رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 #رسوایی زبون نداری دیگه نه؟به جای من جوابش را مردی داد که نمی دانم چگونه در سکوت خودش را
**🍃🍃🍃🌸🍃
#رسوایی
دست بهزاد برای بار دوم دور شانه ام گره خورد .
آرزو کوتاه بیا نبود، بدون اینکه پشتش را نگاه کند، گفت :
صبر کن منم میام .
خیلی زود از اتاق چادرش را برداشت و آمد و کنار بهزاد ایستاد .
-بریم؟
نگاه ناباورم در صورتش چرخ خورد، در این خانواده کله شقی موروثی بود !
دست بهزاد از دور شانه ام باز شد و هم قدم آرزو شد .
-بیا .
قدم از قدم برنداشته بودم که بازویم توسط عمران کشیده شد .
-کجا؟ یادت نرفته که شما این دختره رو دادید بمن، الان تو خودت هر جا میخوای
بری برو هری این اینجا میمونه ...
دندان هایم جفت هم شد و نگاه عصبی ام در چشمانش نشست. تمسخر در اواخر
جمالش هویدا بود .
دست آرزو، بهزاد را همراه خودش به بیرون از خانه کشاند. در همان حال بهزاد مکث
کرد و به سوی عمران چرخید و انگشت اشاره اش را بلند کرد .
دستت بهش بخوره...
عمران پیش دستی کرد .
زنمه تو رو سننه پنجه ی قوی عمران فراموش کرده بود بازوی ظریف مرا به اسارت گرفته، ناخوداگاه
دست آزادم را روی دستش گذشتم .
آخ !
بهزاد با خشم برگشت و قدمی برداشت که آرزو محکم مچ دست بهزاد را چسبید و
التماس کرد .
بهزاد خواهش می کنم بریم .
هر دو مرد به سمت هم خیز برداشتند، به ناچار سینه ی ستبر عمران را چنگ زدم و
پیراهنش را زیر مشتانم فشردم .
تورو خدا تمومش کنید !
در همان حال به سمت آرزو و بهزاد چرخیدم .
داداش ولش کن .
به سختی از آن دعوا جلوگیری کردیم .
با بسته شدن در خانه صدای آرامش زیر گوشم پیچید .
-ولم کن تموم شد .
سریع از تن داغش جدا شدم و بوی عطرش را روی لباس هایم به یغما بردم.
بوی عطری که یادآور مرد آرام و عاشق زندگی ام بود .
با صدای تحلیل رفته ی توران خانم، عمران از هپروت بیرون آمد .
-یه کاری بکن خواهرت داره میره عمران با عصبانیت غرید :
-چیکار کنم وقتی دخترت زده به سرش و عاشق پسر مردی شده که پدرمون رو
کشته، چیکار کنم مامان؟
صدای گریه ی ماهان می آمد، معلوم بود این داد و بیداد ها حسابی کودک بیچاره را
هراسان کرده بود. حال و روز من هم بهتر از آن طفل نبود .
لب هایم را زیر دندان بردم. بهزاد و آرزو رفتند و بدن سست شده ی توران خانم روی
مبل فرود آمد. صدای پر استرس عمران باعث شد کامل به طرفشان بچرخم .
-مامان؟ مامان چت شد؟
چشمان بسته و صورت سفید شده ی زنی که مقابلم بود کمی ترسناک به نظرم آمد .
عمران هول شده بود و نمی د انست چه کند به سرعت به سمت آشپز خانه دویدم با و
لیوانی آب خودم را به آن ها رساندم. به سمت عمران گرفتم، پر سوال نگاهم کرد. حتی
زحمت سوال پرسیدن هم به خودش نمی داد .
هول شدم از نگاهش و بی دقت کلمات را ردیف کرد .
بدید بخوره یا بپاشید صورتش .
لیوان را گرفت .
-بده .
در میان بحبحه ی استرس و جنگ اعصاب، در خانه باز شد و علی سراسیمه وارد خانه
شد. پسر بزرگ و عاقل خانواده
ادامه دارد...
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
تصمیم بگیر
با دلخوشیهایِ ساده
معادله پیچیدهٔ زندگی را دور بزنی...
در خنده اسراف کن
و به غم پشت پا بزن...
با باران همآواز شو
و خوشید را لمس کن...✨️
برایِ بودن در شادیها بهانه نیاور...
گذشته را به دفترِ خاطراتت بچسبان
و از دلخوشیهایِ بندانگشتی ساده نگذر...🌱
خودت را دوست بدار 🩷
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🌷🍃
خدا هم دانای مطلقه،
هم دارای مطلقه،
هم توانای مطلقه،
هم مهربان و هم بخشنده ی محضه...
هیچ بُخل و کینه ای از کسی نداره،
پس یه جایی اگه همه تلاشتو کردی و خواسته ات رو بهت نداد،
بدون چون دوستت داشته و صلاحتو ندیده که بهت نداده ...
صلاح کار خودتو به خدا واگذار کن ♥️
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🌸🍃
#تقاضای_همفکری ❓
سلام فاطمه خانوم میشه سوال منو بزارید دوستان راهنمایی کنن
خانوما من دخترم۴ماهشه سه چهاروزه خوب شیر نمیخوره از امروز دیگه اصلا سینه مو نمیگیره گفتم شاید مال شیرم باشه ولی دوشیدم با شیشه بهش دادم خورد خیلی نگرانم به نظرتون چرا اینجوری شده اگ گلوشم درد بود با شیشه نمیخورد دقیقا از بعد واکسن ۴ماهگی اینجوری شد امروز دیگه خیلی شدید میشه از واکسن باشه؟؟ شما تجربه مشابهی داشتین خواهشا راهنمایی کنید ممنون
سلام عزیزم خواهش میکنم پیام منو بزارید دوستان راهنمایی کنن
دوستان عزیز من بعد زایمان صورتم خیلی داغون شده یه لک کوچیک هم افتاده شما کرم خوبی که هم خیلی گرون نباشه هم لایه بردار معرفی میکنید ممنون میشم ازتون 🌷🌷
❓❓❓❓❓❓❓❓
#همفکری
#حرف_دل
#تقاضای_همفکری
آیدی ادمین: @Fatemee113
منتظر نظرات زیبا شما عزیزان هستیم.😍😊
در این #دورهمی_بزرگ_همراه_ما_باشید
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
خواهریا خواندن آیه الکرسی رو فراموش نکنید👌
🌸 آیه الکرسی 🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
🍃اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ من ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ
منْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ🍃
🍃لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ فقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ🍃
🍃اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا
أوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ🍃
❤️الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم❤️
⚜️ صلوات خاصه امام رضا (ع)⚜️
🌺 اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا الْمُرتَضَی ، اَلْاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ ، وَ حُجَّتِکَ عَلیٰ مَنْ فَوْقَ الْاَرضِ وَ مَنْ تَحتَ الثَّریٰ ، اَلصِّدّیٖق الشَّهیدِ ، صَلوٰةً کَثیٖرَةً تٰآمَّةً ، زٰاکِیَةً مُتَوٰاصِلَةً ، مُتَوٰاتِرَةً مُتَرٰادِفَةً ، کَأَفْضَلِ مٰا صَلَّیْتَ عَلیٰ اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیٰائِکَ. 🌺
❤️❤️
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 #داستان_زندگی_واقعی #داستان_ایل_آی به قلم پاک #یاس داشتیم از پلهها پایین میرفتیم من
🍃🍃🍃🌸🍃
#داستان_زندگی_واقعی
#ایلای
سرانگشتانم رو به پشت سرم زدم و با دیدن قرمزی خون انگار همه تاب و توانم رفت
آصف فریاد زد اونجا نشین
ماشین سر همین خیابون منتظرمون
یه پژوی ۲۰۷ سفید رنگ برو خودتو بهش برسون
و فرزانه رو به سمیه داد زد
____چرا اونجا وایستادی بگیر این مفنگی معتادو
سمیه داشت به طرفم میومد که با یک ضربه کاری آصف فرزانه روی زمین افتاد و آصف کنار پاهای فرزانه روی زمین افتاد
روی میز جلو مبلی یک بشقاب یک کارد و یک سیب بود
فرزانه با یه حرکت کارد رو برداشت ولی همون لحظه که میخواست کاردو تو قلب آصف بزنه
آصف که قدرت مردانه بیشتری داشت مچ دست فرزانه رو گرفت و با یک نعره بلند دست فرزانه را که مقاومت میکرد به سمت قلب خودش نشونه کرد
کارد کمی بالاتر از قلبش به ریه و سینهاش خورد
فرزانه جیغ بلندی از درد کشید
و من و سمیه هر دو رنگ پریده مات و مبهوت این صحنه بودیم
آصف خودشم انگار باورش نمیشد کاری کرده
نگاهی به من کرد و و فورا از روی سمیه که همچنان جیغ میکشید پا شد و و مچ دست منو گرفت تا از خونه فرار کنیم
ولی با دیدن شخصی که جلوی در بود هر دو ترسیده قدمی به عقب برداشتیم
انگار او هم تعجب کرده بود هم ترسیده بود
این رو میشد از حالت چشمها و دهنش فهمید
چون همون لحظه با دیدن من و آصف گفت
___تو.... تو اینجا چیکار میکنی
قدمی جلو برداشت و همان لحظه با دیدن سمیه غرق در خون انگار همه ماجرا به دستش اومد
آصف دستمو ول کرد و گفت
____تو فقط فرار کن به ماشین که رسیدی بگو حرکت کنه منتظر من نمونید....
🍀کپی برداری از داستان ایل آی پیگرد قانونی و الهی دارد❌
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃
#تقاضای_همفکری ❓
سلام عزیزم میشه از خانما بپرسی تجربه خونریزی بعد زایمان ب مدت طولانی دارن؟ علت و درمانش چیه؟من سه ماه تمامه خونریزی دارم یه هفته خوب میشه دوباره یه هفته خونریزی باز یه هفته پاکم .هیچ درد و مشکل دیگه ای ندارم فقط خونریزی در حد روز آخر پریودی
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
#همفکری
#حرف_دل
#تقاضای_همفکری
آیدی ادمین: @Fatemee113
منتظر نظرات زیبا شما عزیزان هستیم.😍😊
در این #دورهمی_بزرگ_همراه_ما_باشید
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 دوستان عزیزم شات اون پارت رو گذاشتم👆👆 🍃🌸🍃
🍃🍃🍃🌸🍃
#برای_ایل_آی ❤️
سلام عزیزم خوبی فاطمه جان
میگم همین الان بذارید گروه...ایل آی چرا اینطوریه این زن با اینکه سرد و گرم روزگارو چشیده و بالا و پایین ها رو رفته و تجربه دو تا ازدواج رو داره ولی انگاری ی آدم ساده و بیسواده...خانم حسابی چرا به عاصف میگه من رو بی عفت کردن خوب خانم خانما شما دعا اول کنید از اونجا خلاص بشید چه لزومی داره به عاصف بگه مهران باهاش رابطه زناشویی داشته خوب اولا تو که دختر نیستی از کجا باید بدونه که مهران باهات رابطه داشته دوما نمیگی بلاخره شیطان آدما رو وسوسه میکنه ...تو میگی من بی عفت شدم و دیگه لیاقت محمد رو ندارم حقم نیست دست محمد بهم برسه چرا همجه حرفی رو میزنه؟ خوب خدای نکرده همین حرفش عاصف رو به طمع میندازه و شیطان گولش بزنه با خودش بگه این که میخواد فقط از اینجا بره و دنبال زندگی قبلیش نیست ، بذار منم ازش ی استفاده ای کرده باشم دوما میترسم ایل آی به محمد و خانوادش هم بگه که مهران باهاش هم خوابی داشته ولی به نظر من اصلا لازم نیست به دو دلیل اول اینکه به اختیار خودش نرفته بلکه بهش تجاوز کردن و اینجا گناهی به گردنش نیست جون مورد تجاوز قرار گرفته و اونو دزدیدن...دوم ایل آی که دختر نیست که شوهرش بفهمه مهران باهاش رابطه داشته مگه اینکه آزمایش انجام بدن که مشخص بشه که اصلا از اخلاق شوهرش آقا محمد بدوره همین که معشوقش برگشته با جان و دل قبولش میکنه اگرم اتفاقاتی برای زنش افتاده مث معتاد کردن ایشون یا عفونتی که دجارش شده یا حتی هم خوابی زورکی مهران ؛ اینا همه به اختیار ایل آی نبوده و باید دنبال درمانش باشه...و هیج گناهی هم بر ایل آی نوشته نمیشه و خدا و همسرش با آغوش باز ازش استقبال میکنند...فقط میترسم اگه ان شاءالله نجات بیدا کنه بره به شوهرش بگه مهران جکارش کرده😔...البته برای شکایت و دستگیری اون باند کثیف باید اقدام بشه و بعدا تمومی بلاهایی که سر ایل آی میاد باید به بژشک قانونی گفته بشه به نظرم حق مهران و ساسان اعدام خواهد بود و اون زن ها هم همگی باید مجازات بشند...
#ادمین:البته عرض کنم که ایلای گفته#توی_دلم_گفتم ...
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃
#ارسالی_اعضا ❤️
✨ دعوت به حضور در اعتکاف مسجد جامع گوهرشاد حرم مطهر رضوی ✨
🔹 شروع ثبتنام: ۱۴۰۳/۰۹/۰۵
🔹 پایان مهلت ثبتنام: ۱۴۰۳/۰۹/۱۴ (تا ساعت ۲۳:۵۹)
🔹 ثبتنام پیامکی: ۵۰۰۰۴۸۰۳۰
🔹 ثبتنام اینترنتی: Etekaf.razavi.ir
🌙 در فضای ملکوتی حرم امام رضا (ع)، قلبهایمان را به خالق بیهمتا نزدیکتر کنیم.
🌟 این فرصت معنوی را با دوستانتان به اشتراک بگذارید و استوری کنید.
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c