گذار ساعتی ای شمر بدمَنِش به منش
كز آب دیده كنم چاره زخم های تنش
بده اجازه برم سویِ سایۀ پیكر او
كه آفتاب نسوزد جراحت بدنش
در آتشم من از این غم كه از عطش دم مرگ
بلند جای نفس بود دود از دهنش
به كهنه پیرهنی كرد او قناعت و آه
كه بعد مرگ برون آورند از بدنش
به بوی پیرهنی قانعم ز یوسف خویش
ولی نه یوسفم اینك بُوَد نه پیرهنش
طمع بریدم از او آن زمان منِ ناكام
كه دوخت سوزنِ پیكان بهم لب و دهنش
مراست آرزوی گفت و گوی او اما
ز نوك نی شنوم بعد از این مگر سخنش
اگر به تربت"جودی"گذر كنی روزی
عجب مدار اگر نافه آید از كفنش
#جودی_خراسانی
#روز_عاشورا
@nohe_sonnati
یاد آورم چو واقعهٔ کربلای تو
دل خون شود زدیده ،برآید برای تو
چشم پراشک من چوفتد بر ستارگان
یاد آرم از جراحتِ بی منتهای تو
با دیدهٔ پر آب چو برآب بنگرم
دل زآتشِ غم آب شود از برای تو
از پا فتاده بینم اگر نخل نورَسی
یاد آیدم زاکبر گلگون قبای تو
هر جا که بزم عیشِ عروسی به پا شود
سوزم زبهر قاسم نو کدخدای تو
طفلی نظر کنم چو درآغوش باب خویش
یادآورم زاصغر شیرین زبان تو
هرگه به گوش می رسدم ناله ای زنی
گریم به حال زینبِ غم مبتلای تو
هرگه طپانچه ای به یتیمی زند کسی
یاد آرم از پیادگی طفل های تو
دودی چو از زمین به سوی آسمان رود
یاد آیدم زسوختن خیمه های تو
جودی ،نثار مقدمت ار جان کند کم است
بادا نثار مقدمت ای جان فدای تو
اکنون که رفت فیض حضور تو از کفم
بهتر همان که گریه کنم در عزای تو
____
1_در امثال عرب آمده : الشّئ بالشّئِ یُذکرُ.یعنی چیزی به چیز دیگر به یاد می آید.
#جودی_خراسانی
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
مجلس_ابن_زیاد
زینب به کوفه جا چو به دارالاماره کرد
بیصبر شد چنانکه به تن جامه پاره کرد
لب پر ز خنده دید به هر کس که بنگریست
کف پر خضاب دید به هر سو نظاره کرد
پوشید رخ ز موی پریشان و ز اشک و آه
گردون سیاه و خرمن مه پر ستاره کرد
ابن زیاد روی به زینب نمود و گفت:
حرفی که رخنهها به دل سنگ خاره کرد
دیری نماند تا ز غم کشتن حسین
منّت خدای را که غمم زود چاره کرد
دیدی که تیغ شحنه ی قدرم چو شد بلند
نه رحم بر جوان و نه بر شیرخواره کرد
دیدی که دل شکسته تو را پای تخت من
حاضر زمانه با دف و چنگ و نقّاره کرد
زینب چو رعد ناله ز دل برکشید و گفت:
کای بیخبر ز حق ز تو باید کناره کرد
کُشتی ز راه ظلم کسی را که از غمش
خیرالنساء به خلد برین جامه پاره کرد
کُشتی ز تیغ کینه کسی را که ذوالجلال
وصفش به آیه آیه ی قرآن شماره کرد
پس آن لعین به خشم شد و از ره غضب
بر ظالمی به کشتن زینب اشاره کرد
یکباره چاک زد به گریبان سکینه گفت:
آه و فغان که چرخ یتیمم دوباره کرد
"جودی" خموش باش که این آه آتشین
خرگاه مهر پر شرر از یک اشاره کرد
#جودی_خراسانی
#کوفه
@nohe_sonnati