eitaa logo
پرتو اشراق
809 دنبال‌کننده
28.2هزار عکس
17.3هزار ویدیو
74 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 حضور (سلام الله علیها) در مجالس روضه 🌷 به مناسبت ، شب زیارتی ارباب بی کفن 🏴 شده است كه «فُضَیل» مجلسی را در ماتم (علیه السلام) بر پا كرد و (علیه السلام) را از موضوع خبردار نكرد! 🌴 هنگامی كه روز بعد به محضر امام صادق (علیه السلام) شرفیاب شد آن حضرت به او فرمود: ❓ای فضیل دیشب كجا بودی؟ 👳🏻‍♂️✋🏻 عرض كرد: آقای من كاری مرا (از رسیدن به محضر شما) به تعویق انداخت. ⚜️ حضرت فرمود: ❓ای فضیل از من مخفی نكن،‌ آیا در منزل خودت مجلس ماتمی در عزاداری بر مصیبت جدم امام حسین (علیه السلام) بر پا نكرده بودی؟ 👳🏻‍♂️✋🏻 عرض كرد: بلی آقای من. ⚜️ حضرت فرمود: من نیز در آن مجلس حاضر بودم! 👳🏻‍♂️ فضیل عرض كرد: پس چرا من شما را زیارت نكردم؟ در كجا نشسته بودید؟ ⚜️ حضرت فرمود: آیا هنگامی كه خواستی از اتاق بیرون بروی پای تو به لباس سفیدی برخورد نكرد؟ ✋🏻 عرض كرد: بلی آقای من. ⚜️ حضرت فرمود: من آنجا نشسته بودم!! 👳🏻‍♂️ فضیل عرض كرد: آقای من چرا جلوی درب خانه نشسته بودید و چرا به صدر مجلس تشریف نبردید؟ ⚜️ امام صادق (علیه السلام) به او فرمود: 🌹 جده من حضرت فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) در صدر مجلس نشسته بود و لذا من برای بزرگداشت و اجلال ایشان در صدر مجلس ننشستم! 📚 ثمرات الأعواد، ج ۱، ص ۳۱ و ۳۲. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🌴 مهمان خانه ی امام شده بود. امام خرما تعارفش کرد، 👳🏻‍♂️✋🏻 گفت: از غصه نمی توانم چیزی بخورم؛ در راه دیدم ماموران حاکم زنی را می زدند؛ میخواستند زندانی اش کنند؛ کسی به دادش نمی رسید! 🌹 امام پرسید: مگر چه کرده بود؟ 👳🏻‍♂️ بَشّار گفت: 👥 شنیدم از مردم که پایش لغزیده و زمین خورده. همان وقت دشمنان مادرتان زهرا را نفرین کرده. 🌹 محاسن (علیه السلام) خیس اشک، فرمود: 🕌 برخیز! به می رویم. باید برای نجاتش دعا کنیم. 🤲🏻 امام دو رکعت نماز خواند، دست به دعا برداشت، برای نجات کسی که از مصائب مادر یاد کرده بود. بعد دعا فرمود: آزادش کردند، برویم! 🔗 خبر آوردند زن آزاد شده. 🏰 حاکم شهر دویست درهم برای دلجویی به او بخشیده؛ 🧕🏻 زن اما قبول نکرده، با اینکه سخت محتاج بوده. 👳🏻‍♂️ بشار به دیدنش رفت. گفت: امام صادق سلامت رساند، این هفت دینار را هم هدیه فرستاده. 🧕🏻زن مات و مبهوت پرسید: امام زمانم به من سلام فرستاد؟ مدهوش شد، وقتی جواب آری شنید. به هوش که آمد، باز همین سوال را پرسید. باز اما از هوش رفت، از شوق آن سلام. برای سومین بار هم مدهوش شد. 🧕🏻 بار آخر به بشار گفت: به امام زمانم بگو کنیز او هستم و محتاج دعایش. 👳🏻‍♂️ بشار، همان کرد که زن گفته بود. 🤲🏻 امام اشک ریخت و برایش دعا کرد. 📚 بحارالأنوار، ج ۴۷، ص ۳۷۸. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 sapp.ir/partoweshraq