eitaa logo
نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس
12.6هزار دنبال‌کننده
353 عکس
29 ویدیو
1 فایل
ارائه دهنده: نوحه_ذکر_دم بازاری_پاره دم_اشعار_سرود مدیریت: رئوف (مشهدالرضا «ع») ۰٩٣٨٣۰٧۰۰٣٢ ارتباط با ادمین @A_Rauof
مشاهده در ایتا
دانلود
دوبیتی در کوفه دلت شکست از درد و بلا در شام شکست حرمتت واویلا آن قدر بلا به جانت آمد...گفتی: "ای کاش که مادرم نمی زاد مرا" @nohe_sonnati
دوبیتی دست راهب که سمت آن لب رفت سوز آهش به ساحت رب رفت گریه اش عاقبت به خیرش کرد "راه صد ساله را به یک شب رفت" @nohe_sonnati
دوبیتی در کوفه دلت شکست از درد و بلا در شام شکست حرمتت واویلا آنقدر بلا به جانت آمد...گفتی: "ای کاش که مادرم نمی زاد مرا" @nohe_sonnati
دارد نسیم می وزد این بوی کربلاست چشم و دلم در آرزوی روی کربلاست   برگشتم از سفر؛سفرِ رنج و داغ و درد پر شد تمام سینه ام از ناله های سرد   برگشته ام که گریه و زاری کنم حسین اشکی به روی قبر تو جاری کنم حسین شکرِ خدا که زنده رسیدم از این سفر یک روز خوش نبود و ندیدم از این سفر بر چهره ام نشانیِ صد داغ را ببین جای هزار ضربه ی شلاق را ببین هر چند سر شکسته ولی سر شکسته نه هر چند دل شکسته ولی پر شکسته نه سوغاتم از سفر شده پیراهنت حسین قربان زخم های عمیق تنت حسین برگشته ام ولی نه من آن خواهر توام آئینه ای تمام قد از "مادر" توام هر چند برده اند مرا مجلس حرام تا با خیال خویش بگیرند انتقام هر جادکه شد به پای غمت خطبه خوانده ام "ابن زیاد" را سرِ جایش نشانده ام در شام و کوفه در پی تو در به در شدم با خنده های قاتل تو همسفر شدم هر کس که بود زخم سرت را نشان گرفت می زد تو را و از منِ دلخسته جان گرفت @nohe_sonnati
داغِ تو بر جگرم افتاده شعله بر بال و پرم افتاده   اين چهل روز خدا می داند به كجاها گذرم افتاده بعد آن رو زدنت بر دشمن آب هم از نظرم افتاده به خدا هركس و ناكس چشمش به من و چشم ترم افتاده رفتی و آتش جانسوز غمت به دل اهل حرم افتاده در اسارت همه جا می دیدم سایه ات روی سرم افتاده چشم وا کردم و دیدم بدنت بر زمین دور و برم افتاده @nohe_sonnati
دوبیتی بی تو ببین کبوتر بی بال می شوم ازگریه ی زیاد چه بد حال می شوم تا پلک می نهم به روی هم حسین من گویا دوباره وارد "گودال" میشوم @nohe_sonnati
آتش زهر تمام جگرت را سوزاند نا نداری و عطش چشم ترت را سوزاند کاسه ی آب ز دستت به زمین می افتد تشنگی شعله شد و بال و پرت را سوزاند بدنت بی رمق و هی به خودت می پیچی آه آهت همه ی دور وبرت را سوزاند میکشی پا به زمین و بدنت سرد شده سرفه هایت بدن مختصرت را سوزاند دیدن حال بد و جان‌ به لب آمده ات به خدا قلب یگانه پسرت را سوزاند سر تو بر روی دامان پسر... جان‌دادی! مطمئنم که خودت یاد حسین افتادی @nohe_sonnati
دوبیتی از عرش پیام سرمدی آوردند به به چه مَه زبانزدی آوردند در روز ولادت "امام صادق " یک دسته گل محمدی آوردند @nohe_sonnati
اوج پروازم آستانه ی توست مقصد بالم آشیانه ی توست سبک زیبای زندگانی من به لبم باز هم ترانه ی توست آمدی و محبّت آوردی مهربانی فقط نشانه ی توست ای وَرای تصور دنیا از زمین تا خدا کرانه ی توست آمدی طبع شاعرم گل کرد غزلی را که عاشقانه ی توست آرزوی همه پیمبرهاست شال سبزی که روی شانه ی توست معجزات رسیدنت گویاست که بگویی زمان زمانه ی توست روشنی بخش ظلمت دنیا نخل اسلام از جوانه ی توست با تو نام زبانزدی داریم دین ناب محمدی داریم ای رسول خدا امین خدا رحمت الله مسلمین خدا ای نثارت درود جبرائیل ای به معراج همنشین خدا ای رسیده به گوش تو در عرش صوت زیبا و دلنشین خدا ای اصولت کرامت و خوبی ای مرامت دوام دین خدا مثل ماه شب چهارده بود دست تو بین آستین خدا لحظه ی خلقتت یقین دارم به تو بوده است آفرین خدا مکه از مقدمت تبرّک شد باتو شد مکه سرزمین خدا معدن خیر و رحمت و برکات به قدوم مبارکت "صلوات @nohe_sonnati
دوبیتی سنگ حَجر نشانه ی خال او باغ بهشت است به دنبال او زمزمه ام هفده ماه ربیع سلام بر "محمد و آل" او @nohe_sonnati
دوبیتی سنگ حَجر نشانه ی خال او باغ بهشت است به دنبال او زمزمه ام هفده ماه ربیع سلام بر "محمد و آل" او @nohe_sonnati
دوبیتی کرم از دست تو ای دست عطا می چسبد در شبستان تو قرآن و دعا می چسبد بارها تجربه کردم به خدا در حرمت... بیشتر از همه جا ذکر "رضا" می چسبد @nohe_sonnati