🇮🇷
📝#یادداشت_کوتاه | شیوههای جنگ نرم در بُعد اجتماعی
🍃🌹🍃
❌ قسمت دوم / #شایعهپراکنی
🔻 طبق آیات قرآن کریم، یکی از شیوههای دشمن، در عملیات روانی، پخش شایعات است (آلعمران/۱۷۳؛ نساء/۸۳؛ احزاب/۱۳ و...). شایعه شهادت نبی مکرم اسلام در جنگ احد، نمونه آن است که بر روحیه و رفتار مسلمین تأثیرِ بد گذاشت.
🔸 امروزه، یکی از روشهای مهم جنگ شناختی (نرم)، پخش «#شایعات» و اخبار#دروغ و #تهمت، در جامعه است که آسیبهایی جبرانناپذیر بر جای میگذارد.
🔹 از اهداف و انگیزههای شایعهسازان میتوان به القاي خوف و وحشت، تضعيف توان روحي مؤمنان، فريب افکار عمومي، ايجاد سستي در عزم و اراده نيروها، ايجاد اختلاف و تفرقه و غیره اشاره کرد.
🔺 راهکارهای قرآنی برای مقابله با شایعات:
1️⃣ عدم دخالت و اظهارنظر در اموری که انسان تخصص ندارد (اسراء/۳۶).
2️⃣ بررسی درستی و نادرستی اخبار و گزارشهای رسیده از سوی انسانهای فاسق (حجرات/۶).
3️⃣ از کنار شایعات بهآسانی نگذرید و آن را بازگو نکنید (نور/۱۵).
4️⃣ بازگوکنندگان شایعات و بهتانها مورد مواخذه خداوند قرار میگیرند (نور ۱۷)
✍️علی اکبر صیدی
#روشنگری
#ثامن
#ماه_رمضان
#رزمایش_ثامن20
⁉️ حلالیت طلبیدن برای غیبت و تهمت
🔶 س : اگر کسی غیبت کرده یا به دیگری تهمت زده باشد، چگونه از گناه خود توبه کند؟ آیا باید رضایت او را جلب کند؟
✅ ج: باید با پشیمانی از گناه بزرگی که مرتکب شده است از خداوند، آمرزش بخواهد و تهمت را تکذیب کند و از کسی که غیبت او را کرده یا به او تهمت زده است، حلالیت بطلبد و اگر ممکن نیست یا مفسده دارد، برای او استغفار کند.
#غیبت
#تهمت
🔍 منبع : KHAMENEI.IR
🌸🍃 @payame_kosar
🥀رمان عاشقانه شهدایی
❤️🩹جلد دوم؛ #شکسته_هایم_بعد_تو
🥀جلد اول این رمان؛ «از روزی که رفتی»
🤍#پارت20🎁
حاج یوسفی: _دستت درد نکنه، فعلا خداحافظ؛ میام قنادی برات میگم چی شده. خداحافظ!
تماس را قطع کرد و منتظر به مردم نگاه کرد. هیچکس حرف نمیزد اما نگاهها هنوز هم پر از کینه و نفرت بود.
دخترک آرام از حاج یوسفی تشکر کرد ،
و به درون خانه رفت. زهرا هنوز گریه میکرد. محمدصادق بُغ کرده گوشهای نشسته بود. صدای مادر را میشنید که ناله میکند. وقت داروهایش بود و حتما گرسنهاش هم شده بود.
به آشپزخانه رفت و صبحانه را آماده کرد. سفره را پهن کرد و کنار بستر مادر نشست و آرام نان خشکی که در شیر گرم ریخته بود را به خوردش میداد.
بعد از آسمانی شدن #پدر، قلب مادر هم ایستاد!
یکسال بعد هم آلزایمرش شروع شد. مادر از کار افتاده، گوشهی خانه در بستر بود. و تمام حقوقی که از #بنیاد_شهید میگرفتند خرج داروهای قلب مادر میشد.
از روزی که مشغول کار شده بود،
کمی آب زیر پوست زهرا و محمدصادق رفته بود؛ طفلیها از همهی لذتهای دنیا محروم شده بودند و شکایت نمیکردند؛ این هم بدبختی دیگری که بر سرشان آمده بود.
_آبجی مریم!
صدای زهرایش بود. خواهرکش!
ِ+جان آبجی؟
زهرا: _امروز میریم حرم؟
مریم به فکر رفت.
مادر را به که میسپرد؟ میشد چند ساعتی تنها باشد؟ داروهایش را که میخورد، چند ساعتی میخوابید:
_مامان که خوابید میریم.
زهرا با شوق کودکانهاش دوید و از کمد کوچک کنار اتاق، لباسهایش را آورد و مقابل مریم گذاشت.
مقابل گنبد که قرار گرفت، زانو زد.
زهرا با آن چادر سیاهی که بر سر داشت، کنارش نشست،
محمد صادق پشتسرشان ایستاده بود.
مرد بود دیگر! #غیرت داشت روی ناموسش! مرد که باشی سن و سالت مهم نیست! در هر سنی که باشی، غیرتی میشوی روی خواهرهایت! مرد که باشی
گرگ میشوی برای دریدن گرگهای دنیای خواهرت! مرد که باشی شش دانگ حواست پی ناموس میدود، مهم نیست چند سالت باشد!
نگاه مریم به گنبد طلای امام رضا (ع) دوخته شد در دل زمزمه کرد :
" السلام علیک یا غریب الغربا! سلام آقا!سلام پناه بیپناهها! سلام انیس جان!
اذن دخول میدی؟ اذنم بده که خسته آمدهام سوی مرقدت! اذنم بده که شکسته پر آمدهام سوی گنبدت! آقای شهر بیسروسامان روزگار!
آقای خستهتر ز من و همرهان من!
ای صحن تو شده سامان قلب من!
آقا نگاه میکنی که چگونه #شکستهام؟ آقا نگاه میکنی که مرا #زخم میزنند؟ در شهر تو روی دلم #پنجه میکشند؟
آقای ضامن آهو مرا ببین! آقا فقط تو مرا ببین! آقای شهر بیسروسامان روزگار! بنگر که چادر مادرت به سر دارم! ببین کنار نامم تو را دارم!
#حرمت_شکن_نبودهام که مرا هجمه کردهاند! #بیآبرو_نبودم و رسوای عالم و آدم نمودهاند! آقای خستگی من و اهل خانهام! دردانهی صدیقه کبری، دلم شکست! 😭من آمدم که #حق بستانم به دست تو! 😭ضربی زنم به طبل انوشیروانیات!"
صدای نقارهها بلند شد.
مریم چشمهای خیسش را گرداند. لبخند بر لبش آمد! یکی دیگر #شفا گرفت! این صدای نقارهها ندای شفا یافتن بود؛ شاید هم صدای ضرب طبل انوشیروان بود!
" آقا! چگونه با دلم بازی میکنی؟ این همزمانی و این همآواییات! آقا به من خسته اشاره میکنی؟
حقم بگیر ای تو تمنای بیکسان!
حقم بگیر ای که نوایت مرا نشان!
آقای خستهتر ز من و روزگار من! از روسیاهی من رو سیه گذر!"
مریم که اشک میریخت، زهرا به کبوترهای روی گنبد نگاه میکرد.
محمدصادق اخم کرده و برای امام،
از امروز مریم میگفت،
از دردهای مادر میگفت،
از اشکها و هقهقهای زهرا میگفت!
" امروز جمعه بود... جمعههای دلگیر!
امروز جمعه بود... جمعهای که بوی #انتظار میداد؛ جمعهای که بود #درد میداد، بوی درد بیکسی! بوی درد نبود تو... تویی که منجی بشریتی! تویی که اگر بیایی دیگر زخم زبان نمیزنند! تویی که بیایی دیگر #تهمت نمیزنند! تویی که بیایی دیگر یتیمی معنا ندارد؛ مگر تو پدرِ همهیِ امتِ پدرت، نیستی؟ مگر تو #درمان درد کل جهان نیستی؟ مگر تو مصلح کل جهان نیستی؟ پس بیا...بیا که حرفهای زیادی با تو دارم اگر بیایی! "
گریههایش که تمام شد،
به زیارت رفت. حرم مثل همیشه شلوغ بود. حرم مثل همیشه آرام بود؛ حرم مثل همیشه آرامش بود. حرم مثل همیشه پر
از حاجتمند بود... حرم مثل همیشه بود. مثل همیشههایی که با پدر میآمد.
مثل همیشههایی که ویلچر را با عشق هل میداد. همیشههایی که میآمد و میرفت.
دلش زیارتنامه میخواست.
دلش دو رکعت نماز زیارت میخواست.دلش سر بر شانهی ضریح گذاشتن میخواست. دلش دو رکعت نماز بالا سر میخواست. زیارتنامه امینالله میخواست. دلش فقط امامش را میخواست.
اینجا کسی تهمتش نمیزد! اینجا کسی.....
🥀ادامه دارد....
❤️🩹 نویسنده؛ سَنیه منصوری
╔══✧༅࿐✾
🆔@payame_kosar
╚═══ 🍃🌺🍃 ════════
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸اگر گفتی «حوصلۀ نهیازمنکر و سر و کلهزدنبا مردم را ندارم»، حالات معنویات هم گرفته میشود!🔸
🌴 درختی را که شما شاخه و تنهاش را قطع کنید و فقط ریشهاش را باقی بگذارید، ریشهاش هم بعداً #میپوسد.
🌴 ریشۀ انسان، #درونگرایی او است و شاخۀ انسان، #برونگرایی او. برای حیات معنوی انسان، هم درون گرایی لازم است و هم برون گرایی. هم #مناجات و نجوا و اخلاصی که هیچ کس خبردار نشود لازم است، و هم بر سر راه خدا، دعوا کردن که همه هم ممکن است به او #تهمت بزنند که این میخواهد #تظاهر_به_غیرت [دینی] بکند، میخواهد تظاهر به دینداری بکند، میخواهد تظاهر به خوبی و پاکی بکند.
🌴 اگر کسی مناجات با خدا را داشت، حال عبادیِ خوبی داشت، حضور قلب خوبی داشت، اما توی میدان امر به معروف و نهی از منکر نیامد و گفت #سر_و_کله_زدن با مردم برای من سخت است، نمیخواهم با مردم سرشاخ بشوم. نمیخواهم با مردم درگیر بشوم؛ این فرد بعد از مدتی همان مناجاتش را هم از دست میدهد، آن حالش را هم از دست میدهد.
#امربه_معروف_نهی_ازمنکر
#واجب_شرعی_اجتماعی
┅┅┅┅🍃🇵🇸❤🇮🇷🍃┅┅┅┅┄
@payame_kosar