eitaa logo
نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس
10.5هزار دنبال‌کننده
341 عکس
8 ویدیو
1.8هزار فایل
ارائه دهنده: نوحه_ذکر_دم بازاری_پاره دم_اشعار_سرود مدیریت: رئوف (مشهدالرضا ع) ۰٩٣٨٣۰٧۰۰٣٢ ارتباط با ادمین @A_Rauof
مشاهده در ایتا
دانلود
گفتیم هر زمان همه جا مرتضی علی ذاکر شدیم ذکر تو را مرتضی علی از مدح تو همیشه قلم شرم می کند ای قدّ شعر پیش تو تا مرتضی علی اخلاص و موُمنون و زمر؛حمد و کافرون یاسین و عادیّات و سبا، مرتضی علی تفسیر تو به دست کسی پا نداده است شان وجود "نقطه ی با" مرتضی علی معراج هم نبی به تماشای تو رسید یعنی صعود کرده الی... مرتضی علی اعجاز تو همین که چهل جا به یک زمان دیده شدی تو چشم خدا- مرتضی علی ما سائل صفات جلالیّه ی توایم یا مظهر العجائب و یا مرتضی علی گفتی:"فمن یمت یرنی" پس زمان مرگ فریاد می زنم که بیا !!! مرتضی علی دراین جهان و هرچه در او هست هو بکش می گردد‌ انعکاس صدا - مرتضی علی @nohe_sonnati
به میزان گران سنجی از این بهتر نمی آید دگر مانند حیدر آسمان گستر نمی آید به سوی کعبه دیگر من نمازم را نمی خوانم که زیبا قبله ای آمد و زیباتر نمی آید نهاده نام خود بر وی علی عالی اعلی مگر زین جلوه زیباتر ز دستش بر نمی آید؟ زمین می لرزد از گامش که در وقت رجزخوانی صدای پلک چشمی هم ز دشمن در نمی آید یدالله است و شیرافکن که از یک گردش چشمش نفس در سینه می ماند و بالاتر نمی آید نبرد از مرتضی آموز کز درس نبرد او غزالی کمتر از عباس جنگاور نمی آید خدایش خوانمش هرگز بشر می گویمش اما به هر صورت حساب آرم حسابم در نمی آید چگونه وصف او گویم چگونه مدح او خوانم که وصفش با قلم در لوح و این دفتر نمی آید زمین دردانه ای از دست دادی و نفهمیدی نمی آید نمی آید دگر حیدر نمی آید @nohe_sonnati
پیمبر آیا ؟که نه وصی شد ، مُحمّد آیا ؟ که نه علی شد درون آیینه نور تابید و روحِ آیینه صیقلی شد ازل به نور نبی است روشن ، ابد به نور علی معیّن اَلست، یعنی سوال از انسان علی که آمد سخن بلی شد یکی به قرآن یکی به برهان یکی به آیه یکی به نامه که این به نهج البلاغه غم برد و آن به قرآن سینجلی شد به باطن امر ظاهر آمد ، به وحی منزَل مفسّر آمد نبی به آیات وحی مُرسل ، علی به نهج سخن ولی شد کتاب و عترت نمی تواند جدایِ از یکدگر بماند صدا زمانی صدا شد آری که از سکوت آمد و جلی شد کجاست همت کجاست غیرت؟ غریب ماند این کتاب حکمت چنانکه صاحب سخن به غربت ، بنا نبود این شود ولی شد چو علم خواهی به شهر آی و کلون دروازه را بکوبان که هرکه از در درون نیامد برون در ماند و جنگلی شد که راه را سیدِ رضی رفت و غیرِ این راه نیست راهی که هرکه گمراه ابوحنیفه ، که هرچه بیراهه حنبلی شد علی شناسی نشان دین است و حرف پایان شاعر این است علی ولی شد علی ولی شد علی ولی شد علی ولی شد @nohe_sonnati
از عرش تا فرش خدا ، باشد به فرمان علی از اول خلقت همه ، خوردند از نان علی در جای جای این جهان ، کردیم هرچه جستجو دیدیم گشته هر کسی ، یک جور حیران علی هر کس که دارد آبرو ، دارد ارادت بر نجف هر کس شده صاحب نفس ، دستش به دامان علی در کعبه دنیا آمده ، آن کعبه ی سیار حق او میهمان کعبه شد ، یا کعبه مهمان علی؟! جلوه نمایی می کند ، بین تمام انبیا پیغمبری که می شود ، گهواره جنبان علی دارم سوال از دشمنان ، آیا نبی در سجده اش خورده قسم بر آن سه تا ، یا این که بر جان علی ؟ دارم سوال از دشمنان ، آیا یکی از آن سه تا دارد در عالم یاوری ، مانند سلمان علی؟ او خالقی که دیده را تنها عبادت می کند پس فرق دارد با همه سبحانَ سبحانِ علی کار که بوده جز خدا ، که جمع کرده قدرتش میخانه ها را دور هم ، در زیر ایوان علی @nohe_sonnati
