#امام_جواد_ولادت
#رباعی
حُسن تو به ماهِ آسمان داده نشد
بی جلوهی تو، بهشت آماده نشد
در وصف تو ثامنالحجج فرمودهست:
مولود به این مبارکی، زاده نشد
#محمدجواد_غفورزاده #شفق
@raziolhossein
#امام_جواد_علیه_السلام
تقدیم به مادر امام جواد حضرت خیزران سلام الله علیها
به سَر از سایه ی خورشید هشتم سایه بان دارد
همان دُرِّ گران قدری که نام خَیزُران دارد
به طفلی که ، به گهواره شهادت داد بر توحید
که این مادر شبیه مریم از عصمت نشان دارد
سلام حضرتِ ماریه ی قبطیه بر آن زن
که نام آسمانی ی محمّد بر زبان دارد
ببین قبل از تولد خوانده مدحش را رسول الله
ببین چه جايگاه این جاریه بین زنان دارد
خدا داده به این ریحانه ، نُه افلاک برکت را
که حسرت بر چنین دردانه ای هفت آسمان دارد
خدا میداند این آینه ی معصوم در جانش
چه اسراری نهان کرده ، چه اسراری عیان دارد
پدر مادر برادر خواهرم ، قربانِ بانویی
که نام دُرّه ریحانه سبیکه خَیزُران دارد
#میثم_مومنی_نژاد
🌸🌸🌸
سبیکه یک کنیز بود که «دُرّه» نامیده میشد و علی بن موسی الرضا او را «خیزران» نامید.
سبیکه مادر امام جواد از روستایی در مصر به نام مِریسه بود. او از خاندان ماریه قبطیه مادر ابراهیم (پسر پیامبر اسلام) بود.
سبیکه یکی از زنان نمونه در اسلام بود. به گفتهی علیبن موسیالرضا او در فضایل اخلاقی بسیار شبیه حضرت مریم بودهاست.
@raziolhossein
#امام_جواد_ولادت
#رباعی
درمانده ام از دوست فرج می طلبم
سرخط سفر به سوی حج می طلبم
من عیدی خود را شب میلاد جواد
از درگه ثامن الحجج می طلبم
#سیدهاشم_وفایی
....
ماه آمده بر زمین مبارک باشد
مولود کجا چنین مبارک باشد
شاهنشه طوس را ولیعهد آمد
بر خاتمش این نگین مبارک باشد
#سیدمیلاد_حسنی
......
تفسیرِ نهُم از خودِ قران آمد
فرماندهٔ لطف و جود و احسان آمد
آرامش ِ قلبِ حضرتِ معصومه
شهزادهٔ سلطان خراسان آمد!
#م_عاطفی
@raziolhossein
#امام_جواد_ولادت
باز هم نغمه ی لب آیه ی اعطینا شد
صلواتی بفرستید رضا بابا شد
#محمدحسین_رحیمیان
@raziolhossein
#حضرت_علی_اصغر_ولادت
#رباعی #صلوات
بر غنچه گلشن پیمبر صلوات
بر آل حسین و آل حیدر صلوات
شادی دل رباب امشب بفرست
ناز قدم علی اصغر صلوات
#عبدالزهرا
@raziolhossein
#حضرت_علی_اصغر
ای اهل ولا اجر شما با علی اصغر
مهمان حسینیم بگو یا علی اصغر
این کودک شش ماهه گل باغ رباب است
پر پر شده در گلشن زهرا علی اصغر
هر کس که به گهواره ی دل جا دهد او را
او را بدهد در حرمش جا علی اصغر
ای سینه زنان دامن شش ماهه بگیرید
چون کرده به هر درد مداوا علی اصغر
طفلش مشماری که بُود باب الحوائج
پروندۀ ما را کند امضاء علی اصغر
احرام عزا بند که با ناله بگوییم
لالا پسر فاطمه لالا علی اصغر
بر مجلس یاران حسین سر زند از لطف
همراه عمو گیرد اگر پا علی اصغر
#استاد_کلامی_زنجانی
@raziolhossein
#حضرت_علی_اصغر_ولادت
خانه وحی شده جنت اعلا امشب
کرده مه در کف خورشید تجلا امشب
از زمین یکسره بر عرش معلا امشب
این بود ذکر خوش اهل تولا امشب
که رباب امشب، قرص قمری آورده
پدر پیر خرد را پسری آورده
غم گنه، خنده ثواب است ثواب است امشب
بخت اندوه بخواب است بخواب است امشب
در گُل دیده گلاب است امشب
غرق در وجد رباب است رباب است امشب
روح از شادی و از شوق نگنجد به تنش
بوسه گیرد زلب اصغر شیرین دهنش
