✅پاسخ:
عصمت در لغت به معنای حفظ همراه دفاع است؛ یعنی حفظ کردن از ضرر و خطر به وسیله دفاع و دفع آن شر و خطر از خود.1
عصمت در اصطلاح به معنای حفظ و دفاع نفس، از هر گونه گناه و خطای مضر برای نفس است.2
عصمت اصطلاحی، به دو نوع عصمت از گناه و عصمت از خطا تقسیم میشود:
طبق عقاید شیعه همه پیامبران و امامان علیهمالسلام از گناه و خطا عصمت دارند؛ اما عصمت از گناه و خطا چگونه اعمال میشود؟ آیا از جنس فعل و عمل است یا از جنس علم و آگاهی است؟ اگر عصمت از نوع عمل باشد؛ یعنی پیامبر و امام ناخواسته و به اجبار از خطا و گناه بازداشته شوند؛ در این صورت چنین مصونیتی برای آنان کمال و ارزش محسوب نمیشود؛ مثل این که شخصی تنها یک مسیر پیش رو داشته باشد و در انتهای حرکت به خاطر انتخاب مسیر صحیح پاداش بگیرد؛ چنین پاداشی بيهوده و غیر عقلانی خواهد بود ؛چون در حقیقت انتخابی در میان نبوده است.
خداوند برای هدایت انسان ها و تعلیم مصالح و مضرات آنها کسانی را از میان خود انسانها انتخاب کرده و تحت آموزش ویژه قرار داده است؛ این گروه کسانی هستند که بدون ملکه عصمت هم متقی و پرهیزکار بوده، خود را از آلودگی و گناه حفظ کردهاند؛3 یعنی این افراد عصمت اکتسابی را دارا هستند؛ عصمت اکتسابی حاصل ملکه تقوا و شدت محبت به خداوند است که مانع از گناه و نافرمانی الهی میشود؛ پس پیامبر با این مقدمه و آمادگی کسبی، تحت تعلیم ویژه الهی قرار میگیرد و عصمت موهبتی که مصونیت و حفظ از خطا است به او اعطا میشود؛ بنابراین آنچه باعث عصمت از خطا میشود، نوعی علم است که حاصل این علم، مصونیت پیامبر از اشتباه، سهو و نسیان خواهد بود. پیامبر با علم موهبتی که حاصل آن عصمت از خطا است، نسبت به گناه سهوی نیز مصونیت پیدا میکند، پس عصمت از گناه در عالی ترین مرتبه نصیب او میشود؛ در نتیجه ملکه عصمت با مختار بودن پیامبر منافاتی ندارد؛ زیرا علم الهی مانند چراغی حقیقت عمل را برای انسان روشن میکند و نتیجه چنین علمی، تقویت اراده پیامبر است؛ به صورتی که با چنین ارادهای محال است، پیامبر به سمت گناه برود.4
در دعای ندبه میخوانیم: «الذین استخلصتهم لنفسک و دینک ... بعد آن شرطت علیهم الزهد فی درجات هذه الدنیا الدنیه و زخرفها و زبرجها فشرطوا لک ذلک و علمت منهم الوفاء به فقبلتهم و قربتهم؛ کسانی که برای خود و دینت خالص کردی... پس از آنکه بیتوجهی به مقامات و زرق و برق دنیای فانی را بر آنان شرط کردی و آنان پذیرفتند و وفاداری آنها به پیمانشان را دانستی، پس قبولشان کردی و مقرب درگاه خود قرار دادی ».5
در نتیجه:
1. آنچه خداوند به پیامبران و امامان اعطا و موهبت کرده، عصمت از خطا و نسیان و سهو است که از سنخ علم است.
2. اعطای این موهبت نه به جهت خود پیامبران و ائمه؛ بلکه به هدف دیگری است که همان هدایت انسانها و ضرورت وجود پیامبران و امامان به عنوان معلمان هدایت است و بدیهی است كه معلم هدایت، خود باید هدایت یافته و از جنس خود انسانها باشد.
3. عصمت از گناه، نتیجه ایمان و عمل ارادی خود پیامبران و امامان است که در پرتو علم موهبتی و عصمت از خطا به اوج و نهایت پرهیزگاری و تقوای الهی می رسد.
