26.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎦بدون تعارف اخبار ۲:۳۰ دیشب و مصاحبه با خانواده شهید مجید قربانخانی
از خالکوبی و قلیون و چاقو کشی تا تغییر کردن و شهید مدافع حرم شدن
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
❣﷽❣
#چگونه_یڪ_نمازِخوب_بخوانیم(1)
سلام😊
دوست دارید نمازتون مؤثر واقع بشه؟؟
دوست دارید از نمازتون لذت ببرید؟
باراهڪارهای (استادپناهیان) همراه ماباشید
✅چگونه یڪ نماز خوب بخوانیم؛
مقدمه:
✅نماز محور همه ی عبادت هاست
✅اگرنمازمان را درست ڪنیم دیگر به چیزی نیاز نداریم,
خودنماز بقیه را درست می ڪند..
☝خیلی ها فڪر می ڪنن وقتی گفته میشه نمازِخوب
یعنی از اول تا آخر اشڪ بریزی از اول تا آخر در نماز از خوف خدا بترسی...
☝خیلی ها فڪر می کنن نماز خوب یعنی نمازی ڪه در اون انسان مستقیما داره با خدا صحبت میڪنه
,خدا رو می بینه,سلام به خدا و اولیا میده و جوابشون رو می شنوه..
وای ڪه چه قدر عبادت پر آب و رنگ و رونقی!!
🔴🔴🔴
🔸🔹نه خیر...
نماز اصلا همچین حرفایی نداره!!!
😒 پس نماز خوب چیه؟
🌺دوست من حالا اگه میخوای بدونی نماز خوب چجور نمازیه این بحث رو با دقت دنبال ڪن✌😉
ما با نماز میتونیم مانع بسیاری از گناهانمون بشیم.
فعلا تا اینجا رو داشته باشید تا بعد...☺
ان شاءلله ڪه خدا به هممون توفیق نماز خوب خوندن رو عنایت بفرماید🌺
🌷 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🌷
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🍃🌸🍃
یه صدایی داره از دور به گوش میرسه
گوشات رو تیز کن...
اللهم ...
رب ...
شهر رمضان ...
آماده شدی برا مهمونی؟!
لباست تمیزه؟!
دست خالی نری خونه میزبان، زشته❗️
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 سخنان جالب فرمانده حشد الشعبی در مورد ایران و سردار سلیمانی
▪️ببینید چقدر خوب فارسی حرف میزنه. میگه عربی زبان قرآنه، فارسی زبان انقلاب.. #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#تک_تیرانداز_افسانهای
#گردان_تکنفره
#شهیدان_را_شهیدان_میشناسند
ماجرای شهید زرین را شهید خرازی اینگونہ نقل ڪرده است: "من خودم بعد از عملیات طریق القدس نزدیڪ ایشان بودم، با یڪ بشاشیت و روحیہ خیلی بالایی ایشان داشت ڪارش را انجام میداد...
من دیدم ڪه عراقیها را ایشان هدفشان میگرفت و آنها بہ زمین میخوردند. در این موقع بود ڪه جایی ڪه او شلیڪ میڪرد توسط عراقیها ڪشف شد و یڪ تیر رها شد. ڪنار زرین ایستاده بودم ڪه این تیر آمد و از ڪنار گوش ایشان رد شد و لالہ گوش زرین را سوراخ ڪرد؛ اما خم بہ ابرو نیاورد و ڪارش را با جدیت بیشتر ادامہ داد ..."
شخصیت #شهید_عبدالرسول_زرین ڪه جزو یڪی از اسطوره های ڪشورمان است گمنام مانده است .
بعد از شهادت ایشان رادیو دشمن با شادی اعلام ڪرد شڪارچی خمینی را زدیم ...
شهید زرین در عملیات خیبر بہ شهادت رسید...
یاد همہ ی شهدا و شهدای عملیات خیبر را گرامی می داریم ... #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
💌نامه شهید خطاب به همسرشان 💌
📝 #همسر_عزیزم؛ سلام….
امیدوارم زمانی که این نامه📨 را می خوانی از دست من #راضی باشی و به خاطر تمام سختی ها و اذیت هایی که در این چند سال📆 برایت رقم زدم بنده حقیر را #بخشیده باشی،….
📝نمی دانم با چه زبانی از #تو، خوبی هایت، صبر و تحملت درکنار من💞 و… تشکر کنم. توصیه میکنم که همیشه به #یاد_من باشی و مرا فراموش نکنی💬 از #دختر خوبمان مواظبت کنی و زیر چادر خودت💫 پرورش دهی تا راه خودت را ادامه دهد……
📝همیشه با نمــاز و قرآن و #توسل به ائمه اطهار و حضرت ابوالفضل؛ و #حضرت_زینب برای سلامتی خودت، دختر عزیزمان و بنده حقیر دعا کن🙏 که میدانم دعای تو #همیشه مستجاب می شود .
#شهید_رضا_دامرودی
#شهید_مدافع_حرم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫✨💫✨💫✨💫
🌙صداے پاے رمضان آرام آرام
✨به گوش می رِسَد
🌙دستهاےِ خالیِمان
✨ دستاویزِ قلبهایِ پاکِتان
🌙ما را در روزهاے آخرِ شعبان
✨نه به بهاےِ لياقت
🌙بلکه به رسمِ رِفاقت
✨اول حلال و بعد دعا کنید
🌙استشمام عطر خوشِ رمضان
✨از پنجره ی مَلَکوتیِ شَعبان
🌙گوارایِ وجودتان باد
💫در لحظه های آسمونیِ دعا و نیایش به یادِ ما هم باشید💫
✨زندگیتون گوارا با عطرِ گلاب و صلوات
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
💫✨✨💫✨✨💫
✍ #پیامبر_اکرم(ﷺ) :
خشم از شیطان است
و شیطان از آتش آفریده شده
و آتش با آب خاموش می شود،
پس هــــــرگاه یڪـی از شما به
خشم آمد، وضو بگیرد.
📚| #نهجالفصاحه_ص60
........................................
● @piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🕊🌹🔹 🌹 🔹 #کتاب_یادت_باشد_داستان عاشقانه و زندگی #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی🌷 #فصل_دوم.. #قسمت_هجدهم
🕊🌹🔹
🌹
🔹
#کتاب_یادت_باشد_داستان عاشقانه و زندگی #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی🌷
#فصل_دوم.. #قسمت_نوزدهم...🌷🕊
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊
راهی نیامده بودیم که از ماشین پیاده شدیم به سمت بازارچه کابل البرز رفتیم دو جعبه شیرینی خرید یک جعبه برای خودشان یک جعبه هم برای خانه ما یک کیلو هم جدا برای من سفارش داد گفت:این شیرینی گل محمدی هم برای خودت صبح ها میری دانشگاه بخور.
دوست داشتم تاریخ تولد حمید را بدانم برای اینکه مستقیما سوالی نکنم تا سفارش شیرینی ها آماده بشود از قصد به سمت یخچال کیک های تولد رفتم نگاهی به کیک ها انداختم و گفتم: این کیک رو می بینین چه شیک و خوشگله؟ تولد امسالم که گذشت اما دوم تیر سال بعد همین مدل کیک رو سفارش میدیم؟ راستی حمید آقا شما تولد چه ماهی هستین؟
گفت؛ به تولد من هم خیلی مونده من چهار اردیبهشت تولدمه.
تا حمید تاریخ تولدش را گفت در ذهنم مشغول حساب و کتاب روز و ماه تولد مان شدم خیلی زود توانستم یک وجه اشتراک قشنگ پیدا کنم حسابی ذوق زده شدم چون تاریخ تولد مان هم به هم می آمد من متولد دومین روز چهارمین ماه سال بودم و حمید متولد چهارمین روز دومین ماه سال
🍃🌷🍃🌹🍃🌷🍃
از شیرینی فروشی تا فلکه دوم کوثر باید پیاده می رفتیم حمید ورزشکار بود و از بچگی به باشگاه می رفت این پیاده رفتن ها برایش عادی بود ولی من تاب این همه پیاده روی را نداشتم وسط خیابان چند بار نشستم و گفتم: من دیگه نمی تونم خیلی خسته شدم حمید هم شیرینی به دست با شیطنت گفت: محرم هم که نیستیم دستتو بگیرم اینجا ماشین خور نیست مجبوریم تا سر خیابون خودمون رو برسونیم تا ماشین بگیریم.
نوع راه رفتن و رفتارمان شبیه کسی بود که تازه نامزد کرده اند در شهری مثل قزوین سخت است که در خیابان راه بروی و حداقل چند نفر آشنا و فامیل تو را نبیند به خصوص که حمید را خیلی می شناختند.روی جدول نشسته بودم که چند نفر از شاگردهای باشگاه کاراته حمید که بچه های دبستانی بودند ما را دیدند از دور ما را به هم نشان می دادند و با هم پچ پچ می کردند یکی از آن ها با صدای بلند گفت: استاد خانومتونه؟ مبارکه.
حمید را زیر چشمی نگاه کردم از خجالت عرق به پیشانیش نشسته بود انگار داشتند قیمه قیمه اش می کردند دستی برای آن ها تکان داد و بعد هم گفت: این بچه ها برا آدم آبرو نمی زارن فردا کل قزوین با خبر میشه.
ساعت ۹ شب بود که به خانه رسیدیم مامانم با اسپند به استقبالمان آمد حلقه چند باری بین فاطمه و مادرم دست به دست می شد حمید جعبه شیرینی را به مادرم داد و در جواب اصرارش برای بالا رفتن گفت: الان دیر وقته آن شالله بعدا مزاحم میشم فرصت زیاده.
موقع خداحافظی خواست حلقه را به من بده که گفتم: حلقه رو به عمه برسونید مراسم عقدکنان با خودشون بیارن گفت حالا که حلقه باید پیش من باشه پس یه هدیه دیگه بهت میدهم بعد هم از داخل جیب کتش یک جعبه کادو پیچ را به من هدیه کرد.
حسابی غافلگیر شده بودم این اولین هدیه ای بود که حمید به من می داد به آرامی کاغذ کادو را باز کردم تا پاره نشود ادکلن لاگوست بود بوی خوبی می داد تمام نامزدی ما با بوی این ادکلن گذشت چون حمید هم همیشه همین ادکلن میزد.
جمعه بیست و یکم مهرماه سال ۱۳۹۱روز عقدکنان من و حمید بود دقیقا مصادف با روز دحوالارض مهمانان زیادی از طرف ما و خانواده حمید دعوت شده بودند حیاط را برای آقایان فرش کرده بودیم و خانه ها هم اتاق های بالا بودند بعد از تعطیلات عید خیلی از اقوام و آشنایان را ندیده بودم پدر حمید اول صبح میوه ها و شیرینی ها را با حسن آقا به خانه ما آوردند..🌹🍃
#یازهرا...🌹🍃
🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃
#ادامه_دارد...
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🕊🌹🔹 🌹 🔹 #کتاب_یادت_باشد_داستان عاشقانه و زندگی #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی🌷 #فصل_دوم.. #قسمت_نوزده
#کتاب_یادت_باشد_داستان عاشقانه و زندگی #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی🌷
#فصل_دوم.. #قسمت_بیستم...🌷🕊
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊
فضای پذیرایی خیلی شلوغ و پررفت و آمد بود با تعدادی از دوستان و اقوام نزدیک داخل یکی از اتاق ها بودم با وجود آرامش و اطمینانی که از انتخاب حمید داشتم ولی باز هم احساس می کردم در دلم رخت می شورن تمام تلاشم را می کردم که کسی از ظاهرم پی به درونم نبرد گرم صحبت با دوستانم بودم که مریم خانم خواهر حمید داخل اتاق آمد و گفت: عروس خانم داداش با شما کار داره.
چادرنقره ای رنگم را سر کردم و تا در ورودی آمدم حمید با یک سبد گل زیبا از غنچه های رز صورتی و لیلیوم زرد رنگ دم در منتظرم بود سرش پایین بود و من را هنوز ندیده بود صدایش که کردم متوجه من شد و با لبخند به سمتم آمد کت و شلوار نپوشیده بود بار همان لباس های همیشگی تنش بود یک شلوار طوسی رنگ که پیراهنش را هم روی شلوارش انداخته بود.
