عشـ∞ـق یـعـنے یـه پـلاڪ
🦋#کتاب_تا_شهادت🦋 چهل روایت از آنها که توبه کردند و راه حق را پیمودند و تا شهادت رفتند. 《انتشارات ش
🦋#کتاب_تا_شهادت🦋
🌴چهل روایت از آنان که توبه کردند راه حق را پیمودند و تا شهادت رفتند
《انتشارات شهید ابراهیم هادی》
مهیار را به یکی از مقره های کوهستانی بردم. آنجا بالای ارتفاع بود و چند متر برف نشسته و شرایط بسیار سختی داشت.😶
آن ایام اوایل زمستان سال ۱۳۶۰ بود. مهیار در آن مقرر کوهستانی در کنار چند بسیجی و مجاهد عراقی در واحد مخابرات مشغول شد.☺️
هوش و استعداد خاصی داشت. رمز های بی سیم را سریع حفظ می کرد.👌
شب اول از سر ما ترسیده بود. اما رفته رفته به آنجا عادت کرد.😊
مدتی بعد به سراغ او رفتم. با بسیجی ها حسابی جور شده بود. با برخی از آنها صحبت می کرد و مسائل مشکلات دینی خودش را می پرسید.
به نماز خواندن او نگاه کردم. انگار یک عمری نماز خوان بوده😌 مانند بقیه بسیجیها شده بود.
یک ماه بعد، پس از ترک مواد توسط مهیار مطمئن شدم، بیسیم زدم و گفتم عصر بیا پایین میخوایم بریم تهران.
توی راه هم گفتم: تو دیگه پاک شدی برو دنبال کار استخدام😊
عصر روز بعد توی خونه بودم که مهیار تماس گرفت. با عصبانیت گفت: امیر اگه شما نمیری منطقه من فردا برمیگردم😡😳
بعد با عصبانیت ادامه داد: این خواهرهای من هیچی نمی فهمند😡 یه مشت جوان دارن اونجا جون میدن و نون خشک میخورن 😭تا این ها توی آرامش باشن، اما اینا نمی فهمن.انگار تو این مملکت نیستند.
فردا من و مهیار برگشتیم. نمازاول وقت اوترک نمیشد☺️ حالا او به من تذکر میداد، که نماز اول وقت را رعایت کن و...🙂
مهیار دیگر اهل جبهه شد. یک روز ترک کردن آن محیط معنوی برایش سخت بود.مهیار دو سال در کردستان ماند. من درگیر کارهای مهندسی بودم و در کنار بسیجی ها، مسئول مخابرات سپاه سروآباد از شهرهای کردستان شده بود.
با بسیجی ها به عملیات میرفت، برای آنها حرف میزد و... . من برخی شبها که به دیدن او می رفتم، شاهد بودم، که مهیار برای نماز شب بلند می شد و حال و هوای عجیبی داشت.
عجیب تر اینکه، این پسر از فرنگ برگشته، که تا مدتی قبل نماز بلد نبود، دعای بین نماز جماعت را با سوز خاصی می خواند!!! یک بسیجی تمام عیار شده بود.
یاد آن زمانی افتادم که خانواده او به خاطر اعتیاد، به مرگ فرزندشان راضی شده بودند😔
روزها گذشت تا این که قبل از عملیات والفجر ۴ در پاییز سال ۶۲ نیروهای رزمنده به سوی منطقه پنجوین حرکت کردند....
#ادامه_دارد
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
@ebrahim_navid_shahadat
@ebrahim_navid_sticker
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
تست آنلاین کرونا بدهید:
https://test.corona.ir
با آروزی سلامتی
نظام پزشکی - هلال احمر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴در سوگ خورشید🥀
💫خورشید در کلام خورشید
💠یاد و خاطره امام خمینی رحمت الله علیه، رهبر آزادگان جهان، گرامی باد.
#رحلت_جانگداز_امام_خمینی_رحمت_الله
یاد #امام و #شهدا
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
@ebrahim_navid_shahadat
@ebrahim_navid_sticker
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
عشـ∞ـق یـعـنے یـه پـلاڪ
✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺 بسم رب الشهدا #رمان #هادی_دلها #قسمت_39 &راوی محسن چگینی با شرم متوسطی رو ب پ
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
بسم رب الشهدا
#رمان
#هادی_دلها
#قسمت_40
&راوی زینب
با محسن سوار ماشین شدیم سخت و خجالت آور بود تنها بودن با مردی ک تا ۵دقیقه پیش نامحرمم بود حالا از تمام دنیا محرمتره بهم.
بعداز حدود یه ساعت شایدم بیشتر جلوی مکانی نگه داشت که همه آرزوم بود برای دیدارش.
وقتی کنار مزار محمدرضا رسیدیم خم شدم فارغ از تمام دنیا نشستم کنار مزارش شروع کردم به گریه کردن
اینجا مزار پسری ۲۲ساله است که بعداز شهادت برادرم همیشه تو بدترین شرایط روحی اومده به دادم رسیده
ساعتها میگذشت من فقط تمام فشار روحی این چهارده ماه انتظار با گریه میگفتم
از دست دادن جوان خیلی سخته تو کربلا سیدالشهدا خیلی داغ دید اما دوجا نفس کم آورد #شهادت_علی_اکبرش و شهادت برادرش #حضرت_عباس شاید خیلی ها بگن برادرت با خدا معامله کردی
همین معامله یه کم دلت آروم میکنه
اینکه تو اوج ناراحتی میگی عزیزمن فدا شد تا یه آجر از حرم بی بی زینب کم نشه
با بلند شدن الله اکبر اذان دست محسن زیر بغلم میگره :بهتره اول یه آب میوه بخوری فشارت تنظیم بشه بعد بریم برای نماز
چون تو کم خونی داری با این همه گریه الان دوباره در مرز غش کردنی
با تعجب میپرسم :تو از کجا میدونی من کم خونی دارم
سرش زیر میندازه میگه :حسین بهم گفته بود
-😳حسین
محسن:به وقتش همه چیز میفهمی
نماز مون دوتایی تو حیاط چیذر خوندیم
بعدشم محسن منو برد شام بیرون
آخرشب وقتی رسیدیم دم خونه ماشین خاموش کرد چرخید سمت من و گفت :
زینب جان ازت خواهش میکنم رفتی بالا دوباره گریه نکن
اگه حسین برادرت بود دوست،همرزم،همکارم بود داغ من بیشتر از تو نباشه کمترم نیست
-چشم گریه نمیکنم
محسن:آفرین خانم گلم
برو شب بخیر
وارد خونه که شدم یکم کنار مامان بابا نشستم بعدش رفتم بخونم
هنوز خوابم سنگین نشده بود که دیدم
تو حسینه معراجم تو بغل بهار دارم التماس میکنم
بهار تروخدا فقط ی دقیقه صورتش ببینم فقط یه دقیقه 😭😭
شهید مدافع وطن محسن چگینی
با جیغ بلند از خواب بیدار شدم
مامان بابا کنارم بود بابا پاشد با اضطراب وصف ناپذیریی گفت بهتره زنگ بزنم محسن بیاد
تا اومدن محسن فقط گریه میکردم با صدای زنگ مامان پاشد
تو آستانه در گفت :فکر کنم خواب شهادت تورو دیده پسرم
بهتره خودت آرومش کنی
محسن:خانمم چی شده ؟
چرا گریه میکنی عزیزدلم ؟
-محسن تو منو تنها نمیذاری مگه نه؟😭
تروخدا بگو بگو که تو دیگه شهید نمیشی 😭
من بودم محسنی که میخاست آرومم کنه
بالاخره آروم شدم و روی پای محسن خوابم برد
از فردای اونروز همش میترسیدم اگه واقعا یه روزی محسنم به آرزوش برسه واکنشم چیه
نام نویسنده:بانوی مینودری
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
@ebrahim_navid_shahadat
@ebrahim_navid_sticker
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
📖«««﷽»»»📖
#اطلاعیه🔈
√|| مجموعه
شهیدابراهیم_هادی_وشهیدنویدصفری❣||√
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
💠 با سلام و عرض ادب خدمت کاربران عزیز جهت ارتقاء کیفیت کانال از شما همراهان همیشگی خواهشمندیم نظرات پیشنهادات و انتقادهای خود را درمورد پستهای کانال به ایدی زیر بفرستین
🌺راستی دلنوشته شهدایی و عنایت شهدا که شامل حال شما عزیزان شده هم برامون بفرستین
🆔 @Kararr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠امام خمینی رحمه الله:
🍃من به این چهرههای نورانی و بشّاش شما
و به این گریههای شوق شما حسرت میبرم.💔
🍃خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند.
🍃خوشا به حال آنان که در این قافلۀ نور، جان و سر باختند.
🍃خوشا به حال آنهایی که این گوهر را در دامن خود پروراندند.
#شهدا
#فرزندان_روح_الله
#امام_شهدا
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
@ebrahim_navid_shahadat
@ebrahim_navid_sticker
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃پای درس شهیدان
🕊سلام بر ابراهیم، هادی دلها
🥀 #پرستوی_گمنام_کانال_کمیل
🍃اگر شهید نباشد خورشید طلوع نمی کند و زمستان سپری نمی شود
🍃اگر شهید نباشد چشمه های اشک می خشکد،
🍃قلب ها سنگ می شود و دیگر نمی شکند
🍃و سرنوشت انسان به شب تاریک شقاوت و زمستان سرد قساوت انتها می گیرد و ...
#شهدا
#دوست_شهید_من
#شهید_ابراهیم_هادی
#شهیدان_الگوی_جذب_جوانان
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
@ebrahim_navid_shahadat
@ebrahim_navid_sticker
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅یادآوری جایگاه مسئولین
☝️این کشاورزان و کارگرها و اینها بودند که شما را به استانداری رساندند
☝️زمان رضا شاه شما را راه نمی دادند به ادارات
☝️اذیت بندگان خدا بخشودنی نیست
#رحلت_جانگداز_امام_خمینی_رحمت_الله
#امام_دلها ❤️
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
@ebrahim_navid_shahadat
@ebrahim_navid_sticker
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
عشـ∞ـق یـعـنے یـه پـلاڪ
🦋#کتاب_تا_شهادت🦋 🌴چهل روایت از آنان که توبه کردند راه حق را پیمودند و تا شهادت رفتند 《انتشارات شه
🦋#کتاب_تا_شهادت🦋
🌴چهل روایت از آنها که توبه کردند و راه حق را پیمودند و تا شهادت رفتند.
《انتشارات شهید ابراهیم هادی 》
یک روز بچه ها به من خبر دادند که ظاهراً مهیار شهید شده و پیکرش را بردهاند سنندج.
باورم نمیشد. رفتم ستاد شهدای سنندج.
گفتم شهید به نام مهیار مهرام دارید گفت: نه.
خوشحال می خواستم برگردم. همان شخص گفت: اما چند تا شهید گمنام داریم، که قرار است منتقل شوند تهران و به عنوان گمنام دفن شوند.
برگشتم تا آن ها را نگاه کنم. هفت شهید که همه بدن آنها گلولهباران شده😞 و با ماشین از روی سر آنها عبور کرده بودند😭 به عنوان شهید گمنام کنار هم آرامیده بودند😭
به سختی مهیار را شناختم. یک گردنبند نقره از دوران انگلیس در گردنش بود. از روی همان گردنبند او را شناختم.
بقیه بچههای سپاه سروآباد بودند که به دست ضد انقلاب به طرز فجیعی به شهادت رسیده بودند😭
پیکر مهیار به تهران منتقل شد. اما خانواده اش او را تشییع نکردند😞 پیکر او بدون تشییع در قطعه ۲۸ بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
مراسم ختم او فقط سیزده نفر شرکت کننده داشت😔 گمنام تشییع و تدفین شد.
اما برای مراسم چهلم اوبه سراغ بچههای لشکر رفتم و ماجرای این بسیجی غریب را تعریف کردم.
بسیجی های لشکر دسته عزاداری راه انداختند و او را از غربت در آوردند. خیابان یوسف آباد، از کثرت جمعیت بسته شده بود.
خواهران را از ایران رفتند. پدرش در سوئیس از دنیا رفت. شهید مهیار مهرام راه درست و راه حق را نمی شناخت، از زمانی که با انسانهای الهی در جبهه رفاقت کرد، مزه رفاقت با خدا را چشید.
از زمانی که راه درست را شناخت، لحظهای در پیمودن راه حق تردید نکرد.
او بنده واقعی خدا شد. خدا هم در بهترین حالت خود را به سوی خود دعوت کرد.
آنها که دوست دارند شهید غریب را زیارت کنند به قطعه ۲۸ بهشت زهرا ردیفش شماره ۴ در کنار شهدای گمنام بروند.
روحمان با یادش شاد
#پایان_منزل_پنجم
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
@ebrahim_navid_shahadat
@ebrahim_navid_sticker
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
عشـ∞ـق یـعـنے یـه پـلاڪ
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ بسم رب الشهدا #رمان #هادی_دلها #قسمت_40 &راوی زینب با محسن سوار ماشین شدیم سخت
✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺
بسم رب الشهدا
#رمان
#هادی_دلها
#قسمت_41
&راوی محسن
امروز دوازدهم فروردین ماهه هرسال همین موقعه یه اکیپ از بچه ها میشدیم و به نیت سال تولد امام زمان ۲۵۵شاخه گل رز برای شهدای گمنام پخش میکردیم
پارسال که رفتیم بهشت زهرا سر مزار شهید ترک حسین یه عکس انداخت که ما بعدا راز این عکس فهمیدیم
حسین از جمع ما خدایی شد و برنگشتن پیکرش کمر همه رو شکست
مهدی تو این ۱۴ماه ۱۴سال پیرتر شده
محمد یک بار سکته رد کرده اما خانواده ،خانمش خبر ندارن
خودمم که اندازه تمام دنیا دلم برای رفیقم تنگه
زینب دختری هفده ساله که خیلی تو این چهارده ماه داغون شد
شب اول صیغه مون وقتی پدرش زنگ زد برم خونشون
وقتی جسم ضعیفش تو آغوشم میلرزید
یاد حرفای حسین تو معقر افتادم
زینب یه دختر حساس بود
به رسم هرساله گلا خریدم میخاستم با زینب این کار امسال انجام بدم خانم کوچلوی نازم
سرراهم چشمم افتاد به اسباب بازی فروشی از ماشین پیدا شدم یه خرس یه ماشین کنترلی خریدم
تا خونه زینب اینا ی ربعی راه بود
وقتی رسیدم به گوشیش زنگ زدم
-الوسلام خانمم خوبی؟
من پایین منتظرتم
لطفا مرتضی باخودت بیار
ممنون
زینب با مرتضی سوار ماشین شدن
مرتضی:عه این همه گل
-مهریه آبجی خانمت دیگه
میخام مهرش بدم از دستش خلاص بشم
زینب: واقعا 😡
-اوه اوه چ فلفل نازی شدی
شوخی کردم جوجه من
.
.
بفرمایید این ماشین برای آقا مرتضی
اینم ی خرس برای خرس کوچلوی من
زینب حرصش دراومد خرس پرت کرد سمتم گفت :نمیخام
خرسم خودتی
پسر بد
من قهرم
-خب ببخشید من خرسم حالا آشتی
زینب ؛اوهوم اوهوم
داشتیم گلا سر مزار شهدای گمنام میذاشتیم که گوشیم زنگ خورد محمد بود
زنگ زد بود برای فردا همه دعوت کنه باغ پدرش
وقتی پرسیدم کیا هستن گفت نگران نباش اکیپ خودمون هستن جمع خانوادگیه
نام نویسنده :بانوی مینودری
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
@ebrahim_navid_shahadat
@ebrahim_navid_sticker
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
📖«««﷽»»»📖
#اطلاعیه🔈
√|| مجموعه
شهیدابراهیم_هادی_وشهیدنویدصفری❣||√
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
💠 با سلام و عرض ادب خدمت کاربران عزیز جهت ارتقاء کیفیت کانال از شما همراهان همیشگی خواهشمندیم نظرات پیشنهادات و انتقادهای خود را درمورد پستهای کانال به ایدی زیر بفرستین
🌺راستی دلنوشته شهدایی و عنایت شهدا که شامل حال شما عزیزان شده هم برامون بفرستین
🆔 @Kararr
✨﷽✨
⭕️ #پخش_زنده تمام نقاط حرم #امام_رضا (ع) در ایتا
🕌 پخش_زنده گنبد مطهر👇
b2n.ir/716010?eitaafly
🕌 پخش_زنده ضریح مطهر👇
b2n.ir/780435?eitaafly
🕌 پخش_زنده صحن انقلاب👇
b2n.ir/840352?eitaafly
🕌 پخش_زنده صحن جامع رضوی👇
b2n.ir/941603?eitaafly
🕌 پخش_زنده صحن آزادی👇
b2n.ir/024062?eitaafly
🕌 پخش_زنده صحن گوهرشاد👇
b2n.ir/460076?eitaafly
🕌 پخش_زنده شبکه رضوی👇
b2n.ir/791236?eitaafly
_________
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ملت عظیم ایران رمزپیروزی اسلام برکفرجهانی رادردوازدهم محرم حسینی جستجوکندکه انقلاب اسلامی ایران،پرتوی از #عاشوراوانقلاب عظیم الهی آن است
#امام_خمینی صحیفه امام،جلد17،صفحه482
پیش ازآغازمحرم 42امام خمینی،روحانیان وواعظان رابه افشاگری جنایات شاه واربابانش دعوت کردایشان خودنیزسیزده خردادهمان سال(روز عاشورا)به سخنرانی پرداخت وبا صراحت ازشاه خواست رفتارش رااصلاح کند.درپی این اقدام رژیم شاه،امام را بازداشت کرد
روز15خردادبارسیدن خبردستگیری امام،اعتراضات گسترده ای درقم،تهران،ورامین،مشهدوشیرازبرگزارشد.تظاهرات تبدیل به شورش گسترده خیابانی شد.دستجات مردم بیمهابادرمواجهه بانظامیان مستقردر شهرقرارمیگیرند.درخیابانهای مرکزی قم وتهران سیل جمعیت غیرقابل کنترل شد.مأموران نظامی به روی تظاهر کنندگان آتش گشودند. مردم نیزباچوب وسنگ به دفاع ازخودبرخاستند.تظاهرات درآنروزودوروزبعدنیزادامه یافت وهزاران نفرازمردم کشته ومجروح شدند.فجیعترین حادثه،قتل عام دهقانان کفنپوش ورامینی بودکه درپشتیبانی ازامام راهی تهران شده بودند.مأموران نظامی درسرپل باقرآبادباآنها روبروشده باسلاحهای سنگین مردم راقتل عام کردند.
