eitaa logo
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
2.8هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
778 فایل
«رحیق» نوشیدنی گوارا و ناب بهشتیان. ۲۵مطففین . @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
برداشت از آيه ۱ 📌 داری سه مرحله است؛ يعنی با پيمودن مراحل نفس می کند. در مرحله اول واجب و لازم است که در رديف و خود را مجبور به ترک و انجام کند. در مرحله دوم در رديف و مستقيم تقوی تقويت می شود و الی با کمال استقامت در مستقيم به سوی نفس می رود و به همين ترتيب وقتی هفت مرحله نفس تمام شود به هر سه مرحله $تقوی موفّق شده. يعنی به مقام که مرحله کامل است رسيده که ترک نه آن که تنها برای او مشکل نيست بلکه نمی تواند بکند؛ يعنی معرفتش و کمالاتش به او اجازه نمی دهد که گناهی انجام دهد و از ترک لذّت می برد. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
📌 جداناشدنی پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند: تركت فيكم شيئين لن تضلّوا بعدهما: كتاب و و لن يتفرّقا حتّي يردا عليّ ؛ دو چیز در میان شما گذاشتم که با وجود آنها نخواهید شد، خدا و روش من و از هم جدا نمی شوند تا بر سر به من برسند. 📚نهج الفصاحه ☘️☘️☘️ 🌷همراهی شما با صفحه قرآنی رحیق موجب تشویق قرآن پژوهان در ترویج آموزه ها و معارف وحیانی است.🌷 👇👇👇 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
📌اشکالات به قرآن 🗓اسحاق بن حنین مردی نصرانی و مانند پدرش حنین بن اسحاق، از مشهور است. وی به موجب آشنایی به زبان یونانی و سریانی فلسفه یونان را به عربی ترجمه کرد. کندی، نامی ، در زمان خویش، دست به تألیف کتابی زد که به نظر خود را در آن گرد آورده بود. 🗓او چون با و مسایل عقلی و افکار حکمای ، سر و کار داشت، بر طبق معمول با حقایق آسمانی و موضوعات دینی، چندان میانه ای نداشت؛ و به موجب غروری که با خواندن فلسفه به او دست داده بود، به تعالیم ، به دیده حقارت می نگریست. اسحاق کندی، آن چنان سرگرم کار کتاب (تناقضات قرآن) شده بود که به کلی از مردم کناره گرفته بود و پیوسته در منزل، با اهتمام زیاد به آن می پرداخت. 🗓روزی یکی از شاگران او در سامرا به حضور، (ع)، شرفیاب شد. حضرت به وی فرمود: در میان شما شاگردان اسحاق کندی، یک مردِ رشیدِ باشهامتی پیدا نمی شود که این مرد را از کاری که پیش گرفته، بازدارد؟ شاگرد مزبور گفت: ما چگونه در این خصوص به وی اعتراض کنیم یا در مباحث علمی دیگری که استادی چون او بدان پرداخته است ایراد بگیریم! او استاد بزرگ و نامداری است و ما توانایی گفتگو با او را نداریم. 🗓حضرت فرمود: اگر من چیزی به تو القا کنم می توانی به او برسانی و درست به وی بفهمانی؟ گفت: آری. 🗓فرمود: نزد برو و با وی الفت بگیر و تا می توانی در اظهار ارادت و اخلاص و خدمتگذاری نسبت به او کوتاهی نکن، تا جایی که کاملاً مورد نظر وی واقع شوی و او هم لطف و عنایت خاصّی نسبت به تو پیدا کند. وقتی کاملاً با هم اُنس گرفتید، به وی بگو: مسئله ای به نظرم رسیده است، می خواهم آن را از شما بپرسم. 🗓بگو: اگر یکی از پیروان که با لحن آن آشنایی دارد، از شما سؤال کند، آیا امکان دارد کلامی که شما از گرفته و نزد خود معنی کرده اید، گوینده آن، معنی دیگری از آن اراده کرده باشد؟ او خواهد گفت: آری، ممکن است و چنین چیزی از نظر عقل رواست. آن گاه به وی بگو: ای استاد، شاید خداوند آن قسمت از قرآن را که شما نزد خود معنی کرده اید، عکس آن را اراده نموده باشد، و آنچه شما پنداشتید ، معنی آیه و مقصود خداوند که گوینده آن است، نباشد. 🗓آن شاگرد از نزد حضرت رخصت خواست و به خانه استاد خود، اسحاق کندی رفت و بر طبق دستور ، با وی رفت و آمد زیاد نمود تا میان آنان اُنس کامل برقرار گردید. روزی از فرصت استفاده نمود و موضوع را به همان گونه که حضرت، تعلیم داده بود با وی در میان گذارد. همین که فیلسوف نامی، پرسش شاگرد را شنید، فکری کرد و گفت: بار دیگر سؤال خود را تکرار کن. شاگرد سؤال را تکرار نمود و استادِ فیلسوف، مدتی درباره آن اندیشید و دید از نظر لغت و عقل، چنین احتمالی هست. امکان دارد آنچه وی از فلان آیه قرآن فهمیده و پنداشته است که با آیه دیگر منافات دارد، منظور صاحبِ قرآن، غیر از آن باشد. 🗓سرانجام فیلسوف نامبرده، شاگرد دانشمند خود را مخاطب ساخت و این گفتگو میان آنها واقع شد. فیلسوف: تو را سوگند می دهم بگو این سؤال را چه کسی به تو آموخت؟ شاگرد: به دلم خطور کرد. فیلسوف: نه، چنین نیست. این گونه سخن، از مانند چون تویی سر نمی زند. تو هنوز به مرحله ای نرسیده ای که چنین مطلبی را درک کنی. راست بگو آن را از کجا آورده و از چه کسی شنیده ای؟ 🗓شاگرد: این موضوع را حضرت امام حسن ، (ع)، به من آموخت و امر کرد آن را با شما در میان بگذارم. فیلسوف: اکنون حقیقت را اظهار داشتی، آری؛ این گونه سخن فقط از این خاندان صادر می شود. سپس فیلسوف بزرگِ عراق، آن چه درباره تناقضات قرآن نوشته و به نظر خود به کتاب آسمانی مسلمانان ایراد گرفته بود، همه را جمع کرد و در آتش افکند 📚[. مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 257.] . * 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (33) 🔅🔅🔅 ✅ آیه 1 - الم 📈 تفسير ◽ آراى مفسران (درباره حروف مقطعه قرآن) ☑ راى سوم حروف مقطعه نامهاى قرآن است ؛ چنانكه فرقان و ذكر نامهاى قرآن كريم است. (99) ⏪ پاسخ: گرچه اين احتمال نيز محال عقلى نيست، ولى اثبات آن، دليل معتبر مى طلبد و دليلى از سوى صاحبان اين راى ارائه نشده است ؛ از اين رو از محدوده احتمال تجاوز نمى كند. ▫ اگر اين حروف نام قرآن باشد لازمه اش آن است كه بتواند به جاى هر يك از آنها كلمه القرآن يا ساير نامهاى، مانند فرقان يا ذكر، نهاد، مانند اين كه به جاى (كهيعص ...ذكر رحمت ربك...) (100) بتوانيم بگوييم: القرآن ذكر رحمت ربك.... البته تالى مزبور نزد صاحبان راى سوم باطل نيست، چنانكه را اصل تلازم نيز مى توانند ملتزم شوند. ================= - مجمع البيان ، ج 1، ص 112 100- سوره مريم ، آيه 1 🌴🌴🌴 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (34) 🔅🔅🔅 ✅ آیه 1 - الم 📈 تفسير ◽ آراى مفسران (درباره حروف مقطعه قرآن) ☑ راى چهارم هر يك از حروف مقطعه علامت اختصارى و اشاره اى به اسمى از اسماى حسناى الهى وبرخى نيز رمز اشاره به نام پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) است ؛ (101) هر يك از نامهاى الهى مركب از چند حرف است و از هر نامى حرفى گزينش شده و به صورت ناپيوسته در ابتداى برخى سوره قرآن قرائت مى شود. ▫ نحوه گزينش اين حروف نيز متفاوت است ؛ گاهى از ابتداى نام خدا انتخاب شده ؛ مانند الف كه از اسم الله و كاف كه از اسم كافى برگرفته شده و گاهى از حروف ميانى آن ؛ مانند حرف ى از اسمهاى عليم، حكيم و رحيم. گاهى نيز حرف پايانى اسم گزينش شده است ؛ مانند حرف م كه از نامهاى عليم و حكيم و رحيم اتخاذ شده است. ▫ در تاييد اين راى گفته شده: ذكر حروف رمز اختصارى براى دلالت بر كلمات، در فرهنگ عرب زبانان مرسوم است ؛ مانند قول شاعر: قلنا لها: قفى قالت: قاف لا تحسبى انا نسينا الا يجاف حرف ق در اين شعر حرف رمز و علامت اختصارى قد وقفت است. در حديث نيز آمده است: كفى بالسيف شا، كه شا رمز كلمه شافيا است. (102) ▫ مرحوم شيخ رئيس ابوعلى سينا نيز در رساله نوروزيه خود كه در شرح و تفسير حروف مقطعه نگاشته، معتقد است كه هر يك از اين حروف، رمز و علامت اختصارى كلمه اى خاص است ؛ مانند اين كه الف ناظر به بارى تعالى است و ب ناظر به عقل اول و ج ناظر به نفس كلى و د ناظر به عالم طبيعت. (103) ⏪ در تاويلات كاشانى نيز آمده است: خداوند با اى حروف (الم) به همه هستى اشاره كرده است ؛ زيرا الف اشاره به