🔶 تــنــاقـــض خــــورشـــیـــد
در مورد خورشید سه نوع تناقض گفته اند:
اول : تضاد جذابی که در خورشید نهفته است و بزرگان برای تقریب ذهن مخاطب به مطلب، از این نوع تضاد خورشید بهره گرفته اند، بین "شدت ظهور" با "عدم رویت" آن است، یعنی با وجود اینکه خورشید شدت ظهور بالایی دارد ولی رویت آن ممکن نیست و حجابی به نام نور برای خورشید وجود دارد که نمی گذارد چشم انسان در آن نفوذ بکند: «الحجاب، الستر و كل ما احتجب به. كل ما حال بين شيئين حرز يكتب فيه شيء و يلبس وقاية لصاحبه في زعمهم من تأثير السلاح او العين أو غير ذلك حجاب الشمس: ضوءها».
در حقیقت این تضاد اینگونه بیان می شود که خورشید با وجود شدت ظهوری که دارد پنهان است و یک نکته ی لطیفی که برخی به آن توجه داده اند این است که می گویند: ممکن است گاهی چیزی بسیار نزدیک و واضح باشد اما انسان از دیدن آن عاجز باشد، مانند نزدیکی مردمک چشم به چشم انسان که باعث می شود انسان نتواند مردمک خود را ببیند.
گفته اند: عاشق و معشوق نیز چنین اند و چون یکی اند، گویا یکدیگر را نبینند، آنگونه که یعقوب یوسف ندید: «وقتی یعقوب برای دیدار یوسف به مصر آمد و یوسف را دربرگرفت، در آن حالت فریاد می زد که یوسف کجاست؟ به او گفتند: تو اینک یوسف را دربرگرفته ای، تو که بوی پیراهنش را از کنعان شنیدی، چگونه اکنون او را دربر خود نمی بینی؟ گفت: آن روز من یعقوب بودم ولی امروز یوسفم، به همین جهت آن روز بوی او می شنیدم ولی امروز او را نمی بینم زیرا هیچ کس نمی تواند خود را ببیند».
دوم: خورشیدی که خود پنهان است و نباید دیده شود، نقش حجاب را دارد و مانع می شود که ستارگان در آسمان دیده شوند و به این نوع ستارگان عرب "کنس" می گوید و "کنس" یعنی سیاراتی که زیر نور خورشید مخفی هستند. سیارات و ستارگانی درخشان ولی در کنار نور خورشید پنهان !
و سوم : تناقض آدمی ایست با خورشید ، که انسان نور می افراشد تا روز روشنش را روشن کند ! چنین آدمی "مصباح أضواء" است که به قصد فهمیده شدن و دیده شدن سخن می کند: «يَقُولُ فَيُفْهَمُ» . و دیگری شب تاریک را روشن می کند ! شب بسیار تاریک که "مصباح ظلماء" گویندش. و او به قصد فهماندن سخن می کند: ««يَقُولُ فَيُفْهِمُ» !
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
طــراحــی اخــتــصــاصــی لــوگــو بـــرای اپــلیــکــیــشن ســوالــات کنکور کـــشـــور #افـــغــانــستــان
🔻 برای طراحی بنر و پوستر ، آرم ، تایپوگرافی اسم و... می توانید با ما ارتباط بگیرید :
@henduneir
🔶 مـــیـــخ بــه گـــل و دل
به احمد غزالی می گویند: تو همه روز ذم دنیا و مدح فقر می کنی و خلق را بر قطع علایق تحریص می نمایی و تو خود چندین طویله اسب و استر بسته ای، این حدیث چگونه بود؟
او در جواب گفت: من میخ طویله در گل زده ام نه در دل!
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🔶 یــــگــــانـــه قـــلـــــب آدمــــــی
خداوند سبحان در وجود انسان تنها یک قلب قرار داده است: «مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ» و بنابراین انسان دو قلب ندارد تا صاحب دو فکر و دو چیز متفاوت از هم باشد.