دوبیتی بر کعبه ی سنگ و خشت ، جان داد آن روز بت ها ، همه را تکان تکان داد آن روز وقتی که ، علی ز خانه بیرون آمد دیدند خدا ، خودی نشان داد آن روز @nohe_sonnati
دوبیتی عشق من و تو چه ماجرایی دارد این قصه چه شاهی، چه گدایی دارد من بین صفا و مروه هم می گویم ایوان نجف عجب صفایی دارد @nohe_sonnati
دوبیتی نازد به خودش خدا که حیدر دارد دریای فضائلی مطهر دارد همتای علی نخواهد آمد والله صد بار اگر کعبه ترک بردارد @nohe_sonnati
از ازل مهر تو در سینه درخشید علی گوش ما مدح کسی غیر تو نشنید علی از هر انگشت تو دریای کرم می ریزد کوه از برق نگاه تو به هم می ریزد در رکوع تو گدا اوج عطا را حس کرد دست در دست علی دست خدا را حس کرد هرچه در حق تو گفتند و نوشتند نشد هیچ کس مثل علی عبد خداوند نشد سائل غمزده فهمید کجا رو بزند نجف آمد که فقط پیش تو زانو بزند با اشارات شما چرخ جهان چرخیده صد و ده بار زمین دور سرت گردیده صید مهر تو شدیم و به دلت افتادیم شهروند ابد شهر علی آبادیم ضربان دل شیعه به علی وابسته ست علوی بودن ما تا به ابد پیوسته است تا ابد عطر حریمت نرود از یادم صد و ده بوسه به انگور ضریحت دادم به اذانی که پدر داده به گوشم سوگند نشوم لحظه ای از مهر عزیزت دل کند ردّی از دشمن تو وقت خطر پیدا نیست کار حیدر به خدا کار فلانی ها نیست دست معمار ازل نام علی را که نوشت نقطه ضعفی به بلندای وجودش نسرشت پدر خاکی و ما خاک نشینان توایم میهمانان سر سفره ی ایمان توایم @nohe_sonnati
دلم گرفته بهانه سلام شاه نجف كه قبله گاه دلم گشته بارگاه نجف تمام صحن علی بوی فاطمه دارد شميم سيب بيايد ميان راه نجف صفای هر سحرش، گريه بر غم زهراست به گوش می رسد آرام سوز و آه نجف قدم زده دل شب در ميان نخلستان امان ز كوفه و خون آبه های چاه نجف قرار ما همه باب الرضا همان جايی كه سوی شاه خراسان بُوَد نگاه نجف قسم به نم نم اشكم پس از اذان صبح چقدر بوی حسين می دهد پگاه نجف @nohe_sonnati
دوبیتی قدم زد در حرم روح مناجات علی آن بی نظیر حق مراعات به خاک افتاده اند اصنام کعبه "که التوحیدُ اِسقاطُ الاِضافات" @nohe_sonnati
دوبیتی یافاطمه جان دلم گدای در توست عالم همه محو طلعت حیدر توست عیدی مرا نجف مقدر فرما امشب که شب ولادت شوهر توست @nohe_sonnati
دوبیتی آن که بود استاد جبریل امین قبل از ولادت کرد قرآن هم تلاوت بر نبی قبل از رسالت زادگاهش کعبه از امر خداوند مبین شد جز علی کس را نباشد این مقام و این جلالت ▪️ بر تمام آفرینش یک علی دارد خدا نیست مانندش دگر اندر جمیع ماسوا با علی از یا علی یک نقطه کم دارد ولی با علی بودن کجا و یا علی گفتن کجا ▪️ بعد پیغمبر وصی اش حیدر است کز تمام خلق عالم برتر است مؤمنین را هست او تنها امیر مظهر ذات خدای اکبر است ▪️ بیت حق بنگر که میلاد علی است حجت بالغه ی رب جلی است خانه زاد است خدا را و محمد را صِهر شوهر فاطمه ی بنت نبی است ▪️ موسم میلاد حیدر یاور پیغمبر است شیعه را از مقدمش تاج کرامت بر سر است مادر مولود کعبه فاطمه بنت اسد در میان کعبه مهمان خدای اکبر است ▪️ میهمان کعبه امشب خانه زاد داور است سیزده ماه رجب آن بزم را یادآور است از علی و مادرش حق میزبانی می کند جز نبی این میهمان از ماسوا بالاتر است ▪️ ز معبد شد برون مریم برای زادن عیسی اگر چه گشته بود از سوی دادارش مقیم آن جا ولی از فاطمه بنت اسد بنمود حق دعوت که اندر کعبه آرد در جهان دردانه حیدر را ▪️ شامل حال بشر الطاف الله الصمد شد میهمان در بیت حق ام العلی بنت اسد شد تا شود یار محمد حیدر کرار آمد میزبان مرتضی و مادرش ذات احد شد ▪️ در سیزده ماه رجب گشت هویدا در کعبه جمال علیِ عالیِ اعلا از فاطمه ی بنت اسد شد متولد مرآت خداوند تبارک و تعالی @nohe_sonnati
تداعی می کند ابروی او نازک خیالی را منظّم می کند گیسوی او آشفته حالی را تجلی کرد و از یک جلوه اش عالم پدید آمد خدا از روی و مویش ساخت ایام و لیالی را نجف رفته چه داند حال ما دور از نجف ها را چه داند اهل دریا ، حس و حال خشکسالی را؟! مسیری نیست غیر از اشک تا دریای لطف او به گریه جلب می سازد گدا لطف موالی را به جمع عاشقان عیب است چشم خُشک را بردن کسی در بزم هرگز برندارد جام خالی را خجالت از عبادت بیشتر مقبول می افتد به جای فعل از ما می خَرَد این انفعالی را به روی فرش صحنش تا نشستم خوب فهمیدم سلیمان نیز از صحن علی برده ست قالی را اگر‌ ساقی تو باشی ، جان فدای جام می سازم که در جنت نخواهم یافت حتی این زلالی را علی و عالی و اعلی ، علی و عالی و اعلی که معنا می دهد غیر از تو این اوصاف عالی را؟! برای گفتن از وصفت زبان شاعران لال است تقبل کن ز لطف از ما همین اشعار لالی را @nohe_sonnati
ای حاجتِ قدیمی دنیا! روا شدی دنیای عرش بودی و دنیای ما شدی دنیای بی تو ارزش خالق شدن نداشت حُسنِ دلیلِ خلق، برای خدا شدی تو رازِ سر به مُهرِ خداوندِ کعبه‌ای دیوارِ خانه باز شد و برملا شدی با تو سکوتِ عُزلتِ پیغمبری شکست شأنِ نزولِ قاری غارِ حرا شدی گفتیم ابوتراب و نوشتیم اباالحسین از بین خاک‌ها پدرِ کربلا شدی بالابلندِ وادی کوتاه‌قامتان! ای قله‌ای که نونِ میان لَنا شدی اوج غریبی است که در این همه زمان با مردمِ زمانه‌ی خود آشنا شدی حی‌علی‌الصلوةِ فُراداترین قیام! آخر میان جهلِ جماعت قضا شدی @nohe_sonnati
در قبله‌گه راز فرود آمد ماه یا زادگه علی بود بیت‌الله از كثرت اشتیاق، دیوار شكافت تا این‌كه ره وصال گردد كوتاه مهمان چو در آغوش حرم جای گرفت افكند خدای پرده بر سِرُّ الله در بسته و دیوار به هم آمده بود جمعی همه خیره گشته بر آن درگاه از راز و نیاز بنده و معبودش در خلوت آن خانه نشد كس آگاه در باز نشد گرچه بسی كوشیدند هر دیده به صد سؤال می‌كرد نگاه هر جا سخن از قصۀ بیت‌الله بود افتاد حكایت حرم در افواه نومید شدند و مات و حیران ماندند تا باز مگر خدای بگشاید راه تا این‌كه به پیش چشم حیرت‌زدگان دیوار شكافت بار دیگر ناگاه از بیت خدا برون یدالله آمد لاحولَ و لا قوةَ إلّا بالله شد حبس نفس‌ها چو جمالش دیدند تا آینه گَرد غم نگیرد از آه با بنتِ اسد خود اسدالله آمد از بیت احد مهر درآمد با ماه بوسند خلایق حجرالاسود را چون یاد كنند از آن خط و خال سیاه خاموش حسانا كه مقام است بلند ترسم بود این گفته كوتاه گناه @nohe_sonnati
«سه روز» بود، که در مکّه بی‌قراری بود نگاه کعبه، پر از چشم‌انتظاری بود «سه روز» صبح شد و، سایبان «حِجر و حَجَر» سحابِ رحمت و ابرِ امیدواری بود به احترام شکوفایی گل توحید «سه روز» کار حرم عشق و رازداری بود زِ هجر روی علی، کار «حِجر اسماعیل» در این سه روز و سه شب، ندبه بود و زاری بود پس از «سه روز» از آن روی ماه پرده گرفت حرم که محرم اسرار کردگاری بود صفای آینه از چشم «مَروه» می‌تابید شمیم عاطفه از، «مُستَجار» جاری بود زمین به مقدم مولود کعبه، می‌نازید هوا هوای بهشتی، زمان بهاری بود فرشتگان خدا، در مقام ابراهیم سرودشان، غزل عشق و بی‌قراری بود سحر به زمزم توحید، آبرو بخشید علی، که زمزمۀ چشمه در صحاری بود قسم به وحی و نبوّت که در کنار نبی علی تمام وجودش، وفا و یاری بود نشست بر لبش آیات «مؤمنون» آری علی که جلوۀ آیات جان‌نثاری بود چگونه نخل عدالت نمی‌نشست به بار که اشک چشم علی، گرم آبیاری بود امیر ظلم‌ستیز، افسر یتیم‌نواز! یگانه آینۀ عدل و استواری بود همین نه «مکّه» از او عطر ارغوانی یافت «مدینه» از نَفَس او بنفشه‌کاری بود علی، تجسّم اخلاص و صبر بود و امید علی، تبلور ایمان و پایداری بود علی، به واژۀ آزادگی تَقدّس داد علی، تجلّی ایثار و بردباری بود جهان کوچک ما حیف درنیافت که او پر از کرامت فضل و بزرگواری بود!؟ قسم به کعبه که سجّادۀ گل‌افشانش زِ خون جبهۀ او باغ رستگاری بود... @nohe_sonnati
چشم وا کردی و آغوش خدا جای تو شد کعبه لبخند به لب، محو تماشای تو شد پلک وا کردی و آغاز شد آن لحظه بهشت خاک آن ذره‌ای از خاک کف پای تو شد نام خورشید برازندۀ چشمان تو، نه نور خورشید کمی از ید بیضای تو شد عشق همراه تو در کعبه به دنیا آمد عشق برخواسته از صورت زیبای تو شد از همان لحظه دلش خواست که تغییر کند قبله آن لحظه که سرمست تماشای تو شد خنده از روی لب کعبه نیفتاده هنوز کعبه یک قلب پر از شوق تولای تو شد عرق شرم به پیشانی این شعر نشست که پی درک تو و حل معمای تو شد @nohe_sonnati
چون او کسی تجلی پروردگار نیست یعنی که کوه مثل علی استوار نیست روزی سه بار مأذنه ها جار می زنند نامی شبیه نام علی ماندگار نیست در حیرتم که با چه زبانی بیان کنم والله یارِ غار شدن افتخار نیست هر کس که سنگ عشق علی را به سینه زد دامانِ مادرش به خدا لکه دار نیست واحیرتا! به ما که مریدانِ حیدریم خاکی به غیر خاک نجف سازگار نیست غیر از علی که مظهر اعجاز عالم است دیگر فضائلِ أحدی بی شمار نیست با نوکریِ آل علی زنده ام فقط عینِ حقیقت است کلامم، شعار نیست @nohe_sonnati
جز او کسی لیاقت حیدر شدن نداشت شایستگی فاتح خیبر شدن نداشت دُرّ نجف اگر به علی منتسب نبود باور کنید ارزش گوهر شدن نداشت تردید نیست گنبد حیدر اگر نبود اصلا دلی هوای کبوتر شدن نداشت چون روز روشن است، که جز مرتضی کسی با احمد افتخار برادر شدن نداشت با اذن فاطمه ست اگر "حیدری" شدیم ورنه کسی اجازه ی نوکر شدن نداشت فریادهای "أَيْنَ تَفِرّوا" گواه بود با او کسی توان برابر شدن نداشت حیدر شدن که جای خودش؛ در مقام قرب حتی کسی لیاقت قنبر شدن نداشت @nohe_sonnati
کمانِ ابرویِ دلبر، شکار می خواهد ذبیح می طلبد؛ جان نثار می خواهد مجال عرضه ی بی دست و پایی ما نیست شراب عشق علی کُهنه کار می خواهد رسیده سائل و از او نگین طَلب کرده رسیده میثم تمار و دار می خواهد علی معلم تدریس «قاب قوسین» است فقیرِ کاهلی از او "انار" می خواهد!؟... شکوهِ پرچمِ ایوان طلای او از باد نوای هوهوی بی اختیار می خواهد چه ظلم ها که بر او روزگار آورده چه صبرها که از او روزگار می خواهد علی کسی ست که "مرحب" مقابلش از ترس به تنگ آمده، راه فرار می خواهد نخواست دشمن او والی ولایت را نخواست آن چه که پروردگار می خواهد علیست نام خدا در شناسنامه ی عشق مرا ببخش! دلم گَه گُدار می خواهد - - که جای کعبه به صحن نجف کنم سجده جنون بندگی ام، سنگسار می خواهد قسم به لوح و قلم هر بلند بالایی ز خاک پای علی اعتبار می خواهد شبیهِ کاه رسیده اُحد مقابل او برای کوه شدن، اقتدار می خواهد چهار فصل دلم را خدا به لطف علی بهار خواسته است و بهار می خواهد خیال خال علی خواب مَخمَلی را بُرد که این معادله، شب زنده دار می خواهد به کوه کندن فرهاد غبطه خواهم خورد که شهد عشق علی پشتکار می خواهد فقیر و خسته و درمانده و پریشانم چه عاشقانه مرا زلف یار می خواهد تمام هستی خود را که باختم، گفتم: چه چیز دیگری از من قمار می خواهد؟! ... اگر که پاسخ من را به تیغ هم بدهد ببوسم آن چه لب "ذوالفقار" می خواهد چه عیب اگر که به انگور دست ما نرسید امیر، عاشق خود را خمار می خواهد ادامه دادن این شعر کار شاعر نیست حِسان و حِمیَری و شهریار می خواهد شبیه حضرت آدم همیشه عاشق او کنار صحن و سرایش مزار می خواهد دعای آخر عشاق او فقط فرج است ظهور صاحب مان، انتظار می خواهد ... @nohe_sonnati