ذاتى است كه اول وجود است و لام اشاره به عقل فعال كه به جبرئيل موسوم است و... و ميم اشاره به محمد (صلى الله عليه وآله) كه آخر وجود است و به او دايره هستى پايان مى پذيرد و به آغاز آن متصل مى گردد. (104) ▫ پاسخ: اين احتمال نيز محال عقلى نيست، ولى چنانكه در پاسخ راى سوم گفته شد اثبات آن دليل مى طلبد و دليلى بر آن اقامه نشده جز رواياتى كه يا از نظر سند مرسل و يا از نظر دلالت و يا از نظر دلالت ضعيف است و در بحث روايى ذكر خواهد شد. اين گونه احتمالات در معنا و تفسير حروف مقطعه قرآنى، هم فاقد دليل نقلى معتبر است و هم فاقد برهان عقلى. ====================== 101- الاتقان ، ج 2، ص 11 . 102- جامع البيان ، ج 1، ص 70؛ الجامع لاحكام القرآن ، ج 1، ص 151 103- ميراث اسلامى ايران ، ج 4، ص 267؛ تفسير صدر المتالهين ، ج 6، ص 15 104- تفسير القرآن الكريم ، ج 1، ص 13، اين تفسير گرچه به عنوان تفسير محى الدين عربى مشهور است ، ليكن همان تاويلات ملا عبدالرزاق كاشانى است . 🌴🌴🌴 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (35) 🔅🔅🔅 ✅ آیه 1 - الم 📈 تفسير ◽ آراى مفسران (درباره حروف مقطعه قرآن) ☑ ادامه راى چهارم ▫ آنچه در تاييد اين احتمال از اشعار عرب ذكر شد نيز ناتمام است ؛ زيرا استفاده از حروف رمزى و اختصارى براى دلالت بر كلمات در نثر، در ميان عرب زبانان مرسوم نيست و اشعارى كه مفسران بدان استناد كرده اند؛ بر فرض صحت به جهت ضرورت شعرى است و روشن است كه آنچه در نثر و كلام عادى رواى نيست در نظم هنگام ضرورت رواست. ▫ اما آنچه شيخ رئيس ابوعلى سينا درباره حروف مقطعه گفته اند نيز فاقد دليل معتبر است و ذكر اين گونه تناسبها (كه چون الف در حروف ابجد اولين حرف است و بارى تعالى اولين موجود است، پس الف اشاره و رمزى به آن ذات مقدس است) اطمينان بخش نيست، زيرا اوليت حق از امور تكوينى و حقيقى است و اوليت الف در حروف ابجد از امور اعتبارى، كه به اعتبار معتبران وابسته است و امور اعتبارى نمى تواند نشانه امور تكوينى باشد؛ بين امور تكوينى و امور اعتبارى موازنه اى نيست تا يكى بر ديگرى باشد. ▫ افزون بر اين كه، امور اعتبارى چون به قرارداد معتبران متكى است جايگاه آنها در ميان امتها متفاوت است ؛ حروف ابجد تنها حروف الفباى برخى از مردم روى زمين است، نه حروف الفباى همه اقوام و ملل. در اشارات پايانى بحث روايى راه تصحيح اين گونه احتمالها مطرح مى شود. ⏪ استاد علامه طباطبايى (قدس سره) در پاسخ به اين احتمال مى گويد: ▫ استفاده از رمز در جايى است كه گوينده نمى خواهد جز مخاطب، كسى به مراد او پى ببرند؛ در صورتى كه اسماى حسناى الهى - كه صاحبان اين راى، حروف مقطعه را نشانه آن مى دانند - در موارد فراوانى از سوره هاى قرآن به تصريح يا تلويح ذكر شده است و با اين وجود، فايده اى در اشاره به آن اسماء بوسيله حروف رمزى باقى نمى ماند. (105) ========================= - الميزان ، ج 18، ص 15 🌴🌴🌴 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
🌴🌴🌴 @rahighemakhtoom 📚 درس تفسیر سوره مبارکه طه جلسه 38 تاریخ: 1389/01/24 🔅🔅🔅 💢هدایت ویژه 🔹 فرمود: ﴿وَ إِنِّی لَغَفَّارٌ﴾، تعبیر غفّار كه حالا یا صیغهٴ مبالغه است یا حرفه است و مانند آن نشانهٴ كثرت و عظمت مغفرتِ الهی است. كثرت و عظمت مغفرت الهی نشان می ‌دهد یك كار مهمّی از مردم می ‌خواهند، آن كارِ مهمّی كه از مردم می‌ خواهند كه در آغاز آن كار غفّار بودن مطرح است نه غافر, نه به صورت غافر مطرح كرد نه به صورت «یغفرُ» و مانند آن طرح كرد، فرمود: ﴿وَ إِنِّی لَغَفَّارٌ﴾، این یك مطلب مهمّی را می‌خواهد بگوید، این مطلب مهم را خیلی از بزرگان تفسیری به این نكته پرداختند ولی بارزترینش همان راه شریفی است كه سیدناالاستاد (رضوان الله علیه) طی كرده است[1] فرمود: ﴿وَ إِنِّی لَغَفَّارٌ﴾ برای كسی كه این چند كار را داشته باشد یك: از گذشته ‌های تلخ توبه كرده باشد، دو: از نظر معارف قلبی مؤمنِ خاص باشد، سه: گذشته از اینكه ایمان آورده با «جانحه», عمل بكند با «جارحه»، این كارهای رایج است، چهار: «و ما أدراك ما الرابع»! این چهارمی از آن سه ‌تا ممتاز است لذا نفرمود «و اهتدی» فرمود: ﴿ثُمَّ اهْتَدَی﴾ یك اهتدای ویژه است كه این اهتدای ویژه بعد از توبه است, بعد از ایمان است, بعد از عمل صالح است، این كدام اهتداست كه با «ثمّ» عطف شده است؟ اگر جایی در جمله‌ ای با «ثمّ» عطف بشود فاصلهٴ زمانی را نمی ‌خواهد بفهماند، فاصلهٴ رتبه ‌ای و درجات معنوی را می ‌خواهد ذكر كند نظیر آنچه در سورهٴ مباركهٴ «فصلت» آمده، آیهٴ سی سورهٴ مباركهٴ «فصلت» این است: ﴿إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا﴾، خب استقامت غیر از این است كه آدم عمل صالح داشته باشد، این ﴿ثُمَّ اسْتَقَامُوا﴾ این استقامت چون یك اطاعت ویژه است با «ثمّ» عطف شده، اینجا «اهتدی» هم یك اهتدای خاص است لذا با «ثمّ» عطف شده. 🔹 این «اهتدی» به معنای قبول خدا و قیامت و اینها نیست برای اینكه ایمان در آن هست، به معنای قبول نبوّت و رسالت نیست برای اینكه ایمان در آن هست, به معنای نماز و روزه و حج و زكات و خمس نیست برای اینكه عمل صالح در آن هست، این اهتدای «الی الولایه» است، اوّلین ولایت را خود پیغمبر دارد بالأخره این جامعه دین از سیاست جداست ـ معاذ الله ـ یا نه؟ عدّه‌ای می ‌گویند بله جداست، اینها توبه دارند, ایمان دارند, عمل صالح دارند ولی مُهتدی نیستند، پیغمبرشان را گذاشتند كنار! اما آنهایی كه تا آخرین لحظه با پیغمبرند اینها كسانی ‌اند كه مهتدی ‌اند، در زمان خود پیغمبر ولایت را وجود مبارك پیغمبر دارد، بعد هم برابر غدیر وجود مبارك حضرت امیر دارد. 🔹 اگر از امام باقر (سلام الله علیه) روایت هست، مرحوم طبرسی در مجمع ‌البیان نقل می ‌كند كه وجود مبارك امام باقر می ‌فرماید: «ثُمَ‏ اهْتَدى‏ إِلَى‏ وَلَایتِنَا أَهْلَ‏ الْبَیتِ‏ [عَلَیهِمُ السَّلَامُ‏]»،[2] بعد می ‌فرماید اگر كسی بین ركن و مقام سالیان متمادی عبادت بكند و ولایت ما را نپذیرد مقبول خدا نیست راجع به همین است؛ منتها نورانی ‌ترین, شفاف ‌ترین, برهانی‌ ترین, عقلی ‌ترین, نقلی‌ ترین و قرآنی ‌ترین تفسیر همان بیان نورانی است كه از استاد مرحوم علامه طباطبایی است كه فرمود بالأخره شما پیغمبر را تا كجا قبول دارید؟ یعنی همین نماز و روزه و حج و زكات و اینها قبول دارید یا بدر و حُنین و اُحدش را هم قبول دارید؟ جریان تبوك را هم قبول دارید؟ «جَهِّزُوا جَیشَ اَسَامَةَ لَعَنَ اَللَّهُ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْه»[3] را قبول دارید؟ غدیرش هم قبول دارید، كجا قبول دارید؟! این «اهتدی» به معنای توبه از شرك و كفر و اینها نیست یك, به معنای قبول خدا و قیامت و وحی و نبوّت و رسالت نیست دو, به معنای نماز و روزه و حج و زكات و خمس و امثال ذلك نیست سه, به معنای پیروی از رهبری وجود مبارك پیغمبر در زمان او و علی ‌بن ‌ابی‌ طالب در زمان اوست، این می‌ شود ولایت! بالأخره او باید كشور را اداره كند یا نه؟! اگر می‌ خواهید اداره كند شما باید پیروی كنید. [1] . تفسیر المیزان, ج14, ص188 و 189. [2] . مجمع‌البیان, ج7, ص39. [3] . الملل و النحل، ج 1، ص 29. 🆔 eitaa.com/EsraTvEitaa
آزادی سخن و نقد در محمدی(ص) ♻️به مناسبت توهین شیاطین به ساحت نبی گرامی مصطفی(ص) 💥سوره مجادله با داستان زنى آغاز مى شود كه از قانون ، نزد (ص) شكايت می برد. 🔸قانون ظهار مربوط به قبل از اسلام است، به این شکل كه اگر مردى در با زنش به او مى‏گفت تو مانند مادر من هستى، زن، خود به خود طلاق داده می شد و بايد از خانه مرد مى‏رفت بدون هيچ اعتراض. 🔹 پيامبر(ص) نمى پذيرد كه بر خلاف رسم عمل كند و زن را به پذیرش قانون ظهار توصيه مى كند. 💥 زن، اعتراض مى كند كه اين قانون ظالمانه است و در نهایت با خدا درد دل و شكايت می کند. 🔸پيامبر در اوایل كار، اين رسم غلط را مانند بسيارى از رسوم ديگر بر هم نزد تا بتدریج اصلاح نماید. اين واقعه داراى نكاتى است به این شرح: 1🔹- روابط پیامبر(ص) با مردم طوری است كه به خود حق مى دهند به مواضع ایشان انتقاد کنند. حتى در جامعه مردسالار آن روز عربستان ، كه زن جنس دوم شمرده مى شد و از دختر داشتن شرمگين بودند، این زن به مجادله با پيامبر بر مى خيزد و مورد شماتت قرار نمى گيرد كه چرا با مقام قدسى مجادله مى كنى ؟! تو را چه به فهم اين مسائل ! 2🔸 - نه تنها این زن سرزنش نمى شود، بلكه اعتراض او موجب مى شود رسم قبلى منسوخ گردد. قرآن كريم در مجادله ميان زن و پيامبر(ص)، جانب زن را مى گيرد؟ ⛳️این یکی از نمونه های آزادی در حکومت نبوی است و مسلمین به چنین پیامبر و دینی افتخار می کنند. eitaa.com/tarikhy 🌴🌴🌴 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 📌نگاشت20:نکات تفسیری آیه 18 و 19 سوره انشقاق وَ الْقَمَرِ إِذَا اتَّسَقَ‌ ☑ ۱ - سوگند خداوند به ماه، هنگام روشنایى کامل آن (و القمر إذا اتّسق) «اتساق قمر»، به معناى تکمیل شدن و به نقطه اعتدال رسیدن آن است. (لسان العرب) ☑۲ - ماه، آفریده اى با عظمت و بدر بودن، برجسته ترین حالت هاى آن است. (و القمر إذا اتّسق) «إذا» در «إذا اتّسق»، قسم را به حالت خاصى از قمر اختصاص مى دهد، در این موارد «إذا» ظرف براى «کائناً» شمرده مى شود که محذوف است و حال مقدّرة براى «القمر» به حساب مى آید. 🔅🔅🔅 لَتَرْکَبُنَ‌ طَبَقاً عَنْ‌ طَبَقٍ‌ ☑۱ - انسان ها، مرحله هاى گوناگونى پیش رو دارند که یکى پس از دیگرى بر همه شؤون آنان، اثر خواهد گذاشت. (لترکبنّ طبقًا عن طبق) «طبق» در موردى به کار مى رود که چیزى مسطّح بر مثل خود، قرار داده شود و آن را بپوشاند و به حالت نیز «طبق» گفته مى شود ☑۲ - حالت ها و مراحل آینده انسان، هر یک پایه و مقدمه اى براى حالت و مرحله بعدى است. (طبقًا عن طبق) حرف «عن» براى مجاوزه یا به معناى «بَعْد» است. در هر صورت بیانگر ترتب مرحله بعدى بر قبلى است. گفتنى است که آن مراحل - به قرینه «کادح إلى ربّک» (در آیات پیشین) - زندگى دنیا، مرگ، برزخ، حشر، حساب و جزا است که در نهایت به حضور در نزد پروردگار، مى انجامد. ☑۳ - خداوند، در تأکید بر تعدد و تنوّع مراحل آینده انسان، به شفق، شب، موجودات زمینى و ماه، سوگند یاد کرده است. (فلا أُقسم بالشفق ... لترکبنّ طبقًا عن طبق) ☑۴ - پیدایش مراحل گوناگون در طبیعت (شفق، تاریکى شب و نور ماه)، نشانى از امکان تغییر و تحول در نظام حیات بشر در دنیا و آخرت (فلا أقسم ... لترکبنّ طبقًا عن طبق) در قسم هاى قرآن، تناسب بین محتواى قسم و غرض از آن رعایت شده است و در این مجموعه آیات نیز براى تأکید بر تغییر حالات انسان، به تغییرات تکوینى سوگند یاد شده است. ☑۵ - لزوم دوراندیشى و توجّه به مراحلى که در آینده، براى انسان پیش خواهد آمد. (لترکبنّ طبقًا عن طبق) ☑۶ - در مسیر حرکت به سوى خداوند، انسان از مراحلى گوناگون و مترتب بر یکدیگر خواهد گذشت. (إنّک کادح إلى ربّک کدحًا ... لترکبنّ طبقًا عن طبق) ☑۷ - مراحل آینده انسان، مراحلى سرنوشت ساز و هر یک برتر و مهم تر از مرحله قبل و سزاوار آمادگى بیشتر است. (لترکبنّ طبقًا عن طبق) خبر از پیدایش حالت هاى پیاپى و تأکید آن با سوگندهاى مکرر، هشدارى است به انسان ها که براى آن چاره اندیشى کنند. 🌴🌴🌴 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 📌نگاشت21:نکات تفسیری آیه 20 سوره انشقاق فَمَا لَهُمْ‌ لاَ يُؤْمِنُونَ‌ ☑ ۱ - توجه به هشدارهاى قرآن درباره بررسى نامه هاى عمل و پیامدهاى آن، براى ایمان آوردن کافى است. (فما لهم لایؤمنون) حرف «فاء»، این آیه را بر مفاد آیه هاى قبل تفریع کرده است; یعنى، پس از گوشزد شدن خطرها ایمان نیاوردن توجیه ناپذیر است. ☑ ۲ - خوددارى کافران از ایمان، توجیه ناپذیر و بدون هرگونه برهان است. (فما لهم لایؤمنون) ☑ ۳ - گروهى از مردم با وجود هشدارهاى قرآن، همچنان بر بى ایمانى خود باقى اند و ربوبیت و بصیرت الهى را انکار کرده و معاد و حسابرسى اعمال را نمى پذیرند. (إنّ ربّه کان به بصیرًا ... فما لهم لایؤمنون) ☑ ۴ - انکار معاد، با وجود هشدارهاى قرآن، نکوهیده، شگفت آور و فاقد برهان است. (فما لهم لایؤمنون) «ما» اسم استفهام است و مراد از استفهام در این موارد، تعجّب همراه با توبیخ است. ☑ ۵ - خوددارى از ایمان، پس از مشاهده حالت هاى گوناگون طبیعت و تحولات زندگى بشر، غیر قابل توجیه و شگفت آور است. (لا أقسم بالشفق . و الّیل و ما وسق . و القمر إذا اتّسق . لترکبنّ طبقًا عن طبق . فما لهم لایؤمنون) ☑ ۶ - بى ایمانى، هیچ سود و منفعتى در پى ندارد. (فما لهم لایؤمنون) جمله «ما لهم»; یعنى، چیست براى ایشان؟ جمله «لایؤمنون» حال است و مفاد آیه شریفه این است که در حال بى ایمانى، چه چیز براى ایشان حاصل است؟!. این تعبیر ممکن است در بیان نفى هرگونه سبب و انگیزه آورده شود و مى تواند بیانگر منتفى بودن فائده و نتیجه باشد ☑ ۷ - لزوم ایمان به ثبت کردار انسان در نامه اعمال و حسابرسى آن در قیامت (و أمّا من أُوتى ... و أمّا من أُوتى ... فما لهم لایؤمنون) ☑ ۸ - مردم بى ایمان در قیامت، نامه عمل خویش را از پشت سر دریافت کرده و به آتش جهنم گرفتار خواهند شد. (أمّا من أُوتى کتبه وراء ظهره ... و یصلى سعیرًا ... فما لهم لایؤمنون) 🌴🌴🌴 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
اذیت و آزار مومن 2.mp3
4.61M
(10) مرحوم آیت الله (رضوان الله علیه) 🕑 زمان:37دقیقه 🌿🌿🌿 📼اذیت و آزار مومن 2 ☑️ ☑️ ثواب انتشار و استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مطهر حضرت امام سجاد علیه السلام...التماس دعا 🔅 تفسیر و قرآن پژوهی 🆔 @rahighemakhtoom
انعام 3.mp3
12.9M
3 🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شیرین؛ شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی ▪️با هشتگ در کانال تمام فایل هااز سوره تا سوره را می توانید گوش کنید. ☑️ ثواب انتشار و استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مقدس حضرت امام سجاد علیه السلام...التماس دعا 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
آیات 45 تا 49 هود.مصطفی اسماعیل.mp3
1.55M
🔅🔅🔅 تلاوت مبنا - سوره هود45 تا 49 مصطفی اسماعیل 📌 تلاوت استاد مصطفی اسماعیل 🕑 زمان:8دقیقه و نادى نوح ربه فقال رب ان ابنى من اهلى و ان وعدك الحق و انت احكم الحكمين (45)قال ينوح انه ليس من اهلك انه عمل غير صلح فلا تسلن ما ليس ‍ لك به علم انى اعظك ان تكون من الجهلين (46)قال رب انى اعوذ بك ان اسلك ما ليس لى به علم و الا تغفر لى و ترحمنى اكن من الخسرين (47)قيل ينوح اهبط بسلم منا و بركت عليك و على امم ممن معك و امم سنمتعهم ثم يمسهم منا عذاب اليم (48)تلك من انباء الغيب نوحيها اليك ما كنت تعلمها انت و لا قومك من قبل هذا فاصبران العاقبة للمتقين (49) 👈 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. التماس دعا🙏 @rahighemakhtoom
برداشت از آيات ۱۸ ـ ۱۷ 📌مرحله مرحله مرحله کليدی الی است و بهترين ها توبه است؛ يعنی شخص تائب نبايد دوباره به سوی برود. يا لااقل تصميم بر ترک صد در صد داشته باشد و به مجرد آن که روی مرتکب شد فوراً کند تا خدای تعالی توبه او را بپذيرد ولی اگر تا دم مرگ نکرد و وقتی احساس موت را نمود به فکر کردن بيفتد خدای تعالی از او نمی پذيرد، زيرا ديگر نمی تواند به سوی نفس حرکت کند. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
📌امام و راهبر پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند: عليكم بالقرآن، فاتّخذوه إماما و قائدا فإنّه كلام ربّ العالمين الّذي هو منه و إليه يعود، فآمنوا بمتشابهه و اعتبروا بأمثاله؛ با مانوس شوید و آن را پیشوا و خویش گیرید که گفتار خدای جهانیان است که از اوست و بسوی او باز می رود به آن داشته باشید و از های آن گیرید. 📚نهج الفصاحه ☘️☘️☘️ 🌷همراهی شما با صفحه قرآنی رحیق موجب تشویق قرآن پژوهان در ترویج آموزه ها و معارف وحیانی است.🌷 👇👇👇 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
🔅 تفسیر و قرآن پژوهشی @rahighemakhtoom
.Mp3
434.5K
@ostad_maleki 🔅🔅🔅 ⏪ با توجه به آیه ۶۲ سوره مؤمنون که خداوند می فرماید «ما هیچکس را جز به مقدار توانش تکلیف نمی کنیم» اگر فرزند نتواند پدر و مادرش را نگهداری کند، تکلیفش چیست؟ 🔅 تفسیر و قرآن پژوهشی @rahighemakhtoom
🆔 eitaa.com/EsraTvEitaa 🔅🔅🔅🔅🔅 🏴 تفسیر أنفسی قرآن ▪️ اگر وجود گرامی رسول اكرم (علیه و علی آله آلاف التحیة و الكرم) به ما فرمود قرآن و عترت همتای هم ‌اند، یكی از بارزترین مصداق همتایی قرآن و عترت این است كه امام معصوم (سلام الله علیه) قرآن را بر مردم تلاوت می ‌كند همان طوری كه رسول گرامی ﴿یتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِكَ﴾،[1] قرآن و معارف قرآن را به مردم یاد می ‌دهد همان طوری كه رسول گرامی ﴿یعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ﴾،[2] راه تهذیب نفوس و تزكیه دل ها را به مردم یاد می ‌دهد همان طوری كه رسول گرامی ﴿یزَكِّیهِمْ﴾ و چیزی كه در اختیار بشر نیست و بشر به آنها نیازمند است و راهی برای تحصیل آنها ندارد كه ﴿یعَلِّمُكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ﴾[3] است كه رسول گرامی عهده دار این بخش چهارم است، عترت طاهرین هم همین كارها را می‌ كنند. ▪️ وجود مبارك امام سجاد (سلام الله علیه) هم مصداق بارز همین این عناوین یاد شده است؛ یعنی تلاوت آیات را دارد، تعلیم كتاب و حكمت را دارد، تزكیه نفوس را دارد و حرف های نو دارد؛ حرف های نو كه هم مورد نیاز هست و هم كسی راهش را بلد نیست و هم دیگری توان اینكه برود و بیاورد ندارد. ▪️ وجود مبارك امام سجاد در غالب دعا این حرف ها را بیان می ‌كردند. شما وقتی در خدمت صحیفه سجادیه باشید، می ‌بینید این به منزله تفسیر تقریباً یك دور قرآن كریم است. آنچه را كه ذات اقدس الهی به عنوان آیات آفاقی ذكر می ‌كند، ایشان به عنوان تفسیر أنفسی تشریح می ‌كند. ▪️ وجود مبارك امام سجاد در دعاها به ما می ‌فرماید این راه‌ ها را بروید، حالا هر اندازه رسیدید! هر اندازه بهره شما شد راهتان این است. این دعای مكارم الاخلاق بسیاری از آیات را به همراه خود دارد تفسیر می ‌كند؛ به خدا عرض می‌ كند: «اللَّهُمَّ ... عَبِّدْنِی لَكَ وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِی بِالْعُجْبِ وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى یدِی الْخَیرَ وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ وَ هَبْ لِی مَعَالِی الْأَخْلَاقِ وَ اعْصِمْنِی مِنَ الْفَخْر»؛[4] عرض كرد خدایا من انسانم، هم با تو رابطه دارم، هم با جامعه رابطه دارم، هم با جهان رابطه دارم، من یك پیوند مثلث گونه پر بركتی دارم. رابطه من با تو رابطه بندگی محض باشد، توفیقی بده كه فقط تو را بپرستم و خوب هم بپرستم و از غیر تو حساب نبرم و برای تو عبادت كنم، فقط مخصوص تو باشم، بنده تو باشم! نه میل خودم را در این پرستش دخیل بدانم و نه خواسته دیگری را «عَبِّدْنِی لَكَ». گاهی انسان ممكن است توفیق عبادت پیدا بكند، ولی عُجب و غرور یك آفتی است كه این از درون این را می ‌پوساند. ممكن است یك كسی بنده خدا باشد و عبادت بكند ولی عُجب از درون این را می ‌پوساند. یك وقتی می‌بینید یك میوه از بیرون آسیب می ‌بیند یك وقتی از درون می ‌پوسد، یك حشره ‌ای در درون او پدید می‌ آید. فرمود مبادا عُجب گرفتارم بكند و عبادت من به وسیله عُجب از درون فاسد بشود، پس حدوثاً و بقائاً تو مدد ما باش «عَبِّدْنِی لَكَ وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِی». [1]. سوره بقره، آیه129. [2]. سوره بقره، آیه129؛ سوره آل عمران، آیه164؛ سوره جمعه، آیه2. [3]. سوره بقره، آیه151. [4]. الصحیفة السجادیه، دعای20. 🔅 تفسیر و قرآن پژوهشی @rahighemakhtoom