4. عصمت از خطا، اختیار پیامبر را از بین نمیبرد، چنانچه انسانهایی مثل بلعم باعورا با وجود افاضاتی شبیه افاضات پیامبران، باز هم دچار لغزش و سقوط شدند، به همین دلیل خداوند میفرماید: «الله اعلم حیث یجعل رسالته» خدا از هر کسى بهتر مىداند که رسالتش را کجا قرار دهد و آن را به چه کسى عطا کند.( انعام / 124)
5. دليل دیگری که نشان میدهد، اراده پیامبران و امامان با عصمت موهبتی از بین نمیرود، درجات و مقامات مختلف پیامبران و امامان است که در یک رتبه و منزلت نیستند و مقام و رتبه آنها در گرو ایمان و عمل اختیاری آنها شکل میگیرد.
آیا عصمت برای انبیاء یک ارزش است؟
بله؛ زیرا اعطای این موهبت بدون دلیل نیست. طبق فرمایش امام صادق علیهالسلام: «خداوند انسانهایی را از فرزندان آدم انتخاب کرد و تولد آنها را پاک و بدنهایشان را پاکیزه گرداند؛ زیرا در هنگام خلقت آنها میدانست که از او فرمانبرداری کرده، او را عبادت میکنند و هیچ گونه شرکی نسبت به او روا نمیدارند؛ پس اینان به واسطه فرمانبرداری از خداوند به این کرامت و منزلت والا در نزد خداوند نائل شدهاند.»
بنابراین اعطای این موهبت فرآورده شایستگی بوده که این افراد از خود نشان خواهند داد و شرط الهی را در بی اعتنایی به زینتها و منزلتهای دنیوی پذیرفتند و به این شرط عمل کردند.
منبع
http://www.pasokhbesoalat.ir/
🔰 @p_eteghadi 🔰
✅پاسخ:
گرچه شیعیان در اذان، پس از شهادت بر رسالت پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله، بر ولایت امیرمؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام گواهی می دهند و این مسأله در میان شیعیان مشاهده می شود، اما ذکر چند نکته ضروری است:
1 .همه فقهای شیعه بر این نکته اتفاق نظر دارند که شهادت ثالثه؛ یعنی شهادت بر ولایت علی علیه السلام
جزء اذان نیست؛ بنایراین هنگامی که فصول اذان را می¬شمارند، آن را هجده فصل بیشتر نمی¬دانند؛ از همین رو فتوا داده اند: «اگر فردی شهادت سوم را به عنوان جزئی از اذان بگوید، کار حرامی مرتکب شده و گناه کرده است.»1 این حکم از آن جهت است که بر طبق روایات از نظر شیعیان، اذان مانند دیگر احکام شرعی، توسط جبرئیل به رسول گرامی اسلام تعلیم داده شده است .بنابراین اذان و اقامه منشأ الهی و وحیانی داشته و قابل کم وزیاد کردن نیست.2
از جمله روایات در باب وحیانی بودن اذان، روایتی از امام باقرعلیه السلام است که می فرماید: «لَمَّا أُسْرِيَ بِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِلَى السَّمَاءِ فَبَلَغَ الْبَيْتَ الْمَعْمُورَ وَ حَضَرَتِ الصَّلَاةُ فَأَذَّنَ جَبْرَئِيلُ وَ أَقَامَ فَتَقَدَّمَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ صَفَّ الْمَلَائِكَةُ وَ النَّبِيُّونَ خَلْفَ مُحَمَّدٍ»3 . طبق این روایت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وقتی در شب معراج به بیت المعمور رسید ونماز نزدیک شد، جبرئیل اذان و اقامه گفت؛ پس پیامبر صلی الله علیه و آله جلو ایستاد و صفی از ملائکه و پیامبران پشت سرش ایستادند.
2. با وجود اینکه شهادت سوم در اذان، جزء آن محسوب نمی¬شود، در عین حال گفتن این شهادت در اذان و اقامه بدون قصد جزئیت جایز و بلکه مستحب است.
براین اساس، شهادت به ولایت با وجود اینکه جزء اذان نیست، از شعارهای بارز شیعه بوده و از قدیم، شیعه اثنی عشری را با این شعار می شناخته اند و به دلایلی ذکر آن به قصد قربت و تبرک در اذان و اقامه مطلوب است:
1. قرآن کریم درسوره مائده آیات 54 و 55 می فرماید: «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ» «وَمَن یَتَوَلَّ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ فَإِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ» با توجه به شان نزول، این دوآیه شریفه بر ولایت انحصاری علی بن ابی طالب علیه السلام درطول ولایت الهی و رسول خدا صلی الله علیه و آله دلالت دارد.
