eitaa logo
رنگارنگ 🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
7هزار ویدیو
10 فایل
کانال متفاوت و مورد سلیقه همه قشرها مختلف.. داستان های کوتاه و بلند.. از حضرت ادم تا خاتم الانبیا.. حدیث و پیامهای آموزنده و کلیپ های کوتاه و بلند.. کپی برداری آزاد..
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📛شیطان یک دزد است 👌و هیچ دزدی خانه خالی را سرقت نمی کند ♨️پس اگر شیطان زیاد مزاحمتان می شود ⚠️بدانید در قلبتان گنجینه ای است ✅که ارزش دزدی را دارد 👈پس از آن نگهداری کنید 👌 و آن گنجینه ایمان است @ranggarang
🌷از حضرت رسول (ص) نقل شده که حضرت فرمود: خداوند به ملائکه امر فرمود: 🔶وقتی بنده ام قصد انجام کار نیکی را کرد، آن عمل را در نامه ی اعمالش بنویسید و اگر آن را انجام داد، ده برابر حسنه برایش بنویسید ‼️و وقتی بنده ام قصد گناهی را نمود، مـادامـی که انجـام نـداد، ننویسید ... ⚠️اگــر انجـــام داد، فقــط یـک گنـاه بـرایش بنـویسیـد و اگـــر منصـــرف شــد، ثـــواب بـــرایـش بنـــویسیـــد 📚:حــدیث قــدسی @ranggarang
گویند! درعصر سليمان نبى،پرنده اى براى نوشيدن اب بسمت بركه اى پرواز كرد،اما چند كودك را بر سر بركه ديد،پس آنقدر انتظار كشيد تا كودكان از ان بركه متفرق شدند. همينكه قصد فرود بسوى بركه را كرد، اينبار مردى را با محاسن بلند و آراسته ديد كه براى نوشيدن آب به ان بركه مراجعه نمود . پرنده با خود انديشيد كه اين مردى باوقار و نيكوست و از سوى او ازارى بمن متصور نيست. پس نزديك شد ولی ان مرد سنگى بسويش پرتاب كرد و چشم پرنده معيوب و نابينا شد. شكايت نزد سليمان برد. پیامبر ان مرد را احضار، کرد محاكمه و به قصاص محكوم نمود ودستور به كور كردن چشم داد. ان پرنده به حكم صادره اعتراض كرد و گفت؛"چشم اين مرد هيچ آزارى بمن نرساند،بلكه ريش او بود كه مرا فريب داد! و گمان بردم كه ازسوى او ايمنم پس به عدالت نزديكتراست اگر محاسنش را بتراشيد تا ديگران مثل من فريب ريش او را نخورند @ranggarang
6.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃☀️سلام دوستان عزیز 🍃☀️روزتون بخیر و شادی 🍃☀️دل و جانتون در آرامشی بی بدیل 🍃☀️لحظاتتون بهترین @ranggarang
کوتاه قرآنی قسمت اول 👈 داستان حضرت محمد (ص) 💠 دوران جوانی وازدواج حضرت محمد چند سالی که از این سفر گذشت و حضرت دوران جوانی عمر خود را می گذراند از نظر خلق و خو سرآمد همه مردم بود و به خاطر اشتهار به امانت داری و راستگویی به محمد امین معروف شد. وی از فحش و ناسزا و سایر زذایل اخلاقی پرهیز می کرد و برای همین خدیجه که یک از سرمایه داران قریش بود او را اجیر خود کرد تا برایش تجارت کند و مزدش را دریافت دارد. محمد نیز پذیرفت و با کاروانی عازم شام شد و در تجارت سود زیادی به دست آورد و همین امر و نیز تعریف کردن غلامان خدیجه از وی نزد خدیجه باعث محبوبیت بیشتر وی گردید و وقتی که از خبر رسالت وی در آینده آگاه شد قصد ازدواج با او را گرفت. لذا شخصی را نزد او فرستاد و تمایلش برای ازدواج را به او اعلام نمود. حضرت نیز با عموی خود مشورت نمود و در نهایت از او خواستگاری کرد. پس از قبول کردن خدیجه حضرت چهار صد دینار و یا به قولی دیگر بیست شتر جوان را مهریه او قرار داد و در نهایت خطبه عقد توسط ابوطالب خوانده شد. ادامه دارد ۰۰ @ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به کمیل زیاد گفت: بدانکه در اینجا، ( اشاره به سینه ی مبارک کرده ) دانشِ فراوانی انباشته است. ای کاش کسانی را می یافتم که می توانستد آن را بیاموزند... [ | ۱۴۷ ] @ranggarang
بد ترین توشه برای قیامت، ستم بر بندگان است . . . [ | ] @ranggarang