eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4هزار دنبال‌کننده
37.3هزار عکس
17.7هزار ویدیو
134 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
شهیدی که چادرش پر پروازش شد..... #شهیده_زینب_کمایی #شهیده #دانش_آموز #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_
💢 در سال ۱۳۴۷ در آبادان و در خانواده ای متدین و مذهبی به دنیا آمد. اسمش را میترا گذاشته بودند که بعدها وقتی بزرگ شد، به اسمش اعتراض داشت. دوست داشت اسمش زینب باشد، برای همین اصرار داشت او را زینب خطاب کنند. نهایتا هم یک روز روزه گرفت و برای افطاری دوستانش را دعوت کرد و به دوستانش اعلام کرد که نامش را به زینب تغییر داده و خواست تا آنها هم زینب صدایش کنند. به گفته خانواده اش، در دوران کودکی دو بار به بیماری سختی مبتلا شد و در بیمارستان بستری شد، اما به لطف و عنایت خدا، سلامتی اش را به دست آورد. به گفته مادرش، زینب بین ۷ بچه، چهار دختر و سه پسر از همه سازگارتر بود. از هیچ چیز ایراد نمی گرفت، صبور و فعال بود. از بچگی در کارهای خانه کمک حالم بود و بیشتر از اینکه دنبال لباس و خوردن و بازی باشد، دنبال نماز و روزه و قرآن بود. به همسرم می گفتم از هفت تا بچه ام زینب سهم من است، انگار قلبمان را با هم تقسیم کرده بودند. زینب بسیار درسخوان و خیلی مومن بود، در دوران دبستان به کلاس های قرآن می رفت. بعد از شرکت در کلاس های قرآن علاقه شدیدی به حجاب پیدا کرد. کلاس چهارم با حجاب شد. با روسری به مدرسه می رفت، در مدرسه مسخره اش می کردند و امُل صدایش می زدند. از همان دوران با وجود گرمای زیاد و شرجی بودن آبادان و لاغری جسمی، روزه می گرفت. اولین باری که روزه گرفت، ده روز قبل از ماه رمضان بود. زینب کوچکترین دختر خانواده بود و در همه راهپیمایی های زمان انقلاب شرکت می کرد. زینب فعالیت های انقلابی اش را در مدرسه راهنمایی شهرزاد آبادان شروع کرد.بعد از انقلاب به خاطر پیام امام هر هفته دوشنبه و پنجشنبه روزه بود و خیلی مقید به انجام برنامه های خودسازی بود. وی حتی بعد از انقلاب تصمیم داشت برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه برود، می گفت باید دینمان را خوب بشناسیم تا بتوانیم از آن دفاع کنیم. جنگ که شروع شد، مردم کم کم به دلیل بمباران مجبور به خروج از شهر شدند، زینب و خواهران و برادرانش مخالف رفتن از آبادان بودند. خواهران بزرگترش برای کمک به بیمارستان شرکت نفت رفتند ولی زینب چون لاغر و ضعیف و کم سن و سال بود، به جامعه معلمان که فعال بودند می رفت و کارهای فرهنگی انجام میداد. به گفته مادر شهید، با دستور امام جمعه آبادان جهت تخلیه آبادان، به اصفهان رفتیم. فقط دو دخترم که در بسیج و بیمارستان فعال بودند ماندند. زینب سوم راهنمایی بود و من خیلی به او وابسته بودم، وقتی گفتم به تو احتیاج دارم، راضی به آمدن با ما به اصفهان شد. زینب که ۶ ماه از درس عقب مانده بود، در اصفهان به مدرسه راهنمایی رفت. علاقه زیادی به شهدا داشت و برای تشییع شهدا به گلزار شهدای اصفهان می رفت. از خاک قبر شهدا به عنوان تبرک برای خودش نگه می داشت، سر مزار شهید زهره بنیانیان از شهدای انقلاب می رفت و قرآن می خواند، می گفت مامان ببین فقط مردها شهید نمی شوند، زن ها هم شهید می شوند. بعد از مدتی از محله دستگرد اصفهان به شاهین شهر رفتیم، زینب اول دبیرستان بود و تصمیم داشت وارد رشته علوم انسانی شود و در آینده به قم برود و درس حوزه علمیه را برای طلبه شدن بخواند. در شاهین شهر هم فعالیتهای