eitaa logo
حریم عشق
181 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
23 فایل
°•﷽•° •﴿ۅ هماݩا خدا گفٺ 🕊﴾ •| به نام شهید مدافع وطن امید اکبری|• _کپی به عشق صاحب الزمانمون ، حلالت مومن🌱 ♥️ .. به ما بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/2583363789Ce1e8b17d2f
مشاهده در ایتا
دانلود
Najm Al Sagheb - Emam Reza.mp3
4.41M
خدا میدونھ از خودم هیچے ندارم . . هرچے کہ‌ دارمُ امام رضـٰا بھم داد !(: |
هدایت شده از حریم عشق
بابای همه آهوها❤️✨️ 05148888
003 Imam e Mehraboon.mp3
7.68M
میدونُم ای آقا جونُم اِمشو کربُبَلامونُ امضا کِردی :) . .
●آقاامیرالمومنین‌علی﴿علیه‌السلام‌﴾ -الْهَمُّ نِصْفُ الْهَرَمِ ○ اندوه خوردن، نيمى از پيرى است. -مولاناعلی﴿علیه‌السلام﴾ -حکمت_143 نهج البلاغه
🌸 مکالمه رایگان برای شما به مناسبت "ولادت امام رضا (ع)" ، هدیه یک روز مکالمه رایگان درون شبکه همراه اول ویژه مشترکین استان خراسان رضوی 😍😍 فقط امروز 10 خرداد فعالسازی از طریق شماره‌گیری کد👇 *10*4*2#
enc_16855200084394748012607.mp3
2.72M
امشب شب ِ اینجا موندن نیسٺ ؛ پاشـو دلتو ببر مَشھَد !' . . |
_🥺
حریم عشق
_🥺
کربلا از تو گرفتن واقعاً شیرین‌تر است روزی ماهم از این کاشانه باشد بهتر است ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
درهـر‌کجای‌عالم‌که‌قلباً «حضرت‌رضا‌علیه‌السلام» را‌صد‌ابـزنید‌و‌به‌ناحیه‌مقدسه ایشان‌توجه‌کنید؛آن‌بزرگوار‌سریعاً نظر‌می‌کنندو‌ایـن‌معنای‌حقیقی‌کلمه «انیس‌النفوس»‌است
حریم عشق
_
یا أیها الرئوف! خوشا به حال دلی که مبتلای شماست .‌ .🌱
Seyed Amir Hoseini - Miayam 2.mp3
9.61M
هرجا‌باشم؛من‌پشت‌پنجره‌فولادم‌ . .✨
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پخش زنده از مزار داداش امیدمون... التماس دعا
🔴معجزه امام‌رضا که اخیرا اتفاق افتاد👇 ❤️🍃یک عروس وداماد اصفهانی که تازه ازدواج کرده بودن تصمیم میگیرند بنابه اسرار داماد برند مشهد ولی عروس خانم با این شرط حاضر میشه بیاد که فقط برن تفریح و داخل نرن. چند روزی رو با تفریح وخرید گذراندن تا اینکه روز آخر شد و برای بازگشت ازهتل خارج شدن. وقتی به میدان پانزده خرداد رسیدن داماد وقتی گنبد و گلدسته آقا رو دید ماشین را نگه داشت و سلامی به آقا دادکه عروس خانم هم دستشو از ماشین بیرون آوردوبه تمسخر گفت: امام رضا بای بای،خیلی مشهد خوش گذشت؛ بای بای. داماد ماشین را روشن کرد از مشهد خارج شدند که ناگهان😳😱...... ادامه داستان باز شود https://eitaa.com/pana_esfahan 🎁ویژه میلاد امام رضا😍پیشنهادی👆
💛🌿💛🌿💛🌿💛 🌿💛🌿💛🌿💛 💛🌿💛🌿💛 🌿💛🌿💛 💛🌿💛 🌿💛 💛 📜 سمیرا - به به سلام به ستاره ی سهیل من -سلام همدیگه رو بوسیدیم با گذاشتن دستش پشت کمرم من رو به سمت داخل هدایت کرد با دیدن مرجان ابرویی بالا انداختم من - سلام تو هم اینجایی ؟ بلند شد و اومد به سمتم مرجان - سلام خانوم بی معرفت چه عجب ما شما رو دیدیم با مرجان هم روبوسی کردم کنارش نشستم و بعد از گرفتن بهونه ی شلوغی سرم برای نبودن تو جمعشون سر صحبت رو باز کردیم از مهمونیای که نبودم شروع به صحبت کرد از بچه هایی که میشناختم اینکه مهناز و سعید دوستیشون رو به هم زدن اینکه الهام میخواد با پدرام دوست شه و دنبال یه راهی برای مخ زنیه و در عوض پدرام بهش راه نمیده سمیرا با سینی حاوی لیوان های شربت اومد وقتی بهم تعارف کرد بی توجه بهش در حالی که تموم حواسم به حرفای مرجان بود یه لیوان برداشتم همون موقع حس کردم چقدر تشنمه انگار از صبح آب نخورده بودم در همون حین هم لیوان رو به سمت دهنم بردم مغزم شروع کرد به تحلیل اینکه چرا حس میکردم از صبح آب نخوردم کمی تو ذهنم گشتم تا ببینم به یاد میارم کی آب خوردم ؟ هر چی گشتم چیزی پیدا نکردم چرا آب نخورده بودم ؟ یعنی از صبح آب نخورده بودم ؟ و یکی تو ذهنم جواب داد نخوردی چون روزه ای سریع لیوان رو که به لب هام نزدیک شده بود دور کردم و روی میز گذاشتم و سعی کردم با توجه به حرفای مرجان و بعضاً سمیرا از فکر اون لیوان شربت خنک و میوه هایی که جلوم گذاشته میشد و اون ظرف پر از شیرینی دانمارکی بیرون بیام خیلی سخت بود خودداری از خوردن در حالی که دلم از داخل باهام سر جنگ گذاشته بود یک ساعتی رو تونستم به بهانه ی حرف زدن و پرسیدن راجع به هر چیزی که به ذهنم می رسید از توجه شون به نخوردنم کم کنم ولی وقتی حرفامون تموم شد و نگاه های خاص سمیرا به ظرف های دست نخورده ی جلوم شروع شد فهمیدم راه فراری ندارم ‏ سمیرا با ابرو اشاره کرد سمیرا - چرا نمیخوری ؟ من- میخورم مرجان هم که در حال خوردن آلو بود با دست اشاره کرد و گفت مرجان - بخور دیگه من - میخورم و سعی کردم نگاهم رو به چیزی معطوف کنم و دنبال شروع بحث جدیدی باشم که سمیرا باز گفت 💛 🌿💛 💛🌿💛 🌿💛🌿💛 💛🌿💛🌿💛 🌿💛🌿💛🌿💛
💛🌿💛🌿💛🌿💛 🌿💛🌿💛🌿💛 💛🌿💛🌿💛 🌿💛🌿💛 💛🌿💛 🌿💛 💛 📜 سمیرا - بخور نگاهش کردم موشکافانه نگاه می کرد باید میگفتم دیگه فقط تو دلم دعا کردم شروع نکنن به مسخره کردن دهن باز کردم به گفتن که سمیرا زودتر از من گفت سمیرا - روزه ای ؟ نگاهش بدجور حالت مچ گیرانه داشت سری تکون دادم من - آره با این حرفم سمیرا با همون حالت لبخند خاصی زد انگار راضی بود از مچ گیریش ولی مرجان با دهن باز نگاهم میکرد سمیرا ابرویی بالا انداخت و کمی خودش رو جلو کشید سمیرا - نه مثل اینکه قضیه به حدی جدیه که به خاطر این پسره روزه هم میگیری لب باز کردم و حقیقت رو به زبون آوردم من - باور کن چیزی بینمون نیست خیلی اتفاقی یه آشنایی صورت گرفت و ... پرید وسط حرفم سمیرا - که منجر شد به خواستگاری من -نه بابا چرا برای خودت میبری و می دوزی ؟ سمیرا - بریدن و دوختن ؟ جلو اون همه آدم وسط پاساژ دل و قلوه رد و بدل می کردین اونوقت می گی می برم و می دوزم ؟ من - اون روز به خواست رضوان ... اینبار مرجان پرید وسط حرفم ‏ مرجان - تازه با اون شرایطی که پویا می گفت و پسره داشته از خوشی غش می کرده ؟ بعد میگی به خواست رضوان ؟ کی از خوشی غش کرد ؟ امیرمهدی ؟ کی ؟ نکنه همون موقع رو گفته بود که داشت با عشق از روزه گرفتن حرف می زد ؟ سعی کردم از اشتباه بیرون بیارمشون من -ما فقط داشتیم درباره ی ... سمیرا - درباره ی عشق و عاشقی حرف می زدین ؟ به این راحتی وا دادی و بهش گفتی دوسش داری ؟ خیلی خری حداقل یه مقدار خودت رو دست بالا می رفتی و به این زودی چیزی نمی گفتی، راستی رضوان هم باهاتون بود ؟ پس رفته بودین خرید عروسی من - یه دقیقه گوش کن ... مرجان --ولی خدایی کی باور میکرد پویا رو بذاری کنار و بری دنبال اینجور آدما ؟ دوباره خواستم با تمام صداقت واقعیت رو بگم 💛 🌿💛 💛🌿💛 🌿💛🌿💛 💛🌿💛🌿💛 🌿💛🌿💛🌿
.. رفیق، اگہ‌دانش آموزۍ، دانش جویۍو یاهرچہ کہ‌ذره اۍ میتونہ‌اثر گذار باشہ‌در ملتۍکہ قراره به دست صاحب الزمان (عج)داده شه ازاین به بعد بیشتر تلاش کن بیشتر بجنگ کشور امام زمان نیاااز داره به چہارتا باسواد، به سرباز موفق حیفہ‌ها تاجوونۍ مراقب باش غافل نشۍ.
💥تو روابط حرام اولین چیزی که باید بهش توجه بشه "ترس" هست. ⭕️ تا دیدی دوباره دلت میخواد رابطه حرام رو ادامه بدی برو آیات جهنم رو بخون توی قرآن یاد مرگ و سختی های قبر بیفت. 😨😱🔥 اینا کمک میکنه که هوای نفست مثل یه موش ترسو بره توی لونش!😊 👊
"‏يا سَند قلبِي، وسِر أبتسامتِي وكُل كُلي" ای تکیه‌گاه دلم، راز لبخندم و تمامِ تمام من!(:🤍
حریم عشق
"‏يا سَند قلبِي، وسِر أبتسامتِي وكُل كُلي" ای تکیه‌گاه دلم، راز لبخندم و تمامِ تمام من!(:🤍 #عزیزم‌حس
- من همان رانده شده از درِ غیرم‌ ارباب نیست غیر از تو مَرا هیچ‌ خریدار‌ ، حسین ..