در دل بجز از یکی نشاید که بود
در خانه اگر هزاران باشد باشد
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
بشد که یاد خوشش باد روزگار وصال
خود آن کِرشمه کجا رفت و آن عِتاب کجا
┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈
[ بشد ] از ریشه ی "شدن" به معنای رفتن، سپری شدن، تمام شدن
[ وصال ] یعنی پیوند با محبوب
[ یاد خوشش باد ] یادش بخیر، ذکر خیرش برقرار باشد که حافظ می گوید: یاد روزگار وصال خوش باد
[ کرشمه ] ناز و غمزه آمدن با ابرو و چشم
[ عتاب ] خشم، ملامت
┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈
این بیت عاشقانه است. حافظ یادی می کند از روزگار وصال؛ روزگاری که خلوتی داشته، حال خوشی داشته، آنقدر مشغله نداشت، فکر و ذهن و خیالش معطوف و مصروف حق بود.
زمین گاهی شب و تاریک است و گاهی روز و روشن است، گاهی تابستان و گرم و گاهی زمستان و سرد است، و همه ی اینها برای زمین ضرورت دارد؛ چرا که اگر زمین فقط تابستان بود یا فقط زمستان بود، این زمین جایگاه حیات نبود. حیات زمین به این تفاوت ها و تغییرات است. حیات آدمی هم همینطور است و به همین خاطر خداوند گاهی با انسان تابستانه برخورد می کند؛ یعنی محبت ها و خوشی ها نثار انسان می کند و گاهی هم زمستانه رفتار می کند؛ یعنی با او سرد برخورد می کند و هر دو هم لازم است چون اگر آن رفتار تابستانه نباشد مأیوس می شود و اگر آن رفتار زمستانه نباشد مغرور می شود.
حافظ در نگاه عاشقانه ی خودش تابستانه های خداوند را به "کرشمه" تعببر می کند و زمستانه های خداوند را به "عتاب" یاد می کند و می گوید: کجا رفت آن کرشمه ها و عتاب ها که با من خوب رفتار می کرد و اگر خطایی می کردم با من سرد می گرفت.
«بشد که یاد خوشش باد روزگار وصال» گذشت روزگار وصال که یادش بخیر؛ روزگاری که هم کرشمه داشت و هم عتاب داشت که آن کرشمه ها و عتاب ها کجا رفت؟ امروز دیگر از آنها خبری نیست، امروز انگار من به خودم واگذاشته شدم، یاد و خاطره ی آن روز ها قرار و آرام را از من گرفته است و کسی نباید از من قرار و آرام را انتظار داشته باشد.
#نور_ماه
#غزلیات_حافظ
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🔶 تـــــنــــهـــا فـــایــــده گـــــرانـــــی!
محمد بن حسين بن كثير خزّاز گويد: امام صادق عليه السّلام به من فرمود: آيا داخل بازار نشده ای؟ آيا نديدى كه ميوهها مىفروشند و تو دلت هواى آنها را دارد؟
گفتم:چرا!
پس فرمود: همانا به راستى در برابر هرچه كه مىبينى و نمىتوانى آن را خريدارى كنى، براى تو در نزد خدا حسنهاى است.
(الکافي ج ۲، ص ۲۶۴)
أَبُو عَلِيٍّ اَلْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَلْجَبَّارِ عَنِ اِبْنِ فَضَّالٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ كَثِيرٍ اَلْخَزَّازِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ لِي أَ مَا تَدْخُلُ اَلسُّوقَ أَ مَا تَرَى اَلْفَاكِهَةَ تُبَاعُ وَ اَلشَّيْءَ مِمَّا تَشْتَهِيهِ فَقُلْتُ بَلَى فَقَالَ أَمَا إِنَّ لَكَ بِكُلِّ مَا تَرَاهُ فَلاَ تَقْدِرُ عَلَى شِرَائِهِ حَسَنَةً.
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________