#تحلیل_و_بررسی 1
#گفتگو
#مقالات
#تفسیر
#روشهای_تفسیری
#تفسیر_قرآن_به_قرآن
#علامه_طباطبایی
#مصباح_یزدی
🔅🔅🔅
📈 مقابله با تفسير به رأي؛ انگيزه تأليف تفسير الميزان
سخن گفتن درباره تفسير الميزان و مؤلف گرانقدر آن، مرحوم علامه بزرگوار آيتالله سيدمحمدحسين طباطبايي تبريزي رحمهالله كار آساني نيست. اما به اجمال اشاره ميكنم كه در اطراف اين دو موضوع كه به هم مربوط هستند جاي مطالعات و تحقيقات بيشتري است كه انشاءالله دوستان جوان، پرانرژي، خوش ذوق و با نشاط اين كارها را دنبال ميكنند و به نتايج ارزنده تري خواهيم رسيد.
📐 اما انگيزه مرحوم آيتالله طباطبايي براي نوشتن اين تفسير چه بود و اصلا اين انديشه از كجا شروع شد و چه عاملي باعث شد كه ايشان اين كار را عهدهدار شوند و با اينكه زمينه پيشرفت در بسياري از علوم ديگر در ايشان بود عمده وقت خويش- دستکم نيمي از وقت شريف علمياشان - را در آن دوراني که اين تفسير را مينوشتند صرف اين تفسير كردند؟ ويژگيهاي اين تفسير چه بود؟ مسلما اين ويژگيها تابع آن هدفي بود که ايشان براي اين تفسير در نظر گرفته بودند. بالاخره ايشانْ خود براي اين تفسير چه امتيازاتي قائل بودند؟ و سؤال بعد اينکه آيا اين اهداف به طور كامل تحقق پيدا كرد يا هنوز براي دستيابي به آن اهداف نياز به كار و تلاش هست؟
📐 مروري بر مقدمه تفسير الميزان که به قلم خود مرحوم علامه طباطبايي رضواناللهتعاليعليهاست کم يا بيش نشان ميدهد که انگيزه ايشان براي نوشتن اين کتاب چه بوده است. ايشان به تاريخچه تفسير از صدر اسلام تا عصر حاضر اشارهاي ميکنند تا نشان دهند كه چه گرايشهايي در دانش تفسير پيدا شده، تحقيقات تفسيري چه تحولاتي پيدا كرده، چه مذاهب تفسيري شكل گرفته، و ويژگيها و نقاط قوت و ضعف هر کدام از آنها چيست. ايشان به اين نکته اشاره ميکنند که عوامل مختلفي - كه عمده آن اختلاط فرهنگها بود- باعث شد مسائل جديدي براي مسلمانان مطرح شود، و چون قرآن کريم مهمترين منبع و اصليترين خزانه پاسخگويي به مشکلات مسلمانان به شمار ميرفت، هر گروهي تلاش کرد نيازهاي خود را از اين کتاب مقدس تأمين کند. اما هر کدام از ايشان در استفاده از اين كتاب مقدس بيشتر بر مسائلي تمركز پيدا كردند كه براي خودشان اهميت داشت و در آن رشته تخصص داشتند.
📐 براي مثال متکلمان تلاش داشتند آياتي را مورد بحث قرار دهند که سوالات كلامي آنها را پاسخ ميداد و طرفداران هر مکتبي به طور طبيعي آيات را به گونهاي تفسير ميکردند که خود درك ميكردند و ميپسنديدند. براي مثال، معتزله بيشتر بر آياتي تأکيد ميکردند که با مذهب خودشان سازگاري داشت، و اشاعره بر بخش ديگري از آيات اصرار ميورزيدند که عقايدشان را تأييد ميکرد.
🔹 همچنين فرهنگهاي ديگري که احيانا از مشرق زمين و بهخصوص از فرهنگ هندي به جامعه مسلمانان انتقال يافته بود مسائلي را مطرح کرده بود و متفکران حل آنها را آيات قرآن ميخواستند. اما غالبا گرايشهاي خاص آنها بر استفاده بيطرفانه از قرآن کريم غالب ميشد. سرانجام نوبت عصر حاضر رسيد.
🔹 در دو قرن اخير، پيشرفت علوم مادي، تکنولوژي، و علوم انساني که در مغرب زمين مطرح شده و مذاهب مختلفي را بوجود آورده بود، طبعا براي مسلمانها سؤالهايي کليدي را مطرح ميکرد و گروههاي خاصي متأثر از اين تحولات هم با توجه به گرايش خاصي که داشتند سعي ميکردند از قرآن براي تأييد همان گرايشهاي خودشان استفاده کنند.
....ادامه دارد👈
🔅🔅🔅
🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم.
🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید.
