eitaa logo
"رازِپَـــــرۈاز"
1.2هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
67 فایل
ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
•••🕊 فعالیـت امروز ڪانال متبرڪ به نام شـهید 🌿🌻 تاریخ تولد: ۱۳۶۴/۵/۲۳ محل تولد: رشت تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۸/۱ مصادف‌با تاسوعای‌حسینی محل شهادت: سـوریه_حلب وضعیت تأهل: متأهل با دو فرزند مزار شهید: گلزار‌ شهدای رشت ۵صلوات♥️ @Razeparvaz|🕊•
هیئت‌میریم؛ پروفایلامونم‌خفن یآتسبیح‌داریم‌یاانگشـترِعقیق‌ودُر یہ‌عڪسم‌داریم‌توسنگرآۍراهیآن‌نور ! عڪس‌بین‌اݪـحرمین ... نزدیڪ‌اربعین‌استوریاۍحسرت ... وڪلےنشونہ‌كِہ‌باعث‌شده‌بہ خودمون‌میگیم "حــــــــــزب‌اللهــے"🖐🏼 وݪےحآجے‌یِ‌نگاه‌بندازببین‌معرفت‌دارۍکه؛ ! @Razeparvaz|🕊•
‌ •حقيقت اين است، كه اين هفته هم كارى براى ظهورت نكرديم...💔 @Razeparvaz|🕊•
○°○ -حاج‌آقاپناهیان‌♥️ |دوست‌داشتن آدم‌هاۍ بزرگ،انسان را بزرگ می‌ڪند; و دوست‌داشتن آدم‌هاۍنورانی‌ بھ انسان نورانیت می‌دهد... اثر وضعی محبوب، آن قدر زیاداست، ڪه آدم باید مراقب باشد مبادا به افراد بی‌ارزش علاقه‌ پیدا ڪند...| :) @Razeparvaz|🕊•
○° هرکس مبارز است هم دشمن دارد... هم بدخواه... دغدغه نصیب هرکسی نمیشود و همین موضوع حسادت‌زا است. @Razeparvaz|🕊•
خدايـا...؛🙊💌 بہ تو پناه مے‌آورم :)↯ از نفسے کہ سير نمےشود ! و از دانشے کہ سود نمے‌دهد ! از نمازے کہ بالا نمے‌رود ! و از دعايے کہ بہ اجابت نمےرسد ! 🌱 @Razeparvaz|🕊•
یه‌بنده‌خدایے‌میگفټـ: الهے ‌هیچ‌ قلبے‌ بدون‌ شهادتـ🖐🏻 از ‌ڪار‌ نیفتہ :) @Razeparvaz|🕊•
‌•○° بہ قولِ شهید سید مرتضے آوینے : اینـ چنین مردانے مأمور بہ تحول تاریخ هستند و آمدھ‌انـد تا عاشقانہ زمینہ سٰاز ظُهور بآشند. . .✌️🏾 @Razeparvaz|🕊•
[• 🙏🏻 •] امام‌رضا‌‌﴿؏﴾: عفو آن زمـان پسندیده است کہ با سرزنش و ملامت همراه نباشد🙄! 📚چهل‌حدیث؛ص۱۲۰ @Razeparvaz|🕊•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سه تا از مھم‌‌ترین.. "وظـایف‌منتظـرآن" [ منتظرۍ؟! خودتو به‌آب‌و آتیش‌بزن تا انجامش‌بـدۍ.. اگه نمیتونی؛پس نگو:منم‌منتظر چون‌دروغِ محضـه! ] .. @Razeparvaz|🕊•
○°○ بچه بودیم زمین میخوردیم بدون اینکه کمکمون کنن میگفتن یاعلی بگو دست بذار رو زانوت بلند شو.. بزرگ شدیم هنوز همون بچه‌هاییم فقط شکل زمین خوردنامون عوض شده.. یادت باشه یاعلی بگو @Razeparvaz|🕊•
