💥داستانی واقعی و قابل تامل💥
☀️در یکی از روزهاﺳﻪ ﺷﻬﯿﺪ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻓﻦ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺷﻬﺮ ﻣﯿﺒﺮﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺣﯿﺎﻁ ﯾﮏ ﻣﺴﺠﺪ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ ﻣﯿﺴﭙﺎﺭﻧﺪ .
🍃ﺯﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻫﻤﺴﺎﯾﮕﯽ ﻣﺴﺠﺪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻓﻠﺠﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﻪ ﺷﮑﻮﻩ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﺤﻠﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﮐﺮﺩﯾﺪ ﺑﻪ ﻗﺒﺮﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﺍﺯ ﻓﺮﺩﺍ ﻗﯿﻤﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻣﯿﺂﯾﺪ ﻭ ....
🌙ﺷﺐ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﺑﺪ ﻣﺮﺩﯼ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﻣﯿﺂﯾﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ :
🌹ﻣﻦ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺳﻪ ﺷﻬﯿﺪ ﻫﺴﺘﻢ ، ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎﻝ ﻃﻮﺭﯼ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﯾﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺭﺳﻢ ﻫﻤﺴﺎﯾﮕﯽ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺍﺯ ﻣﺎ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺒﺮﺍﻥ ، ﺷﻔﺎﻋﺖ ﻓﺮﺯﻧﺪﺕ ﺭﺍ ﭘﯿﺶ ﺧﺪﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺫﻥ ﺧﺪﺍ ﺍﻭ ﺷﻔﺎ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﯾﺎﻓﺖ . ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮ ﻭ ﺑﺎﯾﺴﺖ ﻭ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﺑﻔﺮﺳﺖ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺕ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﮐﻦ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺍﺫﻥ ﺧﺪﺍ ﺷﻔﺎ ﯾﺎﺑﺪ .ﻭﻗﺘﯽ ﻓﺮﺯﻧﺪﺕ ﺷﻔﺎ ﯾﺎﻓﺖ ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﻧﺎﻡ ﻣﻦ ﻓﻼﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﻭﺳﻄﯽ ﺁﺭﻣﯿﺪﻩ ﺍﻡ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎ ﺩﺭ ﮐﺎﺷﺎﻥ ﺩﺭ ﻓﻼﻥ ﻣﺤﻠﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﺎﻡ ﭘﺪﺭﻡ ﻓﻼﻥ ﺍﺳﺖ ﺧﺒﺮ ﻣﺤﻞ ﺩﻓﻨﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺮﺳﺎﻥ .
🍃 ﺯﻥ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ با کمال تعجب و هاج و واج ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﯿﻨﺪ که شفا یافته وهمگان با تعجب شفای فرزند زن را میبینند و زنﯾﻘﯿﻦ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯿﮑﻨﺪکه خواب واقعی بوده ﻭ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺁﺩﺭﺱ ﻣﯿﮕﺮﺩﻧﺪ.
💥ﺑﻪ ﮐﺎﺷﺎﻥ ﻣﯿﺮﻭﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﭘﺪﺭ ﺷﻬﯿﺪ ﻣﯿﮕﺮﺩﻧﺪ ﻭﻗﺘﯽ
ﺍﻭ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﯿﮑﻨﻨﺪ ﻧﺎﺍﻣﯿﺪ ﺑﺎﺯ ﻣیگردند که در ابتدای جاﺩﻩ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﯼ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﯿﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻣﯿﭙﺮﺳﻨﺪ ﮐﻪ ﻓﻼﻥ ﮐﺲ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻨﺎﺳﯽ؟
🌿ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﯿﺪﻫﺪ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻫﺴﺘﻢ، ﺁﻧﻬﺎ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ﮐﻪ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻣﯿﭙﺮﺳﻨﺪ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﯼ ؟
ﻣﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺗﻮ ﮔﺸﺘﯿﻢ ، ﻣﺮﺩ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﺩﯾﺸﺐ ﺧﻮﺍﺏ ﭘﺴﺮﻡ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ ﭘﺪﺭ ﺟﺎﻥ ﻓﺮﺩﺍ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺧﺒﺮﯼ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﻧﺪ . ﻣﻦ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺁﻣﺪﻡ ﻭ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺧﺒﺮ ﺑﻮﺩﻡ...
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃
#درد_دل_اعضا ❤️
دلم میخواست درد دلمو بزارم شاید ی گوشه از زندگی یه مادر یه پدر یه دختر دم بخت و گرفت
من ک از تصمیمات سرخود
خودم ب جایی نرسیدم...😞
🍃🍃🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 #درد_دل_اعضا ❤️ دلم میخواست درد دلمو بزارم شاید ی گوشه از زندگی یه مادر یه پدر یه دختر دم
🍃🍃🍃🌸🍃
#ارسالی_اعضا ❤️
سلام عزیزم
چی بگم از دلم از خودم
چ کردم با خودم نمیدونم
با ندونم کاری چیکار کردم ک سرنوشتم ب اینجا رسید
الهی شکر راضیم ب رضای خدای مهربونم
اما آدمی هر چ ب سرش میاد از خودش هست
وگرنه ک خدا مهربان ترین مهربانان هست
روزگاری ک سرنوشت منو با شوهرم آشنا کرد
فکر میکردم این دوستی های خیابانی
بهترین زیبا ترین دوستی ها هست
چ خانواده ای داشتم ک ب اینجا رسیدم
همیشه شاهد دعوای پدر و مادرم بودم
حوصلشون نداشتم
همیشه دلم میخواست با این و اون بیرون باشم
بابام خیلی با محبت بود
اما مامانم باهاش درست نمیساخت
با هر شرایطی بود بزرگ شدیم
چی شدیم تو خانواده ای ک همیشه دعوا چ ناراحتی بود و مسائلی ک دلم نمیخواد ب زبون بیارم
من با ازدواج ناموفق
داداشم معتاد با یه بچه طلاق گرفت
و اون یکی خونه جدا گرفته با دوست دخترش زندگی میکنه
از خودم بگم
خیلی خواستگار داشتم
آشنا اقوام دوست همسایه جایی اگر کار میکردم انقد بود ک خسته میشدم ازشون
با شوهرم ک آشنا شدم
گفتم یا این یا هیچکسی روزگار گذشت و ازدواج کردیم از اول عقد دوست نداشت من هر جا میره همراهش ببره
پدرش ک فوت کرد ب من گفت بخاطر وجود نحس تو بوده
یه دختر عصبی بودم
خیلی اذیتم میکرد بهم بی محلی میکرد بی محبتی خرجم نمیکرد کاری ب کارم نداشت همش تو دلم میرختم
نمیتونستم ب خانواده م بگم دلم خیلی داغون بودم
ب حرف همه گوش میکرد غیر از من
چیکار میکردم حرف آبرو پدر و مادرم بود
یه دونه دختر بود
هر جور بود سر میکردم ...
#ادامه_در_پست_بعد 👇👇
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃
#درد_دل_اعضا ❤️
دلم میخواست درد دلمو بزارم شاید ی گوشه از زندگی یه مادر یه پدر یه دختر دم بخت و گرفت
من ک از تصمیمات سرخود
خودم ب جایی نرسیدم...😞
🍃🍃🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 #ارسالی_اعضا ❤️ سلام عزیزم چی بگم از دلم از خودم چ کردم با خودم نمیدونم با ندونم کار
🍃🍃🍃🌸🍃
#ارسالی_اعضا ❤️
تا الان ک با وجود بچه دارم زندگی میکنم
خودم خواستم باید میموندم سر خواسته م
مجبور بود سر کنم این زندگی پوستم کلفت شده بود
ازش چند بار خیانت دیدم
بهم نشون میداد ک تو ب اجبار تو زندگی منی
وقتی دعوامون میشد بهم میگفت تو سیاهی تو زشتی من از تو سر ترم
تو چی بودی ک اومدی تو زندگیم
خدا میدونه ک دلم خورد میشد
اما دوباره سرپا میشدم
وقتی الان ب گذشته فکر میکنم میگم گلایه ای نیست خودم خواستم
پسرعمه پسر خاله آشنا هر کی ک خواستگارم بود کلی التماسم میکرد
نخواستم هزار جور انگ بهشون میزدم
الان درگیر مردی شدم ک دلش برام نمیسوزه
تموم اعتماد ب نفسم گرفته هیچ احترامی ندارم لیسانس دارم تو بانک ک میرم مث بی سواد ها هستم
بهم محبتی نمیکنه
فقط شب های ک میدونم نیاز داره اخلاقش فرق میکنه
فقط جلو اقوامش نمایش زندگی عالی داریم
بچه هام بغل میکنم جای اون
اینا چوب خدا نیست
والا ک چوب خداست
وگرنه منو چ ب غریبه وقتی انقد خاطر خواه تو اقوام داشتم
دلم از خودم میگیره
دلم از خانواده ای میگیره ک فکر بچه ها نمیکنند شما ک نمیتونید با کسی بسازید چرا ازدواج میکنید چرا بچه دار میشید
ک سرگذشت بچه ها بشه یکی مثل من
یکی مثل داداشم
الان بخاطر داد و فریاد هایی ک تو خونه میزنم دختر 7 سالم مشکل درسی داره
خوب میدونم ک کارم اشتباه هست
دوباره همه چیز داره تکرار میشه برای دخترم
فقط خدا ب فریادم برسه
من ک جز اون پناهی ندارم
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃
#برشی_از_زندگی_اعضا
#عشق_و_حسرت
به قلم پاک آسمان
🍃🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 پارت هفتم به قلم پاک آسمان -منو آقاجونت که تا ابد زنده نیستیم که مادر! -عه مامان این
🍃🍃🍃🌸🍃
پارت هشتم
به قلم پاک آسمان
به مامان گفتم که میرم پیش لیلا تا از دلش درارم.مامان که تعجب از چشماش میبارد فقط گفت؛خیر پیش!
به پارک رسیدم لیلا مشغول هل دادنِ نازگل روی تاب بود.نازگل با دیدن من ذوق زده داد زد و گفت:خاله رعنا!خاله رعنا!تو هم اومدی اینجا،آخ جووووون.
لیلا هنوزم دلخور بود.پفکی که خریده بودم بازکردم و به سمتش گرفتم و گفتم ؛آشتی؟؟؟؟
با هم روی نیمکت نشستیم
لیلا:خب ظاهرا باید خیلی حرف مهمی باشه که تو رو از اون اتاق بیرون کشیده باشه.
-آره مهمه ولی قول بده قضاوتم نکنی.مثل یه خواهر دلسوز یه راه بذار جلو پام!
-تو هم مثه یه خواهر خوب هر راهی گذاشتم گوش بده.
-سعی میکنم
-میشنوم!
(نمیدونستم از کجا شروع کنم و چطوری احساسمو درست و واقعی بیان کنم ؟چه جوری بگم که لیلا سرزنشم نکنه مخصوصا که الان توپش پُر بود! یا اصلا....)
لیلا: رعنا؟رعنا؟کجایی ؟منتظرم حرف بزنی!
نفس عمیقی کشیدم و شروع کردم
-بعضی روزا که از آرایشگاه میومدم خونه،مامان زنگ میزد و میگفت نون تازه بخر...و تاکید داشت که حتما از نونوایی آقا مرادی نون بخرم بقیه نونها رو پسند نمیکرد منم که بچه ی حرف گوش کن!! با اینکه خسته بودم یا کلی کار داشتم میرفتم تو صف نونوایی و نون میخریدم.با اینکه از بقیه نونواییها مسیرش دورتر بود ولی به خاطر مامان میرفتم...با خودم میگفتم حالا مادرت یه کار ازت خواسته،درست انجام بده
و اینجوری بود که این نونوایی رفتن باعث شده بود به ادمای توی صف و شاطرها و پخت نون و کلا محیط اونجا دقت میکردم در همین حین متوجه شوخی های بانمک کارگر نونوایی با همکارش شده بودم.کارگر بانمکی بود و حرفهای بامزه میزد و قاه قاه میخندید.. کم کم منم با شوخی هاش خندم میگرفت.اون برا همکاراش از خاطرات بامزه میگفت و منم که کر نبودم میشنیدم در ضمن کاری هم نداشتم که تو صف انجام بدم برا همین خندم میگرفت و سرمو مینداختم پایین تا کسی لبخندمو نبینه...وقتی نوبتم میشد که نون جمع کنم خیلی حواسم بود نگام به صورتش نیوفته که اون قیافه بشاش و خنده روشو ببینم و ناخودآگاه لبخند بیاد رو لبم!اون وقت راجع به من چه فکری میکرد؟ولی اون اصلا روحشم از احساس من خبر نداشت
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸**
🍃🍃🍃🌸🍃
#ارسالی_اعضا ❤️
چگونه گرفتگی عروق را برطرف کنیم؟
توصیه راهبان تبتی: به 1 فنجان کشمش، 2 قاشق غذاخوری زنجبیل رنده شده، 2 قاشق غذاخوری عسل، 4 قاشق غذاخوری چای سبز و 1 لیتر آب نیاز دارید .
یک قوری بردارید و آب را روی حرارت ملایم بجوشانید. بعد از 10 دقیقه حرارت را کم کرده و چای، زنجبیل و عسل را اضافه کنید.
همه مواد را با هم مخلوط کنید. سپس روی قوری را با یک پارچه پشمی بپوشانید. بگذارید 8 ساعت بماند.
این دارو را دو بار در روز قبل از غذا مصرف کنید. مقدار توصیه شده از 150 تا 200 میلی لیتر است.
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
💞🍃ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💞
,#تُـــو قـَـرارِ مـَــنـــی و ....❣
مـَـن بـــی قـَــرارِ تـــو ....😍😘💕❣💕
🍃🍃🌸🍃
صوت استاد احسانیان.درمان یائسگی زودرس،حبس قاعدگی.mp3
25.78M
🍃🍃🍃🌸🍃
#ارسالی_اعضا
بحث قاعدگی زودرس ✅
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🌸🍃
#ارسالی_اعضا ❤️
سلام به همه دوستان نازنین
آقایی که گفتن اگه بیماری را مخفی کنند از همسرشون
برادر گرامی چرا میخواید زندگی را از اول به پایه دروغ و پنهان کاری بنا کنید،واقعیت را بگید اون خانم اگه پذیرفت تا آخرش همراهتون هست،به این فکر کنید که بعد از ازدواج بفهمه یا طلاق میگیره و به حکم قانون چون فریب در ازدواج بوده مهریه و همه حق و حقوقش را باید بدید،یا اینکه باهاتون زندگی میکنه ولی نه با عشق و محبت بخاطر اجبار و هیچ وقت بهتون اعتماد نمیکنه چون همش فکر میکنه که چه موارد دیگه ای را پنهان کردید یا دروغ گفتید و البته به خودش این حق را میده که خیلی چیزها را از شما پنهان کنه که البته با کار شما حق هم داره
خداوند بهتون سلامتی بده شما هم حق زندگی دارید ولی با دروغ شروع نکنید،موفق و سعادتمند باشید
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