🆔 @rahighemakhtoom
#تحلیل_و_بررسی 2
#گفتگو
#مقالات
#تفسیر
#روشهای_تفسیری
#تفسیر_قرآن_به_قرآن
#علامه_طباطبایی
#مصباح_یزدی
🔅🔅🔅
📈 مقابله با تفسير به رأي؛ انگيزه تأليف تفسير الميزان
📐 علامه طباطبايي وجه مشترکي را به عنوان يک نقطه ضعف تقريبا مشترک بين همه اينها مورد اشاره قرار ميدهد و آن اين است که نوعي تفسير به رأي در همه اين مذاهب وجود دارد؛ به اين معنا که کساني پيش از اينکه نظر قطعي قرآن را از حاق قرآن استفاده کنند، ابتدا جوابي را ميپسنديدند و به آن گرايش پيدا ميکردند و بعد سعي ميکردند آيات را با آن وفق دهند و بر طبق آن، تفسير يا نظريهاي را تأييد کنند.
📐 علامه اين را يک نقطه ضعف ميدانند و به حق هم اين امر نقطه ضعف است که انسان پيش از آنکه به يک متن مراجعه کند، ابتدا خود نظريهاي را بپذيرد و بعد سعي کند که آن متن را بر نظريه خود تطبيق دهد. اين در واقع تفسير نيست، بلکه تطبيق است. به نظرم ايشان هم همين واژه را بهکار ميبرند.
📼 بنده به طور شفاهي از ايشان شنيدم که همين انحرافاتي که در يک قرن اخير در بين مسلمانان در زمينه تفسير پيدا شده بود، مهمترين عاملي بود که ايشان براي پرداختن بحثهاي تفسيري احساس وظيفه کردند. شايد بهترين نمونهاش در مصر بود. چون مصر ارتباط نزديکتري با کشورهاي اروپايي داشت، و فرانسه و بعد ساير کشورهاي اروپايي در آنجا مسلط شدند و همين امر موجب شد مراودات فرهنگي مصريها با اروپا زياد گردد؛ بيشتر دانشجويان خود را براي تحصيل به پاريس ميفرستادند و اساتيد فرانسوي به آنجا سفر ميکردند. اين امر زمنيه گرايش به علوم طبيعيِ روز و علوم انساني با ديدگاههاي غربي را در آنجا رواج داد.
📐 حتي در بين علماي الأزهر اساتيدي که بايد مدافع اسلام و قرآن باشند تمايلاتي به همين تفسير به رأي و تطبيق آيات قرآن بر دستاوردهاي علوم غربي پيدا کردند. حتي در تفسير المنار که مثلا از طرف استادي بزرگ در الأزهر القا ميشد گرايشهايي کم يا بيش در اين جهت پيدا ميشد. قدر مشترک اين گرايشات، تمايل به تفسير آيات قرآن بر اساس دستاوردهاي علوم تجربي بود. براي مثال، آنها حقايقي قرآني مانند لوح، قلم، عرش، کرسي، ملائکه و ... را بر عوامل و موجودات مادي تطبيق ميکردند؛ حتي وحي، کرامات، مکاشفات و چيزهايي از اين قبيل را هم به نوعي تفسير مادي ميکردند.
◀ اين موج که در کشورهاي اسلامي و کشورهاي شيعي بهخصوص در ايران، هم طرفداراني پيدا کرد و در حال رشد و رواج بود در مرحوم علامه طباطبايي احساس خطر ايجاد کرد. ايشان احساس خطر ميکردند که اين روش ادامه پيدا کند و ما ابتدا دستاوردهاي علوم غربي را بپذيريم و بعد تلاش کنيم آيات قرآن را بر آنها تطبيق کنيم يا نظريات علوم انساني از قبيل مسائل حقوقي، سياسي و ... را از آنجا اخذ کنيم و بعد تلاش کنيم که آيهاي مطابق آن پيدا کنيم و بگوييم قرآن هم همين را مي گويد - تطبيقهايي که بسيار اتفاق افتاده است.
....ادامه دارد👈
🔅🔅🔅
🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم.
🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید.
🆔 @rahighemakhtoom
#تحلیل_و_بررسی 3
#گفتگو
#مقالات
#تفسیر
#روشهای_تفسیری
#تفسیر_قرآن_به_قرآن
#علامه_طباطبایی
#مصباح_یزدی
🔅🔅🔅
📈 روش تفسير قرآن به قرآن
📐 ايشان(علامه طباطبایی) ميفرمود: اهتمام ما بايد اين باشد که قرآن را با روشي متقن مورد استفاده قرار دهيم تا از اينگونه لغزشها برکنار بمانيم؛ و همانگونه که در مقدمه تفسير الميزان و جاي جاي اين تفسير شريف ميفرمايند، ايشان اين حقيقت را از روش اهلبيت عليهم السلام الهام گرفتهاند. روشي که اهلبيت عليهمالسلام به دوستان خود آموختند و همچنين در برابر کساني که در مقام مناظره با اهلبيت سلام الله عليهم اجمعين برميآمدند سعي ميکردند از اين روش استفاده کنند، اين بود که شبهات مطرح شده درباره بعضي آيات را با آيات ديگري پاسخ ميدادند که معناي روشنتري دارند، و به تعبير معروف، قرآن را با قرآن تفسير ميکردند.
⏪ علامه ويژگي اصلي تفسير خودشان را اتخاذ اين روش قرار دادند که تلاش کنند ابهامات آيات قرآن کريم را با خود قرآن و با استفاده از آيات ديگر برطرف نمايند. در حقيقت «تفسير» همان برطرف کردن ابهام از مفهوم مبهم است. اين روش اولين ابزاري است که ما بايد از آن براي تفسير و رفع ابهام از بعضي مفاهيم آيات استفاده کنيم. شايد از فرمايشات خود علامه بتوان استفاده کرد که بزرگترين ويژگي تفسير ايشان اتخاذ اين روش بود.
⏪ علي-رغم اينکه بيش از نيم قرن از شروع کار ايشان در درس تفسير و نوشتن تفسير الميزان با اين روش ميگذرد هنوز هم براي بسياري از کساني که زياد از حضور ايشان استفاده نکرده، و صرفاً آثار کتبي ايشان را مطالعه کردهاند، يا از واسطهها مطالب را شنيدهاند، ابهامهايي در معنا و مفهوم و چگونگي اين روش وجود دارد؛ و با تعجب سؤال ميکنند که تفسير قرآن به قرآن به چه معناست. بعضي تصور ميکنند که هر جا هر ابهامي داشته باشيم، حتماً آيه ديگري هست که آن ابهام را رفع ميکند و بايد جستجو کنيم و آن را پيدا کنيم و از آيه مبهم رفع ابهام کنيم، و اگر مطلبي با آيه ديگري روشن نشد هيچ اعتباري ندارد و تنها راه فهم قرآن همين است که از آيهاي ديگر براي تفسير استفاده کنيم.
⏪ با چنين تصوري، اين روش را مورد مناقشه قرار ميدهند و بهخصوص با استفاده از آراي علماي بزرگ و مفسران قديم و جديد، ميگويند: تجربه هم نشان ميدهد که اين کار شدني نيست و در بسياري از موارد به مشکل برخورد ميکنيم و اين روش کارآيي چنداني ندارد.
⏪ بعضي ديگر اندکي مسئله را توسعه ميدهند و با مقداري مسامحه سعي ميکنند برداشتي که از آيهاي دارند را با برداشت ديگري که از آيه ديگري دارند تکميل کنند و توضيح دهند. به اين معنا که وقتي ميخواهد ابهامي را از آيهاي حل کنند سراغ آيه ديگر ميروند و اگر آن آيه ابهام داشته باشد و معناي آن روشن نباشد مسئله دوم را با برداشت شخصي خودشان حل ميکنند و ميگويند: ما از اين آيه براي حل آيه ديگري کمک ميگيريم؛ اما آن آيهاي که مفسِر است به چه معنا است؟ معناي آن را خود برداشت ميکنند. اين هم مشکل را حل نميکند براي اينکه حجتي بر آن برداشت دوم ندارند. اگر قرار است خود ما برداشت کنيم، از ابتدا آيه اول را بر اساس برداشت خودمان تفسير ميکنيم و چه نيازي به آيات ديگر داريم؟! اگر اين کار صحيح نيست، پس ابهامي را که در آيه دوم هست چگونه برطرف کنيم؟ منظور علامه از اينکه گفتند روش ما در تفسير اين است که قرآن را با قرآن تفسير ميکنيم چيست؟
...ادامه دارد👈
🔅🔅🔅
🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم.
🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید.
🆔 @rahighemakhtoom
#تحلیل_و_بررسی 4
#گفتگو
#مقالات
#تفسیر
#روشهای_تفسیری
#تفسیر_قرآن_به_قرآن
#علامه_طباطبایی
#مصباح_یزدی
🔅🔅🔅
📈 روش تفسير قرآن به قرآن
✅ مثالي روشن از روش تفسير قرآن به قرآن
◀ بد نيست اشارهاي به يک مثال واضح از روايات داشته باشيم. در سوره حمد ميخوانيم: «اهدنا الصراط المستقيم صراط الذين انعمت عليهم». منظور از «الذين انعمت عليهم» چه کساني هستند؟ برخي از شخصيتهاي بزرگ کشور خودمان در ضمن فرمايشاتشان به مناسبتي گفتند: مقصود همين نعمتهاي دنياست، و «صراط الذين انعمت عليهم» يعني راه کساني که ثروتهاي مادي، علوم مادي و صنايع پيشرفته دارند! و ما در اين سوره دعا ميکنيم که خدا آن راه را به ما نشان دهد؛ بنابراين مقصود از صراط مستقيم راهي است که اين رهروان رفتند و به اين علوم و صنايع رسيدند و ميخواهند به ستارگان هم دست پيدا کنند. ما هم از خدا ميخواهيم اين راه را به ما ياد دهد! شايد بعضي از شخصيتهاي بزرگ کشور خودمان چنين چيزهايي اظهار کرده باشند.
⏪ اما وقتي به خود قرآن مراجعه ميکنيم (بهخصوص در بعضي روايات هم اشاره شده است)، در آيهاي ميفرمايد: «وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفيقاً»[1]؛ چهار طايفه را اسم ميبرد که اينها «انعم الله عليهم» هستند: نبيين، صديقين، شهداء و صالحين. بعد براي ترغيب ديگران ميگويد: «حسن اولئک رفيقا»؛ آنها کساني هستند که خدا نعمت به آنها داده است اما شما ميتوانيد رفيق آنها شويد. اگر ميخواهيد رفيق آنها باشيد و با آنها باشيد راهش اين است: «مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ». اگر ميخواهيد رفيق اينها و با اينها باشيد راهش اطاعت از خدا و پيغمبر است. وقتي شما اين دو آيه را کنار هم بگذاريد خيلي واضح نشان مي-دهد که وقتي ما ميگوييم: «اهدنا الصراط المستقيم، صراط الذين انعمت عليهم»، اينها چه کساني هستند؛ اينان کساني هستند که مستقيما مورد انعام الهي قرار گرفتهاند و آنان نبيين، صديقين، شهداء و صالحين هستند. اين نعمتها نعمتهاي مادي نيست که خدا به پيامبرش ميفرمايد: تو چشم به اين نعمتها ندوز! اين زخارف بيارزش دنيا تو را غافل نکند! «وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا فِي الْآخِرَةِ إِلاَّ مَتاعٌ»[2]، و امثال اين آيات. اين نعمتهاي مادي چيزي نيست که هر روز در سوره حمد پنج مرتبه از خدا بخواهيم اينها را به ما بدهد و راهي را به ما نشان بدهد که دنياپرستان به آن رسيدند. قرآن راهي را ميگويد که ما را به انبياء، صديقين شهداء و صالحين ملحق ميکند، و ما را ترغيب ميکند که رفيق آنها شويم، و به ما مي-گويد که آنها رفيق-هاي خوبي هستند؛ سعي کنيد با آنها باشيد.
◀ اين مصداق روشني از تفسير قرآن به قرآن است. مرحوم آقاي طباطبايي مي-خواهند چنين روشي را در تفسير قرآن بکار گيرند. آيا اين بدان معنا است که تمام آيات قرآن چنين مفسري از يک آيه ديگر دارد؟ ايشان چنين ادعايي نکردهاند.
...ادامه دارد👈
🔅🔅🔅
🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم.
🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید.
🆔 @rahighemakhtoom
#تحلیل_و_بررسی 5
#گفتگو
#مقالات
#تفسیر
#روشهای_تفسیری
#تفسیر_قرآن_به_قرآن
#علامه_طباطبایی
#مصباح_یزدی
🔅🔅🔅
📈 روش تفسير قرآن به قرآن
✅ استفاده از قواعد زبان و اصول عقلايي؛ اولين گام تفسير
◀ سؤال ديگر اين است که آيا هيچ راه ديگري براي تفسير قرآن غير از آيات ديگر وجود ندارد؟ ايشان هرگز چنين چيزي نمي-گويد. پس منظور از اين روش اين است که تا جايي که ممکن است و تا آنجا که معاني آيات و ارتباط آنها را به-طور روشن و عقلپسند درک مي-کنيم، از خود قرآن براي رفع ابهام از آيات مبهم استفاده کنيم، نه اين-که چيزي را با زحمت و تکلف بر قرآن تحميل کنيم. آياتي وجود دارند که وقتي عقلاي آشناي به زبان و اصول عقلايي محاوره، آنها را کنار هم ميگذارند، مي-فهمند که يکي ناظر به ديگري است و آن را تفسير ميکند. تا اين-گونه آيات را داريم سراغ روش ديگر نرويم. از اينجا معلوم مي-شود که خداي متعال از اين آيه خواسته است چه اندازه از معارف را به عموم مردم بفهماند. اين نکته-اي است که چون فرصت کم است با اشاره آن را توضيح مي-دهم.
در محاورات عقلايي ما هم، براي مثال وقتي از درس يک استادي، سخنراني، يا خطيبب ماهري استفاده مي-کنيم، گاهي با تعبيرات مطلقي برخورد مي-کنيم که معناي واقعي آن بايد با قرائن ديگر کلام ايشان روشن گردد. به عنوان مثال شايد چند مرتبه از حضرت امام رضوان-الله-عليه شنيده-ايم که درباره چند چيز فرمودند: اين در رأس امور است. آيا اين بدان معنا است که اين امر مانند نقطه واحدي است و همه چيز تحت الشعاع او قرار دارد؟ مانند يک مخروط يا يک منشور که يک رأس بيشتر ندارد؟! پس چرا چند چيز را در رأس امور دانستند؟ پاسخ اين است که اين سخن در مقام اطلاق نيست.
◀ به عبارت ديگر اين رأسيت نسبي و اضافي است، و نسبت به آن مطالبي گفته شده است که مورد بحث بوده است. در چنين مواردي اصول فهم محاورات عرفي اقتضاء مي-کند که ما قرائن حافّ به کلام را ملاحظه کنيم. اين قرائن مي-توانند براي فهم آيه-اي روشنگر باشد.
⬅ بالاخره هر آيه-اي را بخواهيم مفسِر براي ديگري قرار دهيم، خود آن هم ممکن است قرائني حافّه داشته باشد. اين بدان معنا نيست که ما از آن قرائن صرف-نظر کنيم. حتماً هر کلامي هرجا القاء شود براي ما انسانها قرائني لفظي يا مقامي دارد؛ قرائني که همه مي-فهمند. همچنين قرائني عقلي وجود دارد که احتياج به دقت دارد و همه متوجه آنها نمي-شوند؛ «لايعقلها الا العالمون». ولي به هرحال کلام قرائن حافّي دارد که همراه آن کلام-اند و توجه به آنها براي فهم کلام مفيد بلکه لازم است.
⏪ بنابراين روش تفسير قرآن به قرآن بدان معنا نيست که ما هر آيه را بخواهيم بفهميم بايد آيه-اي ديگر آن را تفسير کند. گاه معناي يک آيه کاملا واضح، محکم و صريح است و احتياج به آية مفسِر ندارد.
⬅ در مقابل، گاه معناي آن ابهام دارد که در اين صورت به آيات محکم رجوع مي-کنيم. بايد در مبان همه آيات ديگر جستجو کنيم تا اگر آيه-اي هست که بتواند کاملا به-طور عرف-پسند و مطابق اصول محاوره که عقلا آن را مي-پسندند معناي آن را مشخص کند، از آن استفاده کنيم.
⬅ اگر چنين آيه-اي نيافتيم ممکن است قرائني حاف به کلام باشد که بايد آن قرائن را کشف کنيم. قرائني هست که براي همه مردم در همه زمان-ها قابل درک است که به آن قرائن عقلي يا قرائن لبّي مي-گويند.
⬅ در اصول فقه براي متدلوژي فهم متون ديني از اين اصول استفاده مي-شود. ما بايد سعي کنيم قرائني که همراه آن کلام هست - ولو قرائن عقلي باشد- را کشف کنيم.
◀ البته بايد آن قدر واضح باشد که بتوان به آن اتکاء کرد، نه اينکه خودش احتياج به چند برهان داشته باشد. يک چنين قرائني عقلي هست که مي-توانند به فهم آيه کمک کنند. اگر غير از اينها باشد، معلوم ميشود آيه به خودي خود در مقام بيان جزئيات بيشتر نيست. به مثالي توجه کنيد.
...ادامه دارد👈
🔅🔅🔅
🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم.
🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید.
🆔 @rahighemakhtoom
#تحلیل_و_بررسی 6
#گفتگو
#مقالات
#تفسیر
#روشهای_تفسیری
#تفسیر_قرآن_به_قرآن
#علامه_طباطبایی
#مصباح_یزدی
🔅🔅🔅
📈 روش تفسير قرآن به قرآن
✅ سوء استفاده از تفسير قرآن به قرآن
⬅ در قرآن کريم در مواردي متعدد، به نماز خواندن دستور داده شده، يا از نمازخوان-ها ستايش شده است، اما در هيچ آيه-اي به تعداد رکعات نماز و به جزئيات نماز اشاره نشده است.
⬅ هيچ آيه-اي را نميتوانيد پيدا کنيد که چگونگي يک نماز دو رکعتي را به ما ياد بدهد. آيا اين بدان معناست که اصلا در نماز هيچ شرطي نيست و همين که اسم نماز بر عملي صدق کند کافي است؟ آيا چون قرآن مطلق گفته است: «اقم الصلاه»، نتيجه ميگيريم که نماز هيچ شرطي ندارد و همين که نيايش با خدا باشد کافي است؟ اتخاذ اين نظرات شاذ، در بعضي-ها انحرافي را بهوجود آورده است و مي-گويند: قرآن مي-گويد: نماز بخوان و با خدا نيايش کن! ديگر رکوع، سجود و شرايط و قرائت آن چگونه باشد در اين باره چيزي نمي-گويد. احکامي که فقهاي عظام در رساله-هاي عمليه بيان کرده-اند (مانند اين که مثلا حتي يک لحظه بعد از طلوع خورشيد هم نماز قضا محسوب ميشود و امثال اينها) در قرآن نيامده است و اعتباري ندارد.
⬅ تعبير عوامانه-اش اين است که اينها را آخوندها درست کرده-اند؛ و مهم نيست نماز به چه زباني خوانده شود؛ نيايش به هر زباني باشد اشکالي ندارد؛ چرا که قرآن اصلا نگفته حتما به زبان عربي نماز بخوانيد! آيا واقعا اين گونه است که چون قرآن درجايي اين قيدها را ذکر نکرده بايد بگوييم اينها منظور خدا و قرآن نبوده است؟ نه!
⏪ جواب اين است که اين آيات در مقام بيان تفصيل احکام نماز نيست. قرآن تفصيل احکام نماز را به جايي ديگر حواله داده، فرموده است: «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ.»[3]؛ وظيفه پيغمبر است که تفصيل احکام را براي مردم تبيين کند.
⏪ ازاين رو پيامبر اکرم (طبق نقل شيعه و سني) فرموده-اند:«صَلُّوا كَمَا رَأَيْتُمُونِي أُصَلِّي»[4]؛آنگونه که من نماز مي-خوانم نماز بخوانيد. اين حديث مورد قبول همه است و بر اساس آن بايد چگونگي نماز را از پيامبر ياد گرفت. اما هيچ آيه-اي تفصيلا احکام نماز را نياورده است.
...ادامه دارد👈
🔅🔅🔅
🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم.
🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید.
🆔 @rahighemakhtoom
#تحلیل_و_بررسی 7
#گفتگو
#مقالات
#تفسیر
#روشهای_تفسیری
#تفسیر_قرآن_به_قرآن
#علامه_طباطبایی
#مصباح_یزدی
🔅🔅🔅
📈 روش تفسير قرآن به قرآن
✅ سوء استفاده از تفسير قرآن به قرآن
📐 نمونه اين انحرافات در زمان ما
اين انحراف با انگيزه-هايي مختلف در زمان ما وجود دارد. گاهي به آن تصريح مي-شود، و گاهي هم احتياط ميکنند و نيت واقعي خود را بيان نمي-کنند! کساني هستند که مي-گويند: ما بايد همه چيز را از قرآن استفاده کنيم و روايات اعتبار ندارند. شواهدي هم ميآورند که نشان مي-دهد بعضي روايات جعلي و از اسرائيلات هستند. اما حقيقت اين است که با يک موجبه جزئيه نمي-شود موجبه جزئيه ديگري را اثبات کرد، يا اينکه يک قضية کلي را بيش از حد تخصص زد. بله، آنجايي که معلوم شود روايتي سند معتبري ندارد، يا از جعليات است، اعتبار ندارد؛ اما اين بدان معنا نيست که ما به-طور کلي روايات را کنار بگذاريم. اگر روايات را کنار بگذاريم چه چيزي از اسلام باقي مي-ماند؟!
📐 من خودم تجربه-اي دارم که براي شما عرض مي-کنم. من حدود چهل سال پيش سفري به يکي از شهرهاي مهم ايران داشتم که اين گرايش در آنجا پيدا شده بود و کساني مي-گفتند ما همه چيز را بايد از قرآن استفاده کنيم و روايات اعتباري ندارد. شخصي که در اين زمينه مقداري کار کرده بود آمده بود تا با ما بحث و مجادله کند. مقدمات جلسه-اي تشکيل شد و با هم صحبت کرديم.
◀ گفت: آقا من سوالاتي دارم و شما از قرآن به من جواب دهيد. گفتم اجازه دهيد من يک سؤال از شما دارم، شما آن را با قرآن جواب دهيد، بعد هرچه مي-خواهيد من جواب مي-دهم. گفت بسيار خوب! گفتم: سگ در اسلام پاک است يا نجس، و خوردن گوشت آن حلال است يا حرام؟ گفت معلوم است سگ نجس العين است و خوردن گوشت آن حرام است. گفتم: از قرآن اين را اثبات کن! گفت اين از واضحات است.
