💌نامه شهید خطاب به همسرشان 💌
📝 #همسر_عزیزم؛ سلام….
امیدوارم زمانی که این نامه📨 را می خوانی از دست من #راضی باشی و به خاطر تمام سختی ها و اذیت هایی که در این چند سال📆 برایت رقم زدم بنده حقیر را #بخشیده باشی،….
📝نمی دانم با چه زبانی از #تو، خوبی هایت، صبر و تحملت درکنار من💞 و… تشکر کنم. توصیه میکنم که همیشه به #یاد_من باشی و مرا فراموش نکنی💬 از #دختر خوبمان مواظبت کنی و زیر چادر خودت💫 پرورش دهی تا راه خودت را ادامه دهد……
📝همیشه با نمــاز و قرآن و #توسل به ائمه اطهار و حضرت ابوالفضل؛ و #حضرت_زینب برای سلامتی خودت، دختر عزیزمان و بنده حقیر دعا کن🙏 که میدانم دعای تو #همیشه مستجاب می شود .
#شهید_رضا_دامرودی
#شهید_مدافع_حرم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🔹رضا دامرودی فرزند حسین متولد 20 تیر 1367📆 در خانواده ای #مذهبی دیده به جهان گشود👶 وی در مدرسه راهنمایی شمس آباد تحصیل نمود و برای تحصیل در #رشته گیاه پزشکی در سال 1387به آموزشکده کشاورزی #نیشابور رفت.
🔸پس از اخذ مدرک کاردانی📜 به دانشگاه جهاد دانشگاهی #کاشمر رفت تا مدرک کارشناسی خود را اخذ نماید؛ در سال 1390 ازدواج💍 نمود و پس از بیست روز به خدمت #سربازی اعزام گردید؛ پس از پایان خدمت با خرید یک دستگاه خودرو🚗 سواری، مشغول امرار معاش گردید؛ بعد از گذشت مدتی #فروشگاه سموم و دفع آفات کشاورزی🌾 در روداب دایر نمود
🔹و به خاطر اینکه در خانه ای #استیجاری در سبزوار زندگی می کردند هر روز صبح از شهر سبزوار به #روداب می آمد🏘 در سال 93 خداوند دختری به ایشان هدیه نمود😍 و نام او را #نیایش نهاد
🔸وی پس از عضویت #بسیجی در گردان 22 امام حسین(ع) لشکرعملیاتی مردم پایه پنج نصر با مسئولیت تیربارچی💥 مشغول خدمت گردید؛ تا این که درغروب🌥 شنبه 25 مهر ماه 1394در نزدیکی شهر #حلب کشور سوریه در دفاع از شیعیان بی پناه سوریه و عقیله بنی هاشم جانمان به فیض #شهادت نائل آمدند🕊🌷
#شهید_رضا_دامرودی
#شهید_مدافع_حرم
#سالروز_شهادت 🌷
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🔹رضا دامرودی فرزند حسین متولد 20 تیر 1367📆 در خانواده ای #مذهبی دیده به جهان گشود👶 وی در مدرسه راهنم
#دلنــوشتـــــــــه📝
💟دل نوشتهای تقدیم به #همسر_سبکبالم(۱/۲)
❣غروب #بی_تو بودن را در حالی بر روی کاغذ📝 میآورم که این قلم توانایی روزهای #تنهاییام را ندارد.
#رضای_عزیزم_سلام:
✍با بندبند انگشتانم شمارش کردهام، که چند روز است از #سفر_عشق💖 بازگشتی نداشتهای. در روزهای نبودنت انتظار بازگشت را با #انگشتانم شمارش میکردم. اما افسوس که نیامدی😔 و مرا مات و مبهوت #تا_ابد در انتظارت گذاشتی.
✍هر بار که به نبودنت💕 فکر میکنم اشک از چشمانم سرازیر😭 میشود. روزی که خبر پر گشودنت🕊 را شنیدم با خود گفتم نه ... #میآید ... خودش قول داده بود میآید، #رضا روی قولش میماند، قرار نبود❌ نیمه راه یکدیگر را رها کنیم.
✍لحظهبهلحظهام پر از تپشهای قلبی💗 گذشت که قرار بود در #انتظار رسیدنت به شماره بیفتد. آمدی نه آن چنان که رفته بودی. #خوابیده بودی. خوابی آرام و #ابدی و بخواب! آرام بخواب! هوا اینجا ابری ست😭
✍زمین جای شما نبود🚫 در چهرهات میتوانستم #آرامش را ببینم. آرامش اینکه از امتحان سربلند بیرون آمدی👌 من نیز چون تو خوشحال و راضی هستم که زندگیمان را در راه #آرمانت که دفاع از حرم بیبی زینب(س)و مولایت حسین (ع) و اصحاب او بود صرف کردی.
✍تحمل روزهای #بی_تو خیلی سخت است، 💥اما هنگامیکه به هدف🎯 و مقصودت میاندیشم خود را #دلگرمی میدهم که تو در همان راهی که آرزویش را داشتی گام نهادی👣 خوشا به توای کبوتر🕊 سفرکردهام ... .
✍خداوند را #سپاس میگویم که در این مسیر، هرچند کوتاه #همسفرت بودم و هدیهای برایم گذاشتی «یعنی #دخترت_نیایش»
#شهید_رضا_دامرودی 🌷
#شهید_مدافع_حرم
#سالروز_شهادت
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#خاطرات_شهید 🌸🌱
🌾●توی عملیات #مجروح شد ، تیر ☄به ناحیه سر اصابت ڪرد. شرایط درگیری بہ نحوے بود ڪه راهے برای عقب کشیدن #رضا نبود بجز اینکہ پیکر پاکش رو روی زمین بکشیم و آرومآروم بیایم عقب...⚡️
🌻●رضا زنده بود و پیڪرش #روسنگ و خاک کشیده مےشد چارهاے نبود. اگر این ڪار و نمےڪردیم #زبونم لال مےافتاد دست تڪفیریها...
🥀●رضا توی عشــق 💞به حضرت رقیه (س) سوخت، پیڪرش تو مسیر شام روی سنگ و خار ڪشیده شد مثل ڪاروان اسراے اهل بیت (ع) ، رضا زنـده مـوند و زخم 💔این سنگ و خار رو تحمل کرد و بعد روحش پرکشید و آسمونے شد.🌫
🌸●فرمانـده مےگفت : این #مسیری ڪه #پیڪر رضا روی زمین ڪشیده شد همون مسیر ورود اهل بیت #علیهم السلام به شام هست ....
✍ راوی : همرزم شهیــد
#شهید_رضا_دامرودی🌷
🚩#ما_ملت_امام_حسینیم
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
مهمون اومده بود خونہ مون
نشستہ بودیم و خونہ ساڪت بود
نیایش ڪنترل تلوزیون رو برداشت
و بہ حالت موبایل گرفت در گوشش
شروع ڪرد صحبت ڪردن
الو...سلام، خوبـے؟!!!
مادربزرگش با خنده پرسید
ڪیہ نیایش جان ؟؟
گفت : بابامہ...
دلم براش تنگ شده
زنگ زدم باهاش صحبت ڪنم...
#شہید_رضا_دامرودی🕊
🌷🌷🌷🌷🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🌹شهیدرضادامرودی*
تاریخ تولد: ۲۰ / ۵ / ۱۳۶۷
تاریخ شهادت: ۲۷ / ۷ / ۱۳۹۴
محل تولد: سبزوار
محل شهادت: سوریه
*همسرش← میخواست به سوریه برود کارم گریه کردن و تلاش برای منصرف کردنش بودتحمل دوریاش را نداشتم رضا هم میگفت فقط دو ماه میمانم ما دنبال خانه میگشتیم تا جابهجا شویم، من میدیدم که او از یک طرف شوق رفتن داردو از طرف دیگر نگران مسائل زندگی و دختر کوچکمان است با این حال وقتی دیدم عزم رضا برای رفتن جدی است به او گفتم برو و مطمئن باش که مثل کوه پشت تو هستم این را که گفتم رضا گفت خیالم راحت شد و حالا با آرامش میروم
همرزم← شرایط درگیری به نحوی بود که راهی برای عقب کشیدن رضا نبودبجز اینکه پیکرش را روی زمین بکشیم و آرام آرام بیایم عقب رضا زنده بود و پیکرش رو سنگ و خاک کشیده می شدچاره ای نبود اگر اینکار را نمی کردیم میافتاد دست تکفیری هارضا در عشق به حضرت رقیه(س) سوخت و پیکرش در مسیر شام روی سنگ و خار کشیده شد. مثل کاروان اسرای اهل بیت..رضا زنده ماند و زخم این سنگ و خار را تحمل کردو بعد آسمانی شداین مسیری که پیکر رضا کشیده شد روی زمین، همون مسیر ورود اهل بیت به شام هست او با اصابت گلوله به سرش بود که آسمانی شد*.
#شهید_رضا_دامرودی🕊
🌷🌷🌷🌷🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
همسر شهید میگفت:
شب تولد حضرتزهرا سلامالله از مسیری رد میشدیم که یه پیرزن تنها جلوی درب منزلش نشسته بود!
از کنارش چند قدمی که گذشتیم رضا ایستاد و به من گفت میای بریم به اون حاج خانم روز مادر رو تبریک بگیم؟
رفتیم نزدیک ...، رضا سلام کرد و گفت مادر چرا تنها نشستی؟
پیرزن لبخند زد و هیچی نگفت.
رضا گفت روزتون مبارک. ان شالله که سلامت باشین وعمرتون با عزت ...
پیرزن لبخند روی لبهاش نشست و گفت ممنون پسرم خیلی خوشحالم کردین ! 4 تا بچه دارم که هر کدوم تو شهرای دیگه هستن و نتونستن که امشب بیان دیدنم ؛ بعد چند تا شکلات از تو جیبش درآورد و اصرار کرد که حتما اینو ازم قبول کنید.
#شهید_رضا_دامرودی🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo