eitaa logo
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
2.9هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
771 فایل
«رحیق» نوشیدنی گوارا و ناب بهشتیان. ۲۵مطففین . @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
2 🔅🔅🔅 📈 مقابله با تفسير به رأي؛ انگيزه تأليف تفسير الميزان 📐 علامه طباطبايي وجه مشترکي را به عنوان يک نقطه ضعف تقريبا مشترک بين همه اينها مورد اشاره قرار مي‌دهد و آن اين است که نوعي تفسير به رأي در همه اين مذاهب وجود دارد؛ به اين معنا که کساني پيش از اين‌که نظر قطعي قرآن را از حاق قرآن استفاده کنند، ابتدا جوابي را مي‌پسنديدند و به آن گرايش پيدا مي‌کردند و بعد سعي مي‌کردند آيات را با آن وفق دهند و بر طبق آن، تفسير يا نظريه‌اي را تأييد کنند. 📐 علامه اين را يک نقطه ضعف مي‌دانند و به حق هم اين امر نقطه ضعف است که انسان پيش از آن‌که به يک متن مراجعه کند، ابتدا خود نظريه‌اي را بپذيرد و بعد سعي کند که آن متن را بر نظريه خود تطبيق دهد. اين در واقع تفسير نيست، بلکه تطبيق است. به نظرم ايشان هم همين واژه را به‌کار مي‌برند. 📼 بنده به طور شفاهي از ايشان شنيدم که همين انحرافاتي که در يک قرن اخير در بين مسلمانان در زمينه تفسير پيدا شده بود، مهم‌ترين عاملي بود که ايشان براي پرداختن بحث‌هاي تفسيري احساس وظيفه کردند. شايد بهترين نمونه‌اش در مصر بود. چون مصر ارتباط نزديک‌تري با کشورهاي اروپايي داشت، و فرانسه و بعد ساير کشورهاي اروپايي در آنجا مسلط شدند و همين امر موجب شد مراودات فرهنگي مصري‌ها با اروپا زياد گردد؛ بيشتر دانشجويان خود را براي تحصيل به پاريس مي‌فرستادند و اساتيد فرانسوي به آنجا سفر مي‌کردند. اين امر زمنيه گرايش به علوم طبيعيِ روز و علوم انساني با ديدگاه‌هاي غربي را در آنجا رواج داد. 📐 حتي در بين علماي الأزهر اساتيدي که بايد مدافع اسلام و قرآن باشند تمايلاتي به همين تفسير به رأي و تطبيق آيات قرآن بر دستاوردهاي علوم غربي پيدا کردند. حتي در تفسير المنار که مثلا از طرف استادي بزرگ در الأزهر القا مي‌شد گرايش‌هايي کم يا بيش در اين جهت پيدا مي‌شد. قدر مشترک اين گرايشات، تمايل به تفسير آيات قرآن بر اساس دستاوردهاي علوم تجربي بود. براي مثال، آنها حقايقي قرآني مانند لوح، قلم، عرش، کرسي، ملائکه و ... را بر عوامل و موجودات مادي تطبيق مي‌کردند؛ حتي وحي، کرامات، مکاشفات و چيزهايي از اين قبيل را هم به نوعي تفسير مادي مي‌کردند. ◀ اين موج که در کشورهاي اسلامي و کشورهاي شيعي به‌خصوص در ايران، هم طرفداراني پيدا کرد و در حال رشد و رواج بود در مرحوم علامه طباطبايي احساس خطر ايجاد کرد. ايشان احساس خطر مي‌کردند که اين روش ادامه پيدا کند و ما ابتدا دستاوردهاي علوم غربي را بپذيريم و بعد تلاش کنيم آيات قرآن را بر آنها تطبيق کنيم يا نظريات علوم انساني از قبيل مسائل حقوقي، سياسي و ... را از آنجا اخذ کنيم و بعد تلاش کنيم که آيه‌اي مطابق آن پيدا کنيم و بگوييم قرآن هم همين را مي گويد ‌- تطبيق‌هايي که بسيار اتفاق افتاده است. ....ادامه دارد👈 🔅🔅🔅 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
3 🔅🔅🔅 📈 روش تفسير قرآن به قرآن 📐 ايشان(علامه طباطبایی) مي‌فرمود: اهتمام ما بايد اين باشد که قرآن را با روشي متقن مورد استفاده قرار دهيم تا از اين‌گونه لغزش‌ها برکنار بمانيم؛ و همان‌گونه که در مقدمه تفسير الميزان و جاي جاي اين تفسير شريف مي‌فرمايند، ايشان اين حقيقت را از روش اهل‌بيت عليهم‌ السلام الهام گرفته‌اند. روشي که اهل‌بيت عليهم‌السلام به دوستان خود آموختند و همچنين در برابر کساني که در مقام مناظره با اهل‌بيت سلام‌ الله‌ عليهم‌ اجمعين برمي‌آمدند سعي مي‌کردند از اين روش استفاده کنند، اين بود که شبهات مطرح شده درباره بعضي آيات را با آيات ديگري پاسخ مي‌دادند که معناي روشن‌تري دارند، و به تعبير معروف، قرآن را با قرآن تفسير مي‌کردند. ⏪ علامه ويژگي اصلي تفسير خودشان را اتخاذ اين روش قرار دادند که تلاش کنند ابهامات آيات قرآن کريم را با خود قرآن و با استفاده از آيات ديگر برطرف نمايند. در حقيقت «‌تفسير‌» همان برطرف کردن ابهام از مفهوم مبهم است. اين روش اولين ابزاري است که ما بايد از آن براي تفسير و رفع ابهام از بعضي مفاهيم آيات استفاده کنيم. شايد از فرمايشات خود علامه بتوان استفاده کرد که بزرگترين ويژگي تفسير ايشان اتخاذ اين روش بود. ⏪ علي-رغم اينکه بيش از نيم قرن از شروع کار ايشان در درس تفسير و نوشتن تفسير الميزان با اين روش مي‌گذرد هنوز هم براي بسياري از کساني که زياد از حضور ايشان استفاده نکرده، و صرفاً آثار کتبي ايشان را مطالعه کرده‌اند، يا از واسطه‌ها مطالب را شنيده‌اند، ابهام‌هايي در معنا و مفهوم و چگونگي اين روش وجود دارد؛ و با تعجب سؤال مي‌کنند که تفسير قرآن به قرآن به چه معناست. بعضي تصور مي‌کنند که هر جا هر ابهامي داشته باشيم، حتماً آيه ديگري هست که آن ابهام را رفع مي‌کند و بايد جستجو کنيم و آن را پيدا کنيم و از آيه مبهم رفع ابهام کنيم، و اگر مطلبي با آيه ديگري روشن نشد هيچ اعتباري ندارد و تنها راه فهم قرآن همين است که از آيه‌اي ديگر براي تفسير استفاده کنيم. ⏪ با چنين تصوري، اين روش را مورد مناقشه قرار مي‌دهند و به‌خصوص با استفاده از آراي علماي بزرگ و مفسران قديم و جديد، مي‌گويند: تجربه هم نشان مي‌دهد که اين کار شدني نيست و در بسياري از موارد به مشکل برخورد مي‌کنيم و اين روش کارآيي چنداني ندارد. ⏪ بعضي ديگر اندکي مسئله را توسعه مي‌دهند و با مقداري مسامحه سعي مي‌کنند برداشتي که از آيه‌اي دارند را با برداشت ديگري که از آيه ديگري دارند تکميل کنند و توضيح دهند. به اين معنا که وقتي مي‌خواهد ابهامي را از آيه‌اي حل کنند سراغ آيه ديگر مي‌روند و اگر آن آيه ابهام داشته باشد و معناي آن روشن نباشد مسئله دوم را با برداشت شخصي خودشان حل مي‌کنند و مي‌گويند: ما از اين آيه براي حل آيه ديگري کمک مي‌گيريم؛ اما آن آيه‌اي که مفسِر است به چه معنا است؟ معناي آن را خود برداشت مي‌کنند. اين هم مشکل را حل نمي‌کند براي اينکه حجتي بر آن برداشت دوم ندارند. اگر قرار است خود ما برداشت کنيم، از ابتدا آيه اول را بر اساس برداشت خودمان تفسير مي‌کنيم و چه نيازي به آيات ديگر داريم؟! اگر اين کار صحيح نيست، پس ابهامي را که در آيه دوم هست چگونه برطرف کنيم؟ منظور علامه از اينکه گفتند روش ما در تفسير اين است که قرآن را با قرآن تفسير مي‌کنيم چيست؟ ...ادامه دارد👈 🔅🔅🔅 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
4 🔅🔅🔅 📈 روش تفسير قرآن به قرآن ✅ مثالي روشن از روش تفسير قرآن به قرآن ◀ بد نيست اشاره‌اي به يک مثال واضح از روايات داشته باشيم. در سوره حمد مي‌خوانيم: «‌اهدنا الصراط المستقيم صراط الذين انعمت عليهم‌». منظور از «‌الذين انعمت عليهم‌» چه کساني هستند؟ برخي از شخصيت‌هاي بزرگ کشور خودمان در ضمن فرمايشاتشان به مناسبتي گفتند: مقصود همين نعمتهاي دنياست، و «‌صراط الذين انعمت عليهم‌» يعني راه کساني که ثروت‌هاي مادي، علوم مادي و صنايع پيشرفته دارند! و ما در اين سوره دعا مي‌کنيم که خدا آن راه را به ما نشان دهد؛ بنابراين مقصود از صراط مستقيم راهي است که اين رهروان رفتند و به اين علوم و صنايع رسيدند و مي‌خواهند به ستارگان هم دست پيدا کنند. ما هم از خدا مي‌خواهيم اين راه را به ما ياد دهد! شايد بعضي از شخصيت‌هاي بزرگ کشور خودمان چنين چيزهايي اظهار کرده باشند. ⏪ اما وقتي به خود قرآن مراجعه مي‌کنيم (به‌خصوص در بعضي روايات هم اشاره شده است)، در آيه‌اي مي‌فرمايد: «‌وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفيقاً‌»[1]؛ چهار طايفه را اسم مي‌برد که اينها «‌انعم الله عليهم‌» هستند: نبيين، صديقين، شهداء و صالحين. بعد براي ترغيب ديگران مي‌گويد: «‌حسن اولئک رفيقا‌»؛ آنها کساني هستند که خدا نعمت به آنها داده است اما شما مي‌توانيد رفيق آنها شويد. اگر مي‌خواهيد رفيق آنها باشيد و با آنها باشيد راهش اين است: «‌مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ‌». اگر مي‌خواهيد رفيق اينها و با اينها باشيد راهش اطاعت از خدا و پيغمبر است. وقتي شما اين دو آيه را کنار هم بگذاريد خيلي واضح نشان مي-دهد که وقتي ما مي‌گوييم: «‌اهدنا الصراط المستقيم، صراط الذين انعمت عليهم‌»، اينها چه کساني هستند؛ اينان کساني هستند که مستقيما مورد انعام الهي قرار گرفته‌اند و آنان نبيين، صديقين، شهداء و صالحين هستند. اين نعمتها نعمتهاي مادي نيست که خدا به پيامبرش مي‌فرمايد: تو چشم به اين نعمت‌ها ندوز! اين زخارف بي‌ارزش دنيا تو را غافل نکند! «‌وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا فِي الْآخِرَةِ إِلاَّ مَتاعٌ‌»[2]، و امثال اين آيات. اين نعمت‌هاي مادي چيزي نيست که هر روز در سوره حمد پنج مرتبه از خدا بخواهيم اينها را به ما بدهد و راهي را به ما نشان بدهد که دنياپرستان به آن رسيدند. قرآن راهي را مي‌گويد که ما را به انبياء، صديقين شهداء و صالحين ملحق مي‌کند، و ما را ترغيب مي‌کند که رفيق آنها شويم، و به ما مي-گويد که آنها رفيق-هاي خوبي هستند؛ سعي کنيد با آنها باشيد. ◀ اين مصداق روشني از تفسير قرآن به قرآن است. مرحوم آقاي طباطبايي مي-خواهند چنين روشي را در تفسير قرآن بکار گيرند. آيا اين بدان معنا است که تمام آيات قرآن چنين مفسري از يک آيه ديگر دارد؟ ايشان چنين ادعايي نکرده‌اند. ...ادامه دارد👈 🔅🔅🔅 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
