eitaa logo
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
2.8هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
787 فایل
«رحیق» نوشیدنی گوارا و ناب بهشتیان. ۲۵مطففین . مستمع صاحب سخن را بر سر کار آورد غنچهٔ خاموش، بلبل را به گفتار آورد صائب @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
برداشت از آیات ۳۶ – ۹ 📌 کمالات روحی الی باید بکوشد وسائل و آسایش زن و فرزندش را کاملاً تهیه کند و اگر در این بین با مأموریتهای الهی برخورد نمود خدا را بر آنها مقدم بدارد تا خدای تعالی هم او را بر دیگران برگزیند. و اگر بخواهد مورد توجه بیشتری از جانب خدای تعالی واقع گردد بخواند و بندگی خدا را دقیقا انجام دهد و معتقد به و و روز جزا باشد تا خدای تعالی دوستانه با او حرف بزند و او هم با خدا با شدید تکلم کند. و خدای تعالی با کارهای غیر عادی از قبیل و یا او را اکرام کند و ترس و را از او بردارد تا بتواند کاملاً امر به معروف و نهی از منکر نماید و در مقابل پرقدرت ترین مردم بایستد و آن چنان به روحی برسد که خواسته اش، خواست خدا باشد و همه حوائجش در راستای بندگی و یاد واقع گردد و خدای تعالی دعاهای او را فرماید. و باید الی کوشش کند که آن چه از خدا می خواهد بیشتر در راه و دعوت مردم به سوی خدا و الی اللّه باشد چنان که حضرت علیه السلام وقتی برای قومش پیدا کرد و در مقابلش قدرتمندی مثل طغیانگر قرار گرفت اول چیزی که از خدا خواست شرح صدر و سپس آن گونه را که بتواند حرفش را به مردم بفهماند بود و دیگر چیزی که باز از خدا می خواهد و هم راز و که از اهل خودش باشد که صددرصد به او اعتماد کند و در موفقیتش شریکش باشد بوده است. 📎تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
📌نوآوری های قرآن در شیوه تالیف ۱ 💢آیا در قرآن لغات غریبه وجود دارد؟ مقصود از لغات غریبه،الفاظ و کلمات نامانوسی است که شنیدن آن بر طبع گران می آید و وجود آن در کلام موجب خلل در فصاحت می گردد.چنین الفاظ غریبی هرگز در قرآن نبوده و در شان قرآن نمی باشد،زیرا قرآن در بالاترین مرتبه فصاحت قرار دارد و هیچ گاه کلمات غریبه درآن به کار نرفته است.آری،غرابت معنای دیگری نیز دارد که در قرآن به کاررفته است:غرابت در عرف محلی.قرآن-احیانا-الفاظ و کلماتی را مورد استعمال قرار داده که برای بیش تر عرف محلی تازگی داشته،معنای آن بر آنان چندان روشن نبوده است،زیرا قرآن از لغات تمامی قبایل عرب استفاده کرده،و حتی برخی کلمات را که ریشه های آن از غیر عرب گرفته شده به کار برده است،که بعضا معانی آن ها برای فرد فرد عرب روشن نبوده است. ⏺قرآن گاه برخی کلمات شیوا را که مورد استعمال قبایل مختلف عرب بوده به کاربرده است،گر چه این کلمات احیانا برای دیگر قبایل تازگی داشته و نامانوس می نموده است.غریب بدین معنا در قرآن وجود دارد و به فصاحت آن خللی نمی رساند. ⏺قبایل عرب همان گونه که در امور سیاسی و نظامی و اجتماعی و نیز اقتصادی وفرهنگی از هم پراکنده بودند،از لحاظ زبان و لغت نیز از هم جدا بودند و در حالت پراکندگی به سر می بردند.و بسیاری از کلمات و اصطلاحات در میان برخی قبایل رواج داشته که قبایل دیگر از آن بی خبر بودند.قرآن از تمامی این لغات بهره جسته ومناسب ترین کلمات را از هر قبیله انتخاب کرده و به کار برده است و از این راه یک نوع آگاهی عمومی در دست رس تمامی عرب قرار داده و خود خدمت فرهنگی،ادبی ولغوی به عرب نموده، وحدت لغت در میان عرب ایجاد نموده است. ⏺لذا نه فقط استعمال این گونه الفاظ به فصاحت قرآن خللی نمی رساند،بلکه یک گونه شیوه ادبی و فرهنگی فراگیر ایجاد کرده که عرب از ایجاد آن عاجز بوده است.اینک به نمونه هایی از این گونه لغات قبایلی می پردازیم. لغات قبایل در این زمینه،ابو القاسم محمد بن عبد الله رساله ای نوشته به نام «اللغات »و لغات قبایل عربی را که در قرآن آمده،بر حسب ترتیب سوره ها یاد آور شده است. در این رساله لغاتی از 30 قبیله معروف عرب که در قرآن به کار رفته،آورده است و نیز لغاتی از شهرهای مختلف عربی و دیگر ملت های مجاور عرب،که مجموعا رساله لطیفی است و در نوع خود بی نظیر (1). 🔹قبایلی را که از آن ها یاد می کند عبارتند از:1.ازد شنوه،2.اشعریون،3.انمار،4.اوس،5.بنو حنیفه،6.بنو عامر 7.تغلب،8.تمیم،9.ثقیف، 10.جذام،11.جرهم،12.حمیر،13.خثعم،14.خزاعه،15.سعد العشیره،16.سلیم،17.طی،18.عذره،19.عماره،20.عسان،21.قریش،22. قیس،23.کنانه،24.کنده،25.لخم،26.مزینه،27.هذیل،28.همدان،29.هوازن،30.یمامه. 🔹از شهرهایی که نام می برد:1.حجاز،2.حضر موت،3.سبا،4.عمان،5.مدین،6.یمامه،7.یمن. از ملتهای مجاور:1.احباش،2.فرس،3.روم،4.قبط،5.انباط،6.سریان،7.عبرانیون،8.بربر. جلال الدین سیوطی این رساله را در کتاب الاتقان خود خلاصه نموده که نمونه هایی از آن نقل می گردد: 🔹از لغت کنانه:1.شطره:تلقاه(بقره 2:144)،2.خلاق:نصیب(آل عمران 3:77)،3.یعزب:یعیب(یونس 10:61)،4.دحورا:طردا(صافات 37: 9)،5.کنود:کفور(عادیات 100:6)، از لغت هذیل:1.رجز:عذاب(مدثر 74:5)،2.صلدا:نقیا(بقره 2:264)،3. مدرارا:متتابعا(انعام 6:6)،4.فرقانا:مخرجا(انبیا 21:48)،5.عیله:فاقه(توبه 9:28)،6.ولیجه:بطانه(توبه 9:16)،7.اجداث:قبور(یس 36:51)،8.ذنوبا: عذابا(ذاریات 51:59)،9.دسر:مسامیر(قمر 54:13)،10.واجفه:خائفه(نازعات 79:8)،11.مسغبه:مجاعه(بلد 90:14)،از لغت حمیر:1. سقایه:انا(یوسف 12:70)،2.مسنون:منتن(حجر 15:26)،3.صرح:بیت(نمل 27:43)،4.وبیلا:شدیدا(مزمل 73:16)،از لغت جرهم:1. محسور:منقطع(اسرا 17:29)،2.حدب:جانب(انبیا21:96)،3.ودق:مطر(نور 24:43)،4.ینسلون:یخرجون(انبیا 21:96)،5.حبک: طرائق(ذاریات 51:7) (2). 🔰تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
📌نوآوری های قرآن در شیوه تالیف ۲ 💢واژه های غیر عربی در قران در لغت عرب واژه هایی وجود دارد که ریشه عربی ندارند و از لغت های مجاورگرفته شده است،و این یک امر طبیعی به شمار می رود و در تمامی زبان های زنده وگذشته بر اثر مجاورت و رفت و آمدها،لغات نیز داد و ستد می شدند. 🔹البته شکل واژه های اجنبی هم واره با تغییراتی مواجه می شده است و به مرورزمان رنگ و بوی لغت میزبان را به خود می گرفته و هم ساز آن لغت می گردیده است (3).به این گونه تغییرات در واژه های بی گانه اصطلاحا«معرب »عربی شده-می گویند.در این زمینه کتاب های فراوانی نوشته شده،از جمله به کتاب «المعرب »نوشته ابو منصور جوالیقی،موهوب بن احمد بن محمد(متوفای 540) می توان اشاره کرد.این کتاب بیش تر به واژه های فارسی تعریب شده پرداخته و این گونه کلمات را در اشعار اصیل عربی آورده است. اخیرا این گونه واژه های وارد شده را«دخیل »-داخل شده-گویند و در المنجد،این اصطلاح زیادبه کار رفته است.در این مورد گفته می شود:«و الکلمه من الدخیل،این کلمه از کلمات »داخل شده در زبان عرب است ». وارد شدن واژه های دیگر در هر لغت و در هر زبانی یک امر طبیعی است و هرگزبه عنوان عیب یا نقص شمرده نمی شود.وجود این گونه لغات به خالص بودن آن زبان یا آن لغت نیز صدمه ای وارد نمی سازد،یعنی زبان عربی،عربی است گرچه برخی لغات غیر عربی-که رنگ و بوی عربی به خود گرفته-در آن یافت شود،زیرالغت تازه وارد تا خلق و خوی آن زبان را به خود نگیرد،امکان کاربرد نمی یابد. 🔹لذااستعمال چنین الفاظ و کلمات غیر عربی،به عربی بودن کلام،چه شعر و چه نثر،خللی وارد نمی آورد و این شیوه-استفاده از کلمات اجنبی-در اشعار قدیم عربی وگفته های اصیل پیش از اسلام،متعارف بوده و عیب و نقصی شمرده نمی شده است (4) ،بلکه در هیچ لغتی به کار نگرفتن لغات غیر شرط نیست. 🔹حتی در اثری مانندشاه نامه فردوسی که سعی بر آن بوده تا صرفا واژه های فارسی به کار رود،بسیاری ازواژه های آن ریشه فارسی ندارند،بلکه ریشه عربی و ترکی و غیره داشته و در عین حال فارسی کامل به شمار می روند. قرآن نیز که یک سخن عربی کامل است،از این جهت جدا نیست.واژه های غیرعربی-که ریشه عربی ندارند ولی شکل عربی به خود گرفته و معرب گردیده-در آن وجود دارد.در این زمینه بالخصوص نیز کتاب هایی نوشته شده،از جمله کتاب «المهذب فیما وقع فی القرآن من المعرب »نوشته جلال الدین سیوطی،که خلاصه ای از آن را در«الاتقان »آورده است. 🔹لذا جای تردید نیست که قرآن کلام عربی است و از جهت عربی بودن در سر حد کمال است و هرگز کسی یا گروهی درعربیت آن شک نبرده است.قرآن تصریح دارد: انا انزلناه قرآنا عربیا لعلکم تعقلون (5). و کذلک انزلناه قرآنا عربیا (6). کتاب فصلت آیاته قرآنا عربیا لقوم یعلمون (7). و کذلک اوحینا الیک قرآنا عربیا لتنذر ام القری و من حولها (8). نزل به الروح الامین علی قلبک لتکون من المنذرین بلسان عربی مبین (9). و هذا لسان عربی مبین (10) و آیات دیگر که صراحتا قرآن را عربی معرفی می کند. 🔰تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
📌نوآوری های قرآن در شیوه تالیف ۳ ⏺ برخی بر این باورند که هرگز در قرآن کلمات غیر عربی-گرچه معرب شده باشدبه کار نرفته است.ابو عبیده گوید:«هر کس گمان برد در قرآن الفاظ غیر عربی آمده،سخن سنگینی گفته است ».ابن جریر طبری گوید:«آن چه گمان می رود از دیگرزبان ها در قرآن آمده،از باب «توارد لغتین »می باشد که هر دو لغت یک لفظ را وضع کرده اند،آن گاه گمان برده شده که یکی از دو زبان از دیگری گرفته است ». ⏺ برخی میانه رفته گویند:عرب قدیم را پیش از اسلام،رفت و آمدهایی با ملت هابوده،آن گاه برخی واژه ها را با خود آورده،مختصر تغییری در آن داده اند و در اشعارو سخنان خود به کار برده اند،لذا رنگ و بوی عربی کامل به خود گرفته است و اگر درقرآن افت شود،عربی محض و اصیل شمرده می شود.ابو عبیده قاسم بن سلام برهمین عقیده است.خلاصه این گونه کلمات که در قرآن یافت می شود و گمان برده اند غیر عربی است،در واقع اصالت عربی دارد و عرب قدیم آن را به کار برده ورنگ عربی بدان داده است. ⏺ دیگران گویند:اساسا وجود برخی کلمات غیر عربی-گرچه تغییری نیافته باشد-زیانی به عربی بودن کلام نمی رساند،زیرا مقصود شیوه و اسلوب کلام عربی است و همین اندازه در عربی بودن کلام کفایت می کند و ناگزیر هر زبانی از برخی واژه های وارده به کار می برد.جلال الدین سیوطی گوید:«قول صحیح همین است و ابو میسره تابعی بر این باور بوده که در قرآن از همه زبان های مجاوز وجود دارد.این مطلب ازسعید بن جبیر و وهب بن منبه نیز نقل شده است ». ⏺ اینک برخی واژه های غیر عربی که با دگرگونی معرب شده و در قرآن آمده است: اباریق،جمع ابریق،معرب:آب ریز. اکواب،جمع کوب:فنجان،کوزه: یطوف علیهم ولدان مخلدون باکواب و اباریق (11). ارائک،جمع اریکه:تخت. هم و ازواجهم فی ظلال علی الارائک متکئون (12). تنور،جوالیقی و ثعالبی گفته اند:فارسی معرب است. و فار التنور (13). جناح،معرب گناه. فمن حج البیت او اعتمر فلا جناح علیه ان یطوف بهما (14). سجیل،اصل آن:سنگ گل کلوخ. ترمیهم بحجاره من سجیل (15). سرادق،معرب:سرادر،در سرا،سرا پرده. احاط بهم سرادقها (16). سرابیل،جمع سربال:شلوار. و جعل لکم سرابیل تقیکم الحر (17). مسجد که برخی آن را معرب مزگت دانسته اند که به معنای معبد یا عبادت گاه است (18). 🔰پی نوشتها: 1- این رساله در حاشیه تفسیر جلالین،ج 1،ابتدا از ص 124 چاپ شده(دار احیا الکتب العربیه-مصر)،و نیزمستقلا به نام «اللغات فی القرآن »به تحقیق دکتر صلاح الدین المنجد چاپ شده(چاپ سوم دار الکتاب الجدید-بیروت).جلال الدین سیوطی در دو جای کتاب «الاتقان »از آن نام می برد:چاپ جدید.ج 1.ص 19و 91،و آن را تلخیص می نماید. 2- برای مزید اطلاع به «الاتقان »،ج 2،ص 104-89،نوع 37،و نیز التمهید،ج 5،ص 130-108 رجوع کنید. 3- مانند:لجام:دهانه اسب،که در اصل لگام بوده.جناح:که در اصل گناه بوده.دیباج:دیبا.فالوذج:پالوده. 4- به کتاب «المعرب »جوالیقی مراجعه شود. 5- یوسف 12:2. 6- طه 20:113. 7- فصلت 41:3. 8- شوری 42:7. 9- شعرا 26:195-193. 10- نحل 16:103. 11- واقعه‌ 🔰تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
🔰تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
68 🔅🔅🔅 ⏪ مثَل تجارت مجاهدان 3 (إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اءَنفُسَهُمْ واءَمْوَا لَهُم بِاءَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقَتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَلةِ وَالاْنجِیلِ وَالْقُرْءَانِ وَمَنْ اءَوْفَی بِعَهدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُم بِهِ وَذَا لِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ) . (توبه / 111) ((خداوند جانها و اموال مؤ منان را می خرد که (در برابرش ) بهشت برای آنان باشد ؛ (به اینگونه که ) : در راه خدا پیکار می کنند ، می کشند و کشته می شوند ؛ این وعده حقی است بر خدا ، که در تورات و انجیل و قرآن آمده و چه کسی از خدا به عهدش وفادار تر است ؟ ! اکنون بشارت باد بر شما به داد و ستدی که با خدا کرده اید ؛ و این است آن پیروزی بزرگ )) . 🗓نکته ها : 2- قباله خانه بهشتی 🔹 در روایت است که یکی از شخصیّت های بزرگ جبل عامل و از شیعیان و دوستان امام صادق علیه السّلام هر سال هنگام سفر حجّ به مدینه بر امام صادق علیه السّلام وارد می شد و مدّتی در جوار آن حضرت به عنوان مهمان می ماند ، چندین سال این برنامه ادامه داشت . 🔹 بعد به فکر افتاد که در مدینه خانه ای بخرد و مزاحم امام نشود ، لذا مبلغ ده هزار درهم به امام صادق علیه السّلام داد و عرض کرد : با این مبلغ یک خانه ای برای من خریداری کنید که وقتی به مدینه می آیم به منزل خودم بروم و باعث زحمت شما نشوم . 🔹 امام علیه السّلام هم قبول کرد و تمام آن مبلغ را بین فقرای سادات تقسیم کرد . آن مرد وقتی از مکّه برگشت به حضور امام آمد و عرض کرد : جانم به فدایت ، آیا معامله را انجام دادید ؟ امام فرمود : آری ، قباله اش را هم برایت نوشته ام ، آنگاه قباله را به او داد و دید در قباله چنین نوشته است : بسم اللّه الرحمن الرحیم ((این قباله ای است که فروخت جعفر بن محمّد به فلان شخص جبل عاملی خانه ای در فردوس که دارای چهار حدّ است : حد اولش رسول اللّه ، حد دوّمش امیر المؤ منین ، حد سوّمش حسن بن علی و حد چهار آن حسین بن علی است )) . 🔹 آن مرد وقتی از محتوای این قباله مطّلع شد با کمال خرسندی به امام صادق علیه السّلام عرض کرد : آقاجان ، جانم به قربانت من به این معامله راضی هستم . 🔹 آنگاه امام علیه السّلام فرمود : تمام پول تو را بین فقیرهای سادات حسنی و حسینی تقسیم کرده ام امیدوارم خداوند متعال این بخشش و انفاق را از تو قبول کند و در بهشت پاداش تو را عطا فرماید . آن مرد قباله را گرفت و از امام خداحافظی کرد و به وطنش بازگشت و چند روزی نگدشت که مریض شد ، اهل و عیالش را جمع کرد و آنها را قسم داد و گفت : هرگاه من از دنیا رفتم ، این قباله امام صادق علیه السّلام را در کفنم بگذارید و با من دفن کنید و در همان بیماری از دنیا رفت و بازماندگانش طبق وصیّت اوآن قباله را در کفنش گذاشته و با خودش دفن کردند . 🔹 روز بعد که برای فاتحه خوانی سر قبرش رفتند ، دیدند همان قباله روی قبر نهاده شده و در ذیلش از قول آن مرد نوشته شده است : به خدا سوگند ، جعفر بن محمّد به آنچه به من وعده داده بود وفا کرد . ☘☘☘ 💢 نکته مهم: تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق) 🌹🌹🌹 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
#سرچشمه 30 #قرآن_شناسی #تفسیر 🔅🔅🔅 ⏺تفسير قرآن به قرآن و بررسي اعتبار سنّت در تفسير بسم اللّه ال
31 🔅🔅🔅 ⏺تفسير قرآن به قرآن و بررسي اعتبار سنّت در تفسير بسم اللّه الرحمن الرحيم وإياه نستعين 🔹به منظور روشن شدن جايگاه تفسير قرآن به قرآن در قبال ساير روشهاي تفسيري و مقدار دخالت سنّت در آن و كيفيت جمع بين مناهج تفسير درايي و روايي و لزوم رعايت ترتيب آنها و حلّ برخي از تعارضهاي احتمالي، مطالبي ارائه مي شود: ☑ يازدهم. چون عترت طاهرين(عليهم السلام) انسانهاي كامل و خليفه‌ي تامّ الهي اند، به اضلاع سه گانه‌ي مثلث ديني، يعني قرآن، سنّت و عقل برهاني احاطه‌ي كامل دارند. اگر آن ذواتِ نوري، مرجعيت و رهبري علمي و عملي امت اسلامي را به عهده مي داشتند و چنين سمت هايي از آنان سلب نمي شد، هر سه منبع غني و قوي را به نهج كمال و تمام به جامعه‌ي بشري ابلاغ مي نمودند. 🔹 زيرا آن ذواتِ مقدّس از طرفي در تفسير قرآن به قرآن، همانند رسول اكرم(صلي الله عليه و آله و سلم) بر اين اعتقاد بوده اند كه آيات قرآن مجيد نسبت به يك ديگر ناطق، شاهد و مصدّق اند؛ لذا از گفتار مفسّرانه و شهادت مُبَيّنانه و تأييد و تعيين مصدّقانه‌ي آياتْ برابر همديگر استدلال تام مي نمودند و از طرف ديگر، سنّت آنان كه بيش و پيش از ديگران براي خودشان روشن بوده است: «أهل البيت أدري بما فيه»، مورد استشهاد و استمداد تفسيري واقع مي شد و از طرف سوم، آن ذوات نوري كه وارثان راستين انبياء(عليهم السلام) هستند، در جريان اِثاره‌ي دفائن عقولْ سهم وافري داشته و دارند. لذا آنان محور ثَوْره و انقلاب و شكوفايي عقل برهاني اند؛ چنان كه حضرت علي(عليه السلام) به نحو اجمال در اين باره اشاره فرموده است: «فبادروا العلم من قَبْل تصويح نَبْتِه و من قبل أن تُشْغَلو بأنفسكم عن مُسْتَثار العلم من عند أهله»؛[ نهج البلاغه، خطبه‌ي 105.]يعني پيش از پژمرده شدن نهال علم و قبل از اشتغال به گرفتاريهاي خودي، از مدار ثَوْرتِ دانش و ميدانِ انقلاب و مَكانِ شكوفائي علم بهره گيريد. 🔹 غرض آنكه خسارتي كه از انزواي انسانهاي كامل معصوم، دامنگير جهان بشريّت، به ويژه امّت اسلامي شده است، بيش از حدّ احصاء است؛ زيرا آن ذوات نوريْ جامع هر سه منبع دين بوده اند و اما ديگران، نه جامع آگاهي از منابع اند و نه اگر فرضاً بتوانند علم به آنها را جمع نمايند، جمع آنها «جمع سالم» است؛ بلكه جمع آنها حتماً «مكسّر» يا «محتمل الكسر» است. ☘☘☘ ⏪ ادامه دارد... 💢 نکته مهم: تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق) 🌹🌹🌹 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
سیر و سلوک.حدیث نفس .استاد شجاعی 84.mp3
4.71M
مرحوم آیت الله (رضوان الله علیه) 🌿🌿🌿 📼موضوع:حدیث نفس2 🕑 زمان:40دقیقه ☑ ثواب انتشار و استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مطهر ثواب انتشار و استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مطهر حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. 👈🏾ادامه دارد... 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
همرنگ حقیقت شو.mp3
1.63M
🔹 همرنگ حقیقت شو ☘☘☘ ⏪ ادامه دارد... 💢 نکته مهم: تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق) 🌹🌹🌹 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برداشت از آیات ۳۸ – ۳۷ 📌ممنون بودن از خدا الی باید ممنون همه الهی باشد و آنها را به یاد بیاورد و با خود بگوید که اگر این را نمی داشتم چه می شد و چقدر برایم به وجود می آمد. 📎تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
📌 چرا آیات محکم و متشابه دقیقاً توسط ائمه: و یا اولیأ خدا روشن نشده است؟ امّا مسئلة آیات محکم و متشابه: خداوند متعال میفرماید: او کسی است که این کتاب ]آسمانی[ را بر تو نازل کرد که قسمتی از آن، آیات محکم ]صریح و روشن[ است که اساس این کتاب میباشد و قسمتی از آن متشابه است; امّا آنها که در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهات اند تا فتنه انگیزی کنند و تفسیر ]نادرستی[ برای آن می طلبند; در حالی که تفسیر آنها را ]کسی[ جز خدا و راسخان در علم نمیداند....(آلعمران، 7) از این آیه، استفاده میشود که آیات قرآن کریم دو دسته اند: الف) محکمات; ب) متشابهات. محکمات آیاتِ روشنی هستند که جای هیچگونه انکار و توجیه و سوءاستفاده در آن نیست; امّا متشابهات به دلیل بالا بودن سطح مطلب یا گفتگو درباره عوالمی که از دسترس ما بیرون است; مانند علم غیب، جهان رستاخیز و صفات خداوند متعال و... که فهم معنای نهایی و اسرار و پیبردن به کنه حقیقت آنها، به سرمایة خاص علمی نیاز دارد و خداوند متعال میفرماید: فقط خداوند و راسخان در علم، اسرار این آیات را میدانند و برای مردم تشریح میکنند. راسخان در علم عبارتند از: پیامبر و امامان: که از همه اسرار این آیات آگاهند و علما و دانشمندان راستین ـ که به موازین، احکام، عقاید شرعی و به روش تأویل متشابهات آشنایی کافی دارند ـ و هر یک، به اندازه دانش خود از این آیات چیزی میفهمند و برای مردم تشریح میکنند و همین حقیقت است که مردم را برای درک اسرار قرآن به دنبال معلمان الهی و علمای دینی میکشاند; بنابراین، در برخورد با متشابهات، باید به احادیث و تفاسیر علمای راستین مراجعه کرد.(ر.ک: تفسیر نمونه، ج 2، ص 442 و 443 / التمهید، آیةالله معرفت، ج 3، انتشارات اسلامی، وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیّه قم.) با توجه به مطالب گذشته میتوان گفت که مقصود از متشابه این است که آیه به گونهای باشد که به مجرد شنیدن، معنا و مقصودش معلوم نگردد، بلکه بین دو یا چند معنا تردید داشته باشد تا سرانجام به آیات محکم برگردد و معنایش روشن شود; با توجه به این مطلب، در پاسخ این پرسش که چرا آیات محکم، از متشابه، مشخص نشده است، نکات زیر را میتوان یادآوری کرد: 1. چنان که از برخی روایات استفاده میشود، علی7 پس از وفات پیامبر6، به جمع قرآن و ترتیب و نظم آن ـ آن چنان که پیامبر به او آموخته بود ـ پرداخت، به گونهای که ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه و... ـ آن چنان که امکان داشته است ـ در آن مشخص بود.(شرح اصول کافی، مولی محمد صالح مازندرانی، ج 11، ص 87 / التمهید فی علوم القرآن، محمد هادی معرفت، ج 1، ص 293، نشر جامعه مدرسین حوزة علمیه قم / خاتمة المستدرک، میرزای نوری، ج 4، ص 114، نشر مؤسسة آلالبیت:.) 2. علامة طباطبایی در این باره میفرماید: یکی از چیزهایی که باعث شده برخی آیات، متشابه شوند، معارف عالیای است که از حکم حسّ و ماده خارج است و فهمهای عادی در اینجا متوقف میشوند...هر استعدادی آنها را به گونهای درک میکند، پس نقص از طرف شنونده است نه از طرف قرآن(مجموعة مقالات، علامه محمد حسین طباطبایی، ج 1، ص 284ـ285، نشر دفتر نشر و فرهنگ اسلامی.); از این سخن میتوان چنین نتیجه گرفت که تشابه و إحکام در قرآن، امری تشکیکی است، به گونهای که نمیتوان به طور کامل، محکم را از متشابه، در همه جا مشخص کرد، زیرا برخی آیات نسبت به برخی استعدادها، محکم و نسبت به برخی دیگر ممکن است، متشابه باشد. 3. معنا و تعریف محکم و متشابه روشن است; با توجه به ارائة تعریف، برای جداسازی آن در نوشتار لزومی وجود ندارد. 4. برخی مفسّران، مانند سید شریف رضی در کتاب حقایق التأویل فی متشابه التنزیل تعدادی از آیات متشابه را جدا کرده، به تفسیر و توضیح آنها پرداخته اند. ☘☘☘ 💢 نکته مهم: تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق) 🌹🌹🌹 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom 👇👇👇⏪ ادامه در پست زیر
👆👆👆 ادامه از پست بالا 📌 چرا آیات محکم و متشابه دقیقاً توسط ائمه: و یا اولیأ خدا روشن نشده است؟ ✒ تشخیص شب قدر 1. در برخی روایات، راه اطلاع بر لیلة القدر ارائه شده است، مانند آن که ازامام باقر7 سؤال شد: چگونه بفهمم که لیلة القدر در هر سال هست؟ حضرت فرمود: وقتی ماه رمضان شد، هر شب صد بار سورة دخان را بخوان، پس شب بیست و سوم که شد، جواب سؤال خود را دریافت میکنی.(کافی، مرحوم کلینی;، ج 1، ص 252، نشر دارالکتب الاسلامیة.) 2. ممکن است فهم این مطلب ـ یعنی تشخیص شب قدر ـ برای انسانهای عادی ممکن نباشد، زیرا اختلاف افقها در شب و روز اشتباه در تعیین روزها، ماهها و... تعبّدی بودن تشخیص ماه رمضان در برخی موارد و... و مسائل دیگری که ما از آن اطلاع نداریم، سبب میشوند که شب قدر با معیار بسیار پیچیدهای سنجیده شود که عقلهای عادی از فهم آن عاجز است، مانند مسئلة قضا و قدر، جبر و اختیار و... که هرگاه از امامان معصوم: دربارة اینها سؤال میشد، به طور دقیق به آنها پاسخ نمیدادند، بلکه سربسته و مجمل آنها را بیان میفرمودند. 3. چنین نیست که دانستن تفصیلی در همه جا بر دانستن اجمالی ترجیح داشته باشد، بلکه در برخی موارد، ندانستن یک مطلب به طور تفصیل، به مصلحت و منفعت شخص است، مانند فردی که بیماری درمان ناپذیری دارد; در این موارد به طور اجمال و سربسته، شخص را از بیماریاش آگاه میکنند تا بیمار از درمان خود ناامید نشود از امامان معصوم: دربارة این که چرا لیلة القدر را به طور دقیق معین نمیکنند، پرسیده میشد، در پاسخ میفرمودند: چه اشکال دارد که عمل خیری را در دو شب انجام دهید.(تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج3، ص 58، نشر دارالکتب الاسلامیة.) این مطلب اشاره به کمترین نفعی است که در پنهان بودن لیلة القدر وجود دارد و آن این است که باعث میشود ما اعمال شب قدر ـ که چیزی جز دعا و توبه و نماز و تلاوت قرآن و... نیست ـ را چند شب انجام دهیم. 4. اگر شب قدر معین میشد، هر چند برای آماده شدن افراد خیلی مؤثر بود، ولی ـ از طرف دیگر ـ با توجّه به اهمیّت منحصر به فردی که دارد، اگر شخصی ـ به جهتی ـ از چنین شبی محروم میگشت، در حقیقت، همةدرهای امید بر او بسته میشد، یعنی تنها شبی که بهترین فرصت برای تأمین آینده اش بود را از دست رفته میدید، و این شکست، از نظر روحی، ضربه ای جبران ناپذیر بر او وارد میکرد; افزون بر آن اگر چنین شبی با آن اهمیت فوق العاده، معین میگشت، آمدنش همراه با اضطراب، نگرانی، دلهره و... بود، زیرا شخص میترسید که اتفاقی بیفتد و او را از درک آن شب محروم سازد; و این مطلب با آرامش و طمأنینه ای که برای چنین شبی لازم است، منافات دارد. ☘☘☘ ⏪ ادامه دارد... 💢 نکته مهم: تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق) 🌹🌹🌹 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
اسرائیلیات.docx
70.3K
30 🌿🌿🌿 فرازی از مقدمه مقاله در بسیاری از تفاسیر، به ویژه تفسیرهای روایی اهل سنت، روایات فراوانی در زمینه‌ی تاریخ و سرگذشت پیامبران پیشین و نیز اعتقادات و معارف دینی نقل شده که سرمنشا بسیاری از آنها خرافات و داستان‌های ساختگی اهل کتاب است. این روایات که به «اسرائیلیات» شهرت یافته، بیش‌تر از طریق عالمان نومسلمان اهل کتاب به حوزه‌ی تفسیر راه یافته است. سوگمندانه بسیاری از مفسران، بدون نقد این روایات، به نقل آنها پرداخته‌اند. در سده‌ی اخیر با گسترش عقل‌گرایی در تفسیر، رویکردی نقادانه به این روایات در میان مفسران و اهل تحقیق نضج گرفته است. در این مقاله، زمینه‌ها و عوامل اصلی پیدایش و گسترش اسرائیلیات در کتب تفسیرکاویده شده است و «اسطوره‌گرایی»، «ارتباط مسلمانان با اهل کتاب»، «اشتراک قرآن و کتب پیشین در برخی موضوعات»، «برتری علمی اهل کتاب بر اعراب جاهلی»، «سو نیت علمای یهود و نصارا»، «حذف اسناد روایات و خوش‌بینی به اهل کتاب» و «میدان دادن دستگاه خلافت به داستان‌سرایان» را از عمده‌ترین زمینه‌ها و عوامل پیدایش و گسترش اسرائیلیات برشمرده شده است. ☘☘☘ 💢 نکته مهم: تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق) 🌹🌹🌹 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
(146) 🔅🔅🔅 ✳️آیه 7 - ختم الله على قلوبهم و على سمعهم و على ابصرهم غشوه ولهم عذاب عظيم ☑️تفسیر ⏪ تعبيرهاى گوناگون از هدايت ناپذيرى كافران در قرآن كريم از هدايت ناپذيرى و بسته بدن دلهاى كافران و معاندان، افزون بر ختم، تعبيرهاى ديگرى نيز شده است، مانند طبع: (اولئك الذين طبع الله على قلوبهم)، (548) صرف : (صرف الله قلوبهم)، (549) كنان: (انا جعلنا على قلوبهم اكنه)، (550) غلاف : (وقالوا قلوبنا غلف)، (551) رين: (كلا بل ران على قلوبهم)، (552)، فقل: (ام على قلوب اقفالها)، (553) تقليب : (و نقلب افئدتهم وابصارهم)، (554) قساوت : (ثم قست قلوبكم) (555) و مرض : (فى قلوبهم مرض).(556) ⏪ قلب روحانى و سمع و بصر درونى انسان داراى دو گونه قلب است: قلب جسمانى صنوبرى شكل، كه يكى از اندامهاى بدن است، و قلب روحانى و معنوى. قرآن كريم در همه آياتى كه سخن از مختوم و مطبوع شدن قلب دارد، يا از رين و چركى كه قلب را مى پوشاند و چهره شفاف و آيينه گون آن را مستور مى كند، سخن مى گويد، يا درباره قفل و غلاف و كنان و صرف و قساوت آن معارفى را به بشر مى آموزد، مراد، قلب روحانى است، نه جسمانى و رابطه بين بيمارى و سلامت قلب جسمانى و روحانى عموم و خصوص من وجه است ؛ زيرا ممكن است قلب جسمانى انسان در كمالات سلامت باشد، ولى بر اثر كفر يا تبهكارى وى، قلب جسمانى انسان در كمال سلامت باشد، ولى بر اثر كفر يا تبهكارى وى، قلب روحانى او بهره اى از سلامت نداشته باشد و ممكن است قلب جسمانى انسان مومن، بيمار باشد ولى قلب روحانى او سالم باشد: (اذ جاء ربه بقلب سليم)؛ (557) چنانكه گاهى هر دو قلب بيمار است ؛ مانند كافرى كه به بيمارى قلبى مبتلاست و يا هر دو قلب سالم، مانند مومنين كه از سلامت قلب جسمى نيز بهره مند است. 🔹 همان گونه كه فعاليت و كارآمد بودن قوا و حواس مادى انسان به سلامت قلب جسمانى او وابسته است، فعاليت و كارآمدى قوا و حواس معنوى او نيز به سليم بودن قلب معنويش بستگى دارد. در آيه شريفه محل بحث، مراد از قلب و سمع و بصر، قلب و سمع و بصر باطنى انسان است، نه قلب و چشم و گوش ظاهرى باشد و تنها مراد از قلب نيروى فهمنده آدمى باشد. انسانى كه مشمول قهر الهى قرار گيرد، قلب او كه مراكز ادراكهاست نسبت به حق بسته مى شود. آنگاه با اين كه چشم ظاهريش بيناست، دلى كه در نهان و نهاد اوست كور مى شود: (فانما لا تعمى الابصار ولكن تعمى القلوب التى فى الصدور) (558) و آنگاه كه در قلب بسته شد، نه عقايد باطل و صفات رذيله از آن بيرون مى رود و نه عقايد حق و صفات نيكو در آن مى نشيند؛ همان گونه كه ظرف سربسته و سر به مهر، نه مى توان گل و لاى را از آن خارج ساخت و نه مى توان آب زلال را به آن وارد كرد. =================== 548- سوره نحل ، آيه 108 549- سوره توبه ، آيه 127 550- سوره كهف ، آيه 57 551- سوره بقره ، آيه 88 552- سوره مطففين ، آيه 14 553- سوره محمد (صلى الله عليه وآله )، آيه 24 554- سوره انعام ، آيه 110. 555- سوره بقره ، آيه 74 556- سوره بقره ، آيه 10. 557- سوره صافات ، آيه 84 558- سوره حج ، آيه 46 ☘️☘️☘️ 💢 نکته مهم: تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق) 🌹🌹🌹 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
(84) 🔆🔆🔆 ⏪ 54- کارگزاران کانون های فرهنگ دینی باید بهترین انسان ها باشند مَا كاَنَ لِلْمُشْرِكِينَ أَن يَعْمُرُواْ مَسَاجِدَ اللَّهِ شَاهِدِينَ عَلىَ أَنفُسِهِم بِالْكُفْرِ أُوْلَئكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ وَ فىِ النَّارِ هُمْ خَلِدُونَ*إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الاَْخِرِ وَ أَقَامَ الصَّلَوةَ وَ ءَاتىَ الزَّكَوةَ وَ لَمْ يخَْشَ إِلَّا اللَّهَ فَعَسىَ أُوْلَئكَ أَن يَكُونُواْ مِنَ الْمُهْتَدِينَ(توبه/17و18) مشركان را نرسد كه در حالى كه به كفر خود اقرار مى‏كنند مسجدهاى خدا را عمارت كنند. اعمال آنها ناچيز شده و در آتش جاويدانند.*مسجدهاى خدا را كسانى عمارت مى‏كنند كه به خدا و روز قيامت ايمان آورده‏اند و نماز مى‏گزارند و زكات مى‏دهند و جز از خدا نمى ترسند. اميد است كه اينان از هدايت‏يافتگان باشند. 🔹🔹🔹 1. در بناى مساجد و بنيادهاى دينى و فرهنگى مسلمانان، كفّار و مشركين دخالت ندارند. «ما كانَ لِلْمُشْرِكِينَ» 2. در ساخت و اداره‏ى مراكز و نهادهاى مقدّس، پول نااهلان را نگيريد، تا دخالت و افتخار و توقّع نداشته باشند. «ما كانَ لِلْمُشْرِكِينَ» 3. عمل به تنهايى مهم نيست، نيّت نقش اصلى را دارد. «ما كانَ لِلْمُشْرِكِينَ أَنْ يَعْمُرُوا» 4. نه هر درآمدى مشروع است و نه هر مشاركتى ارزشمند. مبادا به عشقِ آبادانى مساجد، كفّار در امور دينى نفوذ كنند. «أَنْ يَعْمُرُوا مَساجِدَ اللَّهِ» 5. كسانى كه تظاهر به بى‏دينى مى‏كنند، حقّ دخالت در امور مذهبى را ندارند.«شاهِدِينَ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ» 6. توليت و تعمير مسجد شرايطى دارد: الف: از جهت اعتقادى، ايمان به مبدأ و معاد. «آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ» ب: از نظر عملى، برپا داشتن نماز و پرداخت زكات. «أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَى الزَّكاةَ» ج: از جهت روحى، شجاعت و نفوذناپذيرى. «لَمْ يَخْشَ إِلَّا اللَّهَ» (اگر متولّى مسجد، شجاع باشد، مسجد نيز كانون حركت‏هاى ضدّ ظلم خواهد بود) 7. وظيفه ‏ى متولّيان مساجد و تعميركنندگان آنها، رسيدگى به محرومان است. «إِنَّما يَعْمُرُ» ... «آتَى الزَّكاةَ» 8. ايمان از عمل جدا نيست، «آمَنَ» ... «وَ أَقامَ» نماز از زكات جدا نيست، «أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَى الزَّكاةَ» و مسجد از انقلاب جدا نيست. «مَساجِدَ اللَّهِ» ... «وَ لَمْ يَخْشَ» 9. با وجود ايمان، عمل صالح، نماز، زكات و شجاعت، باز هم مغرور نشويم. ☘☘☘ 💢 نکته مهم: تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق) 🌹🌹🌹 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
هود10.mp3
13.78M
🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شیرین؛ شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی ▪️با هشتگ در کانال تمام فایل هااز سوره تا سوره را می توانید گوش کنید. ☑️ ☑️ ثواب انتشار و استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مطهر حضرات معصومین سلام الله علیهم اجمعین.التماس دعا 💢 نکته مهم: تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق) 🌹🌹🌹 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 💢 نگاشت 34: نکات تفسیری آیه های 15و 16سوره نازعات هَلْ‌ أَتَاکَ‌ حَدِيثُ‌ مُوسَى‌ آیا داستان موسی به تو رسیده است؟! ۱ - سرگذشت موسى(ع)، قابل دقت و مایه عبرت حتى براى پیامبر(ص) (هل أتیک حدیث موسى) «حدیث»; یعنى، خبر. (لسان العرب) ۲ - خداوند، برانگیزاننده همگان به آگاهى از داستان موسى(ع) و عبرت گیرى از آن (هل أتیک حدیث موسى) استفهام در «هل أتاک...» براى ترغیب به شنیدن پاسخ است. نقل داستان موسى(ع) در قرآن، نشانه آن است که گرچه ضمیر «هل أتاک» در خطاب به پیامبر(ص) به کار رفته است; ولى مراد گزارش سرگذشت موسى(ع) به تمام مردم است. ۳ - یادآورى سرگذشت پیامبران گذشته، مایه تقویت روحیه پیامبر(ص) در برابر مخالفان (هل ءاتیک حدیث موسى) بیان داستان موسى(ع)، پس از نقل مخالفت منکران معاد، به منظور آرامش بخشیدن به پیامبر(ص) در برابر مخالفت ها است. ۴ - برانگیختن مخاطب، به دقت در گفتار و تشویق او به شنیدن گزارش، روشى مطلوب در شیوه اطلاع رسانى است. (هل ءاتیک حدیث موسى) 🔹🔹🔹 إِذْ نَادَاهُ‌ رَبُّهُ‌ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ‌ طُوًى‌ در آن هنگام که پروردگارش او را در سرزمین مقدّس «طوی» ندا داد (و گفت): «بِالْوَادِی الْمُقَدَّسِ طُویً»: (نگا: طه / ). «الْوَادِی»: سرزمین. یاء آخر آن در رسم‌الخطّ قرآنی حذف شده است. «طُویً»: نام سرزمینی در شام، میان مَدْیَن و مصر، در پائین کوه طور سینا، نخستین بار، در آنجا به موسی (ع) وحی شد. بدل از (الْوادی) است. ۱ - خداوند، در وادى طوى با موسى(ع) سخن گفت. (إذ نادیه ربّه بالواد المقدّس طوًى) «واد» (مخفف «وادى»); یعنى، حد فاصل بین کوه ها و تپه ها که راه عبور سیلاب باشد (مصباح). برخى از اهل لغت «طوى» را نام درّه اى مى دانند که پایین کوه طور در صحراى «سینا» قرار دارد. (لسان العرب) ۲ - وحى به موسى(ع)، جلوه ربوبیت خداوند بر او و از عوامل رشد و تربیت آن حضرت براى انجام رسالت خویش بود. (إذ نادیه ربّه) ۳ - وادى طوى، سرزمینى پاک و منزّه و شایسته احترام (بالواد المقدّس طوًى) تقدیس، به معناى تطهیر الهى [معنوى ]است و «سرزمین مقدّس» و «بیت المقدّس» آن است که از نجاست به معناى شرک پاک باشد. (مفردات راغب) نام گذارى «طوى» به وادى مقدس، گویاى توصیه به پاکیزه نگه داشتن آن از آلودگى هاى معنوى است. ۴ - نداى خداوند به موسى(ع) در وادى طوى، حادثه اى با اهمیت و در خور توجه براى پیامبر(ص) (حدیث موسى . إذ نادیه ربّه) «إذ» ظرف براى «حدیث» (در آیه قبل) است و از آن جا که استفهام در آن آیه براى ترغیب پیامبر(ص) به توجه و دقت در آن ماجرا بود، عظمت حادثه استفاده مى شود. ۵ - سرزمین ها، از نظر تقدس و اهمیت با یکدیگر متفاوت اند. (بالواد المقدّس طوًى) ۶ - جایگاه سخن گفتن خداوند با پیامبران، جایگاهى مقدس و پاک و شایسته احترام است. (إذ نادیه ربّه بالواد المقدّس طوًى) ارتباط «ناداه» با «المقدس»، بیانگر این است که یا خداوند براى تکلّم با بندگان، جایى مقدس را برمى گزیند و یا تکلّم او، مایه تقدس آن سرزمین مى گردد. در هر دو صورت، برداشت یاد شده قابل استفاده است. ۷ - ربوبیت الهى، مقتضى فرستادن پیامبران است. (إذ نادیه ربّه) محتواى نداى خداوند - به قرینه آیه بعد - فرمان رسالت موسى(ع) بوده است. 🌴🌴🌴 💢 نکته مهم: تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق) 🌹🌹🌹 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 💢 نگاشت 35: نکات تفسیری آیه های17و 18 سوره نازعات اذْهَبْ‌ إِلَى‌ فِرْعَوْنَ‌ إِنَّهُ‌ طَغَى‌ به سوی فرعون برو که طغیان کرده است! ۱ - فرعون زمان موسى(ع)، مردى طغیان گر و فرو رفته در پلیدى ها و گستاخ در برابر خداوند (إلى فرعون إنّه طغى) «طغیان»; یعنى، از حد گذراندن (مصباح) و مراد از «طغیان فرعون» - به قرینه «تزکّى» و «فتخشى» در آیات بعد - ناپاکى فرعون و بى باکى او، در برابر خداوند است. ۲ - حرکت به سوى فرعون و باز داشتن او از طغیان گرى، فرمان خداوند به موسى(ع) در وادى طوى (اذهب إلى فرعون إنّه طغى) ۳ - مبارزه با طغیان گران، از شاخص ترین برنامه هاى رسالت پیامبران (اذهب إلى فرعون إنّه طغى) ۴ - لزوم مبارزه با طغیان گرى و رویارویى با ریشه هاى اصلى آن (اذهب ... إنّه طغى) ۵ - طغیان گرى، خصلتى ناروا است و طغیان گران در تعارض با راه خدایند. (اذهب إلى فرعون إنّه طغى) ۶ - پیامبران براى ارشاد مردم، آغازگر حرکت بوده و در انتظار مراجعه آنان نمى مانند. (اذهب إلى فرعون) ۷ - رسالت موسى(ع)، فراتر از هدایت و رهبرى بنى اسرائیل بود. (اذهب إلى فرعون إنّه طغى) 🔹🔹🔹 فَقُلْ‌ هَلْ‌ لَکَ‌ إِلَى‌ أَنْ‌ تَزَکَّى‌ و به او بگو: «آیا می‌خواهی پاکیزه شوی؟! ۱ - موسى(ع) از جانب خداوند، مأمور راهنمایى فرعون به راه تکامل و درست کارى و ترغیب او به پاکسازى خویش از آلودگى ها (فقل هل لک إلى أن تزکّى) زکات به دو معنا است: ۱. نمو ۲. طهارت (مقاییس اللغة) و به کسى که صالح و درست کار شود، مى گویند «تزکیه» شده است. (قاموس) ۲ - خداوند، راهنماى موسى(ع) در شیوه برخورد با طغیان گرى فرعون (إنّه طغى . فقل) ۳ - طغیان گرى، بازتاب نبود تزکیه و درست کارى در زندگى انسان (إنّه طغى . فقل هل لک إلى أن تزکّى) ۴ - دعوت به پاکى و درست کارى، سرلوحه برنامه پیامبران (فقل هل لک إلى أن تزکّى) ۵ - برانگیختن انگیزه در مخاطب، براى جلب توجه او به سخنان هدایت بخش، از مقدمات ارشاد و تبلیغ (فقل هل لک إلى أن تزکّى) «لک» خبر براى مبتداى محذوف است. حرف «إلى» نیز به همان مبتداى محذوف تعلق دارد. تقدیر کلام را مى توان چنین دانست: «هل لک میل إلى أن تزکّى» یا «هل لک سبیل إلى...». ۶ - درست کارى و صلاح افراد، در گرو اراده و خواست خود آنان است. (هل لک إلى أن تزکّى) ۷ - فرعون، طغیان گرى محروم از هرگونه پاکى و صلاح (هل لک إلى أن تزکّى) سؤال موسى(ع) نشان مى دهد که وى در وجود فرعون، به دنبال یافتن تمایلى - هر چند اندک - به سوى خیر و صلاح بود. ۸ - ضرورت پرداختن به تزکیه خویش و پاکسازى خود از هر گونه فساد و طغیان (فقل هل لک إلى أن تزکّى) ۹ - تزکیه و خودسازى، از راه هاى پیشگیرى از طغیان و کفر (إنّه طغى . فقل هل لک إلى أن تزکّى) این آیه از طرفى ناظر به آیه قبل است و راه دفع طغیان را ارائه مى دهد و از سویى دیگر، ناظر به آیه بعد است و زمینه هدایت به خداوند و دورى از کفر را بیان کرده است. ۱۰ - تزکیه و خودسازى، حتى براى سرکشانى چون فرعون، امکان پذیر است. (إنّه طغى . فقل هل لک إلى أن تزکّى) ۱۱ - نرمش در گفتار، حتى با سرکشان، از شیوه هاى پسندیده در تبلیغ و ارشاد مردم فقل هل لک إلى أن تزکّى طرح استفهام در آغاز سخن، نوعى نرمش در لحن کلام است. 🌴🌴🌴 💢 نکته مهم: تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق) 🌹🌹🌹 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
اخبار/ در آستانه برگزاری سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، پیامی از سوی دفتر حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی (مدظله العالی) به شرح ذیل صادر گردید 💠 بسم الله الرحمن الرحیم در آستانه برگزاری انتخابات مهم سیزدهمین دوره ریاست جمهوری و ششمین دوره شوراهای شهر و روستا، مرجع عالیقدر و مفسر بزرگ قرآن کریم حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی حفظه الله با تاکید بر اهمیت این رخداد ویژه دو نکته را یادآوری فرمودند: ۱. هر اقدام و عملی که منجر به تضعیف نظام اسلامی و آرمان های والای امام راحل و شهدای گرانقدر گردد شرعاً جایز نبوده و حرام می باشد. ۲. در تعیین اصلح، سایر مکلفین با رعایت موازین و معیارهای اسلامی به تشخیص خود عمل نمایند. از درگاه خداوند متعال مسئلت داریم انقلاب اسلامی ایران که ماحصل ایثار شهداء و مخلصین است تا ظهور ولی عصر عجّل الله فرجه الشریف از گزند انحرافات و دشمنی ها مصون و محفوظ باشد. دفتر حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی _ قم ۱۴۰۰/۰۳/۲۶ @rahighemakhtoom
برداشت از آیه ۳۹ 📌 الی باید همه کارهای غیر عادی که از جانب خدا انجام می شود کند و آنها را از پروردگارش خارج نداند زیرا قضایائی در مانند قصّه حضرت علیه السلام و بزرگ شدن او به وسیله ، ممکن است برای افراد غیر قابل باشد ولی باید باور کند.
روزهای و در صفحه قرآنی در خدمت و محضر و زانوی ادب می زنیم. به امید این که ما را به شاگردی بپذیرند. 💢 نکته مهم: تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق) 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
حکمت 100 نهج البلاغه.mp3
3.97M
📚شرح و تفسیر حکمت ۱۰۰ (کلمات قصار) ⏮استاد حجت الاسلام والمسلمین محمدی شاهرودی کارشناس برنامه های اعتقادی و معارف اسلامی 🎤بیان شیوا و روان و ساده ⏱دقایقی کوتاه در محضر نهج البلاغه 💢نکته مهم: تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق) 🌹🌹🌹 @rahighemakhtoom
حکمت ۱۲۷ تا ۱۲۹ استاد صادقی.mp3
9.09M
📚شرح و تفسیر حکمت ۱۲۷ تا ۱۲۹(کلمات قصار) ⏮مرحوم استاد میرزا ‌مهدی صادقی (ره) ⏱دقایقی کوتاه در محضر نهج البلاغه شنیدنی؛زیبا ؛ روان و کاربردی و شنیدنی 💢 نکته مهم: تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق) 🌹🌹🌹 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
واکاوی دعای ۲۳صحیفه سجادیه ۱۰۰.mp3
12.82M
۱۱۸ 🛄 قسمت: صدم ۱۰۰ 📌واکاوی دعای 23 ☑️ موضوع دعا: طلب عافیت و تندرستی در دین و جسم، پناه بردن به خدا از شرّ شیطان و جنیان و مَکر دیگران 📼 سخنران: خادم صفحه قرآنی ☑️ ثواب انتشار و استفاده از این فایل را هدیه می کنیم به پیشگاه مقدس حضرت امام سجاد علیه السلام...التماس دعا 🌴🌴🌴 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ.اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. (سه ‌مرتبه)خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود _ که هر کس را بخواهی در آن قرار می‌دهی _ قرار بده!اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ«بهجت‌الدعاء، ص ٣۴٧ » 🍀🍀🍀 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
صوت جلسه پنجم.mp3
4.21M
💢شرح دعای هشتم 💢 موضوع دعا: پناه بردن به خداوند از ناملایمات و زشتی اخلاق و رفتارهای ناپسند ⏺جلسه پنجم 📼استاد حجت الاسلام و المسلمین 🍀🍀🍀 @rahighemakhtoom