◀ گفتم بنا شد ما واضحات و همه چيز را با قرآن اثبات کنيم. گفت: نه مقصودم اين نيست. گفتم: من با قرآن براي شما اثبات ميکنم که اصلا گوشت سگ حلال است! گفت: اين چه حرفي است؟! گفتم: اعوذ بالله من الشيطان الرجيم، «قُلْ لا أَجِدُ فِي ما أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلى طاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ»؛[5] ما چهار چيز حرام داريم: گوشت خوک، ميته، خون و چيزهايي که براي بت-ها قرباني مي شود يا به نام آنها ذبح مي-شود. در بين گوشت-ها همين چهارتا حرام است. در اين آيه اشاره-اي به گوشت سگ نشده است. حتي مي-گويد: اصلا من نمييابم چيزي را که حرام است مگر اين چهار چيز. گوشت سگ از اينها نيست. پس طبق منطق شما، معلوم ميشود گوشت سگ حلال است! ديگر نتوانست حرفي بزند.
◀ گفتم: هرجا با هر آيه-اي شما اثبات کرديد که گوشت سگ حرام است، من هم هر سؤالي کردي از آيه کنار آن مطلب شما را ثابت مي-کنم!
چند روز پيش در حرم امام رضا عليه-السلام آقايي آمد سوال کرد که ما در قرآن دستور داريم که بر پيامبر صلوات بفرستيم: «يا ايها الذين آمنوا صلوا عليه»؛ اما چه دليل داريم که بايد بر آل پيامبر هم صلوات بفرستيم؟ گفتم: چه دليل داريم که نماز صبح دو رکعت است؟ همان آيه-اي که گفته است نماز صبح دو رکعت است کنارش هم نوشته که بايد بر اهل-بيت هم صلوات بفرستيد!
...ادامه دارد👈
🔅🔅🔅
🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم.
🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید.
🆔 @rahighemakhtoom
#تحلیل_و_بررسی 7
#گفتگو
#مقالات
#تفسیر
#روشهای_تفسیری
#تفسیر_قرآن_به_قرآن
#علامه_طباطبایی
#مصباح_یزدی
🔅🔅🔅
📈 روش تفسير قرآن به قرآن
✳ نقش معصومين در تفسير قرآن
خود قرآن مي-فرمايد: «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ»؛[6] تلاوت کردن آيه يک حرف است، تبيين و تفسير آيات مطلب ديگري است. يک وظيفة پيامبر اين است که آنچه به او نازل مي-شود را تلاوت کند و بگويد اين آيه بر من نازل شد: «يتلوا عليهم آياته». اما «يعلمهم» يعني چه؟ پيامبر غير از تلاوت و ابلاغ متن آيات، وظيفه تبيين آنها را هم بر عهده دارد. بايد جزئيات آن و تفاسير آن را بيان کند؛ اين کار پيامبر است.
📐 اگر قرار بود قرآن همه اينها را بيان کند دائرة المعارفي صد جلدي مي-شد، و اين بر خلاف حکمت الهي بود. خود قرآن مي گويد بايد به پيامبر مراجعه کنيد، و خود پيغمبر اکرم، به نقل متواتر شيعه و سني، ميفرمايد: «اني تارکم فيکم الثقلين کتاب الله و عترتي»، و در کنار قرآن، عترت را ذکر مي فرمايد. به دليل همان آيه-اي که ميفرمايد: «ما آتيکم الرسول فخذوه»، وقتي ميگويد من براي شما عترتم را معرفي مي-کنم که از آنها اطاعت کنيد، بايد اين فرمايش او را هم اطاعت کنيم و از عترت او هم اطاعت کنيم. اينها سند براي ما است. اما اگر بگوييم «حسبنا کتاب الله»، و هر چه در قرآن هست قبول داريم و ديگر هيچ چيز را قبول نداريم، بايد گوشت سگ را هم بخوريم و خيلي چيزهاي ديگر که ذکر آنها مشمئزکننده است؛ خوردن چيزهاي فراوان ديگري را هم بايد جايز و حلال بدانيم.
📐 آيا وقتي مرحوم علامه طباطبايي مي-فرمايد ما بايد به خود قرآن استناد کنيم، يعني اين روايات و قرائن را کنار بگذاريم؟ آيا احتمال داده مي-شود که ايشان چنين منظوري داشته باشند؟! آيا وقتي قرآن مي-فرمايد: «و مما رزقناهم ينفقون» يا «آتوا الزکوه» زکات به چه معنا و چه مقدار است؟ کسي که فرضاً روزي يک ميليارد دلار درآمد دارد، اگر در سال يک دلار بدهد آيا زکات داده است و اين تکليف از عهده-اش برداشته مي-شود؟ شايد يک ميليارد دلار مقداري مبالغه باشد، ولي کساني هستند که روزانه ارقام سرسامآوري از جيب مردم در کشورهاي سرمايه داري بدست مي-آورند.
📐 يک وقتي ما آمريکا بوديم؛ يکي از دوستان ما کارخانه-اي را به ما نشان داد و گفت اين کارخانه روزي نهصد دستگاه خودرو توليد مي-کند. اين چنين سرمايههايي وجود دارد. حال اگر مسلماني چنين ثروتي داشت و سالي يک دلار انفاق کرد ميتواند بگويد آيه «آتوا الزکاه» بيش از اين نگفته است که زکات بدهيد، و مقداري براي آن مشخص نکرده است؟! آيا اين-گونه مي-توان قرآن را تفسير کرد؟
◀ حقيقت اين است که تفسير آن را بايد از جاي ديگر فهميد. در روايات ما به اين نکتهها اشاره شده است. گاهي درباره اين مسائل از ائمه اطهارعليهم-السلام سؤال ميکردند و حضرات معصومين مي-فرمودند: همانطوري که قرآن اصل نماز و زکات را بيان کرده و تفصيل آن را به عهده پيغمبر گذاشته است، بعضي مسائل ديگر هم هست که اصل آن را بيان کرده و در مقام بيان تفصيل آن نبوده است. در چنين مواردي نمي-توان گفت بايد براي فهم اين آيه از جاي ديگر قرآن استفاده کرد.
◀ فهم يک آيه، فهم چيزي است که آن آيه در مقام بيان آن است. پس اگر براي تفسير قرآن از روايات استفاده کنيم بدين معنا است که براي تبيين و تفصيل تعاليم و احکامش از آنها استفاده کردهايم.
...ادامه دارد👈
🔅🔅🔅
🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم.
🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید.
🆔 @rahighemakhtoom
#تحلیل_و_بررسی 8
#گفتگو
#مقالات
#تفسیر
#روشهای_تفسیری
#تفسیر_قرآن_به_قرآن
#علامه_طباطبایی
#مصباح_یزدی
🔅🔅🔅
📈 روش تفسير قرآن به قرآن
❇ لزوم استفاده از قرائن در فهم قرآن
📐 درباره قرائن زماني هم امر به همين گونه است. قرآن کريم ميفرمايد: «وَ إِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِينَ مَقاعِدَ لِلْقِتال»؛[7] صبح از خانه براي سامان دادن وضع جنگ بيرون آمدي. اين آيه مربوط به چه روزي است؟ هيچ جاي قران آن را مشخص نکرده است. اما آن-وقت که نازل شد همه مي-فهميدند که اين آيات مربوط به جنگ احد است. آيا اگر بخواهيم بفهميم «وَ إِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ» چه روزي بوده، بايد حتما آيهاي پيدا کنيم که آن روز را مشخص کند؟ نه، اين آيه در مقام بيان آن روز نيست.
📐 براي آنهايي که در آن زمان بودند مشخص بود که مقصود چه زماني است، اما اين آيه نمي-خواهد به ما بفهماند که در چه روزي جنگ احد واقع شد. آنچه را که اين آيه در مقام بيان آن است يا خودش بيان مي-کند، يا اگر ابهامي داشته باشد آيه ديگري بيان مي-کند.
📐 اما نکته-هاي ديگري که در اطراف آن موضوع وجود دارد و ما ميخواهيم آنها را استفاده کنيم لازم نيست حتما از آيات ديگر استفاده کرد. آنها را مي-توان از بيانات خود پيغمبر اکرم يا از بيانات اهل بيت او که عترت پيغمبرصلواتاللهعليهماجمعين هستند، و گاهي از شواهد تاريخي قطعي و ... استفاده کرد. همه آنها هم حجت و هم معتبر هستند و در جاي خود ارزشمند هستند و بايد آنها را ياد گرفت و استفاده کرد، اما نه به عنوان تفسير اين آيه. تفسير اين آيه در همان حدي است که آن آيه مي-خواهد با همان جمله به ما القاء کند.
همه شما را به خدا مي سپارم و به عنوان خادم اين موسسه از همه شما عزيزان تشکر ميکنم که در اين جلسه شرکت کرديد. اجر همه شما با خداي قرآن به برکت عنايات ولي عصر ارواحنا فداه! خداي متعال ان-شاءالله علماء و اساتيد و حقداران بر ما، به-خصوص مرحوم آقاي طباطبايي، را از خزانه کرم خود پاداش دهد، و بر توفيقات موجودين بيفزايد؛ ما را هم بيش از پيش از انوار قرآن کريم براي سعادت فردي و اجتماعي بهره-مند فرمايد!
والسلام عليکم و رحمه الله
📝 پی نوشت:
[1] . نساء، 69.
[2] . رعد، 26.
[3] . نحل، 44.
[4] . بحارالانوار، ج82، ص279.
[5] . انعام، 145.
[6] . نحل، 44.
[7] . آلعمران، 121.
🔅🔅🔅
🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم.
🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید.
🆔 @rahighemakhtoom