5 🔅🔅🔅 📈 روش تفسير قرآن به قرآن ✅ استفاده از قواعد زبان و اصول عقلايي؛ اولين گام تفسير ◀ سؤال ديگر اين است که آيا هيچ راه ديگري براي تفسير قرآن غير از آيات ديگر وجود ندارد؟ ايشان هرگز چنين چيزي نمي-گويد. پس منظور از اين روش اين است که تا جايي که ممکن است و تا آنجا که معاني آيات و ارتباط آن‌ها را به-طور روشن و عقل‌پسند درک مي-کنيم، از خود قرآن براي رفع ابهام از آيات مبهم استفاده کنيم، نه اين-که چيزي را با زحمت و تکلف بر قرآن تحميل کنيم. آياتي وجود دارند که وقتي عقلاي آشناي به زبان و اصول عقلايي محاوره، آنها را کنار هم مي‌گذارند، مي-فهمند که يکي ناظر به ديگري است و آن را تفسير مي‌کند. تا اين-گونه آيات را داريم سراغ روش ديگر نرويم. از اينجا معلوم مي-شود که خداي متعال از اين آيه خواسته است چه اندازه از معارف را به عموم مردم بفهماند. اين نکته-اي است که چون فرصت کم است با اشاره آن را توضيح مي-دهم. در محاورات عقلايي ما هم، براي مثال وقتي از درس يک استادي، سخنراني، يا خطيبب ماهري استفاده مي-کنيم، گاهي با تعبيرات مطلقي برخورد مي-کنيم که معناي واقعي آن بايد با قرائن ديگر کلام ايشان روشن گردد. به عنوان مثال شايد چند مرتبه از حضرت امام رضوان-الله-عليه شنيده-ايم که درباره چند چيز فرمودند: اين در رأس امور است. آيا اين بدان معنا است که اين امر مانند نقطه واحدي است و همه چيز تحت الشعاع او قرار دارد؟ مانند يک مخروط يا يک منشور که يک رأس بيشتر ندارد؟! پس چرا چند چيز را در رأس امور دانستند؟ پاسخ اين است که اين سخن در مقام اطلاق نيست. ◀ به عبارت ديگر اين رأسيت نسبي و اضافي است، و نسبت به آن مطالبي گفته شده است که مورد بحث بوده است. در چنين مواردي اصول فهم محاورات عرفي اقتضاء مي-کند که ما قرائن حافّ به کلام را ملاحظه کنيم. اين قرائن مي-توانند براي فهم آيه-اي روشن‌گر باشد. ⬅ بالاخره هر آيه-اي را بخواهيم مفسِر براي ديگري قرار دهيم، خود آن هم ممکن است قرائني حافّه داشته باشد. اين بدان معنا نيست که ما از آن قرائن صرف-نظر کنيم. حتماً هر کلامي هرجا القاء شود براي ما انسانها قرائني لفظي يا مقامي دارد؛ قرائني که همه مي-فهمند. همچنين قرائني عقلي وجود دارد که احتياج به دقت دارد و همه متوجه آنها نمي-شوند؛ «‌لايعقلها الا العالمون‌». ولي به هرحال کلام قرائن حافّي دارد که همراه آن کلام-اند و توجه به آنها براي فهم کلام مفيد بلکه لازم است. ⏪ بنابراين روش تفسير قرآن به قرآن بدان معنا نيست که ما هر آيه را بخواهيم بفهميم بايد آيه-اي ديگر آن را تفسير کند. گاه معناي يک آيه کاملا واضح، محکم و صريح است و احتياج به آية مفسِر ندارد. ⬅ در مقابل، گاه معناي آن ابهام دارد که در اين صورت به آيات محکم رجوع مي-کنيم. بايد در مبان همه آيات ديگر جستجو کنيم تا اگر آيه-اي هست که بتواند کاملا به-طور عرف-پسند و مطابق اصول محاوره که عقلا آن را مي-پسندند معناي آن را مشخص کند، از آن استفاده کنيم. ⬅ اگر چنين آيه-اي نيافتيم ممکن است قرائني حاف به کلام باشد که بايد آن قرائن را کشف کنيم. قرائني هست که براي همه مردم در همه زمان-ها قابل درک است که به آن قرائن عقلي يا قرائن لبّي مي-گويند. ⬅ در اصول فقه براي متدلوژي فهم متون ديني از اين اصول استفاده مي-شود. ما بايد سعي کنيم قرائني که همراه آن کلام هست ‌- ولو قرائن عقلي باشد- را کشف کنيم. ◀ البته بايد آن قدر واضح باشد که بتوان به آن اتکاء کرد، نه اينکه خودش احتياج به چند برهان داشته باشد. يک چنين قرائني عقلي هست که مي-توانند به فهم آيه کمک کنند. اگر غير از اينها باشد،‌ معلوم مي‌شود آيه به خودي خود در مقام بيان جزئيات بيشتر نيست. به مثالي توجه کنيد. ...ادامه دارد👈 🔅🔅🔅 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
6 🔅🔅🔅 📈 روش تفسير قرآن به قرآن ✅ سوء استفاده از تفسير قرآن به قرآن ⬅ در قرآن کريم در مواردي متعدد، به نماز خواندن دستور داده شده، يا از نمازخوان-ها ستايش شده است، اما در هيچ آيه-اي به تعداد رکعات نماز و به جزئيات نماز اشاره نشده است. ⬅ هيچ آيه-اي را نمي‌توانيد پيدا کنيد که چگونگي يک نماز دو رکعتي را به ما ياد بدهد. آيا اين بدان معناست که اصلا در نماز هيچ شرطي نيست و همين که اسم نماز بر عملي صدق کند کافي است؟ آيا چون قرآن مطلق گفته است: «‌اقم الصلاه‌»، نتيجه مي‌گيريم که نماز هيچ شرطي ندارد و همين که نيايش با خدا باشد کافي است؟ اتخاذ اين نظرات شاذ، در بعضي-ها انحرافي را به‌وجود آورده است و مي-گويند: قرآن مي-گويد: نماز بخوان و با خدا نيايش کن! ديگر رکوع، سجود و شرايط و قرائت آن چگونه باشد در اين باره چيزي نمي-گويد. احکامي که فقهاي عظام در رساله-هاي عمليه بيان کرده-اند (مانند اين که مثلا حتي يک لحظه بعد از طلوع خورشيد هم نماز قضا محسوب مي‌شود و امثال اينها) در قرآن نيامده است و اعتباري ندارد. ⬅ تعبير عوامانه-اش اين است که اينها را آخوندها درست کرده-اند؛ و مهم نيست نماز به چه زباني خوانده شود؛ نيايش به هر زباني باشد اشکالي ندارد؛ چرا که قرآن اصلا نگفته حتما به زبان عربي نماز بخوانيد! آيا واقعا اين گونه است که چون قرآن درجايي اين قيدها را ذکر نکرده بايد بگوييم اينها منظور خدا و قرآن نبوده است؟ نه! ⏪ جواب اين است که اين آيات در مقام بيان تفصيل احکام نماز نيست. قرآن تفصيل احکام نماز را به جايي ديگر حواله داده، فرموده است: «‌وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ.‌»[3]؛ وظيفه پيغمبر است که تفصيل احکام را براي مردم تبيين کند. ⏪ ازاين رو پيامبر اکرم (طبق نقل شيعه و سني) فرموده-اند:«‌صَلُّوا كَمَا رَأَيْتُمُونِي أُصَلِّي‌»[4]؛آنگونه که من نماز مي-خوانم نماز بخوانيد. اين حديث مورد قبول همه است و بر اساس آن بايد چگونگي نماز را از پيامبر ياد گرفت. اما هيچ آيه-اي تفصيلا احکام نماز را نياورده است. ...ادامه دارد👈 🔅🔅🔅 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
7 🔅🔅🔅 📈 روش تفسير قرآن به قرآن ✅ سوء استفاده از تفسير قرآن به قرآن 📐 نمونه اين انحرافات در زمان ما اين انحراف با انگيزه-هايي مختلف در زمان ما وجود دارد. گاهي به آن تصريح مي-شود، و گاهي هم احتياط مي‌کنند و نيت واقعي خود را بيان نمي-کنند! کساني هستند که مي-گويند: ما بايد همه چيز را از قرآن استفاده کنيم و روايات اعتبار ندارند. شواهدي هم مي‌آورند که نشان مي-دهد بعضي روايات جعلي و از اسرائيلات هستند. اما حقيقت اين است که با يک موجبه جزئيه نمي-شود موجبه جزئيه ديگري را اثبات کرد، يا اينکه يک قضية کلي را بيش از حد تخصص زد. بله، آنجايي که معلوم شود روايتي سند معتبري ندارد، يا از جعليات است، اعتبار ندارد؛ اما اين بدان معنا نيست که ما به-طور کلي روايات را کنار بگذاريم. اگر روايات را کنار بگذاريم چه چيزي از اسلام باقي مي-ماند؟! 📐 من خودم تجربه-اي دارم که براي شما عرض مي-کنم. من حدود چهل سال پيش سفري به يکي از شهرهاي مهم ايران داشتم که اين گرايش در آنجا پيدا شده بود و کساني مي-گفتند ما همه چيز را بايد از قرآن استفاده کنيم و روايات اعتباري ندارد. شخصي که در اين زمينه مقداري کار کرده بود آمده بود تا با ما بحث و مجادله کند. مقدمات جلسه-اي تشکيل شد و با هم صحبت کرديم. ◀ گفت: آقا من سوالاتي دارم و شما از قرآن به من جواب دهيد. گفتم اجازه دهيد من يک سؤال از شما دارم، شما آن را با قرآن جواب دهيد، بعد هرچه مي-خواهيد من جواب مي-دهم. گفت بسيار خوب! گفتم: سگ در اسلام پاک است يا نجس، و خوردن گوشت آن حلال است يا حرام؟ گفت معلوم است سگ نجس العين است و خوردن گوشت آن حرام است. گفتم: از قرآن اين را اثبات کن! گفت اين از واضحات است. ◀ گفتم بنا شد ما واضحات و همه چيز را با قرآن اثبات کنيم. گفت: نه مقصودم اين نيست. گفتم: من با قرآن براي شما اثبات مي‌کنم که اصلا گوشت سگ حلال است! گفت: اين چه حرفي است؟! گفتم: اعوذ بالله من الشيطان الرجيم، «‌قُلْ لا أَجِدُ فِي ما أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلى‌ طاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ‌‌»؛[5] ما چهار چيز حرام داريم: گوشت خوک، ميته، خون و چيزهايي که براي بت-ها قرباني مي شود يا به نام آنها ذبح مي-شود. در بين گوشت-ها همين چهارتا حرام است. در اين آيه اشاره-اي به گوشت سگ نشده است. حتي مي-گويد: اصلا من نمي‌يابم چيزي را که حرام است مگر اين چهار چيز. گوشت سگ از اينها نيست. پس طبق منطق شما، معلوم مي‌شود گوشت سگ حلال است! ديگر نتوانست حرفي بزند. ◀ گفتم: هرجا با هر آيه-اي شما اثبات کرديد که گوشت سگ حرام است، من هم هر سؤالي کردي از آيه کنار آن مطلب شما را ثابت مي-کنم! چند روز پيش در حرم امام رضا عليه-السلام آقايي آمد سوال کرد که ما در قرآن دستور داريم که بر پيامبر صلوات بفرستيم: «‌يا ايها الذين آمنوا صلوا عليه‌»؛ اما چه دليل داريم که بايد بر آل پيامبر هم صلوات بفرستيم؟ گفتم: چه دليل داريم که نماز صبح دو رکعت است؟ همان آيه-اي که گفته است نماز صبح دو رکعت است کنارش هم نوشته که بايد بر اهل-بيت هم صلوات بفرستيد! ...ادامه دارد👈 🔅🔅🔅 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
7 🔅🔅🔅 📈 روش تفسير قرآن به قرآن ✳ نقش معصومين در تفسير قرآن خود قرآن مي-فرمايد: «‌وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ‌»؛[6] تلاوت کردن آيه يک حرف است، تبيين و تفسير آيات مطلب ديگري است. يک وظيفة پيامبر اين است که آنچه به او نازل مي-شود را تلاوت کند و بگويد اين آيه بر من نازل شد: «‌يتلوا عليهم آياته‌». اما «‌يعلمهم‌» يعني چه؟ پيامبر غير از تلاوت و ابلاغ متن آيات، وظيفه تبيين آنها را هم بر عهده دارد. بايد جزئيات آن و تفاسير آن را بيان کند؛ اين کار پيامبر است. 📐 اگر قرار بود قرآن همه اينها را بيان کند دائرة المعارفي صد جلدي مي-شد، و اين بر خلاف حکمت الهي بود. خود قرآن مي گويد بايد به پيامبر مراجعه کنيد، و خود پيغمبر اکرم، به نقل متواتر شيعه و سني، مي‌فرمايد: «‌اني تارکم فيکم الثقلين کتاب الله و عترتي‌»، و در کنار قرآن، عترت را ذکر مي فرمايد. به دليل همان آيه-اي که مي‌فرمايد: «‌ما آتيکم الرسول فخذوه‌»، وقتي مي‌گويد من براي شما عترتم را معرفي مي-کنم که از آنها اطاعت کنيد، بايد اين فرمايش او را هم اطاعت کنيم و از عترت او هم اطاعت کنيم. اينها سند براي ما است. اما اگر بگوييم «‌حسبنا کتاب الله‌»، و هر چه در قرآن هست قبول داريم و ديگر هيچ چيز را قبول نداريم، بايد گوشت سگ را هم بخوريم و خيلي چيزهاي ديگر که ذکر آن‌ها مشمئزکننده است؛ خوردن چيزهاي فراوان ديگري را هم بايد جايز و حلال بدانيم. 📐 آيا وقتي مرحوم علامه طباطبايي مي-فرمايد ما بايد به خود قرآن استناد کنيم، يعني اين روايات و قرائن را کنار بگذاريم؟ آيا احتمال داده مي-شود که ايشان چنين منظوري داشته باشند؟! آيا وقتي قرآن مي-فرمايد: «‌و مما رزقناهم ينفقون‌» يا «‌آتوا الزکوه‌» زکات به چه معنا و چه مقدار است؟ کسي که فرضاً روزي يک ميليارد دلار درآمد دارد،‌ اگر در سال يک دلار بدهد آيا زکات داده است و اين تکليف از عهده-اش برداشته مي-شود؟ شايد يک ميليارد دلار مقداري مبالغه باشد، ولي کساني هستند که روزانه ارقام سرسام‌آوري از جيب مردم در کشورهاي سرمايه داري بدست مي-آورند. 📐 يک وقتي ما آمريکا بوديم؛ يکي از دوستان ما کارخانه-اي را به ما نشان داد و گفت اين کارخانه روزي نهصد دستگاه خودرو توليد مي-کند. اين چنين سرمايه‌هايي وجود دارد. حال اگر مسلماني چنين ثروتي داشت و سالي يک دلار انفاق کرد مي‌تواند بگويد آيه «‌آتوا الزکاه‌» بيش از اين نگفته است که زکات بدهيد، و مقداري براي آن مشخص نکرده است؟! آيا اين-گونه مي-توان قرآن را تفسير کرد؟ ◀ حقيقت اين است که تفسير آن را بايد از جاي ديگر فهميد. در روايات ما به اين نکته‌ها اشاره شده است. گاهي درباره اين مسائل از ائمه اطهارعليهم-السلام سؤال مي‌کردند و حضرات معصومين مي-فرمودند: همانطوري که قرآن اصل نماز و زکات را بيان کرده و تفصيل آن را به عهده پيغمبر گذاشته است، بعضي مسائل ديگر هم هست که اصل آن را بيان کرده و در مقام بيان تفصيل آن نبوده است. در چنين مواردي نمي-توان گفت بايد براي فهم اين آيه از جاي ديگر قرآن استفاده کرد. ◀ فهم يک آيه، فهم چيزي است که آن آيه در مقام بيان آن است. پس اگر براي تفسير قرآن از روايات استفاده کنيم بدين معنا است که براي تبيين و تفصيل تعاليم و احکامش از آنها استفاده کرده‌ايم. ...ادامه دارد👈 🔅🔅🔅 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
8 🔅🔅🔅 📈 روش تفسير قرآن به قرآن ❇ لزوم استفاده از قرائن در فهم قرآن 📐 درباره قرائن زماني هم امر به همين گونه است. قرآن کريم مي‌فرمايد: «‌وَ إِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِينَ مَقاعِدَ لِلْقِتال‌»‌؛[7] صبح از خانه براي سامان دادن وضع جنگ بيرون آمدي. اين آيه مربوط به چه روزي است؟ هيچ جاي قران آن را مشخص نکرده است. اما آن-وقت که نازل شد همه مي-فهميدند که اين آيات مربوط به جنگ احد است. آيا اگر بخواهيم بفهميم «‌وَ إِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ‌» چه روزي بوده، بايد حتما آيه‌اي پيدا کنيم که آن روز را مشخص کند؟ نه، اين آيه در مقام بيان آن روز نيست. 📐 براي آنهايي که در آن زمان بودند مشخص بود که مقصود چه زماني است، اما اين آيه نمي-خواهد به ما بفهماند که در چه روزي جنگ احد واقع شد. آنچه را که اين آيه در مقام بيان آن است يا خودش بيان مي-کند، يا اگر ابهامي داشته باشد آيه ديگري بيان مي-کند. 📐 اما نکته-هاي ديگري که در اطراف آن موضوع وجود دارد و ما مي‌خواهيم آنها را استفاده کنيم لازم نيست حتما از آيات ديگر استفاده کرد. آنها را مي-توان از بيانات خود پيغمبر اکرم يا از بيانات اهل بيت او که عترت پيغمبرصلوات‌الله‌عليهم‌اجمعين هستند، و گاهي از شواهد تاريخي قطعي و ... استفاده کرد. همه آنها هم حجت و هم معتبر هستند و در جاي خود ارزشمند هستند و بايد آنها را ياد گرفت و استفاده کرد، اما نه به عنوان تفسير اين آيه. تفسير اين آيه در همان حدي است که آن آيه مي-خواهد با همان جمله به ما القاء کند. همه شما را به خدا مي سپارم و به عنوان خادم اين موسسه از همه شما عزيزان تشکر مي‌کنم که در اين جلسه شرکت کرديد. اجر همه شما با خداي قرآن به برکت عنايات ولي عصر ارواحنا فداه! خداي متعال ان-شاءالله علماء و اساتيد و حق‌داران بر ما، به-خصوص مرحوم آقاي طباطبايي، را از خزانه کرم خود پاداش دهد، و بر توفيقات موجودين بيفزايد؛ ما را هم بيش از پيش از انوار قرآن کريم براي سعادت فردي و اجتماعي بهره-مند فرمايد! والسلام عليکم و رحمه الله 📝 پی نوشت: [1] . نساء، 69. [2] . رعد، 26. [3] . نحل، 44. [4] . بحارالانوار، ج82، ص279. [5] . انعام، 145. [6] . نحل، 44. [7] . آل‌عمران، 121. 🔅🔅🔅 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
20 🔅🔅🔅 📁 شخصيت علامه طباطبايي خيلي استثنايي است. جمله‌اي از مرحوم آقاي صدوقي[2] رضوان الله عليه به يادم آمد كه زماني سالها پيش از پيروزي انقلاب، در محضرشان بودم و سخن از تفسير الميزان به ميان آمد ايشان فرمودند اگر آقاي طباطبايي از حوزه قم حذف شود امتيازي براي حوزه قم باقي نمي ماند. امتياز حوزه قم بر ساير حوزه ها به شخص آقاي طباطبايي است. 📁 آية‌الله صدوقي آدم ساده اي نبود ساليان درازي در حوزه گذرانده بودند و مقسّم شهريه مراجع بزرگ بودند؛ در اوايل، مقسم مرحوم آقاي بروجردي هم بودند که بعدها مسئوليت سنگين شد و ايشان آن را رها كردند و بعد هم در يزد ساکن شدند. ◽ به هر حال شخصيت علامه در دنيا به خصوص در زمان معاصر کم نظير است. ما هم خودمان را و حوزه و دوستانمان را خيلي مديون زحمات مخلصانه ايشان ميدانيم و همين جا دعا مي کنيم که خداي متعال ايشان را با اجدادشان پيغمبر اکرم و اهل بيت محشور بفرمايد؛ بهترين پاداش هايي را که به استادي از شاگردانش مرحمت مي کند به ايشان عنايت بفرمايد و ما را هم مشمول دعاهاي ايشان در آن عالم قرار بدهد. ◽ اين همايش درباره روش تفسيري علامه طباطبايي رضوان الله عليه است. همه مي‌دانيم که ايشان با نوشتن تفسير الميزان و با درسي که در قم شروع کردند حرکت جديدي را در حوزه هاي علميه شکل دادند يک حرکت پربرکتي که بعد هم الحمدلله ادامه پيدا کرد و مخصوصاً حضرت آيت الله جوادي ايّده الله تعالي اين راه را ادامه مي دهند و همين جا عاجزانه از پيشگاه الهي توفيق بيشتر و سلامتي و تأييدات ايشان را از خداي متعال درخواست مي کنيم که خداوند ايشان را در همه کارهاي خيرشان و از جمله ادامه بحث تفسيري موفق بدارد؛ براي حوزه علميه افتخار بزرگي است که چنين درس تفسيري وجود داشته باشد و چنين کتابهايي نوشته شود و چنين محققيني وقت زيادي صرف بحث هاي تفسيري کنند و مشعل تفسير قرآن را همچنان در حوزه روشن بدارند. 🔹 بنده به سهم خود صميمانه از ايشان تشکر مي کنم و براي سلامتي شان دعا مي کنم. اميدواريم ديگران هم تأسي کنند و اين روش را ادامه بدهند يا اگر شروع نکرده‌اند شروع کنند. تفسير قرآن خيلي برکت دارد. 📁 اما اينکه روش علامه طباطبايي در نوشتن تفسير الميزان يک روش ممتازي به حساب مي آيد مخصوصاً با آن مقدمه اي که خود ايشان نوشته بودند گاهي مورد سوالهايي واقع مي شود و ابهام هايي در شناخت اين روش پديد مي‌آيد و اينكه معرفي هايي که براي اين روش شده است آيا در مقام عمل کاملاً وفق مي دهد يا نه؟ بنده در اين چند دقيقه از بزرگان اجازه مي خواهم که چند نكته در اين زمينه عرض کنم. 🌿🌿🌿 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
#تحلیل_و_بررسی 20 #گفتگو #مقالات #تفسیر #تفسیر_قرآن_به_قرآن #علامه_طباطبایی #المیزان #علامه_مصباح_یز
21 🔅🔅🔅 📁 نکته اولي که بايد مورد توجه قرار بگيرد معناي واژه تفسير است که حقيقتاً تفسير چيست و آنچه مرحوم علامه طباطبايي در مقام انجام آن بودند که قرآن را تفسير کنند به چه معناست؟ 📁 نكته بعدي آن كه مقصود از اين ادعا چيست كه قرآن براي فهماندن مقاصد خودش احتياج به امري خارج از قرآن ندارد بلکه يفسر بعضه بعضاً؟ و اينکه آيا مقصود از اين روش ـ كه ويژه تفسير الميزان به شمار مي رود ـ اين است که ما هر استفاده اي بخواهيم از قرآن بکنيم هيچ احتياجي به هيچ علم و شاهد خارجي و يا به بيانات اهل بيت صلوات الله اجمعين يا به کلمات خبرگان علوم ادبي، تاريخ و غير آن ... نداريم و همه چيز را ما خود مي توانيم از قرآن استفاده کنيم؟ فرض بفرماييد آياتي در قرآن درباره غسل و تيمم داريم آيا با همين آيات همه مسائل غسل و تيمم و طهارت را بدون احتياج به هيچ روايتي مي توانيم استفاده کنيم؟ آيا ايشان چنين ادعايي داشتند که مقصود از اينكه قرآن خود را تفسير مي کند اين است كه ما همه احکام طهارت را مي توانيم از همين آيات مربوط به طهارت استخراج کنيم و احتياج به هيچ چيز ديگري نداريم؟ 📝 آيا مقصود از اينکه ايشان مي فرمودند قرآن را با قرآن تفسير مي کنيم اين است يا چيز ديگري است؟ نيز بعضي تعبيراتي که در خود قرآن آمده اشاره به واقعيات و قضاياي تاريخي است که قبلاً واقع شده يا بعداً واقع خواهد شد ولي تفصيل آن‌ها را نميدانيم و شخصيت هايي که در اين قضايا به آنها اشاره شده براي ما مجهول است كه در چه زماني زندگي مي کردند يا در چه زماني ظهور خواهند کرد، اينها را نميدانيم. 📝 آيا ادعاي ايشان اين است که اگر درست در قرآن دقت کنيم همه اينها معلوم مي شود؟ مثلاً با دقت در آيات مربوط به اصحاب کهف[3] روشن مي‌شود که تعدادشان چند نفر بوده و اسم آنها چه بوده است و کجاي عالم زندگي مي کردند يا معاصر با چه کساني بودند و سرنوشت شان به کجا انجاميد؟ آيا ايشان ادعا مي کردند که همه اينها از خود قرآن استفاده مي شود؟ ☑ مثال ديگر اين كه قرآن از ذوالقرنين نام مي برد؛[4] شخصيتي که مورد تأييد قرآن است و پيداست که لحن ستايش آميزي درباره او به کار رفته است و ظاهر بعضي از روايات اين است که ايشان از پيامبران است. آيا پيامبر بوده يا يکي از اولياي خدا يا شخصيت و عبد صالحي بوده است؛ اينکه چه کسي بوده و کجا زندگي مي کرده و داستان شرق و غرب رفتن او و آن سدي که ايشان ايجاد کرده کجا بوده و آيا الان هم هست يا نيست؟ 🔹 اينها همه مجهول است و ما نمي دانيم؛ آيا علامه طباطبايي مدعي بودند که اگر ما در خود قرآن دقت کنيم همه اينها روشن مي شود؟ منظور از اينکه مي گفتند قرآن احتياج به غير ندارد يعني اين چيزها را اگر مي خواهيد بفهميد در خود قرآن دقت کنيد معلوم مي شود و اگر معلوم نيست براي اين است که درست قرآن را نفهميده‌ايد؟ آيا منظور ايشان اين بوده است؟ 🌿🌿🌿 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
#تحلیل_و_بررسی 21 #گفتگو #مقالات #تفسیر #تفسیر_قرآن_به_قرآن #علامه_طباطبایی #المیزان #علامه_مصباح_یز
22 🔅🔅🔅 📝يا قرآن اشاره مي کند که «‌حتي اذا فتحت يأجوج و مأجوج و هم من کل حدب ينسلون‌»[5] يک روزي خواهد آمد که يأجوج و مأجوج خارج شدهسرازير ميشونداينها چه کساني هستند؟ کجا هستند؟ کي ظاهر مي شوند؟ چه کار مي کنند و چه ويژگي هايي دارند و کارشان به كجا مي انجامد و بعد آن چه مي شود؟ اينها همه براي ما مجهول و سوال است. در قرآن فقط اسم يأجوج و مأجوج هست و اينکه يک روزي اينها خارج مي شوند و آن سد هم شکسته مي شود. 📐آيا آقاي طباطبايي مدعي بودند که پاسخ اين پرسش‌ها را از خود قرآن مي شود فهميد که اينها كيانند، کجا زندگي مي کنند و در چه زماني خروج مي کنند؟ آيا ادعاي ايشان اين بود؟ آيا مقصود ايشان از اين سخن که مي فرمايند قرآن نور است «‌و ما بال النور يستنيربنورغيره‌»؛ نور را چه شده كه از غير خود روشني مي‌گيرد؟! آن است كه چون قرآن نور است پس براي فهميدن اينها احتياجي به غير قرآن نداشته و بايد از خود قرآن پاسخ همه اين سوالات را به دست بياوريم؟ آيا مقصود ايشان اين بود و چنين ادعايي داشتند؟ پس ادعاي ايشان چه بوده است؟ ⏺نكته ديگر اين كه از خود قرآن و نيز از روايات زيادي استفاده مي شود که قرآن غير از اين ظاهري که عموم مردم استفاده مي کنند چيزي به نام تأويل دارد و کساني دنبال اين تأويل هستند «‌اما الذين في قلوبهم زيغ فيتبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة وابتغاء تاويله و ما يعلم تأويله الا الله و الراسخون في العلم...‌»[6] اين تأويل چيست؟ آيا چيستي اين تأويل را از خود قرآن مي توان فهميد؟ و آيا دست‌يابي به تأويل جزء آن تفسيرهايي است که ما گفتيم تفسير قرآن را با خود قرآن مي فهميم؟ يعني مي‌توان تأويل همه آيات قرآن را ـ اگر همه آيات تأويل دارد ـ به دست بياوريم که مصداق آن چيست. چرا؟ چون خود قرآن نور است و «‌ما بال النور يستنير بنور غيره‌» آيا ادعاي ايشان اين بود؟ 🌿🌿🌿 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
#تحلیل_و_بررسی 22 #گفتگو #مقالات #تفسیر #تفسیر_قرآن_به_قرآن #علامه_طباطبایی #المیزان #علامه_مصباح_یز
23 🔅🔅🔅 📐نكته ديگري که در خود قرآن به آن تصريح نشده ولي روايات فراواني داريم که «‌انّ للقرآن بطناً و للبطن بطن‌»[7] و امثال اين روايات که کم هم نيستند در بحارالانوار مجموعه اي از اين روايات در باب ويژه‌اي ذکر شده است.[8] آيا ادعاي ايشان اين است که ما از همين تفسير القرآن بالقرآن مي توانيم بطون قرآن را به دست بياوريم؟ پس خوب است از اول شروع کنيم شما از سوره حمد تا كنون چند بطن براي قرآن بيان کرديد و چگونه استفاده مي شود؟ ايشان در جايي نگفتند که اين بطن قرآن است كه ما از راه تفسير قرآن بالقرآن اين بطن را کشف کرديم. اگر ادعايشان اين است که از خود قرآن بايد اينها را کشف کرد پس کجا بيان کردند؟ بنابراين ايشان چنين ادعايي ندارند. 📃اين سوالهايي که بنده طرح کردم تقريباً همه جواب منفي داشت. يعني نه ايشان ادعا مي کنند که ما مي توانيم بطون قرآن را از خود قرآن به دست بياوريم و نه اينکه مصاديق تأويلات قران را مي شود از خود قرآن به دست آورد. هيچ جا چنين نگفتند که اين تأويل اين آيه است. و نه اينکه تفصيل داستانهاي قرآن را مي‌توان از قرآن فهميد مثلاً اينكه ذوالقرنين که بوده يا يأجوج و مأجوج چه كساني هستند يا ساير داستانهايي که در قرآن اشاره شده است و گاهي با تعبيرات مبهمي آمده است مانند دابة الارض[9]. ⏹ پس مدعاي ايشان اين نيست که ما از خود قرآن به اين امور پي مي‌بريم هم چنين احکام فقهي که در قرآن به آنها اشاراتي شده است مانند غسل و وضو که بيشتر از ديگر احكام، قرآن متعرض آن شده است از قرآن قابل فهم نيست. بله شايد بعضي احکام باشد که قرآن خيلي مبسوط بحث کرده است مانند آيه دين و رهن[10]، اما ساير مسائل فقهي به تفصيل مطرح نشده است. مثلاً در جايي نگفته نماز چند رکعت است و ارکان آن چيست. آيا آقاي طباطبايي مدعي هستند که از خود قرآن مي توان فهميد که نماز صبح چند رکعت است و چطور بايد بخوانيم؟ يعني صلوه را تفسير کنيم و تفسير قرآن هم که با خود قرآن است پس بايد اينها را از خود قرآن بفهميم! آيا اينطور ادعايي داشتند؟ قطعاً چنين ادعايي نداشتند و هيچ جا هم در مقام بيان اين مطلب برنيامدند. پس چه مي خواستند بگويند؟ 🌿🌿🌿 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
#تحلیل_و_بررسی 23 #گفتگو #مقالات #تفسیر #تفسیر_قرآن_به_قرآن #علامه_طباطبایی #المیزان #علامه_مصباح
24 🔅🔅🔅 📃براي فهم مقصود ايشان مي توانيم از شواهدي کمک بگيريم. اين يک روش عقلايي است که براي فهم مقصود گوينده از کلام از شواهد حافّ به کلام، از شواهد مقامي استفاده مي کنيم. فضاي بيان سخن به فهم مقصود گوينده خيلي کمک مي کند كه اين کلام را در مقابل چه کسي گفته و براي چه نکته اي چنين گفته و اين قيود را در کلام خود آورده است. 📝بزرگاني مثل مرحوم آيت الله بروجردي رحمت الله عليه در فقه چنين مبنائي داشتند و بر اين باور بودند كه در هر روايتي که وارد مي شويم بايد جوّ صدور آن روايت را ببينيم که در زمان چه کسي و در مقابل چه کساني بيان شده است يا آن روز در بين عامه چه احکامي رواج داشته و شايع بوده است و ائمه اطهار صلوات الله عليهم اجمعين اين روايت را در مقابل چه کسي گفتند و ناظر به چه کلام و مذهب و مسلکي بوده است. ايشان مسائل را از نظر تاريخي بررسي مي کردند که اين روايت در فلان زمان صادر شده و ناظر به فلان فتواي ابوحنيفه يا ديگري است. از ويژگي هاي روش فقاهتي مرحوم آقاي بروجردي اين بود كه اينها را در فهم روايات دخالت مي دادند. 👈🏾اين مسئله ضعف و شدت دارد؛ ولي همه عقلا براي فهم کلام يک ديگر رعايت مي کنند حالا کم يا زياد که چه اندازه شواهد در دست باشد. يکي از مصاديق روشن آن که همه ما آشنا هستيم تفسيرهاي سياسي است که به‌فرض سياستمداري در جايي سخنراني مي کند و کساني آن را تفسير مي کنند. ▫️ مفسران سياسي اين تفاسير را از کجا در مي آورند؟ نخست از قرائني که در خود آن کلام هست و در مرتبه بعدي از آن فضايي که اين سخنراني در آن ايراد شده است که در مقابل چه کسان و در چه زمان بوده است يا مخاطبين آن چه کساني بودند و چه فکر مي کردند و اين سخن را به چه منظوري و يا با اشاره به کدام مطلب گفته است؟ 📃بايد جوّي را که مرحوم آقاي طباطبايي در تفسير مشاهده مي کردند و آن موضع خاصي را که مي خواستند اتخاذ کنند در نظر بگيريم. در آن جو آثاري از تفاسير پيشينيان بود، روشهايي که در گذشته معمول بود اما ايشان نمي پسنديدند. گويي که روش شايعي هم نبوده اما کساني هم بودند که اينگونه بودند مانند تفسيرهاي عرفاني که امثال محي الدين[11] و ديگران داشتند در تفسير‌هاي منسوب به او و در فتوحات مکيه در بعضي آيات بياناتي دارند که چيزهاي عجيب و غريبي است؛ نکته هاي ذوقي عرفاني است؛ گاهي هم شيرين است، اما هيچ تناسبي با آيه ندارد. بزرگاني بودند كه آدمهاي ساده اي نبودند اما چنين نکته هايي را از قرآن استفاده مي کردند يا به عنوان تفسير مطرح مي کردند. ⏮...ادامه دارد... 🌿🌿🌿 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
#تحلیل_و_بررسی 24 #گفتگو #مقالات #تفسیر #تفسیر_قرآن_به_قرآن #علامه_طباطبایی #المیزان #علامه_مصباح
25 🔅🔅🔅 📁 در برابر اين روش، اين سوال مطرح مي شود که آيا راه تفسير قرآن همين است که وقتي صحبت فرعون مي‌شود بگوييم فرعون يعني فرعون نفس، از موسي که صحبت مي شود بگوييم يعني موساي عقل؛ يا اينکه جنگ و اختلاف بين موسي و فرعون اشاره به جنگ عقل و نفس است؟ آيا تفسير قرآن اين است و اين گونه بايد قرآن را تفسير کرد؟ آري اگر نکته اي از باب اشاره به ذهن کسي بيايد و آن را بر آيه تطبيق کند آن سخن شيرين و لطيفي است، اما به عنوان تفسير بگوييم كه آية بيان‌گر جنگ موسي و فرعون و اختلاف آنها به همان معني جنگ عقل و نفس است و اصلاً منظور قرآن همين است! آيا اين کار درست است؟ ايشان اين را نمي پسندند. 📁 کسان ديگري معاني‌اي براي قرآن اثبات مي کردند از باب علم حروف و علم اعداد روي حساب ابجد و اينکه اين کلمه چند حرف است و زبر و بينات آن فلان است و بنابراين اين آيه اين معنا را افاده مي کند. در اين زمينه داستانهايي است که واقعاً کارهاي عجيبي هم شده است. بنده شايد بيش از 60 سال پيش از اين کتابي ديدم از شخصي که از علماي شيعه بود و از زبر و بينات آيه تطهير «‌انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت ... ‌»[12] نام‌هاي ائمه اطهار را درآورده بود! اين يک کار عجيبي است شايد هم اسراري باشد كه ما نفي نمي کنيم، اما آيا راه فهم قرآن اين است؟ ما اگر بخواهيم بفهميم «‌انما يريد الله... ‌» يعني چه و اين آيه چه چيز را اثبات مي کند و اينکه دلالت بر عصمت دارد يا ندارد و اين مربوط به چه کساني است؛ آيا راهش همين است که از زبر و بينات استفاده کنيم؟ يا از اعداد و حروف استفاده کنيم؟ يا نه، اينها راههاي تفسير نيستند؟ اموري از اين قبيل از سوي گذشتگان در عصرهايي مطرح بوده و بر اساس آن کارهايي انجام گرفته و احياناً اينها را به عنوان تفسير قرآن مطرح مي‌کردند. اما اين‌گونه مطالب در آن‌ها آمده است. آيا اينها واقعاً تفسير است؟ اين بخشي از شرايط ذهني بود که در آن وقت بر بعضي اذهان حاکم بوده و علامه مي خواستند راجع به اينها مطلبي بگويند و مناقشه کنند که اينها تفسير نيست. ⏮...ادامه دارد... 🌿🌿🌿 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
#تحلیل_و_بررسی 25 #گفتگو #مقالات #تفسیر #تفسیر_قرآن_به_قرآن #علامه_طباطبایی #المیزان #علامه_مصباح
26 🔅🔅🔅 📐 بخش ديگري از معاصرين، گروهي روشنفکر مآب بودند. آنان آيات قرآن را با علوم مادي که در زمان معاصر کشف شده تطبيق كرده و به اين وسيله قرآن را تفسير مي‌كردند. نمونه آن تفسير طنطاوي است[13] که سعي کرده آيات قرآن را با مطالب و اکتشافات علمي جديد تطبيق کند، و گويا در مواردي مي‌خواهد خيلي از آيات را به وسيله همين اکتشافات علمي تفسير کند. 📁 به هر حال چنين گرايشي هست که ما براي اينکه تفسير آيه اي را بگوييم سراغ مطالب علمي مربوط رفته و بعد بگوييم آيه هم همين را مي گويد. البته اين كار در سابق هم ريشه هايي داشته است و امر جديدي نيست. 📁 در تفاسير پيشينيان هم ديده مي شود کساني که با هيأت بطلميوسي آشنا بودند سعي کردند بعضي از آيات قرآن را طبق نظريات آن هيأت، تفسير کنند. در قرآن به سبع سماوات تصريح شده است[14]، و بعضي از مفسرين (که حتي بعضي از آنها در زمان ما هم بودند و ما آنها را درک کرديم؛ بزرگاني بودند که اميدواريم خداوند آنها را مورد رحمتهاي خود قرار دهد) گفتند مقصود از اين آسمان‌هاي هفت‌گانه همان سيّارات سبعه است منظومه شمسي است که يک خورشيد دارد و هفت تا سياره دور آن ميچرخد و اين کواکب همان آسمانهاي هفت گانه اند. به نظرم در کتاب الهيئة و الاسلام[15] چنين چيزي تقرير شده است، با اينکه ظاهر آيه چنين چيزي را نمي فهماند. سماوات سبع، طرائق، تعبير اينکه طباق هستند، و ديگر ويژگي هايي که براي سماوات ذکر شده با اين مطلب ناسازگار است و چگونه مي‌توان بر هفت سياره منظومه شمسي تطبيق كرد؟ بعد هم با مشکلي مواجه شدند که معلوم شد سيارات هم منحصر به هفت تا نيستند و هشتمي و نهمي آنها هم کشف شد. ديگر چه کار کنيم؟ فکر کردند اين را هم بايد با يک تکلّفي توجيه كرد و آن اين كه چون آن وقت‌ها همه اين سيارات قابل رويت نبوده است، همان مقدار که قابل رويت بوده در آيه گفته شده است! 📁 آيا اين صحيح است که وقتي بخواهيم سماوات سبع را تفسير کنيم برويم ببينيم هيأت چه مي گويد و از داده هاي اين علم، قرآن را تفسير کنيم؟ پيش تر از اينها نيز سماوات سبع را به افلاک تسعه تفسير کردند و بعد در برابر اين سؤال كه چگونه افلاک بطلميوسي که نه تاست بر ديدگاه قرآن كه مي گويد آسمان‌ها هفت تاست قابل تطبيق است، گفتند يکي از آنها هم عرش است و يکي هم کرسي! افلاک نه گانه اي که بطلميوس مي گفته است همين هفت آسمان است که قرآن مي گويد و يک عرش و کرسي هم داريم که قرآن مي گويد «‌وسع كرسيّه السماوات و الارض‌»[16] پس آن فلکي که محيط بر همه اين افلاک است مي شود کرسي و عرش يعني چيزي که فوق آن است مي شود فلک اطلس. يک چنين تطبيقاتي مي‌كردند. آيا ما بايد اينطور قرآن را تفسير کنيم؟ وقتي مي گويد ما بر فراز شما هفت راه يا هفت آسمان آفريديم بگوييم اين همان افلاک است يا همان منظومه شمسي و سياراتش هست؟ ⏮...ادامه دارد... 🌿🌿🌿 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
#تحلیل_و_بررسی 26 #گفتگو #مقالات #تفسیر #تفسیر_قرآن_به_قرآن #علامه_طباطبایی #المیزان #علامه_مصباح