2. روایاتی که بر جواز شهادت ثالثه دلالت دارد:
الف) «قال رسول الله صلی الله علیه وآله: من قال: لا إله إلا الله تفتحت له أبواب السماء ومن تلاها بمحمد رسول الله تهلل وجه الحق سبحانه و استبشر بذلک، ومن تلاها بعلی ولی الله غفر الله له ذنوبه ولو کانت بعدد قطر المطر؛»4 رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم فرمود: هر که «لا اله ا لا الله» بگوید؛ درهای آسمان به روی او گشوده شود و هر که آن را به جمله «محمد رسول الله» بپیوندد خداوند بدان شادمان گردد؛ یعنی چنین کاری مایه خشنودی خداست و هر که در پی آن «علی ولی الله» بگوید، خداوند گناهانش را بیامرزد، گرچه به عدد قطره های باران باشد.
ب) عن أبی عبد الله علیه السلام أنه قال: «إذا قال أحدکم: لا إله إلا الله محمد رسول الله فلیقل علی أمیر المؤمنین ولی الله»5 از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمودند: هر گاه یکی از شما گفت: «لا اله الا الله، محمد رسول الله صلی الله علیه واله وسلم» پس باید بگوید: «علی أمیر المؤمنین ولی الله».
بنابراین از مجموع روایات استفاده می شود که شهادت و اقرار به یگانگی خدا ورسالت رسول او و ولایت و امامت امیر المؤمنین علیه السلام از یکدیگر جدا نیستند و بین آنها تلازم وجود دارد و غیر قابل انفکاک است و این روایات مطلق بوده؛ یعنی اذان و غیر اذان را شامل می شوند.
نتیجه
1. بنابر آنچه گفته شد، شیعیان شهادت بر ولایت حضرت علی علیه السلام را به عنوان جزئی از اذان نمی گویند و حتی برخی در اقامه برای اینکه از دیگر اجزا تمییز داده شود، فقط یک بار می گویند.
2. اذان و فصول آن وحیانی است و شهادت ثالثه جزء فصول وحیانی اذان نیست؛ ولی از ارکان ایمان است.
3. آوردن شهادت ثالثه در بین فصول اذان و بدون قصد جزئیت موجب بطلان اذان و بدعت و حرام نیست. چنانچه سخن گفتن و دعا نمودن در بین فصول اذان بلامانع است. 6
منبع
http://www.pasokhbesoalat.ir/
🔰 @p_eteghadi 🔰
✅پاسخ:
بحث از جانشینی نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله وسلم بعد از رحلت ایشان در نظر شیعه، تحت عنوان «امامت» مطرح می شود.
لفظ «امام» درلغت به معانی مختلفی آمده است: پیشوا، پیشرو، سرپرست، دلیل، راهنما، راه روشن.1 امام و امامت بر حسب لغت، مشتق از «امّ» به معنای هر چیزی است که چیزهای دیگر به آن ضمیمه و نسبت داده می شوند یا از او پیدا می شوند یا الهام می گیرند.2 راغب در فرهنگ نامه قرآنی خود بیان می کند کلمه امام یا پیشوا به خودی خود مفهوم مقدسی ندارد؛ زیرا پیشوا؛ یعنی کسی که پیشرو است، عده ای تابع و پیرو او هستند، اعم از آنکه آن پیشوا، عادل و راه یافته و درست رو یا باطل و گمراه باشد.3 قرآن هم کلمه امام را به هردو مورد اطلاق کرده است.4 در یک جا می فرماید: « و آنان را پیشوای مردم ساختیم تا مردم را به أمر ما هدایت کنند.»5 در جای دیگر می گوید: « و ما آن قوم (ظالم) را پیشوایانی قرار دادیم که دعوت به آتش می کنند.» 6و در جایی نیز به طور مطلق می فرماید: « روزی که هر گروهی از مردم به واسطۀ امام شان فراخوانده شوند».7
آیات بالا، امامت را به طور مطلق؛ هم با بار ارزشی مثبت و هم منفی به کار بردهاند؛ آن جا که انسان، امام اهل آتش باشد، از بار منفی برخوردار است و آن جا که امامت، برای متقیان باشد، مفهوم مثبت دارد. هم چنین اگر خداوند کسی را به امامت امّتی برگزید، آن جا امام دارای مقام شایستهای خواهد بود؛ چنانکه خدای سبحان به ابراهیم این مقام را عنایت فرمود؛ آن گاه که میفرماید : «(ای ابراهیم) من تو را امام همۀ مردم قرار دادم »8. در این آیه، امام به معنای پیشوا، الگو و اسوه آمده که شایسته است، مردم به او اقتدا کنند.
