eitaa logo
ساکنین پلاک "8"
205 دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
8.1هزار ویدیو
114 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
چگونه از همسرخودعلامه طباطبایی بسازیم 🌷همسرانه عاشقانه_عالمانه فرض کنید دختر یک خانواده ی ثروتمندی هستید در تبریز.  با یک طلبه ساده، میکنید و بخاطر ادامه تحصیل همین طلبه ی ساده راهی نجف میشوید. گرما و غربت شهر نجف را در نظر بگیرید، خدا به شما فرزندی میدهد. بعد این فرزند می میرد! بعد دوباره فرزند میدهد، دوباره در همان بچگی می میرد! دوباره فرزند میدهد دوباره…!! 💔 این درحالی ست که فقر گریبان تان را گرفته. در حدی که یکی یکی، اسباب خانه را میفروشید. حتی رختخواب! اگر دختر ثروتمندی باشید و این فقر و نداری، روال زندگی مشترکتان شود چه بر سر اعتقاد و حوصله و صبوری و اخلاقتان می آید؟؟؟ اگر قرار باشد چیز بزرگتری در ازای صبر بر فقر بگیرید چه؟؟؟ نقش و جایگاه همسر علامه طباطبایی همیشه مرا به فکر فرو میبرد.  علامه درباره ایشان گفته بودن: ” من نوشتن المیزان را مدیون ایشانم” !! یا “اگر صبر حیرت انگیز همسرم نبود من نمیتوانستم ادامه ی تحصیل بدم” صبر حیرت انگیز.. نوشتن المیزان… علامه نه تعارف داشته و نه اغراق میکند. علامه در جایی فرموده بودند “ایشان وقتی در قم رو به حضرت معصومه سلام میدادند من جواب خانوم را میشنیدم! و همچین هنگامی که زیارت عاشورا میخواندند من جواب سلام امام حسین(ع) را میشنیدم!” بازهم گفته بودند: "وقتی مشغول تحقیق و پژوهش بودم، با من سخن نمیگفت و سعی میکرد، شرایط آرامی برایم ایجاد کند، رشته افکارم گسسته نشود و هر ساعت در اطاق مرا باز میکرد و آرام چای را میگذاشت و میرفت. مرحوم علامه به همسر باوفایش عشق می ورزید و برایش احترام بسیاری قائل بود.  پس از مرگش تا مدتها مرحوم علامه هر روز بر سر قبرش حاضر میشد و در فقدان او ناباورانه اشک میریخت و این مهر دوسویه همگان را به تعجب وا داشته بود..." همیشه به جایگاه او حسرت میخورم!💞 با خودم فکر میکنم وقتی که داشته خانه را جارو میزده، یا وقتی برای علامه چایی میریخته، میدانسته در آسمان ها انقدر معروف است؟ میدانسته در پرورش یک مرد بزرگ انقدر موثر است؟ کاش کتابی از زندگی نامه اش چاپ شده بود... کاش برای ما کلاس آموزشی میگذاشت، کلاس . کلاس در شرایط بحرانی. کلاس چگونه از همسر خود علامه طباطبایی بسازیم؟!!! کلاس چگونه بدون قلم بدست گرفتن تفسیر المیزان بنویسیم؟ کلاس چگونه مهم باشیم اما مشهور نه! کلاس چگونه توانستم در اهداف والای همسرم او را در بدترین شرایط یاری دهم؟ کلاس زن بودن، زن خاص و خالص بودن...زنی که میتواند عزیز دل باشد و عزیز دل بپروراند... کلاس عالِم بودن، بدون هیاهو، بدون تبلیغ، بدون ادعا، بدون منم منم! آه... همه ی این ها چند واحد میشود؟چقدر واحد پاس نکرده دارم! چقدر بعضی ها در گوشه ی خلوت و گمنامیشان، سر از آسمان و ملکوت درآورده اند! ☁ چقدر میشود انسان بود و انسان سازی کرد! چقدر میشود ساده اما متفاوت زندگی کرد! کنج سجاده و کنج اتاقی، که تو در آن رخت و لباس علامه را رفو میکرده ای برایم آرزوست.
✳ معلم اخلاص 🔻 اگر بخواهم فقط یک خصیصه از زندگی برایتان نقل کنم باید بگویم ایشان برای همه‌ی ما بود. با این که مرد برجسته‌ی بود، سواد آکادمیک و دانشگاهی خوبی داشت و در میدان عمل نیز کارکشته بود، سخنران خوبی بود و در کارهای ستادی و عملیاتی تبحر داشت اما خصیصه‌ای که می‌خواهم بگویم از همه‌ی این‌ها مهم‌تر بود. اگر به سیر منصب گرفتن ایشان در نگاه کنیم متوجه می‌شویم مثل همه‌ی درجه‌دارها، منصب‌ها تا جایی سیر صعودی داشته‌اند. تا جایی که ایشان به فرماندهی سپاه لبنان رسیده بودند. اما بعد از برهه‌ای، به صلاحدید فرماندهان بالا دست که به توانایی ایشان در اداره‌ی امور واقف بودند، مسؤولیت‌هایی به ایشان سپرده شد که از منظر منصب نظامی جایگاه پایین‌تری از مسؤولیت آن زمان ایشان داشتند. اما سردار حجازی بدون این که کلمه‌ای در این باره صحبت کند یا گلایه‌ای داشته باشد، با تمام همه‌ی این مسؤولیت‌ها را پذیرفت و به‌خوبی نقش خودش را ایفا کرد. دقیقا مثل اخلاقی که ایشان در دوران از خودشان نشان دادند. در دوران جنگ هم هر مسؤولیتی که به ایشان سپرده می‌شد، بدون هیچ گفت‌وگویی می‌پذیرفتند و آن را به نحو احسن انجام می‌دادند. 👤 راوی: سردار امیر حیات مقدم از فرماندهان سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس 📰 منبع: روزنامه‌ی جام جم ❤ @pellake8
☀️درس اخلاق☀️ 🔴 بى ‼️ اگر شما مخلصید، چرا چشمه هاى حکمت از شما به جارى نشده ، با این که چهل سال است به خیال خود، قربة إلى الله عمل مى کنید. با این که در حدیث وارد است که کسى که از براى خدا چهل صباح ، ورزد، چشمه هاى حکمت از قلبش به زبانش جارى گردد ، پس بدان اعمال ما براى خدا نیست و خودمان هم ملتفت نیستیم و درد بى درمان همین جا است ... واى به حال کسى که با و ، وارد جهنّم شود. ( امام رحمة الله علیه ، چهل حدیث ، ص 43 و 44 ) @pellake8
✳️ بانی محترم! 🔻 آمده بود تا از بنّاها و معمارها تشکر کند. قطعه‌ای را به همت او در مسجد کوفه ساخته بودند. هنوز چیزی از ورودش نگذشته بود که ناگهان چهره‌اش به‌هم ریخت و برآشفته شد. قدری به دوروبر نگاه کرد. انگار دنبال چیزی می‌گشت. چشمش به یکی از کارگرها افتاد. با شتاب به‌سمت او رفت و کلنگش را از دستش بیرون کشید. همه هاج‌وواج مانده بودیم... خدایا چه اتفاقی افتاده...؟! کلنگ به دست و با شتاب به‌سمت تابلویی که بر دیوار نصب شده بود رفت. کلنگ را بالا آورد و محکم به تابلو کوبید. همین که تابلو خرد شد و به زمین ریخت، لبخند هم به لبان آقای برگشت. معلوم شد بنّاها اسم او را به‌عنوان بانیِ ساخت آن قسمت روی تابلویی نوشته بودند و آن‌جا نصب کرده بودند. 📚 برگرفته از کتاب | صد روایت از زندگی 📖 ص ۴۲ #⃣ @pellake8
✳️ آدرسِ شهادت 🔻 قلّه است و قلّه بدون دامنه معنا ندارد. هر قلّه‌ای یک دامنه‌ای دارد؛ بسیاری از ماها آرزوی رسیدن به آن قلّه را داریم؛ [خب،] باید از دامنه عبور کنیم، بایستی مسیر را در دامنه‌ی آن قلّه پیدا کنیم و از آن مسیر برویم تا به قله برسیم؛ و الا رسیدن به قلّه بدون عبور از دامنه ممکن نیست. ⁉️ این دامنه و این مسیر چیست؟ است، است، است، است، است، است، است، است، تلاش برای است، تلاش برای استقرار است؛ این‌هاست که مسیر را معیّن می‌کند و اگر شما از این مسیر رفتید، ممکن است به قله برسید. 💬 بیانات در دیدار دست‌اندرکاران کنگره شهدای زنجان| ۱۴۰۰/۷/۲۴ 📚 برگرفته از کتاب 📖 ص ۸۴ 👤 #⃣ ❤️ @pellake8
