10.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روش نگهداری طولانی مدت سبزیجات وفریز کردن نخودفرنگی…
خیار وگوجه🍅🥒: خیاهارو بچین داخل ظرف درب دار و چند تا دستمال کاغذی هم زیرش و هم روش بزار، من خیارهارو با دستمال تمیز میکنم ولی نمیشورم، و گوجه و بادمجان هم به همینروش مدت نگهداریش طولانی میشه😍😉
.
هویج🥕: سر و ته هویجارو بزن و به همین صورت که توضیح دادم بزار داخل یه ظرف درب دار و روش دستمال کاغذی بزار.
دستمال کاغذی رطوبتشونو میگیره ونمیزاره پلاسیده بشه👌
.تخم مرغ🥚:تخم مرغو هیچوقت نشورین چون میکروب میره داخلش و حتما تو ظرف درب دار بزارین داخل یخچال👌
.
نخودفرنگی: من نخودفرنگیارو که پاک کردم ۲۰ دیقه میزارم به جوش بیاد بعد که ابکش کردم آب یخ میریزم و میزارم آبشون کامل کشیده بشه و فریز میکنم👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرغ_پرتقالی
یکی از خوشمزه ترینهاست ،به این روش یه مرغ پرتقالی فوق العاده خوشمزه و مجلسی رو خواهید داشت
مواد لازم
فیله مرغ ۱کیلو
آب پرتقال شرکتی۱لیتر
زرشک
خلال پسته
روغن و کره
ادویه دلخواه (نمک ،فلفل،دارچین)
زعفرون
طرزتهیه
فیله های مرغ رو با ادویه و زعفرون مزه دار کنید و از شب قبل با حداقل برای چند ساعت در یخچال بزارید
حالا فیله هارو با مخلوط روغن و کره سرخ کنید
دوطرف مرغها که سرخ شد آب پرتقال رو بریزید تا حدی که روی مرغها رو بگیره
حرارت رو کم کنید و اجازه بدید کامل بپزه
وقتی که سس غلیظ شد زرشک تفت داده شده رو روی مرغها بریزید یکی دو قل که زد امادست حرارت رو خاموش کنید و برای سرو از خلال پسته یا بادوم استفاده کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پنکیک
آرد 1 پیمانه
بیکینگ پودر 1 و 1/2 قاشق چایخوری
نمک 1/8 قاشق چایخوری
شکر 2 قاشق غذاخوری
تخم مرغ 1 عدد
شیر 1 پیمانه
کره مذاب به دمای محیط رسیده 2 قاشق غذاخوری
میتوانید روغن مایع را جایگزین کنید ولی کره هم طعم بهتر و هم لطافت بیشتری به پنکیک میده
همه مواد را از یخچال خارج کنید تا به دمای محیط برسند.
آرد+بیکینگ پودر+نمک را مخلوط و 3بار الک کنید.
تخم مرغ+شکر+وانیل را 7 دقیقه با دور تند همزن بزنید تا سبک و روشن شود.
در این مرحله به جای وانیل از نصف قاشق چایخوری اسانس دلخواه میتونید استفاده کنید.
سپس کره مذاب به دمای محیط رسیده را هم افزوده و 1 دقیقه دیگر هم بزنید.
شیر را هم اضافه ومخلوط کنید.
سپس مخلوط شیر و تخم مرغ را به تدریج به مواد خشک اضافه و به آرامی با لیسک مخلوط کنید.
به دلیل رقیق بودن نسبی مایع پنکیک بهتره مواد تخم مرغی به مخلوط آرد اضافه بشه تا آرد کمتر گلوله بشه ولی میتونید به روش معمولا آرد رو به تدریج با الک به مواد تخم مرغی اضافه کنید.
زیاد هم نزنید چون بیکینگ پودر خاصیتش رو از دست میه و پنکیک خوب پف نمیکنه.
برای اطمینان از یکدست شدم مایه پنکیک میتوانید در حد 20 ثانیه با کند ترین درجه همزن مواد را به ارامی در یک جهت هم بزنید.
کف تابه نچسب را با دستمال روغنی کمی چرب کنید.
فقط برای اولین پنکیک نیاز به چرب کردن هست و برای دفعات بعد تابه را چرب نکنید.
هر بار با ملاقه کوچک مقداری از مایه پنکیک را در تابه بریزید....حرارت متوسط باشد و صبر کنید تا تمام سطح پنکیک حباب بزنید و بعد برگردانید تا سمت دیگر هم پخته و طلایی شود
پنکیک کاملا کم شیرین است وبا خامه،نوتلا،عسل،مربا بخورید
#مرغ_ليمويى🍋
يك روش عالى براى طبخ مرغ 😋
🔸مقداری آرد رو با نمک و فلفل قرمز و سیاه مخلوط کنید.
🔸فیله های مرغ رو داخلش بزنید تا کاملا آردی بشن (نیم کیلو فیله) و در یک تابه دو طرفشو خوب سرخ کنید (در مقداري كره)تا قهوه ای طلایی بشن.
🔸حالا آب دو تا لیمو ترش کوچیک یا نصف یک لیمو ترش بزرگ رو به همراه یک لیوان آب مرغ یا یک لیوان آب با یک قرص عصاره مرغ یا اگه در دسترستون نیست آب معمولی به تابه اضافه کنید و بذاريد بجوشه تا سس غلیظی بدست بیاد.
🔸بعد نمک و فلفل غذا رو با چشیدن اندازه کنید و چند برش لیمو و مقداری جعفری خرد شده برای تزئین روش بریزید.
پروانه های وصال
#عبور_از_لذتهای_پست 8 🚫 واقعاً چرا انسانها به نصیحت های خوبان گوش نمیدن؟؟ چرا اینقدر وعده بهشت و
#عبور_از_لذتهای_پست 9
☢ چرا این همه در مورد رنج صحبت کردیم؟
برای اینکه گیرِ اصلی آدم ها👈 رنج هست ؛
🔹اگه حرفای خوب آسون بود که کسی مشکلی باهاش نداشت،
🔹اگه مبارزه با نفس مثل شکلات خوردن، شیرین بود که همه سراغش میرفتن...!!
به خاطر همین هست که ما همون اول کار "رنج" رو گذاشتیم وسط
و داریم در موردش صحبت میکنیم😊
تا بالاخره انسان ها اینقدر "قوی" بشن
⬅️ که "بخاطر فرار از رنج" بی خیال مبارزه با نفس نشن....
✔️👆👆🌷
مستند صوتی شنود.mp3
16.69M
🔉#مستند_صوتی_شنود
🔰 نیروی امنیتی که #زندگی_پس_از_زندگی را درک کرد
📣 جلسه نهم
🔷 شیطان چگونه یک نیروی امنیتی را سرگرم کرد
#نور
#اذکار
#کربلا
#شنود
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّـدٍ
وَآلِ مُحَمدوَعَجِّل فَرَجَهُم
➖➖➖➖➖➖➖➖
👥💬🗣 رسانه باشید و این مطلب را از #خیمه_گاه_ولایت به جهت آگاهی جامعه با دوستان و آشنایان و همکاران و خانواده خود به اشتراک بگذارید.
بسم_رب_الحسین
رمان: #از_نجف_تا_کربلا
نویسنده: #رضوان_میم
#قسمت_اول
#بخش_اول
با بغض شروع کردم به نوشتن امروز:
امروز هم مثل روز های قبل.امروز هم دوباره حسرت.همه در حال رفتند.فقط ده روز باقی مانده. همه عاشق هاهمه رفتند.فقط منم کههستم هنوز که هنوز است.فقط من...باید این من از میان برخیزد.این لباس عاریتی وجود باید به دور افکنده شود.و عاشق تنها او شود.آنقدر باید گریست و خون دل خورد و در کام بلا فرورفت تا دوست نگاه عنایتی بنماید و لطفی کند.آن قدر باید سر به دیوار این قفس کوفت،تا از نفس افتاد.تا مپنداری آسان است کار عاشقی!
دکمه های مانتوم رو دونه دونه بستم و روسری نیلی رنگم رو صاف کردم.چادر لبنانی ام رو انداختم رو دستم و کیف دستی و یک دونه سیب برداشتم و از آشپز خونه زدم بیرون.
با مامان خداحافظی کردم و توی حیاطمون چادرم رو پوشیدم.حیاطمون مثل خونه های قدیمی بزرگه.یک حوض آبی رنگ وسط حیاطه که دوتا ماهی قرمز توش هستن.یک باغچه جمع و جور هم داریم که دیوارش پر شده از گل های یاس و برگ مو.
به یاد بانو پهلو شکسته مثل هر روز مشام خودم رو پر می کنم از بوی یاس رازقی و از خونه میرم بیرون.تا سر کوچه قدم زنان میرم که زینب هم میبینم داره برام دست تکون میده.تند تر راه میرم میرسم بهش.خوش و بش می کنیم و راه می افتیم سمت دانشگاه.زینب دوست صمیمی منه که یک کوچه با هم فاصله داریم.هر دو ما داریم روانشناسی بالینی می خونیم.همین جوری که داریم قدم زنان میریم بهش یادآوری می کنم که ده روز مونده.چیزی نمیگه.معلومه بغض کرده.دست هاش رو می گیرم.یخ کرده.
_زینب جان...
🌸 پايان قسمت اول بخش اول #از_نجف_تا_کربلا 🌸
کپی بدون ذکر نام نویسنده مجاز نیست.
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
@banoooo_mim
رمان های عاشقانه مذهبی
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
بسم_رب_الحسین رمان: #از_نجف_تا_کربلا نویسنده: #رضوان_میم #قسمت_اول #بخش_اول با بغض شروع کردم به
#بسم_رب_الحسین
رمان: #از_نجف_تا_کربلا
نویسنده: #رضوان_میم
#قسمت_اول
#بخش_دوم
—رضوان دیشب داشتم با خودم فکر می کردم این روز ها آرزومون کنیزی امام زمانه.اینکه یکی از یار های اماممون باشیم نه خاری توی چشمشون و استخوانی در گلوشون.با خودم گفتم چی میشد ماهم جز اون سیصد و سیزده نفر بودیم.یهو صدای تلویزیون رو که زیاد کردم مداحی می خواند:قدم قدم با یه علم...
رضوان اگر بدونی چه حالی داشتم.به خودم یک پوزخند زدم و گفتم:ما جز بیست میلیون زائر حسین (ص) هم نیستیم چز برسه به سیصد و سیزده نفر مهدی (عج).
این حرف زینب عجیب حالم رو دگرگون کرد.تا آخر راه دانشگاه هیچی نگفتیم.یعنی هیچ حرفی نمیومد به دهنمون که بگیم.چی بگیم آخه؟از حسرتمون بگیم؟از اینکه جا موندن چه حسی داره؟
وارد کلاس که شدیم نرگس رو دیدیم که نشسته رو صندلی و داره اشک میریزه و می خنده.دست و پاهام شل میشه.یعنی چی شده؟
میرم سمت نرگس.حالش دست خودش نیست.دو طرف بازو هاش رو میگیرم و میگم:
-چی شده نرگس؟چی شده؟چرا گریه می کنی؟
صداش می لرزه.هق هق گریه نمی زاره حرف بزنه.چنگ میزنه به چادرم.با صدای خفه و هق هق وسط حرف هاش میگه:
_رضوان منم رفتنی شدم.اسمم رفت توی لیست.منم رفتنی شدم خواهری.برای منم مثل مسلم نامه اومد رضوان.منم رفتنی شدم.
دیگه اختیارم دست خودم نبود.پاهام دیگه یاری نمی کرد که بایستم.فقط فهمیدم زینب که کنارم ایستاده بود نشست کف زمین کلاس.
با بغض شروع کردم به نوشتن امروزم:
حبیب بن مظاهرهنگام رفتن به کربلادر دکان عطاری با مسلم بن عوسجه رو به رو شد.از او پرسید:کجا می روی؟مسلم گفت:حنا می خرم تا به حمام بروم و محاسنم را خضاب کنم.حبیب گفت:الان زمان این کارها نیست،از حسین نامه رسیده و باید رفت.مسلم تا این خبر را شنید حتی به خانه نرفت و راهی کربلا شد...
ما قناری ها کجا،کوچ زمستانی کجا؟ سهم ما در این قفس تنها تماشا کردن است!....
🌸 پايان قسمت اول بخش دوم #از_نجف_تا_کربلا 🌸
کپی بدون ذکر نام نویسنده مجاز نیست.
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
@banoooo_mim
رمان های عاشقانه مذهبی
بامــــاهمـــراه باشــید🌹