eitaa logo
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
8.9هزار دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
7.1هزار ویدیو
149 فایل
آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتندوپریدن تبلیغ وتبادل👇 https://eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b 🤝
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌قسمٺ هنوز از لحنش حسرت میچکید.. و دلش دنبال مسیرم تا ایران میدوید که نگاهم کرد و پرسید _ببخشید گفتید ایران جایی رو ندارید، امشب کجا میخواید برید؟ جواب این سوال در و نزد حضرت زینب (س) بود که پیش پدر و مادرم کند...😢😓 و سکوت غمگینم دلش را بیشتر به سمتم کشید _ببخشید ولی اگه جایی رو ندارید... و حالا که راضی به رفتنم شده بود، اگرچه به بهای حفظ جان خودم، دیگر نمیخواستم حرفی بزنم... که دلسوزی اش را با پرسشم پس دادم _چقدر مونده تا برسیم حرم؟ فهمید بی تاب حرم شده ام که لبخندی شیرین لبهایش را بُرد و با خط نگاهش حرم را نشانم داد _رسیدیم خواهرم، آخر خیابون حرم پیداست! و چشمم چرخید و دیدم گنبد حرم🕌 در انتهای خیابانی طولانی مثل خورشید میدرخشد...😍💚 پرده پلکم را کنار زدم تا حرم را با همه نگاهم ببینم.. و اشکم بی تاب چکیدن شده بود که قبل از نگاهم به سمت حرم پرید و مقابل چشمان مصطفی🌸 به گریه افتادم. دیگر نمیشنیدم چه میگوید، بی اختیار دستم به سمت دستگیره رفت و پایم برای پیاده شدن از ماشین پیشدستی کرد...😢💚 او دنبالم میدوید.. تا در شلوغی خیابان گمم نکند و من به سمت حرم نه با قدمهایم که با دلم پَرپَر میزدم... و کاسه احساسم شکسته بود که اشک از مژگانم تا روی لباسم جاری شده بود... میدید برای رسیدن به حرم دامن صبوری ام به پایم میپیچد.. که ورودی حرم راهم را سد کرد و نفسش به شماره افتاد _خواهرم! اینجا دیگه قبل رو نداره! من بعد از زیارت جلو در منتظرتون میمونم! و عطش چشمانم برای زیارت را.... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌قسمٺ با نگاهش میچشید که با آهنگ گرم صدایش به دلم آرامش داد _تا هر وقت بخواید من اینجا منتظر میمونم، با خیال راحت زیارت کنید! بی هیچ حرفی از مصطفی🌸 گذشتم و وارد صحن شدم.. که گنبد و ستونهای حرم آغوشش را برای قلبم گشود..💚😍😢 و من پس از این همه سال و بی وفایی از در و دیوار حرم میکشیدم.. 😢😓 که قدم هایم روی زمین کشیده میشد و بی خبر از اطرافم ضجه میزدم...😞😭 از شرم روزی که اسم زینب را ،..😞😭 از شبی که را از سرم کشیدم،..😐😭 از ساعتی که از نماز و روزه و همه مقدسات بریدم..😓😭 و حالا میدیدم حضرت زینب (س) دوباره آغوشش را برایم گشوده...💚 که دستانم، دامن ضریحش را گرفته و به پای محبتش زار میزدم😭 بلکه این زینب را ببخشد... گرمای نوازشش را روی سرم حس، میکردم که دانه دانه گناهانم را گریه میکردم، 😭😞او اشکهایم را و من ضریحش را غرق بوسه میکردم و هر چه میبوسیدم عطشم برای عشقش بیشتر میشد...😭💚😍 با چند متر فاصله از ضریح پای یکی از ستونها زانو زده بودم،.. میدانستم باید از محبت مصطفی بگذرم و راهی ایران شوم.. که تمنا میکردم این دلبستگی را از دلم بگشاید..😭🙏 و نمیدانستم با پدر و مادرم چه کنم که دو سال پیش رهایشان کرده و حالا روی برگشتن برایم نمانده بود...😓😥 حساب زمان از دستم رفته بود،.. مصطفی منتظرم مانده و دل کندن از حضور حضرت زینب(س) راحت نبود... که قلب نگاهم پیش ضریح جا ماند و از حرم بیرون رفتم...😢😞 گره گریه تار و پود مژگانم را به هم بسته و با همین چشم پُراز اشکم😢 در صحن دنبال مصطفی میگشتم.. ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
