الوافي
📍 الفلسفة الرواقیة . 📌 قسمت سوم . در آثار سیسرو با مفهومی از حقوق طبیعی روبه رو می شویم که نه تنها
📍الفلسفة الرواقیة : اهمیت منطق رواقی در شناخت نظام دال و مدلولی .
📌 قسمت چهارم .
اگر کسی بخواهد منطق جدید را با مبانیش بشناسد ، لازم هست منطق رواقی بداند.
🔻 هم چیز از خروسیپوس سولی ، شروع شد او با عوض کردن بحث گزاره های حملی با بحث درباره گزاره های مرکب ، باعث بوجود آمدن بخشی عظیمی از جهان کنونی ما شد .
📌 در ذیل فهرست کارهایی که بر عمل خروسیپوس سولی استوار است را نام می برم :
۱) قانون لایبنیتس
۲) سورهای ( Quantifiers ) فرگه
۳) دستگاه راسل
۴) تصاویر منطقی ویتگنشتاین
۵) اصل مدار ( هرچند کارناپ رساله ویتگنشتاین را نفهمید ، ولی تقلیل فهم او از ویتگنشتاین این مطلب را بدنبال داشت که پسندیده است )
۶) برهان هیلبرت
۷) قضیه ناتمامیت گودل
۸) کد انیگما
۹) قاعده اصل موضوعه ( قوانین عمل گرها )
۱۰) نظریه برهان و زبان فرمان
۱۱) شرایط صدق تارسکی
۱۲) زبان پرولوگ درهوش مصنوعی سریال تلویزیونی
۱۳) دستور العمل تورینگ برای هوش مصنوعی
@osol_fegh
.
📍 بیوگرافی از خاندان اهل علم آخوند ملا عبدالله بن محمد بشروی خراسانی صاحب الوافیه .
@osol_fegh
الوافي
📍 بیوگرافی آخوند ملا عبدالله بن محمد بشروی خراسانی صاحب الوافیه .
جناب اسماعیل مظفر السلطان گنابادی در یاد داشت هایش در مورد بدیع الزمان فروزانفر و نواده آخوند ملاعبدالله می گوید : « قدر مسلم آن است که همه ی نیای قبیله فروزانفر عالمان دین بوده اند » .
ما به برسی این مطلب می پردازیم :
الآخوند ملاعبدالله بشروی بن حاجی محمد بن سلطان حسین بن ملاعلی بشروی خراسانی .
فرزندان حاجی محمد پدر آخوند ملاعبدالله :
_ ملا عبدالله صاحب الوافیة .
_ ملا احمد امام جماعت مسجد میانده صاحب حاشیه بر شرح لمعه .
_ ملا حسینعلی معروف به فاضل خان ، بناینگذار مدرسه فاضل خان مشهد .
📌خود حاجی محمد پدر آخوند اهل علم بوده و فعلا تنها چیزی که از او باقی است شرحی بر اثنیعشریه شیخ بهایی است البته با اضافاتی در باب آب کر و محاسبه حد کر و اشکال هندسی .
یکی از علماء قسـمت اول شـرح اثنی اعشریه راکه درباره طهارت است درسال1031 مطالعه نموده و بر پایان این فصل چنین
نوشته است :
قرأ الرسـاله طهـارتیه فی اولها الی آخرها المولی الرضـی الـصالح التقی الزکی ّالافضل الامجد الورع مولانا حاج محمد سّلم الله تعالی،شوال ۱۰۳۱ .
📌 از ملا احمد برادر آخوند یک حاشیه بر شرح لمعه موجود هست ، ولی چون همراه برادر خود در مدرسه تستری اصفهان مشغول تالیف و تصحیح بودند چنانچه خاتون آبادی می گوید احتمال می رود کتب بیشتری داشته باشند ، فرزند او یعنی ملامحمد امین بشروی نیز از اهل علم بوده و رساله ای در تایید عموی خود جناب آخوند در مورد نماز جمعه دارد و استاد رسول جعفریان آن را تحقیق تصحیح و چاپ کردند .
📌 از موسس و بنیانگذار مدرسه فاضل خان مشهد یعنی فرزند دیگری حاجی محمد جناب ملا حسینعلی اطلاعاتی در دست نیست .
فرزندان آخوند ملا عبدالله بن محمد بشروی:
📌 ملا عبدالجواد اهل معقول و منقول بوده ، تبحر در تدریس قانون بوعلی داشته ، طبابت نمی کرده اما در جریان به فتانت شخصی را از مرگ نجات داده و ما بین مقام تدریس و طبابت فرق می گذاشته از شاگردان او می توان به ابوالحسن جلوه و جهانگیر خان قشقایی اشاره کرد .
خاندان حکیمی اصفهان که دو قرن به طب و پزشکی مشغول اند از نسل ایشان اند .
📌 مولی محمد بشروی فرزند دیگر آخوند است و از مشایخ اجازه عبدالله افندی است چنانچه آیت الله مرعشی نجفی در زهر الریاض گفته .
📌 و فرزند آخر آخوند جناب ملا علی اکبر بشروی است صاحب الزواجر اللهیة و المواعظ الربانیة در زمینه اخبار ، نسخه در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است .
فرزندان ملا علی اکبر :
ملا محمد و ملا محمد حسین قاضی که هر دو از اهل علم بودند .
فرزندان ملا محمد حسین قاضی:
شیخ یوسف و شیخ علی احمدی ( بشرویه ای پدر بدیع الزمان فروزانفر ).
از جد آخوند ملا عبدالله چیزی در تاریخ ثبت نشده فقط کتیبه ای بر بالای سر در مسجد میانده بشرویه هست که می گوید بانی این مسجد سلطان حسین پدر حاجی محمد بوده .
از پدر سلطان حسین یعنی ملا علی نیز چیزی در دست نیست .
ازشیخ علی احمدی پدر بدیع الزمان فرزندان و نسل اهل علمی منشعب می شود و چون دقیق پژوهش نشده دو خاندان قدسی و شریعت را می توان نام برد .
فرزندان استاد بدیع الزمان نیز همه از اهل علم هستند ، در تصویر بانو دکتر نوشین بدیع الزمان فروزانفر را در سنین خردسالی مشاهده می کنید ایشان مقیم آمریکا بودند.
@osol_fegh
الوافي
📍 بیوگرافی آخوند ملا عبدالله بن محمد بشروی خراسانی صاحب الوافیه . جناب اسماعیل مظفر السلطان گنابادی
📍 قسمت دوم : بیوگرافی علمی .
آخوند ملا عبدالله خراسانی را شاگرد سید محمد طباطبایی مشهور به میرزا رفیعا نائینی میدانند ، که البته یکی از اساتید او در اصفهان است و اما چرا دیگر اساتید او ثبت نشده جای تعجب است با آنکه در مدرسه تستری سالیانی ساکن بوده احتمالا اساتید آنجا استاد او بودند .
قبل از اینکه به اصفهان برود ابتدا در نزد پدر خودش حاجی محمد تلمذ کرده و دانستیم که حاجی محمد از فقهاء اواخر سده دهم و اوایل سده یازدهم بوده ، بعد از آن به تون رفته و مقداری آنجا بوده بعد به اصفهان رفته [ میدانیم که شهید مطهری در مورد تون می نویسد که بزرگترین حوزه شیعه قبل از اصفهان در تون بوده بطوری که از شبه قاره هند و آسیای مرکزی برای تحصیل رهسپار آنجا می شدند ، متاسفانه از حوزه بزرگ تون هیچ اطلاعاتی وجود ندارد الا اینکه بزرگترین مدرسه آن مدرسه شیخان بوده ، شاید علت محو میراث تون نبود حکومتی همانند صفویه برای حفظ آثار مذهب حقه اثنی عشری بوده ، خود تون محل اجماع دو مذهب بود یکی احناف یکی شیعه بطوری که مسجد جامع آن دارای دو صحن بوده صحن شیعه نشین و صحن سنی نشین ، همچنین در زبان اهل عرفان منطقه غرب جنوب خراسان که شامل تون طبس قائنات می شود را بعنوان محل نورستان میدانند نورستان در کتب عرفانی جایی است که ابدال را منتسب به آنجا می کنند ، البته محل دقیق آن هرگز مشخص نشده ، ولی چنانچه در طبیعیات قاعده تجانس الابدان بالبواطن هست بعید نیست در سرزمینی که زمینش از عقیق است چنین انسان هایی رشد کنند ] .
از شاگردانش فقط به سید عبدالحسین خاتون آبادی اشاره می کنند که شاگرد خود آخوند ملا عبدالله بن محمد بشروی خراسانی و برادرش ملا احمد بن محمد بشروی خراسانی بوده
خود خاتون آبادی در جریانی اشاره می کند که در این جریان من من لایحضره الفقیه را خدمت ملا عبدالله قرائت کردم .
اما بنظر بخاطر روحیه پژوهشی ملاعبدالله و برادرش این دو اهل کرسی درس نبودند و علاقه ای به تدریس نداشتند لذا در مدرسه تستری چنانکه خاتون آبادی نقل می کند به تصحیح و تحقیق و تألیف کتب می پرداختند و همچنین نقل است که زمانی هم که در مشهد ساکن شده در مدرسه علمیه مشغول به تصحیح نسخ خطی بوده [ اثر پژوهشی او الوافیه نیز چنانچه از قیافه اش مشخص است آموزشی نوشته چون عبارات روان و پر از مثال است ، این یعنی اینکه او بلد بوده چطوری کتاب بنویسد چیزی که خیلی از علما بلد نیستند ] چنانکه استاد جورابچی می گوید که نسخه تصحیح شده ملاعبدالله از کافی را دیدم و احتمال زیاد یا در کتابخانه جورابچی است یا در کتابخانه آستان قدس رضوی است ، از شیخ عباس قمی نقل است که شبی چشمم درد می کرد نسخه کافی بخط آخوند ملا عبدالله را بر چشمم کشیدم خوب شد .
تالیفات آخوند ملا عبدالله بشروی :
_شرح ارشاد الاذهان ، گفته بودند این شرح گم شده که مشخص شد به تازگی دست محقق گرامی جناب آقای احمد علی مجید الحلی است .
_فهرست تهذیب الاحکام که آخوند در الوافیه می گوید لازم هر فقهی است ، گفته شده بود گم شده چنانکه در ابتدا تصحیح الوافیه جناب استاد کشمیری در چاپ مجمع الفکر ذکر کردند ، لکن خودم دیدم که در دست استاد موسوی بود .
_ حاشیه بر معالم ، این حاشیه را ندیدم اما ممکن است همان الوافیه باشد که با نام حاشیه بر معالم توسط برخی از مورخین ضبط شده باشد .
_ الوافیه فی اصول الفقه توسط مجمع الفکر بتصحیح و تحقیق استاد کشمیری چاپ شده .
_ رساله ای در رد وجوب عینی نماز جمعه توسط استاد رسول جعفریان تصحیح تحقیق و چاپ شده .
_ تعلیقه بر مدارک الاحکام .
_ حاشیه بر ارشاد الاذهان .
_ حاشیه بر خود الوافیه که تعداد اندکی را استاد کشمیری در چاپ مجمع الفکر آورده ولی بنده نسخه ای را از الوافیه دیدم که حواشی ملاعبدالله بسیار زیاد بود .
_ تصحیح یکدوره کامل کتب اربعه .
@osol_fegh
الوافي
📍اصول فقه بمنزله تئوری های عدمی فقه . چنانچه گفتیم اصل در اصول فقه ؛ بمعنی عدم است ، لان فی الوجود
📍 تئوری های وجودی فقه .
📌تئوری های کلی باب معاملات .
۱_العقود تابعة للقصود
۲_أصالة اللزوم في العقود
۳_انحلال العقود
۴_بطلان كل عقد بتعذر الوفاء بمضمونه
۵_تلف المبيع
۶_ما يضمن
۷_التلف في زمن الخيار
۸_الشرط الفاسد ليس بمفسد للعقد
۹_الإجارة أحد معايش العباد
۱۰_ما يصح إعارته تصح إجارته
۱۱_اخذ الاجرة على الواجبات
@osol_fegh
.
الوافي
📍اصول فقه بمنزله تئوری های عدمی فقه . چنانچه گفتیم اصل در اصول فقه ؛ بمعنی عدم است ، لان فی الوجود
📍 تئوری های عدمی فقه [ فهم ] قابل استفاده در تمامی علوم اسلامی .
یادم هست در زمانی که مشغول مطالعه کفایة الاصول بودم و مراجعاتی به حاشیه آیت الله سید محسن حکیم داشتم ، در آنجا خواندم که حضرت آیت الله بر این عقیده اند که علم اصول برای تمام علوم نیاز است .
خارج از آنکه با تعبیر منطق بودن این علم بنسبت علوم دیگر [ حتی نسبت به فقه ] مخالف ام ، اما بعنوان مجموعه تئوری های عدمی که فهم کلام بدانها بستگی دارد ، امری قابل قبول است ولی همچنانکه قبلا هم گفتم منطق استدلال فقهی نیست بلکه خود علم اصول توسط فن استدلال استنباط شده [ فقط تئوری های اصول عدمی است ، تئوری های ابواب فقهی وجودی ( و الا هر دو تئوری و نظریه فقهی [ فهم ] اند و توسط فن و اقیسه فقهی استخراج می شوند ، و این اقیسه فقهی هستند که صلاحیت منطق نامیده شدند را دارند ) ] .
می دانیم که مجموع گزارهای اسلامی در کلمات معصومین منوط به احکام خمسه نیست و ایشان علاوه بر واجبات و محرمات سخنانی در زمینه اخلاق و عقائد دارند که علم به مدلول این کلمات منوط به همان تئوری های عدمی فقه [ فهم ] ( علم اصول ) می باشد .
@osol_fegh
.
📍 کارشناسان و تئوری های فقهی .
یک کارشناس و یک متخصص می تواند از دو جهت به فقیه و نظریه پرداز فقهی کمک کند ؛ اول آنکه در تشکیل ماهیة فقهی به او کمک کند ، قدر مشترک بین نمونه های همگونه را لحاظ کنند با خصوصیاتی که در موضوعات است و یک ماهیت فقهی بسازند . استخراج این خصوصیات بوسیله کارشناس باید صورت گیرد اما باید به تایید لغت و عرف برسد تا بتوان در تشکیل ماهیة فقهی از آن استفاده کرد این بخش تا حد اعلایی بعهده فقیه است .
دوم در تطبیق ماهیة فقهی تشکیل شده بر موضوعات کارشناس می تواند کمک کار فقیه باشد ، فی المثل متخصص باید نظر بدهد خودکار بیک جوهرش مانع هست یا نه ، البته باز هم در اینجا فقیه باید نظر بدهد که بر نگاه اهل عرف و لغت این مانعیت معتبر هست یا نه ؛ همانند آنکه تدخین تتن از نگاه پزشک ضرر دارد ولی عرف و لغت به این ضرر در نظر برخی از محققین از فقها وقعی نمی نهند ! .
اما قضیه در علومی همچون زبانشناسی و علوم شناختی دو چندان است ؛ این علوم می توانند در ساختار تئوری های فقهی چه عدمی و چه وجودی دست ببرند و به تکامل شناخت از مدلول کمک کنند ، چیزی که در آثار آیت الله سیستانی شاهد هستیم .
🌅 شهید مفتح در بازدید از یکی از مراکز آموزشی جنوب لبنان .
@osol_fegh
.
الوافي
📍 کارشناسان و تئوری های فقهی . یک کارشناس و یک متخصص می تواند از دو جهت به فقیه و نظریه پرداز فقهی
📍 عصب شناسی حقوق: در چارچوب و ترمینولوزی فقه و حقوق اسلامی (ایران)
Neurolaw: Islamic legal system (Iran)
✍ حجة الاسلام والمسلمین محمد خدابنده لو .
