eitaa logo
اشعار اهل‌بیت علیهم‌السلام
281 دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
0 فایل
🔰اَلسَّلاٰمُ عَلَیْکُمْ یٰا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ 💠 اگر شعر خوبی روزیتون شد و ازش خوشتون اومد بفرستید: @abes80
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیه او وجودش همه نور و نفس ما ظلمت محض زده‌ام می زِ سبویش همه‌اش رحمت محض ما فقیریم همه محضر او چون طفلی که بَرَش نیست پشیزی همه‌اش حیرت محض فَرّ و جاهش به زبان نیست توان، گفتن، لیک خودش از حُسن عطا کرده به ما جرئت محض سر سپردن به سرایش همه دم شیرین است گرچه بینا نَبُوَد دیده بر آن حشمت محض سر ما خاک قدمهاش چه خوش جرئتی است خلوت دم به دم شاه و دمی صحبت محض بوسه بر خاک قدومش هدف عمر من است بوسه و خواهش عذر و طلب فرصت محض دست ها چون به ضریحش برسد شیرین است قلب عشاق بود مملوِ از حاجت محض حرمش مأمن سرگشته ‌ی ناچیزی اَست که نباشد و نبودست به جز زحمت محض @poem_ahl
سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیه به دنیا آمدی حاجی شوند آری فقیران هم اگر پرواز تهران-مشهدت حتی گران باشد به دنیا آمدی تا بعد هر برگشتن از مشهد درون خانه زینت‌بخش چای‌ام، زعفران باشد به دنیا آمدی مادربزرگ من شفا گیرد که دست پیرها بر دامن مردی جوان باشد به دنیا آمدی سبک خراسانی پدید آمد که طبع شاعر آیینی‌ات با تو روان باشد خیالات من است اینها، وگرنه شان تو این نیست به دنیا آمدی تا چشمه حکمت روان باشد به دنیا آمدی تا نسخه طب الرضای تو دوای دردهای بی مداوای جهان باشد به دنیا آمدی تا شیعه اثنی عشر با تو پس از تو برترین فرقه میان این و آن باشد به دنیا آمدی تا یک علی هم سهم ما گردد به دنیا آمدی تا یک نجف در خاک‌مان باشد! به دنیا آمدی تا قرن‌ها از بعد دعبل هم یکی از جلوه های معجزات تو «حسان» باشد @poem_ahl
سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیه هر که یک دفعه سر این سفره مهمان می شود مور هم باشد اگر؛ روزی سلیمان می شود سر به زیر انداختن ذاتش توسل کردن است دردهای این حرم ناگفته درمان می شود این کریمان لطفشان هر چند آماده‌ست، لیک نام مادر که وسط باشد دو چندان می شود ما پدر را خواستیم و از پسر خیرش رسید در رجب ها کاظمین ما خراسان می شود ظاهراً عین امامی، باطناً پیغمبری هر که می بیند تو را، از تو مسلمان می شود نسل موساییِ تو طبع مسیحا داشتند یک نفر از آن همه پیر جماران می شود این دلِ ما سینه ی ما، نه بگو اصلاً بهشت هر کجا موسی ابن جعفر نیست زندان می شود نیستم آهو ولی سگ هم به دردی می خورد لااقل یک گوشه از صحنت نگهبان می شود @poem_ahl
سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیه وقتی که قال در حرمت حال می شود دست دعا به شانه ی من بال می شود   در این همه مریض یکی را شفا مده تقصیر توست این همه جنجال می شود   بر راه زائران تو کردیم گریه ها این آبروی ماست که پامال می شود   از توبه در حریم تو ما هم ملک شدیم آدم در این محیط سبک بال می شود   این نامه نیست بر پر و بال کبوتران خون دل است سوی تو ارسال می شود   آباد شد کسی که ز گریه خراب شد خوشحال آنکه پیش تو بد حال می شود   هر کس نمی رسد به در آفتاب او معنی اگر چه نیز بود کال می شود @poem_ahl
سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیه من ندیدم که کریمی به کرم فکر کند به «چه مقدار به زائر بدهم» فکر کند از شما خواستن عشق است ضرر خواهد کرد هر که در وقت گدایی به رقم فکر کند بهتر این است که زائر اگر آمد به حرم دو قدم عشق بورزد، سه قدم فکر کند به کف صحن به گنبد به غم گوهرشاد زیر این قبه به هستی به عدم فکر کند به دو گلدسته دو تا ساق به دوش گنبد به رواقی که شده پیش تو خم فکر کند به چرا سال گذشته دو سه بار و امسال- فقط این بار...به این قسمت کم فکر کند به خودش...نه به کسانی که به یادش آمد چون که در آینه کاری حرم فکر کند موقع دست به سینه شدن و عرض سلام کربلایی شده هرکس به علم فکر کند چون که از باب جواد تو کسی داخل شد خنده دار است که دیگر به قسم فکر کند دیر وقتی ست که تا در حرمت دم بدهد جای دم حضرت عیسی به دو دم فکر کند بهترین نوع زیارت شده اینکه امشب- هم کسی گریه کند پبش تو هم فکر کند @poem_ahl
سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیه روضه در دیده‌ی من آب بقا ریخته است که در این کاسه‌ی دل، خون خدا ریخته است توتیا هر ملک از روضه‌ی داغَت ببَرَد بس که در بزم تو خاکستر ما ریخته است اشک خود می‌خورم و نازطبیبان نکشم در قنوت نظرم روضه شفا ریخته است چادر مادر تو اشک مرا می‌گیرد اشک از دیده بر این عرش خدا ریخته است من نمک‌گیر توأم، روز ولادتْ پدرم در دهان، تربتی از کرببلا ریخته است کربلا خاک شفا دارد اگر، حق دارد پاره‌های بدنت در همه جا ریخته است گنج پیدا شده گویا ته گودال بلا لشکری بر سر یک جسم چرا ریخته است @poem_ahl
سلام‌الله‌علیه کاری به دشت لاله و گلشن ندارم آواره ام، جز روضه ات مأمن ندارم من دوستت دارم، بخوان از اشک هایم از روسیاهی جرأت گفتن ندارم این لطف زهرا مادرت بوده و گرنه ظرفیت این عشق را قطعا ندارم پیش خدای خود به یاد نوکرت باش تو آبرو داری و اما من ندارم دردسرت هستم ولی از خود مرانم من که کسی را غیر تو اصلا ندارم بر من به نورانیت "جون" ات نظر کن حالا که پیشت چهره ای روشن ندارم از آن شبی که آمدم کرب و بلایت میلی به جنت، یک سر سوزن ندارم درس بزرگی را من از عابس گرفتم مجنون که باشم حاجت جوشن ندارم عریان شدم تا که بدانی با تو هستم حالا ببین مثل تو پیراهن ندارم دیشب برایت تا سحر روضه گرفتم من را ببخش امروز اگر شیون ندارم تنها خودت تا روز آخر صاحبم باش زنجیرِ غیر از عشق بر گردن ندارم @poem_ahl
سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیه سیاهی غمت از این دل سیاه نرفت به‌خاطر غم تو از گلویم آه نرفت به جرم عشق مرا پیش یار دار زدند سر کسی به روی دار بی‌گناه نرفت میان راه وصالش رود به بیراهه هر آنکه در دل شب زیر نور ماه نرفت خودت دو قطره ز چشمان من بکش بیرون که سطل گریه ی چشمم درون چاه نرفت به زائران شما غبطه می‌خورد فردا به سمت کرب و بلا هر کسی که راه نرفت پیاده رفتم و پای پیاده برگشتم در اربعین حسینی سرم کلاه نرفت فقیر آمدم و پادشاه برگشتم کسی بدون عنایت ز بارگاه نرفت دروغ روضه بخوانید... مادرش غش کرد به روی پیکر عریان او سپاه نرفت به فاطمه برسانید که خیالش جمع خدانکرده سنان در دهان شاه نرفت عزیزکرده‌اش از آب علقمه نوشید و شمر لعنتی آخر به قتلگاه نرفت @poem_ahl
سلام‌الله‌علیه داده به ما به دست خودش چشمِ تَر حسین بالاترین عبادت ما گریه بر حسین تو با خودت اگر دل پر درد آوری آن‌که تو را به روضه کند مفتخر حسین مانند نام نامیِ الله از ازل نامی که هست تا به اَبَد مستمر حسین ما بنده‌ایم و بنده‌ی دربند بهتر است این‌سان به ما نگاه کند بیشتر حسین ایمان کامل است به ایام بندگی وقتی ز ما قبول کند جان و سر حسین حجّی که با امام به‌جا آوری قبول ورنَه تو در طواف ولی دربدر حسین امسال بار نوکریِ خویش را ببند شاید رهت نداد به سال دگر حسین چشم از تو بر ندارم و غفلت نمی‌کنم ورنه تمام نوکری‌ام درد سر حسین ما ریزه‌خوار سفره‌ی ارباب بی‌سریم با تو شود غلامی ما معتبر حسین کم کاری است هر که نشد زائر حرم این اربعین تو کرب و بلایم ببر حسین @poem_ahl
سلام‌الله‌علیه هوای اربعین دارد دل بیچاره‌ام یارا نگاهی کن نگاهی کن دل بیچاره‌ی ما را نمی‌دانم دوباره می‌رسم تا کربلا یا نه کنم جاری به لب آقا قسم بر جان زهرا را همین حالا ببر ما را بهشت کربلای خود چه تضمینی‌ست تا بینم طلوع صبح فردا را نیم لایق نیم قابل ولی آقا قبولم کن که چون قطره در آن وادی ببینم صحن دریا را بده اذنی که تا هستم در این دنیا دراین دنیا ببینم من دوباره کربلا آن شور و غوغا را غرض این بود یا مولا نگاهی سویم اندازی وگرنه از قدیم احسان نمودی بی‌سر و پا را @poem_ahl
سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیها از نحسی گناه بهایم عوض شده حال دعا و سوز و نوایم عوض شده خیلی دعا برای ظهورت نکرده ام یادت نبوده ام که دعایم عوض شده یک روز غرق شهوت و یک روز مست جاه معلوم می شود که خدایم عوض شده چشمی که خشک شد به امامش نمی رسد حالات چشمِ عقده گشایم عوض شده دیشب دعام کردی و بی خود نبوده که از صبح زود، حال و هوایم عوض شده تو رحمتی و با نظرت سوی نامه ام با فعل خیر، جرم و خطایم عوض شده آلوده ام قبول ولی بی پناه نه اصلا مگر امام رضایم عوض شده؟! خیبر شکن مقابل زهرا نشست و گفت: در بستری و حال سرایم‌ عوض شده زهرا تمام قوّت جان منی، بخند با گریه ات زمانه برایم عوض شده دیشب عبام را رویت انداختم ولی دیدم سحر که رنگ عبایم عوض شده @poem_ahl
سلام‌الله‌علیه گر سؤالی کنند ربِ تو کيست يا بپرسند از حساب و کتاب بحر جانم به جوش می آيد میدهم با تمام شوق جواب: يار بی دستی‌ام امام رضاست همه ی هستی‌ام امام رضاست وقت مردن اگر تو می آيی به گل روی تو می خندم در صف حشر با خطی از نور می نويسم به روی سربندم يار بی دستی‌ام امام رضاست همه ی هستی‌ام امام رضاست غير شور تو نيست در سر من وه چه خوش اختريست اختر من کربلا هست بهشت روی زمين مشهد توست بهشت ديگر من طفل بودم ترانه ی خوابم اينچنين خوانده است مادر من يار بی دستی‌ام امام رضاست همه ی هستی‌ام امام رضاست @poem_ahl