کجا پیدا کند دنیا پرستاری از او بهتر
مگر دارد حسین بن علی یاری از او بهتر؟
شهیدانِ حرم وقتی که میرفتند میگفتند
بهشتِ ما ندارد راه همواری از او بهتر
سرِ بالا بلندی روی دستش سربلند و سرخ
به سرداران عالم نیست سرداری از او بهتر
اگر بار امانت عشق بود و ما بلی گفتیم
ندارد این جهان بر دوش خود باری از او بهتر
برای قطرهی اشکی که از عشق حسین آید
در این عالم نمییابی خریداری از او بهتر
#سعید_تاج_محمدی
#حضرت_زینب_س
@nohe_sonnati
محمد است و علی است آری؛ به خُلق و خَلق و به قد و قامت
چو سر زند آفتاب حُسنش به پا کند در دلم قیامت
چه محشر است این بلند بالا! دل حسین است و جان لیلا
کجاست شبه پیمبر الّا علی اکبر؟!...سرش سلامت!
به آسمان، ذکر او عبادت، یکیست از خاندان رحمت
شبیه زهراست با حیا و شبیه عباس با نجابت
به برق شمشیر این شهنشه کدام رزمنده می برد ره؟
به ضرب شصتش تبارک الّه ! چه با شجاعت چه با صلابت!
خوشا به لبخند بی مثالش خوشا خوشا جلوه ی جمالش
هر آن که دیده خوشا به حالش...نداشت هر دیده ای لیاقت
ببین چه صبحی ست در نگاهش! نگاه مادر به روی ماهش
به سایه ی گیسوی سیاهش، پدر نشسته در استراحت
خدا کند روسفید باشد، پسر اگر شد رشید باشد
ولادتش روز عید باشد، شده دعای حسین اجابت
علی اکبر جوان که باشد، شبیه او در جهان که باشد؟!
خدا کند دیده ای نباشد، نکرده روی تو را زیارت!
تو را که زیبایی تمامی نمی شناسیم جز به نامی
تو را که بالاتر از کلامی چگونه شعرم کند روایت؟!
#سعید_تاج_محمدی
#ولادت_حضرت_علی_اکبر_ع
@nohe_sonnati
سیاست داشت، اما مثل حیدر بود در میدان
که ضرب تیغ میدان میدهد سیّاس را برهان
سراسر عزت و فتح است و باطل کردن نیرنگ
اگر هم بسته باشد مجتبا با دشمنش پیمان
حسن اصل کرامت بود، عالم بر درش سائل
حسن عقل مجسم بود، عالم بی حسن نادان
حسن تنها نه در منزل اسیر حیلهی زن بود
که بین لشکر خود بود تنها بین نامردان
حسن البته تنها نیست وقتی در کنار او
حسین و زینبش هستند با عباس یک گردان
به بازو حرز حیدر، بر سرش عمامهی احمد
بهروی لب همیشه ذکر مادر داشت تا پایان
بپرس از کوچهها بعد از علی ابن ابی طالب
کدامین شانه در تاریکیِ شب میبُرد انبان؟
کسی که گرد فرشش را تبرک میبَرَد جبریل
نشسته با موالی روی خاک و خورده آب و نان
معزّ المومنین است او، بپرس از مردم نجران
کریم اهل بیت است او، بپرس از سورهی انسان
خوشا بر من که در عالَم امامی این چنین دارم
که پشم اُشترش دارد شرافت بر ابوسفیان
شب و روزم به ذکر یا حسین و یا حسن روشن
سر و جانم فدای این دو سید، این دو تا سلطان
#سعید_تاج_محمدی
#ولادت_امام_حسن_مجتبی_ع
@nohe_sonnati
تویی امیر جمل، ذوالفقار غیرت حیدر
لوای صبر و جهادی به روی دوش پیمبر
حسین هست و ابوالفضل هست و قاسم و زینب
تو را امیر مدینه! چه حاجت است به لشگر؟
به هیچ جا نرسیده است آنکه در همهی عمر
بدون عشق تو خوانده نماز و رفته به منبر
بپای عشق تو آنکس که سر نداده عجب نیست
که با معاویه در پای چند سکه نهد سر
ستون دینی و قرآن ناطقی! چه نیازی
به مدرک است؟ بگو مدرک از مباهله بهتر؟!
