آیتی حق نماست معصومه
لطف بی انتهاست معصومه
عطر باغ محمدی دارد
زاده ی مصطفاست معصومه
جلوه ای از جمال قرآن است
چهره ای حق نماست معصومه
پرتوی از تلالؤ زهرا
گوهری پر بهاست معصومه
ماه عفت نقاب آل کسا
دختر مرتضاست معصومه
اختری در مدار شمس شموس
یعنی اُختُ الرِّضاست معصومه
زائران، یک درِ بهشت این جاست
تربتش با صفاست معصومه
در توسل به عترت و قرآن
بابِ حاجاتِ ماست معصومه
از مدینه به قصد خِطِّه ی توس
رَهروی خسته پاست معصومه
تا زیارت کند برادر خویش
فکر و ذکرش رضاست معصومه
روز و شب عاشقی بیابان گرد
خواهری با وفاست معصومه
یا مگر اوست زینبِ دگری
کز برادر جداست معصومه
تا بدانی که نیمه ره جان داد
بنگر اکنون کجاست معصومه
از وطن دور و از برادر دور
حسرتش غم فزاست معصومه
گرچه نشکسته سینه و پهلوش
در دلش داغ هاست معصومه
داغ زهرا و داغ اجدادش
وارثِ کربلاست معصومه
هر حسینیه بیتِ اوست (حسان)
چون که صاحب عزاست معصومه
#حبیب_الله_چایچیان_حسان
#ولادت_حضرت_معصومه_س
@nohe_sonnati
باز این چه نواست، وز کجا میآید؟
کاین نغمه به گوش آشنا میآید
یا رب چه غبار دلنشینی است که باز
بر لوح دل از خاطره ها میآید؟
این کیست، که از قِصۀ پر غُصۀ او
غم های دگر، به انتها میآید؟
این کیست، که بر پردۀ دل چنگ زند
کز شور غمش، دل به نوا میآید؟
این کیست، که از شتاب چرخ عمرش
گرد غم و طوفان عزا میآید؟
این کیست، که از شعار آزادی او
بر گوش مجاهدان، ندا میآید؟
این کیست، که هر کس شنود نامش را
با چشم تر و، نوحه سرا میآید؟
این کیست، که هر جا گذرد، همچو بهار
بوی گل سرخ، از فضا میآید؟
این کیست، که حج خویش، ناکرده تمام
لبیک به لب، به نینوا میآید؟
خون در دل عاشقان حق، میجوشد
یک لاله عذار حق نما میآید
از شهر نبی، مسافری سرگردان
با قافله اش، به کربلا میآید
این عاشق سرگشته، حسین است، حسین
کاینجا به مشیت خدا میآید
این ذبح عظیم است، که از بیت خدا
با جمله عزیزان به منا میآید
اکبر به شتاب، از پی ثار الله
با قلب حسین، پا به پا میآید
قاسم که درین سفر بجای حسن است
آید به نظر که مجتبی میآید
عباس به پاس محمل خواهر خویش
چون سایۀ زینب، ز قفا میآید
گر جنگ و ستیز است، خدایا، در پیش
پس دختر زهرا به کجا میآید؟
کس نیست ( حسانا ) که بپرسد ز رباب
با اصغر شش ماهه، چرا میآید؟
#حبیب_الله_چایچیان_حسان
#ورود_کاروان_امام_حسین_ع_به_کربلا
@nohe_sonnati
بس که میدان رفتن تو، بر عمویت مشکل است
دست یابی تو، بر این آرزویت مشکل است
دیگر از هجران مگو، ای یادگار مجتبی
بر مشام جان، فراق عطر و بویت مشکل است
بر دلم آتش مزن، ای میوه قلب حسن
چون مرا بشنیدن این گفتگویت مشکل است
سن تو جانا مناسب با چنین پیکار نیست
جنگ تو، با لشکری در روبرویت مشکل است
سخت باشد، ناسزا بشنیدن از هر ناکسی
گفتگو با دشمن بی آبرویت مشکل است
ای که واجب نیست، در این سن تو، صوم و صلوه
تشنه لب در کربلا، با خون وضویت مشکل است
بهر میدان رفتن خود، اشک بر دامن مریز
نور چشمم ، جنگ کردن، با عدویت مشکل است
ای که از داغ حسن، گرد یتیمی بر سرت
دیدن اندر خاک و خون، رخسار و مویت مشکل است
چون به جان مجتبی، دادی قسم، اینک برو
گرچه دل برکندن از روی نکویت مشکل است
میروی و، میکنم سوی تو با حسرت نگاه
گر چه در هجران، نظر کردن به سویت مشکل است
بسکه صحرا، پر خروش از لشگر باطل بود
حق شنیدن از لب تکبیر گویت مشکل است
تا سلامت بینمت، کردم شتاب از خمیه گاه
لیک ، با انبوه دشمن، جستجویت مشکل است
بسکه ابر خاک و خون، بگرفته روی ماه تو
از پس این پرده ها، دیدار رویت مشکل است
در دم جان دادنت، گفتی: عمو جانم بیا
غرفه در خون ، دیدن تو، بر عمویت مشکل است
گر نباشد چشمة چشمان گریانت ( حسان )
زین همه آلودگیها، شست و شویت مشکل است
#حبیب_الله_چایچیان_حسان
#حضرت_قاسم_ابن_الحسن_ع
@nohe_sonnati
۴
(شب عاشورا)
امشب شهادتنامه ی،عشاق امضا می شود
فردا ز خون عاشقان،این دشت دریا می شود
امشب کنار یکدگر،بنشسته آل مصطفی
فردا پریشان جمع شان،چون قلب زهرا می شود
امشب صدای خواندن،قرآن به گوش آید ولی
فردا صدای الامان،زین دشت برپا می شود
امشب کنار مادرش،لب تشنه اصغر خفته است
فردا خدایا بسترش،آغوش صحرا می شود
امشب که جمع کودکان،در خواب ناز آسوده اند
فردا به زیر خارها،گمگشته پیدا می شود
امشب رقیه حلقه ی،زرین اگر دارد به گوش
فردا دریغ این گوشوار،از گوش او وا می شود
امشب به خیل تشنگان،عباس باشد پاسبان
فردا کنار علقمه،بی دست سقا می شود
امشب بود جای علی،آغوش گرم مادرش
فردا چو گل ها پیکرش،پامال اعدا می شود
امشب گرفته در میان،اصحاب ثار الله را
فردا عزیز فاطمه،بی یار و تنها می شود
امشب به دست شاه دین،باشد سلیمانی نگین
فردا به دست ساربان،این حلقه یغما می شود
امشب سر سر خدا،بر دامن زینب بود
فردا انیس خولی و،دیر نصاری می شود
ترسم زمین و آسمان،زیر و زبر گردد حسان
فردا اسارت نامه ی،زینب چو اجرا می شود
زمینه:این فاطمه خیر النساست،او را میازار ای زمین
#حبیب_الله_چایچیان_حسان
#شب_عاشورا
@nohe_sonnati
به دیوار و در این بیت توحید
فروغ عترت و قرآن توان دید
بود این بارگاه خلد آذین
حریم دخت هفتم خسرو دین
مزار حضرت معصومه اینجاست
رضا را خواهر مظلومه اینجاست
چو اینجا شد چراغ عشق روشن
به دل ها این حرم شد پرتو افكن
بُوَد این درگه از ابواب رحمت
در باغى است از باغ جنّت
كه اشك عاشقان شد جویبارش
نمى گردد خزان هرگز بهارش
تو اى زائر به تعظیم شعائر
ببوس این درگه پر نور و طاهر
بیا اینجا به اشك خود وضو كن
بیا جان خود اینجا شست و شو كن
بپا خیز و بخوان اذن دُخولش
اجازت از خداگیر و رسولش
به اذن حیدر و زهراى اطهر
به اذن یازده معصوم دیگر
قدم چون مى نهى داخل از این در
بگو بسم اللّه و اللّه اكبر
زند چون حلقه براین درگدائى
به گوش جان او آید ندائى
كه: اى سائل! دعایت مستجاب است
محبّ آل عصمت، كامیاب است
بخواه از رحمت حق هر چه خواهى
كه بى حدّ است الطاف الهى
«حسانا»، قم كه دارُالمؤمنین است
درِ باغ بهشت اندر زمین است
#حبیب_الله_چایچیان_حسان
#ورود_حضرت_معصومه_س_به_قم
@nohe_sonnati
پناه عالمى، درگاه زهراست
بشر حيران، ز قدر و جاه زهراست
صراط او، صراط المستقيم است
كه راه رستگارى، راه زهراست
تمام نور خورشيد نبوّت
نمايان از جمال ماه زهراست
على در شاه راه عشق و توحيد
هماره همدم و همراه زهراست
شرف، اين بس اميرالمؤمنين را
كه مهرش در دل آگاه زهراست
به هر جا، شمع دانش، مى دهد نور
ز نور علم دانشگاه زهراست
ز سوز گفته ی «عجل وفاتى»
نمايان غصّه ی جانكاه زهراست
ز جور ظالمان، اظهار نفرت
به صبح و شام، اشك و آه زهراست
اگر مخفى بُود، قبرش عجب نيست
كه رمز نام «سرّ اللّه» زهراست
صداى شيون از هر سو بلند است
كه ختم عمر بس كوتاه زهراست
بياييد اى گُنهكاران، بگرييم
جلاى دل، غم دلخواه زهراست
(حسانا) مى كُشد اين غم على را
كه درِ خانه، قربانگاه زهراست
#حبیب_الله_چایچیان_حسان
#حضرت_زهرا_س
@nohe_sonnati