از مجموع مباحث پیش، میتوان نتیجه گرفت که در بيان اهل لغت، امام به معنای رئیس یا به معنای کسی آمده است که به او اقتدا میشود. قرآن کریم بیشتر بر اساس معنای دوم با مردم سخن گفته است. این دو معنا، وجوه اشتراک بسیاری دارند؛ اما وجوه افتراق، رابطۀ بین آن دو را «عموم خصوص من وجه» میکند. پس ممکن است، کسی هم مقام ریاست داشته باشد و هم مقتدای مردم به شمار رود. گاه کسی رئیس قومی است؛ اما الگو، اسوه و مقتدا نیست و به عکس. انبیای الهی الگو، اسوه و مقتدای قوم خویش یا همۀ مردم بودند، اما برخی انبیا هم چون نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلیمان نبی علیه السلام هم در مقام مقتدا بودند و هم درمقام ریاست امور دینی و دنیایی مردم 9.
با دقت در آثار متکلمین اسلامی می توان دریافت که اصطلاح «امام» از نظر آنها در دو معنای عام و خاص به کار می رود..
الف) تعریف عام امام (امامت عامه)
در امامت عامّه، از اصل لزوم و ضرورت يك رهبر و پيشوا براى جامعه بحث مىشود. به دلیل اینکه انسان، موجودى اجتماعى است، داشتن مقتدا براى ايجاد نظم و ترقّى افراد جامعه و اجتماع، از نظر عقل، ضرورت دارد.10 بر همين اساس است كه مىگويند: « در هر عصر و زمانی، بايد حجتی از سوی خداوند در ميان مردم باشد؛ اعم از رسول و امام.» 11
«خواجه نصیر الدین طوسی» متکلم بزرگ شیعه، تعریف جامعی از امام مطرح کرده است که مقام نبوت را هم شامل میشود: «امامت همان ریاست عمومی دینی است که عهده دار ترغیب همه مردم در حفظ و حراست از مصالح دینی و دنیایی بوده و آنان را بر حسب همان مصالح از آنچه برایشان ضرر دارد، بر حذر می نماید». 12
ب) تعریف خاص امام (امامت خاصه)
تعریف خاص از امام، فقط جانشینان پیامبرصلی الله علیه و آله را شامل میگردد.13 به دلیل این که شیعه و سنی در مسأله انتخابی یا انتصابی بودن امام با یکدیگر اختلاف نظر دارند، تعریفی هم که از امام ارائه می دهند، متفاوت است.
اهل سنت، امامت را همان خلافت و جانشینی رسول اکرم صلی الله علیه و آله می دانند که امام از جانب مردم انتخاب شده است تا با برقراری حکومت اسلامی صرفا به اجرای احکام و دستورات دینی در جامعه اقدام کند؛14 اما سایرشئون و وظایف پیامبر صلی الله علیه و آله ،مانند ولایت تکوینی و هدایت باطنی را بر عهده ندارد؛ از اینرو لازم نیست، شروطی، مانند اعلمیت، عصمت و افضلیت را داشته باشد.15 به همین دلیل کاربرد اصطلاح «خلیفه» برای «امام» در میان آنها رایج تر است.
👇👇👇👇
اما از نظر شیعه به وبژه شیعه امامیه، مقام امامت، منصبی الهی است و فقط افراد خاصی که از جانب خداوند منصوب و توسط رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله معرفی شده اند، شایستـگی جانشینی و خلافت حضرت رسول صلی الله علیه و آله را دارند؛16 از اینرو امام علیه اسلام باید تمام شئون و وظایف پیامبر را داشته باشد؛ مگر دریافت وحی تشریعی. پس باید معصوم بوده و اعلم وافضل از مردم باشد. امام رضا علیه السلام در تعریف امامت می فرماید:« ... همانا امامت قدرش والاتر، شأنش بزرگتر، منزلتش عالیتر، مکانش منیعتر و عمقش بیشتر از آن است که مردم با عقل خود به آن برسند یا به آراءشان آن را دریابند یا به انتخاب خود امامی منصوب کنند، همانا امامت مقامی است که خدای عزوجلّ بعد از رتبه نبوت و خلیل بودن در مرتبه سوم به ابراهیم علیه السلام اختصاص داده و به آن فضیلت مشرّفش ساخته و نامش را بلند و استوار نموده است...».17
نتیجه
۱ـ امامت به معنای عام، رهبر و پيشوای جامعه است.
