eitaa logo
پرسمان اعتقادی
41هزار دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
4.5هزار ویدیو
68 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
📚کتاب " امضای کوچک..." 🔹«امضای کوچک» کتابی برای حضرت علی اصغر علیه السلام، جدیدترین اثر حجت الاسلام سید علی اصغر علوی توسط نشر سدید منتشر شده است. ✔️در بخشی از مقدمه اثر می‌خوانیم: 🔹«تمام عناصر عاشورا چنین‌اند و این است که هر بخش آن را شایسته تأمل ویژه کرده است. این‌جا نه فقط بزرگ‌ترها که کوچک‌ترها هم سهمی دارند! این‌جا کودکان‌شان، به قدر عمر نوح سخن دارند! کودک یک‌روزه‌ این ماجرا به اندازه یک دنیا سخن دارد که در این مجال «نم»ی از «یم»ی را خواهیم چشید… 🔹سخن از عاشورا و کربلا را نباید صرفاً درس تاریخ و جغرافیا دانست و به مطالعات تاریخی و جغرافیایی آن اکتفا کرد. تاریخ و جغرافیا مقدمه و پیش‌نیاز فهم‌های عمیق از کربلا برای بهتر زندگی کردن است. این اتفاق، شنیدنی‌ترین و خواندنی‌ترین خواهد شد، اگر با عنایت به مسائل جاری امروز و در پاسخ به پرسش‌های روز دیده شود…این اثر به قدر بضاعت مُزجات خویش، عهده‌دار طواف گرداگرد قنداقه شیرخواره کربلاست!» 🔰 @p_eteghadi 🔰
💠 دیو نفس 🔹 بدترین غدّه ما همین است! این بیان پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) چقدر شیرین است؛ فرمود: «أَعْدَی عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِی بَینَ جَنْبَیكَ». 🔹 ما یک دشمن بیرونی داریم، این دشمن بیرونی از ما گاز و نفت و آب و خاک و اینها را می‌ خواهد یا حداکثر بدن را می ‌خواهد؛ اما این طور نیست، دشمن درونی اوّلاً از ما ایمان می ‌خواهد که ـ معاذالله ـ انسان از ایمان خلع ید بکند و بعد از اینکه انسان کافر شد، از او آبرو می‌ خواهد! 🔹 مگر دشمن درونی آدم را رها می ‌کند؟! تا انسان را مثل تفاله نکند رها نمی ‌کند؛ اوّل کفر، بعد مسلوب الحیثیة کردن! این است که حضرت فرمود: «أَعْدَی عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِی بَینَ جَنْبَیكَ». 📚 سوره مبارکه قصص جلسه 8 تاریخ: 1396/02/09 🔰 @p_eteghadi 🔰
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا امام حسین (ع) قیام کرد؟ اگر قیام کرده بود چرا فرزندانش را با خود برد؟! (بخش هفتم) 🔸برای دستیابی به فهم صحیحی از انگیزه (ع) باید چهار مؤلفه اساسی را در تحلیل درست این واقعه تاریخی مدنظر قرار داد: 4⃣ اصرار بر بیعت نکردن با یزید به عنوان راهبردی اصولی در نهضت اصلاحگرانه امام حسین (ع) و ارتباط آن با حرکت به طرف کوفه (۱) 🔹واقعیّت موجود آن عصر چنین بود که اجازه نمی داد کسی چون (ع) بدون بیعت با او راحت به زندگی مشغول شود؛ چون حضرت، کسی نبود که به آرامی زندگی کند، در این صورت تنها انتخاب در صورت عدم بیعت، کشتن (ع) بود. از طرفی، گذشته از شام، مدینه و مکّه و به طور کلّی حجاز در شرایطی نبود که در برابر خواست یزید مبنی بر کشتن امام، مقاومتی از خود نشان دهد. (ع) می بایست به جای دیگری می اندیشید. رفتن به مکه به صورت موقت پسندیده بود، زیرا به هر روی، این شهر حرم تلقی می شد و برای مدتی می توانست امنیت داشته باشد، اما همین شهر نیز نمی توانست به عنوان سنگری دائمی مورد توجه قرار گیرد. به علاوه که مکه، هواداری خاصی از امام نمی کرد و حتی در جریان بیعت با امیرالمومنین (ع) هم، مکه با تانی بیعت کرده بود. در این صورت تنها که کانون شیعیان امام بود می توانست مورد توجه قرار گیرد. این منطقه از جهات دیگری نیز از شام متنفر بود. درخواست کوفه از امام (ع) این احتمال را تقویت کرد و با اوج گرفتن این دعوت، درصد احتمال پیروزی رو به فزونی نهاد. 🔹البته معنای این تحلیل این نیست که هیچ خطری در عراق نبوده است، اما سوال این است که اگر امام (ع) بنا داشت در جایی مستقر شود، کجا را باید بر می گزید؟ آیا (ع) کسی بود که بیعت کند؟ آیا کسی بود که اجازه دهد امام (ع) بدون بیعت، زنده بماند؟ اگر سيدالشهداء (ع) به عراق نمی رفت، در آن صورت همه کتب تاریخی نمی نوشتند: اگر به عراق رفته بود پیروز می شد؟ یا چرا به نامه های مردم پاسخ مثبت نداد؟ چرا اجازه داد که در حجاز به دست عمّال یزید به شهادت برسد و هیچ اقدامی نکند؟ این سوالات و نمونه آنها، مواردی است که در صورت عدم انتخاب و مسافرت به کوفه در ذهن هر عاقلی مطرح می شد. به هر حال پاسخ (ع) به تمام دعوتهای به ظاهر خیرخواهانه ای که ایشان را به مماشات با یزید توصیه می کرد منفی بود، و برای همین نیز مکه از سوی عمال یزید برای (ع) در حال ناامن شدن بود. از نکاتی که امام (ع) در موارد متعدد بدان اشاره فرموده، این است که و عمّالش اجازه ادامه حیات را در مکّه به او نخواهند داد و به هر صورت او را به قتل خواهند رساند. (ع) در برابر اعتراض ابن عباس، فرمود: «این که دو وجب دورتر از مکّه کشته شوم، بهتر از آن است که یک وجب دورتر کشته شوم». [۱] 🔹این نکته علاوه بر اشاره به حفظ حرمت مکّه به این نکته نیز توجه می داد که (ع) در خطر است و حضرت باید در این باره اقدامی بکند. نیز آن حضرت در برابر اعتراض ابن عمر فرمود: «این گروه مرا رها نخواهند کرد ... آنها اصرار دارند تا من بیعت کنم و من نمی خواهم چنین کنم، بنابراین آنها مرا خواهند کشت». [۲] این جمله به خوبی وضعیّت سيدالشهداء (ع) و واقعیّت موجود را نشان می دهد. امام (ع) در مورد دیگری فرمود: «اگر در سوراخ جانوران بیابان نیز پنهان شوم، مرا بیرون آورده و به قتل خواهند رساند». [۳] همچنین زمانی که از حضرت پرسیدند که چرا برای رفتن عجله می کند، امام (ع) فرمود: «اگر تعجیل نکنم مرا دستگیر خواهند کرد». [۴] و بار دیگر فرمود: « مالم را گرفتند، صبر کردم، به آبرویم تعرّض کردند، صبر کردم، خواستند خونم را بریزند، گریختم». [۵] این نقل‌ها شاهد صدق این گفته است که به هر حال آنها تصمیم بر قتل ایشان داشتند و امیدی به زنده بودن، به صورتی که بیعتی نیز صورت نگیرد، نمی توانسته وجود داشته باشد. طرف دیگر قضیه رفتن به سمت عراق است. وقتی قرار شد آن حضرت از مکّه خارج شود، کدامین نقطه می بایست انتخاب می شد؟ پی نوشت‌ها؛ [۱] جمل من انساب الأشراف، البلاذرى، دارالفكر، بيروت، چ اول، ج۳، ص ۱۶ [۲] همان [۳] الفتوح، ج۵، ص۱۱۶ [۴] تاريخ طبرى، ج۴، ص۲۹۰ [۵] الفتوح، ج۵، ص۱۲۴ • متن عربی روایات در منبع موجود است منبع: مقاله «ارزیابی حرکت امام حسین(ع)»، ابو علم، توفیق، ترجمه: امینی، عبدالله، نشریه علمی تخصصی حکومت اسلامی، ش ۲۵، ص ۲۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) 🔰 @p_eteghadi 🔰
. 🔸دوستی خدا، ستون دین خدا! 🔻اسلام، آيين نامه تكامل مادّى و معنوى انسان است. بنيادى ترين عنصر اين آيين نامه، محبّت است. نقش محبّت در تحقّق حكومت اسلامى و برنامه هايى كه دين الهى براى پيشرفت جامعه انسانى رقم زده است، به حدّى است كه ، دين اسلام را جز محبّت نمى‌داند و تصريح مى‌كند كه : 🔅هَلِ الدّينُ إلّا الحُبُّ ؟ دعائم الإسلام : ج ۱ ص ۷۱ ▫️ از نگاه ، ستون هاى اصلى اسلام و اصول برنامه هاى تكامل آفرين آن، برپايه محبّت خداوند، استوار است: 🔅اسلام، دين خداوند است كه آن را براى خود برگزيد و به ديده عنايت خويش، آن را بپروريد، و بهترين آفريدگان خود را ويژه آن ساخت و ستون هاىِ آن را بر دوستى خود، استوار داشت . نهج البلاغه : خطبه ۱۹۸ 🚩 حكومت اسلامى، ريشه در عشق و محبّت مردم دارد؛ و اين است راز آن همه تأكيد قرآن و احاديث اسلامى بر محبّت اهل بيت عليهم السلام. از سوى ديگر، روشن است كه محبّت، امرى دستورى نيست. چنين نيست كه بتوان انسان را با بخش نامه اى، بر خلاف كشش درونى او، به مهرورزى به كسى يا چيزى وا داشت. ▫️ انسان، عاشق زيبايى‌هاست. عشق به زيبايى، در اعماق جان انسان است. او به گونه اى فطرى، همه زيبايى‌هاى مادّى و معنوى را دوست دارد. بدين سان، اگر بينش، منش و كردار كسى را زيبا ديد، به او عشق مى‌ورزد، و اگر نازيبا ديد، از او روى بر مى‌تابد. اين، مقتضاى فطرت اوست، مگر اين كه فطرت او ديگرسان شود. 📚 دانش نامه اميرالمؤمنين(ع) ج ۳ ص ۳۹۳ 🔰 @p_eteghadi 🔰
🔰آيا حضرت ابوالفضل(عليه السلام) با شمر لعين رابطه فاميلي داشتند؟ هيچگونه نسبت فاميلي بين اين دو وجود نداشته است،فقط شمر و بانو ام البنين(س) مادر حضرت ابوالفضل( عليه السلام) از يک قبيله يعني قبيله بني کلاب بودند. نسب شمر بدين صورت است: شمر بن ذي الجوشن بن شرحبيل بن الأعور بن عمر بن معاويه ، که معاويه همان، ضباب بن كلاب باشد. يعني شمر از قبيله بني کلاب است(1) اما ام البنين يا همان فاطمه کلابيه، نسبش عبارت است از : ام البنين فاطمة بنت حزام بن خالد بن ربيعة بن الوحيد بن كعب بن عامر بن كلاب‏(2) پس در کلاب نسب هر دو به هم مي رسد و هردو کلابي هستند اما به هيچ وجه شمر برادر حضرت ام البنين نيست. و اينکه مي گويد: خواهر زادگان ما در امان هستند منظورش اين است که مادر ايشان از قبيله ماست و مانند خواهر ما محسوب مي شود نه اينکه واقعا خواهر ما باشد. در اعراب رسم بود اگر از ايشان دختري با طايفه ديگري ازدواج مي کرد حتي اگر چند نسل هم از او مي گذشت يعني فاصله حتي به چند نسل هم مي رسيد فرزندان او را با انتساباتي اين گونه خطاب قرار مي دادند . پي نوشتها: (1).تاريخ الأمم و الملوك ، أبو جعفر محمد بن جرير طبري (م 310)، تحقيق محمد أبو الفضل ابراهيم ، بيروت، دار التراث ، چاپ دوم، 1387/1967.ج 5 ص 422. (2). عمدة الطالب، ابن عنبه، قم: انصاريان، 1417ق، ص 327. 🔰 @p_eteghadi 🔰
🔰کداميک از همسران و فرزندان امام حسين(عليه السلام) در کربلا حضور داشتند؟ مورخان در مورد همسران امام نوشته‌اند: حضرت چند همسر داشت ،بدين شرح: 1ـ ليلي دختر ابي مره بن عروه بن مسعود ثقفي، مادر حضرت علي اکبر، شهيد کربلا، 2ـ شهر‌بانو(شاه زنان) دختر کسري يزدگرد سوم، پادشاه ايران، مادر امام سجاد(عليه السلام)، 3ـ رباب دختر امري القيس بن عدي، مادر حضرت سکينه و عبدالله رضيع، 4ـ ام اسحاق دختر طلحه بن عبدالله، مادر فاطمه بنت الحسين. 5- قضاعه ، که از او فرزندي به نام جعفر داشت.(1) اوّلي از قبيلة ثقيف (طايفه اي در طائف)، دومي ايراني، سومي از قبيله کلبيه و چهارمي از تيم بود.(2) در مورد اين که شهربانو جزء همسران امام بوده، اختلاف است.(3) در مورد اين که کدام يک از همسران آن حضرت در کربلا بودند، برخي از مورخان نوشته اند: تنها رباب در کربلا حضور داشت. او به همراه ديگر زنان و فرزندان به کوفه و سپس به شام به عنوان اسير برده شد و بعداً به همراه کاروان به مدينه بازگشتند. وي پس از شهادت امام حسين( عليه السلام) وقتي به مدينه آمد، بزرگان مدينه از او خواستگاري و درخواست ازدواج کردند اما در پاسخ آنان فرمود: «بعد از آن که افتخار وصلت با خاندان پيامبر( صلي الله عليه وآله وسلم) نصيبم شد، با فرد ديگري وصلت نخواهم کرد». در مدينه يک سال عزاداري کرد و در اين مدت روزها زير سقفي نمي‌رفت و مدام در مظلوميت حسين(عليه السلام) مي‌گريست تا جان به جان آفرين تسليم نمود.(4) در مورد شهربانو افسانه هاي نقل شده که صحت ندارد . از جمله اين که پس از عاشورا از دست دشمن فرار کرد و چون دشمن در تعقيب او بود ، در بين راه به کوه معروف بي بي شهربانو رسيد و کوه شکافته شد و او را در خود جاي داد. کساني که نام يکي از همسران امام را شهربانو و دختر يزدگرد ثبت کرده اند ، اذعان دارند پس ازتولد امام سجاد (عليه السلام ) با فاصله اندکي از دنيا رفت.(5) فرزندان امام حسين(عليه السلام) که حضورشان در کربلا مشهور است عبارتند از: - علي بن الحسين زين العابدين(عليه السلام) - علي اکبر(عليه السلام) - علي اصغر(عليه السلام) - سکينه بنت الحسين(سلام الله عليها) - فاطمه بنت الحسين(سلام الله عليها) پي نوشت‌ها: 1- ارشاد مفيد،ج2 ،ص135؛ اعيان الشيعه ،ج2 ،ص389. 2- سيد محسن امين، اعيان الشيعه، پيشين. 3-استاد مطهري ، خدمات متقابل اسلام و ايران ، ص131-132 4- ابن اثير، الکامل في التاريخ، ج 4، ص 88؛ ابن جوزي، المنتظم، ج 6، ص 9. 5- زندگاني علي بن الحسين، سيد جعفر شهيدي، ص 11. 🔰 @p_eteghadi 🔰