27 🔅🔅🔅 📐سخن علامه ناظر به اينها بوده است که اينها راه تفسير نيست. نه آن روشهاي عرفاني، نه آن علم حروف و اعداد، و نه آن تطبيق بر اکتشافات علمي چه قديمي و چه جديد، اينها در محدوده تفسير نيست. پس تفسير چيست؟ 📁ايشان معتقد بودند که قرآن يک مقاصدي دارد که مي خواهد با همين الفاظ بيان کند و مخاطب معناي همين الفاظ را بفهمد؛ يعني قرآن در مقام بيان همين مطلبي است که الان به مخاطب القا مي کند، ولي اين مطلب حواشي هم دارد که اين آيات الان در مقام بيان آن نيست. 📁 وقتي مي فرمايد: اقيمواالصلوة،[17] آن چه مي خواهد بفهماند فقط اقيمواالصلوه است اما اينکه نماز چند رکعت است را در اينجا نمي خواهد بگويد، بلكه آن را برعهده پيامبر گذاشته و مي گويد «‌ لتبين للناس ما نزّل اليهم‌»[18]؛ يعني پيامبر بايد تفسير آن را بيان کند، و آيه در پي بيان آن نيست. 📁تفسير چيزي است که الآن مي خواهد بيان کند و منظور از تفسير اين است که ما مقصود از اين الفاظي که قرآن انتظار دارد مخاطبش از اين الفاظ بفهمد را به دست بياوريم، و با فکر و تأمّل و استفاده از روش صحيح تفسير تبيين کنيم. اين را ما از خود قرآن بايد به دست بياوريم. پس منظور از تفسير، نه تأويل است، نه بطون است، نه حواشي است و نه تفسير مجملات است، هيچ کدام از اينها نيست، بلكه مقصود از تفسير قرآن آن است كه وقتي قرآن اين آيه را بيان مي کند انتظار دارد مخاطبش چه بفهمد؟ ⏮...ادامه دارد... 🌿🌿🌿 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
#تحلیل_و_بررسی 27 #گفتگو #مقالات #تفسیر #تفسیر_قرآن_به_قرآن #علامه_طباطبایی #المیزان #علامه_مصباح
28 🔅🔅🔅 📐بنابراين اولاً تفسير يعني بيان معناي ظاهر قرآن. قرآن در مقام بيان بطون نيست و نخواسته با اين الفاظ آنها را بيان کند، و اگر دلالت اشاري بر آن دارد که معصومين استفاده مي‌کنند يا رمزي براي پيغمبر است آنها از استثنائات است. ما اينها را تفسير نمي گوييم؛ تفسير اين است که آنچه خواسته مردم بفهمند اينها را روشن و باز کنيم و در اختيار همه بگذاريم و اگر ابهامي در اين جهت هست برطرف كنيم. همانند يك مفسر سياسي كه مي گويد مقصود گوينده از اين جمله اين بود. از کجا مي فهمد؟ مي گويد اين تعبيري که کرد اشاره به آن جرياني است که در فلان كشور واقع شده بود يا آن حرفي که ديروز فلان سياستمدار در آنجا گفته بود، امروز اين جواب او را داده است. معناي تفسير کلام اين است. 📁اما اگر يک کلمه اي بود که اين کلمه حواشي دارد و مطالبي در اطراف آن مطرح مي شود، ربطي به تفسير ندارد. اگر کسي هم اسم آن را تفسير بگذارد اصطلاح ديگري خواهد بود. مانند اينكه اگر کسي بگويد تفسير به‌معناي تأويل است؛ اين اصطلاح ديگري است و نفي هم نمي کنيم و با او دعوا نداريم؛ لامشاحّة في الاصطلاح. اما منظورمان از تفسير همين است که وقتي پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم اين الفاظ آيات را براي مردم بيان مي فرمودند انتظار داشتند مردم از اينها چه بفهمند؟ 📁تا اينجا من خواستم عرض کنم که تفسير يعني چه؛ که در مقابل تأويل و نيز در مقابل بطون است، و تفسير ربطي به اينها ندارد. همينطور است چيزهايي که اصلاً قرآن در مقام بيان آن نيست. فرض کنيد اينکه نام‌هاي اصحاب کهف چه بوده و در چه زماني زندگي مي کردند؟ قرآن اصلاً در مقام بيان آن نبوده و نخواسته بيان کند. زيرا اگر مي خواست، مي گفت. اگر ما در تفسير اين آيه از آنچه در تاريخ آمده استفاده كنيم که در زمان دقيانوس در کجا زندگي مي کرده‌اند؛ اين تفسير قرآن نخواهد بود بلكه بيان مطلبي در حاشيه اين آيه است که چنين مي توان گفت؛ حالا ثابت باشد يا نباشد اين بر عهده بيان کننده آن است؛ اما به هر حال تفسير آيه نيست. ⏮...ادامه دارد... 🌿🌿🌿 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
#تحلیل_و_بررسی 28 #گفتگو #مقالات #تفسیر #تفسیر_قرآن_به_قرآن #علامه_طباطبایی #المیزان #علامه_مصباح
29 🔅🔅🔅 📐پس از آن كه معني تفسير را فهميديم سوال بعدي اين است که آيا در تفسيري که مي گوييم، هيچ ابهامي در الفاظ قرآن نيست که بتوان از جايي ديگر ـ غير از خود قرآن‌ ـ رفع کنيم؟ بدون شک آقاي طباطبايي هم خودشان و هم همه مفسرين اين کار را کرده‌اند. 📁در بسياري از آيات، الفاظ و مفرداتي بوده که براي فهم آن به لغت شناسان مراجعه کرده‌اند. کدام مفسري است که اين کار را نکرده باشد؟ اين روش عقلايي است كه اگر کسي با زباني سخن مي گويد و شما بخواهيد مراد او را بفهميد بايد قواعد آن زبان را ياد بگيريد. اين را نمي توان چيزي خارج از روش تفسيري دانست. اين از بديهياتِ رفتار عقلايي است که کسي که به زباني سخن گفته، مفسر كلام او بايد ادبيات آن زبان را بداند تا بتواند درست بفهمد. 📁پس معناي اينکه تفسير قرآن به قرآن است و ما احتياج به چيز ديگري نداريم اين نيست که احتياج به لغت يا صرف و نحو و يا قواعد بلاغت نداشته باشيم! اينها ويژگي هاي لفظ هستند بنابراين بايد اينها را ياد بگيريم تا بتوانيم مقصود از آن كلام را بفهميم. اين به معناي احتياج قرآن به غير خود نيست، اصلاً فهم کلام محتاج به اينهاست و گوينده هر كه باشد. تفاوتي ندارد. 📁اگر کسي سخنراني انگليسي کرده و شما مي خواهيد مقصود او را بفهميد آيا مي توانيد با قواعد زبان فارسي آن را تفسير کنيد؟ کسي مقصود او را مي فهمد که زبان انگليسي را بلد باشد و قواعد ادبي آن را بداند. پس احتياج قرآن به بيان لغت‌شناسان يا اديبان، از ضروريات تفاهم است و چيزي نيست که بگوييم امري خارجي است و در نتيجه قرآن به غير احتياج دارد. يعني مفروض است که حتماً اين نيازها وجود دارد و بايد قواعد زبان را دانست. البته کسي که عرب اصيل باشد نه تنها نيازي به يادگيري ندارد، بلكه ديگران بايد قواعد زبان را از او ياد بگيرند؛ اما ديگران که اهل زبان نيستند يا اهل زبان هستند ولي زبانشان عربي اصيل نيست نيازمند آموختن اين امور هستند. 📁حتي در مواردي در زمان نزول قرآن همان عربهاي اصيل هم معني بعضي لغات را نمي دانستند مثلاً لغات غير مشهوري بوده كه آن‌ها نمي‌دانستند. معروف است که بعضي از کساني که در زمان خود پيغمبر اکرم بودند معناي کلمه ابّاً را نمي‌دانستند[19] با آن كه عرب هم بودند اما آيا اين معنايش اين است که تفسير قرآن احتياج به غير دارد؟ آقاي طباطبايي اين را انکار مي کنند، زيرا از قواعد اوليه استفاده از هر زباني اين است که بايد به لغت و قواعد ادبي آن زبان تسلط داشت تا بتوان کلمات را درست فهميد. ⏮...ادامه دارد... 🌿🌿🌿 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
#تحلیل_و_بررسی 29 #گفتگو #مقالات #تفسیر #تفسیر_قرآن_به_قرآن #علامه_طباطبایی #المیزان #علامه_مصباح
30 🔅🔅🔅 📐 در صورتي كه کلامي قرائن مقامي داشته، بايد با توجه به آن تفسير كرد زيرا کساني که مخاطب بودند چون خودشان همزمان و معاصر و ناظر بودند، مي دانستند اين قرائن مقامي چيست، ولي اكنون آن قرائن براي ما مخفي شده است. به عنوان مثال آيه «‌و اذ غدوت من اهلک تبوء المومنين مقاعد للقتال‌»[20] خطاب به پيغمبر مي فرمايد که يادآور آن هنگامي که صبح گاهان از خانه ات بيرون آمدي و براي مردم سنگرهايي تعيين مي‌کردي و جاي هر کسي را مشخص مي‌کردي. اگر از من و شما بپرسند در چه تاريخي پيغمبر صبح از خانه اش بيرون آمد و فرماندهي لشگر را به عهده گرفت و معين کرد که هر کسي بايد در چه سنگري باشد، جوابي نداريم؛ اما تاريخ مي گويد اين داستان مربوط به جنگ احد بوده است. زماني که صبح‌گاه پيغمبر از خانه بيرون آمد و ميدان جنگ هم نزديک بود و محل استقرار اشخاص و گروهها را معين کرد که چه کساني چه سنگرهايي داشته باشند، جنگ احد بوده است. 📁 اگر ما تاريخ را نمي‌دانستيم اين نكته را نمي فهميديم. آيا آقاي طباطبايي منکر اين هستند که ما براي اينکه بفهميم در «‌اذ غدوت‌» اذ اشاره به چه زماني است و در کجا بوده است نيازمند قرينه تاريخي هستيم؟ يک قرينه همراه کلام بوده و مخاطبين آن روز، مردمي که خودشان به جنگ رفته بودند يا شنيده بودند که اين جنگ واقع شده، مي فهميدند. اما ما بعد از 1400 سال چه ميدانيم که چه برنامه ها و وقايعي در آن زمان اتفاق افتاده است؟ بنابراين بايد تاريخ را بدانيم. 📁 پس آنجا که قرآن به يک قضاياي تاريخي اشاره دارد که در زمان نزول قرآن به دليل وجود قرائن حافّ به کلام روشن بوده است ولي الان اين قرائن بر ما مخفي شده است، بايد اين قرائن را از جايي به دست بياوريم. اين معنايش اين نيست که ما در تفسير قرآن احتياج به غير داريم. ⏮...ادامه دارد... 🌿🌿🌿 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
#تحلیل_و_بررسی 30 #گفتگو #مقالات #تفسیر #تفسیر_قرآن_به_قرآن #علامه_طباطبایی #المیزان #علامه_مصباح
31 🔅🔅🔅 📐 بنابراين آنجا که کلام متکي به قرائن مقامي است آن قرائن مقامي را بايد بشناسيم. اگر امام معصوم به ما خبر دهد که قضيه از اين قرار است، علي الرأس و العين؛ برچشم و سر گذاشته و مي‌پذيريم؛ و اگر خبر متواتر بود قطع پيدا مي کنيم. و كمتر از آن جايي است كه قرائن ظني داريم كه نتيجه ظني هم دارد. 📁 آيا راه ديگري هم وجود دارد؟ آيا اين بدان معنا است که قرآن احتياج به غير پيدا کرده است؟ آن وقت که قرآن اين مطلب را براي مخاطبين خود فرموده قرائن زنده بوده و مردم مي‌دانستند، اما در اثر مرور زمان آن قرائن مخفي شده است و اين منافاتي ندارد با اينکه قرآن بيان للناس[21] است و احتياجي به غير ندارد. 📁 پس همانطور که احتياج به قواعد زبان داريم و بايد ببينيم قول لغوي چيست، قواعد صرف و نحو و فصاحت و بلاغت را بايد بدانيم و ياد بگيريم، اين قرائن را هم بايد ياد بگيريم. اين روش عقلايي است و در همه جا براي فهم کلام هر عاقلي لازم است اما معناي آن اين نيست که فهم يک کلامي محتاج به يک علم ديگر و منبع ديگري براي شناخت است؛ زيرا اينها ابزار شناخت همان کلام است. پس موضع گيري مرحوم علامه طباطبايي به معناي اين نيست که ما بايد از اينها صرف نظر کنيم. 🔅🔅🔅 📐 يک بخش از آنها هم اخباريان بودند که مي گفتند ما حق نداريم چيزي از قرآن استفاده کنيم، بلکه هر جا روايتي از معصوم رسيده بود آن روايت را مي گيريم و مي گوييم مقصود خداوند از آيه اين است، و هر جا هم نرسيده بود توقف مي کنيم، و حق نداريم معني آيه‌اي را بيان كنيم. حتي در باره معاني اسماي خداوند مي گويند ما معناي اين كه خدا عليم يا قدير است را نميدانيم مگر جايي كه امام و پيغمبر فرموده‌اند. اين ديدگاه از آن اخبارياني است كه خيلي تفريطي هستند، اما معتدلين آنها اين ديدگاه را نپذيرفته و مطالبي كه از واضحات است مانند نصوص را قابل فهم مي‌دانند، اما در آنجا که نص صريح نيست، فقط به کلام امام معصوم اتکا مي‌كنند و هيچ چيز ديگري براي آنان اعتبار ندارد. 📁 علامه طباطبايي مي فرمايد اين ديدگاه صحيح نيست؛ قرآن مشرکين را هم مخاطب قرار مي دهد؛ آيا آنان نمي‌فهمند كه چه براي آنها مي گويد، و بايد پيامبر يا امام معصوم براي آنان تفسير کند؟ وقتي خطاب به اهل كتاب مي گويد «‌يا اهل الکتاب‌»[22]، آنها نمي فهمند قرآن چه مي گويد؟ آيه آمده که بفهمند، و مي خواهد حجت را برآنها تمام کند؛ چطور مي شود آنها نفهمند؟ همانطور که اين فهم براي اهل کتاب حجت است آيات خطاب به مومنين نيز براي آنها حجت است؛ اما حجت است به اندازه‌اي كه مي خواهد با اين کلام به آنها بفهماند. ⏮...ادامه دارد... 🌿🌿🌿 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
#تحلیل_و_بررسی 31 #گفتگو #مقالات #تفسیر #تفسیر_قرآن_به_قرآن #علامه_طباطبایی #المیزان #علامه_مصباح
32 🔅🔅🔅 📐 ما نيازهايي داريم که بايد از جاهاي ديگر بفهميم و قرآن آنها را بيان نکرده است، بلكه فرمان داده كه برويد از پيغمبر بپرسيد. بنابراين، ما نبايد توقع داشته باشيم که همه چيز را از قرآن بفهميم. اگر رواياتي آمد که مجملاتي از قرآن را تفصيل داد و مثلاً گفت نماز چند رکعت است و چطور بايد بخوانند، اين بدان معنا نيست که ما براي تفسير «‌صلوة‌» احتياج به روايت داريم. معناي صلوه معلوم است. اصل اين که آدم در پيشگاه الهي نيايش کند: «‌و اوصاني بالصلوه و الزکوه ما دمت حيا‌»[23]. معناي صلوه همين نمازي نيست که ما مي خوانيم زيرا اين يکي از مصاديق آن است. 📁 از قول حضرت عيسي نقل كرده که «‌اوصاني بالصلوه‌». پس مقصود نماز ما نبوده است، زيرا هنوز قرآني نازل نشده و فاتحه الکتابي نبوده است. معناي لغوي صلوه يکي است، چه براي حضرت عيسي و چه براي ما؛ اما نماز براي ما يک ويژگي هاي خاصي دارد که پيغمبر اکرم و ائمه اطهار بايد بيان کنند كه آن تفسير صلوه نيست بلكه تبيين احکام صلوه است: «‌لتبين للناس ما نزّل اليهم‌»[24]. 📁 نبايد توقع داشته باشيم كه قرآن هر جا مي گويد صلوه، بگويد چند رکعت است و چطور بخوانيد! اين همان را مي گويد که عيسي گفت «‌و اوصاني بالصلوه‌» يا به موسي فرمود «‌و اقم الصلوه لذکري‌»[25]. معنا همان معناست و روشن هم هست، اما ويژگي هايي در دين اسلام براي نماز تشريع شده است كه آيه در مقام بيان آن نيست. اين بدان معنا نيست که ما براي تفسير «‌صلوه‌» احتياج به روايت داريم. زيرا تفسير صلوه روشن است و غير مسلمان ها هم معناي آن را مي فهمند. اما تفصيل احکام صلوه را در مقام بيانش نيست و نخواسته در اينجا بيان کند. 📁 اما مسأله بطون و تأويل اصلاً ربطي به تفسير ندارد. بحث از اينکه تأويل چيست، خود يک بحث تفسيري است که کلمه «‌تأويل‌» که در قرآن آمده به چه معناست؟ اين يکي از مصاديق آياتي است که بايد با روش صحيح تفسير بيان کنيم. ⏮...ادامه دارد... 🌿🌿🌿 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
#تحلیل_و_بررسی 32 #گفتگو #مقالات #تفسیر #تفسیر_قرآن_به_قرآن #علامه_طباطبایی #المیزان #علامه_مصباح
33 🔅🔅🔅 📐 نکته آخر اينکه ما در همه يا اغلب علوم، مسائلي داريم که به طور قطع و يقين ثابت مي شود و هيچ نقطه ابهامي در آن نمي ماند و قريب به بداهت است. در هر علمي هم چنين مسائلي ممکن است وجود داشته باشد. مثلاً در رياضيات جمع و تفريق تقريباً اينطوري است. دو به علاوه دو مي شود چهار؛ اين خيلي روشن است. ولي غالباً، در اکثر علومي که امروز در دست بشر هست، مسائل ظني است، و راه حل هايي که بيان مي شود قطعي نيست؛ علما در آنها اختلاف نظر دارند. صاحب نظران در يک زمان و زمانهاي مختلف تفاسير مختلفي از آن مي کنند و نظريات مختلفي ارائه مي دهند. هيچ کس هم انتظار ندارد که حرف آخر بيان شود و ديگر ردخور نداشته باشد. کار بشري همين است. 📁 بهترين نمونه اي که ما با آن آشنا هستيم علم فقه است که علم است، اما ما چه انتظاري از آن داريم؟ کار به آنجا رسيده که کساني در تعريف علم فقه گفته‌اند: الظن بالاحکام الشرعية الفرعيه المستنبط من الادله المعتبره. اصلاً ملاک را ظن به احکام گفته‌اند[26]، كه شايد مقداري خالي از شذوذ نباشد، ولي بالاخره در فقه احکام ظني فراوان داريم، اگرچه نمي توان مشخص كرد كه چند درصد احکام فقهي ما يقيني و چند درصد ظني است. شاهد آن هم اين همه اختلاف فتاواست. حالا اگر کسي فتوايي داد بايد مؤاخذه اش کنند که چطور فتواي تو مخالف با فتواي ديگري است؟ اقتضاي علم ما و کار بشري همين است. 📁 وقتي آقاي طباطبايي مي فرمايند روش تفسير قرآن اين است که ما آيات را با استفاده از خود آيات قرآن تفسير کنيم به اين معني نيست که من اين کار را مي کنم و حرف آخر را مي زنم و اين است و جز اين نيست! نه، يک کار علمي است؛ مثل اينکه فقها مي گويند ما بايد فقه را از کلمات اهل بيت استفاده کنيم، اما در استفاده اش اختلاف دارند. يکي مي گويد اينطور استفاده مي شود و يکي مي گويد آنطور. گاهي اختلاف نظرها 180 درجه فاصله دارد، و يکي مي گويد نمازجمعه واجب است و ديگري مي گويد حرام است، هر دو هم فقه است. نبايد انتظار داشت که وقتي روش معتبري براي تفسير ارائه شده به معناي اين باشد که همه مشکلات با اين روش حل مي شود و هيچ ابهامي نمي ماند و هيچ اختلافي هم بين صاحب نظران باقي نمي ماند و هيچ وقت هم اين مفسر اشتباه نمي کند! نه، مفسر هم مثل فقيهي است که فقاهت مي کند و يک جا هم اشتباه مي کند. ⏮...ادامه دارد... 🌿🌿🌿 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
#تحلیل_و_بررسی 33 #گفتگو #مقالات #تفسیر #تفسیر_قرآن_به_قرآن #علامه_طباطبایی #المیزان #علامه_مصباح
34 🆔 @rahighemakhtoom 🔅🔅🔅 📃کلام در اين است که آيا روش تفسير اين است که به علم حروف و اعداد مراجعه کنيم، يا روش تفسير اين است که به روش تجربي استناد کنيم، يا روش تفسير اين است که به عرفان نظري يا به فلسفه تمسک کنيم؟ نه هيچ کدام از اينها روش تفسير نيست. روش تفسير اين است که قواعد عقلايي را در فهم کلام گوينده حکيم به کار بگيريم، و از بهترين کمک هايي که مي‌توان گرفت قرائن خود کلام است. در کلام هر حکيمي، از بخشي از آن براي فهم بخش ديگر مي شود استفاده کرد. اين معناي «‌يفسر القرآن بعضه ببعض‌» است. شواهد حافّ به کلام و قرائن مقاميه را بايد شناسايي کرد؛ آنها که يقيني هست به آنها استناد کرد؛ آنها هم که نيست گاهي ظني مي شود. وقتي يک مقدمه اش ظني شد طبعاً نتيجه هم ظني خواهد بود چون نتيجه هر استدلالي تابع اخس مقدمات است. اگر ما از مقدمه اي ظني استفاده کرديم نمي‌توان انتظار داشت که نتيجه يقيني باشد. 📃بنابراين روش تفسير قرآن با قرآن روش منسجمي است و نقضي ندارد. اين روش مخالف با روش اهل بيت صلوات الله عليهم اجمعين نيست، و مخالف با روش عقلا هم نيست؛ اما به اين معنا نيست که ما هيچ احتياجي به قرائن تاريخي يا کلام لغوي يا روايات نداريم؛ نه هيچ کدام از اينها نيست. به اين معنا هم نيست که وقتي نظري ابراز مي شود همه جا يک نظر قطعي و غير قابل نقض است! نه، يک نظري است مثل همه علوم ديگر كه عمده نظريات ظني است و ممکن است در آن اشتباهي هم واقع شود. 📝پی نوشت: [1]. سخنراني آيت‌الله مصباح يزدي در همايش مباني و روش تفسيري علامه طباطبايي [2]. شهيد محراب آية‌الله محمد صدوقي به سال 1284ش در يزد متولد شد. تحصيلات علوم ديني را در زادگاه خود آغاز كرد و پس از چند سال براي ادامه تحصيل به اصفهان رفت اما با گذشت يك سال راهي قم شد و در حين تحصل، در اداره امور حوزه با مراجع وقت همكاري داشت. در سال 1330ش با سفارش عالمان بزرك حوزه واستقبال بي‌نظير مردم به يزد بازگشت و زعامت مردم يزد را برعهده گرفت و به ويژه در جريان نهضت روحانيت به رهبري حضرت امام خميني? خوش درخشيد و از هيچ كوششي در اين راه دريغ نكرد تا آن كه در يازدهم تيرماه 1361 پس از برگزاري نماز جمعه به دست منافقي كوردل شربت شهادت نوشيد و به آرزوي ديرين خود رسيد. [3]. سوره كهف آيات 9ـ26. [4]. سوره كهف آيات 83ـ98. [5]. سوره انبياء آيه 96. [6]. سورة آل عمران، آيه 7. .[7] ر.ك. محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج89، ص91. [8]. ر.ك. محمدباقر مجلسي، همان، ص78، باب 8 «‌ان للقران ظهراً و بطناً...‌» [9]. سوره نمل، آيه 82. [10]. سوره بقره، آيه 282 و 283. [11]. محيي‌الدين بن‌عربي (م637ق) از عارفان نامي است كه افزون بر طرح نكات عرفاني از آيات قرآن در نگاشته‌هاي عرفاني خود، تفسيري نيز به همين شيوه نوشته است. حاجي خليفه گفته است: وي تفسير بزرگي براساس طريقه متصوفه تأليف كرده است كه گفته‌اند شصت جلد و تا سوره كهف را دربرداشته است و تفسير كوچكي نيز در هشت جلد براساس شيوه مفسران داشته است. ر.ك: حاجي خليفه، كشف الظنون، ج1، ص438 اخيراً آثار تفسيري ابن‌عربي از جمله «‌ايجاز البيان في الترجمة عن القرآن‌» را محمود محمود غراب در مجموعه‌اي به نام «‌رحمة الرحمن في تفسير و اشارات القرآن‌» گرد آورده و انتشارات دارالايمان در دمشق منتشر كرده است. [12]. سوره احزاب، آيه 33. [13]. «‌الجواهر في تفسير القرآن الكريم نگاشتة طنطاوي بن جوهري (1287 ـ 1358ق) اين تفسير در 26 جزء (13 جلد) تنظيم شده و بارها در قاهره و بيروت چاپ شده است. [14]. سوره بقره، آيه 29. [15]. اين كتاب اثر سيد هبة الدين شهرستاني (م 1386ق) است و حاج سراج انصاري آن را به فارسي ترجمه كرده است. [16]. سوره بقره، آيه 255. [17]. سوره بقره، آيه 43. [18]. سوره نحل، آيه 44. [19]. ر.ك: محمدبن‌محمدبن‌النعمان (الشيخ المفيد)، الارشاد في معرفة حجج الله علي العباد، ج1، ص200. نيز: محمدبن‌فتوح الحميدي، الجمع بين الصحيحين البخاري و مسلم، ج1، ص55. [20]. سوره آل عمران، آيه 121. [21]. سوره آل‌عمران، آيه 138. [22]. سوره آل‌عمران، آيه 64. [23]. سوره مريم، آيه 31. [24]. سوره نحل، آيه 44. [25]. سوره طه، آيه 14. [26]. شيخ مفيد ره در تعريف اجتهاد آورده است: استفراغ الوسع في طلب تحصيل الظن بالاحكام الشرعية الفرعيه عن اذلتها المقبرة ... محمدبن‌محمدبن النعمان، اوائل المقالات في المذاهب و المختارات، جزء13، ص3. 🌿🌿🌿 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. ☘️☘️☘️
35 🆔 @rahighemakhtoom 🔅🔅🔅 🗓 آیه «أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآن‏» لزوم تفسیر قرآن به قرآن 📂یکی از آیاتی که به روش تفسیر قرآن به قرآن راه‌نمایی می‌نماید، آیه شریفه «افَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرانَ وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْد غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فیهِ اخْتِلافاً کَثیراً» است. از این آیه برداشت می‌شود که اولاً: قرآن به‌گونه‌ای است که فهم عادی بشر به آن می‌رسد و گرنه تشویق به تفکر در آن معنا نداشت. 📂ثانیاً: آیات قرآن می‌توانند مفسر یکدیگر باشند؛ زیرا یکی از موارد تدبّر آن است که وقتی می‌خواهیم حکمی را از قرآن استنباط کنیم، باید به همه آیاتی که در آن زمینه نازل شده‌اند، توجه کنیم و آنها را به یکدیگر ارجاع دهیم و تنها در این صورت است که مشخص می‌شود آیات با یکدیگر اختلافی ندارند. 🗓نگاه کامل تر 📐روش تفسیر قرآن به قرآن، مهم‌ترین شیوه تفسیری است که هم از خود قرآن و هم از احادیث پیامبر اکرم(ص) و امامان(ع) فهمیده می‌شود. در این روش، اصل در فهم قرآن، رجوع به خود قرآن است و برای فهمیدن مفهوم یک آیه، به آیات دیگر مراجعه می‌شود و حدیث و سخن معصومان(ع) در این روش مبیّن و مؤید است.[1] الف. آیاتی از قرآن کریم ما را به تفسیر قرآن به قرآن راهنمایی می‌کنند که آیه مورد پرسش یکی از آنها است: «افَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرانَ وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْد غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فیهِ اخْتِلافاً کَثیراً».[2] از این آیه فهمیده می‌شود که ▫️اولاً: قرآن به‌گونه‌ای است که فهم عادی بشر به آن می‌رسد و گرنه ترغیب به تفکر در آن معنا نداشت. ▫️ثانیاً: آیات قرآن می‌توانند مفسر یکدیگر باشند؛ زیرا یکی از موارد تدبّر آن است که وقتی می‌خواهیم حکمی را از قرآن استنباط کنیم، باید به همه آیاتی که در آن زمینه نازل شده‌اند، توجه کنیم و آنها را به یکدیگر ارجاع دهیم و تنها در این صورت است که مشخص می‌شود آیات با یکدیگر اختلافی ندارند.[3] 📂 همچنین در آیات دیگری می‌خوانیم:«اللَّهُ نَزَّلَ احْسَنَ الْحَدیثِ کِتاباً مُتَشابهاً مَثانِیَ».[4] ▫️در این آیه شریفه، قرآن به عنوان کتاب متشابه و مثانی معرفی شده است که برخی از آیات به برخی ‏دیگر شبیه و ناظرند و هر یک از آنها دیگری را بیان و شرح می‌کند، بدون این‌که اختلافی در آنان یافت شود و یکدیگر را نفی کنند.[5] «وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ».[6] خداوند در این آیه قرآن را تبیین کننده همه چیز معرفی نموده است، و کتابی که ‏درصدد بیان همه چیز است قطعاً بیان کننده آیات خود نیز هست و این عمل با ارجاع آیات به همدیگر امکان‌پذیر می‌شود. 🌿🌿🌿 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. ☘️☘️☘️
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
#تحلیل_و_بررسی 35 #مقالات #تفسیر #تفسیر_قرآن_به_قرآن #فهم_قرآن 🆔 @rahighemakhtoom 🔅🔅🔅 🗓 آیه «أَ
36 🆔 @rahighemakhtoom 🔅🔅🔅 🗓 آیه «أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآن‏» لزوم تفسیر قرآن به قرآن 📃اوصاف دیگر قرآن، همانند هدایت، نور، بیان، مبین و ذکر نیز بسان کلمه «تبیان» می‌توانند ما را به تفسیر قرآن به قرآن راه نمایند؛ مانند نور که مُظهِر غیر خود است و خود را نیز نشان می‌دهد. 📐ب. روایات فراوانی داریم که تأکید دارند خود قرآن مفسّر خود است و باید در تفسیر آیات از قرآن استفاده کرد. امام علی(ع) می‌فرماید: «کتاب خدا بعضی از آن، بعضی را تصدیق [7] و «بعضی از آیات تفسیر بعض دیگر، و برخی گواه برخی دیگر است».[8] امام باقر(ع) می‌فرماید: «هیچ مطلبی در کتاب خدا یافت نمی‌شود مگر این‌که در همان کتاب، دلیلی گویا از خداوند بر آن دلالت دارد، از چیزهایی که مردم نمی‌دانند».[9] امامان معصوم(ع) در عمل، این روش را پیش گرفته و آن‌را به شاگردانشان نیز آموخته‌اند. 📃علامه طباطبایی(ره)، برای اثبات بهترین روش تفسیری، یعنی تفسیر قرآن به قرآن، می‌نویسد: در تفسیر آیات قرآنی یکی از سه ‏راه را در پیش داریم: 🔹تفسیر آیه به تنهایی با مقدمات علمی و غیر علمی که در نزد خود داریم. 🔹تفسیر آیه به کمک روایتی که در ذیل آیه از معصوم رسیده است. 🔹تفسیر آیه با استمداد از تدبّر و استنطاق(به سخن درآوردن قرآن برای خود) معنای آیه از مجموع آیات مربوطه و استفاده از روایت در صورت امکان. ▫️طریق اول، قابل اعتماد نیست و در حقیقت از قبیل تفسیر به رأی می‌باشد مگر در جایی که با طریق سوم توافق کند. ▫️طریق دوم، روشی است که علمای صدر اسلام داشتند و قرن‌ها رایج و مورد عمل بود و تاکنون نیز میان اخباریین اهل سنت و شیعه مورد عمل می‌باشد و طریقه‌ای است محدود در برابر نیاز نامحدود؛ زیرا ما در ذیل شش هزار و چند صد آیه قرآنی صدها و هزارها سؤالات علمی و غیر علمی داریم، پاسخ این سؤالات و حل این معضلات و مشکلات را از کجا باید دریافت نمود؟ آیا به روایات باید مراجعه نمود؟ در صورتی که آنچه نام روایت نبوی می‌شود بر آن گذاشت از طریق اهل سنت و جماعت به دویست و پنجاه حدیث نمی‌رسد، گذشته از این‌که بسیاری از آنها ضعیف و برخی از آنها غیر قابل قبول می‌باشند و اگر روایات اهل بیت را که از طریق شیعه‏ رسیده در نظر آوریم درست است که به هزارها می‌رسد و در میان آنها مقدار قابل توجهی احادیث قابل اعتماد یافت می‌شود، ولی در هر حال در برابر سؤالات نامحدود کفایت نمی‌کند، گذشته از این‌که بسیاری از آیات وجود دارد که در ذیل آن از طریق عامه و خاصه حدیث وارد نشده است. ▫️طریق سوم همان روشی است که پیغمبر اکرم(ص) و اهل بیت او در تعلیمات خود به آن اشاره فرمودند.[10] 🌿🌿🌿 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. ☘️☘️☘️