اهل دل جلوه جان از نظرش بستانید
داروی درد خود از خاک درش بستانید
بوسه از روی ز مه خوبترش بستانید
عیدی از فاطمه و از پدرش بستانید
عالم از وجد و صفا جنت دیگر آمد
گل بیارید که امشب علی اصغر آمد
مهد او کعبه و چشم همگان زمزم اوست
زندگی بخش دو صد عیسی مریم دم اوست
ماه من مدح و ثنای همه عالم کم اوست
آشنای دل خوبان دو عالم غم اوست
گر به لب خنده و گر اشک فشانی دارد
با حسین بن علی راز نهانی دارد
عطر گل از نفس او به چمن می آید
بوی خون از دهنش جای لبن می آید
گه پدر را زدمش روح به تن می آید
گاه لب بسته و چشمش به سخن میآید
بر لبش جام بلا خوب تر از شیر آید
نگران است که کی حرمله با تیر آید
مفتخر می کند این طفل بنی الزّهرا را
نه بنی الزّهرا بلکه همه دنیا را
می برد خنده اش از شوق دل بابا را
آورد یاد پدر قصّه عاشورا را
آیه عشق به خال و خط و رویش پیداست
مرگ خونین ز سپیدی گلویش پیداست
ماه رخسار نکوتر زمهش را نگرید
بر رخ یوسف زهرا نگهش را نگرید
شرف قرب وی و بُعد رهش را نگرید
بسر دوش پدر قتلگش را نگرید
طفل را دامن مادر همه دم جا باشد
او زند بال که بر شانۀ بابا باشد
گُل رخساره او لاله علیّین است
بند قنداقه او طُره حورالعین است
پدرش بوسه زند بر لبُ ذکرش این است:
«دهنت باز ببوسم که لبت شیرین است»
خاندان نبوی دست بدستش دادند
بوسه ها بود که بر نرگس مستش دادند
کیست این طفل که توحید بود مرهونش
عشق، دلداده و ایثار و وفا ممنونش
می دهد نور به خورشید رخ گلگونش
سرخ رو وجه خداوند بود از خونش
این همان است که در قلزم خون خنده کند
خنده اش حجّت حق را کُشد و زنده کند
این چه ماهی است که خورشید سرافکنده اوست
این چه طفلی است که استاد خِرد بنده اوست
این چه کشته است که جان دو جهان زنده اوست
این چه ذبحی است که خون را شرف از خنده اوست
«میثم» این کودک شیریست که پیرش گویند
پیشتازان صف عشق امیرش گویند
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#حضرت_علی_اصغر_ولادت
دوباره عشق دوباره حکایتی دیگر
دوباره شور دوباره قیامتی دیگر
دوباره نغمهیِ داوود میرسد امشب
دوباره زَمزَمهیِ رود میرسد امشب
دوباره از جگرِ کوه چشمه میجوشد
زِ کوچههایِ مدینه کِرِشمه میجوشد
عصا به سینهی دریا کشیده راهی را
زِ شوق حضرت موسیٰ دویده راهی را
مسیح آمده تا خانهی مسیحایَش
کلیم سُجده کند بر قدومِ لیلایَش
خریده نوح به جانش هزار طوفان را
مگر نگاه کُنَد پیرِ مِی فروشان را
دوباره نوبتِ جام و سبو و ساغر شد
برای آمدنش انتظارها سر شد
شب است و خانهی زهرا عجب تماشایی است
زمان دلبریِ دلبری مسیحایی است
از آسمان به زمین آفتاب آمده است
علیِ سوم ِعالی جناب آمده است
اگرچه طفل ولی نه ، پیرِ هر مست است
قسم به حضرت مولا امیرِ هر مست است
رسیده آینه دارِ امام عاشورا
رسیده حُسنِ خِتامِ قیامِ عاشورا
اگرچه غُنچهی پیچیده در قُمات است این
به لعلِ کوچکِ خود چشمهیِ حیات است این
دو طاق حُسن دو اَبرو دو تیغ آورده
برای بوسهیِ بابا عقیق آورده
برایِ حضرتِ ارباب دلبری دیگر
برای قافله سالار حیدری دیگر
فقط نه در دِلِ گهواره کودکِ باباست
قسم به او که علمدارِ کوچکِ باباست
گشود گیسوی او را جهان پُر از دِل کرد
کتابِ کربُبلا را حسین کامل کرد
به رویِ دوشِ عمو همچو آبشار علیست
رسیده است بگوید که ذوالفقارِ علیست
تبسمی زد و تا کبریا به وَجد آمد
