eitaa logo
نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس
11.3هزار دنبال‌کننده
346 عکس
11 ویدیو
1.3هزار فایل
ارائه دهنده: نوحه_ذکر_دم بازاری_پاره دم_اشعار_سرود مدیریت: رئوف (مشهدالرضا «ع») ۰٩٣٨٣۰٧۰۰٣٢ ارتباط با ادمین @A_Rauof
مشاهده در ایتا
دانلود
20 (امام سجاد ع) سجاد نالان،خونین جگر شد گریان چهل سال،شب تا سحر شد حزنش ز یعقوب،افزوده تر شد آن بر پسر زار،این بر پدر شد سجاد خونین جگر شد گریان بهر پدر شد سجاد نالان،تا در جهان بود افسرده خاطر،آزرده جان بود کارش شب و روز،آه و فغان بود از دیده ی تر،اشکش روان بود گاهی که می دید،ظرفی پر از آب از دیده می ریخت،بر چهره خوناب آمد به یادش،از حنجر باب زد آه حسرت،از قلب بی تاب خوان طعامی،چون دید در حال آمد به یادش،از جوع اطفال می شد از این غم،آشفته احوال این بود حالش،طی چهل سال چون کشته ای را،می دید بر خاک آمد به یادش،با قلب غمناک جسم عزیز،سلطان لولاک بر خاک صحرا،صد پاره و چاک مشکی به دوش،سقا اگر دید حالش ز دیدن،آشفته گردید آورد یاد از،عباس و نالید بی دست و بی سر،در خاک غلتید سوی جوانی،گر او نظر کرد یاد از شبیه،خیر البشر کرد گه زد به سینه،گه ناله سر کرد جاری ز دیده،خون جگر کرد چون نوجوانی،می دید داماد آمد به یادش،داماد ناشاد شهزاده قاسم،آن سرو آزاد می زد خروش و می کرد فریاد می گفت قاسم،عیشش عزا شد خون گلویش،بر کف حنا شد پامال اسبان،آن مه لقا شد عیشش مبارک،کامش روا شد هر جا که می دید،آن شاه اطهر طفلی هم آغوش،باشد به مادر یاد آمدش از،شش ماهه اصغر تیر سه شعبه،بدریدش حنجر هر جا که می دید،جمع جوانان با هم نشسته،خوشحال و خندان یاد از جوانان،آن دل پریشان آورد و نالید،از حال ایشان هر جا اسیری،دید آن دل افگار آمد به یادش،از حال اطهار از ام کلثوم،وز زینب زار از حالت خود،وز ظلم اشرار در خاطر آورد،هر صبح و هر شام از رنج کوفه،وز محنت شام اما غم شام،با طعن ظلام دشوارتر بود،بر آن نکونام تا روز رحلت،از بند زنجیر بر گردن او،می بود تأثیر از دار امکان،گردید دلگیر مشتاق اجداد،از جان خود سیر با آن همه غم،آن شاه مظلوم از جور هشام،گردید مسموم فرمود رحلت،با قلب مغموم عالم ز بهرش،محزون و مهموم سَرّاج محزون،گر جان سپارد از جور دشمن،کی دم برآرد پاداش هر کس،بر حق گذارد شوق سناباد،در سینه دارد زمینه:مقتل @nohe_sonnati
۱ (امام سجاد ع) شور عزای سید الساجدین شد عالم غمین در ماتم عابدین شد مسموم کین شد عابدین از زهر هشام لعین شاهی که اندر کربلا بود بیمار در روز عاشورا تنش بود تبدار شد ناتوان از یاری شاه ابرار قلبش ملول خاطرش بس حزین شد در گوشه ی خیمه به غم مبتلا بود خونین دل از بی رحمی اشقیا بود از شدت و تاب عطش در نوا بود گریان به حالش آسمان و زمین شد از شدت تب گشت در خیمه بی تاب خشکیده لب رخساره اش رنگ مهتاب لکن شده در خیمه گه قحطی آب بر او جفا از فرقه ی مشرکین شد دید او جوانان را فتاده روی خاک جسم عزیزانش ز کین گشته صد چاک اهل حرم در ناله با قلب غمناک ظلم و ستم بی حد از اعدای دین شد آتش چو زد اندر حرم دشمن از کین کردند فرار از خیمه ها آل یاسین با عمه تنها مانده بود آن شه دین کاتش دگر از روی او شرمگین شد اندر اسارت بود از جور ایام از کربلا تا کوفه تا کشور شام بس طعنه ها بشنید او از در و بام افسرده گردید و به محنت قرین شد پاهای او بر ریسمان گشته بسته تن زیر زنجیر گران زار و خسته گرد و غبار غم به رویش نشسته اندر خرابه جایش از ظلم و کین شد چون آمد او اندر وطن گشت نالان از وقعه ی کرب و بلا بود گریان وز ماجرای کوفه و شام ویران هر گه به خاطر آمدش دلغمین شد انصاریا کن ناله با دیده ی تر کان سید سجاد و سبط پیمبر از جور و بیداد هشام ستمگر مسموم زهر از کینه ی آن لعین شد ‏زمینه:رکمان @nohe_sonnati
۲ (امام سجاد ع) هر زمان کنم یاد،از عزای سجاد اشک غم بریزم،از برای سجاد مسموم زین العابدین مظلوم زین العابدین نور حق امام،ساجد مطهر روح و جان زهرا،وارث پیمبر فخر آل طاها،نجل پاک حیدر حجت خداوند،پادشاه امجاد تا به یاد آرم،حزن کربلایش نالم از دل زار،گریم از برایش کی توان به تفصیل،گفت ماجرایش که بر او چه ها شد،یا بر او چه رو داد بعد قتل بابش،بود روزگارش تا به عرض چل سال،گشت حال زارش پر غم و پر اندوه،با دل فگارش از جفای قوم،شوم کینه بنیاد هر زمان که بنشست،یاد کربلا کرد یاد فتنه های،قوم بی حیا کرد اشک غم روانه،از دو دیده ها کرد می کشید از دل،ناله ها و فریاد قتل بابش او را،کرده بود دلگیر داغ عمش او را،از همه جهان سیر بود همچو یعقوب،سال ها زمین گیر در فراق یاران،نوخطان ناشاد هر زمان که نوشید،آب خوشگواری یاد تشنگان کرد،او ز بی قراری سیل اشک می کرد،از دو دیده جاری تا که یاد حلق،خشک اصغر افتاد هر زمان که یاد از،شام پر بلا کرد یاد از آن خرابه،رنج طفل ها کرد یاد چون ز بزم،زاده ی زنا کرد از درون سینه،آه و ناله سر داد خاک غم به فرقم،کان امام معصوم عاقبت ز زهر،کینه گشت مسموم از جفای هشام،آن لعین میشوم لعنت خداوند،تا ابد بر او باد ای خدا به حق،اشرف النبیین کن زیارتش را،قسمت محبین ده فرج به مهدی،خاتم الوصیین از گناه بزاز،درگذر به میعاد ‏ زمینه:بهرت آورم آب،غم مخور عموجان @nohe_sonnati
۱ (امام سجّاد ع) ماتم و عزای، زَیْنُ‌الْعابِدِین است از فِراقِ بابا، باقرش حزین است مسموم زَیْنُ‌الْعابِدِین مظلوم زَیْنُ‌الْعابِدِین زاده‌ی حسین آن، بی‌معین و مظلوم کُشته از جفا شد، آن امامِ معصوم کرد دشمنش از، راهِ کینه مسموم باقِرُ الْعُلومَش، زین جفا غمین است آن‌که کربلا را، دیده با دو عَینَش زیرِ سُمِّ اسبان، پیکرِ حسینش بی‌دو دست دیده، ماهِ عالَمَینَش قطعه قطعه دیده، شِبه یا و سین است بس‌که غم به قلبِ، نازنین رسیدش بعدِ کربلا کَس، شادمان ندیدش عاقبت عدو کرد، از ستم شهیدش قلبِ شیعیان زین، ماجرا حزین است آن‌که بود معنا، واژه‌ی دعا را می‌نمود عبادت، ذاتِ کبریا را چون بدید بسیار، ظلمِ اَشقیا را پُر زِ خون دلش از، جورِ مشرکین است بعدِ ماجرای، آن قیامِ خونین در تمامِ ایّام، بُد حزین و غمگین بر دلِ حزینش، بود گریه تسکین در لِسانِ تاریخ، ماجرا چنین است آن امام تا بود، حالتش چنین بود بهرِ مستمندان، یاور و معین بود حامیِ ضعیفان، یارِ مسلمین بود این رَویه کارِ، رهنمای دین است هر زمان که می‌دید، آبِ خوشگواری اشکِ غم زِ چشمان، می‌نمود جاری یادِ بابْ می‌کرد، آن عزیزِ باری داغِ کربلا چون، با دلش عجین است شد به زهرْ مسموم، اندر آخرِ کار از جفای دشمن، آن ولیِ دادار در بقیع مدفون، گشت آن به غم یار چون ستم مرامِ، دشمنانِ دین است ای خدای منّان، وی عزیزْ داور حُرمتِ وصیِ، چارمِ پیمبر حاجتِ محبّان، از کَرَم برآور بر دَرَت «مقدّم» زار و مُستَکین است زمینه:بهرت آورم آب،غم مخور عموجان @nohe_sonnati
۲ (امام سجّاد ع) اهلِ عالَم دلِ ما غمین است ماتمِ سَیِّدُ السّاجِدِین است کُشته شد در رَهِ دینِ داور چارمین جانشینِ پیمبر آن که بیمارْ در نَینَوا بود ناظرِ وادیِ ابتلا بود کارِ او ذکر و یادِ خدا بود حضرتِ سَیِّدُ السّاجِدِین است نامِ نامیِ ایشان علی بود چارمین جانشینِ نبی بود در دعا بحرِ بی‌ساحلی بود زاده‌ی پورِ حَبْلُ‌الْمَتِین است چون دعا هست مُخُّ‌الْعِباده نیست طرحِ دعا کارِ ساده حق بر آن‌کَس که توفیق داده شُهرتش زینتِ عابدین است او پیام‌ آورِ کربلا بود حالتش دائِمًا در بُکا بود کار تبلیغی‌اش هم دعا بود چون وظیفه برایش چنین است گریه می‌کرد تا آب می‌دید یا غریبی که بی‌تاب می‌دید کودکی را که بی‌باب می‌دید یا اسیری که از غم حزین است عُمرِ دنیایی‌اش تا به سر شد زهرِ دشمن بر او کارگر شد سوی دارِ بقا رهسپر شد باقرش زین جهت دلغمین است عاقبت شد شهید، سبطِ یاسین جانِ او شد فدا در رهِ دین از ستم‌های خصمِ بد آیین قلبِ او پاره از زهرِ کین است حضرتِ باقر آن نورِ یکتا از جفا و ستم‌های اعدا مبتلا شد به هجرانِ بابا بعدِ بابا بر او جانشین است زهرِ کین تا به جانش اثر کرد شیعه را از غمش خونجگر کرد باقرش رَختِ ماتم به بَر کرد لیک او صابر است و متین است بار اِلٰها تو را حَقِّ زهرا چشم‌پوشی نما جُرمِ ما را از «مقدّم» خطایش ببخشا چون‌که عاشق به دینِ مبین است زمینه:هر شب جمعه زهرای اطهر @nohe_sonnati
۳ (امام سجّاد ع) نورِ چشمانِ حسین بن علی یَعسوبِ دین آن‌که مشهور است در دنیا به زَیْنُ‌الْعابِدِین شد شهیدِ راهِ دین مقتدای چارمین آن‌که شد تَب عارضش با مَصلَحَت در کربلا قِسمتش بودی شهادت، نی زمینِ نَینَوا با تنِ تبدار گشتی او اسیرِ اَشقیا عابدین بعد از حسین باشد امامِ مسلمین با اِسارت رفت در کوفه، از آن‌جا سوی شام می‌شنید او طعنه و دشنام از قَومِ لِئام گرچه در عینِ اِسارت مَنصَبَش بودی امام جانشینِ چارمِ بر حَقِّ خَتمُ‌الْمُرسَلِین در خرابه مسکنش دادند از کین دشمنان با زنانِ داغدیده، کودکانِ ناتوان بود ناایمن زِ گرما و زِ سرما آن مکان شاکرِ حق بود و یارِ عترتِ حَبْلُ‌الْمَتِین سال‌ها بعد از پدر در حالتِ غم گریه کرد با دلِ سوزانِ پُر اندوه و ماتم گریه کرد گاه روز و گاه شب، گاهی دمادم گریه کرد قلبِ ایشان بود چون با مِحنَت و ماتم قرین سعی در تبلیغِ دین می‌کرد از راهِ دعا چون‌که بودی بر مسلمانانِ عالَم رهنما شد ولی آخر شهید از ظلم و جورِ اَشقیا در بقیع مدفون شد آن نورِ خَلّاقِ مبین رفت تا از دارِ دنیا پورِ سبطِ مصطفیٰ زاده‌ی زهرای اطهر خامسِ آلِ عبا شد مدینه غرقِ ماتم زین عزای غم‌فزا وا اَسَف مسموم گردیدی امامِ ساجدین حضرتِ باقر دلش پُر خون شد از داغِ پدر هجرِ بابایش به قلبِ نازنینش زد شرر لیک بود از جان و دل تسلیمِ حَیِّ دادگر اشکِ غم می‌ریخت زین ماتم زِ چشمِ نازنین ای خداوندا به عِزّ و جاهِ خَتمُ‌الْاَنْبیا حُرمتِ جاه و جلالِ اَوصیای مصطفیٰ بر گنهکارانِ اُمَّت عَفو و رحمت کن عطا بگذر از جرمِ «مقدّم» حَقِّ زَیْنُ‌الْعابِدِین زمینه:راسته @nohe_sonnati