دوازدهم #محرم 1383( 15خرداد42) ایران شاهدحماسه ای خونین وغمباربودکه هرچندبه ظاهرپایان یک قیام می نمودامادرواقع آغازی شدبرتداوم حرکت انقلاب اسلامی که به برکت محرم،این بذرپانزده سال بعددوازده بهمن به ثمرنشست ومطلعی شدبر #انفجار_نور
#قیام_پانزده_خرداد
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
@ebrahim_navid_shahadat
@ebrahim_navid_sticker
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
دنیا
و
هر
چه
بود
به
دنیا
نهاد
و
رفت........
💔شهدا نگاهی💔
#شهدا
#دوست_شهید_من
#شهید_نوید_صفری
#شهیدان_الگوی_جذب_جوانان
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
@ebrahim_navid_shahadat
@ebrahim_navid_sticker
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
📖🔰«««﷽»»»🔰📖
#اطلاعیه🔈
√|| گروه ختم قران و ذکر
#شهیدابراهیم_هادی_وشهیدنویدصفری❣||√
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
💠 جهت حاجت روایی خود در گروه ختم قران و ختم ذکر نام خود رابه ایدی خادمین ما بفرستید
💫خادمین گروه ختم قران👇
🆔 @Shahadat3133
💫خادمین گروه ختم ذکر👇
🆔 @Zahrayyy
🔴همچنین هر شب جمعه هیئت مجازی در کانال های مجموعه برگزار خواهیم کرد منتظر همراهی و حضور گرمتون هستیم😊
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
@ebrahim_navid_shahadat
عشـ∞ـق یـعـنے یـه پـلاڪ
🦋#کتاب_تا_شهادت🦋 🌴چهل روایت از آنها که توبه کردند و راه حق را پیمودند و تا شهادت رفتند. 《انتشارات
🦋#کتاب_تا_شهادت🦋
🌴چهل روایت از آنها که توبه کردند و راه حق را پیمودند و تا شهادت رفتند.
《انتشارات شهید ابراهیم هادی 》
منزل ششم / فراری
در روزگار قدیم سراسر ایران را خان و خان بازی پر کرده بود. خان و کدخدای هر محله هر کاری که می خواست می کرد.
نوچه ها و اطرافیان او هم به همین ترتیب به مردم ظلم می کردند.
در سرزمین خوزستان و در حوالی دزفول نیز چنین شرایطی حاکم بود. یکی از آن کسانی که از دوران جوانی در خدمت خان منطقه بود، جوانی بود که محمدرضا نام داشت.
او هرچه می خواست می کرد. جوان شیر پاک خورده ای بود که به خاطر دوستان بدش گرفتار این مسائل شده بود. او همیشه در کنار خان بود و در ظلم و شریک.
همیشه با خودش خنجر داشت هر کسی را که می خواست او را اذیت کند حسابی ادب میکرد.
در دعوا کردن حریف نداشت. حساب کار، دست همه آمده بود.
روزها و سالها گذشت تیراندازی ماهری شده بود. محمدرضا حتی یک بار قصد کشتن خان یکی از مناطق را داشت که موفق نشد. اواسط دهه ۵۰ ماموران حکومتی به دنبال او بودند. او هم رهایی از دست آنها راه کوه و کمر را در پیش گرفت.
کوههای مرزی ایران و عراق ماوای شده بود. گاه گاهی هم به خانواده سر میزد و کمی آذوقه از آنها می گرفت.
تا این که انقلاب پیروز شد. برای خودش پیرمردی شده بود به سراغ خانواده آمد.
در آن روزگار که در دل کوه زندگی می کرد، خیلی به گذشته و آینده خودش فکر کرد. آخرا ین هم زندگی است!؟
محمدرضا بعد از فکر کردن های بسیار تصمیم گرفت، از گذشته خود توبه کرد. حالا وقت آن بود که زندگی جدیدی را آغاز کند.
سراغ مردم رفته و از آنها حلالیت بطلبد؛ زیرا خداوند ممکن است از حق خودش بگذرد اما حق مردم را نه.
راه افتاد و در به همه خانه هایی را که روزگاری با آنها ظلم کرده بود کوبید. از همه حلالیت طلبید. اگر جای جبران بود، جبران می کرد. هر که داشت داد تا او را حلال کنند.
یادم هست که پیش پدر من آمد و گفت: یک بار مرا اذیت کردی، گفتم صبح زود که می خواهد به زمین کشاورزی برود او را میکشم. بر سر راه تو کمین کرده بودم، تو را دیدم که آمدی، اما یک بار دست و پایم لرزید. فهمیدم که خدا نمیخواهد من خون یک انسان مظلوم به گردنم باشد.
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
@ebrahim_navid_shahadat
@ebrahim_navid_sticker
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
💯یک نوجوان ۱۷ ساله پاکستانیالاصل، #کتاب_سلام_بر_ابراهیم را در انگلستان ترجمه کرد.
💠سیدحیدر جمالالدین، مترجم نوجوان #پاکستانیالاصل و مقیم انگلستان گفت:
🌀وقتی من کتاب این #شهید بزرگوار را خواندم، متوجه شدم که درسهای زیادی از جمله شجاعت✓ بخشندگی✓ و رشد شخصیت✓ در آن هست.
💠شهید #ابراهیم_هادی، مربی خوبی برای بچههایی بود که پیرامونش حضور داشتند✅
#شهید_ابراهیم_هادی
#سلام_بر_ابراهیم📚
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
@ebrahim_navid_shahadat
@ebrahim_navid_sticker
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
استاد دانشمند،کربلایی مهدی رسولی.mp3
2.62M
✨#سخنرانی، #روضه✨
⚜️#استاد_دانشمند، کربلایی مهدی رسولی⚜️
🍃زیارت امام حسین علیه السلام، آرامش دلها🍃
🍏شب جمعه ست دلم کرببلا می خواهد🍏
#السلام_علیک_یاابا_عبدالله_الحسین علیه السلام
#شب_جمعه
#شب_ زیارتی_ارباب
💠وعده دیدار بچه هئیتی ها امشب #ساعت_20
در کانال:
@ebrahim_navid_delha
#هئیت_مجازی
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
@ebrahim_navid_shahadat
@ebrahim_navid_sticker
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
عشـ∞ـق یـعـنے یـه پـلاڪ
✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺 بسم رب الشهدا #رمان #هادی_دلها #قسمت_41 &راوی محسن امروز دوازدهم فروردین ماهه
✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺
بسم رب الشهدا
#رمان
#هادی_دلها
#قسمت_42
&راوی زینب
امروز سیزده بدر دیروز محمدآقا زنگ زده بود دعوتمون کرد باغ پدرش
نمیدوستیم کیا به جز ما دعوت هستن قرار شد ۹صبح محسن بیاد دنبالم که باهم بریم بابا ایناهم خودشون بیان
وقتی رسیدیم دیدیم بهار اینا،مهدیه اینا ،خواهرشوهرم اینا ،برادرشوهرم اینا و برادر شوهر و خواهرشوهر عطیه هم بودن
خداشکر چندتا پسر بچه بود تا مرتضی حوصلش نره
-وای من حوصلم سر رفت
نشستیم داریم همو نگاه میکنیم
عطیه: بیا بیا غرغر نکن منچ بازی کنیم
یه ساعتی بازی کردیم
یهو خواهرزاده کوچلوی محمد دوید اومد سمت عطیه و چادر عطیه کشید و گفت : زن دایی بریم وسطی بازی
-فاطمه جونم اینجا نمیشه ک عزیزم
فاطمه: چلا خاله
-آخه نامحرم هست جیگر خاله
عطیه :بیاید بریم یه جایی از باغ که اصلا معلوم نمیشه
-کجا
عطیه :پشت اون اتاق تکی
وااااااااااای پشت اون اتاق یه آبشار مصنوعی بود خیلی حال داد
بعدچندساعت نشسته بودیم با بهار صحبت میکردیم
که صدای یکی از آقایون خانمها تشریف بیارید برای پهن سفره
-پاشیم بریم
بهار :تو بشین محسن داره میاد پیشت
بهار رفت یهو خودم وسط استخر وسط باغ دیدم
-محسسسسسن میکشمت
خیییییییییلی نامردی
الان چیکار کنم خیسم کردی 😭
محسن : خخخ برات لباس آوردم بیا برو عوض کن
بجاش یه آب تنی کردی 😂😁🙈😍
تعطیلات نوروزی تموم شد و ما برگشتیم مدرسه
چندروز بعدش محمد اعزام شد سوریه اونروز حالش بد بود چون شنیده بود تو سوریه عملیاته
به محسن و مامان زنگ زدم گفتم شب میرم پیش عطیه میمونم
عطیه حق داشت بی تابی کنه با هر زنگ در ،تلفن قلبش بریزه
چون هردو ازدواج کرده بودیم میخاستیم سال جدید تحصیلی بریم مدرسه بزرگسالان
امتحانهای خرداد رسید و چون محمد سوریه بود معدل عطیه خیلی افت کرد ولی من طبق قولم معدلم ۱۹اومد
مرداد ماه نزدیک بود و ما دنبال کارای عروسیمون بودیم
اما مردادماه ۹۶ خبری همه جهان دگرگون کرد شهادت پاسداری دهه هفتادی به نام #محسن_حججی
یک هفته بیشتر تا عروسیمون نمونده بود همه کارامون کرده بودیم از خواب بیدار شدم موهام آشفته دور برم گرفته روی تختم داشتم دستام میکشیدم گوشیم برداشتم داشتم کانالام گروهام چک میکردم که یه خبری دیدم که دل و قلبم باهم لرزید
""اسارت یک نیرو سپاه پاسدران در سوریه """
اشکام باهم مسابقه داشتن
با داستای لرزان شماره محسن اول از همه گرفتم
-سلام تو کجایی؟
محسن: سلام چرا گریه میکنی
دارم میام دنبالت بریم تزئین ماشین عروس و دست گل
چی شده ؟
-زود بیا نگرانتم زود بیا
محسن: زینب چی شده
خواب دیدی باز؟
-نه نه ی پاسدار تو سوریه
بچه ها کدوم سورین؟
مهدی،محمد و علی ایرانن؟
محسن : یا ابوالفضل
آره همه ایرانن
بذار یه زنگ ببینم میتونم آماری از این بنده خدا بگیرم
-محسن توروخدا بیا پیشم من نگرانتم محسن : باشه عزیزدلم
باشه تو گریه نکن
من تا نیم ساعت دیگه پیشتم
اون روز انقدر حال هممون بد شد که رفتیم معراج الشهدا دعای توسل خوندیم برای آزادسازی این اسیر
اما خدا ی جوری دیگه این پاسدار انتخاب کرد
با لب تشنه دوروز بعد سر از تنش جدا کردن
#سلفی_عزت
#شهید_بی_سر_دهه_هفتادی
#حجت_خدا
محسن حججی در سی نهم سال انقلاب یک بار دیگر درخت انقلاب با جان فشانی اش آبیاری کرد
نام نویسنده: بانو مینودری
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
@ebrahim_navid_shahadat
@ebrahim_navid_sticker
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
هدایت شده از ♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
🌹کاربران عزیز ان شاء الله که از هیئت مجازی امشب استفاده لازم را برده باشید و هر شب جمعه منتظر همراهی شما هستبم😊🙏
💟همچنین از شما خواهشمندیم جهت برگزار بهتر هئیت مجازی انتقاد و پیشنهاد خود را به ایدی زیر بفرستین
🆔 @Heydaryyy
📖«««﷽»»»📖
#اطلاعیه🔈
√|| مجموعه
شهیدابراهیم_هادی_وشهیدنویدصفری❣||√
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
💠 با سلام و عرض ادب خدمت کاربران عزیز جهت ارتقاء کیفیت کانال از شما همراهان همیشگی خواهشمندیم نظرات پیشنهادات و انتقادهای خود را درمورد پستهای کانال به ایدی زیر بفرستین
🌺راستی دلنوشته شهدایی و عنایت شهدا که شامل حال شما عزیزان شده هم برامون بفرستین
🆔 @Kararr
🌱 پای درس شهیدان
💠جنگ را اگر بتوان معبدی رفیع درنظرآورد که شهیدان در فضای عطرآگین آن نماز عشق خواندند ومسجود ملائک شدند،🌷شهید آقامهدی باکری یکی از منارههای بلند آن خواهد بود که ازدوردست گنبد مینایی🍃، آرامش و ایمان میپراکند واز ماذنهاش اذان عشق به گوش جان میرسد ومحیط زندگی را رنگ معنویت میبخشد.
🦋 فصل خلوص کتاب ایثار وشهادت با نام او آغازمیشود وزخمهای بدر و خیبر را تازه میکند.
نثار روح پاکش #صلوات🌹
🌅 صبحتون شهدایی
#شهدا
#دوست_شهید_من
#شهید_مهدی_باکری
#شهیدان_الگوی_جذب_جوانان
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
@ebrahim_navid_shahadat
@ebrahim_navid_sticker
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃✨🍃✨🍃✨🍃
تو که هم سن منی
تو که هم سال منی❤️
توشهیدبن شهید
توجهاد بن عماد😭
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
@ebrahim_navid_shahadat
@ebrahim_navid_sticker
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃روز وصل
✅ سخنان حضرت آیت الله خامنه ای درباره آرزوی شهادت حاج قاسم
🦋 روایت شهید سلیمانی از شهید حسین یوسفالهی؛ شهیدی که پیکر مطهر سردار در کنار او به خاک سپرده شد.🥀
نثار روح پاکشان صلوات
#شهدا
#شهید_سردار_سلیمانی
#مکتب_سلیمانی
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
@ebrahim_navid_shahadat
@ebrahim_navid_sticker
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
عشـ∞ـق یـعـنے یـه پـلاڪ
🦋#کتاب_تا_شهادت🦋 🌴چهل روایت از آنها که توبه کردند و راه حق را پیمودند و تا شهادت رفتند. 《انتشارات
🦋#کتاب_تا_شهادت🦋
🌴چهل روایت از آنها که توبه کردند و راه حق را پیمودند و تا شهادت رفتند.
《انتشارات شهید ابراهیم هادی 》
او حق الله را هم جبران کرد. محمدرضا نمازها را قضا کردو مشغول عبادت شد. شب ها به خاطر عمر خودش که تباه کرده ناله می زد و اشک می ریخت. این انسان با آن شخصی که می شناختیم حسابی فرق کرده بود.
او به حدیث امام صادق (ع) کاملا عمل کرد که می فرمایند : توبه از گناهان شرایطی دارد از جمله :👇
🔹۱)همواره انسان در برابر خدا اعتراف کند به گناهانی که انجام داده که این یادآوری او را از غرور و ارتکاب دوباره گناهان باز می دارد.
🔸۲)پشیمانی واقعی از گناهانی که قبلا انجام داده است.
🔹۳)از اینکه در مابقی عمر مجدداً مرتکب گناه شود، ترسان باشد.
🔸۴)از اینکه خلاف امر خدا را انجام داده و نتوانسته اطاعت خدا را بکند، گریان و متاسف باشد.
🔹۵)همواره نفس خود را از میل به شهوات باز دارد
🔸۶)آنچه از واجبات به گردن او مانده قضایش را به جای آورد وحقوقی را که بر عهده دارد به جای آورد.
🔹۷)از هم نشینان و دوستان بد دوری کند.
(مصباح الشریعه)
روزها گذشت تا اینکه یک باره شیپور جنگ🎺نواخته شد. ارتش و سپاه در دشت عباس و دیگر مناطق خوزستان با دشمن درگیر شدند. اما مشکل اساسی آنها نبود یک راه بلد بود.
کسی که کوه و دشت این مناطق مرزی را بلد باشد.
محمدرضا خودش را به نیروهای نظامی می رساند. به آنها گفت که من سالها فرار بودم و در این کوه ها و دره ها زندگی کرده ام ؛ من این مناطق را مثل کف دستم بلدم.✋ بین ارتش و سپاه بر سر استفاده از این پیرمرد ریش سفید دعوا بود.😄 یک روز با نیروهای ارتش به شناسایی میرفت روز دیگر با نیروهای سپاه.😊
من ایام، مدتی را با او در مناطق عملیاتی بودم. وقتی که می دیدم که چگونه مشغول نماز شب می شود و استغفار می کند، به حال او غبطه می خوردم😔. یک انسان چقدر می تواند تغییر کند!؟
خرداد ماه سال ۱۳۶۰ بود که با نیروهای ارتش در یک عملیات همراه شد. فرمانده نیروهای ارتشی مجروح شد و در مقابل نیروهای دشمن به زمین افتاد!! محمدرضا یراق زاده از جا بلند شد و جان فرمانده را نجات داد، اما گلوله کالیبر دشمن این پیرمرد توّاب را به سوی بهشت فرستاد.😭✨
روح ما با یادش شاد🍃
#پایان_منزل_ششم
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
@ebrahim_navid_shahadat
@ebrahim_navid_sticker
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