eitaa logo
نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس
10.6هزار دنبال‌کننده
342 عکس
8 ویدیو
1.8هزار فایل
ارائه دهنده: نوحه_ذکر_دم بازاری_پاره دم_اشعار_سرود مدیریت: رئوف (مشهدالرضا ع) ۰٩٣٨٣۰٧۰۰٣٢ ارتباط با ادمین @A_Rauof
مشاهده در ایتا
دانلود
جبرییل اینجا هر از گاهی کبوتر می شود خاکبوس دختر موسی ابن جعفر می شود قم بهشت آرزوی هر پریشان خاطری است عافیت خواهی اگر ، اینجا میسر می شود عصمت و شرم و نجابت ارث او از فاطمه است در صفات و خلق ، دختر عین مادر می شود در وقار و صبر ، تمثال شریف زینب است در کمال علم ، تالی تلو حیدر می شود حضرت معصومه هم شأن نزول کوثر است در زلال مهر او دلها مطهر می شود در مثل آئینه آئینه است کوچک یا بزرگ هر که انکار مقامش کرد کافر می شود یک اشارت از نگاهش بانی فیضیه شد دست لطفش امتداد فیض کوثر می شود نام او را چون به حاجت بر زبان می آورم باغ جانم از نسیم او معطر می شود تا زند جوش شفاعت زمزم احساس او عرصه ی محشر " کمیل" ، آن لحظه محشر می شود @nohe_sonnati
روزگار نیــــک و تقدیری نکــــوتر داشته هر کسی که در ره عشقت قدم برداشته تازه در فردای محشر زائرت پی می برد آب سقاخانه ی تو طعــم کوثر داشته گفت بابایت "فـــداها" در جلال شأن تو مثل تعریفی که از زهرا پیمبر داشته با وجــــود تو حضـــور مـــادر سادات را لحظه لحظه پیش خود، موسی بن جعفر داشته ای کریمه! آسمان ها را به نامش کرده ای هر کسی نذر تو حتی یک کبوتر داشته از سیاق صحن هایت می شود احساس کرد صـــــاحب این آستان شوق برادر داشته @nohe_sonnati
دوبیتی آیینه ی حجب و عفتی معصومه مستوره ی نور عصمتی معصومه یا فاطمه اشفعي لنا فی الجنة باب الکرم شفاعتی معصومه @nohe_sonnati
ای دختر آسمان هفتم همشیره کهکشان هشتم بانوی گل بهار نارنج باران همیشه در ترنم ای ابر کرامتت همیشه گسترده در آسمان مردم تو چشمه کوثر ولایت این دشت کویر برکه خم ای نور تو نور پاک زهرا صد آینه در شعاع آن گم ای رحمت عام و عصمت خاص زهرا رخِ زینبی تجسم تو ساحل امن حق پرستی ما بحر همیشه در تلاطم از قدر قیامت تو این شهر کرده ست قیام و قم شده قم ای ساکن شهر شورِشیرین اعجاز تو گریه با تبسم وقتی که غم نگفته دانی دیگر چه نیاز به تکلم تا هست نفس ز عمق جانم یا فاطمه اشفعی بخوانم @nohe_sonnati
هر كس كه سائل در این خانه می شود مبهوت آن نگاه كریمانه می شود بر این مقام هر كه كند روی التجا مثل غبار ساكن كاشانه می شود ای حُرمت مقدس قم، آشنای تو با هر كسی به غیر تو بیگانه می شود تو دختر امامی و شاگرد مكتبت با مهر دل فروز تو فرزانه می شود من كیستم كه دور ضریحت كنم طواف جبریل در حریم تو پروانه می شود وقتی فرشتگان به حریم تو سر زنند این آستان نور، پری خانه می شود هر چند غافلم ز تولای تو، ولی این گنج قسمت دل ویرانه می شود هر گاه یاد غُربت تو می كند دلم گرم فغان و گریه مستانه می شود هر كس فشاند قطره اشكی به ماتمت این دانه اشك، گوهر یكدانه می شود زین موهبت كه شد به «وفائی» ز سوی دوست گرم نماز و سجده شكرانه می شود @nohe_sonnati
...و به همراه همان ابر که باران آورد مهربانی خدا در زد و مهمان آورد باد یک نامۀ بی واژه به کنعان آورد بوی پیراهنی از سوی خراسان آورد به سر شعر هوای غزلی زیبا زد دختر حضرت موسی به دل دریا زد چادرش دست نوازش به سر دشت کشید دشت هم از نفس چادر او گل می چید چه بگویم که بیابان به بیابان چه کشید من به وصف سفرش هیچ به ذهنم نرسید باور این سفر از درک من و ما دور است شاعرانه غزلی راهی "بیت النور" است آمد اینگونه ولی هر چه که آمد نرسید عشق همواره به مقصود به مقصد نرسید که اویس قرنی هم به محمد نرسید عاقبت حضرت معصومه به مشهد نرسید ماند تا آینۀ مادر دنیا باشد حرم او حرم حضرت زهرا باشد صبح شب می شد و شب نیز سحر هفده روز چشم او چشمه ای از خون جگر هفده روز بین سجاده، ولی چشم به در هفده روز چشم در راه برادر شد اگر هفده روز روز و شب  پلک ترش روضه مرتب می خواند شک ندارم که فقط روضۀ زینب می خواند @nohe_sonnati
هرکه را دل زیر پای حضرت معصومه است سینه اش زائر سرای حضرت معصومه است زائر قم هرکه شد بامعرفت در این جهان روز محشر آشنای حضرت معصومه است زائرانش را دعا گوید؛ و این گلدسته ها دست آمین دعای حضرت معصومه است دست بر دامان بانوی کرامت میزند حاتم طایی گدای حضرت معصومه است در حرم پیچیده بوی یاس عطر فاطمه ذکر یازهرا ندای حضرت معصومه است افتخارم اینکه من با حضرتش همسایه ام هرچه دارم از عطای حضرت معصومه است تربتش را عش آل مصطفی نامیده اند شهرقم دارالولای حضرت معصومه است میدهد پاداش جنت زائرانش را خدا شرط آن اما رضای حضرت معصومه است @nohe_sonnati
بانو سلام ای حرمت احترامِ قم هر لحظه می رسد به روانت سلامِ قم شد گنبدِ تو روشنیِ صبح و شامِ قم احلی مِنَ العسل شده صحنت به کامِ قم اینجا چقدر در دلِ مردم مقدس است با آستانِ قدسی تو قم مقدس است دنیا به این همه عظمت غبطه می خورد حتی بهشت بر حرمت غبطه می خورد عیسی به فیضِ دم به دمت غبطه می خورد حاتم به وسعتِ کرمت غبطه می خورد از حُرمَتِ تو قم حرم اهل بیت شد این خاک خانه ی کرم اهل بیت شد تو آمدی و خوانِ کرامت درست شد در این کویر چشمه ی رحمت درست شد صدها کلاسِ درسِ فقاهت درست شد در قلبِ قم به لطف تو بهجت درست شد این خاک با تو مزرعه ی معنویت است دار العلوم و مدرسه ی مرجعیت است اینجا که با شمیم بهشتی معطر است صحن و سرای دختر موسی بن جعفر است اعجاز این حرم ز تصور فراتر است جایی که جای مرقدِ زهرای اطهر است تصویر این حرم به خدا فوق العاده است وقتی مزارِ مادرِ این خانواده است از یاد می رود همه غم ها در این حرم زیباست اقتدارِ علم ها در این حرم قطعا عبادت است قدم ها در این حرم پیدا شده تمامِ حرم ها در این حرم آنان که عاملند کلامِ ائمه را زائر به قم شوند تمام ائمه را اخت الرضا سرم به فدای مزار تو این شهر معتبر شده با اعتبار تو دار و ندارِ ما همه در اختیارِ تو تضمین شده است امنیت ما کنار تو هر غیر ممکنی به نگاهِ تو ممکن است در زیر سایه ات همه ی شهر ایمِن است این شهر با مقامِ تو والا مقام شد شکر خدا به نامِ تو بانو به نام شد از هیبت تو جبهه ی خون و قیام شد آری دلیلِ عزتِ دین و نظام شد پاینده شد به لطف شما انقلابِ ما محشر به دست توست حساب و کتاب ما در قم سوارِ کشتیِ نوریم پیش تو همواره غرقِ شور و شعوریم پیش تو از فتنه های جامعه دوریم پیش تو چشم انتظارِ روز ظهوریم پیش تو با تو دلیلِ حسرتِ کل جهان شدیم همسایه ی حریم تو و جمکران شدیم @nohe_sonnati
بر درگهی سلام که ذلت ندیده است آن را خدا چو عرش عزیز آفریده است بر حضرتی سلام که از حُسنِ تربیت در روزگار از عظمت یک پدیده است بر نخله‌ای سلام که در لاله‌زار علم از شاخه شاخه‌اش گل عرفان دمیده است بر هاجری سلام که در کعبۀ عفاف اوصاف او ز قبلۀ هفتم رسیده است بر مریمی سلام که موسای اهل بیت او را به نور عشق و دعا پروریده است بر دختری سلام که چون جده‌اش بتول او را خدا ز رجس و پلیدی بریده است معصومه‌ای که پاس حریمش دهد فلک معصوم نیست لیک به عصمت رسیده است بر ماه آسمان امامت ستاره است بر نور دیدگان علی نور دیده است در اهل بیت فاطمۀ دیگر است او او را خدا ز خیل زنان برگزیده است خورشید تابناک خراسان عشق را این ماه قم به چرخ وجاهت سپیده است... بر خواهری سلام که گردون مثال او جز زینبش به عاطفه دیگر ندیده است زینب قدش ز داغ برادر شکسته شد او هم قدش ز هجر برادر خمیده است بر هجرتش سلام که هجر برادرش او را ز شهر وحی به ایران کشیده است آمد برای دیدن روی رضا ولی او را ندید و بر لب او جان رسیده است ای در حجاب نور خود از دیده‌ها نهان! کو دیده‌ای که روی تو بی‌پرده دیده است؟ دامان سبز هر ملکی باغ گل شده است از چشم زائرت چو گل اشک چیده است امشب به شوق بوسه به درگاه عزتت مرغ دلم به سوی حریمت پریده است خوانم تو را به زمزمۀ «إشفعی لنا» لطفی که بر ولای تو ما را عقیده است بر درگهت نهاده «مؤید» سر نیاز جایی ز درگه تو که بهتر ندیده است @nohe_sonnati
ای حرمت کعبۀ جان همه عمّۀ سادات بنی فاطمه فاطمۀ فاطمه بنت الامام حضرت معصومه علیهاسلام دختر موسایی و طور تو قم وادی سیناست به طور تو گم دختری و بر همه عالم اُمی قائمۀ عرش خدا در قمی پیرهنت از جلوات خدا بر تن و جانت صلوات خدا آیۀ تطهیرِ مکرّر تویی عصمت حق کوثرِ کوثر تویی اخت رضا نایبة الزینبی عمّۀ ساداتی و زینِ ابی تربت زهرا حرم پاک تو پیکر پاک علما خاک تو از کرم و لطف تو شد این حریم قبر بروجردی و عبدالکریم @nohe_sonnati
ای بانوی کریمه سلام ای بتول عشق از گنبدت عیان شده بانو حلول عشق از روی بام بر تو دهیم ای جنان سلام ای الگوی عبادت و ایمانمان سلام یاقوت عرش ذره ای از سنگفرشتان ای آسمان عشق به حق زیر پایتان تمثال بی بدیل ز زهرای اطهری بانوی بانوانی و از بانوان سری اصلا بهشت خاک حریم مطهرت جانم فدای گنبد زرد و مطهرت از رنگ سبز پرچمتان دل جلا گرفت این دل ؟ نه ـ هر دلی هوس کربلا گرفت چشمم به زیر پای همه زائران توست قلبم مثال جام ذری شمعدان توست خورشید پیش گنبد زردت کم آورد جانم ز جام جام عقیقت دم آورد اینجا همیشه زخم عمیقی به سینه است اینجا مزار مخفی شهر مدینه است ای آفتاب قم به دل خسته ام بتاب بر این دل جنون زده ی خسته ام بتاب وقتی سرم به روی ضریح شما بود گویا سرم به پنجره فولادها بود این گنبد شما و امام رضا یکی است فولاد پنجره و ضریح شما یکی است دلهای سنگ در حرمت مثل پنبه هاست زیبا ترین شب حرمت پنجشنبه هاست ماه محرم این حرمت جای نوکری است سینه زدن کنار شما چیز دیگری است بی بی شما به جز بدی از ما ندیده ای اما دل شکسته ی ما را خریده ای قلبم مشعشع است ز آیینه کاری ات ممنونم ای کریمه ز آیینه داری ات @nohe_sonnati
آستان صحن تو دارالشفاست تربت پاكت به هردردي دواست كعبه ي دلخستگان عالمي خاك كويت سُرمه چشم دعاست نسل زهراي بتولي فاطمه مرقدت بيت الحرام انبياست خواهري بر ضامن آهو رضا در زيارت صحن تو صحن رضاست هركه قبرت را زيارت كرد گفت عطر صحنت همچو بوي كربلاست شد ضريحت وعده گاهِ عاشقان عالَمي بر دام عشقت مبتلاست در كنار چارده نور خدا مِهر تو هم دين و هم عقباي ماست بردر هرخانه كوبيدم ولي بازديدم حاجتم اينجا رواست گوئيا زهرا مزارش پيش توست كه اينچنين صحن و سرايت باصفاست حضرت معصومه دُرّي پُر بهاست همچو زهراشافع روز جزاست @nohe_sonnati
هوای دیدن خورشید در سرم افتاد که ناگهان به دلم جذبه ی حرم افتاد کسی میان دلم ((اشفعی لنا )) میخواند کسی که خاک ترین بود و از طلا میخواند تویی سرودن شعرم تویی ترانه ی من بهانه ای به غزل های عاشقانه ی من درخت بی ثمری را به بار آوردی در این زمین کویری بهار آوردی نداشت فاطمه در شهر خود مزار اما برای فاطمه در قم مزار آوردی نگه ندار زما سایه ی پناهت را و قدر یک مژه بر هم زدن نگاهت را دوباره بال گشودم شبیه پروانه و با اجازه سرودم شبیه پروانه کسی که پای ضریحت دخیل می بندد دخیل را به پر جبرئیل می بندد طلا زخاک در کوی تو محک خورده است کنار سفره ی توآب هم نمک خورده است برای وصف قم از رود نیل باید گفت غزل،قصیده نه بحر طویل باید گفت به چشم می خورد اینجا زیارت مریم سمیه، آسیه ،حاجر،خدیجه،حوا هم زمین همیشه تو را با برادرت می دید تو ماه بودی و نام برادرت خورشید چقدر در حرمت بوی عشق می آید خیال می کنم عطر دمشق می آید شبی که فال بجز عشق را نمی آورد دلم برای زیارت بهانه می آورد کسی میان دلم ((اشفعی لنا)) می خواند صدا صدای خودم بود از شما می خواند @nohe_sonnati
این خانواده یک یکشان باب رحمتند سر منشأ تمامی ابعاد حکمتند مردانشان همه سبب خیر و برکتند خاتون هایشان علل خلق نعمتند خوشبختی از نگاه کریمانه می رسد ایمان ما ازین لب پیمانه می رسد در باز کن ببین که دوباره رسیده ایم مانند اشک زیر قدم ها چکیده ایم از بس کرم ز دست کریمانه دیده ایم از شوقتان همه به سر و جان دویده ایم این دفعه هم شبیه همیشه کرم کنید بی بی نگاه مارا دخیل حرم کنید باید برای دل ز حرم یک شفا گرفت دنیا و آخرت ز نگاه شما گرفت دیدم یک شبی که چگونه دعا گرفت وقتی رفیقم از حرمت کربلا گرفت روزی گرفته ایم ز دست کریمه ات آدم شدیم به زیر نگاه رحیمه ات خواهر شدی فقط که برادر رضا شود بر روی ساءلان در دیگر وا شود تا روضه ی گریز شما از طلا شود غوغا به یاد خواهر شاه بلا شود شکر خدا که لااقل این بار سر نبود اینبار آتشی به گریبان در نبود @nohe_sonnati
قبله ی هفتم ما قبله ی هشتم دارد تا خراسان رضا آینه در قم دارد توبه شد عاقبت گریه ی هر زائر مست برزمین ریخت هرآن باده که در خم دارد لطف او بوده که در جمعیت شاعر ها شاطر عباس قمی فیض تکلم دارد ((بُعد منزل نبود در سفر روحانی)) هر سلامی بفرستیم , علیکم دارد می روم در حرم از صحن به صحنی دیگر موج تا در دل دریاست تلاطم دارد عکسم افتاد در آیینه ی صحن و دیدم شیشه این مرتبه با سنگ تفاهم دارد هم کریمه ست و هم از نسل کریمان بانو پس گدا در حرمش حق تقدم دارد مرغ دل گرچه سیاه است ولی بی بی جان از سر گنبد تو حسرت گندم دارد @nohe_sonnati
ای نگهت غرق تبسم سلام دختر شهزاده ی هفتم سلام کن نظری بر دل این خسته جان میدهم از شوق تو آهسته جان کاش شوم خادم درگاهتان قطره ی آبی به سر راهتان ای که به دیدار رضا آمدی خیره ی راهم به کجا آمدی؟ شکر که در راه ندیدی عطش خم نشده هیچ کس اینجا، قدش اسوه ی شهر قمی ای بی بدیل سنگ نخورده به سرت بی دلیل شام غریبان پس از حرمله خار مغیلان و کمی آبله وای به حال دل اهل جهان دختر ارباب شده نیمه جان شام رسیدند در این فاصله دور و بر عمه ی تان هلهله شکر نشد عاقبتت این چنین کرب و بلای تو نشد این زمین ای همه ی مردم قم قنبرت حاتم طایی است گدای درت کاش منم زاعرتان می شدم با نظری شاعرتان می شدم آهوی دل بند شده بهر قم باتو فقط امن شده شهرقم خواهر خورشید جوابم بده چشمه ی کوثر کمی آبم بده بانظرت پیر جوان می شود هرچه بخواهید همان می شود شعر مرا داد غمت خاتمه شافع من باش تویافاطمه @nohe_sonnati
همسایه سایه‌ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد وقتی انیس لحظه تنهایی‌ام تویی تنها دلیل اینکه من اینجایی‌ام تویی هر شب دلم قدم به قدم می‌کشد مرا بی‌اختیار سمت حرم می‌کشد مرا با شور شهر فاصله دارم کنار تو احساس وصل می‌کند آدم کنار تو حالی نگفتنی به دلم دست می‌دهد در هر نماز مسجد اعظم کنار تو با زمزم نگاه دمادم هزار شمع روشن کنند هاجر و مریم کنار تو تا آسمان خویش مرا با خودت ببر از آفتاب رد شده شبنم کنار تو در این حریم، سینه زدن چیز دیگریست خونین‌تر است ماه محرم کنار تو ما در کنار صحن شما تربیت شدیم داریم افتخار که همشهری‌ات شدیم ما با تو در پناه تو آرام می‌شویم وقتی که با ملائکه همگام می‌شویم بانو! تمام کشور ما خاک زیر پات مردان شهر نوکر و زنها کنیزهات زیباترین خاطره‌هامان نگفتنی ست تصویر صحن خلوت و باران نگفتنی ست باران میان مرمر آیینه دیدنیست این صحنه در برابر آیینه دیدنیست مرغ خیال سمت حریمت پریده است یعنی به اوج عشق همین جا رسیده است خوشبخت قوم طایفه، ما مردم قمیم جاروکشان خواهر خورشید هشتمیم اعجاز این ضریح که همواره بی‌حد است چیزی شبیه پنجره فولاد مشهد است من روی حرف‌های خود اصرار می‌کنم در مثنوی و در غزل اقرار می‌کنم ما در کنار دختر موسی نشسته‌ایم عمریست محو او به تماشا نشسته‌ایم اینجا کویر داغ و نمک‌زار شور نیست ما روبروی پهنه دریا نشسته‌ایم قم سال‌هاست با نفسش زنده مانده است باور کنید پیش مسیحا نشسته‌ایم بوی مدینه می‌وزد از شهر ما، بیا ما در جوار حضرت زهرا نشسته‌ایم از ما به جز بدی که ندیدی ببخشمان از دست ما چه‌ها که کشیدی ببخشمان من هم دلیل حسرت افلاک می‌شوم روزی که زیر پای شما خاک می‌شوم @nohe_sonnati
ای به جلالت ز آفرینش برتر ذات تو تنها به هرچه هست برابر زادهٔ خیرالوری رسول مکرم بضعهٔ خیرالنسا بتول مطهر از تو تسلی گرفته خاطر گیتی وز تو تجلی نموده ایزد داور عالم جانی و عالم دو جهانی اخت رضایی و دخت موسی جعفر فاطمه‌ات نام و از سلالهٔ زهرا کز رخ او شرم داشت زهرهٔ ازهر ای تو به حوا ز افتخار مقدم لیک ز حوا به روزگار موخر تاج وی‌استی و از نتاج وی‌استی وین نه محال است نزد مرد هنرور شمس ‌که او را عروس عالم خوانند به بود از خاوران ‌که هستش مادر سیم به از سنگ‌ هست و خیزد از سنگ لاله به از اغبر است و روید ز اغبر تا که ترا نافریده بود خداوند شاهد هستی نداشت زینت و زیور بهر وجود تو کرد خلقت‌ گیتی کز پی روح است آفرینش پیکر دانه نکارند جز که از پی میوه حقه نسازند جزکه از پی‌ گوهر علت ایجاد اگر عفاف تو بودی نقش جهان نامدی به چشم، مصور عصمتت ار پیش چرخ پرده کشیدی بر به زمین نامدی قضای مقدر عمر تو چون لفظ کاف و نون مشیت کم بُد و زو زاد هرچه زاد سراسر هست ز یک نور پاک ایزد ذوالمن ذ‌ات تو و حیدر و بتول و پیمبر گر ز یکی شمع صد چراغ فروزند نور نخستین بود که ‌گشته مکرر تا تو به خاک سیاه رخ بنهفتی هیچکس این حرف را نکردی باور کز در قدرت خدای، هر دو جهان را جای دهد در دو گَز زمین مقعر چرخ شنیدم ‌که خاک در برگیرد خاک ندیدم که چرخ گیرد در بر بس کن قاآنیا ثنای ‌کسی را کش ملک‌العرش مادح است و ثناگر @nohe_sonnati
دوبیتی هر کس به احترام مقام تو خم نشد آقا نشد، بزرگ نشد، محترم نشد گفتند مرقدت، حرم آل فا طمه ست با این حساب، مادر ما،بی حرم نشد @nohe_sonnati
من به پابوسي تو آمده ام شهر گل دسته‌هاي رنگارنگ شهر قم، آشيان آل الله شهر علم و ديانت و فرهنگ گنبد دلگشاي تو از دور در ميان مناره‌ها پيداست امتداد حضور آينه‌ها در نگاه ستاره‌ها پيداست آه بانو، بگير دست مرا كه به جز تو مرا پناهي نيست مي‌توان با تو تا خدا كوچيد كز حرم تا بهشت راهي نيست در پگاهي كه با دو دست نياز به ضريحت دخيل مي‌بندم پر و بال دعاي خود را من به پر جبرئيل مي‌بندم بس كه شب‌ها ستاره مي‌شمرم آسماني شده است دامن من گر گناه است عاشقي كردن گنه عالمي به گردن من قطعه‌اي از بهشت خوب خدا آشكارا به منظر حرمست طاير پرشكسته دل ما تا هميشه كبوتر حرمست @nohe_sonnati
شهرها انگشترند و قم نگین قم، هماره حجت روى زمین تربت قم، قبله عشق و وفاست شهر علم و شهر ایمان و صفاست مرقد معصومه چشم شهر ما مهر او جان هاى ما را كهربا دخترى از اهل بیت آفتاب وارث دُرّ حیا، گنج حجاب در حریمش مرغ دل پر مى زند هر گرفتار آمده در مى زند هر دلى این جاست مجذوب حرم جان، اسیر رشته جود و كرم این حرم باشد ملائك را مطاف زائران را ارمغان، عشق و عفاف دیده پاكان به قبرش دوخته عصمت و پاكى از آن آموخته حوزه ی قم هاله اى بر گرد آن فقه و احكام خدا را مرزبان قم همیشه رفته راه مستقیم بوده در مهد هدایت ها مقیم قم نمى بیند مگر خواب قیام تیغ قم بیگانه باشد از نیام شهر خون، شهر شرف، شهر جهاد شهر فقه و حوزه، علم و اجتهاد هر كجا را هر چه سیرت داده اند اهل قم را هم بصیرت داده اند نقطه قاف قیامند اهل قم برق تیغ بى نیامند اهل قم اهل قم، از اول ولایت داشتند در دل و در دیده آیت داشتند سر نمى سودند، جز بر پاى دین دل نمى دادند الّا بر یقین دین، مطیع امر مولا بودن است راه را با رهنما پیمودن است دختر موسى بن جعفر را درود كز عنایاتش تراوید این سرود @nohe_sonnati
دوبیتی عطرِ نابِ گلِ محمدی... بانو تاجِ عصمت به سر زدی... بانو خواهر نازنینِ خورشیدی پس به ایران خوش آمدی...بانو @nohe_sonnati
هر کس به احترام مقام تو خم نشد آقا نشد بزرگ نشد محترم نشد دل خسته بود و راهی این آستانه شد دل خسته بود و راهی باغ ارم نشد گفتند مرقدت حرم آل فا طمه است با این حساب هیچ کسی بی حرم نشد این حاجت من است الهی قلم شود دستم اگر برای تو بانو قلم نشد باز این چه لطفی است که در حق ماشده ما شاعرت شدیم ولی محتشم نشد می خواستم برای تو بهتر از این غزل من را ببخش آنچه که می خواستم نشد @nohe_sonnati
دوبیتی آئینه توحید به قم می آید یا خواهر خورشید به قم می آید نذر نفحات فاطمی اش صلوات با آمدنش عید به قم می آید ▪️ هم زمزمه‌ی سبز بهاران با تو هم روح بلند چشمه ساران با تو از راه رسیدی و کویری تشنه جنت شده، ای حضرت باران با تو ▪️ تا خاک مرا سرشت، یا معصومه روی دل من نوشت: یا معصومه یک پنجره پرواز مرا خواهد برد از صحن تو تا بهشت، یا معصومه @nohe_sonnati
السّلام ای اسوه ي بانوي ايراني سلام ای شکوه ناب اِجلال مسلمانی سلام در بیان وصفتان لوح و قلم شرمنده شد بـرتـرین گلواژه ی آیات رحمانی سلام کوچه باغ خلوت ذهن من از لطف شما می شود با یک غزل غرق گُل افشانی سلام چشمه ی فیض شما در کشور دل جاری است زمـزمـی،یـا کـوثـر آیات قرآنی؟سلام ای شکوه وصفتان در لوح محفوظ خدا زینت ارض و سما ، بانوی عرفانی سلام تو کدامین آیه ی عشقی که من معنا کنم؟ عقل در دریای وصفت غرق حیرانی سلام الگوی عفت تویی ای خواهر شمس الشموس دختر موسی ابن جعفر نور یزدانی سلام آمـدی ای عـالِـم اسـرار قـرآن فـاطـمـه مــرحـبـا ای پـرتـو انوار روحانی سلام من چه گویم در ثنایت تا ثناخوانت خداست؟ هرچه گفتم هر چه گویم برتر از آنی سلام @nohe_sonnati
ای بانویی که مظهر ایمان و عزتی معصومه ای و اسوه ی فضل و شرافتی هم دختر کریمی و هم خود کریمه ای هم ابر رحمتی و سپهر کرامتی هم خواهر رئوفی و هم خود رئوفه ای محبوبه ی امامی و محبوب خلقتی باب المراد کل مریدان اهل بیت باب النجات خلق به روز شفاعتی آئینه دار زهره ی زهرای اطهری گنجینه ی عفاف و مظهر تقوا و عفتی تو دختر حکیمه ی موسی بن جعفری تو گوهر شریفه ی بیت امامتی محو نماز نیمه شب تو فرشتگان رشک ملائکه تو به محراب طاعتی سرتاسر مسیر تو عطر بهشت یافت کردی تو از مدینه به ایران چه هجرتی امواج نور از حرمت می رود به عرش میعادگاه قدسی اهل عبادتی هرکس که زائر تو شود در حریم قم بیند که کعبه ی دل اهل ولایتی وقتی در بهشت از این خانه وا شود پیداست بربهشت برین باب رحمتی خوشبخت آن کسی ست که از هم جواری ات دارد ز رنگ و بو و مرام تو آیتی ما تشنه گان جرعه ای از کوثر توایم ای آن که چشمه سار زلال عنایتی با صد امید چشم «وفایی» به لطف توست معصومه ای ، شفیعه ی روز قیامتی @nohe_sonnati
آمد ز راه دختر موسیٰ به شهر قم یعنی فتاد سایه ی طوبیٰ به شهر قم بوی بهشت می وزد از گَرد چادرش گل کرده است مأمن و مأویٰ به شهر قم وقتی گذاشت پا به حریم دیار عشق جاری شده ست چشمه تقویٰ به شهر قم بانوی آب و آینه ، معصومه می رسید با جلوه های زینب کبریٰ به شهر قم در آسمان شهر ملائک به صف شدند تابیده بود نور تعالیٰ به شهر قم تا که گشود دیده ی خود را به آن حریم بگشوده گشت باب تولّیٰ به شهر قم مولای ماست آینه دار جهان رضا اینک رسید خواهر مولیٰ به شهر قم با آن که بود خسته ولیکن رسیده بود پویاترین شفیعه ی عقبیٰ به شهر قم "یاسر" دمید روح مجدّد به جسم خاک گویا رسید جلوه ی عیسیٰ به شهر قم @nohe_sonnati
حرمت خاک بهشت است، تماشا دارد جلوۀ روشنی از عالم بالا دارد گنبد زرد تو از پرتو آیات پر است از حدیث کرم و شرح کرامات پر است می‌توان گفت که سرچشمۀ نور است اینجا جمعه در جمعه کسی گرم حضور است اینجا اهل قم جمله بر آن‌اند خراسان اینجاست مهد آرامش دل‌های پریشان، اینجاست تار و پودت همه دین است، خدا می‌داند روشن از نور یقین است، خدا می‌داند قلب قم، قلب برازندۀ ایرانی تو روح عرفانی شیراز و خراسانی تو روشنای نفس شاهچراغی، آری با خودت عطر حریم رضوی را داری چه بگوییم که توصیف تو کامل باشد؟ واژه‌ای نیست که با عشق معادل باشد پاکی مطلقی ای عشق! چه نامی داری! پای در عرش نهادی، چه مقامی داری! نور چشم پدری، یاس معطر شده‌ای معنی تازه‌ای از سورۀ کوثر شده‌ای پای تا سر همه آیینۀ طاها هستی تو که یادآور صدیقۀ کبری هستی قدم پاک تو بی‌شک قدم فاطمه است حرمت نیز یقیناً حرم فاطمه است در کنارِ تو شب و زمزمه را می‌فهمیم به خدا رایحۀ فاطمه را می‌فهمیم تو روایت‌گر آن گوهر نابی، بانو! جلوۀ روشن آیینه و آبی، بانو! می‌توان با تو به آن رایحۀ پاک رسید پر زد از خاک به اندیشۀ افلاک رسید ‌می‌توان با تو به سرمنزل توحید رسید از شب تیره گذر کرد، به خورشید رسید می‌توان یک سحر از جرم و خطا عاری شد مثل امواج روان در حرمت جاری شد در حریمت همه اندیشۀ طاعت دارند به شفا آمدگان شوق شفاعت دارند زائران رایحۀ آه تو را می‌فهمند ماجرای غم جانکاه تو را می‌فهمند قصۀ آمدنت قصۀ بی‌تابی‌هاست شوق دیدار سحر، قصۀ بی‌خوابی‌هاست.. دوری از عشق، چه دلخسته و پیرت کرده این‌چنین راهی این راهِ خطیرت کرده سختی راه... چه باید بنویسم بانو؟ عمرِ کوتاه... چه باید بنویسم بانو؟ قسمت این است که قم چشمۀ جودت باشد تو بمانی و پر از عطر وجودت باشد تو بمانی و قم از مِهر تو آکنده شود شوق در خاطرۀ خاک پراکنده شود تا که هر گوشۀ این خاک معطر باشد قسمت این است که قم مشهد دیگر باشد ای شفاعت‌گر محشر! نظری کن ما را این همه قطرۀ جا ماندۀ از دریا را نظری کن که شبی زائر کویت باشیم سائل دائمی صحن نکویت باشیم شک نداریم پر از نور یقین است اینجا جلوۀ خاکی فردوس برین است اینجا.. @nohe_sonnati
تب باران گرفته چشمانم مست باران ترانه می خوانم بنویسید عبد معصومه بنویسید غرق بارانم بنویسید شیعه ی مولا نوکری از تبار سلمانم گاه پای ضریح معصومه گاه پای ضریح سلطانم و به لطف کرامت بی بی سر این سفره باز مهمانم من اگر بی قرار می چرخم مست طعم لذید سوهانم شب لبخند آسمانی هاست شب بانوی مهربانی هاست شده ام بار، بار معصومه میثم روی دار معصومه بی صدا حرف می زند امشب نوکری از تبار معصومه شوق بالای سر به سر دارم شده ام بی قرار معصومه در سرم فکر و ذکر دیگر نیست تا که هستم کنار معصومه و به قم اعتبار بخشیده به خدا اعتبار معصومه ماند حسرت به دل، به سر نرسید عاقبت انتظار معصومه به سرم هست شور معصومه غرق نورم به نور معصومه *ربنا بعد ربنا* آمد نور، توحید، اهدنا آمد همنشین فرشته های خدا سفره دار ستاره ها آمد با قدم های او بهشت آمد با نفس های او خدا آمد آسمان غرق نور سلطان شد خواهر حضرت رضا آمد هر کسی رفت سمت بیت النور از در خانه مبتلا آمد مفتخر شد به منصب شاهی در این خانه هر گدا آمد در این خانه نوکری خوب است با فقیران برابری خوب است سحر آورده، کوثر آورده نفحاتی معطر آورده به میان رواق آینه ها چلچراغی منور آورده از حوالی کوچه های خدا بوی موسی بن جعفر آورده نذر دیدار با امام رضا چند تایی کبوتر آورده شده از ریشه های چادر او حاجت هر کسی بر آورده و خدا هم به قم، نه معصومه بلکه زهرای دیگر آورده به نفس های قم کرم دادند و به زهرای آن حرم دادند هست بال و پر ولی الله اول و آخر ولی الله هست هم عمه ی ولی الله هست هم خواهر ولی الله هست زهرای دیگر این قوم هست او دختر ولی الله تاج روی سر پدر، دختر هست تاج سر ولی الله مادری کرده او برای رضا بوده پس مادر ولی الله همه ی عمر غرق برکت را بوده در محضر ولی الله درس خوانده به پای این منبر پدر او فدای این دختر @nohe_sonnati
خاتون شهر آينه‌هايي بزرگوار زهراي شهر يثرب مايي بزرگوار چشم ملك نديده دمي سايه‌ي تو را ناموس بارگاه خدايي بزرگوار اين قوم را به راه حقيقت كشانده‌اي موساي بي‌عبا و عصايي بزرگوار بر شانه‌هاي باد، جحاز تو حمل شد فرمانرواي ملك صبايي بزرگوار گم كرده‌ايم كعبه‌ي حاجات و آمديم نزد شما كه قبله نمايي بزرگوار من گريه مي‌كنم كه نگاهي كني مرا آري هميشه عقده گشايي بزرگوار باران رحمت ازلي سهم مان شده بي شك دليل فيض، شمايي بزرگوار بانوي مهربان كدامين قبيله‌اي؟ امشب بگو كه اهل كجايي بزرگوار خلقت شبيه پير كريم عشيره است الحق ز نسل شير خدايي بزرگوار فهميدم از شلوغي صحن و سرايتان هر لحظه مأمن فقرايي بزرگوار فرقي نمي‌كند چقدر نذر مي‌كنند!؟ باب المراد شاه و گدايي بزرگوار اينجا مريض‌ها همگي خضر مي‌شوند سر چشمه‌ي حيات و بقايي بزرگوار از لحن گريه كردن زوار واضح است در قم، بقيع اهل بكايي بزرگوار يادت نمي‌رود چه قراري گذاشتيم؟ محشر دم بهشت بيايي بزرگوار @nohe_sonnati