🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🏴پیامبر_اکرم_ص
🏴مَن قُتِلَ دُونَ مَالِهِ فَهُوَ شَهیدُ وَمَن قُتِلَ دُونَ اهلِهِ فَهُوَ شَهیدُ وَمَن قُتِلَ دُونَ دِیِنِهِ فَهُوَ شَهید
🏴کسی که در راه حفظ مالش کشته شود وکسی که در راه دفاع از اهل وناموسش به قتل برسد حکم شهید را دارد وکسی که در راه دینش به شهادت برسد شهید راه حق است.
📚 مواعظ عددیه ، صفحه 6
🏴شهادت امام جواد تسلیت باد 🏴
🏴🏴اللّهُمَّصَلِّعَلي مُحَمَّد
🏴🏴وآل مُحَمَّد
🏴🏴وعجلفرجهم
سلام علیکم صبح بخیر التماس دعا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
دیدم که به عرش شور و شوقی برپاست
برپاگر این بزم شعف ذات خداست
گفتم به خرد چه اتفاق افتاده
گفتا که عروسی علی و زهراست
✨سالروز ازدواج امام علی(ع)
و حضرت زهرا(س) مبارک باد✨
🔻 #ِآخرین_خاکریز - ۳۲
🔅 راوی و نویسنده:
میکائیل احمدزاده
─┅═༅𖣔○𖣔༅═┅─
🔅 در فراق امام(ره)
کشته ها و مجروحین عراقی در طول جنگ بسیار زیاد بود و خانواده ای نبود که چند نفر کشته و اسیر و مجروح نداشته باشد. صدام خدمت سربازی را از دو سال به ۱۳ سال افزایش داده بود. ناگفته نماند در بین عراقی ها افرادی پیدا می شد که با اسرا رفتار خوبی داشتند. آنان از ادامه جنگ بیزار بوده، با ما احساس همدردی می کردند؛ اما به یکدیگر اعتماد نداشتند؛ چرا که استخبارات عراق نفوذ زیادی در ارکان جامعه و ارتش داشت. در بین نیروهای عراقی، نیرویی به نام «جيش الشعبی» یا نیروهای مردمی - مانند بسیج در ایران - خدمت می کردند که سنشان گاه به ۶۰سال هم می رسید و ارتش عراق با آنان مثل سربازها رفتار می کرد. آنان توجهی به سن و سالشان نداشته و گاه یک سرباز ۶۰ساله را در داخل آب فاضلاب سینه خیز می بردند و شلاق می زدند.
روزی در صف نشسته بودیم. یک عراقی به نام «سیدحسن» با اسرا صحبت می کرد و می گفت که در جنگ، دو برادر، سه خواهرزاده و در مجموع ۲۱نفر از اقوامش کشته شده اند. از نحوه نگهداری اسرا در ایران می پرسید و ادامه داد: «یه برادر داشتم که مفقودالاثره. نمیدونیم مرده است یا زنده. چند ساله که ازش بی خبریم.» او می گفت برادرش جمعی تیپ ۴۶ العباس بوده و در منطقه نفت خانه عراق مقابل نفت شهر ایران در حین حمله مفقودالاثر شده است. محلی که برادر عراقی ناپدید شده بود، محل درگیری تیپ ذوالفقار و محلی بود که عراقی ها به تیپ ما حمله کرده بودند که من هم خودم در آن عملیات حضور داشتم؛ بنابراین به او گفتم که در این عملیات بودم. نام برادرش را پرسیدم که او گفت: «جمیل ناصر مراد» تا نامش را گفت، او را شناختم. آنان در حین حمله به مواضع پدافندی یکان ما، با پاتک ما روبه رو شدند که در نتیجه چندین کشته و زخمی و اسیر به جا گذاشتند. یک شب که در احتیاط خط مقدم استراحت می کردیم، ساعت حدود چهار صبح بود که نیروهای خط مقدم با بیسیم خبر دادند که عراقی ها حمله کرده و با بریدن سر نگهبانان، از داخل گروهان ما نیز عبور کرده اند. همگی خیلی سریع سوار بر خودروها شده، آماده حرکت شدیم. شدت درگیری چنان بود که یکانها نتوانستند مقاومت چندانی بکنند؛ به همین خاطر برای ترمیم خط مقدم و عقب راندن دشمن حرکت کردیم. جنگ بی امان ادامه داشت و ترکش و گلوله از آسمان میبارید.
گروهان دوم رزمی ما سقوط کرده بود و ما فوری نیروها را در محل های مناسب آرایش داده، حرکت دشمن را به سوی سایر یکان ها گرفتیم. با سلاح های اجتماعی، همه سنگرهای خودی که در دست دشمن بود و هر چه که دیده می شد را به توپ و گلوله بستیم. فاصله ما با عراقیها کمتر از ۵۰ متر بود و به خوبی دست و پا و بدنهای تکه تکه شده آنان در هوا دیده می شدند. پاسخ دندان شکن ما دشمن را عاصی کرده بود. در آن وضعيت خبر رسید دشمن می خواهد تحکیم هدف کند که در آن صورت از جا کندن آنان بسیار مشکل می شد و دستور رسید که ما برای بازپس گیری مواضع خودمان اقدام کنیم.
نیروها را جمع کرده، از داخل شیار منتهی به کانال های گروهان دوم، به دشمن نزدیک شدیم. سایر نیروها نیز ما را پشتیبانی آتش می کردند. وقتی به کانال اول رسیدم، تلی از جنازههای عراقی که تکه تکه شده بودند، کانال را پر کرده بود. به هر سنگری می رسیدیم، نارنجک پرتاب می کردیم. عراقی ها متوجه رسیدن نیروی کمکی شده بودند و تعدادی در حال درگیری و تعدادی نیز درحال عقب نشینی بودند. یکی از سربازان ما در کنار خاکریز، یک عراقی را هدف گرفته، تیراندازی کرد که تیر به پای عراقی خورد و به داخل کانال افتاد. همگی در حال بازپس گیری مواضع بودیم و تعداد زیادی اسیر گرفتیم. از پشت، عراقی هایی را که در حال فرار بودند، با تیر میزدیم. در نهایت عراقی ها را شکست داده، مشغول جمع آوری غنایم و اسرا بودیم که یک عراقی نظرم را جلب کرد. پیش او رفتم. نیروهای ما او را محاصره کرده بودند. سریع مدارک همراهش را برداشتم. از ناحیه پا به سختی مجروح شده و گریه می کرد. او چشمان سیاهی داشت و با نگاهی عجیب مرا نگاه می کرد. با دیگر عراقیهایی که تا آن زمان دیده بودم، فرق داشت. یک حس درونی به من ندا میداد کمکش کن.
─┅═༅𖣔○𖣔༅═┅─
ادامه دارد
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌷🌷 سالروز پیوند_آسمانی حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها و امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام بر همه محبین اهل بیت علیهم السلام مبارک باد. 🌷
🌷🌷اللّهُمَّصَلِّعَلی مُحَمَّد
🌷🌷وآل مُحَمَّد
🌷🌷وعجلفرجهم
سلام علیکم صبح بخیر التماس دعا
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