۲ـ امامت به معنای خاص، از نگاه شیعه پذیرش حاکمی برای جامعه اسلامی است که به فرمان الهی منصوب و توسط پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برای اداره امور دینی و دنیایی مردم معرفی میشود.
منبع:
http://www.pasokhbesoalat.ir/
🔰 @p_eteghadi 🔰
آیا فقط شیعیان 12 امامی وارد بهشت می شوند؟.mp3
502.1K
سوال:
❓آیا فقط شیعیان 12 امامی وارد بهشت می شوند؟
🎙استاد محمدی شاهرودی
🔰 @p_eteghadi 🔰
#خطبه_غدیریه ✨
ای مردم، علی را فضیلت دهید. هیچ علمی نیست مگر آنکه خداوند آن را در من جمع کرده است و هر علمی را که آموختهام در امام المتقین جمع نمودهام، و هیچ علمی نیست مگر آنکه آن را به علی آموختهام. اوست «امام مبین» که خداوند در سوره یس ذکر کرده است: «وَ کُلَّ شَییءٍ اَحْصَیناهُ فی اِمامٍ مُبینٍ»، «و هر چیزی را در امام مبین جمع کردیم»
📆 ۲ روز تا روز موعود ♥️
🔰 @p_eteghadi 🔰
💠 حدیث روز 💠
💎 توصیهای از پیشوای اول شیعیان
🔻امام على عليهالسلام:
مَن لَم يَصبِر عَلى كَدِّهِ صَبَرَ عَلَى الإفلاسِ
❇️ هركس بر رنج كسبوكار #صبر نكند، بايد رنج ندارى را تحمّل كند.
📚 غررالحكم و دررالكلم، ح 8987
🔰 @p_eteghadi 🔰
لوح | پرسش و پاسخ مهدوی
➕ اگر زمان ظهور امام زمان مشخص است،تقاضای تعجیل فرج چه معنیای دارد؟🤔
#پرسش_و_پاسخ_مهدوی
بخش۲۱
🔰 @p_eteghadi 🔰
✅پاسخ:
افضل در لغت از ریشه «فضل» است که ضد نقص، کمبود و به معنای زیادی از اعتدال و میانه می باشد .1 هرگاه بخواهند برتری و فزونی چیزی را نشان دهند از این واژه استفاده می کنند 2، راغب می گوید هرگاه برتری و فضل در علم و بردباری باشد، امری پسندیده است و غالباً در چنین مواردی لفظ «افضل» را بکار می برند؛ اما اگر برتری در خشم و غضب باشد، امری ناپسند شمرده می شود و اکثراً در چنین مواقعی واژه «فضول» به كار ميبرند 3.
فضیلت و برتری چیزی بر چیز دیگر گاهی ؛
1. ذاتی و جوهری است كه اين فضيلت تکوینی بوده و برای فردی که نقصان دارد، امکان اکتساب آن نیست؛ مانند فضیلت انسان بر حیوان و حیوان بر گیاه.
2. اکنسابی و از صفات شی است و هرکسی بخواهد می تواند آن را بدست آورد 4؛ مانند برتری در علم، مال، مقام، قدرت و ... که در قرآن کریم به آن اشاره شده است5 . برترین مصادیق فضل همان مقام نبوت و ولایت است که خداوند متعال ما را به سبب آن از ضلالت نجات بخشيد.6 علامه طباطبایی در المیزان می فرماید: «رسول خدا صلی الله علیه و آله نعمتى است كه خداى تعالى او را به عالميان ارزانى داشته، چون بهوسيله ایشان پيامهايى فرستاده كه موجب هدايت عالميان است و على علیه السلام اولين مومن به پیامبر بوده است.7 »
خداوند متعال در آیات فراوانی از نعمت های مادی و معنوی خویش تحت عنوان «فضل» یاد کرده است.8 علامه طباطبایی در تفسیر این آیات می فرماید: «اگر همه نعمتهاى مادى و معنوى خدا، فضل خدا خوانده شده، بدين جهت است كه كسى چيزى از خدا طلبكار و مستحق نيست، او هر چه مىدهد به فضل خود و زائد بر استحقاق مىدهد»9.
معنای اصطلاحی: در اصطلاح متکلمان، بحث از افضلیت یا مربوط به افضلیت نبی اکرم صلی الله علیه و آله بر ملائکه و سایر پیامبران و حتی امامان است یا مربوط به برتری خلیفه و جانشین پیامبر صلی الله علیه و آله یعنی امام بر سایرافراد امت می باشد10 . برتری و افضلیت امام را از دو جهت می توان مورد بررسی قرار داد:
1. کثرت ثواب: افضلیت امام بر دیگران به معنای زیادتر بودن عبادت و ثواب او در پیشگاه الهی است.
2. برتری در صفات و ملکات: افضلیت امام بر دیگران به واسطه صفات و کمالاتی ¬است؛ مانند علم، عدالت، شجاعت، پارسایی، کاردانی، لیاقت و ....
افضلیت در صفات و ملکات برای امامت و زعامت سیاسی ، مورد توجه همه متکلمان شیعه و سنی قرار گرفته است و برخی از آنها افضلیت را از این نظر برای امام واجب دانسته¬اند؛ اما برخی دیگر امامت مفضول را نیز جایز می دانند؛11 مانند بيشتر متکلمان اشاعره که افضلیت را از شرایط ضروری برای امام ندانستهاند.12
نتیجه:
1. افضل در لغت از ریشه «فضل» است که ضد نقص، کمبود و به معنای زیادی از اعتدال و میانه می باشد و در اصطلاح متکلمان، بحث از افضلیت یا مربوط به افضلیت نبی اکرم صلی الله علیه و آله بر ملائکه و سایر پیامبران و حتی امامان است یا مربوط به برتری خلیفه و جانشین پیامبر صلی الله علیه و آله یعنی امام بر سایرافراد امت می باشد .
2. فضیلت و برتری چیزی بر چیز دیگر گاهی ذاتی و جوهری است كه اين فضيلت تکوینی بوده و برای فردی که نقصان دارد، امکان اکتساب آن نیست و گاهی اکنسابی و از صفات شی است و هرکسی بخواهد می تواند آن را بدست آورد ؛ مانند برتری در علم، مال، مقام، قدرت و ...
3. افضلیت در صفات و ملکات برای امامت و زعامت سیاسی ، مورد توجه همه متکلمان شیعه و سنی قرار گرفته است و برخی از آنها افضلیت را از این نظر برای امام واجب دانستهاند؛ اما برخی دیگر امامت مفضول را نیز جایز می دانند؛ مانند بيشتر متکلمان اشاعره که افضلیت را از شرایط ضروری برای امام ندانستهاند.
منبع:
http://www.pasokhbesoalat.ir/
🔰 @p_eteghadi 🔰
| 📖 #برگی_از_کتاب |
📗 حكمت نامه فاطمى
💢 دفاع جانانه
✍🏻#حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها ، پس از پيامبر(ص)، با نثار جان، از ولايت امیرالمومنین(ع) دفاع کرد.
رحلت پيامبر(ص) آغاز دوره اى دشوار و متمايز در زندگى فاطمه(ع) است ؛
دورانى که فاطمه را از پرده نشينى دوران رسالت بيرون آورد و به ميدان مبارزه فرا خواند.
اين دوره کوتاه، اثرگذارى او در وقايع تاريخى اسلام را جاودانه ساخته است.
او نماد مبارزه عليه حاکميت پس از پيامبر(ص) است. جامعه اسلامى در آن روزها، نمايى جديد از شخصيت فاطمه(ع) را به عيان مشاهده کرد.
🔸 فاطمه اى که نُماد پرده پوشى و ستر و عفاف بود، اينک جان بر کف، به ميدان دفاع از امام زمان و مولاى خود آمده بود.
او که برترين فضيلت زن را اين مى دانست که : «مردى او را نبيند و او نيز مردى را نبيند» ، اکنون در خطّ مقدّم مبارزه و انجام وظيفه بود؛ مدافعى تمام قد از ولايت که در اين مسير، سخن گفت، کتک خورد، فرزندى را که باردار بود، فدا کرد، ناله و نفرين کرد و...، تا جامعه خواب آلود و رخوت زده زمان خود را بيدار کند، به تحرّک وا دارد و از خمودگى رهايى بخشد.
~☆~ فاطمه اى که لحن و آهنگ سخنش را تا کنون مردى نشنيده بود، اکنون در مسجد پيامبر(ص) همچون خطيبى سخنور سخنرانى مى کند، استدلال مى آورد، احتجاج مى کند، نهيب مى زند، هشدار مى دهد، توبيخ و شماتت مى کند، اندرز مى دهد، دشمن را به کنارى مى راند و حقّانيت امير مؤمنان عليه السلام و ولايت الهى او را تا هماره تاريخ فرياد مى زند.
📖 حكمت نامه فاطمى، ص 17
🔰 @p_eteghadi 🔰
✅پاسخ:
غیبت امام زمان(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) یکی از اسرار الهی است؛ یعنی خداوند بر اساس مصلحتهایی که خود میداند، امام دوازدهم را از دیدگان انسانها غایب ساخت. به این معنا که امام (علیهالسلام) در جامعه حاضر است، ولی ظاهر نیست. بر اساس روایات، امام(علیهالسلام) از زندگی طبیعی برخوردار است، مردم را میبیند؛ صدای آنان را میشنود و در اجتماعات آنها وارد میشود، اما مردم ایشان را نمیبینند یا نمیشناسند و تا موانع ظهور که از طرف خود مردم است، برطرف نگردد، امام(علیهالسلام) ظهور نخواهد کرد.
غیبت امام(علیهالسلام) اگرچه سبب از دست رفتن برخی از فواید ظهور ایشان میشود، لکن فیض بخشی وجود مقدس او با غیبت منافاتی ندارد. وجود امام(علیهالسلام) ثمرات ظاهری و باطنی بسیاری دارد که برخی از آنها، عبارتند از:
1- امام(علیهالسلام) واسطه فیض وجود به تمام مخلوقات و قلب عالم امکان است. هر نعمتی که از ناحیه خداوند به مخلوقات میرسد، بهواسطه امام است؛ در واقع خداوند بهوسیله او که موجود برتر و کاملتری است، فیوضات خود را به مخلوقات میرساند، در زیارت جامعه کبیره، این گونه آمده است: «بکم فتح الله و بکم یختم وبکم ینزل الغیث و بکم یمسک السماء ان تقع علی الارض الا باذنه» «خداوند به سبب شما عالم را آغاز کرد و به سبب شما نیز آن را ختم میکند؛ به سبب وجود شما باران میفرستد و به برکت وجود شما آسمان را نگه داشته است؛ از اینکه بر زمین فرود آید، جز به اراده او» بنابراین وجود امام حتی در غیبت و نهان زیستی، سرچشمه حیات همه موجودات است تا آنجا که در روایت میفرماید: «هرگاه زمین از حجت الهی خالی بماند، اهل خود را فرو میبرد»1.
2- امنیت و آرامش اهل زمین به وسلیه امام(علیهالسلام) است. شاهد این مطلب آیه «و ما کان الله لیعذبهم و انت فیهم»؛ خداوند ایشان را عذاب نکند، در حالی که تو در میان ایشان هستی. در این جهت وجود امام مثل وجود پیغمبر است و امام زمان(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) فرمود: «نحن امان لاهل الارض. من امانم برای اهل زمین»2.
2- وجود امام(علیهالسلام) امنیت فکری و روحی فراهم میکند؛ زیرا با رهبری امام(علیهالسلام)، انحرافات فکری و عقیدتی که موجب تزلزل روحی و فکری جامعه است، از بین میرود و امنیت فکری و روحی ایجاد میشود.
3- نقطه اتکاء بندگان در حوادث روزگار است؛ مردم در سایه وجود امام(علیهالسلام) احساس آرامش دارند و به آینده امیدوارند. اعتقاد به وجود امام زمان(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) امید را در دلها زنده نگه داشته و انسانها را به خودسازی و آمادگی برای قیام بزرگ جهانی فرا میخواند. هانری کربن مستشرق غربی میگوید: «به عقیدهی من مذهب تشیّع، تنها مذهبی است که رابطهی هدایت الهی را میان خدا و خلق برای همیشه نگه داشته است و به طور پیوسته، ولایت را زنده و پابرجا میدارد.