صدای غُرّش شمشیر در غلاف، گواه است
که صلح سرخ تو با فتح و عزت است برابر
نه جام زهر، که جان تو را گرفت دمی که
شکست پیش نگاه تو گوشوارهی مادر
امام بی حرم! این دل همیشه بوده حریمت
دلی که بوده به نام حسن همیشه معطّر
#سعید_تاج_محمدی
#ولادت_امام_حسن_مجتبی_ع
@nohe_sonnati
دوباره سهم زینب کرده غم، بیمار داری را
دل خون را، نگاه مضطرب را، بی قراری را
کسی از خانه بیرون رفته، گویا دیر هم کرده
دوباره خانه دارد میچشد چشمانتظاری را
صدایی میرسد از سجدهگاه مسجد کوفه
که "نوشیدم به رب کعبه جام رستگاری را"
پدر میآید و در دست یاران دستهای او
کجا سد میکند لبخند او خونهای جاری را؟!
پدر پوشانده با عمامه و دست و عبا سر را
مبادا دخترش یک دم ببیند زخم کاری را
مگو با گریهی فرزندها: آهسته...آهسته...
که میدانند اهل خانه رسم سوگواری را
شب قدر است، با من ذکر یا الله و یا حیدر...
ببین آوردهام با خود هر آنچه دوست داری را
#سعید_تاج_محمدی
#امام_علی_ع
@nohe_sonnati
این آخرین شبی است که بیدار بوده ام
چشم انتظار لحظه ی دیدار بوده ام
این آخرین دقایق مهمانی است و من
تا صبح پای صحبت دلدار بوده ام
شکرِ خدا که سی شب اگر خواب مانده ام
وقت نماز صبح خبردار بوده ام
سی روز گوش من به اذان بود و نام تو
سی مغرب از اهالی افطار بوده ام
یک سال من اسیر دل خویش بودم و
یک ماه را به دوست بدهکار بوده ام
بر من گذشت یک رمضان دگر! بگو
آیا پسند چشم تو این بار بوده ام؟!
ای ماه! یک نظر کن و شرمنده کن مرا
شرمنده ی نگاه تو بسیار بوده ام...
#سعید_تاج_محمدی
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان
@nohe_sonnati
ای که مدیون تو تا روز جزا ایمان ما
جان ما قربان تو ای نوح کشتیبان ما
از اضافات گلت ما عاشقان را خلق کرد
داد با امضای تو یک عمر آب و نان ما
راست میگویند نام مذهب ما جعفریست
جز احادیث تو نوری نیست در چشمان ما
از تو میخواندم که نام آتش آمد بر زبان
صحبت از "در" شد که آتش زد به جسم و جان ما
ای شهید آتش جهل مدینه! پس چرا
جای تو از مادرت میخواند روضهخوان ما؟
شعر میخوانَد کمیت و روضه میخوانی به اشک
آه از جدّ غریب و بی کس و عطشان ما...
خانهات را کربلا کردی و ما آموختیم
هست دنیای بدون کربلا زندان ما
::
آستان قدس صادق میشود روزی بقیع
بر ضریحت میرسد چندی دگر دستان ما
#سعید_تاج_محمدی
#امام_جعفر_صادق_ع
@nohe_sonnati
چه حاجتی مگر این قوم خواستند و ندادی؟
که سنگ بود جوابِ تویی که آینهزادی
تو لب گشودی و بوزینههای رفته به منبر
خجل شدند؛ چه عُمرِ کمی! چه عِلم زیادی!
لب از حلاوت نامت شکر شکن شده شاها
که هم جوان الائمه و هم امام جوادی
نوشت از دَرِ پشتی مرو که خلق بداند
تو بعد من پسرم! تا همیشه باب مرادی
**
به "السلامُ عَلی جَدیَ الشهید" معطر
لبی که تشنه و مسموم روی خاک نهادی
شهیدْتشنهشدن ارث خاندان تو بوده
که قاتل تو نفهمیده بود از چه نژادی
و روضهخوان چه بخواند به غیر روضهی اکبر؟
و خاک بر سر دنیا که از سرش تو زیادی
#سعید_تاج_محمدی
#امام_جواد_ع
@nohe_sonnati
درختها قلم و هرچه بحر، جوهر تو
نبود علمي اگر بسته بود دفتر تو
تو گرم بحثی و چون کودکانِ مشقنویس،
فرشتگان زده زانو به پای منبر تو
حدیث و آیه و تفسیر، تیغ و شمشیرت
محدثان و فقیهان سپاه و لشکر تو
عجیب نیست که انقدرها کریم شدی
که دختر حسن ابن علیست مادر تو
تویی که قبل ولادت توسط جابر
رسانده است سلام تو را پیمبر تو
طلوع صبح ظهورست وعدهی عشاق
قرار و وعدهی ما مرقد مطهر تو
#سعید_تاج_محمدی
#امام_محمد_باقر_ع
@nohe_sonnati
یک لحظه خلوت کرده ای مشغول قرآنی
یک لحظه مشغول سخن در جمع یارانی
گاهی بفکر کندن خار بیابانی
گاهی هم از دلشوره ی زینب پریشانی
امشب شب سختی است امشب در دلت غوغاست
گاهی میآید نغمه ی لبیک یارانت
گاهی میآید گریه ی زن ها و طفلانت
گاهی صدای اصغرت کرده پریشانت
امشب غم عالم نشسته در دل و جانت
امشب شب سختی است آری امشب عاشوراست
بر شانه ی بابا رقیه می گذارد سر
خوابد علی اصغر در آغوش علی اکبر
خوابیده اند آرام اهل بیت پیغمبر
زیرا که بیدارست چشم ساقی لشگر
تا کی چنین آرامشی در کربلا برپاست؟
فردا به پا خواهد شد اینجا محشر کبرا
فردا شود صحرا زخون عاشقان دریا
فردا حسین است و خودش، تنهاترین تنها
بی لشگر و بی اکبر و بی یار و بی سقا
فردا صدای العطش تا عالم بالاست
یک دم بروی خاک افتد دست سقایش
یک دم حسین است و جوان ارباًاربایش
فکر حرم لرزه می اندازد به اعضایش
ای کاش برخیزد فقط عباس از جایش
آری حسین است این عزیز حضرت زهراست
نازل شده گویا دوباره سوره ی زلزال
برگشته دیگر ذوالجناح از دشت خونین یال
افتاده جسم چاک چاکی در دل گودال
سر می بُرند و یک زن اینجا می رود از حال
از سینه اش برخیز ملعون! مادرش اینجاست
بالای تل از هوش رفته، خواهر افتاده
آتش به مو و معجر یک دختر افتاده
دیدند یک انگشت بی انگشتر افتاده
زیر سم اسبان دشمن پیکر افتاده
یک پیرزن میگفت سر هم در تنور ماست
پایان نیابد ظهر فردا ماجرا باقیست
آتش به جان خیمه ی آل عبا باقیست
هم رفتن سرها به روی نیزه ها باقیست
هم کوچه و بازار... هم شام بلا باقیست
زین پس شروع کربلای زینب کبری ست...
#سعید_تاج_محمدی
#شب_عاشورا
@nohe_sonnati
سیاست داشت، اما مثل حیدر بود در میدان
که ضرب تیغ میدان می دهد سیّاس را برهان
سراسر عزت و فتح است و باطل کردن نیرنگ
اگر هم بسته باشد مجتبا با دشمنش پیمان
ولایت چیست؟ رختی که فقط بر او برازنده است
خلافت چیست بعد از او؟ به مشتی چارپا پالان
حسن اصل کرامت بود عالم بر درش سائل
حسن عقل مجسم بود عالم بی حسن نادان
حسن تنها نه در منزل اسیر حیله ی زن بود
که بین لشکر خود بود تنها بین نامردان
حسن البته تنها نیست وقتی در کنار او
حسین و زینبش هستند با عباس یک گردان
به بازو حرز حیدر، بر سرش عمامه ی احمد
بروی لب همیشه ذکر مادر داشت تا پایان
بپرس از کوچه ها بعد از علی ابن ابی طالب
کدامین شانه در تاریکی شب می برد انبان؟
کسی که گرد فرشش را تبرک می برد جبریل
نشسته با موالی روی خاک و خورده آب و نان
معزّ المومنین است او بپرس از مردم نجران
کریم اهل بیت است او بپرس از سوره انسان
خوشا بر من که در عالم امامی این چنین دارم
که پشم اُشترش دارد شرافت بر ابوسفیان
شب و روزم به ذکر یا حسین و یا حسن روشن
سر و جانم فدای این دو سید این دو تا سلطان
#سعید_تاج_محمدی
#امام_حسن_مجتبی_ع
@nohe_sonnati
تا سرم را اول باب الرضایت بردهام بالا
با کبوترها دلم را در هوایت بردهام بالا
در خیالاتم دل سر به هوای سرکش خود را
بارها از پلهی گلدستههایت بردهام بالا
بارها در خلوت صحن تو تابوت غریبم را
روی دوش خادمان باصفایت بردهام بالا
من تمام آرزوهای خودم را از تو میگیرم
از همین دستی که در پایین پایت بردهام بالا
با خودم گفتم چه میخواهم از این دربار شاهانه
جز که شأنم را به عنوان گدایت بردهام بالا؟!
دردها گاهی مرا هم بی ادب کردهست میدانم!
بگذر آقا ! گر صدایم را برایت بردهام بالا
#سعید_تاج_محمدی
#امام_رضا_ع
@nohe_sonnati