@osol_fegh
.
الوافي
📍 عصب شناسی حقوق: در چارچوب و ترمینولوزی فقه و حقوق اسلامی (ایران) Neurolaw: Islamic legal system
🔹 حدود سی سالی است که مطالعات گسترده ای ذیل عنوان «عصب شناسی حقوق» در مجامع آکادمیک صورت می گیرد و پروژه هایی مانند پروژه ی «حقوق و علوم اعصاب» -که {با فاند ۱۰ میلیون دلاری برای مرحله ی اول آن در سال ۲۰۰۷ میلادی) توسط بنیاد MacArthur طرح شد - در این رابطه تعریف شده و می شود. در میان دانشگاه هایی که در این رابطه فعالیت جدی دارند، نام دانشگاه هایی مانند آکسفورد، پنسیلوانیا و دانشگاه پزشکی بایلور به چشم می خورد و هزاران آثار علمی در قالب کتاب و مقاله در این موضوع نوشته شده یا می شود.
🔸 با این حال به نظر می رسد چارچوب مباحثی که در این شاخه مطرح شده است، بیشتر متعلق به نظام حقوقی کامن لا است (کشور هایی مانند ایالات متحده امریکا، انگلیس و استرالیا) و در مرحله ی بعدی نظام حقوقی رومی-ژرمنی (کشور هایی مانند فرانسه و آلمان)؛
🔹البته این به این معنا نیست که هیچ گونه بحثی از مسائل عصب شناسی حقوق مرتبط با نظام های حقوقی دیگر صورت نگرفته و نمی گیرد. برای نمونه در اثری از انتشارات اشپرنگر آلمان که پایین تر فایل آن را به اشتراک خواهم گذاشت، مجموعه مقالاتی در همین رابطه آورده شده است و نام کشور هایی مانند «ترکیه»، «اتریش»، «کانادا»، «ژاپن»، «فنلاند»، «هلند» و غیرها به چشم می خورد (جای خالی نام ایران در این نوع کارها به خوبی حس می شود)
🔻نظام حقوقی «ایران» به طور مستقیم با ادبیات نسبتاً غنی «فقه شیعه» پیوند خورده است و لازمه ی حرکت و بحث در این نظام حقوقی، آگاهی از چارچوب فقه شیعه اثنی عشری است. برخلاف نظام حقوقی کشور هایی مانند پاکستان که ادبیات فقه اسلامی فقط بخشی از نظام حقوقی اش( یعنی حقوق خانواده) را شکل داده است و حقوق مربوط به عقود و إیقاعات آن متعلق به کامن لا است، حضور دانش فقه در نظام حقوقی ایران تقریباً همه جانبه است. لذا اگر قرار باشد نظام قانونی کشور هر گونه موضعی در رابطه با مسائل حقوقی این شاخه بگیرد، بایستی پیش تر از لحاظ نظری بحثی شایسته هم از نظر فقهی و هم از دیگر زوایا حول آن صورت گرفته باشد.
🔸 متأسفانه این بنده ی حقیر با اثری در این رابطه و با این رویکرد رو به رو نشده ام (یک مقاله البته در یکی از دانشگاه های سیدنی استرالیا حول عصب شناسی حقوق و سیستم حقوق کیفری ایران در سال ۲۰۱۸ منتشر شده است که البته رویکرد فقهی-تحلیلی ندارد)؛ نویسنده ی این سطور از چند سال پیش شروع به طرح این بحث کرده است و نتایجش را تدریجا به سه زبان فارسی، عربی و انگلیسی منتشر خواهم کرد. (نخستین مقاله از این مجموعه نیز برگزیده بخش فقه و حقوق جشنواره علامه حلی (ره) شد. {تحت عنوان امکان های تعاملاتی فقه و علوم اعصاب})
🔹 برای نمونه یکی از مهم ترین مباحثی که در این شاخه بایستی طرح شود ، بحث «حق شناختی» (Cognitive Right) است که در صورتی که در نظام حقوقی و فقه ما به رسمیت شناخته شود، لوازم جزایی خاصی خواهد داشت (مفهومی که توسط حقوق دانانی مانند ریچارد بویر طرح شده است. در فقه شیعه تحلیل های مختلفی از ماهیت «حق» شده است: برای نمونه طبق تحلیل سید یزدی حق مرتبه ی ضعیفی از ملکیت است و لذا هنگامی که از حق شناختی صحبت می کنیم، در حقیقت از مالکیت و تسلط شخص نسبت به حالات ذهنی خودش صحبت می کنیم؛ نتیجه ی به رسمیت شناختن این حق برای نمونه این خواهد بود که شخص دیگری نمی تواند بدون إذن آن فرد مداخله ای در دستگاه عصبی وی - اعم از الکتریکی و شیمیایی- در راستای تغییر در حالات یا کارکرد ذهنی خاصی (مانند میل جنسی) شخص کند و در صورت نقض آن، مجرم شناخته خواهد شد)
_____________
یادداشت های یک طلبه
۲۲ اسفند ۱۴۰۰
📚تلگرام : Mohammad_khodabandelu
@osol_fegh
.
الوافي
📍 کارشناسان و تئوری های فقهی . یک کارشناس و یک متخصص می تواند از دو جهت به فقیه و نظریه پرداز فقهی
📍 استفاده از علوم شناختی در علم اصول توسط آیت الله سیستانی .
.... ویژگی سوم شخصیت علمی حضرت آیتالله سیستانی وارد کردن نظریات برگرفته از علوم دیگر به بحث فقه و اصول است؛ ایشان برخی از نظریات روان شناسی را به بحث وضع در علم اصول، رویکرد روان شناختی تفسیر گفتار را به بحث تعادل و تراجیح موسوم به «تعارض ادله» و راهنمای نظریه احتمال را به علم اصول وارد کردند و آن را در باب اجماع، شهرت و تواتر به کار گرفتند همچنانکه بحث فلسفی درباره نظریه معرفت بین فلسفه سنتی و فلسفه جدید را وارد بحث حجیت قطع در علم اصول کردند علاوه بر این آیتالله سیستانی در بحث حجیت ثقه خبر در علم اصول، آرای دیگر مذاهب اسلامی را مطالعه میکردند و کتب پژوهشگران مصری و لبنانی در زمینه میراث را وارد بحث اصول میکردند و بر آنها حاشیه مینوشتند.
🎙 آیة الله السید منیر الخباز .
📚 مجله اجتهاد .
🌅 تمثال محقق گرامی حضرت آیة الله سید منیر خباز در نشست "حقیقت و تعدد ادیان" نجف اشرف .
@osol_fegh
.
الوافي
✍ چهارچوب فکری مکتب الوافي: ⏺ تعریف مکتب : https://eitaa.com/osol_fegh/834 📌 تعریف مکاتب اصول فق
📍دو بخش اساسی اصول فقه .
اصول فقه به دو بخش اساسی تقسیم می شود ، این تقسیم را می توان از تعاریف علم اصول با گوناگونی آنان بدست آورد :
۱_ بخش اصول [ تئوری های عدمی : بدلالت وضعی لفظی ( مثلا: اصل عدم تخصیص ) و بدلالت عقلی ( مثلا : اصل برائت ) ]
۲_ بخش مدارک و منابع
همین تقسیم را می توان در مورد علم فقه نیز بکار برد با این تفاوت که بخش اول آن تئوری های وجودی [ قواعد فقهیه ] است .
آنچه که باعث بوجود آمدن مکاتب اصولی می شود شیوه های نگاه به بخش دوم [ مدارک یا همان ادله اربعه ] است .
هیچ هماهنگی در نگاه بین اصل ها در یک مکتب وجود ندارد ، و انچکه مکاتب را می سازد نگاه اجمالی [ در مقابل نگاه تفصیلی به منابع که علم فقه باشد ] به منابع احکام است .
نگاه مکتب الوافی به مدارک احکام را در چندی پیش بیان کردم ، توضیح دلیل عقل ماند ، در چند پست آینده بدان خواهم پرداخت .
@osol_fegh
.