4- مردم میتوانند به حضرت مهدی(عجلاللهتعالیفرجهالشریف)، توسل پیدا کنند و از دستگیری و امدادهای امام(علیهالسلام) بهرهمند شوند. امام زمان(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) در توقیع شریف خود به شیخ مفید مینویسد: (ما در رسیدگی و سرپرستی شما کوتاهی و اهمال نکرده و یاد شما را از خاطر نبردهایم که اگر جز این بود، دشواریها و مصیبتها به شما فرود میآمد و دشمنان، شما را ریشه کن میکردند3.
5- غیبت ایشان اتمام حجتی بر مردم است. اگر امام زنده باشند و غایب، مردم میدانند که علت غیبت، خود آنها هستند و حق اعتراض بر خدا را ندارند، اما اگر امام(علیهالسلام) به دنیا نیامده باشد، زمینه اعتراض مردم به خدا هست که به خاطر محرومیت از منافع وجود امام (علیهالسلام) بگویند: خدایا اگر تو امام را زنده میکردی، شاید ما با او همراه میشدیم.
6- از ملاقات بزرگان شیعه و سنی با امام زمان(علیهالسلام) نقلهای زیادی در کتب معتبر آمده است.
بر اساس مطالب مذکور در زمان غیبت، انسانها از وجود مقدس امام زمان(علیهالسلام) نفع میبرند، همچنان که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمودند: سوگند به خدایی که مرا به پیامبری برانگیخت در زمان غیبتش از او نفع میبرند و از نور ولایتش بهره میگیرند، همانگونه که از خورشید پشت ابر استفاده میکنند4.
نتیجه :
1-غیبت امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) از اسرار الهی است.
2- امام حاضر است و تمام تکالیف امامت را انجام میدهد، فقط ظاهر نیست.
3- فیض بخشی وجود مقدس او متوقف بر ظاهر بودن ایشان نیست.
4- از جمله برکات وجود امام آن است که ایشان واسطه فیض وجود به مخلوقاتاند. امیدواری انسانها، پاسداری از آیین خدا، نجات شیعیان از شر دشمنان، دستگیری از شیعیان در مصیبتها، اتمام حجت بر مردم... از دیگر برکات وجود ایشان است.
4- در طی تاریخ مؤمنین بسیاری امکان ملاقات با امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) را داشتهاند.
منبع
http://www.pasokhbesoalat.ir/
🔰 @p_eteghadi 🔰
#خطبه_غدیریه ✨
ای مردم، او را فضیلت دهید که خدا او را فضیلت داده است، و او را قبول کنید که خداوند او را منصوب نموده است.
📆 ۱ روز تا روز موعود ♥️
🔰 @p_eteghadi 🔰
268.6K
سوال:
#امتحانات_سخت
❓چرا این خانواده های که باخدا هستند ایمانشون قوی است چرا گرفتاری زیاد دارند؟ چرا اینقدر ؟بیمار میشند و خوب نمیشند؟ چرا خدا آدم های بد رو اینطوری نمیکنه ؟
🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چرا کسی که می خواهد دینش را تغییر دهد مرتد محسوب می شود و مجازات دارد؟
🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ها علیٌّ بَشَرٌ کَیْفَ بَشَر
🌺 فرارسیدن عید سعید غدیرخم مبارک
🔰 @p_eteghadi 🔰
⭕️ #حدیث_روز
🔸پیامبر اکرم (ص):
🔹روز غدیر خم برترین عیدهاى امت من است و آن روزى است که خداوند بزرگ دستور داد؛ آن روز برادرم على بن ابى طالب را به عنوان پرچمدار (و فرمانده) امتم منصوب کنم، تا بعد از من مردم توسط او هدایت شوند، و آن روزى است که خداوند در آن روز دین را تکمیل و نعمت را بر امت من تمام کرد و اسلام را به عنوان دین براى آنان پسندید. (امالى صدوق: ۱۲۵، ح.۸)
🔰 @p_eteghadi 🔰
لوح | پرسش و پاسخ مهدوی
➕ آیا عبارت و عجل فرجهم پس از صلوات در احادیث آمده یا توسط علاقمندان به حضرت اضافه شده است؟🤔
#پرسش_و_پاسخ_مهدوی
بخش۲۲
🔰 @p_eteghadi 🔰