کتاب ادب فناي مقربان جلد2 استاد علامه 🔁 آثار 28 @rahighemakhtoom 🌴🌴🌴 ⏪ 92. پرهيز از مردم آزاري: «كسب العقل كفّ الأذي»[ شرح غررالحكم، ج4، ص625.]؛ دست‌آورد عقل، جلوگيري از آزار است. چنان كه با پرهيز از آزار ديگران، عقل به دست مي‌آيد. ⏪ 93. كنترل زبان: «قلب الأحمق وراء لسانه و لسان العاقل وراء قلبه»[ همان، ص507.]؛ قلب احمق، پشت زبان اوست و زبان عاقل، پشت قلب او؛ يعني احمق نخست سخن مي‌گويد و سپس مي‌انديشد، ولي عاقل اول مي‌انديشد و سپس سخن مي‌گويد. به همين سبب، احمق هماره در ندامت و عاقل، همواره كامياب و خرسند است. «العاقل من عقل لسانه إلاّ عن ذكر الله»[ همان، ج2، ص37.]؛ عاقل كسي است كه با زبان خود، جز به ذكر خدا نمي‌پردازد. «اللسان ترجمان العقل»[ همان، ج1، ص141.]؛ زبان، سخنگو و ترجمه كننده عقل است. «اللسان معيارٌ أرجحه العقل و أطاشه الجهل»[ همان، ج2، ص93.]؛ زبان، عياري است كه عقل آن را سنگين مي‌كند و جهل كاهشش مي‌دهد. ⏪ 94. منفعت داشتن مصاحبت با عاقل: «صاحِبِ العُقَلاء تَغنَم»[ همان، ج4، ص204.]؛ با عاقلان مصاحبت كن كه غنيمت خواهي برد. «صحبة الأحمق عذاب الروح»[ همان، ص206]؛ ... روح را صحبت ناجنس عذابي است اليم. «صديق الأحمق في تعب»[ همان، ص210.]؛ كسي كه با احمق، دوست باشد، هميشه در رنج است. «صديق الجاهل معرضٌ للعطب»[ همان.]؛ دوست انسان جاهل، در معرض هلاكت است. 📚 ادب فناي مقربان جلد2، صفحه 57 🌿🌿🌿
برشی از کتاب گرانقدر سروش هدایت ج 3- برش 243 (پيام به يادبود آية اللّه سيد جلال الدين (قدس‌سرّه) 🔅🔅🔅 💢 علم ارثی یا کلاسیک ▫ عالمان راستين وارثان پيامبران اند. تفاوت جوهري ميراث طبيعي و فرا طبيعي در اين است كه در ارث طبيعي، تا مورّث به مرگ فيزيكي نميرد، از ارث خبري نيست و در ارث فرا طبيعي تا وارث به موت متافيزيكي(موت ارادي) ارتحال نكند، از ارث سهمي نمي برد. ▫ هان اي حوزويان و دانشگاهيان! هاتف نبوي صلي الله عليه و آله و سلم و عَلَوي(عليه‌السلام) همواره اعلام مي دارد: «أنا و عليّ أبوا هذه الاُمة»[ علل الشرايع، ج 1، ص 154؛ بحار الانوار، ج16، ص95.] ▫ بكوشيم با موتِ هوا و مرگ هوس، فرزندان دوده طاها و ياسين شويم. هرگز به علم اندك و دانستن صرف بسنده نكنيم و برنامه هاي درسي را برابر آيه محكمه، سنّت قائمه وفريضه عادله تنظيم نماييم و اين مُثَلّثِ مباركْ را عِضه عِضه نكنيم و «علم الوراثه» را سايه افكن «علم الدراسه» نماييم و طبق وعده الهي: ( ما ننسخ من ايةٍ أو نُنْسِها نأتِ بخيرٍ منها أو مثلها) [سوره بقره، آيه 106]، كسي را خاتم الحكماء يا خاتم الفقهاء تلقّي نكنيم، بلكه با اميد به فيض و فوز مستور و مشهور خداوندي اجتهاد نماييم تا مدال فخر آورِ «منّا اَهل البيت» [الكافي، ج 1، ص 181؛ بحار الانوار، ج2، ص94.]، نصيبمان گردد. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
آیاتی از سوره نساء و شمس.استاد حامد شاکر نژاد.mp3
6.09M
🔅🔅🔅 📌 تلاوت استاد حاج حامدشاکر نژاد 🕑 زمان:25دقیقه شاید بدون اغراق بتوان گفت مطرح ترین قاری حال حاضر در کشور، جوان برومندی است از خطه مشهد مقدس؛ حامد شاکرنژاد که با تلاوتهای متفاوت و قدرتمند خود جایگاه ویژه ای در میان هنرجویان قرائت قرآن به دست آورده است. تلاوتی که می شنوید یکی از تلاوتهای بدون نقص استاد است که در محفل انس با قران و در حضور پاره ای از پیشکسوتان قرانی کشور اجرا گردیده است. 👈 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. التماس دعا🙏 @rahighemakhtoom