🔴 خون جاری کردن حضرت رقیه سلام الله علیها در مصیبت سیدالشهداء علیه السلام ... ▪️فجاؤا برأس الحسين في طبق مغطى بمنديل و وضعوه بين يدي الرقية فقالت رقية: ما هذا، أنا لم اطلب طعاما إني أريد أبي قالوا لها: رأس أبيك فانکبت علیه تقبله و تبکی و تضرب علی رأسها و وجهها حتی امتلأ فمها بالدم.و هي تقول: يا أباه، من ذا الذي خضبك بدمائك يا أبتاه من ذا الذي قطع وريدك ليتني كنت قبل هذا اليوم عميا ليتني وسدت الثرى ولا أرى شيبك مخضبا بالدماء ثم إنها وضعت فمها على فمه وبكت بكا شديدا حتى غشي عليها فلما حركوها فإذا بها قد فارقت روحها الدنيا. 🔸سر مطهّر امام حسین سلام الله علیه را آوردند و در حضور حضرت رقیه سلام الله علیها نهادند درحالتي كه پرده‌اى به روى آن سر مطهّر بود؛ پرده را برداشتند آن معصومه پرسيد اين سر كيست؟ من غذا نخواستم من بابایم را می خواهم. گفتند اين سر بابت حسين عليه السّلام است. خود را برآن سر مطهّر انداخت شروع كرد صورت پدر را بوسيدن و بر سر و سينه زدن آنقدر با دستهاى كوچك خود به دهانش زد كه مملوّ از خون شد. دخترك چشمش كه به سر بريده پدر افتاد، گفت: بابا جان‌ چه کسی تو را به خون خضاب كرد. بابا جان رگهاى گلويت را كى بريد. پدر جان كاش كور مى ‏بودم. اى كاش در زير گل فرو مى ‏رفتم و محاسن تو را غرق خون نمى ‏ديدم. پس آن صغيره لب بر لب پدر نهاد در زمان طويلى از سخن افتاد و گريست تا اینکه غش کرد .همين كه او را حركت دادند ديدند که روحش از بدنش مفارقت کرده و از دنیا رفته است. 📚ریاض القدس 2 /323. 📚از مدينه تا مدينه/ص962 ( سید محمد جواد ذهنی تهرانی) 🔰 @p_eteghadi 🔰
🔴 همسران سلام الله علیه 🔻اکثر تاریخ نگاران از جمله شیخ مفید در کتاب ارشاد تعداد همسران امام حسین (سلام الله علیه) را پنج زن ذکر کرده اند: 1. شهربانو 2. لیلا 3. زنی از قبیله قضاعیه 4. ام اسحاق 5. رباب. [۱] 🔺۱- شهربانو: شهربانو مادر امام سجاد (سلام الله علیه) درباره محل تولد و اصل و نسبش اختلاف زیادی است. گروهی نام او را شاه زنان، شاه جهان، شهربانو و شهربانویه گفته‏ اند. بنا به گفته این گروه او دختر یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانى بوده است‏. در روایت وارد شده است که وی بعد از ولادت حضرت سجاد (سلام الله علیه) به تب نفاس از دنیا رفت. [۲] 🔺۲- لیلا: مادر حضرت علی اکبر (سلام الله علیه) که در باره حضورشان در حادثه کربلا و بعد از آن تردید جدی وجود دارد. 🔺۳- زنی از قبیله قضاعیه. 🔺۴- امّ اسحاق دختر طلحة بن عبید اللّه: وی از قبیله تیم بوده و مادر فاطمه دختر امام حسین (سلام الله علیه) است که در حادثه کربلا حضور نداشت. 🔺۵- رباب: بنا به نقل مورخان حضرت رباب، دختر امرء القیس بن عدى، همسر سید الشهدا «ع» و مادر سکینه و على اصغر (عبد الله) است. او در سفر کربلا حضور داشت و همراه اسیران به شام رفت، سپس به مدینه باز گشت و مدّت یک سال براى سید الشهدا «سلام الله علیه» عزادارى کرد و مرثیه‏ هایى هم در سوگ آن حضرت سرود. 🔸خواستگارانى از اشراف و بزرگان قریش را ردّ کرد و حاضر نشد با کسى ازدواج کند. در سوگ ابا عبد اللّه «سلام الله علیه» پیوسته گریان بود و زیر سایه نمیرفت، از فرط گریه و اندوه بر شهادت حسین « سلام الله علیه » یک سال بعد (در سال 62 هجرى) جان باخت. [۳] ✳️برای امام حسین (سلام الله علیه) بعضی همسر دیگری نقل کرده اند که فرزند خود (به نام محسن) را نزدیک شهر حلب در مکانی به نام جوشن، که معدن مسی در آن بوده سقط کرده، و احتمال دارد که این همسر یکی از همان همسرانی باشد که بیان کردیم. 🔹حموی در معجم البلدان گفته است: جوشن کوهی است در طرف غربی حلب، وقتی اسرای اهل بیت (علیهم السلام )را از آن جا عبور دادند. همسر امام حسین که حامله بود از آنان طلب آب و غذا کرد ایشان او را ناسزا گفتند و از آب و نان منع کردند، پس آن زن آنها را نفرین کرد و آن معدن از کار افتاد، و آن مکان معروف به مشهد السقط و مشهد الدکة شد. [۵] 📚منبع: [1] شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، ارشاد، ج 2، ص 135، کنگره شیخ مفید، قم، 1413 ق. [2] راوندی، قطب الدین، الخرائج و الجرائح، ج2، ص 750، موسسة امام مهدی عج، قم، 1409هـ. ق. [3] ابن اثیر، عز الدین، الکامل، ج 4، ص 88، دار صادر، بیروت، 1385 هـ ق. [5] حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج 2، ص 186، دار صادر، بیروت، 1995 م. 🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 📌 راهکار امیرالمومنین برای دیدن خدا 🎙استاد انصاریان 🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رسول خدا صلي الله عليه واله می فرمایند : کسي که روز جمعه يا شب جمعه بميرد خدا عذاب قبر را از او بر مي‌دارد من مات يوم الجمعة او ليلة الجمعة رفع (دفع ن خ) الله عنه عذاب القبر» روضة المتقين جلد 2 صفحه 162 🔰 @p_eteghadi 🔰
💠 📘 ابن سکیت دورقی؛ اسوه علم و عمل 🔹کتاب «ابن سکیت دورقی؛ اسوه علم و عمل» اثر عبدالکاظم علی‌نژاد به همت موسسه بوستان کتاب در ۶۰ صفحه به چاپ رسید. 🔹ابن سکیت دورقی یکی از ستارگان درخشان آسمان علم و ادب خوزستان است. اصحاب سِیَر را مردی صالح، درستکار و علم‌دوست معرفی کردند که در فنون ادبی احاطه تمام داشت و همچنین در پهنه تالیف و نقل و نقد از چهره های برجسته قرن سوم بود، ولی متاسفانه تا زمان برگزاری کنگره بزرگداشت این دانشمند شیعی، کتابی درباره وی در ایران منتشر نشده بود. 🔹اثر پیشرو ابعاد مختلف خدمات این مرد بزرگ را کاویده و تلاش کرده هویت تاریخی، فرهنگی و ادبی او را به صورتی موجز و مستند باز نماید. 🔰 @p_eteghadi 🔰
💠 چرا فقط امام حسین قیام کرد؟ 🔻 درسی برای تاریخ بشریت ✅ هدف آن بزرگوار عبارت بود از انجام دادن یک واجب عظیمی از واجبات دین که آن واجب عظیم را هیچ کس قبل از امام حسین علیه‌السّلام انجام نداده بود، حتّی خود پیغمبر. 🔶 نه پیغمبر این واجب را انجام داده بود، نه امیرالمؤمنین نه امام حسن مجتبی. 💯 امام حسین باید این واجب را عمل می‌کرد تا درسی باشد برای همه تاریخ؛ مثل این‌که پیغمبر حکومت تشکیل داد تا درسی باشد برای همه تاریخ اسلام. جهاد فی سبیل الله کرد، این درسی شد برای همه تاریخ مسلمین و تاریخ بشر تا ابد. 📚 انسان 250 ساله، ص 182. 🔰 @p_eteghadi 🔰
💥فرق بهشت فردوس با بهشت معمولی💥 مقصود از بهشت فردوس بالاترین درجه بهشت است. از حضرت رسول (ص) روایت شده که «بهشت را صد درجه است و میان هر درجه با درجه دیگر به مقدار فاصله آسمان است با زمین، بالاترین درجه آن فردوس است که چهار رود بزرگ بهشت از آن مى جوشد و هرگاه از خداوند مسئلت و حاجتى داشتید فردوس را از حضرتش درخواست نمائید.(مجمع البیان) امیرالمؤمنین (ع) در وصف بهشت چنین مى فرماید : درجاتى است که هر یک بر دیگرى برترى خاص خود را دارد و جایگاههائى که با یکدیگر متغایرند، نعمتهایش پایان نپذیرد و ساکنان آن هرگز از آن کوچ نکنند، جاویدانند که براى همیشه در عنفوان جوانى در آن بزیند، وطن گزینان که هیچگاه نومیدى نداشته باشند. قرآن کریم می فرماید: «اِنّ الذین ءامنوا و عملو الصالحات کانت لهم جنّات الفردوس نزلا؛ امّا کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، باغهای فردوس نیز منزل گاهشان است.» از احادیث استفاده می‌شود که فردوس بخشی از بهشت و برترین و بالاترین جایگاه آن است که در این بخش پیامبر اکرم، امامان و برخی پیروان راستین آنان مانند ابوذر و سلمان و... ساکن هستند. در روایتی از پیامبر اکرم آمده است: «هنگامی که از خداوند متعال تقاضا می‌کنید، فردوس را تقاضا کنید که وسط بهشت، ‌و قسمت اعلی و برتر آن است و بر فراز آن عرش خدا است و از فردوس نهرهای بهشتی سرچشمه می‌گیرد.» در حدیث دیگری از حضرت علی ـ علیه السّلام ـ چنین می‌خوانیم: «برای هر چیزی محل اعلایی است و محل اعلای بهشت فردوس است و آن برای محمد و آل محمد است. بحار:۸/۱۶۲ کهف، ۱۰۷. پیام قرآن، آیت الله مکارم شیرازی، ج ۶، ص ۳۵۱، به نقل از روح المعانی، ج ۱۶، ص ۴۷ ‎‎‌‌‎‎‌‌ 🔰 @p_eteghadi 🔰
✍️ یادداشت 📌 خدامحوری، شاخصه‌ زیستِ حسینی 🔹 زندگی حسینی با محوریت توحید شکل‌گرفته است. توحید ریشه و اساس تمام فضایل اخلاقی و سعادت انسان است که انبیای الهی و امامان معصوم علیهم‌السلام برای تربیت و هدایت بشر، براساس آن رفتار نموده‌اند. از این‌رو گفتار و رفتار سیدالشهدا علیه‌السلام در کربلا، خدامحورانه و براساس نگاه توحیدی در تمام رخدادها بوده است. 🔸 امام حسین علیه‌السلام در کربلا بارها دشمن را به پروای از خدا و بی‌توجهی به زر و زیور دنیا توصیه فرمود: «بندگان خدا! از خدا پروا كنيد و از دنيا بر حذر باشيد كه اگر قرار بود دنيا براى كسى بمانَد و كسى در آن بمانَد، پيامبران به ماندن، سزاوارتر و به خشنودى، اولى و به قضاى خداوند، راضى‌تر بودند...» 🔹 در شب عاشورا حضرت با یاران خویش اتمام‌ حجت نمود و عنایات و نعمت‌های الهی را برشمرده و فرمود: «خدايا! تو را مى‌ستايم كه به نبوّت، گرامى‌مان داشتى و قرآن را به ما آموختى و ما را در دين، فهيم كردى و گوش و ديده و دل برايمان قرار دادى و ما را از مشركان، قرار ندادى. من، يارانى نزديك‌تر و بهتر از يارانِ خود سراغ ندارم ... خداوند از جانب من به همه شما جزاى خير دهد... به شما اجازه رفتن دادم. همگى مى‌توانيد برويد، تعهّدى به من نداريد...» 🔸 این روحیه و باور به توحید باید در وجود عاشوراییان و پیروان امام‌ حسین علیه‌السلام نیز شکل بگیرد. ازاین‌رو کسانی که در هیئت‌ها نقش‌آفرین اصلی هستند؛ چه واعظ، چه مداح؛ باید خود را ملزم بدانند که این سیره‌ی حسینی را برجسته کنند. 🔰 @p_eteghadi 🔰
💠 «نصرت» و «ولایت» 🔹 فرق بین و هم در بحث ‌های قبل گذشت؛ یك وقت است تمام کارهای انسان را دیگری انجام می ‌دهد مثل بیماری كه روی بستر استراحت و روی تخت است و هیچ كاری از او ساخته نیست و دیگران ولی او هستند، كودك و بیمار از كارافتاده این ‌چنین اند؛ امّا یك وقت بیماری است كه بخشی از كارها را خودش انجام می‌ دهد، آن كمبودش را دیگران انجام می ‌دهند؛ «ولایت» مربوط به بخش اول است و «نصرت» مربوط به بخش دوم. این كودك وقتی نوجوان شد بخشی از كارها را خودش انجام می ‌دهد ولی در ترمیم كمبودها، اولیای او، او را كمك می‌ كنند که می ‌شوند انصار او، این نصرت است؛ امّا وقتی کودک است تحت ولایت است نه اینکه بخشی از کارها را خود این كودك شیری انجام بدهد و بقیه را مادر كمك كند، این‌طور نیست. 🔹 انسان گاهی طوری است كه تمام كارهایش تحت است؛ این کسی كه می ‌گوید: ﴿إِنَّ صَلاتی وَ نُسُكی وَ مَحْیای وَ مَماتی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ﴾، این شخص تحت ولایت «الله» است، این كلاً احساس می ‌كند، درك می ‌كند و مشاهده می ‌كند كه دیگری دارد او را اداره می ‌كند، این خودش را تحت ولایت «الله» می ‌بیند؛ امّا كسانی كه به این مقام بار نیافتند، می‌ گویند این مقدار را ما با كمك الهی انجام دادیم که ﴿إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ ینْصُرْكُمْ﴾. 🔹 قرآن كریم هم دو نحو با انسان ها سخن می ‌گوید. این دو تعبیر سوره مباركه «انفال» یكسان نیست: یكی اینكه فرمود: ﴿وَ ما رَمَیتَ إِذْ رَمَیتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمی﴾ که در عین حال كه «رَمْی» را به ذات اقدس الهی نسبت می ‌دهد، به پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) هم منسوب می ‌داند؛ در كنارش وقتی با رزمنده ‌ها سخن می ‌گوید، به نحو سالبه، یك جانبه _ نه تلفیق نفی و اثبات؛ نظیر ﴿وَ ما رَمَیتَ إِذْ رَمَیتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمی﴾ نیست كه تلفیق نفی و اثبات باشد، این نفی صریح است _ می فرماید: ﴿فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ﴾. این رزمنده‌ ها تلاش و كوشش كردند و عدّه‌ ای را به هلاكت رساندند اما فرمود شما هیچ كاری نكردید! این می ‌شود ولایت. آنجا كه خدای سبحان بخواهد ولایت خودش را نشان بدهد، می ‌گوید كار، كار من است و آنجا كه بخواهد نصرت خودش را نشان بدهد، می ‌گوید اینكه تو كردی به كمك ما بود؛ حالا تا شنونده چه كسی باشد، دریافت كننده چه كسی باشد و چه شخصی مقام فعل ذات اقدس الهی را درك بكند، این دیگر متفاوت است. 🔹 فرمود اگر كسی بیراهه رفت، كژراهه رفت و همه راه‌ هایی را كه ما نشان دادیم پس زد، این شخص نه ولی دارد نه نصیر، همه كارها به عهده خودش است! اگر همه كارها به عهده خودش است و او هم عبد «مسكین»، «مستكین» و «مستجیر» است، خب در کارش می ‌ماند! فرمود اینها ﴿ما لَهُمْ مِنْ وَلِی وَ لا نَصیرٍ﴾. 📚 سوره مبارکه شوری جلسه 8 تاریخ: 1394/02/29 🔰 @p_eteghadi 🔰
🔰سرنوشت حضرت زينب(سلام الله عليها) بعد از واقعه عاشورا چه شد؟ پس از حادثه کربلا حضرت زينب سلام الله عليها، حدود يک سال و شش ماه زندگى کرد. حضرت در کاروان اسيران، همراه ديگر بازماندگان قافله کربلا به کوفه و سپس به شام برده شد. اگر چه رهبرى بازماندگان بر عهده امام سجاد ( عليه السلام ) بود، زينب کبرى سلام الله عليها نيز سرپرستي را برعهده داشت. سخنرانى قهرمانانه زينب سلام الله عليها در کوفه، موجب دگرگوني افکار عمومى شد. وى در برابر نعره مستانه عبيدالله بن زياد، آن گاه که به پيروزيش مى‏نازيد و مى‏گفت: کار خدا را با خاندانت چگونه ديدى؟! با شهامت و شجاعت و صف ناپذيرى گفت: جز زيبايى چيزى نديده‏ام. شهادت براى آنان مقدر شده بود. آنان به سوى قربانگاه خويش رفتند به زودى خداوند آنان و تو را مى‏آورد تا در پيشگاه خويش داورى کند».(1) آن گاه که ابن زياد دستور قتل امام سجاد( عليه السلام ) را صادر کرد، زينب سلام الله عليها با شهامت تمام، برادر زاده‏اش را در آغوش گرفت و گفت: اگر خواستى او را بکشى مرا هم بکش. به دنبال اعتراض زينب سلام الله عليها، ابن زياد از کشتن امام ( عليه السلام ) پشيمان شد.(2) کاروان آزادگان به دمشق رفت. در شام نيز زينب سلام الله عليها توانست افکار عمومى را دگرگون نمايد. جلسه‏اى يزيد به عنوان پيروزى ترتيب داده بود و در حضور بازماندگان واقعه کربلا، سربريده حسين عليه‌السلام را در تشت نهاد و با چوب‌د‌ستى به صورتش مى‏زد، زينب کبرى سلام الله عليها با سخنرانى خويش غرور يزيد را در هم کوفت و او را از کرده خويش پشيمان کرد. سرانجام يزيد مجبور شد کاروان را با احترام به مدينه برگرداند. در مدينه نيز زينب سلام الله عليها، پيام آور شهيدان، ساکت ننشست. او با فريادش مردم مدينه را بر ضد حکومت يزيد شوراند. حاکم مدينه در پى تبعيد حضرت زينب سلام الله عليها برآمد. به نوشته برخى حضرت به شام سفر نمود و در همان جا درگذشت. برخى ديگر گفته‏اند: حضرت به مصر هجرت نمود و در تاريخ پانزدهم رجب سال 62 هجرى درگذشت.(3) برخي معتقدند بعد از ورود کاروان اهل بيت عليهم‌السلام به مدينه، دليل روشني نداريم که حضرت زينب از مدينه بيرون رفته باشد، بنابر اين در مدينه درگذشت و در قبرستان بقيع دفن شد، اما مکان دفن او در بقيع مشخص نيست، همان طور که شخصيت‌هاي بزرگ ديگري از اهل بيت عليهم‌السلام در بقيع مدفون هستند و مکان قبر آنان مشخص نمي‌باشد.(4) دکتر آيتي مي گويد:مدت اسارات و نيز تاريخ حرکت کاروان اسرا از شام به سوي مدينه به درستي معلوم نيست.(5) برخي نوشته‌اند که سر مطهر امام حسين عليه‌السلام روز اوّل صفر به شام رسيد و چند روز بعد اسيران وارد شام شدند.(6) روز هشتم ورود اهل بيت عليهم‌السلام به شام يزيد آنان را احضار کرد و بين ماندن در شام يا رفتن به مدينه آزاد گذاشت، که آنان رفتن به مدينه را انتخاب کردند.(7) پي‌نوشت‌ها: 1ـ لهوف، ص 218؛ مقرم،‌ مقتل الحسين، ص 324؛ ارشاد، ج2، ص 144. 2ـ ارشاد، پيشين،ص 116 ـ 117؛ بحار الانوار، ج 45، ص 117. 3ـ زينب پيام‌آور عاشورا، سيد عطاءالله مهاجرانى، ص 287، 347 ـ 348 ـ 352. 4ـ اعيان الشيعه، ج 7، ص 140. 5 – علي نجاتي، قطعه‌اي از بهشت، ج2، ص 607. 6 – علامه شعراني، دمع السّجوم، ترجمه نفس المهموم، ص 287 – 289. 7 – همان، ص 534. 🔰 @p_eteghadi 🔰
🔰در صورت امکان در مورد نقش زنان در قيام کربلا،توضيحاتي بفرماييد. يکي از مهم ترين اتفاقات عظيم جهان اسلام،حماسه «جاودانه عاشورا» است.عاشورا ميدان نبرد جبهه حق و باطل بود و در آن ماجرا،زنان چنان نقش کليدي و اثرگذاري از خود نشان دادند که به جرأت مي توان ادعا کرد که در آن عرصه،زن نه در حاشيه که در متن اصلي هنرنمايي مي کرد.چه کسي مي تواند نقش حضرت زينب( عليها سلام) و زنان و دختران امام حسين( عليه السلام) را در نهضت سرخ حسيني ناديده بگيرد؟آيا حضور آنان،سبب پررنگ شدن و ماندگاري قيام عاشورا نشد؟ آري! اين گزارشگران و پيام آوران شيردل بودند که اصل قيام،حقانيت و مظلوميت حسينيان را زنده نگه داشتند؛چرا که پس از واقعه عاشورا،رسالت سنگين بانوان کاروان حسيني آغاز گرديد.آنان با وجود شرايط سخت جسمي و روحي،مي بايست از انديشه،کلام و احساس خود،ياري بگيرند و با خطبه هاي پرشور مردمي را که در عمق وجود خود اسير تارهاي عنکبوتي ناداني و تمايلات نفساني بودند،در پرتو نور حقانيت قيام امام حسين( عليه السلام)قرار دهند و اينجاست که به هدف والاي امام حسين( عليه السلام) از همراه کردن زنان و کودکان با کاروان خويش پي مي بريم.البته اينجا مجال آن نيست که به بيان تک تک موارد نقش آفريني زنان عاشورايي بپردازيم،لذا به اختصار به برخي از آن موارد اشاره مي کنم: -سخنراني و خطابه هاي زنان در حماسه حسيني پيام رساني و افشاگري جنايات يزيديان،چه در سفراسارت و چه پس از بازگشت به مدينه،به معناي پاسداري و تثبيت فرهنگ زلال عاشورا بود که بانوان خيام،حسيني اين امر مهم را به دو شيو? خطبه خواني و گفتگوي پراکنده به نحو احسن به انجام رساندند.مسلماً اگر تلاش اين زنان فداکار نبود،امروز حادثه عظيم عاشورا به اين روشني تجلي نمي کرد و چه بسا آن حادثه عظيم،در صندوقچه تاريخ مانده بود.به همين جهت است که سخنراني هاي بانوان هاشمي را مي توان مهم ترين عامل روشنگري و در نتيجه،براندازي حکومت يزيد به حساب آورد. اسارت اين بانوان،اگر چه اجباري و همراه با سختي ها و مشکلات فراوان بود ولي با مديريت آگاهانه حضرت زينب( عليها سلام) اين اسارات به فرصتي تبديل شد که از طريق آن توانستند پيام خود را به گوش جهانيان برسانند. ـ مشاركت‌ در جهاد و دفاع‌ مادر وهب‌ بن‌ عبداللّه‌ كلبي‌،وقتي وهب که تازه داماد روز عاشورا به ميدان رفت و پس از مدتي جنگ و نبرد،نزد مادرش آمد و گفت:آيا از من خشنود شدي؟مادرش گفت:«از تو خشنود نخواهم شد تا در پيشاپيش امام( عليه السلام) کشته شوي». پس از شهادت وهب که سر بريده اش را نزد مادرش انداختند،مادر وهب سر جوانش را بوسيد و گفت:«سپاس خداوندي را که با شهادت تو مرا رو سفيد کرد».سپس غرش کنان برخاست و سروهب را به سوي دشمن پرت کرد و گفت:«سري را که براي دوست داده ايم،باز نمي ستانيم».آنگاه به خيمه آمد و ستون خيمه را برداشت و به جنگ دشمن شتافت.پس از آن که دو تن از دشمنان را کشت،امام حسين( عليه السلام) او را به خيمه بازگرداند و براي او دعا کرد و به او مژده بهشت داد.مادر وهب،خوشحال شد و گفت:«خدايا اميد بهشت را از من مگير». ـ آموزش‌ صبر و مقاومت‌ در برابر ناملايمات‌ كه‌ در واقع‌ درس‌ مقاومت‌ به‌ مردان‌ بود؛ ـ تشويق‌ مردان‌ به‌ جهاد و مقاومت‌ و روحيه‌ بخشيدن‌ به‌ آنان‌؛ مانند همسر « زهيربن قين »که وقتي ترديد همسرش را در پاسخگويي به دعوت ياري امام حسين( عليه السلام) ديد،او را تشويق به ملاقات با امام( عليه السلام) کرد و به زهير گفت:«اي زهير فرستاده امام به اينجا آمده است،چرا جوابش را نمي دهي؟چه مي شود به حضور امام( عليه السلام) بروي و سخنش را بشنوي؟»(1). بعد از اين سخنان همسرش بود که خدمت امام حسين( عليه السلام) رسيد و سرانجام در رکاب آن حضرت به شهادت رسيد. ـ مراقبت‌ و حفظ‌ جان‌ امام‌ سجاد( عليه السلام)؛که اين وظيفه خطير بر عهده حضرت زينب( عليها سلام) بود و به بهترين وجه توانست اين وظيفه خطير را انجام دهد. پي نوشت: (1). تاريخ طبري، ج 5، ص 397 و بلاذري، انساب الاشراف،ج 3، ص 167. 🔰 @p_eteghadi 🔰