در سینه ام دوباره غمی جان گرفته است... امشب دلم به یاد شهیدان گرفته است...🥀🖤 🌹 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
: «خون» با حسین، پیمان «ریختن» بسته است، «سر» با حسین، پیمان «باختن» : حسین وار زیستن و حسین وار شهید شدن را دوست می‌دارم. : امروز قرارگاه حسین بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می‌مانند. 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️بشارت ظهور و آینده انقلاب از زبان شهیداندرزگو: ▫️۲سال بعد از انقلاب، سیدعلی نامی رئیس‌جمهور خواهدشد ▫️و بعد از چند سال ظهور امام‌زمان محقق خواهدشد. 🎙راوی: همسرمحترم‌شهید🌹 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | نجات سوسنگرد 🔥 یقین داشتیم اگر عراقی‌ها سوسنگرد رو بگیرند همه بچه‌ها قتل‌عام خواهند شد 🔻شبانه بنی صدر پیام داد عملیات آزادسازی متوقف بشه! 🔆 روایت آقا از فتح سوسنگرد همراه با دکتر شهید ❤️ 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
رهایی چیزی نمانده✌️ و تا همیشه مدیون ایثار توست🌷 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
💔 هـرڪہ‌بہ‌من‌مےرسد بوۍ‌قفس‌مےدهد⛓ جـز تـــ♡ـــو ڪہ‌پـر مےدهے تابپـرانےمــرا ... !!🕊 💚 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
● در خانه مشکلی برایم پیش آمده بود؛ بـا ناراحتی رفتـم سرکار، حـاج احمد بلافاصله گفـت: چی شده چرا ناراحتی؟ مـن هـم گفتم با مادرم حرفم شده! .... جزئیات ماجرا را نیز توضیـح دادم. ● خیلی از دستم عصبانی شد و گفـت: وسـایلت را جمـع کن و بـرو! کسی کـه بـا مادرش دعوا کرده ،کار خیرش در مسجد هم قبول نیست.بعد هم گفت من هر چه دارم به برکت دعای مادرم دارم. ● واقعا هـم همین طور بود. خیلی به مادرش ارادت داشـت و با احترام خاصی بـا او برخورد می کرد. می گفـت: برای جـذب در سپاه در روند کار اداری ام بـه مشکل برخوردم و کلا ناامید شدم. اگر مادرم دعا نمی کرد پاسدار نمی شدم. به من سفارش کرد : اگر می خواهی در دنیا و آخرت عاقبت‌ بخیر شوی حتما باید دم مـادرت را ببینی!! ✍ از کتاب: پروانه های شهر دمشق 🕊سلام صبحتون منور به لبخند 🌷 🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
شهید که داشته باشی یک قدم به خدا نزدیک تری دل هایی با رفاقت به خدا هر دلی قدر این ارزش را نمی داند کاش دل ما بی معرفت نباشد. هادی دلهای ما باش رفیق 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
آخرین مرخصی شیخ شهید...درکنار حاج آقا موسوی مسابقه تیراندازی با تفنگ بادی... 🌷 نحــــــــــوه آشنایي شهید تمامـ زاده با لشڪر فاطمیوڹ🌷 جت الاسلام علی تمام زاده" یا همان "ابوهادی" از روحانیون حاضر در تیپ فاطمیون رزمنده ی ایرانی لشکر فاطمیون که درس طلبگی را از 18 سالگی آغاز کرد و سال های آخر زندگی خود را در جبهه های سوریه گذراند. آشنایی شهید تمام زاده با فاطمیون به نزدیک دو سال قبل برمی گردد. زمانی که لشکر فاطمیون با حضور ابوحامد در آغاز مسیر سرافرازی رزمندگان اسلام در سوریه فعالیت های جدی خود را شروع کرد شیخ علی تمام زاده خود را به جمع نیروهای رزمنده رساند و با اینکه بعد از مدتی مجبور به بازگشت شد اما با پیگیری ابوحامد به جمع نیروهای فاطمیون بازگشت.و به فعالیتهای خود علیه تکفیریهای داعش ادامه داد. 🦋شادی ارواح مطهر شهدا صلوات🦋 الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
💢میم مثل محسن میم مثل مهران 🔹دو شهیدی که توسط تروریست ها به آتش کشیده شدند ... 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
یک تڪه جواهرید، نورید شما اسطورۀ غیرت و غرورید شما رفتید اگر چه، زود برمی‌گردید.. زیرا که ذخیرۀ ظھورید شما :) جوون.... 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
اگر اسرائیل و شیطان با یکدیگر بجنگند،ما در کنار شیطان می‌ایستیم..! 🇵🇸 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
از دست روزگار تنم تیر می کشد جای مصیبت و محنم تیر می کشد ازمن نمانده جزدوسه تاتکه استخوان هرآنچه مانده از بدنم تیر می کشد رفتم حمایت ازتوکنم،بازویم شکست گفتم ، ببین دهنم تیر می کشد این سینه ای که شد سپردردهای تو وقت نفس نفس زدنم تیر می کشد از بعد روز کوچه و سیلی و صورتم هر روز صورت حسنم تیر می کشد ازبس که زینب ازغم من سینه میزند جسم کبود سینه زنم تیر می کشد وقتی حسین بی کفن افتدبه روی خاک 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌷پسر بسیار متین وباوقار وزحمتکشی بود وکارهای سخت زیادی برای کسب درآمد انجام می‌داد، سال ۱۳۹۳ به استخدام مرزبانی درآمد باعشق کار خود را انجام می‌داد، دی ماه سال ۱۳۹۵ ازدواج کرد ودر دی ماه ۱۳۹۸ الینا تنها یادگار شهید چشم‌ به جهان گشود که فقط ۸ ماه طعم شیرین پدر راچشید وفقط ۸ ماه بهروز شهیدم طعم ‌پدر بودن راچشید و مورخ 1399/7/8 هنگام مأموریت هنگ مرزی سیرکان براثر صعب العبور بودن محور خودرو سازمانی واژگون و به شهادت می رسد. "شهیدبهروز هراتی مقدم" 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌷مادرم مى‌دانى كه درخت تنومند اسلام هرچقدر توسط خون شهيدان آبيارى شود تنومندتر مى‌گردد و اين را مى‌دانى كه ما امانت خداييم و روزى به سوى او باز خواهيم گشت پس چه بهتر كه با خون خود اين درخت تنومند را آبيارى نماييم و جان خود را به بهاى بهشت به خداى تعالى بفروشيم. البته در صورتى كه خريدار خواسته باشد و من نيز قصد دارم كه با شهادتم دين خدا را يارى كنم و اميدوارم كه خداوند متعال آن را قبول نمايد. "شهید سیدحسین ميرطالبی پور" 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌قسمٺ دنبال مصطفی میگشتم که نگاهم از نفس افتاد....😍😳 چشمان مشکی و کشیده اش روی صورتم مانده و صورت گندم گونش گل انداخته بود... با قامت ظریفش به سمتم آمد، مثل من باورش نمیشد..😍😁 که تنها نگاهم میکرد و دیگر به یک قدمی ام رسیده بود که رنگ از رخش رفت و بیصدا زمزمه کرد _تو اینجا چیکار میکنی زینب؟