eitaa logo
اشعار اهل‌بیت علیهم‌السلام
281 دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
0 فایل
🔰اَلسَّلاٰمُ عَلَیْکُمْ یٰا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ 💠 اگر شعر خوبی روزیتون شد و ازش خوشتون اومد بفرستید: @abes80
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیه این تن غرقه به خون مصحف پا مال من است این عزیز دل زهرا و حسین و حسن است اِرباً اربا شده مثل علی اکبر، پسرم پیرهن از تن و تن پاره تر از پیرهن است خونِ سر آب وضو، سنگِ عدو مهر نماز اشک در دیده و خون جگرش در دهن است زخم شمشیر کجا، جای سم اسب کجا؟ اسب ها از چه نگفتید که این قلب من است؟ کاش یک بار دگر اسم عمو را می برد حیف کز خون دو لبش بسته، خموش از سخن است اشک می ریزم و با دیده ی خود می نگرم که گلم دستخوش باد خزان در چمن است سیزده ساله ی من، ماه شب چاردهم از چه دور بدنت این همه شمشیرزن است بر تن پاک تو ای حجله نشین یم خون پیرهن جامه ی خونین شده، خلعت کفن است بزم دامادی تو دامن صحرای بلاست خونِ رخساره حنا، شاخه ی گل زخم تن است میثم آتش به شرار جگرت ریخته اند آه جانسوز تو سوز دل هر مرد و زن است @poem_ahl
سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیها آمده موسم تنهایی و حیران شده ام دادم از دست تو را، سخت پریشان شده ام رفتی و بعد تو من پاره گریبان شده ام نظری کن چقدر بی سر و سامان شده ام چشم بد بعد تو دنبال من افتاد حسین خواهرت را نکند بُرده ای از یاد حسین؟! چند مرکب پیِ من پشت سرم تاخته اند عده ای چشم به سوی حرم انداخته اند این طرف روی تنت کوه سنان ساخته اند سنگ دل ها سرفرصت به تو پرداخته اند یک نفر هستم و از چند طرف درگیرم به خود فاطمه سوگند که بی تقصیرم رکن من بودی و از رکن و اساس افتادم کعب نی خوردم و عشق تو نرفت از یادم " زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم" گم شده بین شلوغی سخن و فریادم شاهدی داد زدم... گریه کنان می گفتم با صدایی که گرفته سویشان می گفتم: جوشن مانده به روی بدنش را نبرید سخت جا رفته... عقیق یمنش را نبرید با سر نیزه توان سخنش را نبرید هرچه بردید ولی پیرهنش را نبرید بگذارید نگاهی به سویش بندازم لااقل چادر خود را به رویش بندازم @poem_ahl
سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیه گُل پژمرده پژمردن ندارد ز پا افتاده پا خوردن ندارد مرا بگذار عمو برگرد خيمه تن پاشيده كه بردن ندارد @poem_ahl
سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیه بيا شوق مرا ضرب المثل كن تمام ظرفهايم را عسل كن براي آنكه از دستت نريزم مرا آهسته آهسته بغل كن @poem_ahl
سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیه لبم بوي پدر دارد عمو جان سرم شوق سفر دارد عمو جان تمام سنگها بر صورتم خورد يتيمي دردسر دارد عمو جان @poem_ahl
سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیه تب تنهایی من بود که تاب از تو گرفت فکر نوشیدن یک جرعه ی آب از تو گرفت به جمال حسنی دست درازی کردند تازه داماد حرم نیزه نقاب از تو گرفت هرکسی از پدرم از پدرت بغضی داشت انتقامی عوض آن دو جناب از تو گرفت پدر تو شتر مادرشان را پِی کرد کینه ی جنگ جمل خُرده حساب از تو گرفت تا به حالا نشده بود جوابم ندهی من صدایت زدم و سنگ جواب از تو گرفت بوی خونِ بدنت کرب و بلا را بر داشت گل نیلوفری ام نعل گلاب از تو گرفت ورمِ پلکِ لگد خورده دو چشمت را بست ورنه فکر حرم آرامش و خواب از تو گرفت گریه ی تازه عروست وسط صدتا مرد گریه ها در وسط بزم شراب از تو گرفت @poem_ahl
غفّاری و حکیمی و ربّی و داوری فوق عروج وهم و فراتر ز باوری از هر چه دیده‌اند و ندیدند خوب‌تر وز هر چه گفته‌اند و نگفتند برتری خالیست از ثواب و پر است از خطا و جرم پروندۀ سیاه مرا هر چه بنگری من کمترم از اینکه بسوزانی‌ام به نار تو برتری از اینکه به رویم بیاوری خواهی ببخش و خواه بسوزان در آتشم من عبد کوچکم تو خداوند اکبری پرسی اگر تو کیستی و من که، گویمت: من بندۀ فراری و تو بنده‌پروری در پیش وسعت کرمت نیز کوچک است حتی گر از گناه همه خلق بگذری من داخل بهشت ولای علی شدم باور نمی‌کنم که تو در دوزخم بری ما را هماره بار معاصی به روی دوش تو دم به دم حوائج ما را برآوری «میثم» گناهکار و تو بخشنده و کریم کز لطف خویش ناز گنهکار می‌خری @poem_ahl
سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیه ای دو جهانت فدا یا حسن ابن علی مظهر صبر خدا یا حسن ابن علی شیر خدا را خلف دُرّ سه بحر شرف آینۀ کبریا یا حسن ابن علی حای تو حسن ازل سین تو سرّ ابد نون تو نورالهدی یا حسن ابن علی مهر رخ دلربات لعل لب جانفزات بوسه گه مصطفی یا حسن ابن علی گه سر دوش رسول گه روی دست پدر گه به بر مرتضی یا حسن این علی هم به سکوت و پیام هم به قعود و قیام بر همه ای مقتدا یا حسن ابن علی اسوه ی ما صبر تو است کعبه ی ما قبر تو است بقیع تو قلب ماست یا حسن ابن علی ای به کرم چون پدر از همه مشهورتر حاجت ما کن روا یا حسن ابن علی عبد تو خیر العباد باب تو باب المراد دست تو مشکل گشا یا حسن ابن علی صلح تو تیری دگر بر دل بیدادگر صبر تو دین را بقا یا حسن ابن علی بنده ی ناقابلم هر چه که هستم دلم با تو بود آشنا یا حسن ابن علی کار تو اکرام بود اجر تو دشنام بود ای همه جود و سخا یا حسن ابن علی حلم مکرّر کنی نیست عجب گر کنی دشمن خود را عطا یا حسن ابن علی خصم نگنجد به پوست تا که شود با تو دوست بسکه نوازی ورا یا حسن ابن علی کار تو صدق و صفا از همه دیده جفا با همه کرده وفا یا حسن ابن علی ای به مزارت درود صلح تو کمتر نبود ز نهضت کربلا یا حسن ابن علی زخمِ همه در دلت یار شده قاتلت کشت تو را از جفا یا حسن ابن علی بی کسیت را چو دید زهر به دادت رسید تا شدی از غم رها یا حسن ابن علی قلب تو بیتاب شد به کودکی آب شد در وسط کوچه ها یا حسن ابن علی سوخت دل و جان تو که پیش چشمان تو فتاد زهرا ز پا یا حسن ابن علی جعده اگر جانی است قاتل تو ثانی است که کشت مام تو را یا حسن ابن علی اجر نبی بود این که آید از راه کین بر بدنت تیرها یا حسن این علی «میثم» دلباخته سوخته و ساخته قصیده بهر شما یا حسن ابن علی @poem_ahl
سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیها بهترین فیض را به من دادند به سوالم جواب لن دادند عاشقان وصال تو اول به مکافاتِ عشق تن دادند روز، تحصیل ساختن کردم شب که شد درس سوختن دادند هجر تلخ است، از همین تلخی ست خواب شیرین به کوه کن دادند یوسف من! به دست این یعقوب جاى پیراهنت کفن دادند عاشقان وقت خمسِ دل دادن پنج پنجم به پنج تن دادند ما که آواره ایم و دربدریم اشتباها به ما وطن دادند ما مرتب اگر چه در نزدیم این کریمان مرتباً دادند به همه زر ولى به من کشکول از همه بیشتر به من دادند کربلاى حسین رفتن را از سر سفره ی حسن دادند بچه ها راحتند با عمه کار را دست شیرزن دادند چادر پاره را به نیزه زدند نیزه اى هم به پیرهن دادند کربلا می برد مرا؟...دیدم... ...به سوالم جواب لن دادند @poem_ahl
سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیه کبوتریم و پی دانه‌ی امام‌حسن رسیده‌ایم درِ خانه‌ی امام‌حسن تمام مردم این شهر، شهرت ما را شناختند به دیوانه‌ی امام‌حسن عجیب نیست اگر می‌شوند دشمن و دوست اسیر لطف کریمانه‌ی امام حسن اگر تمام جهان میهمان او باشند هنوز جا دارد خانه‌ی امام حسن نمی‌رویم سراغ کسی به غیر از او که رزق ماست به پیمانه‌ی امام حسن دل شکسته‌ی ما آن‌قدر طوافش کرد لقب گرفت به پروانه‌ی امام حسن فقیر بوده ولی پادشاه می‌گردد به هرکه می‌رسد عیدانه‌ی امام حسن به نام قاسمیون مفتخر شدیم و شدیم اسیر قاسم دردانه‌ی امام حسن @poem_ahl
سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیها مردمی که به تو نظر کردند.. چشم بر روی دیگران بستند محتضرها به عشق دیدن تو عوض احتضار، سرمستند لقمه ی چرب و نرم بسیار است نان خشک تورا هوس کردم چشم و دل سیرهای این عالم مست افطار ساده ات هستند تیغ تو در نبرد میچرخید آبروی حریف را میبرد ملخک های آمده به مصاف فوق فوقش دوبار میجَستند ما که در ابتدای عشق توایم ابتدا هم که هیچ، قبل تریم عاشقان تو مثل تمارند سر سپردند و عهد نشکستند دوستانت تقیه میکردند دشمنانت دروغ میگفتند دوست و دشمن تو آقا جان همه در غربت تو هم دستند کشتنت کار ابن ملجم نیست ماجرا ماجرای ناموس است شعله و سیلی و در و دیوار بهر قتلت به میخ پیوستند @poem_ahl
سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیه باید که صد دفتر به نام او غزل کرد آنکس که طعم مرگ را همچون عسل کرد وقتی نقاب خویش را از چهره برداشت کرببلا را روشن از نور زحل کرد با پهلوان شامیان کرد آنچه را که در روز فتح مکه مولا با هبل کرد یا در دفاع از حرم یا از ولی بود اینگونه رزم خویش را ضرب المثل کرد از روی ایمان و بصيرت تیغ می زد مانند رفتار حسن که در جمل کرد پس در تمام فتنه ها باید همیشه با اتکا بر شیوه ی قاسم عمل کرد دشمن که مرد جنگ با آل علی نیست پس مشکلش را لاجرم با سنگ حل کرد کاری که با پهلوی زهرا ميخ در کرد آن سنگ ها با قاسم عزوجل کرد مثل علی می خواست که از هم نپاشد ارباب ما با احتیاط او را بغل کرد @poem_ahl