💠 بر خصال فرشتگان 🔹 ﴿وَ الْمَلائِكَةُ یسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ﴾؛ اهل تسبیح و حمد هستند، ﴿وَ یسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِی الْأَرْضِ﴾. اینكه گفتند شما بگیرید هم همین است. قرآن كریم كه از حمایت و رعایت فرشته ‌ها نقل می ‌كند، می خواهد خوی فرشته ‌ها را در انسان‌ ها، مخصوصاً عالمان دین احیا كند؛ یعنی اگر فرشته‌ ها به فكر مردم‌ هستند، شما هم باید به فكر مردم باشید. در همه موارد این قرآن كریم و این روایات اهل بیت (علیهم السلام) سعی می ‌كنند كه را به ما یاد بدهند. 🔹 اصرار قرآن كریم بر اینكه فرشته‌ ها برای شما می ‌كنند، برای چیست؟ این برای این است كه در ما ایجاد شود و ما هم به فكر دیگری باشیم. اگر ـ خدای ناكرده ـ راه دیگری را بستیم یا بیراهه رفتیم، دیگر راه فرشته‌ ها را نرفتیم. استغفار ما برای توده مردم, آنهاست, نوشتن كتاب است, است, سیره ما, سنّت ما و سریره ما طوری باشد كه مردم ما را ببینند و به راه بیفتند، كار دیگری از ما ساخته نیست؛ دل ‌های مردم به دست «مقلّب ‌القلوب» است. 🔹 در جریان انبیا مشخص است، انبیا برای ما هستند؛ هم در جریان حضرت ابراهیم و انبیای ابراهیمی (علیهم السلام) آمده است كه اینها اسوه‌ اند و هم درباره شخص پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در سوره مباركه «احزاب» فرمود: ﴿لَقَدْ كانَ لَكُمْ فی‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ﴾، اینها درست است؛ قصص اُمم گذشته را برای ما نقل می ‌كند كه بگیریم، درست است؛ اسرار خلقت آسمان و زمین را برای ما نقل می ‌كند، برای اینكه و بحث‌ های علمی است تا ما برویم و یاد بگیریم، اینها درست است؛ امّا برنامه‌ های فرشته‌ ها را برای ما نقل می ‌كند، این برای چیست؟ برای اینكه ما هم شویم! 📚 سوره مبارکه شوری جلسه 3 تاریخ: 1394/02/21 🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 امام کاظم (ع) میفرماید: 🔹وَ تُصَفِّي الْكَافِرِينَ مِنْ حَسَنَاتِهِمْ فَيَكُونُ آخِرُ لَذَّةٍ أَوْ رَاحَةٍ تَلْحَقُهُمْ هُوَ آخِرَ ثَوَابِ حَسَنَةٍ تَكُونُ لَهُم... 🔸راحت مردن کفار به خاطر تصفیه حسابی است که خداوند نسبت به کارهای نیک آنان انجام میدهد. مرگ برای برخی کافران آخرین لذت است و آخرین پاداش است که خدا به آنها عطا می‌کند. 📕بحارالانوار، ج6، ص155 🔰 @p_eteghadi 🔰
📓 نام : "شماس شامی" ✍️ نویسنده : "مجید قیصری" 📖 توضیحات: کتاب شماس شامی نوشته‌ی مجید قیصری در سال 1387 منتشر شد که روایت تاریخی واقعه‌ی عاشورا در قالب داستان است. این کتاب با نگاه نو اثر برجسته‌ای در میان رمان‌های تاریخی است زیرا با زاویه دید متفاوت از سایر آثار بیان شده است. 📗 کتاب شماس شامی از زبان یک غیر مسلمان مطرح می‌شود و همین موضوع باعث شده کتاب بدون هیچ جانب‌داری مسائل پس از حماسه‌ی عاشورا را بیان کند. این کتاب روایت داستانی مربوط به سال 61 هجری قمری است که طی بیست و هشت فصل کوتاه و روان بازگو می‌شود. «قاسمعلی فراست» نویسنده‌ی ادبیات جنگ کتاب شماس شامی را تحسین کرده و آن را جزو انگشت شمار کارهای خوب و جذاب درباره حواشی عاشورا دانسته است. 📕 شماس نام خدمت‌کار و محافظ مخصوص جالوت است که از روم به شام آمده است. جالوت از نوادگان حضرت داوود است که نزد مسیحیان روم و شام از احترام بالایی برخوردار است. جالوت در ابتدای داستان از حوادث مربوط به عاشورا بی‌اطلاع است ولی پس از تحقیق و تفحص به اصل ماجرا و حقانیت امام حسین (ع) پی می‌برد... 🔰 @p_eteghadi 🔰
🔰حضرت علي اكبر (عليه السلام) در كربلا چند سال داشتند؟ آيا از امام سجاد (ع)بزرگتر بودند؟ در باره سن حضرت علي اکبر (عليه السلام) در بين علما اختلاف است،بعضي معتقدند سن آن حضرت 19 سال بود که در اين صورت بايد از امام سجاد (عليه السلام) کوچک تر بوده باشد، بعضي معتقدند 23 سال وعده اي ديگر 25 سال را براي آن حضرت را در نظر گرفته اند. مرحوم مقرّم مي نويسد: علي اكبر در روز يازدهم شعبان سال 33هجري- دو سال قبل از كشته شدن عثمان به دنيا آمد. و اين موافق است با قول ابن ادريس(ره) در «سرائر» كه فرموده: حضرت علي اكبر در خلافت عثمان چشم به دنيا گشود. پس در روز عاشورا آن بزرگوار 27ساله بوده و تاييد مي شود به اتفاق مورّخين و علماء علم نسب كه حضرت علي اكبر از امام سجّاد (عليه السلام) بزرگتر بوده، و امام سجّاد (عليه السلام) در روز عاشورا 23سال داشته اند، و اينكه بعضي سن آن جناب را 17يا 19سال نقل كرده اند، با اين اتفاق مغاير است، مضافاً بر اينكه شاهدي بر قول خود ندارند. (1) ابن شهر آشوب (ره) مي نويسد: علي اكبر هيجده سال داشت، و گفته شده 25ساله بوده است.( 2) محدّث قمي (ره) گويد: در سن علي اكبر اختلافي عظيم است،ابن شهر آشوب و محمّد بن ابي طالب گويند؛ 18ساله بوده، و شيخ مفيد او را 19ساله دانسته(3)، بنابراين از امام زين العابدين (عليه السلام) كوچك تر بوده است. و بعضي گويند 25ساله بوده و غير از اين هم گفته اند. پس علي اكبر از برادرش امام سجاد (عليه السلام) بزرگتر بود و اين اصلح و اشهر اقوال است. از شيخ اجل ابن ادريس در خاتمه كتاب حج نقل مي كند كه حضرت علي اكبر بزرگتر بوده، و آن جناب در زمان خلافت عثمان متولد شده است، و از جدّش اميرالمؤمنين (عليه السلام) روايت كرده است، و شعرا‌ در مدح او اشعار سروده اند. ابن ادريس در رد كساني كه مي گويند علي اكبر كوچك تر بوده مينويسد:‌ در اين باب بايد به خبر?‌ اين فن كه علماء‌ نسب و تاريخ و اخبارند، مانند زبير بن بكار رجوع نمود، و نام جمعي را مي برد كه همگي علي اكبر (عليه السلام) را بزرگتر مي دانند و بر اين قول اتفاق دارند. مرحوم ملا هاشم مي نويسد:‌ آن حضرت 25ساله بوده كه دو سال از حضرت زين العابدين (عليه السلام) بزرگتر بوده، و احتمالاً اين قول اقوي مي باشد. مرحوم مقرّم و بسياري از مورّخين نقل كرده اند:‌كه حضرت علي اكبر(عليه السلام) از امام سجاد(عليه السلام) بزرگتر است. (4) عدّه اي چون شيخ مفيد(ره) در « ارشاد» و طبرسي(ره) در«اعلام الوري» مي گويند:‌ امام سجّاد (عليه السلام) بزرگتر بوده بدون اينكه شاهدي بياورند.(5). ازدواج حضرت علي اكبر(عليه السلام) و فرزندان آن بزرگوار: اگر بگوييم آن جناب هنگام شهادت 25سال يا بيشتر داشتند حتماً‌ ازدواج كرده بودند، چون اين بزرگوار تارك اين سنّت عظيمه نخواهند بود. در حديثي «كافي» و «تهذيب» و «‌قرب الاسناد» روايت نموده اند كه بزنطي از حضرت رضا (عليه السلام) سئوال كرد:‌ آيا مي شود زني را با امّ ولد پدر آن زن تزويج نمود؟ فرمودند:‌ بلي، گفت: به ما خبر رسيده كه حضرت سجّاد (عليه السلام) چنين نمودند؟ يعني دختر امام حسن مجتبي(عليه السلام) و كنيز امّ ولد آن حضرت را تزويج نمودند. امام رضا( عليه السلام) فرمودند:‌ چنين نيست بلكه حضرت سجّاد(عليه السلام) دختر امام حسن(عليه السلام)، و نيز امّ ولد از حضرت علي اكبر(عليه السلام) كه در كربلا شهيد شده بود را تزويج نمودند.(6). همچنين با توجه به زيارتنامه‌هاي حضرت به نظر مي‌رسد که ايشان نيز داراي اهل و عيال بوده‌اند. زيارت نامه ايشان اينگونه است: صلى الله عليک و على عترتک و اهل بيتک و آبائک و ابنائک.(7)، همچنين سفارش امام صادق (عليه السلام) به ابو حمزه ثمالى که فرمود: چون به قبر حضرت رسيدي، «ضع خدک على القبر! و قل: صلى الله عليک يا ابا الحسن!» که با توجه به اين فراز، ايشان فرزندى به نام حسن داشته است.به علاوه بنا بر برخى روايات، نظير روايت «احمد بن نصر بزنطي»، حضرت على اکبر(عليه السلام)، ام ولد (کنيز) داشته است و از او صاحب فرزند بوده است. هرچند برخى از علماى انساب تصريح کرده‌اند که از آن بزرگوار اولادى نمانده و نسل امام حسين(عليه السلام) تنها از طريق امام چهارم حضرت سجاد(عليه السلام) ادامه پيدا کرده است. پي نوشتها: (1). زندگاني قمر بني هاشم و علي اكبر، مقرم، ص 12. (2). مناقب، ج4،ص 109. (3). ارشاد،ج 2،ص109. (4). زندگاني قمر بني هاشم و علي اكبر، همان ،ص 356. (5). همان،ص 16-20. (6). وسائل العرب ،ج10،ص 111 ، مجمع البحرين؛ج6ص 127، مصباح،ص619. (7). كامل الزيارات،239 ،ب 79 ،زيارت 18. 🔰 @p_eteghadi 🔰
⁉️ چرا امام حسین در کربلا برای رفع تشنگی از خداوند طلب باران نکرد؟ 🔰 پاسخ 🔶 نکته اول: پیامبران و امامان معصوم علیهم السلام ملزم بودند که در تمام کارها و زندگی روزمره خود از علم و قدرت عادی استفاده کنند. در برخورد با دوستان، دشمنان، برآوردن نیازهای زندگی و ... از علم و توانایی که از طریق عادی به دست آمده، استفاده می‌کردند و در برخورد با ستمکاران از راه های معمولی استفاده می‌کردند و دست به اعجاز و کار خارق‌العاده نمی زدند. 🔺بدون شک ائمه اطهار علیهم السلام قدرت‌های فوق بشری و الهی را داشته‌اند و می‌توانستند از آن‌ها استفاده کنند و دشمنان را در دم نابود کنند؛ امام باقر علیه السلام در این رابطه فرمود: «اسم اعظم 73 حرف است و در پیش "آصف بن برخیا" یک حرفش بود که با به کار بردن همان یک حرف در یک لحظه تخت بلقیس را آورد، و پیش ما (امامان) 72 حرف از اسم اعظم است». 👈 امام حسین علیه السلام نیز با این‌که مستجاب الدعوه و دارای اسم اعظم الهی بود، و می‌توانست به اذن الهی همه دشمنان را از این طریق نابود کند، نیز می توانست از زمین چشمه گوارا بجوشاند یا از آسمان باران بباراند (با اذن خدا) و خود و اصحابش را سیراب نماید، ولی این کار را نکرد، چون مشیت الهی بر این نبود که در حادثه کربلا، معجزه جریان یابد و حضرت طبق مشیت الهی عمل کند. 💠 نکته دوم: آزمایش، یکی از سنت‌های الهی است که در آیات بسیاری بیان شده، که غیر قابل تغییر بوده، در مورد همه انسان‌ها از جمله پیامبران و امامان علیه السلام جاری است. یکی از این آزمون‌ها سختی و مصیبت و گرسنگی و تشنگی است. کربلا نیز صحنه آزمون الهی است. آزمون حسین و یاران او از یک طرف و دشمنان از طرف دیگر. برای چنین صحنه‌ای باید ابزار آزمایش آماده باشد تا با صبر و شکیبایی در مقابل این مصیبت و آزمون الهی،‌ به پاداش عظیم صابران دست یابند و اجر و پاداش مصیبت دیدگاه در راه خدا را دریافت کنند. 🌐 نکته سوم: اگر بنا باشد ائمه اطهار علیهم السلام با علم لدنی و علم غیب که از خداوند دریافت می کردند، زندگی کنند و با دیگران برخورد نمایند و نیازهای خود را برآورده کنند، دیگر امامت، مقام با ارزشی محسوب نمی شد و اصولاً نمی‌توانستند الگوی ما باشند، بلکه امامان با زحمت بسیار و تلاش و کار و ... زندگی خود را فراهم می‌کردند و بر مشکلات چیره می‌شدند و در این راه مشکلات بسیاری را تحمل می‌کردند. ❇️ نکته چهارم: مسئله اصلی در روز عاشورا تشنگی نبود تا با رفع آن مشکل حل شود. یاران امام علیه السلام در شب عاشورا از فرات آب آورده، غسل کرده و نوشیده بودند؛ اما در روز عاشورا سپاه دشمن می‌خواست با قرار دادن آنان در موقعیت کم آبی و تشنگی، آنها را به تسلیم وادارد. مسأله اصلی در آن صحنه، مبارزه با ظلم یا تسلیم شده بود، که یکی به شهادت می‌انجامید و دیگری به ذلت، و بودن یا نبودن آب در آن اثری نداشت . ✳️ نکته پنجم: از طرف دیگر تشنگی در روز عاشور و منع سپاهیان دشمن برای آب‌رسانی به زنان و فرزندان سبب رسوا شدن آنها و آشکار شدن چهره خشن و غیر انسانی و قساوت آمیز آنان بود. ___________________ 🔰 @p_eteghadi 🔰
🔰چرا امام حسين (عليه السلام)خانواده اش را باخود به كربلا برد؟ همراهى خانواده امام در حادثه عاشورا مي تواند به جهت عوامل زير باشد: 1- تأييدي بر هدف امر به معروف و نهي از منکر امام حسين(عليه السلام)هدف اصلي خود از بيعت نكردن با يزيد و عدم سازش با حكومت او را اصلاح دين اسلام و اجراي امر به معروف و نهي از منكر بيان کرده بودند و با بردن زنان و كودكان اين پيام را به بشريت داد که غرضشان جنگ طلبي و خونريزي نيست بلكه براي امر به معروف و نهي از منكر و هدايت نمودن مردم و جلو گيري از تحريف اسلام ناب محمدي از بيعت با يزيد سر باز مي زند. 2- پيام رساني امام حسين (عليه السلام) براي تحقق بخشيدن به هدف خود از قيام، نهضت و قيام خود را در دو مرحله برنامه‏ريزي كرد. مرحله نخست، مرحله خون، قيام و شهادت و مرحله دوم مرحله پيام رساني، بيدارگري، زنده نگهداشتن ياد و خاطره نهضت بود. مسئوليت مرحله نخست نهضت بر دوش مردان فداكار و از جان گذشته‏اي بود كه با تمام هستي خود در برابر ظلم و بيداد و انحراف ايستادگي كردند و در اين راه به شهادت رسيدند. ولي مسئوليت بخش دوم نهضت و قيام بر عهده بازماندگان بود. انقلاب امام تا عصر عاشورا مظهر خون و شهادت بود. رهبرى و پرچم‏دارى بر عهده ايشان قرار داشت. پس از آن، بخش دوم به پرچم‏دارى امام سجاد(عليه السلام) و حضرت زينب(عليها سلام) آغاز گرديد. آنان با سخنان آتشين خود، پيام انقلاب و شهادت سرخ حضرت سيدالشهدا ( عليه السلام ) و يارانش را به آگاهى افكار عمومى رسانيدند و طبل رسوايى حكومت پليد اموى را به صدا درآوردند. 👇👇👇
3- بي اثر سازي تبليغات دشمن: شام از آن روز كه به تصرف مسلمانان درآمد، تحت سيطره فرمان‏روايانى چون خالد پسر وليد و معاويه پسر ابوسفيان قرار گرفت. مردم اين سرزمين، نه سخن پيامبر( صلي الله عليه و آله و سلم) را دريافته بودند و نه روش اصحاب او را مى‏دانستند و نه اسلام را آن‏گونه كه در مدينه رواج داشت، مى‏شناختند. در نتيجه نسل جوان آن روز، از اسلام حقيقى چيزى نمى‏دانستند. شايد در نظر آنان، اسلام هم حكومتى بود مانند حكومت كسانى كه پيش از ورود اسلام بر آن سرزمين فرمان مى‏راندند! تجمّل دربار معاويه، حيف و ميل اموال عمومى، ساختن كاخ‏هاى بزرگ، تبعيد و زندانى كردن و كشتن مخالفان، براى آنان امرى طبيعى بود؛ زيرا چنين نظامى نيم قرن سابقه داشت و كسانى بودند كه مى‏پنداشتند آنچه در مدينه عصر پيامبر( صلي الله عليه و آله و سلم) گذشته، چنين بوده است.(1) معاويه حدود 42 سال در شام حكومت كرد و در اين مدت نسبتاً طولانى، مردم شام را به گونه ‏اى پرورش داد كه فاقد بصيرت و آگاهى دينى باشند و در برابر اراده و خواست او، بى‏چون و چرا تسليم شوند.(2)به طورى كه پس از پيروزى قيام عباسيان و استقرار حكومت ابوالعباس سفّاح، ده تن از امراى شام نزد وى رفتند و همه سوگند خوردند، كه تا زمان قتل مروان (آخرين خليفه اموى)، نمى‏دانستيم، كه رسول خدا( صلي الله عليه و آله و سلم) جز بنى‏اميه خويشاوندى داشت، كه از او ارث ببرند.(3) بنابراين، جاى شگفتى نيست، اگر در مقاتل مى‏خوانيم: به هنگام آمدن اسيران كربلا به دمشق، مردى در برابر امام زين‏العابدين(عليه السلام) ايستاد و گفت: سپاس خدايى را كه شما را كشت و نابود ساخت و مردمان را از شرّتان آسوده كرد! حضرت كمى صبر كرد تا شامى هر چه در دل داشت بيرون ريخت؛ سپس با تلاوت آياتى مانند: «إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهيراً؛ خداوند مى‏خواهد هرگونه پليدى را از شما اهل بيت ببرد و شما را پاك سازد»(4) فرمود: اين آيات در حق ما نازل شده است. پس از آن بود كه مرد فهميد آنچه درباره اين اسيران شنيده، درست نيست. آنان خارجى نيستند؛ بلكه فرزندان پيامبر ( صلي الله عليه و آله و سلم) هستند؛ از آنچه گفته بود، پشيمان شد و توبه كرد.(5) بنابراين با حركت منزل به منزل خاندان امام( عليه السلام ) و خطبه‏ها و روشنگرى‏هاى امام سجاد(عليه السلام) و حضرت زينب(سلام الله عليها)، تحريفات چندين دهه بنى‏اميه - حتى در «شام» به عنوان مركز خلافت دشمنان - بي اثر شد. ?- افشاى ماهيت ستمگران حاکم:‏ بُعد ديگر علت حضور خاندان امام( عليه السلام)، نشان دادن چهره سفّاك، بى‏رحم و غيرانسانى يزيد و حكومت وى بود. يكى از عوامل مؤثر در پذيرش پيام از سوى مردم و رساتر بودن تبليغات از سوى پيام‏آوران، عنصر مظلوميت است. در همين راستا و بيان حقايق جنايات امويان در روز عاشورا امام سجاد(عليه السلام) در شام همين كه خواست دستگاه بنى‏اميه را رسوا كند، فرمود: پدرم امام حسين(عليه السلام) را با قطعه قطعه كردن، به شهادت رساندند. همچون پرنده‏اى در قفس، پر و بال او را شكستند تا جان داد. امام سجاد ( عليه السلام )فرمود: اگر قصد كشتن داريد، چرا اين گونه كشتيد؟ چرا مثل پرنده بدنش را پاره پاره كرديد؟ چرا كنار نهر آب، او را تشنه كشتيد؟ چرا او را دفن نكرديد؟ چرا به خيمه‏هاى او حمله كرديد؟ چرا كودك او را شهيد كرديد؟».(6) اين كلمات به قدرى نزد افراد غيرقابل خدشه بود كه شام را طوفانى كرد و جنبش فكرى و فرهنگى، عليه رژيم اموى به راه انداخت. يزيد مى‏خواست با كشتن مردان و به اسارت كشيدن خاندان اهل‏بيت (عليهم السلام )، همه حركت‏ها را در نطفه خفه كند؛ به طورى كه همگان از چنين سرنوشتى ترسان و بيمناك باشند و خود بر اريكه قدرت تكيه بزند. اما قيام با عزت امام و پيام رسانى افشاگرانه و مظلومانه خاندان او، هسته‏هاى ظلم‏ستيزى را براى خونخواهى امام حسين(عليه السلام ) و از بين بردن بنى‏اميه در نقاط مختلف سرزمين‏هاى اسلامى به وجود آورد. پي نوشتها: 1. سيد جعفر شهيدى، قيام امام حسين(عليه السلام)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چ دوازدهم، 1367، ص 185. 2 . محمد ابراهيم آيتي، بررسي تاريخ عاشورا، تهران، صدوق، چ هشتم، 1372ش، ص47. 3 . ابن أبي الحديد، شرح نهج البلاغة، قم، مكتبة آية الله المرعشي، 1404ق، ج7، ص159. (نرم افزار جامع الاحاديث2) 4 . احزاب / 33. 5 . موفق بن احمد خوارزمى، ‏مقتل الحسين، قم، انوار الهدى، چ دوم، 1423ق،‏ ج2، ص69. (نرم افزار سيره معصومان) 6 . عبد الرزاق مقرّم، ‏مقتل الحسين(عليه السلام)، بيروت، ‏مؤسسة الخرسان للمطبوعات، 1426ق، ص334. (نرم افزار سيره معصومان) 🔰 @p_eteghadi 🔰
ماجرای طفلان مسلم واقعیت دارد؟ اصل ماجرای طفلان مسلم؛ در کتب معتبر تاریخی ذکر شده و جای انکار ندارد. از جمله کتبی که به ماجرای اسارت و شهادت این دو گل وشکفته باغ مسلم ع که پر پر شدند؛ تصریح کرده اند، لذا از تحریفات عاشورا نبوده و واقعه ای مورد انکاری نمی باشد. شیخ صدوق ره در کتاب 📚امالی خود مجلس19 ص83-88ذکر نموده است . و حتی متقدم تر از شیخ صدوق ره ؛ محمدبن سعددر 📙طبقات کبیرص77 اصل ماجرا را ؛ذکر نموده است. همچنین📘 انساب الاشراف ص266 📙مقتل الخوارزمی ج2ص49-52 🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از قاصدک
از علائم کبدچرب،که به مرگ خاموش😱😱 معروف است میتوان به : ❌کسلی و بی‌حالی ❌جوش های بدن ❌داغی کف پا ❌کم اشتهایی ❌کاهش وزن شدید ❌اضافه وزن ناحیه شکم ❌و نفخ معده و..... اشاره کرد . ⚠️⚠️برای برطرف شدن کبد چرب لینک زیر را پرکنید و کبد چرب خودتون را برطرف کنید⚠️ https://formafzar.com/form/4kym2 https://formafzar.com/form/4kym2