فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مجتبی حریری رو یادتون هست؟!
همونکه دور میز تولدش نشسته بود و اون جمله معروف: "گوش کنید. گوش کنید. بهشت و ثوابش طلب مقدسنماها ولی ثواب شهدا، حسین(ع) هست. فقط حسین(ع)" رو میگه.
خواستم بگم چند روز پیش پیکر مطهرش رو در جنوب #لبنان تشییع کردن. وصیت کرده بود اگه پیکرش برگشت، اون رو زیر سایه #پرچم ایران تشییع کنن؛ پرچم جمهوری اسلامی #ایران.
@ravayat_nameh
چون دیدم تنهاست با تعجب پرسیدم:
-خانوادهت همونجا موندن یا زودتر از تو اومدن اینجا؟ خانوادهت کجان؟
-خداروشکر خانوادهم همشون خوبن. خیالم ازشون راحته. قبل از اینکه بیام دفنشون کردم. رفتن پیش خدا.
📌این بخشی هولناک از کتاب #لهجههای_غزهای است. با اینکه از ابتدای طوفانالاقصی اخبار غزه و جنگ را مستمرا دنبال میکردم و تعداد زیادی فیلم و عکس از اتفاقات و کشتارهای این چهارصد و اندی روز دیدهام ولی خواندن این کتاب خیلی بیشتر از اخبار و گزارشها متاثرم کرد. دستم را گرفت و به کوچهپسکوچههای غزه برد. از شمال تا محور نواتیم و از آنجا تا رفح را قدم به قدم طی کردم و به حوادث تلخ و شیرین از دل موقعیت رسیدم.
📌جذابیت دیگر کتاب، به تصویر کشیدن زندگی در کنار مرگ است. ما در این کتاب همینقدر از زندگی میچشیم که از مرگ میفهمیم.
هنوز شوری اشکها ته گلویت مانده که برای بعضی حوادث باید لبخند بزنی و تهدلت خنکی شادی را بچشی. مثلا در روایت یازدهم کتاب توضیح میدهد چطور بعد از یک ماه دوری در سرزمینی که فلافل جزء واجبات غذایی صبحانه است توانستهاند برای اهالی جنوب فلافل درست کنند.
*
کتاب دلچسبی بود. از آنهایی که حین خواندنش دوست نداری تمام شود و کمکم مزمزهاش میکنی تا دیرتر به اتمام برسد.
✅پ.ن۱: عکس مربوط به زمانی است که در نوبت دندانپزشکی برای ریحانه هستیم.
پ.ن۲: کتاب را میتوانید از سایت انتشارات سوره مهر سفارش دهید یا نسخه صوتیاش را از طاقچه بشنوید. توصیه میکنم این کتاب کمحجم را از دست ندهید. توصیفاتی که از فضای اجتماعی غزه دارد تا مدتها شما را درگیر خواهد کرد.
@ravayat_nameh
هدایت شده از مجموعه روایت به قلم طیبه فرید
✍به قلم طیبه فرید
اعوذ بالله من الشیطان الرّجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
📚این عکس های شعله ور جهنمی ،مناطق مسکونی ایالات متحده نیست!این جا آن نقطه از زمین است که قانون سوم نیوتون به شکل گسترده ای محقق شده.اینجا مصداق بارزی از کارمای روانشناس هاست.اینجا تکه ای از دار مکافات است.فقط تکه کوچکی از روزهای بعد از ایمان راسخ انسانهای موحدی که مسخره می شدند چون معتقد بودند دستی هست بالاتر از همه دست ها.اگر رسانه های شیطان بزرگ راست گفته باشند یک برابر و نیم خسارات مالی جگرگوشه مان غزه را ظرف چند ساعت در همین تصاویر و فیلم ها متحمل شدند.حالا،درست همین حالا، موقع ترجمه پوچ فیلمهای مفهومی هالیوودی رسیده.هژمونی پوشالی ایالات متحده را خوب در این عکس ها ببینید.حالا باید موجودات فرا زمینی به کمکشان بیایند...
زندگی ساکنین شکم سیر این ویلاها وآن سیاست مدارهای پول پرست دنیا طلبِ تمامیت خواه را مقایسه کنید با آدم
های گرسنه پاپتی که در فلسطین با گلوله ها و موشک های «Made in USA»
در مقابل سربازهای از حیوان پست تر صهیونیست ایستادند و شهید شدند.به اسمائیل ،به یحیی به همه شهدای راه قدس....
براستی که در این شعله ها نشانه هائیست برای صاحبان خِرَد...
صدق الله العلی العظیم.
https://eitaa.com/tayebefarid
📌بعد از جنگ ۳۳روزه، اکثر سخنرانیهای #سیدحسن_نصرالله از طریق ویدئوکنفرانس بود. روزی وسط سخنرانی به جای آب، یک لیوان بزرگ آبپرتقال را از جایی خارج از کادر دوربین از روی میزش برداشت و با آن گلویی تازه کرد. در این جور مواقع مستمعین هم با یک صلوات برای خطیب زمان میخرند.
📌این ماجرا بازهم در چند سخنرانی تکرار شد؛ تا اینکه رسانهها به آن حساس شدند. بالاخره یک روز سیدحسن در پایان سخنرانیاش لیوان آبمیوه را داخل کادر آورد و توضیح داد من برای اینکه در سخنرانیهای طولانی گلویم خشک نشود و مجبور نباشم مدام آب بخورم به جای آب، #لیموناد میخورم و به دیگر سخنرانان هم توصیه میکنم.
آن شب آبمیوهفروشی الرضا در #ضاحیه به همه لیموناد مجانی داده بود.
✅لبنانزدگی، سیدحسین مرکبی، ص۹۹، نسخه الکترونیک
انتشار بهمناسبت صدمین روز #شهادت سید مقاومت
@ravayat_nameh
هدایت شده از راه همان است و مرد بسیار
لبنان روایت هشتم
عاشقانه های دونفره
چه دنیای عجیبی است بعضی از جوان تر ها گاهی به بزرگتر های خود می گویند شما ما رو نمی فهمید درک نمی کنید اصلا شما به اجبار با هم ازدواج کردید چه می دانید عشق و عاشقی چیست ؟
با وجود اینکه لیلی و مجنون ، شیرین و فرهاد بیشتر متعلق به قدیمی هاست تا جوانها اما خب خام هستند و کم تجربه
احوال بعضی از شهدا مثل کتاب هاجر یا یادت باشه رو که می خونی میبینی خیلی از شهدا مجنونی برای خودشان بوده اند که همسرانشان با همان خاطرات ، ایام بعد از شهادت را می گذرانند
اما امشب یه توفیق ویژه حاصل شد مادر شهید رضا عواضه داشت به قول جوانها از عاشقانه های دونفره پسر و عروسش می گفت :
رضا و معصومه بشدت عاشق هم بودند و طاقت دوری هم رو نداشتند به طوری که نگویم عروسم بگم دخترم معصومه لحظه ای رضا رو تنها نمی گذاشت با اینکه می تونستن زندگی مرفه ای داشته باشند اما سالها با ساده زیستی و عاشقانه زندگی کردند
می گفت معصومه ۱۰ روز قبل شهادتش به یکی از فامیل گفته بوده اگر ۵ فرزندم شهید شوند و به من بگویند ام شهدا برایم راحت تر هست تا بگویند همسر شهید اصلا نمی توانم فکرش را کنم
برای همین هم مادر شهید عواضه می گفت اول شهادتشان میگفتم خدایا کاش مادر بچه ها براشون مونده بود ولی بعد گفتم معصومه بدون رضا نمی تونست زنده باشه
برای همین هم تا لحظه آخر همدیگر را رها نکردند و باهم شهید شدند ...
ماه قبل با کسی صحبت کردم که در تغسیل و تکفین شهید سید حسن نصرالله و خیلی از شهدا حضور داشته تصویری از شهیده کرباسی و شهید عواضه بهم نشان داد و با اصرار تصویر را ارسال کرد تا الان تصویر را پخش نکردم تا امشب از پسر شهید و ایشان اجازه گرفتم
آری آنها تا آخرین لحظه با شهادت در کنار هم عشق خود را به همگان ثابت کردند ...
با ما همراه باشید 👇
https://eitaa.com/joinchat/1881080090C1410afa5be
روایتنامه| محمدحسین عظیمی
حاجآقا عباسی -از روحانیون فعال و جهادی #شیراز و امامجماعت مسجد امام حسن(ع) محله شیشهگری- الان حداقل چهل روزه که رفتن #لبنان و از خیلی قبلتر هم سوریه بودن.
توی مدت حضور در لبنان درحال سرکشی به خانوادههای شهدا و رسیدگی به نازحین (آوارهها) هستن و از دل این پیگیریها، ماجراهای نابی رو #روایت میکنن.
مطالب کانالشون (@haj_abbas) رو از دست ندید.
هدایت شده از حافظهـ
هییییس! رهبری موافق هست
محمدحسین عظیمی:
نوشتم:«دیگه از خدا شهادت هم نمیخوام. فقط آرزوی مرگ میکنم.» و برای لیست انتشارم پیامک کردم. خبر دیدار ظریف و جان کری را تازه شنیده بودم. اصلا روبراه نبودم که تیر خلاص را هم خوردم؛ گفتوگوی تلفنی روحانی با اوباما.
مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه شیراز بودم. جلسهای توی ناحیه دانشجویی بود. وقتی وارد شدم، جا خوردم. خیلیها با این مسئله کنار آمده بودند. حتی یکی از مسئولین گفت:«ما کدهایی داریم که آقا خودش اجازه چنین کاری رو داده.» فایده نداشت. آبی ازشان گرم نمیشد.
سیدحامد ترابی:
دوران مسئولیت محمدحسین بود؛ علیاصغر هم مسئول بررسی و تحلیل بسیج دانشجویی شیراز. تصمیم گرفتیم مناظرهای را با موضوع اصل رابطه و مذاکره با آمریکا برگزار کنیم. مخالفین مذاکره سجاد رضایی و مجتبی رئیسی بودند و موافقین هم محسن فروردین -از دانشجویان اصلاحطلب دانشگاه فسا- و دانشجوی دیگری به نام اکبرپور از دانشگاه علوم پزشکی شیراز. برای خیلیها عجیب بود اما ما با اصل رابطه با آمریکا مخالف بودیم. الحمدلله جلسه خوبی هم شد. با همه اینها فرآیند مذاکرات اهمیتی چندانی برایم نداشت. تا اینکه یک روز دکتر پوریزدانپرست را توی دانشگاه دیدم. وسط حال و احوال گفت:«دیدی دُر رو دادیم و به جاش آبنبات گرفتیم؟» شاخکهایم تیز شد. تازه چند روز از معاهده ژنو میگذشت.
علیاصغر مرتضایی راد:
چند ماه بعد ژنو، بیانیه لوزان منتشر شد. خیلی از مسئولین کشوری و لشگری از چپ گرفته تا راست، برای رهبری پیام تبریک فرستادند. چند روز بعدش رهبری توی دیدار با مداحان گفتند:«اینکه حالا به بنده تبریک میگویند، بیمعنی است، چه تبریکی؟ آنچه تاکنون انجام گرفته، نه اصل توافق و مذاکرهی منتهی به توافق را تضمین میکند، نه محتوای توافق را.»
خیلی از سخنرانان و خصوصا ائمه جمعه در شهرهای مختلف حمایت از برجامی که هنوز امضا نشده بود را شروع کردند. این قصه به شیراز هم رسید. یک روز با چند نفر از بچههای دغدغهمند رفته بودیم نماز جمعه. بعد از سلام نماز، بلند شدیم از مصلا خارج شویم. مکبر هم داشت تکبیر میگفت. «الله اکبر» و «خامنهای رهبر»ش که تمام شد، هرچه منتظر «مرگ بر آمریکا» ماندیم، صدایی نیامد. به غیرتمان برخورد. چند نفری شروع کردیم به شعار دادن. از ته دل فریاد میزدیم:«مرگ بر آمریکا.» عدهای همراهی کردند. چند مرد مسن هم آمدند سمتمان: «هیییییس! چیزی نگید. نمیبینید دارن مذاکره میکنن؟» ولی از رو نرفتیم و ادامه دادیم. اینها را که میدیدیم، عزممان برای کار بیشتر میشد. چندتا برنامه و مراسم برگزار کردیم. بعد از هر برنامه، خودم خبر کامل را همراه با عکس تهیه میکردم. یکی از بچهها هم ایمیل خبرگزاریها و سایتهای خبری را پیدا کرده و برایم فرستاد. خبر هر مراسم را برای همهشان میفرستادم. از فارس و snn گرفته تا رجا نیوز. از بین همه اینها فقط رجانیوز و چند سایت خبری، اخبار را منتشر میکردند.
سیدحامد ترابی:
چیزی نگذشت که رهبری به فراخور زمان، نکاتی را مطرح کردند. اینها البته قبلا هم ذکر شده بود اما اینبار با صراحت بیشتر. مثلا گفتند:«بنده از روزهای اول بارها گفتم به آمریکا اعتماد نکنید.» یا اینکه:«با مذاکره به این شکل با آمریکا ما را در افکار عمومی دنیا متهم به تذبذب میکنند.» و «با مذاکراتی که زیر شبح تهدید باشد، موافق نیستم.»
پ.ن: محمدحسین عظیمی مسئول وقت، سیدحامد ترابی جانشین وقت و علیاصغر مرتضایی راد مسئول سیاسی وقت بسیج دانشجویی دانشگاه شیراز
٢٠ بهمن ١۴٠٣
تحقیق و تنظیم: محمدصادق شریفی
تاریخ را به حافظهـ بسپارید:
@hafezeh_shz
روایتنامه| محمدحسین عظیمی
فتحالفتوح مدیریت برشی از تجربهنگاری یکی از مدیران جهاد سازندگی فارس
1⃣چند سال پیش وقتی با یکی از مدیران #جهاد_سازندگی مصاحبه میکردم، سوالی پرسیدم که خود پرسش چندان مهم نبود ولی جوابش یک دنیا میارزید.
مهندس خورسند در جواب سوالم گفت: "ما دو نوع مدیر داریم. #مدیر نوع اول فقط برایش مهم است که نیروهایش به دستوراتی که میگوید عمل کنند و نیروی خوب کسی است که حرفگوشکُن باشد.
برای این نوع مدیر، مهم است که صفر تا صد هر کاری در یَد قدرت خودش باشد و نیرو هم دقیقا همان کاری را انجام دهد که جنابش میخواهد.
مدیر نوع دوم هم کسی است که دست نیروهایش را باز میگذارد تا خودشان به #اجتهاد و تصمیم برسند ولو اینکه مثل چیزی که میگوید عمل نکنند."
مدیر در این نوع مدیریت در جزییات دخالت نمیکند و اتفاقا اجازه میدهد نیرو در جاهایی هم #اشتباه کند ولی چون در #کلانایده و نظر با هم تفاهم دارند فقط از چارچوب کلی ایده #صیانت میکند و در جزييات نظر #مشورتی میدهد.
ثمره سالهای مدیریتِ مدیر نوع اول فقط خودش هست و کارهای بعضا بزرگی که با یک کرور #اوپراتور انجام داده و ثمره مدیریت مدیر نوع دوم نیروهای رشیدِ قابل عرضه به مجموعه مدیریتی کشور است که خودشان صاحب تصمیم و ایده شدهاند.
مدیر نوع اول از اینکه ازش تبعیت شود لذت میبرد و مدیر نوع دوم از اینکه نیرو بتواند خودش تصمیم بگیرد و به اجرا برساند، کیفور میشود.
2⃣توی کشور معدود مدیرانی هستند که بتوانند همان نوع اول هم باشند و با نیروهای بلهقربانگویشان، پروژههای بزرگی را به سرانجام رسانند.
و از آن معدودتر و کمشمارتر مدیران نوع دومند که توانایی این را دارند با آدمهای قدبلند گفتگو کنند و آنها را در کلانایده خود همراه سازند.
چیزی که یکدرهزار هم از پسش برنمیآیند همکاری با نیروهای رشیدی است که گاهیاوقات ممکن است اوامر شما را هم انجام ندهند و در مقابل نظرات شما #انتقاد کنند و نکات خودشان را داشته باشند ولی وقتی در کلانایده به تفاهم رسیدید بهقدر ده نیروی حرفگوشکن برایت کارایی دارد.
فتحالفتوح مديريت همکاری با انسانهای رشید و امکان گفتگو با آنهاست وگرنه کار با اوپراتورها را درصد بیشتری بلدند. اکثر مدیران هم اصلا مدیریت بلد نیستند.
✅پ.ن۱: این صحبتها جمعبندی مصاحبه بنده با مهندس خورسند (مدیر کل جهاد سازندگی فارس در سالهای ۶۹ تا ۷۷) بود.
بدیهی است که این صحبتها مصداقهایی را برای هر کدام در ذهن متبادر میکند که از عهده بنده خارج است.
سعی کردم اصل بحث تا حد ممکن جا بیفتد و از شخصیسازی تا جای ممکن پرهیز کنم. امید که مقبول افتد.
✅پ.ن۲: هرچه گشتم از مهندس خورسند عکس یا فیلمی در اینترنت پیدا نکردم. مسئول روابط عمومیاش میگفت تاکید داشته که در گزارشهای مربوط به جهاد سازندگی فارس، عکس یا فیلمی ازش منتشر نشود و صرفا به کارهای انجام گرفته پرداخته شود.
@ravayat_nameh