eitaa logo
ققنوس
1.5هزار دنبال‌کننده
274 عکس
106 ویدیو
4 فایل
گاه‌نوشته‌های رحیم حسین‌آبفروش... نقدها و‌ نظرات‌تان به‌روی چشم: @qqoqnoos
مشاهده در ایتا
دانلود
حاشیه‌نگاری دیدار ستایش‌گران اهل‌بیت(ع) با رهبر معظم انقلاب؛ ۱۴۰۲ (قسمت سوم) «رویای شیرین بی‌تعبیر!» امسال گفته شد کارت‌های ویژه را سازمان، همان صبح دیدار، متمرکز مقابل گیت (درگاه حفاظت) توزیع می‌کند تا مشکلات سال گذشته پیش نیاید! برای توزیع چیزی حدود سیصد کارت برای مخاطبی خاص که هر کدام تشریفات و روحیات و خلقیات خاص خود را دارند، از پیرغلامان و پیش‌کسوتان تا چهره‌های جوان‌تری که برخی رنگ و بوی سلبریتی‌ها را هم گرفته‌اند... گمانم این بود که احتمالاً تدبیر ویژه‌ای اندیشیده شده و مقابل درب یا شاید داخل محوطه یا... اقلاً ده میز مرتب با افراد توجیه و کاربلد با سیستم و امکانات نشسته‌اند، احتمالاً همین‌جا هم یک پذیرایی مختصری تدارک دیده شده... یک گروه پشتیبانی هم آماده است که اگر برای هر فردی مشکلی پیش آمد و اگر موردی خارج از پیش‌بینی رخ داد، سریعاً مشکل را بررسی و رفع نماید... یک نفر هم فقط کارش تحویل‌گرفتن و احترام‌کردن است... تشریفاتی منظم، حرفه‌ای و کاردان، همان‌طور که باید باشد، در تراز ، در شأن ، در سطح ... با دیدن قُلی و جُلی، ناگاه از این رویای شیرین پرت شدم بیرون، ابرهای خیال بالای سرم را پراکنده کردم و به خودم آمدم! رویای شیرین کوتاهی بود... دو نفر کارت‌آویز نسبتاً بزرگی را بر گردن انداخته بودند که خیلی‌درشت رویش نوشته بود: «عوامل اجرایی» و یک دسته قطور کارت در دست‌شان بود... 💠💠💠 سراغ حاج‌آقا را می‌گیرم، رفته داخل برای حل مشکلی که برای چندنفر پیش آمده، می‌توانم تصور کنم چه فشاری را دارد تحمل می‌کند... همین هم هست، بعد از دیدار که دیدمش احساس کردم به قدر محسوسی موهای سپید سرورویش بیش‌تر شده! نگران خانواده هستم، آخرین‌بار که تماس گرفته بودم، هنوز معطل بود و فردی که خانم گنجی معرفی کرده بود، نتوانسته بود کاری کند... برای چندمین‌بار تماس می‌گیرم و این‌بار دیگر گوشی پاسخ نمی‌دهد، احتمال زیاد می‌دهم که موفق شده برود داخل... این‌سو هم جمعیت در حال کم‌وزیادشدن هستند...، عده‌ای می‌روند داخل و عده دیگری بر جمع اضافه می‌شوند... همراه و یکی‌دونفر دیگر از راه می‌رسند... جلسه اخیر ستوده در کنار سروصداها و حرف‌وحدیث‌های زیادی را در فضای مجازی داشته... و البته حضور خاصش در همین دیدار هم تحلیل‌ها و قضاوت‌ها را ادامه داد... آن‌طرف‌تر هم و همراه همیشگی‌اش آمده‌اند و عده‌ای دورش را گرفته‌اند و حال‌واحوال می‌کنند... الحمدلله حال آقانریمان خیلی بهتر است و مایه خوشحالی... آرام و بی‌سروصدا می‌آید و بدون توقف، از کناره درب به سرعت وارد می‌شود و می‌رود داخل...   را می‌بینم که همراه و چندنفر دیگر از بچه‌های کرج از راه می‌رسند... با چندنفر خوش‌وبشی می‌کنند، می‌روم سمت و در آغوشم می‌کشمش... مدتی بود ندیده بودمش، با مزاح و گلایه توأمان می‌گویم: «اخوی! عِقابِ بدونِ تفهیمِ اتهام، قبیحه! حداقل بگو چه کار کرده‌ایم که مستحق عذابیم...» او هم تواضع و محبت را به هم می‌آمیزد و جوابی می‌دهد... این‌طرف تا خانه خدا از شاکی است و در چند ثانیه، سینه‌ای از گلایه را سبک می‌کند، با بالاترین چگالی ممکن! 💠💠💠 در گوشه‌ای با مهمانان احتمالاً و گرم گرفته است و حسابی مشغول است، به هرحال او حکم میزبان را دارد در این‌جا... حاج هم می‌رسد، کمی دورتر از درب ورودی، توقف می‌کند و منتظر کسی یا کسانی است..، خودم را به او می‌رسانم، مثل همیشه شیک و مرتب! لب به گلایه باز می‌کنم و از آشفتگی اوضاع می‌گویم... می‌بینم تعدادی کارت هم دست است که باید به دوستان مشهدی برساند... می‌آیند و با گرم حال‌واحوال می‌کنند و کارت‌شان را می‌گیرند و می‌روند... باید اجرا کند و احساس می‌کنم زمان زیادی نیست، حاجی را راهی داخل می‌کنم و برمی‌گردم... دو نفر مشهدی کت‌وشلوارپوشیده و اتوکشیده هم از مدتی قبل معطل‌اند و دنبال دعوت‌کننده‌شان می‌گردند! می‌گویند از آستان قدس آمده‌اند و نشان آستان روی سینه‌شان حرف‌شان را تأیید می‌کند... پروازشان تأخیر داشته و حالا دست‌رسی به کسی ندارند... سراغ آقای و را می‌گیرند که تلفن‌شان پاسخ‌گو نیست... ابتدا فکرمی‌کنم با کار دارند که از توصیفات‌شان متوجه می‌شوم عزیز دیگری است... اسم‌شان را می‌پرسم و دنبال راه‌حل هستم... ادامه دارد... ✍️ @qoqnoos2
«همایش مدیران هیأت‌های حسینی» شهر کرج مجری: آقای دکتر قاری بین‌المللی: آقای سخنران: آقای دبیر «مهرواره هوای نو» مداح: حاج جانباز مدافع حریم اهل‌بیت(ع) ▫️@idoalborz_karaj ▫️@qoqnoos2
ققنوس
الحمدلله استقبال از این اقدام، بسیار مثبت بود... همین امر باعث شد سال بعد(۱۴۰۲) هم این اتفاق تکرار ش
حاشیه‌نگاری دیدار ستایش‌گران اهل‌بیت(ع) با رهبر معظم انقلاب؛ ۱۴۰۳ (قسمت یکم) «دیدار بین‌المللی مداحان با رهبر انقلاب» روز شنبه است، در جلسه هستم که درب اتاق باز می‌شود و چهره محجوب در قاب باریک لای درب ظاهر می‌شود، می‌گوید مستند را خوب است در این ایام تلویزیون پخش کند... - چرا الآن؟ - چند روزی هست که در گروه تاریخ شفاهی گذاشته‌ام، ندیدید! - زودتر لینک FTP رو برسونید... ▫️▫️▫️ ساعتی بعد زنگ می‌زند، ظاهراً اسمش از تمام فهرست‌ها جا مانده! احتمالاً هر مجموعه به امید آن یکی مانده! مثل سال دیگری که اسم فراموش شده بود! می‌گویم بیاید، توکل بر خدا! به حاج زنگ می‌زنم و ماجرا را شرح می‌دهم... اما بیش از هر چیزی دغدغه مداح دیگری را دارد که از اجرا خط خورده... پشت تلفن بال‌بال می‌زند... می‌گویم حاج حسین! خودت نگو... از بخواه مطرح کند یا حاج ... ▫️▫️▫️ زنگ می‌زند، می‌گوید گفته‌اند کارت من دست شماست! می‌گویم امسال ویژه‌ها را دو دسته «الف» و «ب» کرده‌اند، شما الف‌ویژه هستید و کارت نمی‌خواهید، با کارت ملی می‌روید داخل! ناراحتی می‌کند که این چه کاری است کرده‌اند؟! خودش باعث اختلاف و ناراحتی می‌شود... می‌گویم موافقم، به نظر من هم کار درستی نبوده... اما شده... ▫️▫️▫️ اتفاق خوب امسال هماهنگی حضور تعدادی از مداحان خوب افغانستان است، زحمت معرفی و هماهنگی با بوده... در این بین تنها اسم در ویژه‌ها بوده همراه با چند مداح بین‌المللی از کشورهای دیگر -حالا یا اهل آن‌جا هستند یا میدان کارزارشان آن‌جاست-، حالا نه کارت عادی برایش صادر شده و نه ویژه! سید هم از مزار شریف خودش را با پرواز صبح شنبه برای دیدار رسانده... قول می‌دهد به هر قیمتی شده، کار را راه بیاندازد... امسال هم الحمدلله چند نفر از بچه‌های بین‌الملل هماهنگ شده‌اند، از و که در کانادا مداحی می‌کنند تا از انگلستان و از آلمان... دیر نیست روزی که این دیدار، بین‌المللی بشود... با حضور مداحان مکتب اهل‌بیت(ع) از سرتاسر جهان... ▫️▫️▫️ همیشه برای توزیع کارت‌های ستاد نگرانم، کارت‌های استان‌ها که در استان توزیع می‌شود، اما کارت‌های محدود متمرکز ستاد، منتهی می‌شوند به توزیع صبح‌گاهی سر خیابان بیت... و این یعنی دل‌شوره، یعنی نگرانی، یعنی شرایطی که داروفروش‌های ناصرخسرو را تداعی می‌کند! برای رهایی از این چالش همه ظرفیت‌های مکانی نزدیک بیت را رصد می‌کنیم تا مکان مناسبی نزدیک بیت پیدا کنیم و آن‌جا کارت‌ها را توزیع کنیم... نزدیک‌ترین و دردست‌رس‌ترین مکان، دفتر حاج‌آقای سر تقاطع جمهوری و ۱۲فروردین است... با حاج‌آقا هماهنگ می‌کنم و قرار می‌شود که فردا حدود ساعت ۶ صبح بچه‌ها مزاحمش شوند... هرچند صبح بچه‌ها می‌گویند، همین فاصله هم زیاد است و هوا سرد و مخاطب تنبل‌تر از این حرف‌ها و قرار را لغو می‌کنند... ▫️▫️▫️ حاج‌آقای تماس می‌گیرد، او هم نگران حذف برادری است که قرار بود بخواند و... می‌گوید شما هم برای حاج‌آقای یک صوت بفرستید و تأکید کنید آبروی مؤمن در وسط است، گفتم حاج‌آقا که توجیه هستند و کم نمی‌گذارند... می‌گوید بله، اما می‌خواهم اهمیت مسأله از زبان‌های مختلف بیان شود... اتفاق بدی است... شاید بدترین اتفاق امسال... هرکسی هر کاری از دستش برمی‌آمد انجام داد... حاج‌آقای ، حاج ، حاج ، حاج ، سردار و... اما ظاهراً تقدیر جور دیگری رقم خورده بود... امیدوارم خداوند به این برادر ذاکر سعه صدر و توان کافی برای مواجهه مناسب با این مسأله اعطا نماید... ادامه دارد... ✍️ ▫️@qoqnoos2