در الفبا از الف تا حرف یا یعنی علی نقطه ی آغاز قرآن زیر با یعنی علی آفرینش را علی آغاز و پایان است و بس ابتدا یعنی علی و انتها یعنی علی نوح کشتیبان نمی شد ، نوح کشتی ساز بود کشتی از طوفان گذشت و ناخدا یعنی علی بی علی آتش جهنم با علی آتش بهشت با خلیل الله کرد آتش وفا یعنی علی دستگیر هر اولوالعزم است موسی هم اگر اژدهای معجز آورد از عصا یعنی علی این که می گوییم : پیغمبر ، شباهنگام بود در حرا گرم تکلم با خدا یعنی علی گفت : اقرا باسم ربک ، در جواب جبرئیل این که گفت احمد علی جان پیش آ ، یعنی علی نفس پیغمبر علی و نفس حیدر مصطفی مرتضی یعنی محمد مصطفی یعنی علی پنج تن زیر کسا جمعند یعنی فاطمه فاطمه در راه حیدر شد فدا یعنی علی هرچه را حیدر بخواهد می پسندد فاطمه هل أتی زهراست آری هل أتی یعنی علی حق علی احمد علی حیدر علی زهرا علی کُلُهُم نورند از این رو‌ مجتبی یعنی علی با شکستن می شود تکثیر هر آئینه ، پس ای برادر ترجمان کربلا یعنی علی @nohe_sonnati
منی که از ازل از یا علی سرشار و لبریزم دلم می خواهد از این شهر بغض آلود بگریزم گریزم از دل این شهر آن جا که علی باشد همان جایی که دل با یاد حیدر صیقلی باشد همان جایی که سلطانش دل از پیغمبرش برده همان شهری که بر درگاه او یا فاطمه خورده همان جایی که فرقی نیست بین سائل و شاهش همان جا که رسد تا عرش اعلا مقصد راهش روم آن جا که جبرائیل باشد مست ایوانش چنان موری شوم سرمست الطاف سلیمانش اگر چه بنده ی آلوده ام عبد گنهکارم قسم بر عین و لام و یا علی را دوست می دارم علی را دوست می دارم که او دست خداوند است به هر کوی و گذر بنگر علی مست خداوند است علی حبل المتین آری علی یعسوب دین باشد فقط حیدر فقط حیدر امیرالمؤمنین باشد زبان واژه در مدح علی همّیشه سر در گم علی خاکی ترین افلاکی خاک است ای مردم فضیلت های حیدر را خداوند جلی داند که احمد وقت معراجش دمادم یا علی خواند علی صفدر ، علی نفس پیمبر ، حضرت حیدر کسی که پیشوای روسپیدان است در محشر علی مظلوم اما ظلم را در بند خود کرده به شمشیرش دمار از دشمنان دین در آورده چنان در های و هوی معرکه حیدر سر اندازد که جبرائیل در وقت تماشایش پر اندازد به غیر از مرتضی که هست نامی تر ز نامی ها کجا شاهی بود همسفره ی قشر جزامی ها برای سائلان در سفره اش او بهترین دارد کسی که از برای خود فقط نان جوین دارد نفس با یاد حیدر تا که بالا رفت ، بالا رفت عمل با عشق حیدر سوی زهرا رفت ، بالا رفت به عشق مرتضی الیوم اکملتم خدا داده و یا آیات - من یشری - برای او فرستاده بخوان تا که فلانی بشنود او کیست ای مردم به جز حیدر امیرالمؤمنینی نیست ای مردم همیشه مرتضی حق است ، غیر از او بود باطل که شد دین خداوند جلی با مرتضی کامل در آن هنگامه ای که خفت حیدر جای پیغمبر محمد گشت ابراهیم و اسماعیل شد حیدر نبی همیشه آرام است تا حیدر به بر دارد که او خیرالنسا دارد که او خیرالبشر دارد گره وا می کند آری صد و ده بار یا حیدر چنان ذات خدا گویم و ما ادریک ما حیدر @nohe_sonnati
باران شدی تا نام تان دریا نوشتند گفتند طهَّرنا و تطهیرا نوشتند چون بای بسم الله رحمان الرحیمی تفسیرتان را علّم الاسما نوشتند شایسته اش بودی که در ایوان قدسی نامت علی عالی اعلی نوشتند گفتند کرّمنا و فضّلنا، سرودند خواندند رزّقنا و اعطینا ،نوشتند هر جا که نام از احمد آمد نامتان را چون ماه تابان با خطی خوانا نوشتند در نجم و در نور از شما پنهان سرودند در یطعمون ..از نذرتان پیدا نوشتند آن قدر محبوبی که نامت را ملائک مابین نام احمد و زهرا نوشتند در پرتوی از نور مصباحٌ زُجاجه والشّمس رویت را چنان زیبا نوشتند قدّوسیان مدهوشتان از روز آغاز آن جا که نستعلیق نامت را نوشتند لیثُ الحجازی چون که حیدر نام داری در لافتیٰ بر نامتان الّا نوشتند تقریر شیوایی قرآنی علی جان آن جا که رتّلناهُ ترتیلا نوشتند نام تو از روز ازل پیوسته جاری ست آن جا که مَجراها و مُرساها نوشتند آن قدر بلّغنا و انزلنا سرودند آن قدر کرّمنا وکرّمنا نوشتند یعنی تو را بر اهل عالم هدیه دادند یعنی تو را در عشق استثنا نوشتند هم نفس پیغمبر شدی هم جان زهرا تا این که نامت را ذوی القربی نوشتند حیدر شدی تا در گشایی روبرویم نوکر شدم تا مدحت از مولا بگویم گفتم علی اما زبان لکنت گرفته ست گفتم علی دیدم جهان لکنت گرفته ست اصلا" نفهمیدم که مدحت کار من نیست در وصف تان هفت آسمان لکنت گرفته ست ای آیت الکبرای قرآن ای علی جان طاها و ابراهیم و لقمان ای علی جان نوکر شدم یک عمر در یادت بسوزم نوکر شدم در عشق اولادت بسوزم از عشقتان آقا زبان آتش گرفته ست با یادتان در جسم و جان آتش گرفته ست آن قدر سنگین است نامت بر وجودم تا نامتان بردم دهان آتش گرفته است خیر العمل یعنی شما را دوست داریم یعنی نجف را کربلا را دوست داریم آهو شدیم آقا ضمانت کرد ما را ما هم علی موسی الرضا را دوست داریم بگذار در مصراع پایانی بگوئیم ما جمکران را ،سامرا را دوست داریم @nohe_sonnati
صاحب اسرار «سُبْحانَ الّذي أَسْرى‏» علی‌ست... بین آیات الهی، آیت کبری علی‌ست «قُلْ هُوَ اللَّهُ أحَد» تفسیری از اخلاص اوست در کمال بندگی یکتای بی‌همتا علی‌ست حافظ جان علی «فَاللَّهُ خَيْرٌ حافِظا» حافظ قرآن به «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا» علی‌ست آیت الکرسی به اسم اعظمش مستمسک است ای مسلمانان به قرآن «عُروةُ الوُثقی» علی‌ست... سِیرْ در «ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْض» کُن چشم دل وا کن ببین پیدا و ناپیدا علی‌ست... «اُدْخُلُوها بِسَلامٍ ذلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ» در مقام قاف قرآن جنت الاعلی علی‌ست از «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني‏ آدَمَ» بپرس تا بدانی در وفای عهدِ حق «اَوْفی» علی‌ست آسمان «رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَيْنا مائِدَه» سفره‌دار «اَنْتَ خَیْرُ الرّازقین» مولا علی‌ست نور علمش «عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ» است «عَلَّمَ القرآن» علی و «عَلَّمَ الاَسما» علی‌ست لوح محفوظ خدا، «مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ» در دو عالم «يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَ ما يَخْفی» علی‌ست در طریقت، رایت «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيل» رهنمای «اَلّذِينَ جاهَدُوا فينا» علی‌ست اختر تابندۀ «إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى‏» ماه ظلمت‌سوز «وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى‏» علی‌ست... نوح، ایمن ماند از طوفان به یمن نام او باء «بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها» علی‌ست روح رحمان، قلب قرآن، جان یاسین، نفس فجر صاحب قدر و معارج، شاهد إسری علی‌ست عمره و حج و طواف و کعبه و رکن و مقام زمزم و سعی و صفا و مروه و مسعی علی‌ست «یا علی و یا عظیم و یا غفور و یا رحیم» یا الهی! مظهر اسمائک الحسنی علی‌ست یاد او «تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر» کند در نماز قرب ذکر الله اکبر یا علی‌ست سجده، راز سر به مُهری بود و آخر فاش شد رازدار «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَی» علی‌ست بشنو از احمد حدیث «حیثما دار» علی تا ببینی هر طرف رو آورد حق با علی‌ست تیغش «أَنْزَلْنَا الْحَديد» و ضربتش «بَأْسٌ شَديد» بهترین توصیف فتحش «لا فتی الا علی»ست ذوالفقار، اثبات حق و نفی باطل می‌کند بی‌گمان فاروق اعظم در جهان تنها علی‌ست... @nohe_sonnati
دیوانگی در عشق اصلا دلبخواهی نیست پس در حقیقت های عالم اشتباهی نیست از پیچ و تاب گیسوانت خوب فهمیدم غیر از مسیر مستقیمت هیچ راهی نیست ما را گداییِ سَرِ کوی تو آقا کرد هر تاج داری لایق این پادشاهی نیست چاهی که با آن درد و دل کردی یقین دارم حتی کبوترهای آن عرشی ست« چاهی» نیست در برکه ی روز غدیرت اهل دل دیدند غیر از جمال دل ربایت هیچ ماهی نیست آیا به جز حب تو در عالم ثوابی هست؟؟ وقتی به جز بغض تو در عالم گناهی نیست جایی که ابروی تو خود میزان اعمال است شیوا تر از لب های تیغت دادخواهی نیست @nohe_sonnati
علی جان پیمبر بود و جانان پیمبرها علی آقای سلمان بود و مولای ابوذرها بچرخاند خدا خورشید را دور سر ماهش به قربان رجب اردیبهشت و مهر و آذرها علی نور خدا روی زمین بود و نمی باشد تفاوت بین اصغرها و اکبرها و حیدرها اگر پرده نمی انداخت بر ذاتش خداوندش گمانم فاش می خواندند رَبَّش روی منبرها ندارد احتیاجی بر من و امثال من وقتی کنیز و خادمش هستند اسماها و قنبرها علی در بدو دنیا آمدن کعبه قُرُق کرده برایش کار دشواری نبوده فتح خیبرها @nohe_sonnati
برایِ خویش، اگر در جهان هدف دارم نظر به درگهِ شاهنشهِ نجف دارم! شکوه و شور تویی، در دو روزِ این دنیا مرا ببخش، اگر حسرتِ علف دارم اگر، امیر بخوانم تو را، یقین دارم در این عقیده‌ی خود بر جهان، شرف دارم بر این عقیده بمانم، چه باکی از اشرار پس از رسول، علی را فقط، طرفدارم محبتِ علی و آلِ او، به دل دارم بیا ببین، که چه عشقی میانِ کف دارم اگرچه، بارِ گناهم، کشیده سر به فلک اگرچه لغزش و عصیان، مع‌الاسف دارم، علی امامِ من است و به روزِ حسرتِ خَلق میانِ سینه، ندارم غمی؛... شَعَف، دارم @nohe_sonnati
قسم برخداوند باری تعالی که فیضِ عظیمش شده شامل ما خداوند منان خداوند سبحان خداوند عالی خداوند اعلا خدای زمان و خدای جهان و خدای مسیحا و یعقوب و موسی به اذن خدا و به اذن رسولش کنم مدح حیدر کنم مدح مولا خدای سماوات و کل ممالک نوشته علی را به عرش مُعلا جهانم بدون الف بود بی او👈(جهنم) ز یُمن قدومش جهان شد مصفّا و آن روز شد سرآغاز دنیا ترک خورد کعبه علی شد هویدا علی بوده محور علی بوده صفدر علی بوده والی علی بوده والا علی بی نهایت علی تا قیامت علی با ولایت علی شاه عقبی علی ماه عالم علی شاه عالم علی نور حق است و هم کفوِ زهرا علی سوز و سازم قنوت نمازم و من همچو قطره علی همچو دریا علی در عیان و علی در زمان و علی در سما و علی هست هر جا علی بوده قاهر علی بوده قادر علی در نهان و علی بوده پیدا علی فیض دائم امیرِ عوالم به حق و عدالت علی داده معنا علی عشق یزدان علی شاه مردان علی شیر غران علی خصم اعدا علی نوح و آدم علی نفس خاتم علی نور ایمان علی زهد و تقوا علی دست هو بود و سرمست هو بود نبوده جدا از خداوند یکتا علی تار و پودم وَ ذکر سجودم اگر شیعه هستم علی کرده امضا علی رهنمایم علی مقتدایم علی شد دلیلش سرم بوده بالا علی فوق هر نور علی امپراطور به کل دو گیتی علی بوده مأوا علی کلّ قرآن علی آلِ عِمران علی مُلک و انسان و یاسین و طاها علی بوده ساغر علی بوده منبر به کل عوالم علی بوده سرور علی آفتاب و علی بوتراب و علی جان سلمان علی عشق بوذر علی راز خلقت علی اوج غیرت علی بوده اول علی هست آخر علی بوده سلطان به مُلک سلیمان علی بوده والی علی بوده رهبر نبوده به عالم یلی همچو حیدر شه بی بدیل و امیر دلاور شهی که بُوَد قدرت بازوانش ز نیروی صد شیر جنگی فراتر شهی که بُوَد فاتح بدر و خندق یلِ کل یل ها و فَتّاحِ خیبر به لطف مدامش شده قسمت من که گردیده ام از غلامان قنبر @nohe_sonnati
