#تاریخ
#امام_حسن
#امام_حسین
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
📜 جریان کشتی گرفتن امام حسن و امام حسین علیهم السلام
به هنگام طفلی دو سبط نبی
همان دو گل گلستان علی
برفتند به نزد رسول خد
که داریم یکی خواهشی از شما
بخواهیم که کشتی گرفت ما دو تا
شما داوری کن به کشتی ما
پیمبر بگفتا که باشد قبول
مهیا شدند نوگلان بتول
دو دست را به گردن در انداختند
به آیین کشتی بپرداختند
به هنگام کشتی میان دو تن
پیمبر همی گفت که جانم حسن
ز آغاز کشتی تا انتها
به تشویق او زد پیمبر صدا
فقط بر زبانش همین بود سخن
که جانم حسن جان جانم حسن
چو کشتی آن دو به پایان رسید
حسین دل غمین سوی خانه دوید
به خانه برفت و بس اندوهگین
به کنجی نشست روی خاک بر زمین
چو زهرا بدید حال او را چنین
بگفتا به او که ای گل نازنین
ز چه اینچنین گشته ای دل پریش
بگو با من ای گل تو اندوه خویش
حسین هم بگفت کل آن ماجرا
ز کشتی و تشویقی مجتبی
گرفت دست او را به دست آن بتول
دو تایی برفتند به نزد رسول
بگفت با پیمبر که ای باب من
چه بود ماجرای حسین و حسن
پیمبر بگفتا سرور دلم
به هنگام کشتی آن دو گلم
بدیدم ملائک همه عالمین
همه یک صدایند که جانم حسین
به تشویق او ما سوی ا... همه
به فرش و به عرش بود بلند همهمه
چو دیدم غریب است گلم مجتبی
به تشویق او میزدم من صدا
حسین جان حسین جان بلند و من
به تنهایی گفتم که جانم حسن
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#متن_روضه
#حضرت_رقیه
#صفر
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّةِ
صل الله علیک یا مظلوم یا ابا عبدالله
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ
عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ
وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
پا به پای این نیزه به هر جا رفته
کارش عشق است که با آبله ی پا رفته
در دلش آتش کوچه پی مولا رفته
چقدر غربت این بچه به زهرا رفته
هر که می دید قدش را به لبش زمزمه بود
می شود سن کمی داشت ولی فاطمه بود
در سرش شوق وصال پدرش را دارد
بوسه هم از لب او دردسرش را دارد
بنت زهراست بدانید جگرش را دارد
اشک او اشک یتیم است اثرش را دارد
سرشب در دل او نور امید آمدو گفت
ماه را دیدو به تاریکی شب زل زد و گفت
▪️دل بده..
شب تاریک خرابه سحرم می آید
عمه جان چشم تو روشن پدرم می آید
دخترش هستم و از او با خبرم می آید
اشک شوق است به چشمان ترم می آید
تا که او هست محال است مرا غم ببرد
تازه او گفته قرار است مرا هم ببرد
میشود عمه مرا باز تو دردانه کنی
تو مرا نازترین دختر ویرانه کنی
نظر لطف به بال و پر پروانه کنی
شدنی بود اگر موی مرا شانه کنی
دختر فاطمه ای و فاطمه را یاری کن
تا نبیند پدرم موی مرا یاری کن
پدرم را که ببینم گله را می گویم
درد جا ماندن از قافله را می گویم
گله ی پای پره از آبله را می گویم
خنده ها کرد به من حرمله را می گویم
گله ها دارم از آن دست که احساس نداشت
وای از آن روز که این قافله عباس نداشت
گفت سر آمده ترسیدم و نشناختمت
گفت بابامی و بوسیدم و نشناختمت
چشم من تار شده دیدم و نشناختمت
به کجا رفته سر اینقد پر از گردی تو
یک شبه اینهمه تغییر چرا کردی تو
▪️وای وای...
از قتلگاه بدم میاد
چکمه سیاه بدم میاد
از اونی که آتیش زده
به خیمه گاه بدم میاد
از هر چی جنگ بدم میاد
از چوب و سنگ بدم میاد
خدا میدونه چقدر از
کوچه ی تنگ بدم میاد
آخه کی از فحش و کتک خوشش میاد؟
از موی سوخته و لب ترک ترک خوشش میاد؟
▪️بابا جان...
حالا تو از موی سرم خوشت میاد
از اینکه دست دراز کنن به معجرم خوشت میاد؟
از ساربون بدم میاد
از رد خون بدم میاد
چندروزه حتی از تنور
از بوی نون بدم میاد
از بوی دود بدم میاد
من از حسود بدم میاد
از اونی که پیروهن تو
دزدیده بود بدم میاد
فکر نکنم خوب بشه این کبودیا
چقد بدم میاد من از محله ی یهودیا
▪️ای بابا..
حالا تو از زیر چشام خوشم میاد
حالا که دندون ندارم از خنده هام خوشت میاد
حالا تو از موی سپید خوشت میاد
از اینکه زانو بزنم پیش یزید خوشت میاد
من از طناب بدم میاد
از اضطراب بدم میاد
از خنده های حرمله
جون رباب بدم میاد
از شهر شام بدم میاد
از ازدحام بدم میاد
به قسمت سکینه از
بزم حرام بدم میاد
▪️به جون تو..
از خیزرون بدم میاد
از این که تو جمع عمه رو
بدن نشون بدم میاد
حالا تو از اشکم عزیز خوشت میاد؟
این که اینا به دخترات بگن کنیز خوشت میاد؟
عمو کجاست؟..
یعنی عمو خوشش میاد
از اینکه میخورم زمین
جلو عدو خوشش میاد؟...😭
▪️بابا بابا..
بابا خواستم تا که دهی پروازم
دست بر گردن تو اندازم
دیدم اینکار به دست من نیست
چون سرت هست ولی گردن نیست.. 😭
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#توقیع
#امام_زمان
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
در توقیعی که از ناحیه امام عصر (عج) برای شیخ مفید (ره)
صادر شد، حضرت فرمودند:
إِنَّا غَیْرُ مُهمِلِینَ لِمُرَاعَاتِکُم وَ لَا نَاسِینَ لِذِکْرِکُم وَ لَو لَا ذَلِکَ لَنَزَلَ
بِکُمُ اللَّأوَاءُ وَ اصطَلَمَکُمُ الْأَعدَاءُ ؛ همانا، ما از رعایت حـال شما
کوتاهى نمى کنیم و شما را از یاد نمى بریم، چه، در غیر این
صورت سختیها و گرفتاریها برشما فرو مى آید و دشمنان شما
را ریشه کن کرده و از بین مىبرند.
احتجاج، ج2، ص497؛ بحارالانوار، ج53، ص175
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#مناجات
#امام_زمان
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
چـرا بــه خاطـر من گریه می کنی آقا
منـی کـه مایه ی ننگم برای مثل شما
فدای قلب رئوفت که نیمه شب تا صبح
بـرای عـفـو گـنـاهـم تو می کنی نجوا
منی که مایه ی ننگم بـرایتان یک عمر
اســیــر بــار گـنــاه و لـذایـذ دنـیــا
شـنـیده ام شب جمعه تو بی قرار منی
و غـافل از همه جا من اسیر خواب اما
اگـر چه مایه ی ننگم اگر چه بد هستم
همیـن که نام تـو را می برند در هر جا
دلم هوای تـو را مـی کنـد، نمی دانـم
کـدام گـوشـه بـرم ایـن دل خرابم را؟
اگــر کـه لایـق درگاهتان نخواهم شد
دعـا بـکـن کـه نبـاشم بخواه مرگم را
شاعر: حمیدضیاء یزدی
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#گریزها
#زیارت_عاشورا
#متن_روضه
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#گریزاول
...ما بقیت و بقی اللیل و النهار
🔸خدایا ! تا نفس دارم تا توان و رمق در بدن دارم به من این توفیق رو بده که به اربابم سلام کنم !
آی عزادار حسین (ع) !
آی محب پسر فاطمه (س) !
اول زیارت عاشورا مؤدبانه در خیمه ی حسین (ع)دو زانو بشین و چشم سرت رو ببند و دلتو روانه ی بین الحرمین کن ، از خدا بخواه سلام هایی که به حسین (ع) و اصحابش میدی همه را توسط ملائک خودش در پاکتی از نور به محضر سیدالشهدا(ع) برسونه .
🔹آی گریه کن حسین زمزمه ی سلام تو در فضای ملکوتی حرم حسین طنین انداز میشه !
🔸موقعی که دلت رو روانه ی حرم باصفای حسین (ع) می کنی و سلام میدی بوی حسین و عباس میگیری ، میدونی چرا اینو میگم ؟
▪️آخه وقتی دلت رو روانه ی بین الحرمین میکنی اونجا حسین و عباس یه نگاهی به دلت میکنند مگه میشه دلی که نگاه دلربای حسین و عباس به اون می افته بوی حسین و عباس رو نگیره ؟
▪️هرچه بیشتر دلت رو تو بین الحرمین و حرم عباس و کنار شش گوشه ی حسین (ع) نگه داری و حواست جمع حسین باشه دلت بیشتر بوی حسینو کربلا میگیره !
▪️ بوی چادر خاکی زینب (س) رو میگیره آخه اونجایی که دلت رو روانه کردی زینب (س) با چادر خاکی خیلی دویده و داد زده خیلی زمین خورده ..😭
خدایا ! راه قشنگی پیدا کردم تا دیگه بوی گناه ندم از این به بعد تصمیم می گیرم بیام در خونه ی امام حسین از این به بعد تصمیم می گیرم بیام خودمو به خیمه ی حسین (ع) برسونم
از این به بعد با عطر دلربای فضای حرم حسین (ع) بوی تعفن گناه مو از خود دور میکنم!
🔸به به عجب حسینی داره خدا !
همون ابتدا که میام بهش سلام میدم منو پاک میکنه ، منو نورانی میکنه ، دل منو کربلایی میکنه..ـ
آی جوون نکنه بگی من با این گناهان سنگینم چه کنم !
نکنه بگی روم نمیشه به حسین (ع) سلام کنم !
نه هرگز این حرف رو به ذهنت هم راه نده آخه من یک نفر رو می شناسم با اینکه خون به دل زینب (س) و بچه های حسین (ع) کرد با اینکه اشک زینب رو در آورد باز هم حسین (ع) آغوش مهربون شو برایش باز کرد..
🔹آره خوب فهمیدی ، خدایا من که وضعم بدتر از حر نیست ، با خجالت هر دو دستش رو بالای سرش گرفت و خاضعانه اومد در خونه ی حسین (ع) مؤدبانه آمد جواب ادبش را هم حسین (ع) خیلی قشنگ داد..
🔹 آی جوون تو هم امشب از حُر یاد بگیر مثل حر به حسین (ع) اقرار کن ، اعتراف کن مثل حر ادب نشون بده تا نجاتت بده !
▪️همتون میدونید تو کربلا هرکی روی زمین می افتاد اول کسی که بالای سرش میرسید خود حسین (ع) بو ، امشب منم میگم یا اباعبدالله ! به خدا منم یه عمریه زمین خورده ی گناهان و آلودگی هام هستم تو رو خدا امشب بیا بالای سرم یه دستی به سرم بکش..😭
بذار برای همیشه بوی تو رو بگیرم !
آی مردم یه چیزی بگم تا دلتون بلرزه یا نه ؟
آی اونایی که منتظرید تا حسین دستی بر سر شما بکشه !
اون حسینی که تو کربلا بالای سر شهدا می آمد با حسینی که الان قرار بالای سر شما بیاد یه فرق کوچیکی داره..
یا امام زمان !
آقا جان معذرت میخوام..
▪️ اون حسینی که التماس ش میکنی تا بالای سرت بیاد و دستی به سرت بکشه آی بمیرم سر در بدن نداره !
شمر سرش رو به دامن گرفته و داره از گودال قتلگاه خارج میشه !... 😭
حسین جان ! حسین جان..😭
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
کانال نوحوا علی الحسین دیگه برام تو آســمون.mp3
زمان:
حجم:
1.41M
#واحد
#سنگین
#حضرت_رقیه
#صفر
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
شماره 1896
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
دیگه برام تو آسمون
یه دونه هم ستاره نیست
چشای من بد می بینه
لبای تو ک پاره نیست
عروسکام مثل خودم
بد جوری آواره شدن
بابا درست میبینی تو
گوشای من پاره شدن
▪️بابایی حسین
خوش اومدی عزیز من
خوش اومدی قرار من
حیف دخترا نمی بینن
تو اومدی کنار من
من هر جا گفتم بابایی
با تازیونه زدنم
جون تو ، من رقیه ام
فقط کبوده بدنم
▪️بابایی حسین
دلم گرفته بابایی
خسته شدم اسیر شدم
به قد خم خرده نگیر
منم مث تو پیر شدم
سر تو روی نیزه ها
ماه تو آسمونمه
ی چی میخواستم بگمت
بابایی رو زبونه
سرت رو دیدم تو تنور
دلیل بغض و نالمه
راست و حسینی بِم بگو
میخوره من سه سالمه ؟
▪️بابایی حسین
شاعر: مرتضی عابدینی
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#مقتل
#مصائب_شام
#ورودشام
#حضرت_زینب
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🩸سه روز أسرای آل الله را پشت دروازهٔ شام، معطل گذاشتند تا شهر را آذین ببندند … | پانصد هزار نفر به تماشا آمدند …
در نقلها آمده است:
📋 أَوقَفُوا أهلَ البيتِ عليهمالسّلام عَلَى بابِ الشّامِ ثَلاثة أيّامٍ حتّى یَزّيَّنوا البَلدَة ، فَزيّنوها بِكلٍّ حُليٍّ و زينَة و مِرآةٍ كانَتْ فيها
▪️و بر در شهر شام سه روز اسراء آل الله را نگه داشتند تا شهر را بيارايند و هر حُلّى و زيورى و زينتى كه در آن بود، به آيينها بستند.
📜 ثُمّ اسْتَقبَلَتْهم مِن أهلِ الشّامِ زِهاءَ خَمسَ مِائَة ألفٍ مِن الرّجالِ و النّساءِ
▪️قريب پانصد هزار مرد و زن از اهل شام، به جهت استقبال، بيرون آمدند.
📋 و كانَ فيهم أُلوفٌ مِن الرّجالِ و الشّبّان و النِّسوانِ يَرقُصونَ و يَضرِبونَ بِالدّفِّ و الصِّنجِ و الطّنبور،
▪️در بین این پانصد هزار نفر، چند هزار مرد و زن و جوان، رقصكنان با دف و صِنج و طبلزنان به استقبال آمدند.
📜 و قد تَزيّنَ جَميعُ أهلِ الشّام بألوانِ الثّيابِ و الكُحلِ و الخَضاب
▪️همه اهل شام دست و پاى خود را از خوشحالی خضاب كرده و سُرمه در چشم كشيده و لباسهای زیبا و رنگارنگ پوشيده بودند.
📚كامل بهايى، ج۲ ص۲۹۲
📚نفس المهموم، ص ۴۳۲
دم دروازهی ساعات خدا رحم کند
به دلِ عمهی سادات خدا رحم کند
محملم پرده ندارد مددی یا ستّار
حاجتم وقت مناجات خدا رحم کند
چشم من تار شده ، یا تو به هم ریخته ای
گریه دار است ملاقات خدا رحم کند
کو علمدار حرم ؟ آبرویم در خطر است
وسط این همه الواط خدا رحم کند
سر بازار به انگشتْ نشانم دادند
رد شدم با چه مکافات خدا رحم کند
به همان خنجر کندی که تو را زجرت داد
می کند شمر مباهات خدا رحم کند
سرت از نیزه زمین خورد دلم ریخت حسین
زیر پا رفتی ؟ به لب هات خدا رحم کند
نیزه نیزه شده از بس گلوی پاره ی تو
گم شدی بین جراحات خدا رحم کند
چانه میزد سر گهواره یکی پیش رباب
بهر تسکین مصیبات خدا رحم کند
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#مقتل
#مصائب_شام
#ورودشام
#حضرت_زینب
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🩸اول صبح، أسرای آل الله را وارد شام کردند … اما آنقدر ازدحام بود که وقت ظهر به قصر یزید لعین رسیدند …
در نقلها آمده است:
🥀 آن روزی که أسرای آل الله را وارد شهر شام کردند، روز چهارشنبهای بود....
📋 و كانَ خارجُ البَلَدِ مِن كِثرةِ الخَلائق كعَرصَةِ المَحشرِ يَموجُ بَعضُها في بَعضٍ.
▪️بیرون از شهر، چنان مردم شام ازدحام کرده بوده که گویی صحنه محشر اتفاق افتاده بود؛ به طوری که بعضی روی بعضی دیگر، موج میخوردند.
🥀 اول صبح، به وقت سپیده دم،سرهای مقدس و أسرای آل الله را وارد شهر کردند اما از کثرت ازدحام، وقت ظهر بود که اسرا با خستگی شدید، به گونه ای که بدن و مفاصل هر انسانی از دیدن آن ها به لرزه در می آید، به در کاخ یزید ملعون رسیدند.
📚نفس المهموم، ص۴۳۲
📚معالي السّبطين،ج۲ ص۱۴۱
📚مقتل الحسين عليه السّلام،مقرم، ص۴۴٧
کوفه که شهر علی بود چنان کرد به من!
وای از شام که بغض پدرم را دارند...
سر هر کوچه معطّل شدهام،خسته شدم!
چشمشان کور! همه قصد تماشا دارند!
سر بازار که رفتیم سرم داد زدند...
ای ابالفضل بیا! نیّت دعوا دارند!
جگرم سوخت زمانیکه رقیه میگفت
عمه جان!اینهمه دختر همه بابا دارند …
دخترانی که پَس پرده عصمت بودند …
بعد تو در وسط مجلس مِی جا دارند!
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#مقنل
#مصائب_شام
#امام_سجاد
#حضرت_زینب
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🩸یک سر طناب به گردن امام سجاد علیهالسّلام و سر دیگر آن را به زینب کبری سلاماللّهعلیها بسته بودند و میکشاندند …
در نقلها آمده است:
📋 ...اَتَوهُم بِحِبالٍ فَرَبَقُوهُم بِهٰا
▪️تمام اُسرا را در حالیکه با یک طناب به هم بسته بودند، به سمت کاخ یزید لعین میبردند.
📋 فكانَ الحَبلُ في عُنُقِ زَينِالعابدينَ اليٰ زينب و امّکلثوم و باقي بَناتِ رسولِ الله
▪️یک سر طناب را بر گردن إمام سجاد علیهالسلام انداخته بودند و سر دیگر طناب را به زینب کبری و حضرت امّکلثوم علیهماالسلام و دیگر دختران رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بسته بودند و آنها را میکشاندند.
📋 و كُلّمٰا قَصَروا عَنِ المَشيِ ضَرَبُوهُم
▪️و هرگاه که این زنان و بچهها، توانِ راهرفتن نداشتند، آنها را کتک میزدند.
📋 حتّي اَوقَفوهم بَينَ يَدَي يزيد و هُو علَي سَريرِه
▪️تا اینکه کشان کشان آن ها را آوردند در مقابل یزید و آن نانجیب بر تاج و تخت حکومتش، نشسته بود ...
📚مقتل الحسین علیهالسلام،مقرّم، ص۳۱۱
بَدا به حال نجیبی که در حجاب نباشد
و بزم، جای نوامیس بوتراب نباشد
فتاده جسم تو عریان به روی خاک بیابان
خدا کند که دگر زیر آفتاب نباشد
خدا کند که پس از خواهر تو در همه دنیا
دگر دو دست زنی بسته با طناب نباشد
میان این همه ماهِ نشسته بر روی نیزه
خدا کند که سر کودک رباب نباشد
خدا کند که نبیند کسی سر پدرش را
اگر که دید، به خون سرش خضاب نباشد
سوار ناقهی عریان شدن که کار زنان نیست
اگر که مرد نباشد، اگر رکاب نباشد
خدا کند قدحی را که ریخت روی سر تو
گلاب باشد عزیز دلم، شراب نباشد...
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
کانال نوحوا علی الحسین منتظر تا که بیای.mp3
زمان:
حجم:
2.11M
#واحد
#سنگین
#حضرت_رقیه
#سبک_تامشکتو
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
شماره 1897
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
منتطرم تا که بیای، سر روی زانوت بذارم
رو صورت قشنگ تو، من گل بوسه بکارم
دل من رو توی ویرونه غم گرفته
میریزم اشک، عمه ی من ماتم گرفته
به حال این دختر تنها و غریبت
میدونم قلب تموم عالم گرفته
▪️بابا جون..
اومدی بابا با سرت، به دخترت سر بزنی
اومدی تا خرابه رو، نقشی ز حیدر بزنی
بیا بگم من براتو درد دلامو
بذارم روی لبای، خونیت لبامو
بگم بعد تو به ما بابا چی گذشته
بگم که عمه همیشه داشته هوامو
▪️باباجون..
گوشواره هامو بردنو، ببین گوشم پاره شده
دختر نازت باباجون، اسیر و آواره شده
رقیه ت از دشمن بی دین خورده سیلی
مثل زهرا صورتم بابا، گشته نیلی
سرم خورده سنگ شامی ها و شکسته
مارو چرخوندن توی شام با دست بسته
▪️بابا جون...
حالا که اومدی پدر،دخترتم همرات ببر
از بسکه سختی کشیدم، اومده طاقتم بسر
نمیخوام بعد تو دیگه این زندگانی
ز بعد تو شد بهار عمرم خزانی
دلم میسوزه برای عمه باباجون
تو این سختی ها شده عمه قد کمانی
▪️بابا جون...
شاعر: اسماعیل تقوایی
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#متن_روضه
#امام_حسن
#گریز
#حضرت_رقیه
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🔸زیاد مخارقی گفته هنگامی که وفات امام حسن ع نزدیک شد حضرت، امام حسین را طلبیده فرمود:
ای برادر به همین زودی از تو جدا می شوم و به دیدار خدای خود نائل می گردم..
من مسموم شدم و امروز پاره جگر خود را در میان طشت دیدم و میدانم چه کسی این جفا را بر من کرده و از کجا سرچشمه گرفته و من در پیشگاه خدا با وی دشمنی خواهم کرد..😭
اینک سوگند به حقی که بر تو دارم از این پیش آمد و مرتکب آن، تعقیب مکن و منتظر باش تا خدا در باره من چه خواهد کرد..
▪️اینک هر گاه من از دنیا رحلت کردم چشم مرا بپوشان و غسل بده و کفن کن و بر سریر گذارده کنار مرقد همایون جدم ببر تا عهدی تازه کنم سپس مرا پهلوی قبر جده ام فاطمه بنت اسد ببر و در آنجا به خاک بسپار و بزودی خواهی دانست که جمعی می پندارند می خواهی مرا در کنار قبر جدم مدفون بداری و برای جلوگیری گرد می آیند اکنون به تو سفارش می کنم برای خاطر خدا سعی کن در پای جنازه من، خون به اندازه شیشه حجامتی ریخته نشود..
▪️آنگاه به وی وصیت کرد کسان و فرزندان و بازمانده های او را تحت نظر و حمایت خود قرار داده و به وصیت علی که به حضرت مشار الیه نموده عمل کند و بالاخره مانند امام مجتبی در هنگامی که به خلافت رسید و پدرش او را سرپرست خاندان خود قرار داد و مردم را به انجام فرامین امام مجتبی هدایت نمود و پس از خود او را به عنوان جانشینی معرفی کرد حضرت امام حسین همان رویه را پیشه بگیرد..
▪️خواهرش زینب هم وقت رفتن از شام بلا
همه ی زنای شامی دورش جمع شدن..
خانم فرمود:
آاای اهل شام اینجا ما یه امانتی پیش تون داریم.. یادگار برادرم حسینه رقیه..
گاهی بیان سر قبرش آب بریزین، شمعی رو قبرش روشن کنید..
اینجا غریب نمونه... 😭
به خدا از کربلا تا اینجا خیلی زجر کشیده.. 😭
آااای حسین..
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#مناجات
#امام_زمان
#حضرت_رقیه
#شب_سوم
#محرم
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بگذار تا برایِ تو باشم عزیزِ من
مجروحِ های هایِ تو باشم عزیزِ من
از دست پختِ مادرتان لقمهای خورَم
پاگیرِ قند و چایِ تو باشم عزیزِ من
بگذار تا که ریشه بگیرم در این دَهه
تا ریشهیِ عبایِ تو باشم عزیزِ من
فرموده است حضرتِ صادق به گریهام
مشمولِ ربنایِ تو باشم عزیزِ من
کاری اگر که هست بگو کار میکنم
تا پیشِ چشمهایِ تو باشم عزیزِ من
بگذار کفش جفت کنم یا غذا کِشَم
یا خرجِ کربلای تو باشم عزیزِ من
با دیگ شُستَنم به تو نزدیکتر شوَم
بی منت آشنایِ تو باشم عزیزِ من
پیشِ سماوری که زِ غَم جوش میزنَد
ماندم که در هوایِ تو باشم عزیزِ من
این استکانِ چای مرا قُرب میدهد
تا عاشقِ خدایِ تو باشم عزیزِ من
پا منبری بزرگ شدم لطفِ مادرم
تاکه فقط گدایِ تو باشم عزیزِ من
مانندِ پیرهای جوانمُرده میشوم
بگذار همصدایِ تو باشم عزیزِ من
پیراهنی که غرقِ بخون است دستِ توست
امشب شود که جایِ تو باشم عزیزِ من
سر را گرفت کنجِ خرابه به گریه گفت :
در فکرِ بوریایِ تو باشم عزیزِ من
شاعر: حسن لطفی
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