eitaa logo
دروس استاد احدی حفظه الله تعالی
108 دنبال‌کننده
44 عکس
10 ویدیو
136 فایل
این کانال جهت نشر دروس خارج فقه و اصول استاد می باشد. ارتباط با ادمین sd1251356@
مشاهده در ایتا
دانلود
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 /9/97 عمومی حجیت خبر واحد: دو اشکال عمومی مهم در حجیت خبر واحد بود: 1-اشکال اول این بود که اگرادله حجیت خبر واحد را قبول کنیم اخبار مع الواسطه را شامل نمیشود چون اگر اخبار مع الواسطه را شامل شود لازم می‌آید اتحاد حکم و موضوع یعنی حکم سازنده موضوع خودش باشد البته همان بود لذا نظرات دیگر رد شد. 2-اشکال دوم این است که تعبد به حکم و مسأله ای یا باید مورد تعبد خود حکم شرعی باشد مثل تعبد به وجوب نماز جمعه و حرمت شرب خمر یا تعبد به موضوع حکم شرعی باشد مثل این که توسط استصحاب بقاء طهارت یا عدالت آثاری را مترتب می‌کنیم (جواز اقتدا) وقتی عادل شد جواز اقتدا و قبول شهادتش در دادگاه میآید لذا هرجا آثار شرعیه نبود تعبد بیمورد و بی‌معنا ست . این قاعده اینجا جاری نمیشود چون وقتی زراره خبر از وجوب نماز جمعه میدهد صدق العادل خبر زراره را شامل میشود چون خبرش موضوع اثر شرعی دارد اما خبر مفید و صفار نمیگیرد چون موضوع وجوب تصدیق نیست چون واسطه اند و چون اثر شرعی ندارد لذا ادله حجیت اخبار شامل مع الواسطه نمیشود. دادند: أ‌-اینکه ما از راه مشکل را حل میکنیم ملاک شمول خبر زراره عدالتش است این ملاک خصوصیت ندارد که فرد خاصی را شامل شود لذا القاء خصوصیت میکنیم و صدق العادل مشمول اخبار مع الواسطه میشود و حجت میشود مانند اوفوا با لعقود که شامل تمامی عقود میشود چه مؤمن چه کافر چه بین المللی و.. این جواب را قبول ندارند چون تنقیح مناط در صورتی که قطعی باشد حجت است نه ظنی مانند الخمر حرام لانه مسکر که همه مسکرات را شامل میشود یا عبدی که بدون اجازه مولا نکاح کرد امام صادق (ع) فرمود لانه عصی سیده و لم یعص الله اما تنقیح مناط در اینجا ظنی است. ب‌-اینکه ما در اینجا عدم قول به فصل بین وجوب تصدیق و سایر آثار جاری میکنیم. یعنی هر کس که تصدیق خبر عادل را جائز می‌داند بین احکام تفصیل نداد صدق العادل زراره را می‌گیرد اثرش وجوب نمازجمعه است صفار و مفید را هم می‌گیرد و اثرش وجوب تصدیق خبرشان است. : اینکه عدم قول به فصل حجت نیست چون اجماع منقول است و کاشف از رأی معصوم و حجت نیست بلکه قول به عدم فصل حجت است (اجماع مرکب) 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 14/9/97 که از به کشورهای اسلامی وارد می شود و از دست مسلمین می خریم چه حکمی دارند؟ دارد: 1.اگرجلدی فعلا دست کافراست ولی قبلا دست مسلمان بود در اینجا حکم به طهارت می کند از باب اینکه حکم ید مسلم را جاری می کند واین استصحاب را مرجح تقدیم ید مسلم بر ید کافر می داند «بل الظاهر ترجیح استصحاب حکم ید المسلم خصوص ید الکافر» : اگر علامت و قرائنی باشد که کافر از مسلمان خریداری کرده حجت است والا نه چون فعلا دست کافراست وید علامت ملکیت است ولو اینکه استصحاب ید مسلم جاری کنید چراکه با وجود بینه نوبت به اصل نمی رسد مگر اینکه قرائن و دلائلی باشد که مسلمان او را ذبح کرده و به کافر فروخته شاهد ما این است که در مساله قربانی آمده است که اگر قربانی را به منا نتوانستید ببرید می توانید در بین راه ذبح کنید و یک کاغذی بنویسید به قربانی بچسبانید مبنی براینکه این مذبوح صدقه است تا سرمایه داران از این استفاده نکنند بلکه فقرا و مساکین از ان استفاده کنند خبرالبختری قال قلت لابی عبدالله (ع) رجل ساق الهدی فعتب فی موضع لا یقدر علی من یتصدق به علیه و لا یبلغ انه هدی قال ینحره و یکتب کتابا انه هدی لیعلم من مر به انه صدقه. وسائل باب 31 از ابواب ذبح ح 1 و6 کتاب حج. 2.اگر جلد را مسلمان و کافر مشترک باشند مثلا فروشگاهی دارند که جلود می فروشند و هردو شریک اند . حکم به حلیت و طهارت کرده بخاطر ترجیح ید مسلم بر ید کافر. «لو فرض کونه فی یدهما معا لشِرکَةِ او غیرها تحقق التعارض بینهما و الترجیح لید المسلم لما عرفت » : قانون شرکت به نحو تساوی حق الشفعه قائل است مال الشرکه مشترک بین دو نفر است چگونه می گوئید که ید مسلم بر کافر ترجیح دارد؟! الا اینکه قرائنی باشد که با وجود این قرائن بتوان ید مسلم را ترجیح داد مثل اینکه مسلمان در جلود همین مغازه نماز می خواند. 3.اگر جلود قبلا دست کافر بود الان دست مسلمان است و غالب بازار هم بازار مسلمین است در این صورت حمل بر طهارت می شود به دلیل روایت اسحاق بن عمار عن العبد الصالح ع که فرمود اذا کان الغالب علیها المسلمین .... که بیان شد. 4.اگر کافر خبرداد که جلود دستش را از مسلمان خریداری کرد مثل کافری که بنک دار است و می دانیم که او راست می گوید و دروغ نمی گوید بلکه موثق است دراینجا کافر از باب اینکه ذوالید است می توان حکم به قبولی قول کافر کرد علاوه براینکه در روایت اسماعیل بن عیسی امام فرمود از فروشنده سوال کن ایا از مسلمان خریداری کردی یا نه؟ وقتی امام امر به سوال می کند لابد جواب اورا هم می پذیرد لازمه سوال، پذیرش جواب هم هست. : شرطش این است که عموم مردم خریداران به ایشان اعتماد دارند یا قرائنی وجود دارد که دروغ نمی گوید . اما (گوشتی که در طریق مسلمین و در بلاد مسلمین افتاده) چه حکمی دارد؟ آیا می توان استفاده کرد یا نه؟ به نظرفقها مطروحه درعرض مسلمین پاک است بشرط اینکه اثر استفاده مسلمان از این مطروحه باشد امام صادق (ع) از امام علی (ع) نقل می کند که در بین راه سفره ای است که نان و گوشت و تخم مرغ و پنیر زیادی هست ودرکنار این سفره هم گدایان هستند ایا اجازه خوردن داریم فرمود بله اگر خوردید و صاحبش امد که چرا خوردید باید غرامت دهید سائل پرسید که نمی دانیم سفره مسلمان است یا مجوسی امام یک قاعده کلی فرمود که هم فی سعة حتی یعلموا مردم نسبت به احکام حلال و حرام و طهارت و نجاست وسعت دارند برخودشان سخت نگیرند مگر اینکه علم به حرمت یا نجاست داشته باشند. سئِل عن سفرة وجدت فی الطریق مطروحة یکثر اللحم و خبزها و جبنها و بیضها و فیها مساکین فقال امیرالمومنین ...لانه یفسد و لیس له بقاء (از این روایت می توان استفاده کرد وسائل نقلیه که چپ می شوند و میوه دارند ودر وسط راه رها می شوند ایا می توان استفاده کرد یا نه؟ چون فاسد می شوند) و در اخر عبارت دارد که احتیاط واجب بر اجتناب است : با وجود این روایت جایی برای احتیاط باقی نمی ماند. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 /9/97 اشکال بر ادله حجیت خبرواحد این بود که صدق العادل، خبر صفار را شامل می شود چون موضوع حکم شرعی است اما خبر مفید و صدوق را شامل نمی شود چون موضوع حکم شرعی نیست بلکه یک خبر است چون خودش که از امام عسکری نگرفته بلکه خبر را نقل می کند. مرحوم آخوند از راه عدم قول به فصل حل کرد و یکی هم از راه تنقیح مناط. : در فوائد الاصول: ایشآن از راه حل می کند. اینکه خبر باید اثر شرعی داشته باشد تا مشمول ادله حجیت خبرشود منظور، طبیعت اثر است نه اثر خاص مثل وجوب یا حرمت، طبیعت اثر شامل وجوب تصدیق هم می شود مفید، عادل است تصدیقش بر ما واجب است. یکی از مصادیق احکام و آثار شرعیه خبر صفار است که حرمت ازدواج با زنآن شوهر داد را گزارش داد و یکی از مصادیق آثار و احکام شرعیه وجوب تصدیق خبر مفید و صدوق است. به این راه مشکل ما را حل نمی کند چون است. کلی در خارج به توسط افرادش محقق می شود آیا خبر مفید خبر صدوق یکی از افراد کلی طبیعت اثر هست؟ اول باید ثابت شود تا طبیعت اثر هم اخبار مع الوااسطه را بگیرد وهم اخبار بی واسطه را. آن حدی که خبر مفید و صدوق می رسآند خبریت خبر است عنوآن خبریت برآنها صدق می کند که خبرالمفید خبر اما عنوآن وجوب التصدیق هم براو صادق است؟ وجوب تصدیق خبر وجدآنی را ثابت کرد مثل خبر شیخ طوسی اما خبر مع الواسطه که موضوعش به تعبد ثابت شد آیا او را هم شامل می شود؟ یک برهآن عقلی است عقل می گوید تعبد بدون اثر لغو است. ادله حجیت اخبار آحاد، کلیه خبرهای واحد عادل را حجت می کند چون همگی خبر از یک حکم شرعی می دهد خبر مفید بواسطه صدوق منتهی به حکم شرعی می شود خبر صدوق بواسطه صفار منتهی به حکم شرعی می شود به برهآن عقلی هر تعید و تنزیلی که منتهی به آثار شرعیه شود لغو نیست چه بلا واسطه باشد یا مع الواسطه. کسی که می خواهد این قاعده عقلی را پیاده کند باید مبنای خودش را روشن کند لذا مبآنی مختلف است: 1-یک مبنا این است کل واحد من خبر الشیخ و المفید و الصدوق و الصفار، جزء الموضوع للاثر. اثر چیست؟ وهو قول المعصوم ع . پس ما که در قرن 15 زندگی می کنیم قول امام برای ما توسط صفار حجت نشد بلکه واسطه های زیادی بود که هرکدام از آن واسطه ها جزء العله آند یعنی هرکدامشآن علت آند تا بفهمم ازدواج با زنآن شوهردار حرام است پس اخبار مع الواسطه از لغویت خارج شد چون هرکدامشآن در پیدایش حکم شرعی موثرند. این مبنای است. 2-مبنای دوم: این است که ما بین واسطه ها تلازم قائلیم یعنی مفید و صدوق متلازمین آند لازمه خبر مفید خبر صدوق است ولازم لا ینفک خبر صفار، خبر صدوق است ولازم هرسه تا خبر شیخ طوسی است و همین طور یدا به ید تا عصر ما . چون هریک از این اخبار مع الواسطه طریق آند تلازم در طریق دارند تا برسد به احکام واقعیه به قول امام عسکری ع و بقیه ائمه ع لذا کسآنی که اخبار آحاد را از باب طریقیت حجت می دآنند به این مبنا می توآنند اشکال برهآن لغویت را حل کنند. چراکه هر طریقی از طرق، اثر دارد اثرش این است که لازم دیگری است نه لازم عقلی که اشکال پیش اید. بلکه لازم شرعی است. (اگر کسی اشکال شود چه کسی این طریقی را حجت می دآند جواب: خبر مفید ظن نوعی است و کلیه ظنون شرعی حجت آند. وقتی میگوئیم طرق ، طرق وارد ظنون می شوند که حجت آند. ) در دررالفوائد ص 388 این را اخذ کرده. هم همین است. 3-مبنای سوم: امام خمینی ادله حجیت خبرواحد اخبار مع الواسطه را شامل می شود و فرقی بین مع الواسطه