•••📖 📚 گوشه زمین چمن، سروصدای اخراجی‌ها به هوا رفته بود.🗣👥 بعضی از آنها سن و جثه‌ای بزرگ‌تر از من داشتند. فهمیدم کار بزرگی کرده‌ام و احساس آسودگی می‌کردم که این طرف بودم نه آن طرف.😁🤲🏻 یکی از اخراجی ها سلمان زادخوش بود؛ بچه خانوک.👱🏻‍♂ آب از سرش گذشته بود و دیگر ترس و ملاحظه کاری را کنار گذاشته بود.🤦🏻‍♂ صدایش را روی حاج قاسم بلند کرد و گفت: «من می‌خوام بدونم شما اصلاً چه کاره هستید که نمی‌ذارید ما بریم برا دین و کشورمون بجنگیم؟😏😠 ما که ای قد آموزش دیدیم، ای قد زحمت کشیدیم، به خدا نامردیه که نذارید ما یَم بریم.»☹️😒🤬 سلمان اشک می‌ریخت و دعوا می‌کرد. حاج قاسم بالاخره به سخن آمد و گفت: «بچه های کم سن و سال وقتی اسیر می‌شن عراقیا مجبورشون می کنن بگن ما رو به زور فرستاده‌ان جنگ!»🙄 سلمان، با همان شجاعت قبلی، گفت: «اتفاقاً بچه ها اَ بزرگ ترا شجاع ترن.😅 تازه، بعضی از اونا که ادعاشونم میشه تو عملیات کپ می کنن‌😏ها بله!» 😤 حاج قاسم دیگر فرصت نداشت با سلمان یکی به دو کند. او رفت و سلمان با چشمان اشکبار کنار زمین چمن حیران و سرگردان ماند.😢🙁 یکی دیگر از اخراجی‌ها علی رضا شیخ حسینی بود. او فقط شانزده سال داشت.👱🏽‍♂ وقتی از صف بیرونش کشیدند، برخلاف سلمان، متین و سنجیده، بی هیچ اعتراضی، بیرون رفت.😐🚶🏻‍♂ فکر کردم شاید اصراری برای رفتن به جبهه ندارد؛ اما خاطرجمعی علی رضا از جای دیگری بود.🤨 از صف که خارج شد، کوله پشتی‌اش را برداشت و به سمت خوابگاه راه افتاد. وقتی برگشت، با تعجب دیدم یک دست لباس پاسداری نو پوشیده است؛ لباسی به رنگ چشمانش، سبز.😟با موهای بورش در آن لباس چقدر خوش تیپ شده بود.😅چقدر آن لباس به او اعتماد به نفس می‌داد! فهمیدم او، در آن سن و سال، پاسدار است😳. بعد از پوشیدن لباس سپاه، اسم خط خورده‌اش را بی هیچ مشکلی بازنویسی کرد و به صف اعزامی‌ها پیوست.😯🤕 ..🖇 🖨 ❗️ @Razeparvaz|🕊•
•••📖 📚 ایستگاه قطار غلغله بود؛ دوباره آینه، دوباره قرآن، دوباره بوی اسپند.☺️ به رسم کرمانی‌ها، بوی کُندر هم به مشام می‌رسید. برخلاف مراسم بدرقه در جیرفت، در ایستگاه قطار کرمان تنها نبودم.🧔🏻👱🏻‍♂ حسن و اکبر هم بودند. صدای سوت قطار که پیچید توی ایستگاه، آخرین دلهره هایم از میان رفت.🤠🚂 سه نفری رفتیم توی یک کوپه چهارنفره و در را بستیم.😌 قطار، مثل دژی، انگار به من امنیت می‌داد. جلوی در قطار پاسدارها با دقت اسامی را از روی لیست می‌خواندند و حواسشان بود کسی خارج از لیست وارد قطار نشود.🧐📋 اما متوجه نشدند که توی آن شلوغی نوجوانی زبل، از لابه لای پاهای رزمندگان و کوله پشتی های آنها، داخل قطار خزید، سراسیمه به آخرین واگن قطار رفت، و در کوپه ای خالی، زیر یکی از تخت ها، پنهان شد.😳😟👱🏻‍♂ او سلمان زادخوش بود.قطار راه افتاد؛ آهسته آهسته. مردم صلوات فرستادند؛ بلند بلند. قطار سوت کشید و سرعتش بیشتر و بیشتر شد.