هدایت شده از مدرسه تاریخاندیشی قصص
▪نامش فاطمه بود. ثمرهی ازدواج حزام و لیلا. از قبیلهی بنیکلاب که به شجاعت و مردانگی شهرهی عرب است. حتمی شنیدهاید امیرالمومنین برادرش عقیل را بابت خبرگی در نسبشناسی مامور کرد برای او همسری بیابد که در دلیری بیمانند باشد تا از نسل او شیرانی قویدل متولد شوند. عقیل هم دختر حزام را معرفی کرد. فاطمه را...فاطمهای دیگر برای علی.
▪نقلهایی وجود دارد مبنی بر اینکه پیش از آمدن خواستگار، فاطمه در رویا میبیند ماه و سه ستارهی دیگر از آسمان پایین آمده و در دامن او مینشینند. رویا را که برای پدر و مادر بازگو میکند، پدرش این رویا را نویدی از جانب خدا تعبیر میکند و به دختر وعده میدهد از دامانش، قمری متولد خواهد شد که آوازهی جوانمردیاش در روزگار بیوفایی، چون ماه در سیاهی آسمان خواهد درخشید. همین هم شد. فاطمه کلابیه به خانهی علیبنابیطالب آمد. عباس، عبدالله، عثمان و جعفر را خداوند به او داد و شد امالبنین: مادرِ پسرها و مادر ماه.
▪در روایتی آمده روزگاری فاطمه کلابیه از امیرالمونین خواست در منزل او را فاطمه صدا نزند. چرا که این نام برای حسنین تداعیگر یاد مادرشان و تلخیهای فقدان اوست. سپس فاطمهای که در رسم امالبنین و مادر پسران بود، در اسم هم شد امالبنین.
◾اما این فرآیند «شدن» و این مسیر «تحول» از فاطمهی کلابیه به امالبنینی متوقف نشد. فاطمه به رشد هویت خود ادامه داد و کربلا، ظهور و تجلی تربیت او و به بار نشستن زحمات و بارور شدن تلاشهای خالصانهاش بود وقتی که چهار فرزند رشیدش فدای حسینِ فاطمه شدند. از این مرحله به بعد، فاطمه امالشهداست و امالبصیره. همو که روزی خودش خواست امالبنین بنامندش، حالا در سوگ امام خود حضرت سیدالشهدا با زبان شعر میخواهد او را دیگر امالبنین صدا نزنند. چون هر تعلقی که از آن برای خویش رسم و اسم و هویتی ساخته بود را حالا برای رسیدن به یک هویت تاریخی فدا کرده است. و این استعارهای است از فدا کردن تعلقات و محبوبهای کوچکتر برای رسیدن به محبوب بزرگتر.
هدایت شده از مدرسه تاریخاندیشی قصص
🔺فاطمهای که در جایگاه دختری، نهایتا میتوانست یک انسان صالح باشد، در جایگاه همسری و مادری این هویت صالحهی خود را توسعه داد و شد بستر تولد انسانهای صالحی در مقیاس حضرت ابالفضل که امام معصوم هنگام سلام دادن به او میفرماید: اَلسّلامُ عَلیک أیهَا الْعَبْدُ الصّالِحُ.
▪این سیر تحول و توسعه، برای امروز ما درسآموز است وقتی دختران سرزمینمان شکوائیه دارند از اینکه ساختارهای رسمی و غیررسمی مونث بودن را خلاصه میکنند در مادری و همسری و گویی دختر اگر مجرد باشد، بیهویت است و جامعه او را به رسمیت نمیشناسد. سپس پرسش میکنند: آیا این چیزی جز وابستهسازی زن به مرد است؟ چیزی جز جنس دوم قلمداد کردن زن است؟ چیزی جز محوریتبخشی به مرد است؟ چیزی جز تحقیر دختران است؟
▪هرچند این شکوائیه در جای خود محترم است و باید به حال آن فکری نمود تا دختر به صرف مجرد بودن، احساس بیهویتی نکند، اما میتوان قضیه را از سوی دیگری به تماشا نشست.
سخن از جایگاه همسری و مادری، به ما مسیر تحول و توسعه و رشد انسانی را نشان میدهد تا مبادا به دام اصالت تجرد و تفرد بیافتیم و مسیر خانوادهسازی و طریق تعالی بشر را بیارج و قرب کنیم. مبادا فراموش کنیم انسان بدون حضور در روابط اجتماعی و بدون بر شانه گرفتن مسئولیتهای متعدد از جمله انسانسازی و انسانپروری، نمیتواند هویت فردی خود را توسعه داده و به هویت اجتماعی و تاریخی مبدل سازد.
