eitaa logo
🔅 صفحه قرآنی رحیق🔅
2.8هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
830 فایل
«رحیق» یعنی نوشیدنی گوارا و ناب ویژه بهشتیان. ۲۵مطففین . مقصد و مقصود ما درک و دریافت عمیق تر کتاب خداست. از محتوای لقمه ای و عموم پسند و صرفا انگیزشی استقبال نمی کنیم.همراهان ما اندکند لیکن ژرف نگرند. @s_m_a57
مشاهده در ایتا
دانلود
(عین.صاد) 📌 عوامل رشد 🔅 در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. @rahighemakhtoom
(عین.صاد) 📌 عوامل رشد آنها كه در راه‌اند و همكارند، يكديگر را سفارش مى‌كنند بر حقى كه به دست آورده‌اند و بر صبرى كه بايد به دست بياورند، اين نقش يك نقش سفارشى و اضافى بر نقش ثابت ايمان و عشق است. آيه از نقش ايمان در سازندگى به طور كلى صحبت كرد، كجا؟ در كلمه «وَ عَمِلُوا الصَّالِحات» و اين است كه به يك مسأله عالى‌تر اشاره مى‌كند و آن نقش سفارش و تواصى و گفت‌وگوى همراهان و همكاران است. بر حساب طبيعى بايد بگوييم: آنها كه به حق مى‌رسانند و آنها كه شكيبايى مى‌آفرينند، نه آنها كه بر حق و صبر سفارش مى‌كنند، اما بر اساس يك ديد دقيق‌تر كه سازندگى و شكيبايى را از آثار ايمان مى‌بيند، اين گونه تعبير نمى‌كند، بلكه تعبير عوض مى‌شود؛ «وَ تَواصَوا بِالحَقِّ»، به حق يكديگر را سفارش مى‌كنند، «وَ تَواصَوا بِالصَّبر» و به صبر يكديگر را مى‌خوانند. اين تواصى يك عامل ديگرى است كه ته مانده استعدادها را به جريان مى‌اندازد. آنچه از خسارت كلى انسان جلوگيرى مى‌كند و آنچه كه تمام رشد را به دست مى‌دهد دو عامل است؛ يكى ايمان كه زيربناى كار و همكار و استقامت در كار است و آفريدگار اين هر سه و ديگرى مؤمن است كه با تذكرها و تواصى‌ها، غفلت‌ها را مى‌سوزاند و استعدادها را به جريان مى‌اندازدو اين تذكر و سفارش، تنها پس از اين زمينه ايمان و عشق مفيد است، كه: «فَذَكِّر فَاِنَّ الذِّكْرى تَنْفَعُ الْمُؤمِنين ». جرقه‌ها هنگامى مفيد هستند كه سوخت‌ها متراكم و فشرده باشند. هنگامى كه چند قطره بنزين متراكم بشود و در جاى خود بنشيند، با يك جرقه بارهاى سنگين را به حركت مى‌اندازد و به مقصد مى‌رساند، اما يك درياى بنزين رها و آزاد بر فرض بسوزد، كارى از پيش نمى‌برد و يك دنيا جرقه بر فرض بزند، حركتى نمى‌آورد. تذكرها و سفارش‌ها و جرقه‌ها براى مؤمن‌ها و فشرده شده‌ها و به راه رسيده‌ها مفيد است و آنها را پيش مى‌برد؛ «فَذَكِّرْ فَاِنَّ الذِّكْرى تَنْفَعُ الْمُؤمِنين». يادآورى براى اينها سود مى‌دهد و ته مانده استعدادها را به جريان مى‌اندازد. استاد کتاب رشد ، ص 54 🔅 در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. @rahighemakhtoom
✅ یک آیه یک نکته: وَ ظَلَّلْنا عَلَيْکُمُ الْغَمامَ وَ أَنْزَلْنا عَلَيْکُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوي‏ کُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وَ ما ظَلَمُونا وَ لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ(57) و ابر را بر شما سایبان قرار دادیم و «من» [ شیره مخصوص و لذیذ درختان ] و «سلوی» [ مرغان مخصوص شبیه کبوتر ] را بر شما فرستادیم ( و گفتیم: ) «از نعمتهای پاکیزه ای که به شما روزی داده ایم بخورید!» ( ولی شما کفران کردید! ) آنها به ما نکردند بلکه به خود می نمودند. برداشت از آیه ۵۷ 📌 به نفس پروردگار متعال همه‏ گونه نعمت به انسان داده و به هیچ وجه به کسی نکرده و سر سوزنی در ذاتش نبوده بلکه است که خودش به خودش می‏ کند و از راهنمایی‏ های صد در صد صحیح الهی سرپیچی می‏ نماید... @rahighemakhtoom
