ عشق من دلیِ حق فقط علیِ یا علی مدد یا علی مدد پیشنهاد دانلود و نشر ✅ با ما بهترین ها را دریافت کنید 👇 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 نام زهرا بر دلم فرمانروایی می‌کند در دو دنیا فاطمه کار خدایی می‌کند فاطمه انسیه الحورا پیغمبر بود او فقط کُفو امیرالمومنین حیدر بود گر نبودش مرتضی، کفوی دگر زهرا نداشت مثل و مانندی به دنیا حیدر تنها نداشت فاطمه بهر علی و او برای فاطمه عالم خلقت علم زیر لوای فاطمه خانه‌اش، بیت گلینش کعبه اهل ولا بوسه گاه آسمانی‌ها و ختم الانبیاء بیت او فردوس حیدر بود و معراج پدر از نمازش فیض برده ماه در وقت سحر حضرت داور بنازد بر نماز فاطمه دل برد از مصطفی راز و نیاز فاطمه بضعهَ منی خطابش کرده ختم المرسلین فاطمه محبوبه‌ی داور بود روی زمین یازده نور ولا را مادری زهرا کند ساقی کوثر علی را یاوری زهرا کند ذوالفقار حیدری در آستین فاطمه است پیروی از مرتضی آئین و دین فاطمه است دم زدن تا پای جان بهر ولایت کار اوست فاطمه یار علی و مرتضی دلدار اوست سوره کوثر ز قرآن در مقام فاطمه است رکن دین و آیه‌ی قرآن کلام فاطمه است آیه‌های هل ای او را ستایش کرده است دوستی با اهل بیتش را سفارش کرده است اجر ذی القربای پیغمبر ولای فاطمه است دوستی با حیدر و ایل و تبار فاطمه است وای از آن روزی که قرآن زیر پا افتاده بود کوثر و قدر پیمبر از نوا افتاده بود وای از آن روزی که زهرا در میان نار بود فاطمه نقش زمین از ضربه مسمار بود وای از آن روزی که آتش بود و زهرا پشت در بهر امداد علی می‌کرد جانش را سپر او میان شعله‌ها فریاد می‌زد یا علی جان فدایت می‌کنم با ناله‌های حیدری پشت در افتاد و پهلویش شکست بار دگر وای من میخ در و یک مادر و داغ پسر مدتی از درد پهلو نیمه شب بیدار بود از تمام دشمنان مرتضی بیزار بود مدتی هم بازویش نیلی و شب‌ها را نخفت با غریب شهر پیغمبر علی چیزی نگفت کرد با مولا وصیت نیمه شب غسلم بده با دوست خسته ات تو عنبر و مشکم بده گر حسن بی تاب شد دلداریش بنما علی نیمه شب تا تربتم همراهیش بنما علی با حسین و زینبینم از بلا کمتر بگو از غم و از غربت و از روضه هاي سر مگو بهر زینب غصه خوردن اندکی زود است علی کربلا در پیش چشمانش پر از دود است علی می‌روم من پیش بابا و تو تنها می‌شوی همچنين چاه غم با اوج غم ها مي شوي شاعر: قاسم قاسمي بيدهندي(سلمان) @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 اي تربت گمگشته‌ات، زهرا يا زهرا دارالسلام انبيا، زهرا يا زهرا صحن بقيع خلوتت، زهرا يا زهرا بيت الحرام انبيا، زهرا يا زهرا تنها نه مام احمدي، زهرا يا زهرا مام تمام انبيا، زهرا يا زهرا از كوثر احسان تو، زهرا يا زهرا لبريز جان انبيا، زهرا يا زهرا چهره‌ها با اشك زيبا مي‌شود عشق با تصوير معنا مي‌شود عشق يعني دل سپردن در الست از مي وصل الهي مست مست عشق يعني ذكر ناموس خدا يا علي گفتن به زير دست و پا عشق يعني جلوة صبر خدا شرم ايوب نبي از مرتضي عشق يعني صبر در هنگام خشم عشق يعني جاي سيلي روي چشم عشق بر دلها شهامت مي‌دهد عشق بر غمها حلاوت مي‌دهد عشق بر دلداده فرمان مي‌دهد عاشق جان داده را جان مي‌دهد عشق باعث شد كه دل سامان گرفت پشت درب خانه زهرا جان گرفت عشق يعني صحبت بي‌واهمه عشق يعني انقلاب فاطمه عشق يعني عشق ناب فاطمه بيت الاحزان خراب فاطمه عشق يعني صحبت بي‌واهمه حيدر در بند پيش فاطمه آن كه خود مرد دلير جنگ بود دستگير فرقه‌اي صد رنگ بود عشق يعني عاشقي در تار و پود گردش دستار با دست كبود عشق يعني گريه‌هاي حيدري دختري دنبال نعش مادري عشق يعني قلب چون آئينه‌اي جاي ميخ در به روي سينه‌اي عشق يعني غسل زير پيرُهن دست بيرون كردن از زير كفن عشق يعني انتظار منتظر سينه‌اي مجروح از مسمار در عشق يعني طاعت جان آفرين ردّ خون سينه بر روي زمين @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 فاطمه دست حسن و حسينُ مي‌گرفت مي‌رفت درِ خونه‌ي مهاجرين و انصار رو مي‌زد، مي‌گفت اي مردم بي‌وفا به خدا علي خونه‌نشين شده، بخدا علي تو خونه نشسته. ▪️در مي‌زد، مي‌شنيد از داخل خونه مي‌گفتند كيه. تا مي‌گفت منم فاطمه دختر پيغمبر، صداي صاحب خونه‌رو مي‌شنيد كه به بچه‌اش مي‌گفت در رو باز نكن. 🔸مي‌ديدن پيغمبر دست فاطمه رو مي‌بوسيد، مي‌ديدن پيغمبر سينه‌ي فاطمه‌رو مي‌بوئيد، مي‌ديدن پيغمبر وقتي مي‌خواست وارد خانه‌ي فاطمه بشه اجازه مي‌گيره بعد وارد مي‌شه. ▪️ولي نامحرما دختر علي رو سيلي زدن، ولي نامردا نگفتند اين دختر پيغمبره پهلوشو شكستن.. 😭 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 صبح زود است و رها از همه غم ها شده زهرا و آماده ی رفتن شده است ام ابیها بنشینید ، ببینید که این آخر روزی ، نشسته است کمی نان ، بپزد بهر یتیمان شده است دست به زانو ، به این سو و به آن سو ، زده جارو همه ی خانه ی خود را و عوض کرده لباس های حسین و حسنش را ، گل پر محنش را ،  و می داد به زینب کفنش را ، همان پیروهنش را ، که با زحمت بسیار به اتمام رسانده صدا کرده کنون دختر خود را ، همان زینب کبری ، همان زینت بابا ، همان ثانی زهرا ، خدا ختم به خیرش کند این قصه ی اورا عزیزم ، امیدم ، ببین دختر من ، دلبر من مادر تو بار سفر بسته و حالا اگر اینجا بنشسته ، بدان امر مهمی است بدان مادر تو ، مادر غمزده ی خونجگر پرپر تو آخر راه است ، بدان مارد تو رفتنی است لیک تو می مانی و بابا ، تو می مانی و غم های علی شیر خدا ، حضرت مولا تو می مانی و حیدر ، تو ای مونس مادر ، تو ای دختر مضظر ، حواست به علی باشد هرگز نکنی گریه کنارش ، که بس باشد و بابای تو را آن دل زارش که از دست بداده همه دارو ندارش ، همه باغ و بهارش ، و سعی کن که نیفتد گذارش ،به آن کوچه ای که ماردت افتاد.. تو می مانی بغض حسن و چشم پر از اشک و ستاره ، همان چشم که بسیار ، شده خیره به دیوار ، به دیوار و در و کوچه و مسمار عزیز دل من آه تو می مانی و آن تشنه لب خانه ی ما ، پسر کوچک کاشانه ی ما ، آه تو می مانی و غم های حسینم برسان هر شب بی مادریش آب به لبهای حسینم مادری کن پسرم را و اگر رفت حسین کرببلا همره او باش در آن وادی غم بار ، در آن عرصه ی خون بار ، در آنجا که حسین بی کس و بی یار ، گرفتار گرفتار ، میان همه اغیار ، همه کافر و اشرار تویی تو فقط ای زینب من یار و مددکار تو هم مادر و هم خواهر و هم دلبر و هم لشگر اویی در آن موقع که شد عازم میدان اگر آب نداری ، به اشک پشت سرش آب ، به بالای سرش آیه ی قرآن ، به زیر گلویش بوسه بکاری ، نگذاری نگذاری برود تا به تن او کنی این پیرهن بافته ام را تو در بالای آن تل ، حسینت هم به مقتل ، نگه کن به گودال ، شده بی پر و بی بال ، به زیر چکمه ی پست ترینی ، تنش آه  چه پامال ، تنش آه  شده چال ، تنش پخش به صحرا ... سرش بر روی نی ها .... خدا یا خدایا و آنگاه صدا می رسد از عرش،  زنی ناله کان ، مویه کنان  ، موی کنان ، دل نگران ، ناله زد ای وای   بنی قتلوک ، بنی قتلوک بنی قتلوک ..... شاعر: یاسر مسافر @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🔸شب عروسي فاطمه است، عروس و مي‌خوان خونه داماد ببرن، پيغمبر فرستادن دنبال سلمان فرمودند: سلمان، فاطمه من، رو مركب سوار مي‌شه تو افسار ناقه‌رو بگير ببر طرف خونه علي، سلمان گفت: افتخار مي‌كنم. مهار ناقه را گرفته، فاطمه سواره، هي بلغ‌العلی رو بر زبون جاري مي‌كنه برد خونه‌ي علي زهرا رو. ▪️اون شب يه شبي بود، يه شبم سلمان تو خونه خوابيده ديد در مي‌زنن، تا رفت درُ وا كرد، ديد دو تا بچه‌هاي فاطمه سياه پوشيدن، سراشونو زير انداختن، دارن گريه مي‌كنن. ▪️تا نگاه سلمان به بچه‌ها افتاد فهميد چيه، ولي گفت بچه‌ها چه خبره؟ گفتن: بابامون علي فرستاده بياين جنازه‌ي مادرمونو بردارين، سلمان به خدا مادرمونو كشتن.. 😭 ▪️سلمان فارسي اومد تو خونه‌ي علي، ديدين اگه يه غريبي يه آشنا رو ببينه چه مي‌كنه؟ ▪️همچين كه چشم علي به سلمان افتاد، يه دفه ديدن سلمانُ بغل كرد، داره گريه مي‌كنه فرمود: سلمان يادته اون شب عروسي، مهار ناقه رو گرفته بودي، زهرا رو خونه‌ي داماد آوردي، حالا بيا بريم مي‌خوام فاطمه رو بقيع ببرم..😭 يا زهرا.. جنازه رو برداشتن از خونه مي‌خوان ببرن بيرون، وقتي يه مادري جنازه‌اش تو خونه افتاده باشه، بچه‌هاش آهسته گريه مي‌كنن، ولي همچي كه مي‌خوان جنازه‌ي مادرو از خونه ببرن بيرون، يه دفعه بچه‌ها بي‌اختيار اشك مي‌ريزن..😭 ولي من بميرم برا بچه‌هاي فاطمه كه جرأت ندارن بلند گريه كنن، اين آستيناشونو تو دهانشون كردن، كه اگه بلند گريه كنن كسي صداي ناله‌شونو نشنوه..😭 ▪️ علي اومد كنار قبرستان بقيع، خودش تنهايي جنازه رو توي قبر گذاشت. يه وقت ديد دو تا دست شبيه دستاي پيغمبر پيدا شد، يعني علي جان امانتي مو به خودم بده جا داشت پيغمبر بفرمان: علي امانتي رو كه به تو دادم پهلوش شكسته نبود.. 😭 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 كبوتر من، مپر زلانه مبر صفا را، از آشيانه بگو مگر از، علي چه‌ديدي رَوي زلانه، چرا شبانه مظلومه زهرا، مظلومه زهرا 🔸مگه علي فراموش مي‌كنه، جلو چشماش فاطمه رو زدن.. 😭 جنازه زهرا بر روي دوش عليِ، اما صحنه‌هاي كوچه و آتش زدن در خونه مگه از چشمان علي بيرون ميرن. نه نه، مگه اون روز رو فراموش مي‌كنه.. ▪️شيخ عبدالزهراي كعبي مي‌گه: يه شب امام مجتبي رو خواب ديدم، عرض كردم آقا جان شنيدم زهر جفا جگر شما رو پاره پاره كرد.. 😭 ▪️صدا زد اي شيخ مي‌دوني چه‌وقت جگر من پاره پاره شد؛ وقتي كه دست من تو دست مادرم زهرا بود، جلوي چشمان من سيلي به صورت مادرم زهرا زدن.. 😭 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 چرا شماره نَفَس‌هايم از لبت افتاد؟ نگاه من به سوي اشك زينبت افتاد 🔸ديد علي خيره خيره گوشه‌اي رو نگاه مي‌كنه.. چرا به مُهر و به سجاده‌ام نظر بستي؟ دلم به ياد مناجات ديشبت افتاد ▪️زهرا جون شبا حرفاي دلت رو مي‌شنوم.. درستِ كه آروم مناجات مي‌كنـي ولي علـي عالِم به اسراره.. ز كار خانه تعجب كني چرا جانا؟ نگاه من به سراي مُرَتَّبت افتاد ▪️هر روز خونه رو فضّه تميز مي‌كرد، ولي امروز طور ديگه‌ايه، معـلومه بـا اين تـرتيبـي كـه خانه داره تو كاراي خونه رو كردي.. علي داره خيره خيره به بستر زهرا نگاه مي‌كنه.. چرا به صورت من خيره خيره مي‌نگري؟ غروب زندگي از بام يثربت افتاد چرا نگاه كني بر من و فشاري دست؟ دگر مريض علي از مراقبت افتاد چرا به گرية خود مي‌نوازيَم اي دوست دلم به ياد تمام مصائبت افتاد چرا تو زانوي غربت گرفته‌اي در بر؟ مرو كه بي‌تو ولايت ز مرتبت افتاد @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
51.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 کربلایی حسن عطایی🎤 تمام شهرُ با خبر می کنیم... 🏴 با ما بهترین ها را دریافت کنید 👇 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 📜 نه فقط صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها… بلکه امیرالمؤمنین علیه‌السلام هم «فضّه» را صدا زد.. 😭 در نقل‌ها آمده است: 📋...وَ صَاحَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ بِفِضَّةَ یَا فِضَّةُ مَوْلَاتَکِ فَاقْبَلِی مِنْهَا مَا تَقْبَلُهُ النِّسَاءُ فَقَدْ جَاءَهَا الْمَخَاضُ مِنَ الرَّفْسَةِ وَ رَدِّ الْبَابِ فَأَسْقَطَتْ مُحسناً ▪️در همان گیر و دار که آن حرامیان به داخل خانه آمدند، امیرمؤمنان علیه‌السلام فریاد زد و فرمود: ای فضّه! بانوی خود را دریاب که از ضرب لگد و فشار درب خانه، دچار درد زایمان گردیده و محسن علیه‌السلام سقط شده است. 📚الهدایة الکبری، ص۴۰۸ 📚بحارالانوار ج۵۳ ص۱۹ ✍ چه دید آنجا زمان بردنش حیدر...، که زد فریاد: بیا فضه..، بیا فضه..، بیا فضه..، بیاااا..، زهرا...😭 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
18.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 کربلایی احمد صدرایی🎤 فغان تا عالم لاهوت می رفت به روی شانه ها تابوت می رفت... 😭 پیشنهاد دانلود و نشر ✅ با ما بهترین ها را دریافت کنید 👇 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
12.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 کربلایی احمد صدرایی🎤 فغان تا عالم لاهوت می رفت به روی شانه ها تابوت می رفت... 😭 پیشنهاد دانلود و نشر ✅ با ما بهترین ها را دریافت کنید 👇 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