eitaa logo
دروس استاد احدی حفظه الله تعالی
108 دنبال‌کننده
44 عکس
10 ویدیو
136 فایل
این کانال جهت نشر دروس خارج فقه و اصول استاد می باشد. ارتباط با ادمین sd1251356@
مشاهده در ایتا
دانلود
سعید دینی 📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙 ⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ostadahadi 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 /12/25 @ostadahadi بحث ما در دلالت ایۀ شریفۀ ما کنا معذبین حتی نبعث رسولا بر برائت بود اشکال مهم بردلالت ایه این بود که ایه عذاب فعلی را نفی می کند یعنی عذاب استیصال را برمی دارد مثل طوفان حضرت نوح یا مثل باد سوزانی که قوم ثمود را نابود کرد این عذاب استیصال قبل از اتمام حجت نمی اید باید پیامبران بیایند و اتمام حجت کنند و بعد ازآن عذاب می آید اما برائت برای نفی استحقاق عذاب است. با دو مقدمه این مشکل را حل کرده است 1- درعلل مرکبه انتفاء معلول به انتفاء بعضی از اجزای علت است 2- دربارۀ ثواب و عقاب 3مبناست که بیان شد الان با این دو مقدمه می خواهیم دلالت ایه را درست کنیم اما چگونه؟ اما : این بود که ثواب و عقاب از لوازم ذاتی عمل است یعنی عمل ماده است و استعداد هم ثواب را دارد و هم استعداد اذاب را دارد مثل بذر است که هم قابلیت میوه دادن و هم قابلین خشک شدن را دارد. وقتی ثواب و عقاب از شؤون عمل شد انتفاء عذاب به قصورعمل است یعنی این عمل برخی از اجزای علت را نداشت و ما در مقدمۀ اول گفتیم که اگرعلت مرکب بخواهد منتفی شود به انتفاء بعضی از اجزای علت است پس قصور و نقص در فاعل نیست فاعل عذاب خداست هرگز قدرت خدا خلل نمی پذیرد وقتی فاعل تام بود مقتضی عذاب هم تام است ولی چرا این عبد عذاب نشد؟ بااینکه مقتضی عذاب تمام بود؟ لابد نفی استحقاق عذاب بخاطرقصوری است که در خود عمل مکلف است. پس ثابت شد که نفی عذاب فعلی با نفی استحقاق عذاب ملازمه دارد اگرخداوند عذاب نمی کند بخاطرعدم قدرتش نیست بلکه بخاطرقصورعمل مکلف است. لازمۀ نفی عذاب فعلی نفی استحقاق عذاب می باشد چون عمل ایشان برای عذاب کافی نیست لذا وقتی فعلیت عذاب نفی شد استحقاق عذاب هم نفی می شود چون انتفاء معلول به انتفاء بعضی از اجزای علتش است. اما بر: ثواب وعقاب از مجعولات عقلائیه است براساس این مبنا عذاب به اقتضای ذات عمل نیست بلکه عذاب به جعل عقلاست هرکجا عقلا مذمتی ندارند در انجا نفی استحقاق عذاب است چون عقلا بدون ملاک کسی را مذمت نمی کنند لابد این عمل را مستحق عذاب نمی بینند لازمه اش عدم فعلیت عذاب است پس غرض اصولی تمام شد . اما : ثواب و عذاب از مجعولات شارع باشد: جایی که در قران وعده آمده است در انجا ثواب است و جایی وعید امده عذاب است اگراز سوی خدا وعیدی نیامد قطعا نه فعلیت عذاب است و نه استحقاق عذاب است چون با نیامدن وعید حدوثا حکم به عدم بیان می کنیم و بقائا حکم به توبه می کنیم و می گوئیم لابد ایشان توبه کرد لذا عذاب ندارد پس در هرصورت نفی عذاب فعلی ملازمه با نفی استحقاق عذاب دارد لذا غرض اصولی تمام است و می تواند از این ایه برای برائت استدلال کند. : مابا هرسه مبنای ایشان مشکل داریم: اما : از دو جهت مخدوش است: یک اینکه نسبت بین ثواب و عقاب و بین اعمال نسبت مقتضی به مقتضاست نه علت به معلول پس اینکه فرمودند ثواب و عقاب از لوازم ذاتی و تکوینی عمل است درست نیست شاهدش این است که اگراز لوازم تکوینی عمل باشد چرا عذاب قابل عفو است چرا عذاب قابل شفاعت است پس از قبیل مقتضی به مقتضاست وقتی شفاعت وعفو می شود مقتضی عمل درست می شود جهت دوم این است که اگر بین عقاب و ثواب با عمل لازم تکوینی باشد باید قائل باشیم که بهشت و جهنمی الان آفریده نشده بلکه بهشت و جهنم مولود خود عمل است درحالی که قران و روایات نص در خلقت جند و ناهستند مثل واژه اُعدّت که هم در عذاب کفار استفاده شده و هم برای متقین امده یا مثل ازلفت و اعتدنا. و تقریبا 306روایت درباره خلقت بهشت و جهنم ذکر شده اما : که ثواب و عقاب از مجعولات عقلائیه است: این مبنا هم مخدوش است چون جعلیات عقلائیه بخاطرحفظ نظام زندگی و عدم اختلال در زندگی است مثلا داد و ستد قانون دارد تا زندگی مختل نشود و ... اما ثواب و عقاب برای حفظ نظام زندگی بشرنیست بلکه از لوازم عقلیۀ حسن و قبح است مثلا ظلم قبیح است چه نظامی باشد یا نباشد و عقل حسن است چه نظامی باشد یا نباشد شارع مقدس احکام شرعیه را براساس مصالح و مفاسد و حسن و قبح عمل تدوین کرد. کاری به نظام مردم ندارد الان در اروپا نظام زندگی خود را به برهنگی زنان واگذار کرده اند ما که این قانون را قبول نداریم . این پاسخ می تواند برای شبهات امروزی خیلی مناسب باشد اما : که ثواب و عقاب از مجعولات شرعیه است قبول داریم ولی مشکل باز هم باقی است چرا که ایه از نظردلالت مطلق نیست بلکه خاص است و فقط شامل عذاب استیصال می شود واز قبیل لیهلک من هلک عن بینة است . لکن اقای مکارم اطلاق را می پذیرد برخلاف علامه جوادی املی که می فرماید ایه اطلاق ندارد. 🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
سعید دینی 📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙 ⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ostadahadi 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 /12/26 @ostadahadi : اشکال از مرحوم اصفهانی: در قران ما تحقیق کردیم هرکجا ماکان (ما کنا) آمده به معنای نفی شایستگی از مقام ربوبیت است پس معنای ماکنا معذبین این است که خداوند شایسه آن نمی داند که بدون بیان کسی را عقاب کند قهرا ایه ارشاد به قبح عقاب بلا بیان است برخی از علمای اصولی در تعریف قاعده فرمودند لن یعذب ما عذبنا احدا الا بعد بعث الرسول در این صورت مفاد ایه مربوط به عذاب استیصال بود و ربطی به شایستگی و لیاقت نداشت ولی خداوند ماکنا فرمود این جمله مثل کان الله علیما حکیما منصرف از زمان است یعنی ربطی به امم ماضیه ندارد بلکه اشاره به سنت قطعی خدا دارد لذا دلالت بر استمراردارد پس سنت قطعی خدا این است که بدون بیان، هیچ کسی را عذاب نمی کند اشاره به قاعده قبح عقاب بلا بیان دارد : : ایه33 سورۀ انفال می فرماید: وما کان الله لیعذبهم وانت فیهم مفاد ایه نفی عذاب فعلی است نه نفی لیاقت و شایستگی. چون وجود پیغمبردر جمع مومنان و مشرکان و منافقان باعث شده است که خداوند مشرکین و منافقین را گرفتارعذاب استیصال نکند پس اینها مستحق عذاب بودند شایستۀ عذاب بودند درحالی که خداوند نفی عذاب می کند قطعا نفی استحقاق عذاب نیست بلکه نفی عذاب فعلی است از باب تکریم پیغمبر، عذاب فعلی را برمی دارد واما : سنت یا عادت یا سیره نسبت به عذاب استیصال درست است یعنی سنت قطعی خدا این است که بدون بیان عذاب نمی فرستد ولی نیازبه قرینه دارد باید دلیل محکمی بیاریم که رسول در ایه به معنای بیان است و بعث رسول کنایه از بیان و تبلیغ احکام است تا ایه ارشاد به قبح عقاب بلا بیان باشد درحالی که علمای تفسیر می گویند بعث رسول به معنی اتمام حجت است یعنی عذاب استیصال مبتنی براتمام حجت است از قبیل لیهلک من هلک عن بینة است پس ایه ربطی به قاعده قبح عقاب بلا بیان ندارد واما فرمودند که ماکنا منصرف از زمان است این حرف تمام نیست چون کان در قران دو قسم است تارة دارای متعلَّق زمانی است که قطعا کان دارای زمان است مثل کلمۀ عذاب. عذاب زمانی است یا در دنیاست و یا در آخرت است لذا کان نمی تواند منصرف از زمان باشد و اخری متعلَّق کان زمانی نیست مثل آن جائی که فاعل کان الله باشد در آنجا کان تامه منصرف از زمان است و دلالت برزمان ندارد مثل کان الله علیما خبیرا» لذا همیشه نمی شود گفت که کان زمان ندارد. : و: از راه قیاس اولویت است. کسانی که می گویند خداوند در امت گذشته قبل از اقامۀ حجت و بیان کسی را عذاب نمی کرد و این آیه مربوط به امم ماضیه هست چنانکه علامه در المیزان و اقای جوادی در تسنیم هم دارد به طریق اولی در اخرت هم عذاب نمی کند عذاب اخروی برحکم مجعول جزما منتفی است چون اگربنا باشد که عذاب اَهون، قبیح باشد قهرا عذاب اشد به اولویت قطعیه قبیح است براساس قران و روایات عذاب دنیا اهون از عذاب آخرت است چون عذاب دنیا لحظه ای می اید و انسان می میرد دردی احساس می کند و فارغ از درد می شود اما عذاب آخرت مرگ و حیات نیست لا یموت فیها و لا یحیی از این جهت عذاب قیامت اشد است چون مرگ و حیات نیست بلکه همواره در عذاب می ماند : این است که از ضعیف به قوی می رسد نظیر اینکه فرمودند فلا تقل لهما اف. اف به والدین حرام است پس شتم و زدن به طریق اولی حرام است این اولویت قطعیه است و ملاک حجت دارد لذا روایت علینا القاء الاصول و علیکم التفریع فرمودند که یکی از فروعات همین قیاس اولویت قطعیه است. این راه را مرحوم امام هم در تنقیح الاصول ج 3 ص 209 رفته است تنها مشکلی که باقی می ماند دراین آیه این است که از آیه استفاده می شود که در صورت عدم بیان ارتکاب شبهه حکمیه جایز است مثلا شک کردید توتون حرام است یا نه می توانید شرب کنید اما محدثین ما در شبهات تحریمیه قائل به وجوب احتیاط هستند از آیات و روایات احتیاط واجب را اثبات می کنند و می گویند لازمۀ وجوب احتیاط عدم جواز ارتکاب است. آن وقت دلیل اخباریین بر آیۀ شریفه حکومت پیدا می کند چون حکومت نفی موضوع بواسطۀ دلیل تعبدی است. اخباری با تعبد به آیات و روایات حکم به وجوب احتیاط می کند پس بیان آمده و دیگرلابیان نیست لذا مقدم برآیۀ مورد بحث ما می شود. این بحث در مباحث اخباری بحث می شود که ایا اخباری وجوب احتیاط را از ایات و روایات می تواند استنباط کند یانه؟ 🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