از آن دو چشمِ خدایی خدا به وَجد آمد
عجب شبی است که رویِ علیست مهتابَش
رُباب گرمِ نگاهش رقیه بی تابش
هزار مرتبه عباس عزیز جان میگفت
شبی که اکبرِ لیلا به او اذان میگفت
فرشته بال به طاقِ دو اَبرویَش میزد
گلابِ یاسِ بهشتی به گیسویَش میزد
به پیشِ دیدهیِ زینب حسین زینب وار
گرفت بوسه زِ لبهایِ او هزاران بار
نگاه کرد به چشمش دلش هوایی شد
هوای خانهی ارباب کربلایی شد
دلش حسینیه بود و سَیَنجَلی میگفت
نوایِ حَیَ عَلَی العِشق را علی میگفت
بهانه کرد دلش داغ آبها را باز
به چشمهای علی دید کربلا را باز
اگرچه تشنه ولیکن زبان ندارد حیف
به رویِ دست عزیزش توان ندارد حیف
کنارِ خیمه رباب است و چشم در راه است
تمامِ هستی مادر شبیه یک آه است
به روی دست پدر بود و بال و پَر میزد
لبان تاوَلی اش شعله بر جگر میزد
به زخمهای لبش خون تازه جاری بود
اگر غلط نکنم وقتِ نِی سواری بود
حسین دستِ غریبی به رویِ زانو زد
برای جُرعه یِ آبی به حرمله رو زد
صدایِ خنده و شور و سُرور و هِلهِله بود
بلند تر زِ همه خندههای حرمله بود
مسیرِ تیرِ سه شعبه به حَنجرش اُفتاد
به روی دست پدر وایِ من سَرَش اُفتاد
به خون کشید رُخَش را تمام گیسو را
که دوخت تیر سه شعبه گلو و بازو را
#حسن_لطفی
@raziolhossein
#حضرت_علی_اصغر
همينكه از رخ تو حق نقاب ميگيرد
ز خاك پاي تو قمصر گلاب ميگيرد
از آب و تاب دگر آفتاب مي افتد
تو را كه روي دو دستش رباب ميگيرد
زمين ز خواب زمستاني اش شود بيدار
همين كه چشم تو را حس خواب ميگيرد
اگر اشاره كني سمت ابر يا سقا
نقاط خشك زمين را هم آب ميگيرد
دهان يوسف از اين صحنه باز مي ماند
حسين عكس تو را تا كه قاب ميگيرد
نريخت قطره اي از خون حنجرت به زمين
چرا كه ديد زمين را عذاب ميگيرد
گرفت منصب باب الحوائجي بر دوش
جواب كرده در اينجا جواب ميگيرد
#محسن_صرامی
@raziolhossein
#حضرت_علی_اصغر
یا رباب...
بانو پسرت که هدیۀ الله است
امید دل حضرت ثارالله است
شادی که شب ولادت اصغر توست
افسوس که شادیت فقط ششماه است
#سیدمجتبی_شجاع
@raziolhossein
#حضرت_علی_اصغر_ولادت
---
امشب از شوق بي قرارم من
آرزوى مدينه دارم من
من خزانم وليكن از امشب
غرق در عطر نوبهارم من
همه طَرْدم كنند، باز اما
به نگاهش اميدوارم من
او گل باغ بوستان حسين
گِرد اين گل، خوشم كه خارم من
از غلامى و نوكرىِ درش
صاحب جاه و اعتبارم من
اى سرآغازم و سرانجامم
چقَدَر خوب، با تو هم نامم
---
آيت داور است اين مولود
گل پيغمبر است اين مولود
اسم او هم عليست پس حتماً
هم چُنان حيدر است اين مولود
على اصغر به نام و در رُتبه
علىِ اكبر است اين مولود
پَرِ قنداقه اش شفيع همه
در صف محشر است اين مولود
چقَدَر با رقيه مأنوس است
بغلِ خواهر است اين مولود
قابَ قوسين ماست ابرويش
بوسهء زينب است بر رويش
---
اى به عالم دليل، ششماهه
اى لبت سلسبيل، ششماهه
زير پايت هميشه باشد پهن
شهپر جبرئيل، ششماهه
در نگاهت فرات و دجله كه هيچ
موج زن؛ رود نيل، ششماهه
تو بزرگ و بزرگ زاده، ولى
من به پيشت ذليل، ششماهه
هر زمان كه گره به كار افتاد
گفته ام: ألدخيل ششماهه
باب حاجات عالمينى تو
علىِ سومِ حسينى تو
---
اى به دردم دوا، على اصغر
نفست كيميا، على اصغر
هر كه دستش به دامنت باشد
گشته حاجت روا، على اصغر
شبِ ميلاد توست ذكرِ لبم
لَكَ روحى فِدا، على اصغر
آينه دار محسنِ زهرا...
...كيست غير از تو؟ يا على اصغر
هم رجب، هم زيارتىِ حسين
بده يك كربلا، على اصغر
نَبُود هم تراز و همتايت
بر روى سينهء پدر جايت
---
اى رُخَت ماهِ كامل ارباب
اى على، ميوهء دل ارباب
تو خودت نور و نور بابايت
نور در نور منزل ارباب
نام تو تا كه در ميان آمد
گشت پُر شور محفل ارباب
خنده هرجا مُسَبّب شاديست
خنده هاى تو قاتل ارباب
با چُنين حلق پاره؛ بُردن تو...
...تا به خيمه است؛ مُشكل ارباب
چه كند با گلوى پرپر تو؟!
چه كند در جوابِ مادر تو؟!
---
آه...شد از غم تو پير، رباب
از جهان بى تو گشته سير، رباب
گوش تا گوش طفل پاره شده
خورده شمشير يا كه تير!؟، رباب
تازه آغاز غصه هاست؛ كه تو
در كفِ غم شوى اسير، رباب
قاتل تو غروب عاشوراست
آب آمد؛ ولى چه دير! رباب
اصغرت زير خاك خوابيده
سينه ات گشته پُر ز شير رباب
كربلا تا به شام، خونْ دل توست
هر كجا حرمله مقابل توست
#على_اصغر_انصاريان
@raziolhossein
#حضرت_علی_اصغر_ولادت
تبریک که از بحر ولایت گهر آمد
طوبای بهشت شهدا را ثمر آمد
خون شهدا را سند معتبر آمد
در مکتب ایثار، حسین دگر آمد
از بیت حسین بن علی این خبر آمد
ریحانه ی ریحانه ی خیر البشر آمد
در دامن خورشید مه تام خوش آمد
رزمنده شش ماهه ی اسلام خوش آمد
این است که در گلبن ایثار گلاب است
از شوق شهادت همه شب در تب و تاب است
این است که در بحر ولایت دُرِ ناب است
در مکتب سرخ شهدا ختم کتاب است
این است که لب تشنه ی لعل لبش آب است
این غنچه نه، یک باغ گلِ سرخ رباب است
این عاشق و دلداده و پا بست حسین است
یا سوره کوثر به سر دست حسین است
این حُسن خدائی ست خدائی ست خدائی ست
لب تشنه فدائی ست فدائی ست فدائی ست
مولود مدینه است ولی کرب و بلائی ست
این شعله ی هفتاد و دو فریاد رهائی ست
در رزمِ حسین بن علی فتح نهائی ست
هر چند که در ارض کند جلوه، سمائی ست
این غنچه ی زهراست به گلزار شهادت
این مُهر حسین است به طومار شهادت
از لحظه ی میلاد به باباست نگاهش
از صبح ازل تیر بلا چشم به راهش
بنیاد ستم سوخته از شعله ی آهش
صد قافله ی دل پنهان در زلف سیاهش
الله که یک کودک و یک خلق سپاهش
لبخند شهادت به گُل روی چو ماهش
دل برده زخورشید ولایت مه رویش
جای لب بابا به سفیدیّ گلویش
در مهد، به عشق پدر افراشته قامت
در عهد به هر زمزمه اش کرده قیامت
تعظیم، به گهواره ی او برده کرامت
از دوش پدر بر همه دلهاش اقامت
ناخورده لبن بر دل خلقیش امامت
از زخم گلو داده به اسلام سلامت
تا پای به عالم زده، تا چشم گشوده
راهیّ سفر با پسر فاطمه بوده
این ست که از لحظه ی زیبای ولادت
هم گام پدر بوده تا مرز شهادت
بر شانه ی بابا همه دم داشته عادت
خندیدن و جان باختنش بود عبادت
پیوسته به سجّاده ی خون داشت ارادت
از حنجر خشکیده به خون داد سعادت
لبخند شهادت به لب از روز الستش
دادند همه هاشمیان دست به دستش
ناخورده لبن آمده لبریز سبویش
قرآنِ سر دست پدر مصحف رویش
لب بسته، به دل موج زند سرِّ مگویش
بر دوش پدر دیده ی عبّاس به سویش
گاهی نگه یوسف زهرا به گلویش
گه شانه کشد زینب بر طرّه ی مویش
گه در بغل لاله ی لیلاست مقامش
تا حشر زخون شهدا باد سلامش
ای باب مراد همه عالم علی اصغر
ای جسم تو توحیدِ مجسّم علی اصغر
ای شمعِ دلِ عالم و آدم علی اصغر
ای فتح حسین از تو مسلّم علی اصغر
ای خون خدا را همه دم، دم علی اصغر
از توست همین حاجت «میثم» علی اصغر
کز لطف و کرم دیده به سویش بگشایی
بر او حرم گم شده ات را بنمایی
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein