به نامِ نامیِ مولا شدم مجنون شدم شیدا
گرفتارِ شما هستم که آزادم در این دنیا
سرم را عاشقانه می نَهم زیرِ قدومِ تو
بده قیمت به این چشمِ تَر و بگذار بر آن پا
سلام ای نازدانه... ای گلِ نرگس... گلِ حیدر
تمنّا می کند وصلِ تو را در هر نفس زهرا
نوشته خالقت بر رویِ بازویِ تو جاءَالحق
به زیر افتاده باطل می رود شمشیرتان بالا
پیمبر صورتی و مرتضی سیرت یقین دارم...
که سربازی کند در لشکرت سردارِ عاشورا
دو زانو می نشیند در حضورت شاهِ خوبی ها
دعا کرده تو را هر روز و هر شب زینبِ کبری
زمین و نُه فَلَک را می زند مالک به نامِ تو
چه از این بهتر آقاجان که من هستم غلامِ تو
تمامِ انبیا را می شود پیدا کنم با تو
تویی آدم تویی نوح و خلیلِ حق تعالی تو
یدِ بیضایِ موسایی دَمِ احیاگرِ عیسی
جمالِ یوسف و لحنِ خوشِ داوودِ اَسراء تو
به شرطِ گام هایِ خِضری اَت دنیا گلستان است
سَر از اَیّوب در صبری... به دریا نوح زد با تو
زمین با تو زمان با تو سَمَک با تو... سَما با تو
شبِ معراج می بردی نبی را تا ثریّا تو
نمازِ عاشقی را انبیا پشتِ سرِ احمد...
به جا می آورند آقا صَلاتی و مُصَلّا تو
تو می آیی که برداری تمامِ بارِ دنیا را
کمالِ دینِ خاتم جنةُ الاعلایِ دل ها تو
تو شرحِ محشری آقا خودِ پیغمبری آقا
یقین دارم که سر تا پا سراسر حیدری آقا
عجب حالِ خوشی دارم شما تفسیرِ اِکسیری
سر از اِکسیری و احیاگرِ قلبِ زمین گیری
تو از نسلِ ولیُّ اللهی و تیغِ تو سیفُ الله
تو شیرِ خالقِ مَنّانی و رؤیایِ شمشیری
صدایِ کعبه هم درآمده می گوید اَدرکنی
بیا ای صاحبِ خانه بگو در خانه تکبیری
کلامُ الله را بر منبرِ حیدر تو معنا کن
قضایی تو قَدَر هستی شبِ قدری و تقدیری
تویی لیلایِ دل هایِ شکسته من شدم مجنون
منم دیوانه یِ عشقت منم مجنونِ زنجیری
بگو یا اَیُّهاَ العالم اَناَ القائم اَناَ المهدی
بگو که انتقامِ کشته یِ لب تشنه می گیری
به همراهِ خودت ما را مسافر کن مجاور کن
بده عیدیِ نوکر را مرا اِی یار زائر کن
زیارت پا به پایِ تو اگر باشد صفا دارد
هواخواهم کسی شد که هوایش را خدا دارد
به هر کس گوشِه چشمی کرده ای در عرش آقا شد
کسی را که تو خواهانی ببین جا تا کجا دارد
تو هستی لیلةُ القدرِ دلِ شیدایِ مشتاقان
مناجاتِ لبم طعمِ نوایِ سامرا دارد
رسیده از سفر دلبر تپیده قلبِ نوکرها
در این مجلس هوایم را علی موسیَ الرِّضا دارد
به شوقِ دیدنِ رویت دلم مثلِ کبوترها...
هوایِ پر زدن در صحنِ شاهِ کربلا دارد
برایت روضه می خوانم یقین دارم که می آیی
عَلَم بر خاک افتاده حَرم هوُل و وَلا دارد
چه غوغایی شده در علقمه معنا شده مردی
به حقِّ دست و بازویِ بریده کاش برگردی
#حسین_ایمانی
#ولادت_امام_زمان_عج
@nohe_sonnati
خانه خراب کرده مرا قبرِ خاکی اَت
این روضه کُشته فاطمه را قبر ِخاکی اَت
شاهِ کَرَم امیرِحَرَم صاحبِ عَلَم
شد آتشی به سینه ی ما قبرِ خاکی اَت
افتاده سایه ی عَلَمَت بر سَرَم ولی...
بی سایه بان و صحن و سرا قبرِ خاکی اَت
قابی به پیشِ زائرتان در زیارت است
دیوار و شبهِ پنجره ها قبرِ خاکی اَت
صحنِ چهار نورِدخدا سوت و کور و تار
سرفصل و متنِ روضه ی ما قبرِ خاکی اَت
باید بمیرم از غمِ اربابِ بی کفن
دق می دهد مرا به خدا قبرِ خاکی اَت
بارانِ چشم هایِ تَرَم ندبه خوان شده
شد ندبه خوان به امرِ خدا قبرِ خاکی اَت
#حسین_ایمانی
#هشت_شوال_تخریب_قبور_ائمه_ع_بقیع
@nohe_sonnati
شب جمعه
آخرِ هر دهه یک شامِ غریبان داریم
هر چه داریم از این ذکرِ حسینجان داریم
ما گرفتارِ حسینیم خدایا شکرت
منصبِ نوکریِ خسروِ خوبان داریم
به لبِ خشکِ حسینِابنِعلی حسّاسیم
دمِ افطار دو خط روضهیِ عطشان داریم
وای از پیکرِ صد پارهیِ بیسر مانده
بینِ صحراست تنش میلِ بیابان داریم
سرِ بر نیزهیِ او قاریِ آیاتِ خداست
روی نی قاریِ قرآن نَه... که قرآن داریم
به رگِ پارهیِ ارباب الهی العفو
روسیاهیم ولی قلبِ پشیمان داریم
به تنی که سمِ اسب از رویِ آن رد شد و رفت
قصدِ برگشت سوی خالقِ رحمان داریم
مضطرِ قصّهیِ انگشتر و انگشتِ توایم
بر سرِ سفره ولی نانِ کریمان داریم
شبِ جمعه به هوایِ حرمت بیتابیم
جمعهها حسرتِ وصلِ روی جانان داریم
#حسین_ایمانی
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
چهها که با دل زینب نکرده این کوفه؟
تو نیسوار و منم کوچهگرد این کوفه
چه سنگها که نشد پرت سوی محمل من
به دستهای زن و طفل و مرد این کوفه
من از فراق نگارم عزا گرفتهام و
گرفته جشن ظفر فرد فردِ این کوفه
ادامهدار شده خاطرات کرب و بلا
چه آتشیست به پا در نبرد این کوفه
به جای نان و رطبهای هر شب بابا
چه لقمهها که نصیبم نکرده این کوفه
به خاندان رسول خدا کنایه زدند
چه داغ کرده دلم، قلب سرد این کوفه
نخوان دگر سر نیزه برایشان قرآن
که سکه میخورد آقا به درد این کوفه
بخوان دعای فرج تا بیاید آن مردی
که پاسخیست خدایی، به عهد این کوفه
#حسین_ایمانی
#کوفه
@nohe_sonnati
یاس و آلاله در بغل دارم
آسمانْ آسمان غزل دارم
شهد و شیرینی عسل دارم
حـبِّ مولایم از اَزل دارم
عاشـق آیه های قرآنم
من از ایل و تبار سلمانم
با نگاه تو می شوم سلمان
مالک اشتر تو در میدان
با تو هستم امیر اهل جَنان
بی تو خیلی فقیرم آقاجان
من غـلام غلامتان هستم
کشته یِ این مرامتان هستم
جبروت و جلال سبحانی
ملکوت و کمال عرفانی
دردها را نگفته می دانی
بَرهوتم من و تو بارانی
برکت می چکد از انگشتت
اختـیار زمانه در مـُشتت
یا علی ذکر لیلة المعراج
یا علی بر سر ملائک تاج
یا علی گفتم و ندادم باج
یا علی بهترین صراط و سراج
با وِلای علی خدایی ام
با همین ذکر کربلایی ام
مرتضی شرح سوره ی نور است
هرکه دور از ولا شده کور است
دشمنش در امور مجبور است
تا بگوید که سرِّ مستور است
عاشـق آیه های کوثری ام
اهل شور و شعور حیدری ام
شور را با شعور می خوانم
فتنه را با غرور می رانم
باحضور و ظهور می مانم
پای دین و ولی و ایرانم
فتنه را پشت فتنه پس زده ام
یا علی گفتم و نفس زده ام
وارث ذوالفقار می آید
تکسوار بهار می آید
مژده یِ وصل یار می آید
بی قرارانْ قرار می آید
می زند تکیه او به بیت الله
با دَمِ یا عـلی ولـی الله
#حسین_ایمانی
#آغاز_امامت_امام_زمان_عج
@nohe_sonnati