eitaa logo
دروس استاد احدی حفظه الله تعالی
108 دنبال‌کننده
44 عکس
10 ویدیو
136 فایل
این کانال جهت نشر دروس خارج فقه و اصول استاد می باشد. ارتباط با ادمین sd1251356@
مشاهده در ایتا
دانلود
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️ @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 ۹۷/۸/۲۷ ۲۵ بحث ما در این بود که آیا تعلیل آیه نبا می تواند جلو مفهوم آیه نبا را بگیرد و مخصص مفهوم شود؟ آقا ضیا و محقق اصفهانی و نائینی قبول دارند لکن مرحوم خوئی قائل به حکومت مفهوم بر تعلیل اند . یک بیان مرحوم خوئی نقل و نقد شد. مرحوم در مصباح الاصول: ایشان بین حکومت تفصیلی و حکومت تضییقی فرق گذاشت اگر دلیل حاکم شارع و مفسر دلیل محکوم باشد اشکال مرحوم آقا ضیا وارد است ولی اگر دلیل حاکم دائره دلیل محکوم را مضیق می کند چنانکه آیه نبا مصداق تضییق است دیگر اشکال تأخر رُتبی مفهوم از منطوق جاری نیست پس ایشان اشکال تأخر رُتبی مفهوم را اختصاص به حکومت تفصیلی می کند نه حکومت تضییقی دراینجا حکومت مفهومی بر منطوق حکومت تضییقی است دائره وجوب تبین مضیق شد در کلیه خبرهای غیرعلمی تبین واجب است الا در خبرواحد عادل تبین واجب نیست . برایشان این است که این تفصیل در صورتی درست است که دلیل حاکم و دلیل محکوم دو دلیل مستقل باشند مثل دلیل حرمت علیکم الربا و در حدیث دیگر امده که لا رباء بین الوالد و الولد یا مثل الطواف فی البیت صلاه که توسعه داده موضوع نماز را و گفته که طواف هم صلاه است وقتی نماز شد نیاز به طهارت هم هست ولی اشکال آقا ضیا در آیه نبا مال جایی است که دلیل حاکم عین دلیل محکوم است لذا اشکال می کند که چگونه ممکن است مفهوم با وجود اینکه تأخر رُتبی دارد حاکم بر منطوق شود واین حکومت، حکومتِ در نفس دلیل خودش است و شما این اشکال را حل نکردید. ایشان به این است که اشکال تأخر رُتبی در جائی است که تعلیل مولوی باشد اما در اینجا تعلیل ارشادی است عقل می گوید که بخاطر اینکه پشیمان نشوی و در جهالت واقع نشوی در خبر فاسق تبین کن مفهومش این است که در خبر عادل نیاز به تبین نیست و اشکال تأخر رُتبی در اینجا پیش نمی اید . به این این است که بسیاری از احکام در عین اینکه عقلی اند مولوی هم هستند مثل الظلم قبیح عقل می گوید شرع هم می گوید که ظلم حرام است یا العدل حسن و شرع هم می گوید عدالت واجب است لذا می گویند حکم ارشادی تابع مرشد الیه است تارة مرشد الیه واجب است مثل عدالت و تارة حرام است مثل ظلم و تارة مستحب است مثل سلام به مومن و تارة مکروه است مثل خوردن گوشت زیادی در ایام هفته و تارة حکمی ندارد فقط برای بیان ضرر است مثل اطیعوا الله و اطیعوا الرسول که معنایش این است که اگر خدا را اطاعت نکنید ضرر می کنید از استاد به مرحوم : ایشان دو مقدمه مطرح می کند الف.رفع موضوع دلیل محکوم توسط دلیل حاکم رفع واقعی نیست بلکه رفع تعبدی است چون اگر رفع واقعی باشد لازم می آید که محقق حکومت مزیل حکومت باشد : آنچه از آیه نبا باعث شد که ما حکومت مفهوم بر منطوق آیه را به دست آوریم ان تصیبوا قوما بجهاله و تصبحوا علی مافعلتم نادمین بود یعنی اگر به خبر فاسق عمل کنید گرفتار جهل و ندامت می شوید این است که اگر به خبر واحد عادل عمل کنی گرفتار جهل و ندامت نمی شوید. آیا عمل به خبر عادل جهل واقعی را از بین می برد یا نه؟ به عقیده استاد وحید نه. آنچه باعث شده است که جهل در خبر فاسق دفع شود تعبدی است یعنی شارع مقدس خبر عادل را علم به حساب آورد و ما تعبدا قبول کردیم پس دلیل حاکم موضوع واقعی دلیل محکوم را از بین نمی برد بلکه رفع تعبدی دارد تعبدا قبول کنید که خبر عادل جهل نمی آورد ندامت نمی آورد ب: نسبت حاکم و محکوم نسبت قرینه به ذوالقرینه است و تأخر قرینه از ذوالقرینه تأخرطبعی است ظهور ذوالقرینه ظهور تعلیقی است و ظهور قرینه تنجیزی است از این دو مقدمه نتیجه می گیرد که: : وجود واقعی منطوق با وجود واقعی مفهوم دو وجود است منطوق وجود واقعی دارد اما مفهوم وجود تعبدی دارد پس موضوع منطوق آیه نبا جهل واقعی است و موضوع مفهوم آیه نبا علم تعبدی است لذا انچه رفع شد جهل واقعی نبود بلکه مرفوع، تعبد به جهل است با خبر عادل جهل واقعی هست ولی جهل تعبدی نیست شارع دستور داده که خبر عادل را به منزله علم تلقی کن. لذا مانع شدن تعلیل از مفهوم معقول نیست چون موضوع منطوق واقعی است و موضوع مفهوم تعبدی است و دو وجود اند یک وجود نیستند تا اینکه اشکال کنید دلیل حاکم در دلیل خودش تصرف کرد. تأخر رُتبی ندارد بلکه تأخر طبعی دارد و ظهور مفهوم ظهور تنجیزی است اما ظهور منطوق تعلیقی است با وجود ظهور تنجیزی نوبت به ظهور تعلیقی نمی رسد. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @osta
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️ @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 ۹۷/۸/۲۹ ۲۷ درباره آیه نبا اشکالات خاص است مثل مانعیت تعلیل از مفهوم اشکالات خاصش بحث شد. اشکالات دیگر اشکالات عام است و اختصاص به آیه نبا ندارد تمامی ادله حجیت خبرواحد را شامل می شود لذا از این جهت اشکال عام است و عمومی است . اشکال در الرسائل ص 25و26مطرح کرده: ایشان ادعای اجماع بر عدم حجیت خبرواحد کرد با تتبع در اکثر اقوال فقها به این نتیجه رسید که فقها قائل به حجیت خبرواحد نیستند آنگاه برای ما این اجماع را نقل کرد قطعا نقل ایشان مصداق طبیعت خبراست یکی از مصادیق خبرواحد خبر خود سید است اگرنقل ایشان را قبول کنیم لازمه اش این است که خبرخود ایشان به لحاظ اینکه خبرواحد است حجت نباشد پس از وجود خبرایشان عدم وجود خبر خودش لازم می اید یعنی از حجیت خبرسید عدم حجیت خبر سید لازم می اید وهو محال که از وجود خودش به عدم خودش برگردد. : این اشکال به ادله حجیت اخبار واحد برمی گردد مستشکل می گوید اگر ما ادله حجیت اخبار احاد را قبول کنیم لازمه اش این است که خبر سید را هم بگیرد آن وقت مدلول خبرسیدعدم حجیت خبرواحد است و خبرواحد را مثل قیاس میداند پس مقتضای ادله حجیت خبرواحد، این شد که خبر سید حجت است ونتیجه حجیت خبر سید این شد که خبر احاد حجت نیست این می شود همان (انقلاب الشیئ عن ما وقع علیه) است که محال است. تقریبا جواب داده اند:این 5 جواب در 3 برهان خلاصه می شود: 1.برهان اقتضائی 2.برهان استحاله ذاتی 3.برهان استحاله عرضی. در فرائد الاصول: این اشکال همان برهان اقتضائی است. شیخ ادعا میکند که ادله حجیت خبرواحد اقتضای شمول خبر سید را ندارد پس مشکل در ثبوت و اثبات نیست بلکه در اصل اقتضا هست. (مثلا کتب علیکم الصیام. فردی مجنون است چگونه روزه بگیرد؟ می گوئیم اصلا نسبت به مجنون اقتضائی ندارد.) چرا اقتضا ندارد چون مقتضی شمول ادله خبرواحد، اخبار عن حس است نه عن حدس در حالی که خبر سید خبر عن حدس است ایشان با تتبع در اقوال علما حدس به رای امام علیه السلام برعدم حجیت خبر واحد زد پس از اول اقتضای شمول نداشت تا بخواهد خارج شود از راه برهان وارد شده : استحاله ذاتی همان برهان عقلی است ا(لذاتی لا یعلل ولا یتخلف) نه علت می خواهد و نه تغییر پذیر است. (قضایا قیاساتها معها دلیلش با خودش است) دخول خبر سید تحت ادله حجیت خبر، نتیجه اش استحاله ذاتی است چون از دخولش خروج ان لازم می اید وچیزی که از دخولش خروجش لازم بیاید ذاتا محال است لذا ادله حجیت خبرواحد بخاطراینکه منجر به استحاله ذاتیه می شود هرگز شامل خبرسید نمی شود چون عقل می گوید اطلاق و شمول، در محالات ذاتیه وجود ندارد مثل پریدن انسان اطلاق پریدن به انسان شمول ندارد چون ذاتا محال است (کل ما بالعرض ینتهی بالذات) که به برمی گردد . استحاله عرضی بردو قسم است یکی از باب قبح است و یکی از باب ظلم است . بحث ما از باب قبح است چرا محال است چون قبیح است. توضیح: چرا شارع اخبار احاد را حجت کرد؟ لابد می گوئید تا خبر سید را بگیرد نتیجه اش این می شود که جاعل حجیت اخبار احاد عدم حجیت اخبار احاد را جعل کند واین کار قبیحی است و کار قبیح از خدای حکیم صادر نمی شود پس شمول ادله حجیت به خبر سید می شود استحاله عرضی و قبیح است در _74 هم همین مطلب را گفت. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫🔴🔵⚫🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 /10/16 @ostadahadi بحث ما دربارۀ سیرۀ عقلاء برحجیت خبر ثقه است آیا این سیره از طرف شارع امضا شده است یا نه؟ اشکال مهم در اینجا این بود که آیات ناهیه عمل به غیرعلم، این سیره را ردع می کند براین اشکال، اشکال دور وارد کرد و فرمود لازمه اش این است که حجیت سیره متوقف بر عدم ردع ایات باشد و عدم ردع آیات متوقف بر حجیت سیره باشد و این دور است وباطل. مرحوم آخوند به دور داد: 1- این است که در موقوف علیه دست می بریم کاری به موقوف نداریم. عدم رادعیتِ آیات، توقف بر حجیت سیره دارد این درست است. اما حجیت سیره، توقف بر عدم رادعیت آیات ندارد بلکه توقف بر ثبوت رادعیت دارد چون عدم ثبوت شیئ غیر از عدم شیئ است. پس موقوف و موقوف علیه دوتا شد موقوف، عدم رادعیت و موقوف علیه عدم ثبوت رادعیت شد یعنی همین اندازه که از طرف شارع ردعی به ما نرسیده باشد به سیره عمل می کنیم و پیروی از سیره می کنیم. 2- این است که: قبل از امدن شرع مقدس اسلام، سیرۀ مردم بر عمل به خبر ثقه بود. بعد از شریعت اسلام و نزول قران شک می کنیم که ایا ان سیره باقی است یا نه؟ استصحاب بقاء حجیت سیره را جاری می کنیم پس حجیت سیره همواره ادامه دارد و نقضی نشده است و تا کنون ردعی نیامده است. 3- این است که: تاخیر بیان از وقت حاجت قبیح است اما تقدیم بیان قبیح نیست سیرۀ عقلاء قبل از نزول قران بود و ایات ناهیه بعدا امده دوران بین تخصیص و نسخ لازم می¬آید یعنی آیا سیره مخصص عموم ایات ناهیه است؟ یا اینکه ایات ناهیه ناسخ سیره هست؟ اصل عدم نسخ جاری است و سیره می شود مخصص آیات ناهیه یعنی عمل به غیر علم حرام است الا در خبر ثقه. : اما راه حل آخوند که فرمود آیات ناهیه مربوط به اصول دین است و ربطی به فروع دین ندارد، به نظر ما درست نیست چون شأن نزول هرگز مفاد آیه را خاص نمی کند مثلا شأن نزول واعلموا انما غنمتم من شیئ خمسه لله این غنیمت جنگی را گفتند لکن سبب خاص شدن نمی شود یا ایه انما الصدقات للفقراء مال فقرای سفّه است لکن خاص نمی شود علاوه بر اینکه تعلیل آیه عام است. کل اولئک عنه مسئولا مسئولیت سمع و بصر و قلب هم در اصول است و هم در فروع است اگر کسی به اصول یه فروع عمل نکند باید به خدا پاسخ دهد و مسئول است که چرا نماز نخواند یا معتقد شد که بت خداست و اگر هم قران می گوید ان الظن لا یغنی من الحق شیئا منظورش طبیعت ظن است مورد آیه خاص نیست نمی خواهد بفرماید که در اصول دین ظن کافی نیست بلکه می خواهد طبیعت ظن را بیان کند طبیعت ظن این است که واقعیت را برای ما ثابت نمی کند چه در اصول و چه در احکام شرعیه و چه در موضوعات عرفیه. ظن دارم که این اقا در رستورانش گوشت میته استفاده می کند این ظن فایده ندارد یا ظن دارم که امام جماعت عادل نیست این ظن فایده ندارد. واما ایشان از دور: از ایشان می پرسم ایا منشأ اعتبار سیره عدم ثبوت ردع است؟ یا امضای شارع است؟ مثلا درباب بیع فضولی بحث است که آیا رضایت باطنی کافی است یا باید اجازه دهد و امضا کند؟ مبنای مشهور این است که باید امضا کند و بیع را اجازه دهد در اینجا هم عدم ثبوت ردع کافی نیست همین اندازه که ردع سیره ثابت نشده است نمی توانیم حکم به حجیت سیره کنیم بلکه باید سیره امضا شود و شارع سیره را امضا کند. باوجود ایات ناهیۀ عمل به ظن شک داریم که ایا این سیره امضا شده یا نه؟ قطع به امضاء سیره نداریم. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 /10/17 @ostadahadi از اشکال دور استصحاب بود پیش از نزول ایات ناهیه سیره عقلا بر حجیت خبر ثقه بود پس از نزول ایات ناهیه عمل به ظن شک میشود که آیات حجیت سیره همچنان ادامه دارد یا نه؟ استصحاب بقا حجیت سیره جاری است. این است که ملاک حجیت استصحاب اخبار لاتنقض است قبل از هر چیزی باید حجیت خبر ثقه را ثابت کنیم و گرنه تمسک به استصحاب برای حجیت سیره تمام نیست چون اگر بخواهیم حجیت خبر ثقه را بوسیله سیره تمام کنیم همان دور برمی گردد. آخوند این بود که در دوران بین تخصیص و نسخ، تخصیص مقدم بر نسخ است اشکال این جواب این است که تقدیم تخصیص، متوقف بر تمامیت حجیت خاص دارد و فرض بحث ما این است که حجیت خاص تمام نیست یعنی سیره عقلا برعمل به خبر ثقه از سوی شارع امضا نشده وقتی حجیت سیره مورد امضاء شارع نیست شما چگونه سیره را مخصص عموم آیات ناهیه عمل به ظن قرار می دهید. در نهایة الافکار اشکال دیگری بر سیره عقلائیه دارد ایشان می فرماید ما قاعده داریم که اگر یکی از این دو دلیل دارای مقتضی تام و دلیلیتش تنجیزی بود و دلیل دیگری دارای اقتضای ناقص و دلیلیتش تعلیقی بود بین این دو دلیل تعارض و تمانع واقع نمی شود چون دلیل تنجیزی موضوع آن دلیل تعلیقی را از بین می برد ان وقت مانعیت دلیل تعلیقی محال می شود . این کبری و قاعده در بحث ما پیاده می شود در اینجا عموم آیات ناهیه دلیل تنجیزی است چون اقتضایش تام است عام به عنوان عام ذاتا اقتضا حجیت دارد احل الله البیع ذاتا همه بیعها را میگیرد اوفوا بالعقود ذاتا همه عقدها را شامل میشود و معلَق بر وجود سیره نیست اما سیره عقلائیه اقتضایش تعلیقی است یعنی اگر حجیت سیره عقلائیه برای اثبات حجیت خبر ثقه بخواهد اقتضایش تمام باشد مشروط به عدم رادعیت عموم آیات ناهیه است. پس حجیت سیره تعلیقی شد هر کجا شرط برمی دارد تعلیقی میشود لذا سیره مانعیت ندارد جلوی عموم آیات ناهیه نمی ایستد و عموم آیات ناهیه تنجیزی است. پس همواره آیات ناهیه حجیت خبر ثقه را از کار می اندازد هیچ چیز هم نمی تواند جلویش بایستد حتی سیره عقلا. لذا حق ندارید سیره عقلا را مخصص عموم آیات ناهیه کنید. صاحب نهایة الدرایة به میدان آمد و فرمود: اتفاقا مقتضای حجیت عموم هم تعلیقی است نه تنجیزی چون دلیل حجیت عموم را باید پیدا کنیم دلیل حجیت عموم سیره عقلائیه است چراکه عقلای عالم به ظواهر عموم عام عمل می کنند. لذاست که می گویند همه گفتند چراکه عموم را قبول دارند منتهی یک شرط می گذارند به شرط اینکه خبر ثقه ای برخلاف عام نباشد پس اصالة العموم معلق بر عدم وجود خبر ثقه برخلافش شد لذا آقا ضیا نمی تواند مزاحمت سیره را از آیات ناهیه بردارد همچنان مزاحمت و تمانع بین سیره و عموم ایات ناهیه هست و دور بر گشته و حل نشد. : مرحوم آخوند تمانع بین عموم آیات ناهیه و سیره را پذیرفت اما با استصحاب و تقدم تخصیص بر نسخ حل کرد . مرحوم آقا ضیا تمانع را از بین برد و برداشت چراکه تعلیقی است ولی عموم آیات تنجیزی است تعلیق با تنجیز تمانع ندارد . مرحوم اصفهانی تمانع را اثبات کرد و برگرداند. (انصرافی که در کفایه هست اینجا یعنی آیات ناهیه نسبت به خبر ثقه انصراف دارد ) 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