🚂 ایستگاه جاماند. شهر کرمان جاماند. قطار در بیابان های آن سوی شهر فرو رفت.🌚👋🏻 پاسدارها برای آمارگیری به یک یک کوپه ها سر زدند.😬 کسی اضافه سوار نشده بود.✔️ لیست ها با نفرات مطابقت داشت. یک ساعت بعد، قطار که از ایستگاه زرند گذشت، سلمان عرق ریزان از مخفیگاهش بیرون آمد.😫😥 با دیدن او همه خندیدند.😟😂😆 حتی پاسدارهای محافظ قطار هم، با دیدن قیافة مچاله شده سلمان، جنگ تحمیلی او را پذیرفتند 🤦🏻‍♂و از آن بی قانونی گذشتند و گذاشتند با قافله بماند تا آخر خط.😂❤️ ..🖇 🖨 ❗️ @Razeparvaz|🕊•
.•°🌼(= مادر شهید سعید علیزاده میگفت : سعید ببین. برو من ڪاری ندارم یا شهید میشے یا سالم بر میگردے :) من حوصله جانباز ندارم😁 🌱 @Razeparvaz|🕊•
°●👊🏻 به‌حق‌فاطمه‌زهرا پیروزی‌ازان‌ماست، ظهور‌نزدیکه..♡♡ .. 🌱 @Razeparvaz|🕊•
4_6025990732928518067.ogg
525.4K
قرار هرشبـمون♥️ . عاشقاۍ مهدے بخۅنیم تا میلیوݧ‌ها دعا خوندھ بشہ🌿 . 🌙 🙂 @Razeparvaz|🕊•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسـم‌الله‌الرحمٰـن‌الرحیـم
♡:) هستےِ ماست نوڪریِ اهل بیتِ او... ما خانه زادِ حضرت موسے بن جعفریم 🌱 @Razeparvaz|🕊•
•••🕊 فعالیـت امروز ڪانال متبرڪ به نام شـهید 🌿🌻 تاریخ تولد: ۱۳۶۱/۵/۵ محل تولد: تبریز تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۸/۲ مصادف‌با عاشورای‌حسینی محل شهادت: منطقه الحراریات شهر بیجی در شمال‌سامرا وضعیت تأهل: متأهل با یک فرزند مزار شهید: گلزارشهدای‌وادی‌رحمت‌تبریز ۵صلوات♥️ @Razeparvaz|🕊•
•●|⁉️😏👊🏻|●• نمےتوانیم با آمریکایے‌ها قـدم بزنیم و انتظار شهدا را هـم داشـته باشیـم...🙄💣 🌱 @Razeparvaz|🕊•
●° وقتی از همه چیت میگذری اونوقته که دنیارو پشت سرت گذاشتی :)♥️ 🌱 @Razeparvaz|🕊•
[∞💍 قهربودیم گفت:عاشقمي؟!👀 گفتم:نه! گفت:لبت‌ نہ‌ گویدُ پیداست ميگوید دݪـت‌ آرۍ😌 ڪہ ‌اینسآن ‌دشمنے یعنے ڪہ خیݪـے دوستم‌ دارۍ💛 زدم ‌زیرِخنده دیگہ ‌نتونستم ‌نگم ‌ڪہ‌ وجودش چقدر آرامش ‌بخشہ ... ‌(:" @Razeparvaz|🕊•
💔... شهادت‌به‌اسمان‌رفتن‌نیست..! بہ‌خود‌آمدن‌‌است🌪 @Razeparvaz|🕊•
○• جمله‌ای‌زیبا از : قدم صدق، هرگز بر صراط نمی‌لرزد.. 📎 قدمی که نتیجه ی، ایمان است... @Razeparvaz|🕊•
•●°♥️ پیام داد:« از هواپیما به برج مراقبت. توے قلب شما جا هسٺ فرود بیایم یا باز باید دورتون بگردیم⁉️» 😌منم جواب دادم:« فعلا یڪ بار دور ما بگرد تا ببینیم دستور بعدے چیه!» دلم نمی آمد خیلی اذیتش کنم. بلافاصݪه بعدش نوشتم:« تشریف بیارید، قلب ما مال شماسٺ!»💞 ⁦♥️⁩🍃 🌱 @Razeparvaz|🕊•
🔺 امر فرمانده،،، 📌از نیروهای داوطلب مخلص و جوانان مومن و صالح میخواهم بار دیگر وارد میدان شوند @Razeparvaz|🕊•