▪بلی حتما برای دخترانی که مسیر همسری و مادری کردن مسدود شده، خداوند جبار، جبران مافات کرده و راهی دیگر به سوی رشد و توسعه هویت میگشاید که این همان حسنالقضای خداست؛ اما نشود که با اصالت دادن به تجرد و تفرد، میل به مادری و همسری را در جامعه و آحاد انسانها کاهش داده و مسئولیت عظیم مدیریت و تربیت انسان را از جایگاه والای خود چنان تنزل دهیم که آدمها دیگر آن را به عنوان مسیر موفقیت خود نبینند و درنهایت آن را انتخاب نکنند.
📌بزرگداشت «امالبنین» صرفا بزرگداشت فردی بزرگ که نامش بر صفحات تاریخ حک شده؛ نیست. بلکه بزرگ داشتن مسیر تحول و شدن است. یادآوری کردن طریق رشد و تعالی است.
#تقویم_تاریخی
#اندیشه
🏫 مدرسه تاریخاندیشی قصص
🆔 @qasas_school
🔰شهید استاد کامران نجاتالهی| به مناسبت #۶دیماه
در ۵ دیماه ۱۳۵۷ که استادان دانشگاه دست به اعتصاب علیه رژیم پهلوی زده بودند، درگیریهایی رخ داد که منجر به شهادت کامران نجاتاللهی استاد دانشگاه پلیتکنیک شد. روز بعد یعنی ۶ دیماه مراسم تشییع پیکر این شهید با حضور مردم برگزار شد، آن هم در شرایطی که ماموران پهلوی، مردم را به رگبار میبستند.
مادر شهید نجاتالهی در انتهای پیام خود میگوید:
«درود بر روان پاک آن شهدای غرقه به خون و گلگون کفن که در تشییع جنازه فرزند شهیدم کامران نجات اللهی و در زیر رگبار مسلسل جان باختند.»
کلیدواژه «زیر رگبار مسلسل» کمی بعد دستمایه نوشتهها و اشعاری شد.
علیاکبر ناطقنوری در جلد اول کتاب خاطرات خود درباره مراسم تشییع و تدفین شهید نجاتاللهی میگوید: در تشيع جنازه او شركت كردم. تمامی دانشجوها و اساتيد شركت كرده بودند و شهادت ايشان بركات خوبی داشت. اصلاً آن شعری كه بعداً درست شد «ايران، ايران، ايران رگبار مسلسلها» يك قسمت آن ناظر بر شهادت استاد نجاتالهی است.
پ.ن: تصویر اعلامیهها در پی شهادت شهید نجاتالهی.
🆔 @Qasas_school
🔰 مصاحبهی کاتم با امام خمینی(ره) | به مناسبت #۷دی
🔶 ۷دیماه ۱۳۵۷، ریچارد کاتم، استاد علوم سیاسی دانشگاه پیترزبورگ ایالت پنسیلوانیای آمریکا، پیش از سفر به ایران، به پاریس رفت و با امام خمینی دیدار و مصاحبه کرد. مشروح گفتگو در صحیفهی امام قابل دسترسی و خواندن است. (جلد۵، ص۲۸۶)
🔹در یک بخش از این گفتگو کاتم از امام میپرسد: «آیا شما از قدرت خودتان، و محبوبیت خودتان مطلع هستید؟ من در کتاب خودم [کتاب ناسیونالیزم در ایران] تحلیل کردهام که مصدق از وسعت قدرت و محبوبیت خود مطلع نبود؛ و چون نبود، خودش را کم، و آمریکا را خیلی قوی تصور کرد و باعث کودتا شد؛ اما من دربارۀ شما از طریق مصاحبههایتان متوجه شدهام که معتقدید قدرت آمریکا خیلی زیاد نیست، که همۀ پیشامدها متکی به آمریکا باشد؛ اما در ایران، بسیاری، قدرت آمریکا را خیلی بزرگ میکنند. این آگاهی شما خیلی به شما قدرت میدهد.
🔸امام در پاسخ میگوید: «فرق بین مصدق و این زمان، مابین نهضت دکتر و این نهضت، این است که آن نهضت، سیاسی بود و مردم ما هم با جنبۀ سیاسی وارد شده بودند ـ وارد نهضت ـ و بعضی اشتباهات هم بود؛ که آن اشتباهات منجر به شکست شد. لکن این نهضت، نهضت مذهبی ـ اسلامی است؛ و پیش ما، قدرت اسلام فوق قدرتهای مادی ابرقدرتهاست. میبینید که این قدرت است که مشت را در مقابل تانک و مسلسل قرار داده است و پیرزنها را به خیابانها کشانیده است، و بچههای کوچک را به تکاپو واداشته است. این قدرت مذهب و معنویت است؛ اتکا ما به خداوند و به معنویت است؛ و هیچ قدرتی در عالم نمیتواند در مقابلش بایستد. ملتی که به چنین قدرتی متکی است، در برابر تمام قدرتها میایستد.
🔹اما اسطورۀ قدرتها؛ در مردمی که مدتها زیر شکنجه بوده است؛ اسطورهها درست می شود. آن چیزهایی که هست، چند برابر جلوه میکند؛ و ما میخواهیم با قدرت الهی، این اسطورهها را بشکنیم، و ملتی که تاکنون در زیر شکنجۀ شاه و پدر شاه بودهاند از زیر شکنجه بیرون بیاوریم؛ و به قدرتها هم نشان بدهیم که اگر ملتی چیزی را نخواهد، نمیتوان با سرنیزه به او تحمیل کرد. این[خواست و قیام ملت] سرنیزۀ یک نظامی نیست که آن را بشکنند؛ قدرت معنوی است؛ و قدرت نظامی، قدرت قیام ندارد.
🆔 @Qasas_school
🔰 شهروندی در نگاه امام خمینی
ما میگوییم حکومت اسلامی؛ شما خیال نکنید که ما حکومت اسلامی که درست کردیم شمشیر را برمیداریم گردن همه را میزنیم! زنها را هم همه را کنار میزنیم، میپیچیمشان توی کفن یا میکنیمشان توی [خانه]! این کیْ ربطی به اسلام... به اسلام مربوط نیست. اینکه ما میگوییم حکومت اسلامی، آنها از آن طرف میگویند که یهودیها را تا آخر میکُشند، نصارا هم تا آخر میکُشند! حرفهایی است که البته شاه باید برای نگهداشتن تاج و تخت فاسد خودش این عمالش را وادار کند که این مسائل، این حرفها را بزنند و به هر چه دلش میخواهد تشبث بکند. ما تمام یهودیها و نصرانیهایی، زرتشتیها و سایر مللی که در مملکتمان زندگی میکنیم، حکم اسلام است که با اینها باید درست، خوب رفتار کرد، به عدالت رفتار کرد. ما تَبَع آنیم که وقتی یک خلخال را از پای یک زن یهودی میکشند، میگوید اگر انسان بمیرد بهتر است... عیبش نمیکند اگر انسان [از ]غصه بمیرد که یک همچو چیزی شده. ما میخواهیم یک همچو موجودی را اطاعت کنیم.
📚 سخنرانی امامخمینی در جمع ایرانیان مقیم خارج، ۱۰دیماه ۱۳۵۷؛
صحیفه امام، ج۵، ص۳۲۸.
🆔 @Qasas_school
.
🎙 مصاحبهی تلوزیون آلمان با امام خمینی ۱۶ دی ۱۳۵۷
🔸خبرنگار آلمانی:
آیا اگر چنانچه دولتی به ریاست بختیار روی کار بیاید، شما این دولت را حمایت میکنید، اگر شاه بپذیرد که برای موقت هم که شده از ایران خارج بشود؟
🔺امام خمینی:
هیچ دولتی را با بودن رژیم سلطنتی قبول نخواهم کرد. هدف، تشکیل جمهوری اسلامی است و برای من از روز روشنتر است که با وضع فعلی در آینده ای نزدیک به آن خواهیم رسید.
🔸خبرنگار آلمانی:
ناظرین خارجی نرمشی در سیاست حضرتعالی در طی هفتۀ گذشته مشاهده کردند. آیا به نظر حضرتعالی به هم خوردن اوضاع اقتصادی ایران، کافی برای سقوط رژیم شاه هست؟ یا اینکه تصور میفرمایید که روشهای قهرآمیز دیگری باید تعقیب بشود؟
🔺امام خمینی:
به نظر میرسد که همین نحو مبارزات برای سرنگون کردن شاه از تختش کافی خواهد بود.
🔸خبرنگار آلمانی:
روزنامههای خارجی در اینجا گزارش دادهاند که ایرانیها تنفری نسبت به امریکاییها و انگلیسیها دارند؛ این نقل قول درست است یا غلط؟ چه دلیلی برای این تنفر وجود دارد؟
🔺امام خمینی:
دقیقاً صحیح است! دولتهای امریکا و انگلیس آنقدر به ملت ما فشار آوردهاند و اشخاص جنایتکار را تأیید کردهاند که کمکم موجب تنفر ملت ما شده است. البته شوروی هم دست کمی از آنها ندارد. من بارها توصیه کرده.ام که دست از پشتیبانی دولت و شاه ایران بردارید و کاری نکنید که ملت ایران نسبت به ملتهای انگلیس و امریکا که در مقابل این روش دولتهای متبوعشان سکوت کردهاند بدبین شوند. و ما فعلاً امریکا و انگلیس و شوروی را دشمن شمارۀ یک مردم خود میدانیم؛ البته امریکا از همه بدتر است.
🆔 @Qasas_school
🔰 مسئولیت سنگین امام باقر | به مناسبت میلاد حضرت در اول رجب
🔶 شهید سیدمحمدباقر صدر در کتاب امامان اهل بیت، برای زندگی ائمه اطهار سه دوره نقشآفرینی در نظر میگیرد که عبارتند از:
1⃣ نقش نخست: مصونسازی اسلام در برابر آسیب کژروی
در توضیح این نقش، شهیدصدر مفصل توضیحاتی همراه با نقل تاریخ ارائه میکند که اجمالا یعنی ائمه تلاش میکردند تا انحرافی که بعد از رحلت رسول اکرم رخ داد، تمام اسلام را از بین نبرد. به دیگر سخن اگر در دورهی خلفای سهگانه، حکومت، جامعه و قانون اسلام دچار انحراف شد، ائمه تلاش میکردند دستکم شریعت به فنا نرود.
شهید صدر معتقد است این نقش را امیرمومنان، امام مجتبی و امام حسین برعهده گرفتند و تا امام سجاد نیز ادامه یافت.
2⃣ نقش دوم: ایجاد چارچوب ویژه برای شیعیان
شهید صدر این نقش را اینگونه توضیح میدهد: از دوره امام باقر، ائمه تلاش میکردند تا با ایجاد چارچوبی تفصیلی به شیعیان به عنوان گروه مومن و پاسدار حقیقی میراث اسلام و شریعت و احکام قرآن بدهند. از همین رو میبینیم صبغهی شیعی ناب و آشکار در سخنان امامانِ ایفاگرِ نقش دوم، بسیار بیشتر از گذشته است.
در حقیقت برخلاف آنچه پژوهشگران ناآگاه از اصول ائمه میپندارند که جوهر تشیع به طور پلکانی شکل گرفته و تشیع به صورت تدریجی تکامل یافته؛ هرگز تشیع پلهای شکل نگرفته و اعتقاد شیعه روز اول و روز آخر یک چیز بود. فقط آنچه را که امیرالمومنین برای گروه ویژهای از یاران و شیعیان مانند سلمان و ابوذر میگفت، امام باقر در سطحی وسیعتر مطرح میکرد.
از این منظر امام باقر آغاز کننده نقش دوم ائمه و ابتدای یک دورهی جدید از کارویژهی ائمه اطهار میباشند.
با توجه به اینکه امام باقر معارفی بیان میفرمود تا تشیع چارچوب خود را بسازد، برخی در میان شیعیان به غلو و اغراق درباره ائمه گرایش پیدا کردند. تاریخ میگوید رویکردهای جدید غلوّ در دوره نزدیک به زندگی امام باقر پدیدار شدند. تا جایی که نوبختی در «فرق الشیعه» مینویسد: امام باقر بارها ناچار شده برای برخی مبلغان شیعه، حکم کفر صادر نماید. امام باقر به شکلی انکاری سوال میفرمود: اینان درباره ما چه میگویند؟! ما وارثان محمد هستیم ولی هیچ اماننامهای از دوزخ با خود نداریم. ما از خدا میترسیم و از ترس او به خود میلرزیم، همچنان که برگ از باد میلرزد. اگر ما از خداوند فرمان ببریم ما را به بهشت میبرد و اگر از او نافرمانی کنیم، ما را به دوزخ میفرستد.
به دیگر سخن امام باقر بلند فریاد میزد: «ما خدا نیستیم!»
مأموریت امام باقر بسیار سخت بود. چرا که از یک سو باید به ارائه معارف و حقایقی بپردازد که بسیار کلیدی است و حاکمان وقت با آن مخالفند و ذهنیت عمومی مسلمانان با آن سازگار نیست. از سوی دیگر این معارف بناست به گروهی برسد که پراکنده و ناپیوسته است و اعضای آن از جهت مکان و وضعیت و حالت متفاوت هستند. درنتیجه انحرافاتی پدید میآید که حضرت باید در برابر آنها نیز قد علم نموده و در عین رساندن معارف به گوش همگان، اجازه هرگونه تحریف را هم ندهد.
3⃣ نقش سوم: آمادهسازی برای به دست گرفتن زمام حکومت
این نقش از زمان امام رضا آغاز میشود و شیعیان در این مرحله به سطحی رسیدهاند که به دستیابی بر حکومت نزدیک شدهاند. تغییر رویکرد خلفای جور در برابر ائمه اطهار از این دوره به بعد در همین راستا قابل تحلیل است.
📚 کتاب امامان اهل بیت مرزبانان حریم اسلام، اثر شهید سیدمحمدباقر صدر: ص۵۸۳-۶۰۳
🆔 @Qasas_school