فرهنگی می کرد و علاوه بر فعالیت در دبیرستان به جامعه زنان و بسیج می رفت. در دبیرستان گروه سرود و تئاتری به نام گروه سرود و تئاتر زینب تشکیل داد. مدرسه اش دور بود و مخارج کرایه ماشین را خرج خرید کتاب و هدیه آن به مجروحین و رزمنده های بیمارستان می کرد و مسیر را تا خانه پیاده طی می کرد. اهل خواندن نماز شب بود، وقتی از مدرسه برمی گشت اول به مسجد المهدی می رفت، نماز می خواند و بعد به خانه برمی گشت. یک دفتر درست کرده بود و روی جلد آن نوشته بود، دفتر خودسازی زینب کمایی! دفتری که بیست تیتر داشت و به خودش نمره میداد. به گفته مادر شهید، زینب همیشه غسل شهادت می کرد. قبل از شهادت هم غسل شهادت کرده بود. اسفند ماه بود که در تمیز کردن خانه برای عید کمک می کرد و از من خواست که بگذارم روز آخر سال برای خواندن نماز مغرب و عشاء به مسجد برود. آخرین نمازش بود بعد از نماز، هنگام برگشت از مسجد توسط منافقین ربوده شد که در ۲ فروردین ۱۳۶۱ با چادر اش خفه اش کرده بودند و نیروهای امنیتی، پیکرش را بعد از سه روز جستجو پیدا کردند. زینب قبل از شهادت توسط منافقین تهدید شده بود و منافقین در طی ارسال نامه و تماس تلفنی مسئولیت ترور زینب را برعهده گرفتند. زینب چهارده ساله بود و اولین دبیرستانی بود که همراه با شهدای عملیات فتح المبین در اصفهان تشییع شد و در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپرده شد. 🌺یادش گرامی و راهش پر رهرو باد🌺 https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
نام پدر: حاج خلف محل تولد: حصیرآباد. اهواز تاریخ تولد: ۱۳۴۰ شهید حاج حبیب جنت مکان ۱/۱/۱۳۴۰ درمنطقه چنیبه سفلی اهواز در خانواده ی مذهبی به دنیا آمد. پدرش حاج خلف جنت مکان کشاورزی زحمتکش و اهل خمس و زکات بود منطقه بیجی استان صلاح الدین عراق در حین انجام ماموریت در روز پنجشنبه ۲۷ فروردین سال ۹۴ با بمب و تله های انفجاری کنترل از راه دور گروهک داعش به شهادت رسید .  بسم الله الرحمن الرحیم و مِن المؤمنین رجالً الصدَقوا ما عاهدَ الله ُ علیه و مِنهمُ مَن قضی نحبه و منهم من ینتظر و  اشهدانَّ لا اله الا الله و اشهد انَّ محمد رسول الله صل الله و علیه و سلم و اشهدُانَّ امیرالمؤمنین علی ولی الله و اما بعد در زمانی که دنیا پر از آشوبِ شده و به چشم خودمان می بینیم که این از خدا بی خبران به نام اسلام چه جنایت هایی که نمی کنند و بر خود واجب دیدم که به دفاع از دین اسلام و دفاع از حقانیت شیعه بلند شوم و به دفاع از اسلام بپردازم و صیت می کنم به تمام دوستان که از این راه سرپیچی نکنند که این راه حقی است و دفاع از شیعه و اسلام واجب  است. والسلام https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
💢 زندگینامه و خاطرات که با سن کمش پرونده ی بسیار مهمی را در دست داشت و خیلی ازش می ترسید!! 👌 پدرش کسی بود که 23 سال قوی ترین سرویس های جاسوسی را به سخره گرفته و آنها نتوانسته بودند او را پیدا کنند. البته پدرش نیز شد. ☑️ آخرین اخبار از 🌸🍃 رمان خواندنی و جذاب ✨ هر سه روز یک به نیابت از یک شهید 🕊 ، و شهدا و و ‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 🆔 http://eitaa.com/joinchat/2010578947C4e1e810b15
29 خرداد ماه گرامی باد. ⚘ یکم خرداد 1358 در همدان به دنیا آمد. پدرش علیرضا و مادرش فاطمه نام داشت. به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا (سطح3) پرداخت. ازدواج کرد. روحانی کاروان بود. بیست و نهم خرداد 1392 در جاده دیاله عراق در اثر حمله تروریستی تکفیریون به اتوبوس حامل شهید به شهادت رسید. پیکر مطهرش در محل زادگاهش به خاک سپرده شد. یکی از بستگان همسر شهید می گوید : ... پس از انجام مراسم ساده عروسی، با کمترین و ساده ترین امکانات زندگی راهی قم شدند؛ درکمترین زمان در یکی از محلات ضعیف و فقیر نشین منطقه نیروگاه قم خانه فقیرانه ای را اجاره نمود و در مدت چند روز ودر کمترین زمان ممکن آماده سازی و رفع مشکلات منزل انجام شد؛ علی رغم اینکه خودش در مواقع نیاز به کمک طلبه ها می شتافت ، با مناعت طبعی که داشت، و در اثاث کشی و جابجایی وسایل منزل نیز از کسی توقعی نداشت وکمک نگرفت. https://eitaa.com/piyroo
9 تیر ماه سالروز " " گرامی باد. یکم تیر 1346، در روستای شموشک سفلی از توابع شهرستان گرگان به دنیا آمد. پدرش تراب، کشاورز بود و مادرش کلثوم نام داشت. تا اول متوسطه درس خواند. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا (سطح2) پرداخت. از سوی بسیج به جبهه رفت. نهم تیر 1366، با سمت نیروی واحد اطلاعات عملیات در بانه توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر و موج گرفتگی، شهید شد. مزار او را در گلزار شهدای امامزاده روستای روشن آباد تابعه شهرستان کردکوی به خاک سپردند. او را شیخ حسین نیز می نامیدند. یاد شهدا با صلوات🌺 https://eitaa.com/piyroo
سوم آبان 1313 در شهرستان قم به دنیا آمد. پدرش ابوالمکارم نام داشت. پس از دو سال تحصیل در مکتب راهی دبستان شد و تا پایان ابتدایی درس خواند. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا (سطح4) پرداخت. و عضو شورای نگهبان بود. در سال 1331 ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد. در مبارزات زمان انقلاب علیه شاه تلاش های بسیاری کرد. هفدهم تیر 1364 بنابر اعترافات مهدی هاشمی معدوم ایشان به وسیله او و مشاوره آقای منتظری با سموم نامرئی مسموم شد و بعد از مدتی به واسطه این سموم مبتلا به سرطان شده و به این ترتیب شهید شدند. مزار او در حرم مطهر حضرت معصومه (س) قرار دارد. https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
بیست و یکم دی 1347، در شهرستان آمل به دنیا آمد. پدرش فتح الله و مادرش فاطمه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا سطح (مقدمات) پرداخت. سال 1364 ازدواج کرد و صاحب دو فرزند شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. یکم مرداد 1367، در شلمچه بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. پیکر او را در روستای مالیکلا تابعه زادگاهش به خاک سپردند. «عشق به روحانیت» ایشان همواره دوست داشتند احکام دین را بیاموزند و همواره به همه بزرگترها بخصوص من و والده اش، با رفتارشان درس می آموختند. در گوشه ای به آرامی به نماز شب می ایستادند و عبادت می کردند. وقتی سیکل را گرفتند، آمدند از من تقاضا کردند که می خواهم به حوزه بروم. من گفتم: شما که درست خوب است، دیپلم بگیر بعد به حوزه برو؛ ولی ایشان قبول نکردند و گفتند: من عاشق روحانیت هستم و دوست دارم هر چه زودتر به این درجه نایل شوم و همچنین ملبس به لباس روحانیت شوم. «به نقل از: پدر شهید» https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
یکم فروردین 1337، در روستای ردان از توابع شهرستان اصفهان چشم به جهان گشود. پدرش باقر و مادرش عصمت نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا (سطح1) پرداخت. سال 1362 ازدواج کرد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. دوم مرداد 1362، با سمت فرمانده قرارگاه فتح در عین‌خوش توسط نیروهای عراقی به شهادت رسید. اثری از پیکرش به دست نیامد. برادرش رسول نیز شهید شده است. و شما ای ملت شهید پرور ایران فراموش نکنید که برای چه قیام کرده اید و عزیزانتان را برای چه قربانی کردید حرف شهدای ما همان کلام گهربار حسین عزیز «ع» می باشد و شما عهده دار اجرای آن می باشید حضرتش فرمود پروردگارا تو می د انی و آگاهی که ما چشم طمع به خلافت و مقام ندوخته ایم و پیکاری را که بر ضد فساد و ظلم و تباهکاری شروع کرده ایمتنها برای احیای آیین پاک تو بوده است . هدف ما این است که به آشفتگیها پایان دهیم و صلا ح را به جای فساد بنشانیم تا ستمدیدگان روی آسایش و امنیت ببینند و بندگان تو با آزادی به اطاعت فرمان تو برخیزند. https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
و لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌعِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ کسانی را که در راه خدا کشته شده اند، مرده مپندار، بلکه زنده اند که نزدیک پروردگارشان روزی داده می شوند. حجت ‏الاسلام سيد حسن بهشتي ‏نژاد در سال 1332 در اصفهان به دنيا آمد و پس از گذراندن تحصيلات مقدماتي براي فراگيري علوم اسلامي راهي قم شد. وي در قم از محضر استاداني همچون حضرات آيات: حسين نوري همداني، محمد فاضل لنكراني، يوسف صانعي و مرتضي حائري يزدي استفاده برد و سطوح عالي حوزه را طي كرد. اين شهيد گرانقدر، پس از پيروزي انقلاب اسلامي به تبليغ و تدريس در نهادهاي انقلابي همچون جهاد سازندگي و سپاه مشغول شد و در نهايت از طرف مردم اصفهان به نمايندگي مجلس شوراي اسلامي انتخاب گرديد. شهيد بهشتي ‏نژاد سرانجام در سوم مرداد ماه سال 1360 برابر با روز شهادت امام علي(ع)، در 21 رمضان توسط تروريست‏های گروهك منافقين در خانه‏اش ترور شد و به شهادت رسيد. https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
چهاردهم شهریور 1343، در شهر بسطام از توابع شاهرود دیده به جهان گشود. پدرش حسین و مادرش صغرا نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا سطح (مقدمات) پرداخت. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. چهارم مرداد 1367، با سمت فرمانده دسته در تنگه چهار زیر اسلام آباد غرب توسط نیروهای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) بر اثر اصابت گلوله به کمر و پا، شهید شد. پیکر وی را در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپردند. از شما مصرانه مي خواهم كه راه شهيدان را ادامه دهيد كه اگر خداي ناكرده شانه از زير بار اين مسؤليت خالي كنيد فرداي قيامت شهيدان از شما بازخواست خواهند كرد. دعا كن اي مادر كه بر نگردم من شور شهادت هست در سرم اي مادر وسختي ديگر با همشهريان عزيزم مخصوصا جوانان غيور و دلاور و شهادت طلب كه از آنها مي خواهم راه شهيدان را ادامه داده و هميشه در صحنه انقلاب حضور د اشته باشيد و امام خود را تنها نگذاشته و براي طول عمر عزيزشان به درگاه خدا دعا كرده و از خدا بخواهيد كه تا ظهور مهدي موعود ايشان را براي ملت ما نگه دارد. انشاءالله. https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
دوازدهم اردیبهشت 1340، در شهرستان ورامین دیده به جهان گشود. پدرش رحم خدا و مادرش کوکب نام داشت. تا پایان دوره کارشناسی در رشته حقوق درس خواند. به فراگیری علوم دینی و حوزوی نیز تا (سطح4) پرداخت. در قوه قضاییه کار میکرد. سال 1360 ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. از سوی سپاه در جبهه حضور یافت. ششم مرداد 1367، در اسلام آبادغرب توسط نیروهای سازمان مجاهدین خلق بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزار وی در گلزار شهدای شهرستان پاکدشت قرار دارد. برادرانش حسن و علی نیز شهید شده اند. 📜 براستی این چه منزلتی است که به نص قرآن شریف: خون و حزن را بدان راه نیست و این چه جایگاهی است که به صراحت آیات وحی، آنان که بدان دست یافته اند در دریای فضل و رحمت و رضایت مطلق مستغرق گردیده اند و به آناننکه دستشان از آن مقام کوتاه است شادمانه مژده حلاوت وصال و بشارت قرب و رضا می دهند؟ براستی این چه منزلتی است که انبیاء عظام و اولیاء کرام صلوات الله و سلام علیهم اجمعین در ادعیه مبارکشان وصول و قرب آن را طلب می کردند. آنجا که رسول مکرم نبی خاتم صلوت الله علیه فرمودند:«نساءل الله منازل الشهداء و معایشه السعداء» 📚 ایشان به همراه دو برادر دیگرش همچون شهیدان حسن وعلی مظفر افتخار خانواده سه شهید را به نام خود ثبت کردند.حسن مسول و فرمانده است دستور شلیک گلوله آر.پی.جی بر اول ستون دشمن را صادر می کند درست به قلب هدف می خورد ، ماشین ها به آتش کشیده می شوند و راه بندان می شود . عده ای از شب پرستان به آتش گرفتار می شوند و عده ای دیگر از ماشین پیاده و در اطراف پراکنده می شوند ناگهان تیری پهلو و صورت حسن را نوازش می دهد ، علی همراه برادر دیگرش رضا خود را به بالین سر برادر می رسانند او را می بوسند و در آغوش می گیرند و با او وداع می کنند و به رزم بی امانشان ادامه می دهند و با گلوله های باقیمانده ستون رزمی دشمن را به آتش می کشند. https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
هفدهم شهریور 1344، در شهرستان تنکابن به دنیا آمد. پدرش محمدصادق، پاسدار بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. سپس سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا (سطح1) پرداخت. سال 1363 ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. ششم مرداد 1367، با سمت تک تیرانداز در اسلام آبادغرب توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به سر و صورت، شهید شد. پیکر او را در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپردند. 📜 خداي را شکر که بر اين بنده عاصي منت نهاد تا در راه رضوان او قدم در پيش نهم. خداي را شکر بسيار بايد که اين همه نعمات وافره را بر اين وجود نازل و غافل ارزاني داشت. خدايا! تو را شکر که اين جان بي‌قدر را از ضلالت به هدايت کشانيدي. خدايا خسته و دل‌شکسته‌ام ، از اين حيات پست از پرده سياه گناه که بر ديدگانم زده شده است و مانع رويت خورشيد حقيقت مي‌شود. خدايا! ديگر تاب شنيدن گام‌هاي ديو سياه گناه و معصيت را ندارم که در هر لحظه از حياتم بر روحم گام مي‌نهد. 📚 از وقتی که در حزب جمهوری اسلامی پا گذاشت کمتر به منزل می آمد و به فکر اصلاح جامعه بود و با وجود سن کم خوب میفهمید و آگاه به مسائل سیاسی بود و هنگامی که جنگ تحمیلی شروع شد او کلاس اول نظری بود از ابتدای جنگ مسر بود که همیشه در جبهه باشد و در چند عملیات مهم شرکت کرد ایشان وقتی مجروح می شد هرگز حاضر نبود کسی از این موضوع اطلاع پیدا کند . در عملیات کربلای 5 در شلمچه مجروح شده بود وقتی به منزل آمد به من گفت که زمین خوردم بعدا فهمیدم که از ناحیه دست مجروح شده بود . در آن هنگام رو به من کرد و گفت : مادر شما با این دعا هایتان نمی گذارید که من شهید شوم . https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