eitaa logo
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
2.8هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
784 فایل
«رحیق» نوشیدنی گوارا و ناب بهشتیان. ۲۵مطففین . مستمع صاحب سخن را بر سر کار آورد غنچهٔ خاموش، بلبل را به گفتار آورد صائب @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
برشی از کتاب گرانسنگ (92) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ (4) 📌 لطایف و اشارات 📈 4 ـ قيامت، هم اكنون موجود است ⏪ پنجم: برزخ كه عالمي بين دنيا و قيامت است، قطعاً بين دو امر موجود قرار دارد و اگر جهان سوم (قيامت) معدوم بود و تنها دو عالم (دنيا و برزخ) وجود داشت در اين صورت برزخ حقيقتاً برزخ نبود؛ زيرا بين دو عالم قرار نگرفته بود. ▪ برزخ سرپلي است كه دنيا را به قيامت كبرا پيوند مي زند و حقيقت آن يا اثري است از امواج آتش جهنّم و يا نسيمي از بوستانهاي بهشت. پس وجودِ فعلي برزخ «بما هو برزخ»، خود نشاني از وجودِ بالفعل قيامت است و بر اين اساس در بسياري از آيات قرآن كريم، سخن از «اِعداد» و آماده سازي بهشت و جهنّم است؛ مانند: (وسارعوا إلي مغفرة من ربّكم وجنة عرضها السماوات والأرض أعدّت للمتّقين) [سوره‌ي آل عمران، آيه‌ي 133.]، (فاتقوا النار التي وقودها الناس والحجارة، اعدّت للكافرين)[ سوره‌ي بقره، آيه‌ي 24.]. ▪ تعبير «آماده سازي»، ظهور در موجود بودن دارد و چون اِعداد در قالب فعل ماضي بيان شده است و حمل آن بر مضارع به صورت مجاز و با اين توجيه كه مستقبل محقق الوقوع در حكم ماضي است، قرينه‌ي خارجي ندارد، از آن بر مي آيد كه بهشت و دوزخ هم اكنون موجود است. ⏪ ششم: در حالات امام سجاد و امام صادق (عليهماالسلام) آمده است كه در حال تلاوت سوره‌ي حمد، بر اثر تكرار آيه‌ي كريمه‌ي (مالك يوم الدين) بيهوش مي شدند. ▪ با انضمام اين مقدمه كه گاهي بعد از نماز مي فرمودند: «آتش بزرگ مرا به خود مشغول كرده بود» [بحار، ج 46، ص 80.]و اين حاكي از مشاهده‌ي (يوم الدّين) و (نار الله الموقدة التي تطّلع علي الأفئدة) [سوره‌ي همزه، آيات 6 ـ 7.]است وگرنه لفظ و مفهومْ انسان را بيهوش نمي كند و هنر همين است كه انسان جهنّم را هم اكنون ببيند، نه اين كه بر وجود قيامت دليل عقلي اقامه كند: خود هنردان ديدن آتش عيان ني گپ «دلّ علي النّار الدخان» ▪ حاصل اين كه، بهشت و دوزخ بالفعل موجود است، ولي ما از نظر سير زماني، هنوز به آن نرسيده ايم و نرسيدن ما دليل بر نبودنِ آن نيست. آنان كه زمين و زمان و گذشته و آينده را درنورديده اند، پيش از برچيده شدن نظام دنيا نيز قيامت را به خوبي مشاهده مي كنند و ما نيز به تدريج به طرف آن در حركت هستيم. تعبيرات قرآني و روايي نيز اگر ظهور در حدوث قيامت در آينده دارد، به اين معناست كه انسانها بعد به قيامت مي رسند، نه اين كه قيامت هم اكنون معدوم است و بعد يافت مي شود. 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ، همواره با قرآن باشیم 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (93) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ (4) 📌 لطایف و اشارات 📈 5 ـ قيامت، روز ظهور دين 📐 خداي سبحان در دنيا ظواهر دين، همانند لزوم اطاعت و پرهيز از معصيت را به انسانها نمايانده است، ولي از اسرار دين، تنها به بخش ناچيزي اشاره كرده است؛ مانند اين كه غيبت را نان خُورِشِ سگهاي دوزخ معرفي كرده است: «إياكم والغيبة فإنها إِدام كلاب النار» [بحار، ج 72، ص 256.]و در قيامت حقيقت و باطن غيبت و ساير گناهان و بلكه همه‌ي حقيقت دين، اعمّ از جزا و غير آن، ظهور خواهد كرد؛ زيرا عنوانِ دين، در موارد متعدد به معناي شريعت الهي و ملّت كه جامع عقيده، اخلاق و عمل است استعمال شده است. 📐 از اين رو در قرآن كريم روز قيامت «روز دين» معرفي شده است؛ مانند: (وإنّ الفجار لفي جحيم يصلونها يومَ الدين وما هم عنها بغائبين وما أدريك ما يوم الدين ثم ما أدريك ما يوم الدين يوم لا تملك نفس لنفس شيئاً والأمر يومئذٍ لله) [1]، (إن الدين لواقع) [سوره‌ي ذاريات، آيه‌ي 6.]، (يسئلون أيّان يوم الدّين)[ سوره‌ي ذاريات، آيه‌ي 12.]. آيات مزبور وقوع دين (قيامت) را حتمي و واقعي معرفي مي كند و دين افزون بر جزا، حقايق فراواني دارد، مانند توحيد، نبوت، ولايت، باطن انسانها و باطن تكليف و اسرار عبادات و در قيامت باطن همه‌ي اين مجموعه ظهور مي كند. 📝 پی نوشت: [1]ـ سوره‌ي انفطار، آيات 19 ـ 14. انسانها در دنيا يا بر اساس «روابط» كار مي كنند يا بر محور «ضوابط»؛ اما در قيامت هم راه ضوابط (كار شخص براي خود) بسته است و هم راه روابط (كار ديگران براي شخص). قرآن كريم درباره‌ي قطع ضوابط مي فرمايد: تقطعت بهم الأسباب (سوره‌ي بقره، آيه‌ي 166). در دنيا بر اساس نظام علّي و معلولي، گرسنه و تشنه با طعام و آب خود را سير و سيراب مي كنند، اما اين علل و اسباب در قيامت قطع مي شود. از اين رو راهي براي رفع گرسنگي و تشنگي نيست. درباره‌ي قطع روابط نيز مي فرمايد: پس از دميده شدن در صور نَسَب رخت برمي بندد: فلا أنساب بينهم (سوره‌ي مؤمنون، آيه‌ي 101)؛ همه از خاك سربرمي آورند و نسبتها و روابط برچيده مي شود. برخلاف دنيا كه برادري مشكل برادر خود يا پدري مشكل خانواده‌ي خود را حل مي كرد، رشته هاي ارتباط در قيامت گسسته است: لابيع فيه ولا خلّة (سوره‌ي بقره، آيه‌ي 254)؛ نه از داد و ستد خبري است و نه از دوست يابي و رفيق بازي. در آن روز احدي مالك چيزي نيست و كار تنها به دست خداست. البته شفاعت، امري ثابت و حق است، ولي زمينه سازي آن در دنياست. آنها كه در دنيا زمينه سعادت آخرت را فراهم كرده اند، در قيامت از محصول كار خود بهره مي برند؛ اما اگر در دنيا با شفعاي قيامت پيوندي نداشته اند، در قيامت نمي توانند از آن مدد بگيرند. 