با روضهی دمادم تو گریه میکنم
ای با مرام با دم تو گریه میکنم
هر بار من به ماتم تو گریه کردهام
این بار هم به ماتم تو گریه میکنم
با زخمهای پیکر تو ضجه میزنم
با گیسوان درهم تو گریه میکنم
مصداق کلُ یوم...، تمامیّ سال را
با قصهی محرم تو گریه میکنم
با مخزنالبکاء و ابیمخنف و لهوف
با مقتل مقرّم تو گریه میکنم
با دعبل و فرزدق و حسّان و محتشم
با نخلهای میثم تو گریه میکنم
بر عابس و زهیر و بریر و حبیب و حر
بر عون و جون و ادهم تو گریه میکنم
مثل غم تو قافیهام تازه مانده است
هر روز بر تو و غم تو گریه میکنم
ای پرچم تو سرخترین سرخ روزگار
هر شب به رنگ پرچم تو گریه میکنم
یک بیت روضه... تا به حرم حملهور شدند
بر اشکهای نمنم تو گریه میکنم
در زیر تیغ شمر به گودال قتلگاه
بر غربت مسلَّمِ تو گریه میکنم
#مهدی_مقیمی
#قتلگاه
@nohe_sonnati
خیال کن که پر از زخم، پیکرت باشد
شکسته در غل و زنجیرها پرت باشد
خیال کن هدف سنگهای کوفه و شام
به روی نیزه سر دو برادرت باشد
فقط تو باشی و هشتاد و چار ناموست
و جملههای "حواست به معجرت باشد"
خیال کن حرمت بیپناه مانده و بعد
به روی نی سر سردار لشگرت باشد
کنار عمهی سادات، یکطرف شمر و
سنان و حرمله هم، سمت دیگرت باشد
خیال کن که علی باشی و به مثل علی
دو دست بسته کماکان مقدرت باشد
خیال کن همهاینها که گفتهام هستند
علاوه بر همه توهین به مادرت باشد
یزید باشد و بزم شراب باشد و وای
به تشت زر سر بابا برابرت باشد
و بدتر از همه اینکه میان بزم شراب
نگاه باشد و باشیّ و خواهرت باشد
و باز از همه بدتر که مدت سیسال
تمام آن جلوی دیدهی ترت باشد
به اشک حضرت سجاد میخورم سوگند
که دیده هر چه که گفتیم، باورت باشد
#مهدی_مقیمی
#امام_سجاد_ع
@nohe_sonnati
صبری کنید این کشتهها را میشناسم
جاماندگان نینوا را میشناسم
من زادهی زهرا علی بن الحسینم
هم زخمها را هم شفا را میشناسم
گرچه شناسایی کمی سخت است اما
من دو یتیم مجتبی را میشناسم
این پیکر مُثله که مانده روی خاک و
رفته سرش بر نیزهها را میشناسم
از عمهجانم مانده اینجا یادگاری
طفلان اویند این دو تا را میشناسم
از علقمه بوی عمو جانم میآید
ای قوم بوی آشنا را میشناسم
من تکتک این تکهتکه جسمهای
از هم جدا، از سر جدا را میشناسم
یک پیرهن حتی نماند از یوسف اما
من یوسف کرببلا را میشناسم
دفنش بدون بوریا امکان ندارد
من پیکر خون خدا را میشناسم
بر جسم بابای غریبم یک نشانی است
بر سینهی او جای پا را میشناسم
#مهدی_مقیمی
#دفن_شهدای_کربلا
@nohe_sonnati
صبری کنید این کشتهها را میشناسم
جاماندگان نینوا را میشناسم
من زادهی زهرا علی بن الحسینم
هم زخمها را هم شفا را میشناسم
گرچه شناسایی کمی سخت است اما
من دو یتیم مجتبی را میشناسم
این پیکر مُثله که مانده روی خاک و
رفته سرش بر نیزهها را میشناسم
از عمهجانم مانده اینجا یادگاری
طفلان اویند این دو تا را میشناسم
از علقمه بوی عمو جانم میآید
ای قوم بوی آشنا را میشناسم
من تکتک این تکهتکه جسمهای
از هم جدا، از سر جدا را میشناسم
یک پیرهن حتی نماند از یوسف اما
من یوسف کرببلا را میشناسم
دفنش بدون بوریا امکان ندارد
من پیکر خون خدا را میشناسم
بر جسم بابای غریبم یک نشانی است
بر سینهی او جای پا را میشناسم
#مهدی_مقیمی
#دفن_شهدای_کربلا
@nohe_sonnati
کوفی و شامی یکی از دیگری بدچشمتر
ماندهام گویم امان از کوفیان یا شامیان
رفتن و ماندن به یک اندازه داغم میکند
ماندهام گویم بران ای ساربان یا که مران
دیدنت بر نی هم آتش زد هم آرامم نمود
ماندهام گویم بمان پیشم حسینجان یا نمان
صوت تو دل میبَرد اما امان از سنگها
ماندهام گویم بخوان قرآن حسینجان یا نخوان
اشک تو بر نیزه هم از دیده جاری میشود
ماندهام گویم بدان از حال زینب یا ندان
#مهدی_مقیمی
#کوفه
@nohe_sonnati
دوبیتی
چون سرو که بر زمین فتاد افتادی
دلتنگ شدی یاد جواد افتادی
مانند علی که سمت زهرا میرفت
بر روی زمین تو هم زیاد افتادی
▪️
مامون چه نمود و تو چه دیدی ای وای
کاین گونه به حجرهات رسیدی ای وای
فهمید اباصلت چه آمد به سرت
تا دید عبا به سر کشیدی ای وای
▪️
از بس که به حجره تو غریب آمدهای
گردید بدل حجره به ماتمکدهای
تا جان بدهی به خاک مانند حسین
فرش کف حجره را کناری زدهای
#مهدی_مقیمی
#امام_رضا_ع
@nohe_sonnati
در کوچه چه محشر شده سادات ببخشند
این گونه مقدّر شده سادات ببخشند
این روضه ی ناموسی و این قصه ی کوچه
تکرار مکرر شده سادات ببخشند
دیوار که تقصیر ندارد به گمانم
هرچه شده از در شده سادات ببخشند
مادر که زمین خورده و بابا که شکسته
شش ماهه که پرپر شده سادات ببخشند
مظلومه ی دنیاست ولی قاتل زهرا
مظلومیِ حیدر شده سادات ببخشند
دل سوخت از این غصه که بین همه تقسیم
ارثیّه ی مادر شده سادات ببخشند
ارثیّه ی پهلوی لگد خورده ی مادر
سهم علی اکبر شده سادات ببخشند
گهواره ی ششماهه ی زهرا به گمانم
وقف علی اصغر شده سادات ببخشند
سهمیّه ی رخسار کبودش به خرابه
تقدیم به دختر شده سادات ببخشند
البتّه رسیده است به او ارث، اضافه
چشمی که مکدر شده شده سادات ببخشند
ظلمی که به زهرا شده، تکرار به نوعی
با زینب مضطر شده سادات ببخشند
در شام خدا داند و زینب که به نیزه
با سنگ چه با سر شده سادات ببخشند
#مهدی_مقیمی
#حضرت_محسن_ابن_علی_ع
@nohe_sonnati
در کوچه چه محشر شده سادات ببخشند
اینگونه مقدّر شده سادات ببخشند
این روضۀ ناموسی و این قصۀ کوچه
تکرار مکرر شده سادات ببخشند
دیوار که تقصیر ندارد به گمانم
هر چه شده از در شده سادات ببخشند
مادر که زمین خورده و بابا که شکسته
ششماهه که پرپر شده سادات ببخشند
مظلومۀ دنیاست ولی قاتل زهرا
مظلومیِ حیدر شده سادات ببخشند
دل سوخت ازین غصه که بین همه تقسیم
ارثیّۀ مادر شده سادات ببخشند
ارثیّۀ پهلوی لگد خوردهء مادر
سهم علی اکبر شده سادات ببخشند
گهوارهء ششماهۀ زهرا به گمانم
وقف علی اصغر شده سادات ببخشند
سهمیّۀ رخسار کبودش به خرابه
تقدیم به دختر شده سادات ببخشند
البتّه رسیده است به او ارث ، اضافه
چشمی که مکدر شده شده سادات ببخشند
ظلمی که به زهرا شده ، تکرار به نوعی
با زینب مضطر شده سادات ببخشند
در شام خدا داند و زینب که به نیزه
با سنگ چه با سر شده سادات ببخشند
#مهدی_مقیمی
#حضرت_محسن_ابن_علی_ع
@nohe_sonnati
این داستان زهر و جگر مستمر شده
چشم پسر برای پدر باز ، تر شده
تغییر کرده رنگ رخت یابن فاطمه
کز سوز سینه ات پسرت با خبر شده
آثار زهر، صورتتان را کبود کرد
معلوم شد که هرچه شده با جگر شده
این تب که سوخت جسم تو تأثیر زهر بود؟
یا شعلۀ در است ز تو شعله ور شده
این تازگی نداشت که با یاد مادری
در کوچه ، قاتل پسری میخ در شده
آه ای امام یازدهم ارث فاطمه است
این گونه گر که عمر شما مختصر شده
آقا دل شما نکند سمت کربلاست؟
که لحظه لحظه داغ دلت بیشتر شده
خنجر نمی برید گلوی حسین را
اما به روی گردن او کارگر شده
خواهر که اِن یَکاد برای تو خوانده بود !
دیگر چرا جمال منیرت نظر شده؟
ای بی ادب بلند شو از روی سینه اش
سنگینی ات مصیبت این محتضر شده
اوج مصیبت تو همین است خواهرت
با کاروان شمر و سنان همسفر شده
#مهدی_مقیمی
#امام_حسن_عسکری_ع
@nohe_sonnati
این داستان زهر و جگر مستمر شده
چشم پسر برای پدر باز، تر شده
تغییر کرده رنگ رخت یابنفاطمه
کز سوز سینهات پسرت با خبر شده
آثار زهر، صورتتان را کبود کرد
معلوم شد که هر چه شده با جگر شده
این تب که سوخت جسم تو تاثیر زهر بود؟
یا شعلهی در است ز تو شعلهور شده
این تازگی نداشت که با یاد مادری
در کوچه، قاتل پسری میخ در شده
آه ای امام یازدهم ارث فاطمه است
اینگونه گر که عمر شما مختصر شده
آقا دل شما نکند سمت کربلاست؟
که لحظهلحظه داغ دلت بیشتر شده
خنجر نمیبرید گلوی حسین را
اما به روی گردن او کارگر شده
خواهر که انیکاد برای تو خوانده بود!
دیگر چرا جمال منیرت نظر شده؟
ای بیادب بلند شو از روی سینهاش
سنگینیات مصیبت این محتضر شده
اوج مصیبت تو همین است خواهرت
با کاروان شمر و سنان همسفر شده
#مهدی_مقیمی
#امام_حسن_عسکری_ع
@nohe_sonnati
شام فراقت از شب یلدا درازتر
وین قصۀ تو از همه پر سوز و سازتر
صبح ظهورِ این شب یلدای انتظار
تک پرچم تو از همه در احتزازتر
یلدایِ انتظارت اگر با تو سر کنم
صبح ظهورت از همه ام سرفرازتر
دورِ همیم و نام تو نُقل دهان ماست
نام تو می برم که تویی چاره سازتر
لبخند، بی تو بر لبمان وا نمی شود
یلدا بدون یوسف زهرا نمی شود
امسال جشنمان گره خورده به نام تو
دل های ما کبوتر بی بالِ بام تو
این روزها سخن همه جا از حضور توست
بر پاست جشن ها همه با احترام تو
کافیست، لب به مدح و سلام تو وا کنیم
تا بشنویم زود، جواب سلام تو
امشب تمام سفره ی ما غرق روزی است
از بس که پشت ماست دعای مدام تو
آقا تویی که حافظ ایرانمان شدی
امشب چه خوب شد که تو مهمانمان شدی
آقا طلوع صبح امامت مبارکت
برمسند امامت، اقامت مبارکت
این قلب ها همه به هوای تو می تپد
بر قلب های شیعه زعامت مبارکت
این واژه ی امام که میراث مرتضاست
گردید اضافه اول نامت مبارکت
سینه به سینه گشت و کرامت به تو رسید
میراث عشق و لطف و کرامت مبارکت
دنیای تارِ چشم مرا پر ز نور کن
عجِل علی ظهورکَ آقا ظهور کن
#مهدی_مقیمی
#آغاز_امامت_امام_زمان_عج
@nohe_sonnati
شهدِ عشقت از ازل در کام دل ها ریخته
این محبت را به دلدها حق تعالی ریخته
آتشِ آتشکده خاموش گشت و در عوض
آتشِ عشق تو در دل ها سراپا ریخته
برندارم سر اگر از سجده ی شکرش رواست
کاین محبت را خدا در سینه ی ما ریخته
زیرِ گامت وقتِ میلادت زمین لرزید سخت
پس نبوده بی سبب گر طاقِ کسری ریخته
نیست بی علت که ما این گونه از خود بی خودیم
دستِ حق در جامِ ما شُربِ طهورا ریخته
اول خلقت خدا هنگام خلقِ روی تو
نقش رویت را به عشق روی زهرا ریخته
دوره ی ظلمت سر آمد شد جمالت جلوه گر
مکه از فیض وجودِ پاکِ تو شد مفتخر
وعده ی ادیان تحقق یافت و موعود شد
سرزمین مکه هم بی تابِ این مولود شد
انتظار حق تعالی هم به پایانش رسید
بین مخلوق خدا تقدیر، آن چه بود شد
مثل خورشیدی دلِ ارض و سما را گرم کرد
دلبری آمد که محبوب دلِ معبود شد
نور رویش خانه های ظلم را تاریک کرد
خانه ی سفیانیان یوم الابد نابود شد
دوره ی ظلمت سرآمد تیرگی از یاد رفت
حرکت دنیا به سمتِ روشنی مشهود شد
دامن بنت وهب شد چشمه ی فیض خدا
دشمن فرزند او مغضوب شد مطرود شد
آمده تا که شود انگار ختم المرسلین
جان دو عالم فدای رحمت للعالمین
مکه از روز ازل در بیعت پیغمبر است
فاطمه میراث دارِ این زمین تا آخر است
مکه هم مثل مدینه خانه ی زهرای ماست
کعبه خود مشغول گردیدن به دور مادر است
می زند عالم همه فریاد که حقِ با علیست
هر که این فریاد را نشنیده تا حالا کر است
شک نکن این آرزو آخر محقق می شود
حقِّ کعبه یک اذانِ کامل و روشنگر است
می رسد روزی که آوایِ مؤذن زاده ها
می رسد آن جا به گوش از روز هم روشن تر است
بعد از آن بر منبرِ کعبه اذان شیعیان
اولش اللّه اکبر آخرش یا حیدر است
ملک پیغمبر به دست شیعه افتد زودِ زود
یک نفس باقیست تا نابودیِ آل سعود
#مهدی_مقیمی
#ولادت_حضرت_رسول_اکرم_ص
@nohe_sonnati