😳😟😍 نفسم به سختی از سینه رد میشد، قلبم از تپش افتاده و همه وجودم سراپا چشم شده بود تا بهتر او را ببینم...😍☺️ صورت زیبایش را آخرین بار دو سال پیش دیده بودم و زیر محاسن کم پشت مشکی اش به قدری زیبا بود که دلم برایش رفت.. و به نفس نفس افتادم... باورم نمیشد...😟😍 او را در این ببینم و نمیدانستم به چه هوایی به سوریه آمده که نگاهم محو چشمانش مانده و پلکی هم نمیزدم... در این مانتوی بلند مشکی عربی و شال شیری رنگی که به سرم پیچیده بودم، ناباورانه حجابم را تماشا میکرد..😟 و دیگر صبرش تمام شده بود که با هر دو دستش در آغوشم کشید.. و زیر گوشم اسمم را عاشقانه صدا میزد... عطر همیشگی اش مستم کرده بود، تپش قلبش را حس میکردم و دیگر حال و هوا از این بهتر نمیشد.. که بین 🕊بازوان برادرانه اش🕊مصیبت دو سال تنهایی و تاریکی سرنوشتم را گریه میکردم.. 😭😍 و او با نفسهایش نازم را میکشید.. که بدنش به شدت تکان خورد و ازآغوشم کنده شد... مصطفی🌸 با تمام قدرت بازویش را کشید تا از من دورش کند،..😡 ابوالفضل غافلگیر شده بود، قدمی کشیده شد.. و بلافاصله با هر دو دستش دستان مصطفی را قفل کرد.😠 هنوز در هیجان دیدار برادرم😍 مانده و از برخورد مصطفی... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌قسمٺ از برخورد مصطفی زبانم بند آمده بود که خودم را به سمتشان کشیدم و تنها یک کلمه جیغ زدم.. _برادرمه!😵😥 دستان مصطفی سُست شد،.. نگاهش ناباورانه بین من و 🕊ابوالفضل🕊 میچرخید.. و هنوز از ترس مرد غریبه ای که در آغوشم کشیده بود، نبض نفسهایش به تندی میزد... ابوالفضل🕊، سعد🔥 را ندیده بود و مصطفی را به جای او گرفت😐😑 که با تنفر دستانش را رها کرد،.. دوباره به سمت من برگشت و دیدن این سعد خیالی خاطرش را به هم ریخته بود که به رویم تشر زد _برا چی تو این موقعیت تو رو کشونده سوریه؟😠 در سرخی غروب آفتاب، چشمان روشن مصطفی میدرخشید،.. پیشانی اش خیس عرق شده و از سرعت عمل حریفش شک کرده بود... که به سمتمان آمد و بی مقدمه از ابوالفضل پرسید _شما از هستید؟😍🇮🇷 ازصراحت سوالش ابوالفضل به سمتش چرخید و به جای جواب با همان زبان عربی توبیخش کرد _دو سال پیش خواهرم قید همه ما رو زد، حالا انقدر غیرت نداشتی که رو نکشونی وسط این معرکه؟😐😡 مصطفی به سمت چشمانم کشیده شد،... از همین یک جمله فهمید چرا از بی کسی ام در ایران گریه میکردم.. و من تازه 🕊 را پیدا کرده بودم که با هر دو دستم دستش را گرفتم تا حرفی بزنم و مصطفی امانم نداد _من جا شما بودم همین الان دست خواهرم رو میگرفتم و از این کشور میبردم!😊 در برابر نگاه خیره ابوالفضل،😠 بلیطم را از جیب کاپشنش بیرون کشید و به رفتنم راضی شده بود که صدایش لرزید _تا اینجا من مراقبش بودم، از الان با شما!😊 بلیط را به طرف ابوالفضل گرفته بود،.. ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌷داشتم خونه رو مرتب می کردم حسین گوشه‌ی آشپزخونه نشسته و به نقطه‌ای خیره شده بود. اونقدر غرق افکار خودش بود که هر چی صداش کردم، جواب نداد،رفتم جلوش و گفتم: حسین... حسین ... کجایی مادر؟! یهو برگشت و بهم نگاه کرد گفتم: حسین جان! کجایی مادر؟! خندید و گفت: سر قبرم بودم مامان... از تعجب خنده‌ام گرفت. بهش گفتم: قبرت؟!.. قبرت کجاست مادر جون؟! گفت: بهشت زهرا سلام الله علیها ردیف ۱۱ قطعه ۲۴ شماره ۴۴ چیزی نگفتم و گذشت ... 🌷وقتی شهیــــد شد و دفنش کردیم به حرفش رسیدم؛ با کمال تعجب دیدم دقیقاً همون جایی دفن شده که اون روز بهم گفته بود ، پشتم لرزید، فهمیدم اون روز واقعاً سر قبرش بوده... "شهید محمدحسین فهمیده" 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
سراپا وسعت دریا گرفتند همان مردان که در دل جا گرفتند تمام خاطرات سبزشان ماند به بام آسمان مأوا گرفتند از سمت چپ؛ شهید غلامعباس شاپوری شهیدابوالقاسم ضرغامپور شهیدغلامعلی نقدی 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌷در مبارزات سياسي از سالهاي ۴۱ و ۴۲ همزمان با آغاز نهضت اسلامي شروع مي شود و ايشان يكي از رهبران و پايه هاي نهضت در آذربايجان بودند كه در جريان همين مبارزات دستگير و در زندان قزل قلعه تهران زنداني شد ند. 🌷 به اتهام اينكه در خلال بحث پيرامون حكومت اسلامي و جنايات اسرائيل در يك سخنراني علني نام امام را به عظمت و عزت بر زبان آورد به مدت شش ماه به بافق كرمان تبعيد شد . پس از آن به بهانه ديگري شش ماه، ديگر به زنجان تبعيد شد . شهيد قاضي در تبر يز تنها نماينده تام الاختيار حضرت امام خميني بوده و نقش ايشان در شكل دادن به مبارزات مردم تبريز نيز شايان توجه است. "شهیدسید محمد علی قاضی طباطبایی " 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
هدایت شده از 🔻 تبلیغات مسافر 🔻
. 💢 اطلاعیه مهم ♨️ فوری ♨️فوری 💰شراکت در تولید💰 ✅ یک واحد تولیدی صنعتی کیک و انواع کلوچه های خرمایی و غیر خرمایی با برند تجاری مربوطه و تولید آرد برنج دارای برند تجاری مربوطه در زمینی مساحت 2800متر مربع با سند تک برگی در استان گیلان شهرستان صومعه سرا (۲۰کیلومتری رشت) با فروختن سه دانگ از شش دانگ بفروش گذاشته شده است. تا پس از فروختن سه دانگ، مشترکا با خریدار به تولید بپردازیم. تلفن تماس جهت کسب اطلاعت بیشتر؛ 09111823033
🌷خصوصیت بارز شهید برگرفته از حدیثی از حضرت زهرا(س) است که فرمودند: «اگر می‌خواهید اصلح مصلحت‌ها شامل حالتان بشود کارتان را با اخلاص انجام دهید» 🌷یکی از ویژگی‌های شهید اخلاص بالای او بود و تواضع و فروتنی او که زبانزد خاص و عام بود، همچنین احترام به والدین، تقید به نماز اول وقت و تعادل در دین از دیگر خصوصیات شهید بود. "شهیدمدافع حرم محسن فانوسی" 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌷در جبهه بودم. به من خبر رسید که عین الله هم به جبهه آمده است. با توجه به این که علاقه زیادی به هم داشتیم، سریع خودم را به گتوند رساندم. چون عین الله کم سن و سال و تنها پسر خانواده بود، اصرار کردم که برگردد. 🌷 عین‌الله گفت:” من راه خود را انتخاب کرده‌ام و می‌خواهم ادامه‌دهنده راه شهدا مخصوصاً دوستان شهیدم آموزگار و فتحی باشم. مگر خون من رنگین‌تر از دیگر شهداست. من در جبهه می‌مانم و به راهی که انتخاب کرده‌ام ادامه می‌دهم تابه شرف شهادت نائل آیم.” ✍راوی همرزم شهید "شهید عین‌الله شکوهی" 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa