eitaa logo
نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس
11.5هزار دنبال‌کننده
346 عکس
11 ویدیو
1.2هزار فایل
ارائه دهنده: نوحه_ذکر_دم بازاری_پاره دم_اشعار_سرود مدیریت: رئوف (مشهدالرضا «ع») ۰٩٣٨٣۰٧۰۰٣٢ ارتباط با ادمین @A_Rauof
مشاهده در ایتا
دانلود
۳ (امام حسن عسکری ع) بار دگر شد،شوری نمایان هر شیعه از غم می درد یکسر گریبان،عسکری شد کشته یاران سامره گشته،ماتمسرایی ریزد سرشک از دیدگان هر مسلمان،عسکری شد کشته یاران آمد عزای عسکری شد ماجرای عسکری ای دل نوا سر کن که هنگام عزا شد سامره یکباره دگر ماتمسرا شد از شیعیان مرتضی شوری به پا شد گویی که درد بی دوا آخر دوا شد حل شد معما،دل شد تسلی هر دیده ی آزاده ای خونابه افشان،عسکری شد کشته یاران تبعید گاهی و حصاری بسته در آن ظاهر حصار از دیده داخل بود زندان یک در که آن هم بسته می بودی ز دونان ماهی در آن زندانی و از چشم پنهان سوزی درونش،پر خون عیونش هر کس ز نزدیکی به آن می شد هراسان،عسکری شد کشته یاران سالی نیامد ابر و بارانی نبارید مردم به شک افتاده و کردند تردید از شهر بیرون رفته با تکریم و تمجید دست دعا بردند بالا با بس امید احسان نیامد،باران نیامد بر آن سیه روزان ز سوی حی یزدان،عسکری شد کشته یاران روز دگر یک عده از اهل کلیسا رو کرده از سامره سوی دشت و صحرا دست دعا را جاسلیق بنمود بالا بارید باران بر سر خلق مهیا شد در خطر دین،اسلام و آیین پژمرده نخل گلشن ختم رسولان،عسکری شد کشته یاران چون معتمد زین ماجرا گردید آگاه آمد حضور آن امام و حجت الله بنهاد سر در پای او با لابه و آه گفتا که خلق ما شده گمراه گمراه رونق گرفته،چون گل شکفته دین مسیحی از برای هر مسلمان،عسکری شد کشته یاران روزی دگر شد سامره اندر تلاطم گردید آن یار خدا با جمع مردم شد از درون سوزنده آن راهب چو هیزم دست غلامی چون به دستش گشت اهرم با یک فشاری،بی اعتباری آمد برای دشمنان دین و قرآن،عسکری شد کشته یاران بودی به دست آن مسیحی استخوانی جا مانده از پیغمبری در یک زمانی کز آن خدا آرد به خلقی مهربانی چون مشت گردد باز در هر امتحانی حق آشکارا،سازد ریا را آید هویدا حقه های حقه بازان،عسکری شد کشته یاران وان گه امام ما دو دستش رفت بالا در حیرت افتادند خلقی از تماشا گردید از هر گوشه ای ابری هویدا سیراب از بارندگی شد دشت و صحرا شد سبزه زاری،دشت و صحاری از یک دعای آن عزیز حی سبحان،عسکری شد کشته یاران مسموم شد از معتمد در آخر کار گردید زین غم سازگارش دیده خونبار کی بود او را آن چنان زهری سزاوار کاو کشته گردد عاقبت از آن ستمکار در شهر غربت،وادی عزلت آید از این غم جان به لب های محبان،عسکری شد کشته یاران ‏زمینه:رکمان لقمه دار @nohe_sonnati
۲ (امام حسن عسکری ع) در ماتم عسکری یاران صاحب زمان شد ز غم گریان آمد عزای عسکری شد ماجرای عسکری میر امم شاه دین پرور بحر کرم سبط پیغمبر نور دل حیدر صفدر عازم سوی بقا شد با چشم پر بکا شد از کینه ی خصم بد آیین زهرش به دل کارگر آمد قلبش ز سم پر شرر آمد صاحب زمان نوحه گر آمد اندر عزای بابش از دل برفت تابش شد در غم باب خود گریان ختم رسل شد عزادارش زهرا شده دیده خونبارش حیدر ز غم گشته افگارش کروبیان سراسر گریان به عرش داور در ناله گشتند ز غم حوران از بعد قتلش به سامرا برپا شدی محشر کبری در ماتم آن شه والا فرزند تاجدارش گردید بی قرارش اشک بصر ریخت بر دامان ختم امامان یتیم آمد قلبش ز محنت الیم آمد از آن الم دل دو نیم آمد شال عزا به گردن نالید نور ذوالمن عالم بر آن سرور امکان بعد از پدر شد به غم مدغم در دیده ی سید عالم با غم دل او بشد توأم بهر پدر بنالید شام و سحر بنالید از ناله اش عرش شد لرزان در گلستان عزا جا داشت در گلشن غصه مأوا داشت چون بلبلان شور و غوغا داشت ماتمسرا برایش شد جمله ماسوایش جن و ملک شد ز غم گریان باب کرامش ز دنیا رفت آهش ز غم تا ثریا رفت فریاد تا عرش اعلا رفت بس کن رجائی دیگر زین شرح غصه بگذر اندر غم سرور امکان زمینه:هندی @nohe_sonnati
۱ (امام حسن عسکری ع) یاران امام عسکری،آن شاه بی مِثل و قرین از ظلم و جور مُعتَمِد،مسموم° شد از زهر کین مسموم شد از زهر کین آن شاه بی مثل و قرین آن کوکب رخشان دین،آیینه ی ایزدنما آن حجت کُبرای حق،محبوبِ ذاتِ کبریا آن هادیِ دین مبین،بر خلقِ عالم رهنما یعنی امام عسکری،آن شاه بی مثل و قرین بد حجت حق در زمان،بعد از پدر اندر جهان هم مقتدای اهل دین،هم پیشوای شیعیان داد از عناد خصم دون،وز ظلم و بیداد خسان کردند بس ظلم و ستم،بر آن امام متقین بر آن ولی ذوالمنن،ظلم و ستم بسیار شد از دشمنان دین حق،بر او بسی آزار شد بس ناروا از معتمد،بر آن شه ابرار شد از آن همه جور و جفا،آزرده گشت و دلغمین آه از جفای معتمد،آن ظالم شوم دغا بر آن عزیز فاطمه،بنمود بس جور و جفا شرمی نکرد آن بی حیا،از روی جدش مصطفی مسموم بنمودش ز کین،آن ظالم شوم لعین وای از دمی که زهر کین،بر جان آن شه کرد اثر زهر جفای خصم دون،بر جسم و جانش زد شرر از سوزش زهر ستم،هر دم کشید آه از جگر این ظلم و کین کی بد روا،بر آن شه دنیا و دین در وقت جان بسپردنش،او را کسی بر سر نبود غیر از خدای دادگر،او را دگر یاور نبود بر او معین و همدمی،جز بالش و بستر نبود جان داد در غربت ولی،با خاطری اندوهگین گردید یاران خونجگر،شاهنشه عصر و زمان از داغ جانسوز پدر،ریزد سرشک از دیدگان از هجر روی باب خود،هر دم کشد از دل فغان زین غم زند هر دم به سر،با خاطر زار و حزین انصاریا در ماتمش،اشکی بیفشان از بصر بهر امام عسکری،کن ناله از سوز جگر بر مهدی صاحب زمان،گو تسلیت با چشم تر کاندر عزای باب خود،باشد پریشان و غمین ‏زمینه:این فاطمه خیر النساست @nohe_sonnati
۱ (امام حسن عسکری ع) مظهر حق سبط پیغمبر امام عسکری یادگار حیدر صفدر امام عسکری یا امام العسکری یادگار حیدری وارث ختم رسل دارای علم و اقتدار اولیا و انبیا را بود و باشد افتخار از علی و فاطمه باشد وجودش یادگار نور پاک و مظهر داور امام عسکری تا ز یثرب حضرتش کردی به سامرا ظهور سامرا شد از وجود امجدش دار السرور لیک چون دور از وطن می بود آن نور غفور بود محزون و به دل آذر امام عسکری بود چندی سامرا از ظلم و جور مشرکین دائما تحت نظر آن پیشوای مسلمین ظلم بی حد و حساب او دید از اعدای دین سیر شد از زندگی آخر امام عسکری غصب حق حضرتش کردند آن نامردمان از ستم چندی به زندان بود آن جان جهان ناامید از دار فانی از عناد دشمنان دید بس جور و جفا بی مر امام عسکری عاقبت عباسیان او را ز جان محروم کرد آن امام انس و جان را خوندل و مسموم کرد شد شهید و شیعیان را از غمش مغموم کرد رفت در جنت بر کوثر امام عسکری حضرت صاحب زمان از این عزا شد دل دونیم وا اسف آن وارث علم امامت شد یتیم سامرا ماتم سرا شد زین غم و حزن الیم چون که بودی شیعه را رهبر امام عسکری آه و واویلا که شد آن رهبر والا مقام در کفن پیچیده اما با هزاران احترام خواند آن دم حضرت مهدی نماز آن امام در سرایش دفن شد سرور امام عسکری در حضور شیعیان شد جسم پاک او دفین لیک جسم جد او در کربلا روی زمین قطعه قطعه چاک چاک از کینه ی اعدای دین بهر او بد دیدگانش تر امام عسکری ای امام عصر تا کی شیعیان در انتظار تا به کی باشیم از فیض حضورت بی قرار بهر خونخواهی جدت گیر بر کف ذوالفقار حق بابت وارث حیدر امام عسکری مادرت زهرا بود در انتظار روی تو چشم عالم هست در راه رخ نیکوی تو کاش می بودی جوادی گرد خاک کوی تو تا شود شافع ورا محشر امام عسکری زمینه:راسته @nohe_sonnati