و بی واسطه نمی گذارد و لغویتی هم لازم نمی اید چون ظهور ایه نبا و ظهور روآیات عقلائی آند عقلای عالم در شمول ظهورات ادله حجیت فرقی بین اخبار مع الواسطه و بی واسطه نمی گذارند. این حرف این است که عقلا تعبد ندارند تعبد مال شارع است اگر بحث ما فقط در امور وجدآنیات بود عقلا می توآنند در امور وجدآنی نظر دهند اما بحث ما در امور وجدآنی و تعبدی است یک طرف موضوع وجدآنی است و یک طرف موضوع تعبدی است و در کار عقلا تعبد نیست لذا این اشکال سرجایش محفوظ است. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
ب: روآیاتی اند که صریحا دلالت بر نجاست جلد میته دارد ولو اینکه دباغی شوند مثل صحیحه علی بن ابی مغیره : به امام صادق عرض کردم که آیا از مردار می شود استفاده کرد فرمود نه. قلت لابی عبدالله المیتة ینتفع بها فقال لا قلت بلغنا رسول الله ...به ما رسیده که پیامبر از کنار گوسفند مرده ای رد شد و فرمود که از گوشتش نخورید ولی از پوستش استفاده کنید امام فرمود چنین حدیثی وارد شده لکن در ان دست بردند رسول خدا همسری داشت به اسم سوده دختر زعمه که گوسفندی داشت که از لاغری مرد چون این گوشت قابل استفاده نبود رسول الله فرمود زمانی که ذبح شرعی کنید استفاده کنید ای تذکا وقال رسول الله ص ماکان علی اهلها اذ لم ینتفعوا باهلها ..حقق ندارید که از گوشت وپوستش استفاده کنید . بعد امام صادق فرمود ای تذکا مگر اینکه گوسفند زنده را تزکیه کنند. مرحوم کاشانی در ذیل این روایت فرمودند که عدم جواز الانتفاع لا یستلزم النجاسته اینکه پیامبر فرمود حق استفاده از این گوسفند مرده را ندارید ملازمه با نجاست پوستش ندارد شماباید نجاستش راثابت کنید جواب: این توجیه مخالف با ارتکاز متشرع است ارتکاز متشرع این است که به کلی نجس و حرام است. همان وسائل ادرس قبلی ج: روآیاتی که ظهور در نجاست دارند مثل روایت موثقه سماعه که گفت از پوست درنده های حیوانات وحشی پرسیدم حضرت فرمود اگر تیر انداختید و نام خدا را گفتید از پوستش استفاده کن اما اگربخواهی از میته استفاده کنی حرام است . پس امام حرفی از دباغی نزد که با ان پاک شود در اینجا باید ببینیم که سند روایت چیست؟ روایت صدوق و فقه الرضا مرسله بودند وروایت حسین بن زراره قابل اعتماد نیست چون حسین توثیق ندارد لذا روآیات عدم مطهریت دباغ هم اقوا سند است و هم اظهرالداله است چون مخالف با رای عامه است اگر کسی این راه را قبول نکرد بینشان تعارض و تساقط می شود و هردو دسته روایت کنار می رود آیا این جلد میته بعد از دباغی نجس است یا نه استصحاب بقای نجاست جاری است . علاوه بر اینکه می توانیم به عموم ادله نجاست اخبار میته مراجعه کنیم. لذا فرمودن از ضروریات فقه است که دباغی از مطهرات نیست. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 17/9/97 مساله هفتم: ما یوخذ من ید الکافر او یوجد ...محکوم بالنجاسه گوشت هایی که از دست کافر یا بلاد کفار می گیرید محکوم به نجاست اند. به دو دلیل: 1.اصل عدم تذکیه جاری است . آیا استصحاب عدم تزکیه دلالت دارد براینکه ید کافر اماریت دارد؟ خیر. چون ممکن است گوشتی که در دست کافر است، مسلمانی انرا ذبح کرده باشد لذا صرف اینکه ید کافرباشد دلیل بر عدم تذکیه نیست بلکه ما بلحاظ اینکه شاهدی نداریم بر ذبح مسلمان اصل عدم تزکیه جاری می کنیم. 2.روایت اسحاق بن عمار از امام موسی بن جعفر پرسیده بود که آیا پوستی که از یمن می رسد از بلاد مسلمین می رسد چه حکمی دارد فرمود اگر غالبش مسلمان باشند فلا باس مفهومش این است که اگر بلاد مسلمین باشد فیه باس. یامثلا روایت اسماعیل که فرمود اذا رایتم المشرکین یبیعون فعلیکم المساله که آیا از مسلمان خریده یا از کافر. استثنا: الا اذا علم سبق ید مسلم علیه. اگر معلوم شود که این گوشت یا پوست سابقا دست مسلمان بود الان دست کافر است حکم به طهارت می شود. آیا دبّاغی از مطهرات است مثلا گوسفندی مرد و پوستش را کندند آیا با دباغی پوست گوسفند پاک می شود؟ علمای اهل سنت دباغی را از مطهرات می دانند ولی غالب علمای امامیه دباغی را از مطهرات نمی دانند فقط محقق کاشانی صاحب مفاتیح الشرایع ونیز ابن جُنید قائل به مطهریت دباغی اند. بین ایندو فتوا روآیات متعارض است: یک دسته از روآیات دباغی را مطهر می دانند مثل روایت حسین بن زراره عن ابی عیدالله ع فی جلد شاة میتة یُدَبَغ فی لبن او الماء فاشرب منه و اتوضا قال نعم وقال یدبغ وفینتفع به فلا یصلی فیه. عرض کردم که در پوست گوسفند میته اگر دباقی شود ان پوست را مشک درست کنم و شیر یا اب بریزم می توان از ان مشک استفاده کرد برای نوشیدن یا وضو گرفتن فرمود بله پوست های مرده را دباقی کنید و استفاده کنید فقط در انها نماز نخوانید. پس روایت صراحت در این دارد که دباغی مطهِر است. ونیز در فقه الرضا ص 333 دارد که زکات الحیوان ذبحه و زکات الجلود المیتةدباغة تزکیه حیوان ذبح شرعی است و تزکیه پوست های مردار دباغی کردن است. روایت سوم مرسله صدوق است سئل صادق ع عن جلود المیته یجعل فیها اللبن والماء و ...ماتری فیه از امام صادق در باره پوست های مردارپرسیده شد که در آن شیر و آب و روغن می ریزند حکمش چیست فرمود لا باس اشکالی ندارد بان تجعل فیها ماشئت هرچه می خواهی داخل آن بریز از آب یا شیر یا روغن و تتوضا منه و تشرب از آن بیاشام و وضو بگیر لکن لا تصلی فیها در آن نماز نخوان. امام در اینجا صحبت از دباغی نکرد مرحوم محقق کاشانی می نویسد یقینا اطلاق انتفاع از جلود میته انصراف دارد به ان جلودی که دباغی شده چون ائمه ع بر اساس روآیات استفاده ازجلود میته را حرام و نجس می دانند اتفاقا مرحوم صدوق در مقدمه من لا یحضر نوشتند که من این کتاب را می نویسم تا کتاب فتوای من باشد. من مثل بقیه نویسندگان نیستم که هر روایتی را که پیدا کردم در کتاب وارد کنم از این مقدمه استفاده می شود که صدوق هم قائل به طهارت جلد میته توسط دباغی است و دباغی را مطهر می داند عبارت صدوق این است ولم اقصد فیه قصدالمصنفین فی ما یراد ...بل قصدت الی ایراد ما افتی به و احکم بصحته و اعتقد فیه انه حجة فی ما بینی و بین ربی. دسته دوم: روآیاتی اند که دباغی را مطهر نمی دانند این روآیات 3 دسته اند الف: روایتی است که صحیحه هست ضمن اینکه دباغی را مطهر نمی داند به اهل سنت هم طعنه می زند و می فرماید اینها کار اهل سنت است که امام ندارند مثل روایت عبدالحمن ابن حجاج و ابی بصیرکه « خبر عبد الرحمن بن الحجاج: «قلت لأبي عبد اللّٰه (ع): إني أدخل سوق المسلمين- أعني: هذا الخلق الذي يدعون الإسلام- فاشتري منهم الفراء للتجارة فأقول لصاحبها: أ ليس هي ذكية؟ فيقول: بلى. فهل يصلح لي أن أبيعها على أنها ذكية؟ فقال (ع): لا، و لكن لا بأس أن تبيعها و تقول: قد شرط لي الذي اشتريتها منه أنها ذكية. قلت: و ما أفسد ذلك؟ قال (ع): استحلال أهل العراق للميتة و زعموا أن دباغ جلد الميتة ذكاته ..» علمای اهل عراق که سنی اند قائل اند که دباغی مطهر است حتی راضی نشدند به همین فتوا مگر اینکه نسبت دروغ هم به رسول خدا دادند که قائل به مطهریت دباغی شده. وسائل ج 2 کتاب طهارت باب 61 من ابواب نجاسه ح 3و4
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 ۹۷/۹/۱۸ یکی از آیاتی که دلیل بر حجیت خبر واحد گرفته اند آیه نفر (توبه/122) است. ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ. اصولیین پنج وجه در کیفیت دلالت آیه آورده اند: 1. مرحوم و در کفایه فرمودند از اطلاق انذار (در جمله لینذروا قومهم مطلق است) چه انذار افاده علم کند چه ظن، انذار مخبر عادل ظن می‌آورد و عمل به آن واجب میشود چون آخر آیه فرمود لعلهم یحذرون یعنی حذر از انذار واجب است وجوب از لعل بدست آمد شیخ دو دلیل بر وجوب حذر می‌آورد: أ‌. دلیل عقلی؛ چون اگر در مورد خداوند در معنای حقیقی اش استعمال شود مخالف علم خدا است بایستی لعل را از معنای ترجی به مطلق محبوبیت بگیریم وقتی حذر از انذار محبوب مولا باشد لازمه اش وجوب است چون حذر یا مقتضی دارد یا نه اگر اقتضا نباشد قهرا محبوب نخواهد بود و اگر مقتضی تمام باشد حذر واجب میشود. ب‌. دلیل شرعی: یعنی اجماع مرکب؛ هرکه از علما در خبر واحد قائل به محبوبیت حذر باشد قطعا به وجوب حذر فتوا میدهد چون هیچ فقیهی نگفته حذر واجب نیست درعین حال عمل به خبر عادل محبوب است و لذا محبوبیت عمل به خبر مستلزم وجوب حذر است. ( در بحث اوامر گذشت که گاهی صیغه های انشا با الفاظ تمنی و ترجّی و استفهام انشا میشود و گاهی نظیر صیغه إفعل برای طلب انشا میشود و گاهی برای اهانت و تعجیز انشا میشود) اینجا هم لعل در معنای حقیقی اش برای خداوند جائز نیست در مجمع البیان لعل را بمعنای وجب گرفت و قائل به مجاز شد ولی شیخ و آخوند لعل را بمعنای محبوبیت گرفتند اقرب المجازات محبوبیت است نه وجب. 2. این است که لولا تحضیضیه است دلالت بر لزوم و وجوب نفر برای فقاهت میکند در شرح کافیه میگوید «فمعنی حروف التحضیض إذا دخلت علی الماضی التوبیخ و اللؤم علی ترک الفعل و معناه فی المضارع الحضّ علی الفعل و الطلب » یعنی اگر لولا بر ماضی بیاید توبیخ و مذمت بر ترک فعل است و اگر بر مضارع بیاید بمعنای وادار کردن بر عمل و طلب است پس توبیخ برای نرفتن برای تحصیل فقه معنایش لزوم کوچ از وطن برای تحصیل فقه است سپس علت نفر را انذار قرار داد آنگاه حکم به محبوبیت حذر کرد دو معنا دارد: أ‌- ترسیدن ب‌- اجتناب و پرهیز از خطر مراد آیه معنای دوم است. هر سه واژه مطلق است: فلولا نفر مطلق است. لینذروا مطلق است. لیتفقهوا مطلق است. پس پرهیز از امور خطرناک واجب است چراکه اگر واجب باشد ولی مردم به إنذار ترتیب اثر ندهند لغویت لازم می‌آید و از خداوند حکیم لغو صادر نمیشود.نظیر قول زنان که قرآن آنان را از کتمان مافی الارحام نهی کرده و حرف زن در این زمینه قبول میشود چراکه اگر قبول قولش واجب نباشد و کتمان زن حرام باشد لغوبت لازم میآید و از خداوند حکیم لغو صادر نمیشود. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