📿 #یک_دانه_تسبیح_از_تربت_کربلا
⚜ #شیخ_طوسی (قدس الله سره) نقل فرموده که:
🌹 #حسین_بن_محمّد_عبداللّه از پدرش نقل نمود، که گفت:
🕌 در مسجد جامع #مدینه نماز می خواندم مردان غریبی را دیدم که به یک طرف نشسته با هم صحبت می کردند.
👳🏻 یکی به دیگری می گفت: هیچ می دانی که بر من چه واقع شده؟
👤گفت: نه!
👳🏻گفت: مرا مرض داخلی بود که هیچ دکتری نتوانست آن مرض را تشخیص بدهد تا دیگر ناامید شدم!
👌روزی پیرزنی بنام #سلمه که همسایه ما بود به خانه من آمد مرا مضطرب و ناراحت دید گفت اگر من تو را مداوا کنم چه می گویی؟
👳🏻 گفتم! به غیر از این آرزویی ندارم.
🌴به خانه خود رفته و پیاله ای از آب پر کرده و آورد و گفت:
🍶 این را بخور تا #شفا یابی!
⏳ من آن آب را خوردم بعد از چند لحظه خود را صحیح و سالم یافتم!! و از آن درد و مرض در من وجود نداشت تا چند ماه از آن قضیّه گذشت و مطلقاً اثری از آن مرض در من نبود!
☀ روزی همان عجوزه به خانه من آمد، به او گفتم:
👳🏻 ای سلمه بگو ببینم آن شربت چه بود که به من دادی و مرا خوب کردی؟! و از آن روز تا به حال دردی احساس نمی کنم و آن مرض برطرف گردید!!
📿 گفت: یک دانه از تسبیحی که در دست دارم!!
👳🏻 پرسیدم، که این چه تسبیحی بود؟!
📿 گفت: تسبیح از #تربت_کربلا بوده است که یک دانه از این تسبیح در آب کرده به تو دادم!
👳🏻 من به او پرخاش کردم و گفتم: ای #رافضه (ای شیعه) مرا به خاک قبر #حسین مداوا کرده بودی؟!!
👣 دیدم غضبناک شد و از خانه بیرون رفت و هنوز او به خانه خود نرسیده بود که آن مرض بر من برگشت!!
👳🏻 و الحال به آن مرض گرفتار و هیچ طبیبی آن را علاج نمی تواند بکند، و من بر خود ایمن نیستم و نمی دانم که حال من چه خواهد شد!!
🕌 در این سخن بودند که مؤذّن اذان گفت ما به نماز مشغول شدیم و بعد از آن نمی دانم که حال آن مرد به کجاست و چه به حال او رسیده است.
📗امالی شیخ طوسی، ص ٢۵٨.
▪ای مهد پناه بی کسان درگاهت
▪ای شهد شفاء محبّت دلخواهت
▪ای تربت پاک کربلای تو حسین
▪درد همه را دوای درمانگاهت
📙 داستانهایی از زمین #کربلا، ر - یوسفی.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#پندها
#کرامات
#ماه_محرم
#داستان_کوتاه