۲ (امام حسن عسکری ع) در ماتم عسکری یاران خون شد دل عالم امکان حسن سبط پیمبر حسن فرزند حیدر ظلم و ستم بر حسن کردند بیتش چو بیت الحزن کردند قلبش قرین محن کردند شد تلخ روزگارش محزون دل فگارش دور از شهر و دیارش بود آن ولی الله سبحان در سامرا بد غریب و زار از دشمنان بود در آزار در دل بدش رنج و غم بسیار یک سوی درد غربت یک سوی رنج و کربت از خصم بی مروت بودش به دل تا سپردی جان فریاد از خصم سنگین دل بغض حسن بودش اندر دل از او بسی گشت خونین دل ظلم و ستم عیان شد بر حجت زمان شد در هر جا و مکان شد راحت نمی بود از او یک آن دیگر چه گویم از آن دوران بد معتمد یک ز ملعونان قصدش ستم بود بر خوبان سر نهان علن کرد قصد جان حسن کرد عالم پر از محن کرد رفت از جهان عسکری یاران در ماتم حجت سرمد آن وارث بر حق احمد اندر مصاب شه امجد عالم شدی پریشان اندوهگین خروشان شد تار ماه تابان از محنت آن شه خوبان غرق عزا عالمین باشد گوئی عزای حسین باشد تیره رخ فرقدین باشد جن و ملک غمینند در ناله و انینند بیت الحزن نشینند در سوگ شاه ملک دربان دنیای اسلام عزادارند در دل از این غم شرر دارند از دیدگان اشک می بارند بر آن امام خوبان با حالت پریشان با محنت فراوان باشند در خانه ی احزان شیعه بود زین الم محزون اندر عزا با دلی پر خون هستند با حزن و غم مقرون با حال زار و افگار با دیده ی گهربار در سامرای غمبار صاحب عزا مهدی دوران مهدی تو دانی چه ها گشته بابت شهید از جفا گشته در راه حق جانفدا گشته زین محنت دل آزار اجرت با حی دادار بادت خدا نگهدار جان جهانی تو را قربان مهدی ایا یار مظلومان در انتظار عالم امکان عالم چو درد و توئی درمان ای دادرس تو ما را فریادرس تو ما را امدادرس تو ما را خواهد جوادی ز تو احسان زمینه:هندی @nohe_sonnati
۳ (امام حسن عسکری ع) چون عسکری شد،مسموم اعدا صاحب عزا شد،مهدی والا مسموم کین حسن شد عالم پر از محن شد از محنت او،خواهم بگویم قادر نباشم،شرمنده رویم عقده گرفته،راه گلویم الکن زبانم،باشد نه گویا دشمن بر او بس،جور و جفا کرد غصب حق او،از ناروا کرد از شهر جدش،او را جدا کرد وارد بر او شد،رنج و بلایا در سامرا چون،آن شاه دین شد از مقدم او،خلد برین شد خشنود از او،اهل یقین شد بر شیعیان شد،حق آشکارا سامره مسکن،چون بر حسن شد پر رونق اسلام،زآن مؤتمن شد شد محو باطل،چون حق علن شد با همتش شد،اسلام احیا اما دریغ از،خصم ستمکار بغض حسن بود،او را به پندار ظلم و جفا کرد،بر شاه ابرار تا سیر شد او،از دار دنیا با آن که می بود،بس زار و محزون زهرش بدادی،آن دشمن دون قلب شریف،او کرد پر خون خون شد از این غم،قلب احبا از کید دشمن،دل ها پریشان گردید عالم،شد بیت الاحزان از ماتم او،هر دیده گریان هر جا سیه پوش،زین داغ عظمی بعد از پدر شد،مهدی عزادار قلبش پر از خون،زین حزن بسیار گشته یتیم و،از دیده خونبار از بهر دفن،بابش مهیا بهر نماز،آن نور ذوالمن مهدی بیامد،با وجه احسن در خانه ی خود،شد دفن آن تن شد قبله گاه،آرام دل ها ای عالم آباد،از چشمه سارت تا کی بمانیم،در انتظارت خواهیم باشیم،اندر کنارت خواهیم بینیم،آن روی زیبا ای مهدی دین،ای جان عالم جمعی عزادار،بگرفته ماتم حاجاتشان را،بنما فراهم هم بر جوادی،لطفی بفرما زمینه:مقتل @nohe_sonnati