eitaa logo
نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس
12.6هزار دنبال‌کننده
353 عکس
29 ویدیو
1 فایل
ارائه دهنده: نوحه_ذکر_دم بازاری_پاره دم_اشعار_سرود مدیریت: رئوف (مشهدالرضا «ع») ۰٩٣٨٣۰٧۰۰٣٢ ارتباط با ادمین @A_Rauof
مشاهده در ایتا
دانلود
در مُلک خدا سکه به نام همه کس نیست خورشید ولا ساکن بام همه کس نیست جبریل سلام آور حق است برای این مرد که محتاج سلام همه کس نیست من فال زدم در دل دیوان خداوند "لولا علی . . ." آمد که مقام همه کس نیست لا سیف به جز تیغ دو پیکر که خدا گفت زیبنده ی دستان و نیام همه کس نیست با خطبه ی بی نقطه نشان داد به عالم این اوج بلاغت به کلام همه کس نیست آن روز که لات و هبل افتاد عیان شد بر دوش نبی عرصه ی گام همه کس نیست خوشحالم از این گردش ایام که در آن حتی قلمم نیز غلام همه کس نیست یک روز غدیر آمد از آن روز مبارک مولای من است او و امام همه کس هست @nohe_sonnati
اکثر اوقات دختر مثل مادر می‌شود ارث مادر عاقبت از آنِ دختر می‌شود حضرت زهرا اگر انسیة‌الحورا بُوَد دختر از این حیث با مادر برابر می‌شود عطر یاس و بوی سیب آمیخته با نام او با حضورش خانه‌ی حیدر معطر می‌شود از دو دریا لؤلؤ و مرجان فقط حاصل نشد آبشار صبر را سرچشمه‌ی کوثر می‌شود نام زینب تا گره خورده‌ست با نام حسین عشق تفسیری از این خواهر برادر می‌شود (شمه‌ای از داستان عشق شورانگیز)شان از همه افسانه‌های عاشقی سر می‌شود احسن‌الحال همه عشاق با امضای اوست او بخواهد کربلای ما مقدر می‌شود ذوالبیان ارثیه‌ی بابا برای دختر است با همین ارثیه او در کوفه حیدر می‌شود در دفاعِ از حرم عباس درسی داده است نیزه می‌گوید فقط این کار با سر می‌شود تار و پود چادر مادر اگر خاکی شده سهم دختر نقش آتش روی معجر می‌شود آخر هر روضه و مدحی که از دختر شده یاد مادر می‌کنند و صحبت از در می‌شود @nohe_sonnati
هرکه دیدست تو را گفته که ماشاءالله قامتت قامت سرو است و رُخت همچون ماه نه فقط اهل زمین بلکه رسید از ملکوت بانگ "لا حول و لا قوة الا باالله" حافظ از روي تو گفته‌ست جهانگیر شود هر که شد حُسن جمالش به ملاحت همراه مادرت خیرِ نسا و پدرت خیرِ بشر جز خدا نیست کسی از درجاتت آگاه زور بازوی علی داری و شاهد دارم برده‌ای جنگ جمل را تو به یک گوشه نگاه تو کریمی و کرامت شده نازل از تو دست از دامن لطف تو نگردد کوتاه قلم و شاعر و دفتر همه حاجت دارند این غزل نذر غریبی تو إن‌شاءالله @nohe_sonnati
ذوالجناح آمد و احوال به هم ریخته اش ریخت بر هم حرم از یال به هم ریخته اش صیحه زد زینب از اقبال به هم ریخته اش کربلا مانده و گودال به هم ریخته اش می دود زینب و می دید سنان می آید شمر در معرکه لبخند زنان می آید بین گودال شهنشاه جهان افتاده دور او نیزه و شمشیر و کمان افتاده سبط خاتم ولی از تاب و توان افتاده چشم نرگس به شقایق نگران افتاده وا علیا پسر فاطمه تنها مانده وا نبیا وسط عهد شکن ها مانده پیرهن چاک و بدن چاک و پر از زخم تنش یک نفر آمده انگار سرِ پیرُهنش از دم تیغ به هم ریخته نظم بدنش با عصای خودت ای پیر تو دیگر مزنش اشکها موج فشان بر دل ساحل بزنید من چه گویم خودتان سر به مقاتل بزنید شمر با خویش در آن باغچه خنجر آورد پنجه اش را طرف زلف صنوبر آورد ناله اهل حرم را به فغان در آورد وای از آنچه که او بر سرِ حنجر آورد امتحان سر شده و وقت قبولی شده است حل این مسئله هم قسمت خولی شده است سر و سامان جهان بر سر نی رفت سرش پا به پایش به سرِ نیزه می آید پسرش میخورد تاب در اطراف سر او قمرش این سفر کرده خدایا به سلامت سفرش مادر از دور به دنبال سرش می آید بعد از اینها چه به روز پسرش می آید؟؟ @nohe_sonnati
دوبیتی روزگاری مخوفه است، میا باغ ها بی شکوفه است، میا نامه های رسیده نیرنگ است شهر من شهر کوفه است، میا @nohe_sonnati
دوبیتی آتش و فتنه و غوغاست سرِ آمدنت هر کجا ولوله بر پاست سرِ آمدنت جز چراغانی از این قوم چه دیدی آقا؟ شهر من شهر تماشاست سرِ آمدنت!!! @nohe_sonnati