حضرت آیت الله 📌 زنجیرِ آداب و عادات باطل 📁 آيه «إِنَّا جَعَلْنَا فِي أَعْنَاقِهِمْ أَغْلاَلاً فَهِي إِلَي الْأَذْقَانِ فَهُم مُّقْمَحُونَ» ... لازم نيست غل آهني باشد، همان خوي استكباري، همان «مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَوَاهُ» و مانند آن، اين سدّي است، اين ها گذشته را نمي‌بينند، آينده را نمي‌بينند؛ يك انسان خودمدار همين است. 📁گرچه در قيامت به اين صورت در مي‌آيند كه «خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ٭ ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ»، اما در دنيا همين رذايل اخلاقي مي‌تواند غُل باشد. 📁اگر در بخشي از آيات قرآن كريم دارد «أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَي قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا»، بعضي از دل‌ها واقعاً قفل است، حرف در آنها اثر نمي‌كند؛ اين حقيقت است، مجاز نيست... فرمود واقعاً قلب يك عدّه قفل است، حرف در آنها اثر نمي‌كند ... 📁يا «كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَي قُلُوبِهِم مَّا كَانُوا يَكْسِبُونَ»؛ یك وقت انسان دستش با خاك و امثال خاك آلوده است رِيْن مي‌گيرد، غبار مي‌گيرد، چرك مي‌گيرد؛ يك وقت گناه، قلب را آلوده مي‌كند، چركين مي‌كند ... 📁در سوره مبارکه «اعراف» گذشت كه انبياء آمدند تا دست و پاي مردم را باز كنند، مخصوصاً وجود مبارك پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) ... «الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِندَهُمْ فِي التَّورَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلاَلَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ» 📁آن قوانين و آداب و عادات باطلِ دست و پاگير، اين غُل روي گردن اينهاست، انبياء آمدند اين را بردارند. 📼 درس تفسیر قرآن /سوره یس، آیات 13 الی 22 🔅 در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. @rahighemakhtoom
🔅 در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. @rahighemakhtoom
10 🔅🔅🔅 📌 مثال منافقان‌ 1 ▪ اولین مثالی که موضوع بحث ماست، آیه 17 و 18 سوره بقره است: خداوند متعال در این دو آیه چنین می‌فرماید: «مثلهم کمثل الذی استوقد نارا فلما اضات ما حوله ذهب الله بنورهم و ترکهم فی ظلمات لایبصرون صم بکم عمی فهم لایرجعون». ◽ مثل آنان (منافقان) همانند کسی است که آتشی افروخته (تا در بیابان تاریک، راه خود را پیدا کند)؛ ولی هنگامی که آتش اطراف او را روشن ساخت، خداوند (طوفانی می‌فرستد و) آن را خاموش می‌کند و در تاریکهای وحشتناکی که چشم کار نمی‌کند، آنها را رها می‌سازد، آنها کران، گنگها و کورانند؛ لذا (از راه خطا) باز نمی‌گردند! 📐 دور نمای بحث در این آیه سخن از منافقان است که خود را در پس پرده نفاق پنهان ساخته‌اند؛ اما سرانجام پرده نفاقشان دریده می‌شود و آنان رسوا می‌گردند. ▪ منافقان به انسانی تشبیه شده‌اند که تنها در بیابانی تاریک، سرگردان است و می‌کوشد به روشنی آتشی راه نجات پیدا کند؛ اما راه به جایی نمی‌یابد و همچنان در سرگردانی و تاریکی بیابان تنها می‌ماند. ⏪ ادامه دارد... 🔅 در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. @rahighemakhtoom
11 🔅🔅🔅 📌 مثال منافقان‌ 2 📐 شرح و تفسیر آیه شریفه‌ «مثلهم کمثل الذی استوقد نارا فلما اضات ما حوله ذهب الله بنورهم و ترکهم فی ظلمات لایبصرون صم بکم عمی فهم لایرجعون». ▪ دو تفسیر برای آیه شریفه ذکر شده است: نخست این که: مثل منافقان، مثل انسانهای گم گشته و سرگردان در بیابانی تاریک و مخوف است. فرض کنید مسافری شبانگاه از کاروان خود عقب می‌ماند و در بیابانی تاریک، تنها گرفتار می‌شود. این مسافر نه نوری دارد نه روشنایی؛ نه دلیلی دارد و نه راهنمایی؛ نه جاده مشخصی پیدا می‌کند و نه قطب‌نمایی. از یک سو، ترس از دزدان و حیوانات درنده و از سوی دیگر ترس از هلاکت ناشی از گرسنگی و تشنگی او را به چاره اندیشی و تلاش وا می‌دارد. به جستجو می‌پردازد. مقداری هیزم فراهم می‌کند و آنها را آتش می‌زند، شعله آتش را بر بالای دست می‌گیرد و با شتاب به حرکت در می‌آورد. ناگهان وزش بادی تند شعله‌اش را خاموش می‌کند، تا بخواهد هیزمی جمع‌آوری کند و شعله‌ای بیفروزد، اندک راهی را که برای نجات خود طی کرده بود، هدر می‌دهد و گم می‌کند. ▫ منافقان مانند این مسافر تنها و ره گم کرده و از راه دور مانده‌اند. اینان در روشنایی زندگی در ظلمت و تاریکی قرار گرفته‌اند. از قافله انسانیت و ایمان عقب مانده‌اند. هیچ نشانه راهی ندارند. خداوند نور هدایت را از آنان گرفته و آنها را در تاریکی ترک نموده است. ▫ منافقان شخصیت‌های دوگانه و دورویی دارند، ظاهری مسلمان و باطنی کافر؛ ظاهری صادق و باطنی ناراست؛ ظاهری مخلص و باطنی ریاکار؛ ظاهری امین و باطنی خیانت پیشه؛ ظاهری دوستانه و باطنی دشمن صفت و .... اینان از ظاهر پرفریب خود روشنایی آتشی پدید می‌آورند. خود را مسلمان نشان می‌دهند و از مزایای اسلام بهره‌مند می‌گردند، ذبیحه آنان حلال محسوب می‌شود، آبروی آنها محفوظ می‌ماند، اموال آنها محترم شمرده می‌شود، از حق ازدواج با مسلمانان برخوردار می‌شوند و .... اینها، بهره‌های اندکی است که از روشنی آن آتش در این زندگی کوتاه مادی خود به دست آورده‌اند. با مرگ، این آتش خاموش می‌شود و روشنی آن از بین می‌رود (ذهب الله بنورهم) و خداوند آنان را در تاریکی‌های قبر و برزخ رها می‌کند. آن جاست که درمی‌یابند آن اسلام ظاهری و ایمان ریایی هیچ سودی برایشان ندارد. ▫ نتیجه آن که، این آیه شریفه و مثل رسا و روشن، تشبیهی است که در آن، «مشبه» منافقانند و «مشبه به» مسافر سرگردان در بیابان و «وجه شبه» حیرانی و سرگردانی و بی اثر بودن سعی و تلاش‌های ظاهری آنان است. ⏪ ادامه دارد... 🔅 در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. @rahighemakhtoom
📌 عزم و جزم 📂 ما یک سلسله مسئول و متولّی و نیرو داریم که متولّی اندیشه اند که کار حوزه و دانشگاه با همین پیش می رود؛ درس است، بحث است، سخن است، استدلال است، فهمیدن است و اینها. یک سلسله شئون و متولّی هایی داریم که مربوط به کار هستند، نه مربوط به فهم؛ انگیزه را اینها به عهده دارند نه اندیشه را. برابر تقسیم چهارگانه بدنی، در درون ما هم انسان ها به این چهار گروه تقسیم می شوند: 📂 گروه اول کسانی اند که اندیشه خوب دارند، خوب می فهمند؛ انگیزه خوب دارند، هم مسئول درک آنها سالم است و هم مسئول کارشان سالم است، اینها عالم باعمل اند، خوب می فهمند، خوب هم عمل می کنند؛ نه بیراهه می روند و نه راه کسی را می بندند. به دنبال بازی نیستند! نه خودشان در بازی هستند و نه کسی می تواند آنها را به بازی بگیرد؛ او می شود «عالم عادل». 📂 گروه دوم کسانی اند که مشکل علمی ندارند؛ خوب درس می گویند، خوب سخنرانی می کنند، خوب کتاب می نویسند، خوب کتاب می خوانند، خوب مقاله می نویسند، خوب رساله می نویسند؛ امّا مشکل عملی دارند که می شوند «عالم فاسق». اگر کسی بیراهه رفت، شما چه کاری با او می خواهید بکنید؟ می خواهید آیه بخوانید؟ این که خودش آیه گفته و نوشته و تفسیر کرده است! او مثل همان کسی است که ویلچری است، مار و عقرب را می بیند، ولی شما مدام به او عینک می دهی، ذرّه بین می دهی، تلسکوب و میکروسکوب می دهی، او که مشکل دید ندارد، بلکه مشکل رفتن دارد. تا معلوم نشود که درون ما چیست، کار را چه کسی به عهده دارد، می شود موعظه و موعظه هم که علم نیست. «اخلاق» زیر مجموع فلسفه است؛ علم هست و برهان هست و دقیق هست؛ موضوع دارد، محمول دارد، برهان دارد، باید او را معالجه کرد راه علاج آن هم گفتن نیست. الآن اینها که معتادند شما مدام آنها را نصیحت می کنید، در حالی که هر شب با یک تکه کارتن در کنار جدول می خوابد، چه چیزی می خواهی به او بگویی؟! بگویی که عاقبت این کار بد است، خطر دارد، ضرر دارد؟! او اصلاً در خطر دارد زندگی می کند! او که مشکل علمی ندارد، شما مدام دارید نصیحت می کنید؟! آن دستگاه تصمیم و عزم، فلج است. 📂 ما یک عزم داریم، یک جزم داریم و بین عزم و جزم به اندازه آسمان و زمین فاصله است؛ عزم یک متولّی دارد، جزم یک متولّی دیگر دارد، اراده و عزم و نیت و اخلاص یک سلسله امور خاص خودشان را دارند. تصوّر و تصدیق و جزم و برهان و قیاس و استدلال یک متولّی مخصوص دارند. ما را که می گویند مراقب باشید، مراقب چه باشیم؟ تا ندانیم که کجای ما درد می کند، مراقبت از چه داشته باشیم؟ اگر یک وقتی در درون خود یک مشکلی احساس کردیم، باید بدانیم که کدام پیچ وجود ما شُل شده؟ ما کدام مشکل را داریم تا باید مراقب باشیم؟ 📂 این بیان نورانی امام عسکری (سلام الله علیه) که فرمود: «إِنَّ الْوُصُولَ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سَفَرٌ لَا یدْرَكُ إِلَّا بِامْتِطَاء اللَّیل»[1] که از غرر روایات اهل بیت (علیهم السلام) است، فرمود انسان باید به مقصد برسد و مقصد او هم «لقاء الله» است و این مقصد یک ره توشه می خواهد که زاد است که در سوره «بقره» مشخص فرمود: ﴿تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیرَ الزَّادِ التَّقْوَی﴾[2] این زاد همان تقواست؛ امّا این راهی طولانی را پیاده رفتن سخت است، فرمود حالا که شما یک زاد و توشه ای همراه خود دارید، اما مَرکب می خواهید و آن مَرکب نماز شب است: «إِنَّ الْوُصُولَ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سَفَرٌ» که به صورت حصر ذکر فرمود، «لَا یدْرَكُ إِلَّا بِامْتِطَاء اللَّیل»؛ «امتطئ» باب افتعال، «امتطئ»؛ یعنی «أخذ المطیه» مطیه؛ یعنی مَرکَب راهوار.[3] فرمود نماز شب یک مَرکَب راهواری است! کنار آن سجاده چهارتا قطره اشکی که انسان می ریزد، کارساز است؛ می داند که نه بیراهه باید برود و نه راه کسی را ببندد؛ نه خودش اهل بازی باشد و نه کسی بتواند او را بازی بگیرد. فرمود بدون مَرکَب این راه طولانی را چگونه می خواهی بروی؟! «إِنَّ الْوُصُولَ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سَفَرٌ لَا یدْرَكُ إِلَّا بِامْتِطَاء اللَّیل». [1] . بحار الانوار(ط ـ بیروت)، ج75 ،ص380. [2] . سوره بقره، آیه197. [3] . مصباح المنیر، ج2، ص575. 📚 درس خارج فقه نکاح ـ جلسه 33 تاریخ: 1394/10/02 🔅 در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانقدر سروش هدایت ج 2- برش 202 پیام های حضرت به همایش ها و کنگره های گوناگون علمی دینی فرهنگی و سیاسی شامل ناب ترین معارف دینی 🔅🔅🔅 📈 پيام به همايش چهره هاي درخشان عرفان بزرگداشت مرحوم قاضي(ره) 📐 عرفان سلطان معارف و مَلكه علوم بشري است؛ خواه دانسته هاي انسان به طبيعي و تجربي، رياضي و ذهني، فلسفي و عقلي، عرفاني و قلبي تقسيم شود و خواه به علم ابدان و علم اديان. 📜 سرّ اعتلاي عرفان نسبت به دانش هاي ديگر آن است كه در آنها مفهوم به دست مي آيد و در عرفان مصداق مشهود مي گردد و متن دين تحقق مي يابد. برخي از اصحاب معرفت چنين گفته اند: «هر علمي كه آن به تحصيل و كسب در دنيا حاصل شود، آن علم ابدان است و آن علم كه بعد از مرگ حاصل شود، آن علم اديان است...؛ نور چراغ و آتش را ديدن علم ابدان است، سوختن در آتش يا در نور چراغ علم اديان است... ».[ فيه مافيه، ص228.]«مقصود از مرگ اعم از موت طبيعي و ارادي است؛ خردمند با بال دانش در جهات طبيعي جهان پرواز مي كند و عارف كه مرغ باغ ملكوت است، با جناح معرفت از جهات طبيعي به سمت فراطبيعي طيران دارد؛ يكي سير افقي از طبيعت به طبيعت دارد و ديگري سير صعودي از طبيعت به ماوراي طبيعت دارد».[ همان، ص235.]يكي در رَهْنِ طبيعت است و ديگري «زهرچه رنگ طبيعت پذيرد آزاد است»؛ يكي با دانش سروري مي جويد، و ديگري با بينش سر را سُلَّم مي سازد و به زير پا مي آورد؛ گفتم كه بنما نردبان، تا بر روم بر آسمان گفتا سر تو نردبان، سر را درآور زير پا[ديوان شمس تبريزي.] ▫ پايان آن سرفرازي كاذب سرافكندگي است و عاقبت محمود اين سرافكندگي صادق سرفرازي است؛ چون دانه شد افكنده، بر رَست و درختي شد اين رمز چو دريابي، افكنده شوي با ما[ديوان شمس تبريزي.] ▫ يكي كمال را در شناخت اختر فائلِ آفِل مي پندارد، و ديگري جمال را در معرفت سپهر آفرين؛ خورشيد را كسوفي، مه را بُوَد خسوفي گر تو خليل وقتي، اين هر دو را بگو «لا» [ديوان شمس تبريزي.] ▫ و بالاخره يكي تَنمايه طبيعت را تأمين مي كند و ديگري دلمايه ملكوت را؛ هله اي تُرُشْ چو آلو، بشنو بانگ تَعالَوا كه گشادست به دعوت، مَهِ جاويد دهان را[ديوان شمس تبريزي.] 🌹🌹🌹 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
📎حاشیه عین متن! مي گويند ؛ خدوند داستان ابليس را تعريف کرد ، تا بداني که نمي شود به عبادتت ، به تقربت و به جايگاهت اطمينان کني! خدا هيچ تعهدي براي آنکه تو هماني که هستي بماني ، نداده است شايد به همين دليل است که سفارش شده وقتي حال خوبي داري و مي خواهي دعا کني ، يادت نرود عافيت و عاقبت بخيري بطلبی پس به خوب بودنت مغرور نشو که شيطان روزي مقرّب درگاه الهي بود @rahighemakhtoom
📌شورش درون آدم ها 📄بسيار جاى تأسف است که يک هنرمند نابغه، همۀ نبوغ و انرژى‌هاى روانى و عصبى و ساعات عمر گران‌بهايش را صرف شورانيدن بى‌نتيجۀ درون مردم کند و از اين راه تنها به جلب شگفتى‌هاى مردم قناعت بورزد. 📐 من نمى‌گويم تحسين و تمجيد و تشويق و قدردانى ارزشى ندارند، بلکه مى‌گويم اين يک ارزش نهايى و پاداش واقعى براى هنرمند نيست که چند عدد «به‌به» و «آفرين»، پاداش واقعى تحول نبوغ و حيات پرارزش جان هنرمند به يک اثر هنرى بوده باشد. 📐 اگر شورش درون تماشاگران و تحير آنان در برابر يک نمود هنرى، مقدمه‌اى براى دگرگونى تکاملى تماشاگران و بررسى‌کنندگان نباشد، چيزى جز پديده‌هاى روانى زودگذر نيستند. 📐ما نبايد عاشق و شيفتۀ حيرانى و شگفتى و شورش درون مردم شويم که آنان آگاهانه يا ناخودآگاه رفع تشنگى روحى خود را در آب حياتى مى‌بينند که از قعر و روان نوابغ و هنرمندان جارى مى‌شود. 📚جعفری، محمدتقی، زیبایی و هنر از دیدگاه اسلام، ص ۲۱ @rahighemakhtoom