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ، همواره با قرآن باشیم 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (94) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ (4) 📌 لطایف و اشارات 📈 5 ـ قيامت، روز ظهور دين 📐 خداي سبحان درباره‌ي ظهور باطن قرآن در قيامت مي فرمايد: (يوم يأتي تأويله) [سوره‌ي اعراف، آيه‌ي 53.]و تأويل قرآن همان حقيقتِ عيني و خارجي آن است. معارف گسترده قرآن كريم در قيامت به گونه اي ظهور مي كند كه زمينه‌ي اختلاف در هيچ امري باقي نمي ماند. قهراً بطلان همه‌ي مكاتب روشن مي شود و از ميان فتاواي مختلف، فتواي حق و از ميان مكاتب گوناگون، مكتب حق ظاهر مي گردد؛ چنانكه در آن روز جايي براي كفر و شك نيز نمي ماند؛ در دنيا ممكن است كسي در عين مراجعه به محكمه‌ي اسلامي، ناراضي برگردد و امر بر او مشتبه شود كه آيا قاضي به حق داوري كرده است يا نه، ولي در قيامت همه حجابها زايل مي شود و واقعيّت امر بر كسي مشتبه نمي شود. 📐 ظهور همه‌ي معارف قرآن و همه‌ي ابعاد دين در قيامت همان است كه در قرآن كريم با تعبير «توفيه‌ي دين» مطرح شده است: (يومئذ يوفّيهم الله دينهم الحق ويعلمون أن الله هو الحق المبين)[ سوره‌ي نور، آيه‌ي 25.]. توفيه‌ي دين حق، آشكار كردن همه‌ي اسرار درون دين بر همگان است. اگر دين تنها به معناي جزا بود در ذيل اين آيه‌ي كريمه به جاي (يعلمون أن الله هو الحق المبين) مي فرمود: «ويعلمون أن الله هو القهّار المنتقم»؛ يعني در قيامت به قهر و انتقام خدا آگاه مي شوند. در قيامت انسانها مي فهمند كه خداوند، حقِّ روشني بود، ولي آن را نمي ديدند. گرچه حق در دنيا نيز روشن است؛ زيرا خداي سبحان كه نور آسمانها و زمين است، يعني ظهور آسمانها و زمين به اوست: (الله نور السماوات والأرض) [سوره‌ي نور، آيه‌ي 35.]، حجابي ندارد و حِرمان از شهود او بر اثر پرده اي است كه انسان بر خود آويخته است[1]. از اين رو قرآن كريم چشمهاي كافران جهنّمي را در غطاء و حجاب مي داند: (الّذين كانت أعينهم في غطاء عن ذكري) [سوره‌ي كهف، آيه‌ي 101.]و چشم باطن گروهي را كور معرّفي مي كند: (لا تعمي الأبصار ولكن تعمي القلوب التي في الصّدور)[ سوره‌ي حج، آيه‌ي 46.]. ⏪ يادآوري اين نكته‌ي قرآني نيز در پايان اين بحث سودمند است كه اختلاف در دنيا پاياني ندارد و حتي در زمان ظهور حضرت وليّ عصر (سلام الله عليه) نيز اختلاف هست؛ زيرا كفر، نفاق و يهوديّت و مسيحيّت، گرچه خاموش و زير سلطه‌ي حكومت اسلامي است و يهوديان و مسيحيان جزيه مي پردازند، اما حضور و اقدام نيز دارند و سرانجام نيز حضرت مهدي (عجّل الله تعالي فرجه الشريف) به دست مخالفان تبهكار به شهادت مي رسد. 📐 بقاي يهوديان و مسيحيان تا روز قيامت از برخي آيات قرآن كريم استفاده مي شود: (فأغرينا بينهم العداوة والبغضاء إلي يوم القيمة) [1]، (وألقينا بينهم العداوة والبغضاء إلي يوم القيمة)[2]. بنابراين، روز ظهور مصلح كلّ نيز روز ظهور كاملِ حق نيست، بلكه تنها در صحنه‌ي قيامت است كه خداوند همه‌ي حقيقت دين را توفيه مي كند؛ به گونه اي كه همگان حق را آشكارا مشاهده مي كنند. ======== 📝 پی نوشت: [1]ـ بنابراين، در دنيا انسان مي تواند خدا را ببيند، اما با چشم سِرّ، نه با چشم سَر. امام صادق(عليه السلام) در پاسخ پرسش ابوبصير كه آيا مؤمنان در قيامت خدا را مي بينند، فرمود: «قبل از قيامت، در همان موطني كه به نداي ألستُ بربّكم (سوره‌ي اعراف، آيه‌ي 172) پاسخ گفتند او را مشاهده كردند». آنگاه آن حضرت به ابوبصير نابينا فرمودند: «مگر تو هم اكنون خدا را مشاهده نمي كني» سپس ابوبصير از امام (عليه السلام) اجازه نقل اين حديث را خواست، ولي حضرت امتناع فرمودند و سرّ امتناع را اين گونه بيان كردند كه «مخاطبان تو معناي رؤيت واِبصارِ خدا را نمي فهمند و آن را ديدن با چشم ظاهر پنداشته، با انكار آن به خدا كفر مي ورزند (توحيد صدوق، باب ما جاء فى الرؤية، ح 20). 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ، همواره با قرآن باشیم 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (95) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ (4) 📌 بحث روايي 📈 1 ـ معناي دين و گستره‌ي مالكيت خدا عن الصادق (عليه السلام): ... (مالك يوم الدّين)، قال: «يوم الحساب»[ نورالثقلين، ج1، ص19.]. عن الرضا (عليه السلام): (مالك يوم الدين) إقرار له بالبعث والحساب والمجازاة»[ من لا يحضر، ج 1، ص 269.]. (مالك يوم الدين)... وإيجاب ملك الآخرة له كإيجاب ملك الدنيا»[ نورالثقلين، ج1، ص19.]. 👈 اشاره: دين به معناي جزاي مطلق است و شامل جزاي دنيا و جزاي آخرت خواهد شد؛ گرچه شيوع جزا و كمال و تمام آن در قيامت است، ليكن مطلق، شامل فرد غير شايع هم خواهد شد، هر چند بر خصوص آن حمل نمي شود. نتيجه آن كه، آيات فراواني در قرآن راجع به جزاي نيك پرهيزكاران و همچنين جزاي زشت تبهكاران نازل شده است، مانند آيه‌ي 146 سوره‌ي اَنعام وآيات 80 و 105 و 110و 121 و 131 سوره‌ي صافات و مالك چنين روزي غير از خداوند نيست. پس معناي (مالك يوم الدين) جامع جزاي هر دو جهان است. ✅ قرآن همراه است و هم راه ، همواره با قرآن باشیم. @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (96) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ (4) 📌 بحث روايي 📈 2 ـ اولياي خدا و «مالك يوم الدين» عن الزهرى، قال: كان علىّ بن الحسين (عليه السلام) إذا قرء (مالك يوم الدين) يكرّرها حتي يكاد أن يموت[بحار، ج 82، ص 23.]. عن داودبن فرقد، قال: سمعت أبا عبدالله (عليه السلام) يقراي مالا اُحصى (مَلِك يوم الدين)[ بحار، ج 82، ص 22.]. عن السّجاد (عليه السلام): «لو مات من بين المشرق والمغرب لما استوحشت لوكان القرآن معى»، وإذا قراي من القرآن (مالك يوم الدين) كرّرها وكاد أن يموت ممّا دخل عليه من الخوف[بحار، ج 82، ص 66.]. 📈 3 ـ قرائت مَلِك و مالك عن داودبن فرقد، قال: سمعت أبا عبدالله (عليه السلام) يقراي ما لا أُحصي (مَلِك يوم الدين)[ نور الثقلين، ج 1، ص 19؛ بحار، ج 82، ص 22.]. عن محمدبن علي الحلبى عن أبى عبدالله (عليه السلام) أنه كان يقرء (مالك يوم الدين) ✅ قرآن همراه است و هم راه ، همواره با قرآن باشیم. @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (۹۷) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 إِيِّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ (5) 📌گزيده‌ي تفسير 📐شناخت و پذيرش اسماي حسناي خداوند (الوهيّت، ربوبيّت، رحمانيّت، رحيميّت، مالكيّت) انسان غايب از خدا را به محضر او آورده، شايسته‌ي خطاب با وي مي كند و از اين رو عبد سالك پس از معرفت خدا و اعتقاد به اسماي حسناي او، خود را در محضر خدا يافته، با التفات از غيبت به خطاب مي گويد: بارخدايا تنها تو را مي پرستيم و تنها از تو مدد مي جوييم (حتي براي پرستش) و جز تو كسي شايسته‌ي خضوع نيست. 📐خداي سبحان يگانه معبود و يكتا مستعان جهان آفرينش است؛ زيرا او تنها مبدئي است كه همه‌ي كمالات را دارد: (الله)، هر موجودي را مي پروراند: (ربّ العالمين) و رحمتي بي كران براي همه و رحمتي ويژه براي مؤمنان دارد: (الرّحمن الرحيم) و او تنها مرجعي است كه سلطه‌ي مالكانه اش در قيامت بر همگان آشكار مي شود و در آن روز بر اساس عدالت و حكمت پاداش و كيفر مي دهد: (مالك يوم الدين). ✅ قرآن همراه است و هم راه ، همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (۹۸) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 إِيِّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ (5) 📌تفسير 📋إيّاك: ضمير منفصل مفعولي است كه براي افاده‌ي حصر، بر فعل خود (نعبد) مقدم شده است. گذشته از آن كه در خصوص مقام، نكته مهمّي هم ملحوظ خواهد بود و آن تقدّم معبود بر عابد و عبادت است؛ چنانكه در اثناي بحث روشن مي شود كه توحيدِ نابْ مقتضي حصر مشهود در معبود است، به طوري كه نه عابد ديده شود و نه عبادت او، تا هم از گزند تثليث در مشهود پرهيز شود و هم از تثنيه‌ي در آن. 📋نعبد: «عبد» به معناي انساني است كه مملوك غير باشد و اگر اين كلمه را از ويژگيهاي انساني تجريد كنيم به معناي «موجود با شعوري است كه ملِك غير باشد» و به اين اعتبار بر همه‌ي موجودات با شعور اطلاق مي شود: (إن كل من في السماوات والارض إلاّ اتي الرّحمن عبداً)[ سوره‌ي مريم، آيه‌ي 93.]. واژه «عبادت» نيز همين معنا را افاده مي كند؛ گرچه بر حسب اشتقاقهاي گوناگون و اختلاف موارد، تغييراتي در معناي آن حاصل مي شود. 📋برخي از اهل لغت گفته اند: «اصل عبوديت به معناي خضوع است» [جوهري در صحاح، «عبد».]، ليكن اين معناي لغوي كلمه نيست، بلكه لازم معناست؛ زيرا خضوع با «لام» متعدي مي شود؛ مانند: (ظلّت أعناقهم لها خاضعين) [سوره‌ي شعراء، آيه‌ي 4.]، ولي كلمه‌ي عبادت خود متعدي است. پس عبادت به معناي خضوع نيست. عبادت خدا ارائه و نشان دادن مملوكيّت خود به پروردگار است و از اين رو با استكبار جمع نمي شود: (إن الّذين يستكبرون عن عبادتي سيدخلون جهنّم داخرين)[ سوره‌ي غافر، آيه‌ي 60.]. 📋نستعين: استعانت طلب معونت و عَون است و عون به معناي مطلقِ نصرت و ياري كردن است. واژه هاي معاونت، مساعدت، مظاهرت و معاضدت، همه به معناي «كمك كردن» است، اما در هر يك جهتي خاص مورد نظر است؛ مثلاً كاري كه عدّه اي با ساعدهاي خويش انجام مي دهند، مساعدت ناميده مي شود؛ چنانكه اگر با عضد و بازوهاي خود انجام دهند، معاضدت نام مي گيرد و اگر پشت به پشت همديگر داده و قدرت برتري را ايجاد كنند، مظاهرت گفته مي شود و اين عناوين از جوارح مايه گرفته است و اما در عون و معاونت تنها تقويت كردن مورد نظر است، بدون عنايت به هر ويژگي ديگر و از اين رو به «مطلقِ كمك كردن» تعبير مي شود. ✅ قرآن همراه است و هم راه ، همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (۹9) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 إِيِّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ (5) 📌 سرّ التفات از غيبت به خطاب 📁 در آيات آغازين سوره‌ي مباركه‌ي حمد، سخن به لفظ «غيبت» بود و در بخش پاياني آن، كه با آيه‌ي مورد بحث آغاز مي شود، به لسان خطاب و حضور است. اين تغيير سياق در علوم ادبي (بديع) «التفات از غيبت به خطاب» ناميده مي شود و تنها تفنّني ادبي و براي زيباسازي كلام است و زمام آن نيز به دست متكلم است؛ گوينده براي ايجاد تنوع در كلام و آراستن آن، گاهي شخصي را غايب فرض كرده، گاهي مخاطب قرار مي دهد. 📁 امّا در اين آيه‌ي كريمه، التفات از غيبت به خطاب تنها يك تفنّن ادبي نيست تا زمام آن به دست متكلم باشد و او به اختيار خود خداي سبحان را گاهي غايب و گاهي حاضر فرض كند، بلكه زمام كار به دست مخاطب است. 📁 توضيح اين كه، درك و پذيرش اسماي حسنايي كه در آغاز اين سوره آمده براي فرا خواندن انسان غايب به محضر خداست. اگر براي كسي ثابت شد كه خداي سبحان جامع همه‌ي كمالات وجودي است: (الله)، بر سراسر عوالم هستيِ امكاني ربوبيّتي مطلقه دارد: (ربّ العالمين)، رحمت مطلقه او بر هر چيزي سايه انداخته: (الرّحمن) و رحمت مخصوصي براي مؤمنان و سالكان راهش دارد: (الرحيم) و سرانجام مالكيت بي مرز او در «يوم الدين» ظهور مي كند: (مالك يوم الدين) و جز او هيچ موجودي شايسته خضوع و خطاب نيست و آنگاه به همه‌ي اين معارف ايمان آورد، چنين كسي كه تا كنون غايب بود از غيبت به حضور آمده، خود را در محضر خداي سبحان مي بيند و لياقت تخاطب مي يابد. پس تفاوت در متكلم است كه از غيبت به حضور آمده است، نه مخاطب كه هرگز غايب نيست؛ ولي كسي كه اين اسماي حسني را درك نكرد يا نپذيرفت، شايسته‌ي تخاطب نيست و حق قرار گرفتن در محضر خدا را ندارد؛ زيرا او غايب است؛ گرچه خداوند مشهود مطلق است. ✅ قرآن همراه است و هم راه ، همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (100) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 إِيِّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ (5) 📌 براهين حصر عبادت و استعانت 📁 آيه‌ي كريمه‌ي (إيّاك نعبد وإيّاك نستعين) به روشني مفيد حصر عبادت و استعانت در خداي سبحان است و اسماي حسناي الله، ربّ العالمين، الرّحمن، الرّحيم و مالك يوم الدّين كه در آيات قبل آمده، علاوه بر اين كه هر يك حد وسط برهاني بر اثبات حمد و حصر آن در خداي سبحان است، حدّ وسط برهان بر «حصر عبادت» و «حصر استعانت» در او نيز خواهد بود؛ مثلاً با استفاده از اسم «الله» برهاني بدين تقرير اقامه مي شود: «ذات اقدس خداوند، جامع و دربردارنده‌ي همه‌ي كمالات وجودي است[در بحث تفسيري آيه‌ي الحمد لله ربّ العالمين گذشت كه «الله» نام هويّت غيبي محض نيست؛ زيرا آن هويّت مطلق، اصلاً اسم ندارد. «الله» نام ذات مقدسي است كه جامع و مستجمع همه صفات كمالي است. (ص 334 ).]و چنين موجود كاملي تنها معبود و تنها مستعان سراسر عوالم هستي است، بنابراين عبادت و استعانت ويژه‌ي اوست». همچنين ساير اسماي حسناي مذكور در صدر سوره، هر يك حد وسط برهاني بر حصر عبادت و استعانت در خداست. 📁 تفاوتي كه ميان براهين مذكور وجود دارد در اين است كه برخي همانند براهيني كه حدّ وسط آنها «جامعيّت كمال»، «ربوبيّت مطلق»، «رحمت فراگير» و «رحمت خاص» است، ناظر به نظام فاعلي جهان آفرينش و صدور موجودات از سرچشمه‌ي هستي است و برخي ديگر مانند برهاني كه حدّ وسط آن «مالكيّت يوم الدّين» است، ناظر به نظام غايي و رجوع موجودات به خداي سبحان است، البته رجوع مراتبي دارد كه مرحله نهايي آن در قيامت كبراست وگرنه برخي از مراحل نظام غايي، قبل از قيامت كبرا نيز حاصل مي شود. ✅ قرآن همراه است و هم راه ، همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (101) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 إِيِّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ (5) 📌 براهين حصر عبادت و استعانت 📐 از برخي آيات قرآن كريم نيز برهاني استفاده مي شود كه ناظر به هر دو نظامِ فاعلي و غايي است؛ مانند: (ولله غيب السماوات والأرض وإليه يُرجع الأمر كلّه فاعبده وتوكّل عليه وما ربّك بغافل عمّا تعملون) [سوره‌ي هود، آيه‌ي 123.]؛ نه تنها ظاهر آسمانها و زمين، كه غيب و باطن آنها نيز از آن خداست و همه‌ي امر به سوي او باز مي گردد. 📐 پس همه چيز از او و به سوي اوست و از اين رو نه تنها انسان، بلكه هر موجودي بايد بگويد: (إنّا لله وإنّا إليه راجعون)[ سوره‌ي بقره، آيه‌ي 156.]. محتمل است معناي رجوع امر به خداوند همان بازگشت تدبير و اداره‌ي كارهاي نظام كيهاني باشد. به هر تقدير تنها خداوند كه در قوس نزول، مالك درون و بيرون آسمانها و زمين است و در قوس صعود نيز همه‌ي امور به او باز مي گردد، شايسته عبادت است. 📐 از اين رو در پايان اين آيه كه بخش اول آن بيانگر نظام فاعلي و بخش پاياني آن ناظر به نظام غايي است، با «فاء» تفريع مي فرمايد: «پس او را عبادت و بر او توكّل كن». 📐 انسانْ موحّد باشد يا ملحد، ضعيف و نيازمند است: (خلق الإنسان ضعيفاً) [سوره‌ي نساء، آيه‌ي 28.]، ليكن موحد برآورنده‌ي نيازهايش را خدا مي داند و ملحدْ طبيعت را رافع حاجت مي پندارد. مفاد اين آيه‌ي كريمه آن است كه چون زمام امور در نزول و صعود به دست خداي سبحان است، در عبادت و توكل تنها به او پناه ببر. 📐 در نظام هستي هيچ موجودي نه مي تواند در جاي خود راكد بوده، بايستد و به سوي خدا حركت نكند و نه مي تواند براي سير وجودي خود راه ديگري برگزيند كه به مهر يا قهر الهي منتهي نگردد. حالْ موجودي كه خواه ناخواه بايد سير كند، شايسته است كه به جايگاه اصلي خود كه آغوش رحمت الهي است بازگردد. 📐 جمله (وما ربّك بغافل عما تعملون) در ذيل آيه‌ي مزبور نيز برهاني است بر اين كه عبادت عابدان و توكّل متوكلان، همه محفوظ است. غافل نبودن خداي سبحان از عبادت وتوكل بندگان، هم عامل تشويق انسان به عبادت و توكل است و هم دليلي بر محفوظ بودن عبادت و توكّل آنان. 📁 در برخي از آيات قرآن كريم افزون بر «جامعيّت كمالات» و «ربوبيّت» ، خالقيّت خداوند نيز حد وسط برهان بر ضرورت عبادت و توكل و حصر آن در خداي سبحان قرار گرفته است: (ذلكم الله ربّكم لا إله إلاّ هو خالق كلّ شي ء فاعبدوه وهو علي كلّ شي ء وكيل) [1]؛ انسان بايد ربّ و خالق خود را عبادت و بر او توكل كند و خداوند تنها ربّ و خالق انسان است؛ پس او تنها معبود و تنها تكيه گاه انسان است. ✅ قرآن همراه است و هم راه ؛ همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (101) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 إِيِّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ (5) 📌 براهين حصر عبادت و استعانت 📁 تذكّر: آيه‌ي كريمه‌ي (إيّاك نعبد وإيّاك نستعين) نكات و لطايف ادبي و معرفتي فراواني دارد؛ مانند: «التفات از غيبت به خطاب»، «اِفراد ضمير در إيّاك»، «افاده‌ي حصر با تقديم مفعول»، «جمع آوردن فعل نعبد و نستعين»، «تكرار إيّاك»، «بيان حصر استعانت پس از حصر عبادت» و.... برخي از اين نكات در بحث تفسيري بيان شد و برخي در بخش لطايف و اشارات اين آيه بررسي خواهد شد و به پاره اي ديگر به اجمال اشاره مي كنيم: ⏪ 1 ـ سرّ اِفراد ضمير در «إيّاك» اين است كه خداي سبحان شريكي ندارد و براساس ادب توحيدي و برخلاف آداب و تشريفات عرفي ضمير را مفرد مي آوريم (إيّاك) نه جمع (إياكم) تا موهم شرك نباشد. ⏪ 2 ـ براي اثبات حصر عبادت و حصر استعانت در خداوند بايد كلمه‌ي «إيّاك» تكرار شود و دو حصر با يك «إيّاك» ثابت نمي شود؛ زيرا اگر گفته شود: «إياك نعبد و نستعين» به اين معناست كه مجموع عبادت و استعانت، با وصف مجموع بودنش منحصر به خداست؛ در حالي كه ما در پي اثبات حصر «جميع» هستيم، نه تنها حصر «مجموع». ✅ قرآن همراه است و هم راه ؛ همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (102) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 إِيِّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ (5) 📌 لطائف و اشارات ✅ 1 ـ اسرار تقديم «إيّاك» بر «نعبد» حصر عبادت و استعانت در ذات اقدس الهي با تعبيراتي چون «لا نعبد إلاّ إياك» يا «نعبدك ولا نعبد غيرك» نيز قابل تبيين بود، اما در اين آيه‌ي كريمه با تقديم مفعول (إيّاك) بيان شده است. در گزينش اين سياقِ خاص اسراري نهفته است كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم: 📁 الف: موحّدي كه ذات اقدس الهي را جامع و منشاي همه‌ي كمالها و جمالها مي داند و براي او ربوبيّت و مالكيّت مطلق قائل است، در آغاز و پيش از هر چيز او را مشاهده مي كند و با تقديم «إيّاك» عبادت را حقّ انحصاري او مي داند. ▫ انساني كه حجاب غفلت را دريد، تنها او را مي بيند و از اين رو ابتدا از او سخن مي گويد وبه همين دليل كلمه‌ي «شهيد» در آيه‌ي كريمه‌ي (أَوَلَم يكف بربّك أنّه علي كلّ شي ءٍ شهيد) [سوره‌ي فصّلت، آيه‌ي 53.]به معناي «مشهود» است، نه «شاهد»؛ يعني انسان در نگرش به هر چيز ابتدا خدا را مي بيند و سپس غير را كه آيت اوست و چون خداوند مشهودي است فائق بر همه‌ي مشهودها از اين رو با كلمه‌ي «علي» استعمال شده است. ✅ قرآن همراه است و هم راه ؛ همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (103) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 إِيِّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ (5) 📌 لطائف و اشارات ✅ 1 ـ اسرار تقديم «إيّاك» بر «نعبد» 📁 ب: عابدي كه ابتدا معبود را مي بيند و او را به عنوان جمال محض و كمال صرف مي شناسد، سختي و سنگيني عبادت برايش آسان مي شود. عبادت براي سالكان و راهيان كوي حق در آغاز، دشواريهايي دارد و بر اين اساس، صبر بر طاعت از بهترين فضايل و رأس ايمان است: «فإن الصبر من الإيمان كالرأس من الجسد»[ نهج البلاغه، حكمت 82، بند3.]. ▫ خداي سبحان از نماز به عنوان امري بزرگ و سنگين ياد كرده است و اين براي كساني است كه به پايگاه «خشوع» راه نيافته اند: (وإنّها لكبيرة إلاّ علي الخاشعين)[ سوره‌ي بقره، آيه‌ي 45.]. گرچه اقامه‌ي نماز فرصت چنداني نمي خواهد، امّا گروههاي فراواني از آن، سر باز مي زنند؛ چون خودخواهي به انسان اجازه‌ي اقرار و اظهار بندگي نمي دهد و برخاك ساييدن پيشاني براي انسانِ مدّعي استقلال دشوار است، ولي خاشعاني كه جمال و زيبايي معبود را مشاهده كرده اند، اظهار بندگي سهل و عبادت برايشان شيرين و آسان است. ▫ كسي كه با دشواري نماز مي گزارد، گرچه به تكليف خويش عمل كرده است، ولي نماز براي او لذّت بخش نيست؛ امّا شاهدان جمال معبود، به حق از آن لذّت و از هجران آن رنج مي برند. از اين رو مي گويند: «اگر همه‌ي عمر دنيا يك شب بود همه را به سجده يا ركوع سپري مي كرديم»[ ر.ك شرح حالات اويس قَرَن.]. ▫ رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) كه همواره مستغرق در شهود جمال خداي سبحان بود و فراق خداوند براي او مايه‌ي رنج بود، نماز را مايه‌ي روشني چشم خود مي دانست: «جعلت قرة عينى فى الصلاة» [بحار، ج79، ص193.]، و هنگام نماز به مؤذن مخصوص خودْ بلال حبشي مي فرمود: «أرحنا يا بلال»[ بحار، ج79، ص193]. ✅ قرآن همراه است و هم راه ؛ همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (104) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 إِيِّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ (5) 📌 لطائف و اشارات ✅ 1 ـ اسرار تقديم «إيّاك» بر «نعبد» 📁 ج: شيطان گرچه در همه‌ي حالات، انسان را وسوسه مي كند، ولي در حال نماز با بسيج همه‌ي نيروهايش مي كوشد تا مانع حضور قلب نمازگزار گردد. وسوسه و مزاحمت شيطان در كارهاي عادي چندان جدّي نيست، ولي وقتي انسان در مسير عبادت قدم نهاد، او همه‌ي جنود و ذرّيّه اش را براي اِغفال عابد سالك آماده مي كند. براي مصونيت از اين تهاجم همه جانبه، ابتدا بايد معبود را تعيين كرد و آنگاه از عبادت سخن گفت تا شيطان براي انسان، معبود سازي نكند و اگر قبل از تعيين معبود، از عبادت سخن بگوييم شيطان با اِلقاي خاطراتي براي ما معبودي دروغين مي سازد. ▪ شيطان با القائات خود براي كافران و بت پرستان بت مي تراشد و براي مؤمنان، نجات از آتش سوزان جهنّم و دستيابي به نعيم بهشتي را معبود قرار مي دهد[1]. ====================== [1]ـ عبادت براي رسيدن به بهشت يا رهيدن از دوزخ، گر چه از نظر علم فقه صحيح است، ولي مربوط به انساني است كه بر اثر كم همّتي، از خدا نجات از آتش يا ورود به بهشت را مي طلبد، نه لقاي او را. اگر هدف اصلي و معبود واقعي عابد، نجات از جهنّم يا ورود به بهشت بود و خدا را براي رسيدن به چنين معبودي «وسيله» قرار داد، نه هدف و مقصود بالذات، عبادتش باطل است و مقصود برخي كه عبادت براي رسيدن به بهشت يا دوري از جهنّم را باطل مي دانند، همين است؛ زيرا در اين صورت اگر دستيابي به بهشت بدون عبادت خدا ممكن بود، او را عبادت نمي كرد (ر.ك صهباي حج، ص 363). البته گرچه معبود بالذاتِ اكثر انسانها خداوند است،و از اين رو عبادت آنها درست است؛ امانمي دانند كه از او جز او را خواستن، بي همّتي است: «... لانريد منك غيرك ولا نعبدك بالعوض والبدل كما يعبدك الجاهلون بك، المغيبون عنك» (تفسير صافي، ج1، ص72). ✅ قرآن همراه است و هم راه ؛ همواره با قرآن باشیم
برشی از کتاب گرانسنگ (105) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 إِيِّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ (5) 📌 لطائف و اشارات ✅ 1 ـ اسرار تقديم «إيّاك» بر «نعبد» 📁 د: عبادت سه ركن دارد: «معبود»، «عابد» و «عمل عبادي»، و ركن اصيل از اين اركان سه گانه «معبود» است. عابد اگر هم خود را ديد و هم عبادت و هم معبود را، گرفتار «تثليث» است و از توحيد ناب كه مقام فناي محض است بهره اي نبرده و اگر عبادت و معبود را ديد و خود را نديد، گرفتار «ثنويّت» و دوگرايي است و به مرحله‌ي فنا نايل نيامده است و در هر صورت موحّد ناب و فاني نيست؛ ولي اگر خود و عبادت خود را نديد و تنها معبود را مشاهده كرد، فاني و موحّد ناب است[1]. ▫ با تقديم «إيّاك» نمازگزار تنها معبود را مي بيند و ديگر سخن از عابد و عبادت نيست؛ زيرا همه‌ي همت او متوجه‌ي لقاي معبود شده است و ديدن عابد و عبادت نيز تحت الشعاع مشاهده‌ي معبود است. ================== 📚 [1]ـ در قرآن كريم در اين زمينه دو تعبير آمده است: در اوّلي كه از حبيب خدا، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است، ابتدا نام خدا آمده است و سپس آيت او، پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله و سلم)، ذكر شده است: إنّ الله معنا (سوره‌ي توبه ي، آيه‌ي 40) و در تعبير دوم كه از كليم خدا حضرت موسي (عليه السلام) است، ابتدا آيت و نشانه خدا مطرح شده است و سپس نام خدا: إنّ معي ربّي (سوره‌ي شعراء، آيه ي62). از اين دو تعبير برمي آيد كه حبيب خدا ابتدا خدا را مي بيند و سپس در پرتو او خود را؛ اما كليم خدا از خود به عنوان آيت و نشانه‌ي خدا شروع مي كند و خود را مقدمه‌ي مشاهده حق قرار مي دهد. تعبير إنّ معي ربّي براي رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) كه به مقامي شامخ راه يافته، تعبيري متوسط است. 🌿🌿🌿 ✅ قرآن همراه است و هم راه ؛ همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (106) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 إِيِّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ (5) 📌 لطائف و اشارات ✅ 1 ـ اسرار تقديم «إيّاك» بر «نعبد» 📁 ه: هر گفتگويي سه ركن دارد: متكلّم، مخاطب و خطاب. از اين اركان سه گانه، گاهي متكلم اصيل است و دو ركن ديگر فرعي و گاهي مخاطب اصل است و گاهي مانند خطابهاي عادي بين دو انسانِ هم سطح، متكلم، خطاب و مخاطب همه در عرض هم و در يك سطحند. 📐 در خطابهاي اعتباري براي رعايت ادب، ابتدا مخاطب را ذكر مي كنند. اين كه ما در محاورات عرفي براي حفظ حرمت مخاطب ابتدا نام او را مي بريم، امري قراردادي و اعتباري است، ولي در خصوص خطاب به خداي سبحان، حرمت و اصالتِ مخاطب ريشه اي تكويني دارد و مخاطب اصل است و خطاب و متكلم فرع. اين خطاب اعتباري، محصول خطابي تكويني است كه در آن، متكلم اصل است و خطاب و مخاطب فرع. 📁 توضيح اين كه، در خطابهاي اعتباري، اوّل متكلم است و سپس خطاب و در مرحله‌ي سوم، ديگري با خطابِ متكلم به عنوان مخاطب «متّصف» مي شود، ولي در خطابهاي تكويني در آغاز متكلّم و خطاب اوست و آنگاه مخاطب بر اثر خطاب «پيدا مي شود»؛ زيرا خطاب تكويني، خود مخاطب آفرين است: (إنّما أمره إذا أراد شيئاً أن يقول له كن فيكون) [سوره‌ي يس، آيه‌ي 82.]؛ امر خدا چنين است كه اگر اراده‌ي ايجاد چيزي كند به آن مي گويد: باش! (كُنْ) و آن چيز، موجود مي شود (يكون). در خطاب تكويني، خطابِ متكلم و «كُنِ» ايجادي او مخاطب آفرين است، نه اين كه خداي سبحان به مخاطبِ موجود بگويد: «كن»: «إنّما كلامه سبحانه فعل منه أنشأه ومثّله»[ نهج البلاغه، خطبه‌ي 186، بند 17.]. 📁 پس چون خطابهاي اعتباري ما در نماز و مانند آن مسبوق به خطاب حقيقي است ريشه اي تكويني دارد؛ يعني ابتدا ما با خطاب تكويني خداوند آفريده شده ايم و آنگاه آفريننده‌ي خود را مخاطب قرار مي دهيم. پس او اصل است و هستيِ ما فرع و از اين رو بايد در سخن گفتن با خداي سبحان ادب را رعايت كرده، ابتدا نام او را ببريم، نه اين كه از خود شروع كرده، بگوييم: «من با تو سخن مي گويم». پس چون در تكوين، «كُنْ» يعني دستور ايجاد بر«يكون» مقدم است در خطاب اعتباري نيز ادب اقتضا مي كند كه مخاطب خود را، يعني همان متكلم و آمري كه با كُنِ وجودي ما را آفريد، مقدم ياد كنيم و چنين سخن گفتني محصول هماهنگي امور اعتباري با تكويني است. 🌿🌿🌿 ✅ قرآن همراه است و هم راه ؛ همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (107) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 إِيِّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ (5) 📌 لطائف و اشارات ✅ 1 ـ اسرار تقديم «إيّاك» بر «نعبد» 📁 و: همه‌ي نعمتها بي استثنا از جانب خداي سبحان است: (وما بكم من نعمة فمن الله) [سوره‌ي نحل، آيه‌ي 53.] و هر كار خيري كه عبد انجام مي دهد و در پي آن، پاداشي دريافت مي كند، پوشيده به دو نعمت پيشين و پسين است؛ زيرا توفيق تشخيص وظيفه و انجام آن نعمتي بوده از جانب خداي سبحان، پاداشي نيز كه در پي عمل به وظيفه نصيبش مي شود، نعمت ديگري است كه آن هم از ناحيه‌ي خداست. 📁 پس انسان در هر كار نيك و از جمله عبادت، در ميان دو نعمت قرار دارد و هر دو نعمت از خداست و براي عبد سهمي نمي ماند و براساس اين تحليل، انسان هيچ استحقاقي در برابر نعمت اطاعت و انقياد الهي ندارد. 📁 در قرآن كريم اين اصل كلي بر موارد خاصي تطبيق شده است؛ مثلاً توبه عبد را محفوف و محاط به دو نعمت مي داند: يكي نعمت توفيق توبه و ديگري نعمت پذيرش آن و از هر دو نعمت نيز تعبير به توبه شده است. پس هر توبه اي از عبدْ محفوف به دو توبه‌ي خداست. 📁 قرآن كريم درباره‌ي توبه اول مي فرمايد: (فتلقّي آدم من ربّه كلمات فتاب عليه) [سوره‌ي بقره، آيه‌ي 37.]؛ حضرت آدم (عليه السلام) از پروردگار خود كلماتي را تلقي كرد؛ پس خدا بر او توبه كرد؛ يعني خدا با لطفش بر او رجوع كرد. لطف الهي، عبد را به راه مي آورد و بر اثر آن توفيق توبه مي يابد. همچنين مي فرمايد: (لقد تاب الله علي النّبي والمهاجرين والأنصار) [سوره‌ي توبه، آيه‌ي 117.]؛ خداوند در هنگامه‌ي عسرت و تنگناي سختي، بر پيامبر و مهاجران و انصار توبه كرد. اين توبه در استعمالات قرآني با «علي» (استعلائيه) همراه است و به اين معناست كه لطف مولا از بالا بر عبد افاضه مي شود. 📁 درباره‌ي توبه‌ي دومِ خداوند نيز مي فرمايد: (أنّ الله هو يقبل التوبة عن عباده)[ سوره‌ي توبه، آيه‌ي 104.]. از مجموع سه توبه، يعني يك توبه عبد و دو توبه‌ي خدا نيز در اين آيه‌ي كريمه ياد شده است: (وعلي الثلاثة الّذين خُلِّفوا... ثم تاب عليهم ليتوبوا إنّ الله هو التواب الرّحيم)[ سوره‌ي توبه، آيه‌ي 118.]. 🌿🌿🌿 ✅ قرآن همراه است و هم راه ؛ همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
برشی از کتاب گرانسنگ #تفسیر_تسنیم_جلد_اول(107) #کانال_قرآنی_رحیق(گنجینه آموزه های تفسیری) #تفسیر_قر
برشی از کتاب گرانسنگ (108) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 إِيِّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ (5) 📌 لطائف و اشارات ✅ 1 ـ اسرار تقديم «إيّاك» بر «نعبد» 📐 حاصل اين كه، انسان همواره محفوف و محاط به نعمتهاي خداوندي است و اگر نمي تواند به هم پيوستگي نعمتها را دريابد از آن روست كه او خود را مي بيند وگرنه چيزي بين واحد گسترده‌ي نعمت الهي فاصله نيست جز «خود» انسان. همان گونه كه بين خالق و مخلوق هيچ حجابي جز خود خلق نيست: «ليس بينه وبين خلقه حجاب غيرُ خلقه احتجب بغير حجاب محجوب واستتر بغير ستر مستور»[ بحار، ج3، ص327.]. 📁 اگر انسان خود را نبيند به هر سوي كه بنگرد جز وجه خدا چيزي نمي بيند: (فأينما تولّوا فثمّ وجه الله)[ سوره‌ي بقره، آيه‌ي 115.]. پس چون توفيق عبادت از خداي سبحان است، ادب عبادي ايجاب مي كند كه ما نام خود را بر نام معبود مقدم نكنيم. اوست كه با يك فيض انسان را تشنه مي كند و با فيضي ديگر، انسان تشنه را به چشمه‌ي كوثر مي رساند و جزتشنگي، چيزي به انسان اسناد ندارد و از اين رو در ادعيه آمده است: «مِنّتكُ ابتداء» [صحيفه‌ي سجّاديه، دعاي45.]، «كلّ نِعَمِك ابتداء» [همان، دعاي12.]؛ نعمتهاي تو ابتدايي است و از ما كاري ساخته نيست تا استحقاق پاداش داشته باشيم. ⬅ از آنچه به عنوانِ سرّ تقديم «إيّاك» بر «نَعْبُد» گذشت مي توان راز تقديم «ايّاك» بر «نستعين» را نيز استنباط كرد. 🌿🌿🌿 ✅ قرآن همراه است و هم راه ؛ همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (109) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 إِيِّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ (5) 📌 لطائف و اشارات ✅ 2 ـ عبادت راه تقرّب به خدا 📐 عبادت تنها راه تقرّب به خداي سبحان است و از اين رو در قرآن كريم و روايات و ادعيه‌ي اهل بيت (عليهم السلام) در مقام بيان سِمَتها و مقامات گوناگونِ پيامبران و اوليا ابتدا سخن از عبادت آنان است. 🔹 در تشهد نماز نيز پيش از شهادت به رسالت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، عبادت و بندگي آن حضرت ذكر مي شود: «وأشهد أنّ محمّداً عبده ورسوله»؛ زيرا عبادت، نسبتِ عبد با مولا، و رسالت چهره‌ي ارتباطي عبد با ساير بندگان خداست و چون ارتباط انسان با خدا برتر و مقدم بر ارتباط او با انسانهاست، بندگي رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) بر رسالتش فضيلت دارد؛ چنانكه كمالات ساير پيامبران نيز ثمره‌ي عبادت آنهاست. 📁 قرآن كريم همان گونه كه به نقش عبادت در بُعْد اثباتي آن عنايت دارد و به نماز و نمازگزاران بها مي دهد، از بُعْد سلبي آن نيز با شدت سخن مي گويد: (فويل للمصلين الذين هم عن صلاتهم ساهون الذين هم يُراؤون) [ـ سوره‌ي ماعون، آيات 4ـ6. «مُصلّي» گرچه به لفظ «اسم فاعل» است، اما در معنا «صفت مشبهه» و مفيد ثبات و دوام است و به معناي نمازگزاري است كه بر نماز مداومت دارد و نه تنها تارك نماز نيست، بلكه چه بسا مقيّد به اول وقت نيز هست، ليكن چون اهل ريا وغفلت است، هم نمي داند چه مي كند و هم از ديدن و شنيدن ديگران لذت مي برد.]؛واي بر نمازگزاراني كه از نماز خود غافلند؛ آنان كه براي نشان دادن به ديگران، عبادت مي كنند. اينان تنها در مقام تلفظ، معبود و مستعان خود را خدا مي دانند، ولي سيره‌ي علمي و عملي آنان حصر عبادت و استعانت در خداي سبحان نيست. 🌿🌿🌿 ✅ قرآن همراه است و هم راه ؛ همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
30-Qamar-54-end- Arrahman-1-11-Haqqah-1-12-Nazeat-26-33.mp3
4.09M
🔅🔅🔅 📌 تلاوت بسیار زیبا و شنیدنی استاد مصطفی اسماعیل 🕑 زمان: 17دقیقه 👈 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. التماس دعا🙏 @rahighemakhtoom 🌴🌴🌴
📌 و فواید قرآن 📋قرآن برترين و مهمترين نعمتي است كه خداوند به انسان ارزاني داشته است. گواه اين مطلب آيات نخستين سوره است: «الرحمن، علّم القرآن، خلق الانسان، علّمه البيان»[۱] زيرا تنها در سايه تعليم خداوند و دريافت و تلقّي قرآن به كمال نهايي خود مي‌رسد.[۲] چون قرآن سرچشمه همه مواهب و وسيله وصول به هر اعم از مادي و معنوي است با اين كه خلقت انسان بر نزول قرآن تقدم دارد ولي خداوند به خاطر اهميت، قرآن را مقدم داشته است.[۳] يكي از اساسي‌ترين $مأموريت‌هاي پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ تلاوت قرآن بر مردم است.[۴] تا از فروغ آن شعله گيرند و از چشمه آب حياتش جرعه‌ها نوشند. بنابراين اولين مرحله بهره‌مندي از قرآن تلاوت آيات آن است به اختصار پاره‌اي از خواص تلاوت قرآن بيان مي‌شود: 🔰۱. تكلم با قرآن نامه محبوب است. راه انس با محبوب خواندن نامه اوست، زيرا به فرمايش امام صادق ـ عليه السّلام ـ : خداوند خود را در كلامش به مردم نشان داده است.[۵] 🔰۲. بهره گيري از قرآن تلاوت قرآن زمينه هدايت و تكامل معنوي را ميسور مي‌سازد زيرا با تلاوت قرآن با اوامر و نواهي و دستورات خدا آشنا شده و سعي مي‌كنيم به آن چه فرموده عمل كنيم و از آن چه نهي كرده دوري جوييم زيرا مؤمنان راستين تلاوت قرآن را مقدمه عمل مي‌دانند. امام صادق ـ عليه السّلام ـ تلاوت راستين را عبرت گيري از قرآن، گردن نهادن به اوامر و عمل كردن به احكام آن مي‌دانند.[۶] 🔰۳. تشويق به كسب ويژگي‌هاي لازم جهت بهره‌وري از قرآن: قرآن هدايت ويژه خود را مخصوص پيشگان ميداند.[۷] اين پروا پيشگان آراسته به صفتي چون شب زنده داري، در عبادت، در شدايد، و گذشت، ‌داري، نعمت‌هاي الهي و... هستند.[۸] تالي قرآن با خواندن اين صفات و تفسيرشان در روايات امامان ـ عليهم السّلام ـ آراسته شدن به اين خصال را طلب مي‌كند. 🔰۴. تصميم بر ترك هر اندازه دل انسان به زنگار گناه آلوده كرد به همان ميزان از فهم آيات الهي محروم مي‌شود. آشنايي با موانع قرآن كه در پرتو تلاوت ايجاد مي‌شود او را مصمم بر رفع اين موانع نموده. موانع از قبيل جهل[۹]، استكبار[۱۰]، كفر[۱۱]، فسق[۱۲]، ظلم[۱۳] و هوسراني[۱۴]. 🔰۵. استجابت انس دايمي با قرآن براي قاري شرافتي را فراهم مي‌آورد كه به حرمت اين هم نشيني و رفاقت نيازهاي معيشتي و مادي او برطرف مي‌شود. امام صادق ـ عليه السّلام ـ از قول خداوند مي‌فرمايد: هر كس به جاي درخواست از من به ذكر من مشغول شود به او بالاترين مقداري را عطاء خواهم كرد كه به هر كه از من درخواست نمايد عطا مي‌كنم.[۱۵] 🔰۶. عامل تلاوت قرآن مايه نورانيت انسان و ملكوتي شدن او مي‌شود رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ در سفارشي به ابوذر مي‌فرمايد: «عليك بتلاوه القرآن و ذكر الله كثيراً فانّه ذكرٌ لك في السماء و نورٌ لك في الارض» بر تو باد به تلاوت قرآن و كثرت ياد خدا زيرا تلاوت قرآن عامل ياد تو در ملكوت و مايه نوراني شدن تو در زمين است[16]. www.andisheqom.com 📎مدرسه تفسير و علوم قرآنی @rahighemakhtoom
055.mp3
9.43M
📖تلاوت سوره مبارکه 🎤قارى شيخ أحمد السعيد مندور گوش کن و لذت ببر التماس دعا🙏 @rahighemakhtoom
2130968596.mp3
2.17M
📖تلاوت آیاتی از سوره مبارکه و 🎤قارى استاد محمد صدیق التماس دعا🙏 @rahighemakhtoom