هرکه شد در عمر خود یکبار مهمانِ علی دل به دستش داد و شد همواره حیرانِ علی عاشقش شد! خاطرش را خواست و بود از ازل جان پیغمبر دمادم بسته بر جانِ علی پیشِ من از سفره های این و آن حرفی نزن چون که می سازد به من تنها فقط نانِ علی داد انگشتر بدونِ وقفه در حال رکوع بیشتر از سطح درک ماست احسانِ علی بی خبر، آهسته، نیمه شب، بدون های و هو بود بی رنگ و ریا احسانِ پنهانِ علی نیست شکی در مسلمان بودنم اما هنوز می خورم حسرت که باشم کاش سلمانِ علی سنجشَش در حشر بی تردید حبّ فاطمه ست نقش بسته ذکر یا زهرا به میزانِ علی تا خدا عشق مرا نسبت به خود باور کنَد می خورم سوگند در محشر به قرآنِ علی دور تا دور ضریحش، دور تا دورِ نجف شد معطر امشب از عطر گریبانِ علی تشنهٔ ایوان طلایم ای اجل مهلت بده تا بگیرم بوسه ها از پایِ ایوانِ علی! @nohe_sonnati
ترکیب بند بند اول صدای آشنا آمد خوش آمد ندای ربّنا آمد خوش آمد به سوی باغ عشق و دشت ایمان بهاری جانفزا آمد خوش آمد ببخشد تا در این گلشن طراوت نسیمی با صفا آمد خوش آمد برای رهبری در ملک امکان امیری پارسا آمد خوش آمد علی مشکل گشای پیر و برنا به فرمان خدا آمد خوش آمد بلی آن کس که یادش در دو دنیا دهد دل را جلا آمد خوش آمد ولیّ حضرت باری تعالیٰ وصیّ مصطفیٰ آمد خوش آمد شد آن فرمانروای ملک هستی برون از کعبهٔ یکتا پرستی بند دوم بیا که شهد گل نوشیده کعبه بهار ارغوان پوشیده کعبه دمیده آفتابی کز فروغش گل نور هدایت چیده کعبه میان چشمه هایِ نور ایمان به چشم دل خدارا دیده کعبه اگر روزی بیابان در بیابان چو نی از بی کسی نالیده کعبه به بزم جان سپیده در سپیده بساط شادمانی چیده کعبه سه روز و شب چو غنچه در دل خویش به روی باغ و گل خندیده کعبه گرفته جشن میلاد و سراپا چو باغی دلگشا گردیده کعبه ازاین شهد طرب هرکس چشیده به اوج آسمان ها پر کشیده بند سوم به سوی کعبه چون گل شد روانه دعا در برگ و بارش زد جوانه خدارا خواند و شد بر روی او باز به جای قفل در، دیوار خانه ندای «أُدْخُلِی» با شادمانی فرود آورد از هر سو ترانه صدا می زد خدا، بنتِ اسد را که ای بانوی پاک بی نشانه! کجا پر می کشی مثل پرستو از این سو تا به آن سوی کرانه؟ قدم بگذار در کاشانهٔ ما که مانَد نقش یادت جاودانه! بیا که بی گمان باید شود باز گل باغ تو در این آشیانه! به دنیا فاطمه! تا بوده و هست فقط فرزند تو مولود کعبه است بند چهارم بهار آمد به دشت آرزوها شکوفا شد گل باغ وضوها سپیده سر زد و با نور حق داد دل تاریک مارا شست و شوها به دنبال سر آن عطر جاری در این گلشن کند دل جست و جوها بهار او فضای زندگی را گرفته در میان رنگ و بوها سه روز و شب کنار کعبه بودند از این اعجاز، گرم گفت و گوها دوباره خانه زد لبخند شادی برون از پرده شد راز مگوها برای حق پرستان گشت روشن چراغ آفتاب ماهروها درخت عدل هستی برگ و بر داد گل از طرح شکوفایی خبر داد بند پنجم بهار برگ و بار ما علی جان مه والا تبار ما علی جان پس از عطر دل انگیز محمد تویی باغ و بهار ما علی جان نشسته در مسیر گام هایت نگاه انتظار ما علی جان سر از خاک عبورت بر ندارد دل امّیدوار ما علی جان فروغ توست تا صبح قیامت چراغ شام تار ما علی جان فدای اشک و آه بی گناهت! همه دار و ندار ما علی جان چو مهر و ماه داری لطف و احسان به هر لیل و نهار ما علی جان به امّیدی که یک دم پا گذاری به چشم اشکبار ما علی جان به شهر عشق، تا یکتا پرستیم من و دل بر سر راهت نشستیم بند ششم به هرجا عطر باغت پر کشیده دل ما شهد شادابی چشیده دمیده هرکجا خورشید رویت هزاران پردهٔ شب را دریده به شوق دیدن رویت چه شب ها نخفته دیدهٔ دل تا سپیده چه شب ها، در پی تو نور مهتاب ازاین کوچه به آن کوچه دویده دویده اشک دل، منزل به منزل پی تو تا به پا بوست رسیده نهاده سر به خاک آستانت غریبی که دل از دنیا بریده الا ای آن که سوی باغ دل ها همیشه عطر یادت پر کشیده شبی که روز آن باشد طرب زا بیا بر شادی دل ها بیفزا @nohe_sonnati