سبد گل را از حمید گرفتم و بو کردم گفتم: خیلی ممنون زحمت کشیدین لبخند زد و گفت: قابل شما رو نداره هرچند شما خودت گلی بعد هم گفت: عاقد اومده تا چند دیگه خطبه رو بخونیم شما آماده باشید با چشم جوابش را دادم و به اتاق برگشتم
با وجود اینکه وسط مهرماه بود اما به خاطر زیادی جمعیت هوای اتاق ها دم کشیده بود نیم ساعتی گذشت ولی خبری نشد نمی دانستم چرا عقد را زودتر نمی خوانند که مهمان ها اذیت نشوند مادرم که به داخل اتاق آمد آرام پرسیدم:حمید آقا گفت که عاقد اومده پس معطل چی هستن؟ مادرم گفت: لابد دارن قول و قرارهای ضمن عقد رو می نویسن برای همین طول کشیده.
مهمان ها همه آمده بودند اما حمید غیب شده بود کمی بعد کاشف به عمل آمد که حمید شناسنامه اش را جا گذاشته تا شناسنامه را بیاورد یک ساعتی طول کشید ماجرا دهان به دهان پیچید و همه فهمیدند که داماد شناسنامه اش را فراموش کرده است کلی بگو بخند راه افتاده بود اما من از این فراموشی حرص می خوردم.
بعد از اینکه حمید با شناسنامه برگشت بزرگ تر های فامیل مشغول نوشتن قول و قرارهای طرفین شدند بنا شد چهار تا قلم از وسایل جهیزیه را خانواده حمید تهیه کنند.
موقع خواندن خطبه عقد من و حمید روی یک مبل سه نفره نشستیم من یک طرف حمید هم طرف دیگر چسبیده به دسته های مبل بین ما فاصله بود.
سفره عقد خیلی ساده ولی در عین حال پر از صمیمیت بود یک تکه نان سنگک به نشانه برکت یک بشقاب سبزی، گل خشکی که داخل کاسه ای آب برای روشنایی زندگی بود و یک طرف عسل جعبه حلقه و یک آینه که روبروی من و حمید بود گاهی ساده بودن قشنگ است.
دست حمید قرآن حکیم بود یک قرآن با معنا و تفسیر خلاصه من هم که آن زمان پنج جز از قرآن را حفظ بودم هر دو مشغول خواندن قرآن بودیم عاقد وقتی فهمید من حافظ چند جز از قرآن هستم خیلی تشویقم کرد و قول یک هدیه را به من داد بعد جواب آزمایش ها را خواست تا خطبه عقد را جاری کند...🌹🏴
#یازهرا...🌹🍃
🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃
#ادامه_دارد...
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 مرد باید سنگین باشد.
@piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایتگری شهدایی قسمت 316
📹 ببینید | آخرین گفتگوی منتشرشده مادر شهید طهرانی مقدم با رهبرانقلاب
🏴 مادر شهیدان طهرانی مقدم دیشب به فرزند شهیدش ملحق شد.
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
✍ دستنوشته امام خامنه ای برای تقدیر از شهید طهرانی مقدم و همکارانش
#پدر_موشکی_ایران
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
طبق روال شــبانه هر بزرگواری 14 صلوات به
نیابت از سردارشهید حسن
#طهرانی_مقدم
جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان «عج»
و سلامتی رهبر عزیزمان شفای همه بیماران عاقبت بخیری شما عزیزان ....
» اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم »🌺🍃
#التماس_دعای_فرج
ســـلام و صــلوات خــدا بر شـــهدا و امام شـــ..🌹ـــهد
🕊ســـلام بـرسردار رشید اسلام
شــــ🌷ــهیدحسن طهرانی مقدم
#اللهم_الرزقنا_توفیق_الشهادة_فی_سبیلک_مع_رفقائنا_به_حق_دماء_الشهدا
#ملتمس_بهترین_دعا
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پســت_پـایـــانـی
🕙سـاعـت عـاشقـے
💠دعـــــاے فـــرج💠
⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
بسم الله الرحمن الرحیم
📗 #روزی_یک_صفحه_قرآن
🕙 هر روز ساعت : 0
#صفحه_2
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
💖🍃💖🍃💖🍃💖🍃💖
💛بسمتعالی💛
☘🌼اولین سلام صبحگاهی تقدیم به ساحت قدسی قطب عالم امکان، حضرت صاحب الزمان عجوبابالحوائج🌼☘
🍃🌸السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی یا خلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان🌸🍃
🍃🌺اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ.🌺🍃
💎 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ 💎
💎وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن💎ِ
💎وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ 💎
💎وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن💎ِ
💚اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجِّل فرجهم و العن اعدائَهم اجمعین💚
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo