eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.3هزار دنبال‌کننده
35هزار عکس
16.3هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
ـــــــــــــــــ🔹🔶💐🔶🔹ــــــــــــــــــ ــــــ بِسمِ رَبِّ الشُّهَدا وَالصِدّیقین ــــــ ۱۳۶۶/۲/۲۲ 🔶 فرزند ، متولد ۱۳۴۴ و اصالتاً . در سال ۶۶ عملیات کربلای ۸ در شلمچه به رسید.🕊🕊🕊 🔶در شش سالگی پدر را از دست داد و چون تک پسر خانواده بود علاوه بر تحصیل، بار خانواده نیز برعهده او افتاد و تن به کار داد و توانست خواهرانش را در ازدواج یاری دهد.😊 🔶او در خیابان ایران میدان و در محله‌ای زندگی می‌کرد. 🔶مسجد حاج‌آقا ضیاء‌آبادی"علی‌بن موسی‌الرضا" مأمن همیشگی‌اش بود. 🔶 وی دائماً به منطقه می‌رفت.💥 🔶 او آر.پی.جی‌زن‌های گردان عمار در لشگر ۲۷ (ص) بود. 🔶 مزار این بزرگوار که در سلام الله علیها در قطعه ۲۶، ردیف ۳۲، شماره ۲۲ قرار دارد، بوی شمیم گل یاس و عطر به مشام می رسد🌸💐🌸 که این مسئله او را شهره کرده است. 🔶درباره علت این موضوع تا بحال صحبتهای فراوانی شده و نقل قولهای زیادی شنیده شده است، اما فقط به این نکته از قول اشاره می کنیم: 🔶بوی مزار هیچ علتی جز و و رابطه که او با $خدا و داشته است، ندارد و هیچ کس هم چیزی از این رابطه نمی داند، هر کس هم موردی نقل کرده، جز شایعه چیزی بیش نیست.🚫 علتش را فقط می داند و بس! ✅ برگرفته از و کتاب پلارک 🔹 🔶آخرین مسئولیت ، دسته بود. 🔶در والفجر ۸ از ناحیه و مجروح شد، اما کمتر کسی می دانست که او مجروح شده است. 🔶 اگر کسی درباره حضورش در از او سوال می کرد، طفره می رفت و چیزی نمی گفت.😊 🔶 یک دفعه در خواستیم از یک رودخانه رد شویم. 🔶 زمستان بود و هوا به شدت سرد بود. رو به بقیه کرد و گفت: اگر یکنفر مریض بشه، بهتر از اینه که همه مریض بشن. 🔶یکی یکی بچه ها را به دوش کشیید و به طرف دیگر رودخانه برد.💦 🔶 آخر کار متوجه شلوار او شدیم که یخ زده بود و پاهایش خونی شده بود. 🔹برگرفته از کتاب پلارک 🌹 و باد. ─┅═ঊঈ🕊🕊🕊ঊঈ═┅─ "" اللَّهمَّ صلی الله محمد و آل محمد و عجل فرجهم
ـــــــــــــــ🔶🌿💐🌿🔶ـــــــــــــــ ـــــ بِسمِ رَبِّ الشُّهَدا وَ الصِدّیقین ــــ 🔶در سال ۱۳۵۶ پس از شرکت در آزمون سراسری در دانشکده تهران پذیرفته شد و مشغول تحصیل گردید. 🔶وی که از قبول شدگان سال ۱۳۵۶ دانشکده پزشکی دانشگاه تهران بود،‌ در سیزده آبان ۱۳۵۸ به همراه تعداد دیگری از دانشجویان پیرو خط# امام، لانه جاسوسی آمریکا را به تصرف درآورد. 🔶 از برجستگی های ، ، و فوق العاده ای بهره مند بود. 🔶همین امر باعث شد که بسان ستاره ای نورانی در آسمان اندیشه همشهریان خود همواره درخشان بماند و دوست و دشمن یک دل و یک زبان او را تحسین نمایند و شخصیت چند بعدی وی را بستایند.👌 🔶پایبندی به مبانی و اش نسبت به محرومین موجب شد تا فعالیت اش را از همان دوران دبیرستان آغاز نماید و اولین مبارزه علنی ایشان در مسجد آیت الله آیتی بیرجند اتفاق افتاد. 🔶ایشان پس از پایان نماز مغرب و عشا طی سخرانی مهیجی از وزیر دربار وقت- اسد الله علم- به سختی انتقاد نمود و کسانی را که به ظاهر همراه با و در باطن جیره خوار دستگاه علم بودند مورد خطاب قرار داد و گفت: مردم برای افرادی که گندمهای اسدالله علم در منازلشان انبار شده ارزشی قایل نیستند. 🔶این حرکت باعث شد که مأمورین ساواک ایشان را دستگیر نمایند اما با هوشیاری از زندان رهایی یافت، و از آن پس نامش در صحیفه یاران ثبت شد. 😊 در دانشگاه فعالیت های خود را به گونه ای شکل یافته دنبال کرد، ایشان که از اعضای اصلی انجمن اسلامی دانشکده پزشکی بودند در یکی از جلسات درس که حجاب اسلامی از سوی استاد جامعه شناسی مورد انتقاد واقع شد و در میان بهت و حیرت دانشجویان با استواری از جا بلند می شوند و با تمام از دفاع نمود و استاد را قانع می سازند.🌹 🔶این دفاع جانانه و سایر سخنرانی های ایشان در محیط دانشگاه باعث شد که بسیاری از دختران دانشجو به رو بیاورند و حتی دختر یکی از سناتورهای شاه که همکلاس ایشان بود از تقاضا می نماید که منابع بیشتری درباره در اختیار ایشان بگذارد.📕 🌹 ۱۳۶۴/۲/۲۴ 🌹 و باد. ─┅═ঊঈ🕊🕊🕊ঊঈ═┅─ "" اللَّهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
❤️🍃 از اول جـنـگ به عنـوان سرباز تویڪے از پـایگاه هاے ساده پـشت خط بـود...🌹 هـمیشہ بـوے بدے مـیداد😣 ڪارش تمـیز ڪردن توالتـ بـود روز و شـبـ .......💕 تـا اینڪہ تـو یڪ بمـبارون هـوایـے وقتـے ڪہ داشت نظافت میڪرد موشڪے بہ اونـجا میخـوره و شهـید مـیشہ......♥️🕊 وقتے امـدادگـرا داشتن جـنازه ها رو جـمع میڪردن مـتوجہ جـیز عجیبـے شـدن❗️ از زیـر آوار بـوے گلاب میـومد‼️‼️ آوار رو ڪہ ڪنار زدن جـسد شـهـید 💔 هـنوز ڪه هنـوزه قـبر این شهـید تو قـطعہ ۲۶ بـهشت زهرا از چـند مـتـرے بـوے گـلاب مـیده و وقتے رو سنگ قـبر رو خـشڪ مـیڪنی سنـگ از طرف دیگہ نـمنـاڪ مـیشہ💕💕💕💕💕💕💕 💞🌸 🌹🍃
کتاب ملاقات در ملکوت 🌸📚خاطرات رزمنده حزب الله شهید مدافع حرم #احمدمشلب🌸 راوی:سیده سلام بدرالدین مادر شهید این قسمت ❤️علاقه به خانواده ❤️ #بخش_دوم 🌸🌸 #احمد رابطه ی فوق العاده ای با برادر و خواهرانش داشت و مهر برادرانه ی خاصی به آن ها ابراز می کرد. به کوچک ترین نکات در مورد آن ها اهمیت می داد. مخصوصآ به ❤️حنین❤️ توجه ویژه ای داشت. حتی به لباس پوشیدن،مدل مو و کوچکترین کارهای او اهمیت می داد در کارها به خواهران و برادرش کمک می کرد و برای همه پشتیبان و کمک حال بود. اما نکته ی مهمی که باید متذکر شوم این است،چون در خانواده ای مذهبی پرورش پیدا کرده بود به مسائل زیادی اهمیت می داد و به هیچ وجه اهل بگو بخند و شوخی با نامحرم نبود و حدود محرم و نامحرم را به درستی رعایت می کرد و امکان نداشت با نامحرم صمیمی شود. #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo
خاطرات ❤️ در کتاب ملاقات در ملکوت📚 مثل همه دوستان به لباس و ماشین🚙 خود اهمیت می داد،و خیلی به آن می رسید. یک روز از او پرسیدم: من را بیشتر دوست داری یا ماشینت رو؟ لبخندی زد😊 و گفت:برادر!تو که می دانی چقدر برایم عزیزی❤️!من به ماشینم رسیدگی میکنم،زیرا که نعمتی از طرف خداوند است و خدا به ما سفارش کرده است هر نعمتی که به شما می دهم قدرش را بدانید و اگر قدرش را ندانم از آن محروم می شوم. با این وجود، علتی که خداوند این قدر به کرامت داد این بود که او حُبّ دنیا🌍 را از قلبش خارج کرد و راه جهاد در پیش گرفت،راهی که به قول خودش راهی سخت و پر از خار است. 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
خاطرات ❤️ در کتاب ملاقات در ملکوت📚 مثل همه دوستان به لباس و ماشین🚙 خود اهمیت می داد،و خیلی به آن می رسید. یک روز از او پرسیدم: من را بیشتر دوست داری یا ماشینت رو؟ لبخندی زد😊 و گفت:برادر!تو که می دانی چقدر برایم عزیزی❤️!من به ماشینم رسیدگی میکنم،زیرا که نعمتی از طرف خداوند است و خدا به ما سفارش کرده است هر نعمتی که به شما می دهم قدرش را بدانید و اگر قدرش را ندانم از آن محروم می شوم. با این وجود، علتی که خداوند این قدر به کرامت داد این بود که او حُبّ دنیا🌍 را از قلبش خارج کرد و راه جهاد در پیش گرفت،راهی که به قول خودش راهی سخت و پر از خار است. 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
🔸رفته بوديم سر‌یلانكا، سال هفتاد. احمد هم همراهمان بود. چند تا از فرماندهان نظام و مسئولین آمده بودند استقبال‌مان. افراد را من به آنها معرفی می‌كردم. موقع معرفی گفتم: 🔹ايشان بوده. چهار، پنج روز آن جا بوديم. آنها احمد را ول نمی‌كردند. احمد به عنوان يك فرمانده‌‌ی با اقتدار💪 در نظرشان جلوه كرده بود. هر چه می‌گفت، تندتند می‌نوشتند📝 🔸احمد راجع به بحث‌های نظامی زياد صحبت كرد، ولي راجع به كاری كه خودش در فتح خرمشهر كرد، چيزي نگفت❌ نه آن جا، نه هيچ جاي ديگر. هيچ وقت نشد كه لام تا كام درباره‌ی خدماتی كه زمان جنگ يا قبل و بعد از آن كرده، حرفی بزند. 🔹خدا رحمتش كند؛ دقيقاً روحيه‌ی و امثال آن خدا بيامرز را داشت. حسين هم يكی از دو فاتح خرمشهر بود، ولي هيچ وقت راجع به آن فتح كم‌نظير، در هيچ كجا صحبت نكرد 🌹شهید_احمد کاظمی 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
🍃خاقانی بسیار شیوا بیان میکند، که در جز نکو را نکشند روبه صفتان زشت خو را نکشند♡ . 🍃بدرستی اگر نیکو سرشت نباشی نمیتوانی در قتلگاه عشق جان عزیزت را فدای جانانت کنی، اگر در عشق، صاف و نباشی نمیتوانی حتی لحظه ای گمانت را به سوی پرواز دهی😌 . 🍃اصلا کدام روبه صفتی میتواند این مسیر را بپیماید، مگر غیر این است که مسلخ عشق با نیکو سرشتی معنای حقیقیش را پیدا میکند. . 🍃احمد کشوری جوان و تیز پروازی که زیرکانه و توانست مسیر عاشقی را تمیز دهد. ۲۷سال بیشتر نداشت، اما چون عارفی راه بلد مسیر را در کوتاهترین زمان‌ ممکن به انتهایش رسانید❣ . 🍃میدانی، انتهای جاده ی عاشقی است و این مسیر را با تیز ترین پرواز ممکن به باند فرودگاهش رسانید. آری، حقیقتا عشق را باید زِ آموخت، ورنه ما ، چه میدانیم؟😔 . ✍نویسنده: . 🕊به مماسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد : ۳۱ تیر ۱۳۳۲ 📅تاریخ شهادت : ۱۵ آذر ۱۳۵۹.میمک 📅تاریخ انتشار : ۱۴ آذر ۱۳۹۹ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا .🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo