eitaa logo
نوحوا علی الحسین🎤
3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
605 ویدیو
27 فایل
متن روضه، نوحه، زمزمه، زمینه، تک، واحد، واحد حماسی، شور،مناجات و.. به همراه اجرای سبک مناسبت های مختلف اهل بیت و 🎤آموزش مداحی🎤 @noaheh_khajehpoor کانال مولودی و عروسی خوانی مرج البحرین @marajalbahrain ارتباط با مدیر کانال خواجه پور _ 6998 342 0917
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 خودم را می‌کِشم سویت دو پایِ ناتوان را نَه غمم از یاد بُردم   طعنه‌های کودکان را نَه سرِ تو رفت و قولت نه   یقینم بود می‌آیی به عمه صبر دادی  دخترِ شیرین‌زبان را نَه تمام دختران خوابند زیرِ چادرِ عمه یتیمت را ببر  سربارم  اما  عمه‌جان را نَه خدا صبرت دهد دیدی که می‌خندند بر وضعم که بر هر زخم طاقت داشتم  زخم زبان را نَه شنیدم غارتت کردند و عُریانت  به خود گفتم که دزدان را نمی‌بخشم  خصوصا ساربان را نَه حلالت می‌کنم ای تازیانه سنگ خاکستر حلالت می‌کنم ای خار  اما خیزان را نَه همینکه چوب می‌خوردی لبانم چاک می‌خوردند به او گفتم بزن من را  ولیکن آن دهان را نَه طنابی در تمام شهر دورِ گردنِ ما بود فقط گفتم بکش مویم  ولی این ریسمان را نَه گذشتم با مکافات از حراجیِ یهودی‌ها من عادت داشتم بر درد ، درد استخوان را نَه به من برمی‌خورَد ما سفره‌دارِ عالمی هستیم بیاندازید سویم سنگ  اما تکه نان را نَه اگرچه کودک و پیرش هولم دادند و مو کندند پدر بخشیدم آنان را   ولی پیرِزنان را نَه شاعر: حسن لطفی https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 آخی... بیا بابا دلم غم دارد امشب تورا بابا فقط کم دارد امشب بیا بابا ببین دخت سه ساله دل خون اشک نم نم دارد امشب بیا بابا بیابابای خوبم.. بیا بابا ببین رنگم پریده یتیمی همچو من دنیا ندیده بیا بابا ببین قد کمانم بببن دختت به ویران آرمیده بیا بابا بیابابای خوبم.. بیا تا سر بزانویت گذارم برای بوسه هایت بیقرارم بیا تا درد دلها با تو گویم خزانم را بده پایان بهارم بیا بابا بیا بابای خوبم.. __ سربابا به دیدارش بیامد رقیه بر پدر گفتا خوشامد زبعد دیدنش جانش فدا شد زپیکر روح آن دختر برآمد ببا بابا بیا بابای خوبم.. اگر دست پدر بودی به دستم چرا من در خرابه می نشستم اگر می بود بابای نکویم نمی زد شمر دون سیلی به رویم بیا ای عمه جان کامشب ز مرگ خود خبر دارم هوای دیدن رخسار زهرا را به سر دارم خبر کن دختران شام را از بهر دیدارم که تا ثابت کنم من هم در این عالم پدر دارم *** من دختر سه ساله ی حسینم در باغ دین آلاله ی حسینم نامم به لوح عشق جاویدانست دیباچه ی رساله ی حسینم به محفل مداحان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1411383588C803b9d928e
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🩸مصیبت جانسوزِ جاماندن سه‌ساله آل الله از قافله و اذیت‌های زجر ملعون ... راوی گوید: 🥀 چون اسراء را به سمت شام می‌بردیم، در نزدیکی شهر «عسقلان» هوا بسیار گرم شد؛ لشکر پیوسته به اسبان خود آب می‌دادند و بقیه آب را بر روی زمین می‌ریختند و به اسراء نمی‌دادند. 🥀 دختر خردسال حسین علیه‌السلام که فاطمه صغری (رقیه سلام‌الله‌علیها) نام داشت، خود را به سایه بوتهٔ خاری رسانید و در زیر همان سایه خوابش برد. 📋وَ تَرکُوها وَ ارْتَحَلوا عَنها ▪️لشکر از آن وادی کوچ کرده و آن دختر را فراموش کردند. 🥀 در مسیر، ناگهان زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها متوجه شد که آن نازدانه از قافله جا مانده است، 📋فَبَکتْ و نادَت: ▪️لذا صدای گریه‌ آن بانو بلند شد و فریاد برآورد: 📋 یٰا قَوم! بِاللّهِ عَلیکم إصبِروا هُنَیئةً، فَقَد افتَقَدَتْ إبنَةُ أخی و قُرّةُ عَینی ▪️ای قوم! شما را به خدا قسم می‌دهم که کمی صبر کنید؛ دختر برادر و نور چشمم گم شده است. 🥀 همهمه در بین لشکر بالا گرفت؛ در آن اثنا ، ملعونی به نام «زجر بن قیس» صدایش را بلند کرد و گفت: من می‌روم و هر گونه باشد آن دخترک را می‌آورم. 🔖 راوی گوید: 🥀 من همراه زجر به عقب قافله به راه افتادیم؛ از همان دور، نگاهم به آن دخترک افتاد؛ از جای برخاسته بود و دست بر روی سرش گذاشته بود؛ گاهی به اطراف نگاه می‌کرد و گاه می‌نشست؛ گاه می‌دوید و بر روی زمین می‌افتاد و فریاد می‌کشید: یٰا عمّاه! یٰا عَمّتاه! یا أبتاه! یا أُختاه! یا أخاه.... 🥀 گاه دیگر نمی‌توانست راه برود و بر روی ریگ‌های گرم بیابان می‌غلطید و پاهایش را با دست می‌گرفت. دیدم که تکه‌ای از لباسش را پاره کرد و از شدت حرارت ریگ‌ها، به کف پای خود پیچید. 🥀 در همین حال بود که زجر به او رسید و با تازیانه‌اش بر تن آن دختر زد و بر سر او فریاد کشید: برخیز که اسبم هلاک شد تا تو را پیدا کردم! 🥀 بعد دیدم که بر صورت آن دختر سیلی زد و آن دختر ناله « وا أبتاه! وا علیاه!» سر می‌داد. در آخر آن دخترک را بر عقب اسب خود انداخت و حرکت کرد. چون به قافله رسید آن دختر را از همان بالای اسب ، در عقب قافله بر روی زمین انداخت. 📚بحرالمصائب ج۷ ص۲۹۹ 📚سرورالمومنین (نسخه خطی) ص۱۶۳ مرا دشمن به قصد کُشت می‌زد به جسم کوچک من مُشت می‌زد هرآن گه پایم از ره خسته می‌شد مرا با نیزه‌ای از پُشت می‌زد توئی ماه من و من چون ستاره غمم گشته پدر جان بی‌ شماره اگر روی کبودم را تو دیدی مکن دیگر نظر بر گوش پاره بیا بشنو پدر جان صحبتم را غم تو بُرده از کف طاقتم را دو چشم خویش را یک لحظه وا کن ببین سیلی چه کرده صورتم را https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ میخواهی از فردا بگویم یا گذشته؟ یا حال و روزی که در این شب ها گذشته؟ در روضه یاد کربلا هستم، غمم را می فهمد آنکه تشنه از دریا گذشته گنبد، حرم، گلدسته، تل زینبیه.. چه خاطراتی دارم آقا با گذشته! در روضه هر کس آمده حاجت گرفته حتی اگر یکبار از اینجا گذشته فردای محشر مطمئناً سود کرده هر کس برای تو از از این دنیا گذشته من را بزن چون نوکر خوبی نبودم هر چند دیگر کارم از دعوا گذشته مثل همیشه چاره‌ی بیچارگان باش جان رقیه با غلامت مهربان باش شاعر : محمد زوار به جمع سه هزار نفری مداحان🎤 بپیوندید 👇 https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
کانال نوحوا علی الحسین مملکت یار کـربـلا.mp3
زمان: حجم: 2.35M
شماره 1898 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ مملکت یار کربلا گنبد دوار کربلا خیلی دلم تنگت شده مشتاق دیدار کربلا تموم رؤیام کربلا خونه ی آقام کربلا رد میشه هر شب عکست از جلوی چشمام کربلا هنر محتشم و شهپر روی علم و خنکای حرم و خاطره های من و تو سایه ته رو سرم و زیارت آخرم و روضه ی محرم و خاطره های من و تو خاطره دارم از غروبای تو تشنه لبم تشنه ی دریای تو بی سر و سامان توأم یا حسین دست به دامان توأم یا حسین ▪️یا حسین یا حسین من به تو مدیونم حسین جونم حسین، جونم حسین این دفعه از کرب و بلات برم نگردونم حسین هیچکی مثه تو آبرودار نیست هیچکی شبیه من گرفتار نیست دور و برت خیلی شلوغه آخه هیچکی شبیه تو خریدار نیست همه ی دین من و جمله ی تلقین من و غم شیرین من و عاقبت کار منی در کنارت خوشم و فدای لطفت بشم و جنس بی ارزش ام و خودت خریدار منی خاطره دارم از غروبای تو تشنه لبم تشنه ی دریای تو بی سر و سامان توأم یا حسین دست به دامان توأم یا حسین ▪️یا حسین یا حسین https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
36.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 کربلایی رضا غیاثی🎤 مزنی ای دختره تقصیری ندارَه نه برار و نه بوَه بالا سر ندارَه... 😭 آااای دخترون بوه دار نازشون گرونه دختری که بی بوه معنی شعر دونه مو چطور ساکت کُنم ناله ای یتیمّه.. 😭 مو چطور نشون اهُم سر پُر زِ خینَه...😭 کی بریده سرت بوَه نازنینم.. 😭 مو چطور طاقت برم که تِنه بینم با پیوستن به کانال نوحوا علی الحسین بهترین ها را دریافت کنید 👇 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 گل نازدانه پدر.. ❤️ رقیه ...رقیه نجیب ! 🔸 ای مهتاب شب های الفت حسین ! ای مظلوم ترین فریاد خسته ! گلِ نازدانه پدر و انیس رنج های عمه ! رقیه... رقیه کوچک! 🔹 ای یادگار تازیانه های نینوا و سیل سیلی کربلا ! دست های کوچکت هنوز بوی نوازش های پدر را می داد، و نگاه های معصوم و چشمان خسته ات، نور امید را به قلب عمه می تاباند. رقیه... رقیه صبور ! ▪️ بمان، که بی تو گلشن خزان دیده اهل بیت، دیگر بوی بهار را استشمام نخواهد کرد، تو نوگل بهشتی و فرشته زمینی، پس بمان که کمر خمیده عمه، مصیبتی دیگر را تاب نخواهد آورد.. دست‏هایت کوچک بودند برای به آغوش کشیدن صبر و سختی. اما تو چقدر سربلند بیرون آمدی از دردها و دلتنگی‏ها! صبر را از چه کسی به ارث برده بودی، نمی‏دانم! اما ایمان، هم‏پای تو بزرگ شده بود. هان ای دختر خورشید! تو خرابه‏نشین نیستی.. اینک عرش را به پاس قدوم تو مفروش کرده‏اند. پای بگذار! بالِ تمامِ ملایک برای گام گذاشتنت در خویش نمی‏گنجند. منقّش‏ترین و گسترده ترینِ ایشان را برگزین تا محملِ تو در عروجِ بزرگ و منوّرت باشند. و تو چون رودی زلال و موّاج که عمود ایستاده باشد قد می‏کشی و سر به آن سوی ابرها می‏بَری و به نا گاه از زمین بریده می‏شودی و در بیکرانگیِ لاجورد، در عمیقِ کهکشانی دور، از زمینیان پنهان خواهی شد... ▪️جاده‏های بیابانی، حرمتِ پاهای زخمی را نگاه نداشته‏ اند.. تازیانه‏ها پیکرِ سه‏ ساله را خوب می‏شناسند و خورشیدی که آتش می‏گرید و عطش را در حنجره‏ها سنگین‏تر می‏کند. و اینک، شبِ شام، سنگین بر شهر لمیده است؛ چنان که سقفِ ویرانه را توانِ تحمّل نیست. ▪️لهیبِ ماتمی که از خرابه می‏ترواند، قصرِ ابلیس را به آتش کشیده است.. بادها زوزه می‏کشند و ابرها، سیاه اشک می‏ریزند.. ▪️ امّا میان این همه غوغا، ضجّه‏ای کودکانه، ستون‏های متزلزل شام را به لرزه نشانده است. کسی پیش‏تر اگر رفت، خواهد شنید و خواهد دید، دخترکی سیاه‏پوش که هر لحظه، نامِ پدر بردنش، عطوفت را در دلِ حتّی سنگ‏ها، به آتشفشانی بدل می‏کند. ▪️وقتی میان خون و آتش، صدای گریه‏ات، دل سنگ را می‏لرزاند و پاهای تاول زده‏ات، سختی‏ها را گلایه می‏کرد، همه چشم‏ها کور بودند و دل‏ها سنگین‏تر از آن بود که بار سنگین دلت را سبک‏تر کند.. زیر تازیانه در خرابه های شام.. که دیده است که جوجه کبوتری توفان‏ زده را تیر و کمان حواله کنند؟ ▪️آه، رقیه ! بال‏های سوخته را طاقت سنگ نیست. لب‏های تشنه ‏ات را خاک پاشیدند و چشمان به اشک نشسته ‏ات را آشنای تازیانه ‏ها کردند. خدایا! حجم این همه تاریکی را کدام خورشید، روشن می‏تواند کرد؟ فریاد جگرخراشت را در خشت خشت خرابه‏ های شام مویه می‏کنم و وسعت رنجت را با کوه‏ها در میان می‏گذارم. غبار اندوهت را هیچ بارانی نمی‏توانده شست.. التماس دعا... 🙏 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
کانال نوحوا علی الحسین کربلا خاک تو گلزار شهیدان.mp3
زمان: حجم: 8.05M
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ حاج مصطفی ساعدی🎤 کربلا خاک تو گلزار شهیدان می شود مقتل اجساد صد چاک عزیزان می شود قدر این اصحاب پاکم را بدان ای کربلا نور باران خاکت از اجساد آنان می شود ✅ با پیوستن به کانال نوحوا علی الحسین بهترین ها را دریافت کنید 👇 https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
کانال نوحوا علی الحسین این تازه شروع انتقامه.mp3
زمان: حجم: 1.28M
شماره 1899 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 این تازه شروع انتقامِ خون سرداران نظامه ای اسرائیل پست و قاتل این تازه شروع یک قیامه ذکر حیدر حیدر روی لبا فتح خیبر خیبر قرار ما ما همگی مرد میدانیم و می‌خونیم توو کل ایران یه صدا 👊مرگ بر اسرائیل ایوالله به ارتش شهامت جانم به این سپاه غیرت میریم واسه ی فتح خیبر به یمن شهنشه ولایت تا صبح ظهور نور ازلی تا صبح ظفر، به دستان ولی به عشق یاری شیر خدا هستیم تحت فرمانِ سیدعلی 👊مرگ بر اسرائیل وقتشه یهود بشه پشیمون تلاویو باید بشه ویرون وای به روزشون حسابی تشنه اس لشکر علی به خون صهیون می تازیم با غُرشِ بی امون از زمین و دریا و آسمون واسه عبرت همه دنیا میدیم مجازات سختُ به اینا نشون 👊مرگ بر اسرائیل شاعران: احسان جاودان، داوود قاضی https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 🚨هرکس بی‌جهت به کربلا نرود شیعۀ ما نیست ☑️ امام صادق(ع): 🔸 کسى که به زیارت قبر امام حسین(ع) نرود و خیال کند از شیعیان ماست و با همین حال فوت کند، او شیعۀ ما نیست و اگر هم از اهل بهشت باشد، جزء میهمانان اهل بهشت محسوب مى‏‌شود. 📜 قال الصادق(ع): مَنْ لَمْ یَأْتِ قَبْرَ الْحُسَیْنِ ع وَ هُوَ یَزْعُمُ أَنَّهُ لَنَا شِیعَةٌ حَتَّى یَمُوتَ فَلَیْسَ هُوَ لَنَا بِشِیعَةٍ وَ إِنْ کَانَ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَهُوَ مِنْ ضِیفَانِ أَهْلِ الْجَنَّةِ. ⬅️ کامل الزیارات، ۱۹۳ https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 باور نمیکنم که رسیدم کنارِ تو باور نمیکنم من و خاکِ دیارِ تو یک اربعین گذشته و من پیر تر شدم یک اربعین گذشت و شدم همجوار تو یک اربعین اسیرِ بلایَم اسیرِ عشق یک اربعین دچارِ فراقم دچار تو یک اربعین دویده‌ام و زخم دیده‌ام دنبالِ ناله‌های یتیمانِ زارِ تو یک اربعین بجای همه سنگ خورده‌ام یک اربعین شده بدنم داغدارِ تو یک اربعین به گریه‌ی من خنده کرده‌اند لبهای قاتلانِ تو و نیزه دارِ تو مثلِ رُباب مثلِ همه تار تر شده چشمان خسته‌ی منِ چشم انتظارِ تو روز تولدم که زدم خنده بر لبت باور نداشتم که شوم سوگوار تو با تیغ و تیر و دشنه تو را بوریا کنند با سنگ و تازیانه مرا داغدارِ تو یادم نمیرود به لبت آب آب بود یادم نمیرود بدنِ نیزه زار تو مانده صدای حرمله در گوشِ من هنوز وقتی که نیزه زد به سرِ شیرخوار تو حالا سرت کجاست که بالای سر روم؟ گریَم برایِ زخمِ تنِ بی شمار تو من نذر کرده‌ام که بخوانم در علقمه صد فاتحه برای یَلِ تکسوار تو یک مُشت خاک رویِ تو و من دعا کنان شاید شوم نشانِ تو سنگ مزار تو شاعر: حسن لطفی https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 عاقبت آمدم پس از عُمری به مزارت نه بر مزارِ خودم آمدم های های گریه کنم به دلِ خون و داغدارِ خودم چند وقتی‌است بغضِ سنگینی به گلویم نشسته ، میبینی؟ کارِ خود را فراق با من کرد کمرم را شکسته میبینی؟ شانه‌های ضعیفِ طفلانت خواهرت را کشان کشان آورد هرکه اینجا رسیده سوغاتی سر و رویی پُر از نشان آورد شرحِ این راه را یتیمانت با زبانِ اشاره می‌گویند با لبی زخم خورده ، چاک و کبود با تَنی پاره پاره می‌گویند شام با من چه کرده ، میبینی؟ رویِ پیشانی‌ام پُر از چین است بعد از این ضجه‌ای نمیشنوم گوشم از تازیانه سنگین است با اشاره رُباب می‌گوید هیچ داغی شبیه این غم نیست بِینِ گهواره نه ببین زینب کودکم بینِ قبرِ خود هم نیست از سرت بی خبر نبودم که هر شبی دست این و آن دیدم با کمی لختِ خون عقیقت را من به انگشتِ ساربان دیدم بود بر گیسوانِ تو جایِ پنجه‌ی چندتا زنا زاده زود فهمیدم از محاسنِ تو که سَرَت در تنور اُفتاده کاش میشد که بوریا بودم تا نگه دارمت همیشه تو را کاش میشد که بوسه‌ای بزنم باز حلقومِ ریش ریشِ تو را اربعینی گذشته اما باز نیزه‌هاشان هنوز در خاک است لخته خون‌های خشک بر تیر است تیغ‌های شکسته بر خاک است یاد عصری که دیدمت اینجا بعدِ غارت عجیب می‌خندند حرفِ سوغات بود و با عجله از تَنَت تکه تکه می‌کندند پای من جان نداشت تا آیند بی اثر بود هرچه کوشیدم از سرِ شیبِ تُندِ گودالت تا کنارِ تنِ تو غلطیدم سرِ عمامه و عبایت نَه بود دعوا برایِ پیرهنت دست‌هایم بُرید وقتی که تیغ‌ها را کشیدم از بدنت شاعر: حسن لطفی https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