✳️ خدایا آمدم! 🔻 بعضی از شرایط واجب و اساسی است، بعضی مستحب. شرایط اساسی توبه چند چیز است: ۱. انسان جدّا از گذشته شود؛ ۲. تصمیم جدی بگیرد که در آینده آن کار را نکند؛ ۳. بعد از پشیمانی نسبت به گذشته و تصمیم نسبت به آینده، با به پیشگاه ذات اقدس اله عرض کند و بگوید: خدایا آمدم! 🔸 نه رو به قبله بودن لازم است، نه آب توبه خوردن و نه طهارت ظاهری مثل وضو و غسل، فقط بگوید: خدایا آمدم. این اساس توبه است. 🔺 به هر حال خودِ توبه در حکم آب است و انسان را شست‌وشو می‌دهد. 👤 📚 برگرفته از کتاب «توصیه‌ها، پرسش‌ها و پاسخ‌ها» 📖 صفحات ۸۱ و ۸۲ @pellake8
✳ علی؛ اسلام مجسم 🔻 در حقیقت دارای همه‌ی ابعاد بود؛ یعنی شخصیت او یک اسلام مجسم بود. اگر ما اسلام را ترکیبی بدانیم از و و ، این هر سه عنصر در شخصیت (علیه السلام) جمع بود. 🔸 ایمان این بزرگوار در شمار بافضیلت‌ترین ایمان‌ها است. ایمان در غربت، در تنهایی، اولین ایمان، ایمان در هنگامی که همه تکذیب می‌کردند. 🔹 در علم ـ علم قرآن و علم زندگی و علم شناختن جامعه و علم انسان ـ چهره‌ی با عظمت علی‌بن‌ابی‌طالب همچنان مانند یک اسطوره در تاریخ پیشرفت فکری و فرهنگی بشر می‌درخشد. هنوز کلمات علی‌بن‌ابی‌طالب، نامه‌هایش، خطبه‌هایش، فرمان‌ها و توصیه‌هایش، درس زندگی است. 🔸 از جهت عمل، عبادتش او را افسر عابدان و زاهدان و قبله‌ی متعبدان قرار می‌دهد. جهادش درس آموزنده‌ای برای همه‌ی فداکاران در راه خدا است. اخلاصش نشان‌دهنده‌ی معنی واقعی بندگان شایسته‌ی خدا است. رسیدگی‌اش به مستضعفان و مستمندان، چیزی است که دیگر در تاریخ تکرار نشده است. ☑ انسان، از همه‌ی ابعاد شخصیت انسانی که این بزرگوار را نگاه می‌کند، اسلام مجسم و کامل را می‌بیند. 👤 📚 از کتاب 📖 صفحات ۶۹ و ۷۰ ❤️ @pellake8
✳️ بانی محترم! 🔻 آمده بود تا از بنّاها و معمارها تشکر کند. قطعه‌ای را به همت او در مسجد کوفه ساخته بودند. هنوز چیزی از ورودش نگذشته بود که ناگهان چهره‌اش به‌هم ریخت و برآشفته شد. قدری به دوروبر نگاه کرد. انگار دنبال چیزی می‌گشت. چشمش به یکی از کارگرها افتاد. با شتاب به‌سمت او رفت و کلنگش را از دستش بیرون کشید. همه هاج‌وواج مانده بودیم... خدایا چه اتفاقی افتاده...؟! کلنگ به دست و با شتاب به‌سمت تابلویی که بر دیوار نصب شده بود رفت. کلنگ را بالا آورد و محکم به تابلو کوبید. همین که تابلو خرد شد و به زمین ریخت، لبخند هم به لبان آقای برگشت. معلوم شد بنّاها اسم او را به‌عنوان بانیِ ساخت آن قسمت روی تابلویی نوشته بودند و آن‌جا نصب کرده بودند. 📚 برگرفته از کتاب | صد روایت از زندگی 📖 ص ۴۲ #⃣ @pellake8
✳️ ببینید چه فرستاده‌اید برای فردا؟! 🔻 «وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ»(حشر، ١٨)؛ ببینید چه چیزی را فرستاده‌اید برای فردا. یک گوشه‌ی دیگر معنای این جمله این است که ببینید چه فرستاده‌اید؟ نماز فرستاده‌اید، روزه فرستاده‌اید، جهاد فرستاده‌اید؟ خب، این‌هایی که فرستاده‌اید، «سالم» فرستاده‌اید؟ چه فرستاده‌اید؟ بنده خیال کنم که بله، بنده نماز فرستاده‌ام، فریضه فرستاده‌ام، نافله فرستاده‌ام؛ [ولی آیا] سالم فرستاده‌ایم؟ اگر چنان‌چه آن [عملی] که من فرستاده‌ام، یک گوشه‌اش دچار عدم «اخلاص» باشد، هیچ نفرستاده‌ام، پوچ است، پوک است. 🔺 ...بنابراین یک گوشه‌ی دیگر این آیه هم این است؛ ببینید چه فرستاده‌اید و آن‌چه فرستاده‌اید آیا حتماً همان است که خدا می‌خواست؟ یا چیز «بدلی» فرستاده‌اید برایش؟ البته برای خدا که نه، برای خودتان. 👤 📚 از کتاب 📖 صفحات ۱۸۴ تا ۱۸۶ #⃣ @pellake8